روزنامه جوان ۱۹ اسفند ۱۳۹۴
*در آستانه برجام/ روحانی:
از زحمات دوست عزیزم جناب آقای دکتر صالحی به صورت ویژه تشکر میکنم.
*روز برجام/ روحانی:
اگر صالحی نبود، ای بسا برجام اصلا به فرجام نمیرسید.
*۲ ماه بعد از برجام/ روحانی:
این مدال لیاقت، حقا که برازنده جناب دکتر صالحی است. ما همه باید از ایشان ممنون باشیم.
*یک ساعت بعد از ۲ ماه بعد از برجام/ روحانی [هنگام پیادهروی با ظریف]:
برجام به صالحی بدهکار است. واقعا من اینگونه فکر میکنم جناب ظریف!
*همین چند روز پیش/ روحانی:
صالحی که وزیر خارجه نیست! درباره برجام باید از ظریف بپرسید!
*۳ روز پیش/ روحانی:
صالحی نبود، شاید برجام یک سال زودتر به فرجام میرسید، نه حالا بگو سیدخندان!
*دیروز/ روحانی:
با صدای رسا میگویم که صالحی حق اظهارنظر درباره برجام را ندارد!
*دیشب/ روحانی:
رساتر از قبل اعلام میکنم که نه آقای صالحی و نه اساسا هیچ فرد صالحی، حق حرفزدن درباره برجام را ندارد!
*همین یک ساعت پیش/ روحانی:
صالحی؟ اصلا کی هست؟
روزنامه جوان ۶ اسفند ۱۳۹۴
الان که دارم این چند خط را مینویسم، هنوز تبلیغ نامزدها قانونی است، اما الان که تو داری این متن را میخوانی، دیگر مهلت قانونی تبلیغ نامزدها تمام شده!
خندهام گرفته از این وضعیت! این را هم میگذارم به حساب نمک کار روزنامهنگاری! نوشتم «نمک» یادم آمد که «نمکدان» را نباید شکست!
فردا جمعه انشاءالله در نهایت امن و امان میرویم پای صندوق رأی و هر چقدر هم صف رأیگیری شلوغتر باشد، چه بهتر! فردا اگر دیر بجنبیم شاید مجبور باشیم یک ساعت، بلکه حتی چند ساعت منتظر بمانیم تا نوبت رأی دادن ما شود؛ بالطبع از این همه سرپا ایستادن خسته خواهیم شد، اما جانم به قربان شیربچههای مدافع حرم که کیلومترها آن سوی مرز مقدس وطن، دشمن لعین داعشی را در همان دورها نگه داشتهاند! فردا دقیقا در همان دقیقهای که من و تو داریم به نامزدهای مورد علاقه خود رأی میدهیم، شاید یک بسیجی دیگر جرعهنوش باده شهادت شود!
حال میخواهم یک سؤال خندهدار اما گریهدار بپرسم؛ چند دقیقه یا چند ساعت در صف رأیگیری ایستادن، بیشتر آدمی را خسته میکند یا چند شبانهروز بیخوابی و بیآبی و نبرد تن به تن با وحشیترین اشقیای تاریخ؟! راستش به تو بدهکاریم ای «نامزد شهادت» که از زن و بچه و زندگی گذشتی تا پای حرامیان، خاک کشور را آلوده نکند. به همت کارگران شهرداری، فردا دیگر در شهر خبری از چهره نامزدهای انتخابات نیست، اما باز هم تصویر شهدای مدافع حرم پیشروی ما خواهد ماند.
چند روز پیش، رزمندهای که داشت مهیای اعزام به سوریه میشد، به راقم این سطور گفت: «بعید میدانم در خط مقدم نبرد با لعین داعشی امکان رأی دادن ما وجود داشته باشد، اما تو را به حضرت زهرا قسم، جوری رأی ندهید که خستگی نبرد با اشقیا به تن ما بماند».
آری! عشق است نامزدهای شهادت که هیچ موقعی تبلیغشان غیرقانونی نیست، حتی در روز انتخابات! از کجا معلوم فردا روز شهادت چند نفر در جبهه شام باشد؟! از کجا معلوم فردا گرد یتیمی بر چهره چند دختر خردسال بنشیند؟! فردا کار ما سختتر است یا کار آن مادری که به او خبر شهادت جگرگوشهاش را میدهند، آن هم در حالی که شاید خبری از پیکر فرزندش نباشد! فردا رأی دادن این مادر کجا، رأی دادن من و تو کجا؟!
آهای نامزدی که فردا فکر میکنی از بقیه رقبا جلوتری! جلودار اصل کاری، آن جوان بسیجی است که فردا شاید در خط مقدم جبهه شام، روز آخر زندگیاش باشد!
فردا من رأی میدهم، تو رأی میدهی، اما این همه آزادی در حق انتخاب، از صدقه سر دردانههایی است که با خون سرخ خود، ضامن امنیت انتخابات شدهاند. سوگند به خون شهدا، ما نیز در راه دفاع از ولایت خسته نخواهیم شد. هنوز «گلبرگ سرخ لالهها در کوچههای شهر ما بوی شهادت میدهد»! وه که چقدر آراممان میکند اسم تو مادر! یا زهرا…
وطن امروز ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
این کشور و آن کشور ندارد؛ بدیهیترین منطق انتخابات در هر نظامی این است که به عنصر فتنهگر علیه ساز و کار آن انتخابات، اذن نامزدی ندهد. حال اگر آن عنصر فتنهگر، در فتنهآفرینی علیه ساز و کار انتخابات، مسبوق به سابقه هم باشد و علاوه بر این، در فتنه علیه نتیجه انتخابات هم سابقهدار باشد، که دیگر هیچ! یعنی حداقلش این است که در سایر نظامها به چنین عنصری هرگز اذن نامزدی نمیدهند، اینکه حالا با او چه کار میکنند و چگونه او را به سزای رفتار و گفتارش میرسانند، محل بحث این یادداشت نیست. محل بحث این یادداشت، همانطور که از تیتر آن پیداست، با کمال عذرخواهی نقدی است به نظام جمهوری اسلامی. این نقد البته میتوانست در مدح نظام نوشته شود اما از آنجا که زیادی هر چیزی بد است، لاجرم این متن هم زاویه نقد پیدا کرده است. تا چند بار اولی که طرف، علیه ساز و کار انتخابات شکلک درآورد و نظام تحمل کرد و از در گذشت وارد شد، این را ما همان زمان نوشتیم به پای کرامت نظام و مصلحتسنجی درست و تلاش حکیمانه برای حفظ، اما به راستی تا چند بار؟! و تا کی؟! آیا اوجب واجبات، حفظ نظام است یا حفظ طرف در مجموعه نظام؟! و گیرم همین دومی اوجب واجبات باشد، آیا با این همه اغماض و ملاحظه، مثلا حفظ شده در مجموعه نظام؟! وقتی تندتر از هر اپوزیسیونی علیه نظام موضع میگیرد، رادیکالتر از هر ضد انقلابی علیه انقلاب حرف میزند، بیمنطقتر از هر خودخواه خودمحوری علیه نهاد قانونی ناظر بر انتخابات اراجیف میبافد و ساختارشکنانهتر از هر دشمنی علیه ساز و کار انتخابات یاوه میسراید، معلوم است که اولا لیاقت این همه تلاش برای حفظ در بدنه نظام را ندارد، ثانیا نظام باید تجدید نظر کند در نحوه مواجهه با وی. گفت: «خوبی که از حد بگذرد، نادان خیال بد کند». خوبی البته اگر زیادی دیگر از حد گذشت، فقط نباید به نقد نادان بسنده کرد، بلکه بیتعارف، باید دمی هم نشست پای نقد خوبیکننده! و از جمله این خوبیکنندهها، شورای نگهبان است. راقم این سطور، آنقدر در تعریف از شورای نگهبان نوشته که حق این یک فقره نقد برایش محفوظ باشد! من ضمن احترام به هر تصمیمی که این نهاد قانونی بگیرد، و فقط منباب روشن شدن، از اعضای معزز شورای نگهبان میپرسم که بر اساس کدام منطق، فلانی را تأیید صلاحیت کردهاید، آنهم برای مجلسی به اهمیت مجلس خبرگان؟! اگر منطق این بوده که با دیدن یک ملاطفت دیگر، دست از رفتار و گفتار فتنهآفرین بردارد، حرفهای سابقهدار لیکن بیسابقه ایشان نشان داد که این خوبیها و این لطفها اصلا و ابدا به طرف نیامده! معالأسف هر بار نظام در مواجهه با ایشان کوتاه آمده، وی سنگرهای دیگری را فتح کرده! آنهم با ادبیاتی بدتر، تندتر، افراطیتر، آنقدر افراطیتر که گاه حتی رسانههای دشمن، حیرت میکنند از این همه افراط در دشمنی با انقلاب، از درون انقلاب! اگر «ضد انقلاب» یعنی آنکه بر ضد انقلاب موضع میگیرد، کیست ضد انقلابتر از او که سخن نمیگوید الا به فتنه؟! فتنه خاطره از امام اما علیه خط امام، فتنه عکس با امام اما بر عکس راه امام، فتنه اسم خمینی اما علیه رسم خمینی و هزار و یک فتنه ریز و درشت دیگر! بخواهیم یا نخواهیم سخنان سراسر فتنه اخیر نشان داد که هر چه خوبی در حق ایشان بیشتر شود، با بدی بیشتری، آن را جواب میدهد! وقتی با فردی طرفیم که جزای احسان را جز به بدی نمیدهد، آیا کجاست حد و مرز این همه احسان و بزرگواری؟! بگذارید جور دیگری سئوالم را مطرح کنم؛ این جناب دقیقا و مشخصا با چه هزینهای باید در نظام حفظ شود؟! آیا با این هزینه که هم نامزد انتخابات باشد و هم علیه شورای نگهبان حرفهایی بزند که تا به حال، هیچ دشمنی و هیچ ضد انقلابی بدین عریانی نزده؟! آیا با این هزینه که مادر رزمنده ۸۸ یعنی همان شهید مدافع حرم با خود بپرسد؛ «اگر اوضاع این است، اصلا جگرگوشه من برای تأمین امنیت کدام قانون و کدام انتخابات رفت و جانش را تقدیم کرد؟!» آیا جز این است که تقریبا همه شهدای مدافع حرم، سال ۸۸ در میدان دفاع از انتخابات و رأی جمهور هم رزمنده و مدافع حریم آرای میلیونی ملت ایران بودهاند و سخت است برای بازماندگان ایشان، وقتی میبینند بعضیها از سویی با تأیید شورای نگهبان روبرو میشوند، از دیگر سو، همین نهاد قانونی را به باد توهین و افترا میگیرند؟! آیا این عنصر بدسابقه فتنهگر باید در نظام حفظ شود حتی به بهانه شکستن دل شیربچههای میدان جنگ با لعین داعشی؟!
البته اشتباه نشود! من هرگز بنا ندارم بگویم که اگر شورای نگهبان، طرف را رد صلاحیت میکرد، وی متنبه میشد و دیگر این همه رادیکال و افراطی موضع نمیگرفت! هر چند به جد بر این باورم که در امر تربیت حتی حفظ افراد، اگر تشویق هست، تنبیه هم هست! حرف من این است که «تحلیل» به معنای سبکسنگین کردن اتفاقات آینده، کار سیاستمدار است اما شورای نگهبان، به عنوان مفسر قانون اساسی، کاری ندارد الا عمل به مر قانون! اساسا و اصولا دخلی به شورای نگهبان ندارد که رد صلاحیت، فلانی را در دایره نظام نگه میدارد یا تأیید! اگر طبق قانون یعنی منطق انتخابات، فتنه خط قرمز است، و اگر سخنان کذا نشان داد که هیچ مصلحتی حتی مصلحت حفظ بعضیها، بالاتر از مصلحت عمل به مر قانون نیست، فرض است بر شورای نگهبان که دفاع خود از حریم حقالناس را کامل کند و ضمن قلم قرمز کشیدن روی نام این فتنهگر سابقهدار، اجازه ندهد عرصه سیمرغ انتخابات، بیش از این، جولانگه خط دهنده به ضد انقلاب باشد. روی سخن این نوشتار، اما فقط شورای نگهبان نیست! دیگر ارکان نظام هم باید بدانند که اوجب واجبات، حفظ افراد به هر قیمتی درون مجموعه نیست! همین را کم داشتیم که طلبکار از مردم و رأی مردم، بشود متذکر بدهی پابرهنهها به امام و اسلام و انقلاب! جوری علیه انقلاب موضع میگیرد که گویی به ضد انقلاب بدهی دارد، که گویی به دشمن بدهی دارد، که گویی مدیون BBC و در دین VOA است! خوب است این را هم بفرماید که چند بار بر گوش صندوق آرا سیلی بزند، مردم شهید داده با او بیحساب میشوند؟! و بفرماید نام آقازادههایش در چند قرارداد فاسد نفتی بیاید، بدهی این ملت به خاندان پرداخت شده؟! و بفرماید چند بار دیگر به دشمن گرای تحریم بدهد، خیالش راحت میشود؟! من که باورم هست خمینی کبیر، اول بدهکار خاندان است! آنجا که گفت: «ما آمریکا را زیر پا میگذاریم» و از قرار نباید میگفت! آنجا که گفت: «من بوسه بر دست و بازوی رزمندهها میزنم» و از قرار نباید میگفت! آنجا که نباید علیه حکام آل سعود، آن حرفها را میزد! آنجا که نباید بر ضد اسلام اشرافیت، سخن میگفت! آنجا که نباید به «جنگ عقیده» اشاره میکرد! آنجا که نباید یک تار موی کوخنشینان را به تمام دنیای کاخنشینان برتری میداد! و آنجا که نباید میگفت: «غلط میکنی! قانون تو را قبول ندارد!» واجب است بر شورای نگهبان که ضمن تجدیدنظر در رأی صادره، بیش از پیش و بخصوص برای این عنصر غیر ملتزم به ساز و کار انتخابات، ثابت کند که حقیقتا بدهکار خمینی است، نه ضد انقلابی که هم از توبره میخورد، هم از آخور! شورای نگهبان، صلاحیت خود را از قانون اساسی گرفته، از امام راحل عظیمالشأن. واقعا کسی که این امر بدیهی را هم نمیداند، صلاحیت تأیید صلاحیت توسط شورای نگهبان را دارد؟! حرمت امامزاده اما در وهله اول با متولی آن است. گاه هست که باید به خدا پناه برد از بد بودن متولی لیکن چو امروزی مجبوریم خوبی از حد گذشته متولی را منتقد باشیم و حرفهایی بزنیم که علیالقاعده خودمان هم نمیپسندیم! برای هر معصیت کبیری راهی به استغفار هست اما امان از «استکبار» این «گناه اکبر». انسان مستکبر از بس خود را بزرگ میبیند، اساسا نمیتواند توبه کند! توبه یعنی «بازگشت به خدا»، همچنان که توبه انقلابی یعنی «بازگشت به روح خدا» اما عنصر مستکبر متکبر، آنجا هم که شورای نگهبان در بستر تأیید صلاحیت زمینه توبه را فراهم میآورد، مستکبرتر میشود، متکبرتر میشود! و دقیقا همین جاست که من مجبور میشوم تا در اوج اعتقاد به نظام، انتقاد کنم از نظام! ملاک گیرم نه حال فعلی افراد، که سابقه ایشان باشد! در فتنه علیه انتخابات، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در قربانی کردن آدمها به نفع مطامع خود، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در دروغ بستن به امام، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در همنوایی با دشمن، بلکه دشمنتر شدن از خود دشمن، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! این تیتر یکی از نوشتههایم بود در اوج فتنه هشتاد و اشک: «کشتی انقلاب، مسافرکشی میکند، منتکشی نمیکند!» کسی که از ضد انقلاب هم بیشتر با انقلاب ضدیت میکند، مصلحت آن است که جز به عدالت با او رفتار نشود! آنهم عدالت حداکثری! دیروز خوب نوشته بودند بچههای روزنامه: «حقیقتا یک سئوال بسیار مهم در افکار عمومی وجود دارد و چه بهتر آنکه رسانههای انقلابی و تا بن دندان معتقد به نظام اسلامی، این سئوال را مطرح کنند. سئوال این است: وقتی فتنه ۸۸ به عنوان یک خط قرمز در نظر گرفته میشود، باید نگاهی کاملا قانونی و انقلابی نسبت به تکیهگاه این فتنه داشت! وقتی به درستی کاندیدایی در یک شهرستان دورافتاده به خاطر علقه به فتنه رد صلاحیت میشود، چرا باید تکیهگاه فتنه ۸۸ تأیید صلاحیت شود؟! آن کاندیدای شهرستانی به خاطر فتنهای که طرف به پا کرد رد صلاحیت شده است! در این شرایط چرا باید خود آن فرد تأیید صلاحیت شود؟» عجبا که درباره او مدام میگویند سابقه! کی بود آخرین بار که دشمن علیه او موضعی گرفت؟! اصلا یادتان میآید؟! اتفاقا بیم من از چیز دیگری است! من بیم از آن فردایی دارم که آیندگان، ناظر بر رفتار و گفتار طرف، جمهوری اسلامی را نه چون حقیر، که جور دیگری نقد کنند! که بگویند: «فردی با این همه سابقه فتنه علیه انتخابات، صلاحیتش توسط شورای نگهبان تأیید شد!» که بگویند: «هر کاری دلش خواست کرد و هر حرفی دلش خواست زد اما هرگز به عدالت با او رفتار نشد!» که بگویند: «اگر میگویید با نظام زاویه داشت، پس چرا فلان؟!» که بگویند: «مادر شهید مدافع حرم دلش شکست اما شما باز هم نگران حفظ طرف بودید؟!» که همالان بگویند: «به راستی و با وجود همه اعتقادم به نظام، چرا باید در انتخاباتی شرکت کنم که حتی فلانی هم با این شرح مشروح در آن نامزد است؟! خودم را دست انداختهام یا رأیم را؟! حضرات بفرمایند چه شورای نگهبان و چه مجلس و چه انتخاباتی میخواهند، همان را هم عملی کنند! دیگر چرا انتخابات؟!»
*** *** ***
تلاش برای حفظ هر فردی در دایره انقلاب اسلامی، صدالبته عملی مأجور است و حکیمانه اما بدان شرط که در مقام عمل تبدیل نشود به تلاش برای حفظ منویات ضد انقلاب، آنهم از درون انقلاب، آنهم در نخستینروز دهه فجر، آنهم در یومالله دوازدهم بهمن، آنهم دوشادوش «امام آمد»، آنهم سینه به سینه آن سرود بهشتی در بهشت زهرا. شک ندارم اسلام جماعت، آمریکایی است! واقعا اگر قرار است طرف را حفظ کنیم که در اولین روز دهه فجر، کام شیطان بزرگ را شیرین کند، نخواستیم این حفظ کردن را! کینهها دارند از خمینی کبیر! از امام جنگ فقر و غنا! از روحالله پابرهنهها! و تمام سعیشان این است که در آستانه انتخابات، مخاطب شعار «برخیزید، برخیزید!» را از شهدای انقلاب برگردانند طرف ضد انقلاب! حال تا کی و تا کجا باید این فرد را تحمل کرد بلکه حفظ شود؟! بفرموده امام شهدا، اوجب واجبات برای ما حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی است! اگر قرار است حفظ بعضیها، مخل حفظ خود نظام شود، اگر قرار است هزینه حفظ عناصر فتنه، خدشه بر شعائر انقلاب باشد و اگر قرار است بهای حفظ مدعیان وقیح، حذف رسم خمینی از اسم خمینی باشد، حذف اسلام ضد ظلم و ضد سازش باشد، حذف ولینعمتان امام باشد، قسم به خون شهدا، به اجرای مر عدل و داد در حق این جماعت ضد انقلاب راضیتریم تا ماندنشان درون انقلاب! صدسال سیاه نخواستیم خانواده انقلاب همچین خاندان متفرعنی داشته باشد! بگذریم که تلاش برای حفظ سرپناه آن پیرمرد جنوب شهری هم عملی مأجور و حکیمانه است! ولینعمت خمینی همین پیرمرد است! همین پیرمرد معمولی! نظام، یاران را حفظ کند! اغیار به سلامت! آری! به سلامت… که خمینی فقط یک بیت نسرود! بیت امام یعنی خانه مادر چند شهید! خمینی در برابر هیچ سیاستمداری احساس حقارت نکرد، لیکن با آن همه عظمت، در برابر چهره نورانی و گریه شوق بچههای جبهه و جنگ احساس حسرت و حقارت میکرد! هر کجا بسیجی هست، بیت امام همان جاست! هر کجا رزمنده هست، بیت امام همان جاست! زحمت بیهوده میکشید! «تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست»! خمینی هدیه خدا بود به ما! روح خدا جز خدا صاحبی نداشت! امام ما را نمیتوان به نام زد! بسی بزرگتر از این حرفها بود! ما دست از دامان خمینی برنمیداریم! و امام بیدار خود را به مشتی خواب و خاطره نخواهیم فروخت! امام بزرگوار ما عاشق این بود که آمریکا را زیر پا بگذاریم و مثل این دریادلان سپاهی، کاری کنیم کارستان، بلکه در تقابل تاریخی و ماندگار جمهوری اسلامی و آمریکا، این عکس ذلت و زبونی یانکیها باشد که مخابره شود! لذا اشبهالناس به خمینی، همان عزیز فرزانهای است که به وقت، «نشان فتح» میدهد! این ملت شهیدپرور، این امت حزبالله، همه «یادگار خمینی» هستند! «من یادگار خمینی هستم» شعار همه این مردم است! تمام این کشور، متعلق به خمینی و یادگار خمینی است! پوسیده بودیم ما در پستوی تاریخ، اگر نهیب روحالله بیدارمان نمیکرد! ما به خمینی بدهکارتر از آنیم که بعضیها فکر میکنند! ما با خمینی زندگی میکنیم، خواب نمیبینیم! ما از آرمانهای امام، کوتاه نمیآییم! مسیر حرکت ما را خمینی معین میکند! خمینی را نمیتوانید از ما بگیرید! خمینی را نخواهید توانست از ما بگیرید! ما سطر سطر صحیفه را از بریم و خوب میدانیم که «مبارزه با رفاهطلبى سازگار نیست، و آنها که تصور مىکنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفین و محرومان جهان، با سرمایهدارى و رفاهطلبى منافات ندارد، با الفباى مبارزه بیگانهاند. و آنهایى هم که تصور مىکنند سرمایهداران و مرفهان بىدرد، با نصیحت و پند و اندرز متنبه مىشوند و به مبارزان راه آزادى پیوسته و یا به آنان کمک مىکنند آب در هاون مى کوبند! بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحتطلبى، بحث دنیاخواهى و آخرتجویى، دو مقولهاى است که هرگز با هم جمع نمىشوند. و تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند».
بسم الله الرحمن الرحیم
فاتح شدند…
خود را به ثبت رساندند…
روى تعداد زیادى برگه رأی نوشتند؛
ما غلط کردیم که گفتیم مردم را براى ساندیس و به زور براى رأى دادن مىآورند!
ما غلط کردیم که گفتیم فلانى «جلاد اوین» و بهمانى «قاتل زنجیرهاى» است!
ما غلط کردیم که گفتیم نظام جمهورى اسلامى مشروعیت ندارد!
ما غلط کردیم و دروغ مىگفتیم!
اینک ماییم از جمله نشانههای مشروعیت و آزادى و حریت این نظام الهى!
بر خامنهاى رهبر خوبان صلوات…
پاراگراف آخر محشر به پا کردی حاجی. خدا خیرت بده.
«دانستن» با «معرفت» فرق داره!
از این روست که من رأی چوپانی تو فلان روستا رو با این آقایون یکی میدونم، بلکه به علت داشتن نیتی پاک و معرفتی مضاعف، ارزشمندتر!
«اینجا «معدن کرامت» است، تا آن حد که حتی از مخالفان هم دعوت میشود برای حضور در انتخابات! اینجا اما هیچ کس گوش اصحاب «جانم فدای ایران» را نمیگیرد که «داعش ایران را تهدید کرده! حالا وقت جان دادن برای ایران است، در مقام عمل! بفرمایید جبهه شام!» جان دادن برای ایران در مقام عمل اما کار هر کسی نیست! جنگ با لعین داعشی، بسیجی میخواهد! دل شیر میخواهد! سردار قاسم سلیمانی میخواهد! جمهوری اسلامی هیچ وقت از مخالفان خود دعوت نخواهد کرد که برای ایران، دست از جان شیرین بشویند! عدد این کار نیستند! این دیگر رأی دادن نیست، بلکه از جان گذشتن است! رأی را چه آسان میتوان داد؛ چه آسان! آنچه سخت است، دل بریدن از یک دختربچه سه ساله شیرینزبان است! آنچه سخت است، این است؛ آخرین نگاه تو به مادرت! آنچه سخت است این است که تو مادر باشی و همین دیروز عصر، خبر شهادت جگر گوشهات را آورده باشند! بیهیچ خبری از پیکرش! آهای بسیجی جنوب شهری! که دیروز در خط مقدم نبرد با لعین داعشی، مجال این را پیدا نکردی که در سرنوشت خود شرکت کنی! که رأی بدهی! من سرنوشت تو را میدانم! یک دنیا مظلومیت و بعد هم شهادت! ای تاریخ! قلمت بشکند اگر ننویسی که اینجا بهشت اپوزیسیون است! که اینجا بسیجی باید برود جان دهد تا حتی آنکه نظام را قبول ندارد، در اوج امنیت برود رأی دهد!»
«شما آن روز، از همه ملت، حتی از زاویهداران با نظام خواستید بیایند و رأی دهند اما حضرت آقا! تا در این مرز و بوم بسیجی هست، شما هرگز از داعیهداران دروغین «جانم فدای ایران» نخواهید خواست که حتی اگر نظام را قبول ندارند، یعنی فقط منباب ملیگرایی، بروند به میدان جنگ با لعین داعشی که چشم طمع دوخته به مرز مقدس ما. آقاجان! رأی را آسان میتوان داد، آنچه اما از این هم آسانتر است، این است که بسیجی به عشق امام خود، از زن و زندگی بگذرد و برود جبهه شام، تا دشمن را در همان بیرون مرزها نگهدارد. آقاجان! تاریخ خواهد نوشت که روز ۷ اسفند شماری از بسیجیان شما، در خط مقدم جنگ با لعین داعشی، مجال شرکت در انتخابات پیدا نکردند تا حتی زاویهداران با نظام هم بروند و در نهایت امنیت، رأی خود را درون صندوق بیندازند! بالاتر از این چه افتخاری یک نظام میتواند داشته باشد؟! راستی علمدار ولایت! بسیجیان فدایت… فدای یک لبخند شما ای نایب بر حق مهدی موعود.»
احسنت داداش حسین!
به موقع، از سختی کار بسیجی نوشتی و باز هم به موقع، از آسانی همان کار!
الحق که در راه عشق به حضرت سیدعلی، هر کار سختی، حتی جنگ با تکفیریهای وحشی، آسانترین کار است!
«بسیجیان شما، در خط مقدم جنگ با لعین داعشی، مجال شرکت در انتخابات پیدا نکردند تا حتی زاویهداران با نظام هم بروند و در نهایت امنیت، رأی خود را درون صندوق بیندازند! بالاتر از این چه افتخاری یک نظام میتواند داشته باشد؟! راستی علمدار ولایت! بسیجیان فدایت… فدای یک لبخند شما ای نایب بر حق مهدی موعود».
عالی بود!
لبیک یا خامنهای
آقای قدیانی!
حتما جوابم رو بده… دوستان دیگه هم نظری دارن بگن.
با ترکیب جدید مجلس خبرگان و ورود افراد ولایی در سراسر کشور و همینطور ورود برخی نیروهای هاشمی و حذف برخی نیروهای دو طرف، به نظرتون آیا امکان ریاست هاشمی وجود داره؟
آیتالله یزدی ۴۷ رأی داشت و هاشمی ۲۴!
گزینه اصولگرایان برای ریاست دوره جدید، لابد یکی از آقایان موحدی کرمانی یا مؤمن یا شاهرودی و یا آیت الله جنتی یا شاید امامی کاشانی باشه.
از طرفی ۸۸ نفر تعداد کل مجلس خبرگان است.
در ضمن برخی از افرادی که در لیست هاشمی بودن، از این لیست برائت کرده بودند.
با تشکر
نامزدمون چند ساعت هفتم بود، یهو شد سی و یکم!
بعدش ما داریم به رقبا تبریک میگیم!
بابا یک سطلی، اتوبوسی، بانکی، چیزی آتش بزنیم یا لااقل یک راهپیمایی سکوتی!
نعععععععع!
(الیاس حضرتیه؛ هنوز باورش نشده پنجم شده!)
ستاد مرکزی اصلاحات:
مسئولیت اوضاع کسالتبار بعد از انتخابات به عهده اصولگراهای تهرانه! انتخابات ۸۸ رو یادتون نمیاد! وقتی ما رأی نیاوردیم، چه هیجانی به جامعه تزریق کردیم! اما اینها انگار نه انگار!
– اوه اوه علی! این همه اصولگرا از کجا پیداشون شد؟
– نمیدونم! فکر کنم تو شهرهای دیگه هم انتخابات بوده!
(مکالمه عارف و علی مطهری روی پلههای ورودی مجلس)
– بریزیم تو خیابونا؟
– این وحشیبازیها چیه؟ انتخابات تهران، سالمترین انتخابات دنیاست!
(مکالمه یه نفر با ننه عفت!)
تو تهران خوب بودیم، ولی در کل کشور گند زدیم؛ تَکرار میکنم گند زدیم!
(م. خ از سران فتنه)
جانم داداش حسین قدیانی
حیف که خیلیها درک نوشتههایت را ندارند. حتی خودیها تحلیلهایت را به موقع نمیفهمند…
درد دلت با امام و مقتدایمان، واقعا بینظیر است.
نمیدانم چرا یاد درد دل مولایمان با حضرت صاحبالامر در نماز جمعه ۸۸ افتادم…
جناب قدیانی!
به عنوان یک اصلاحطلب تهراننشین، آنهم در اشل شمال شهری آن، واقعا از قسمت دوم متن تشکر میکنم.
البته ما هم قبول داریم که انتخابات مدیون رهبر و بسیجیان مشغول جهاد در میدان نبرد است.
اینکه بگوییم همه افرادی مثل این بنده، به خاطر بیبیسی آمدند رأی دادند، بسیار حرف غلطی است.
رأی ما به نامزدهای اصلاحات، یعنی آنکه اختلاف نظرهایی داریم با نامزدهای اصولگرا، نه آنکه با نظام عناد داشته باشیم.
آیا وقتی که آقای خامنهای، آقای هاشمی را رئیس مجمع تشخیص مصلحت میکنند یا اصلاحطلبان را هم در این مجمع میگذارند، باز به خاطر حمایت بیبیسی بوده؟!
البته آن حرف آقای مرعشی هم خیلی غلط است. خود آقای مرعشی شهرستانی هستند اصالتا و اگر شهرستانیها را عقبمانده سیاسی خوانده باشند، این به آن معناست که به خودشان هم اهانت کردهاند!
خلاصه اگر بخواهم بگویم، این تقسیمبندیها بسیار کار غلطی است که هیچ سودی هم ندارد.
باز هم تشکر میکنم از شما برای این نوشته جامع و منصفانه…
راستی علمدار ولایت! بسیجیان فدایت… فدای یک لبخند شما ای نایب بر حق مهدی موعود.
تحلیل درست و منطقی یعنی این! چیه این حرف که آقای…
http://kayhan.ir/files/fa/publication/pages/1394/12/10/667_7901.pdf
سلام و خدا قوت
«پرواضح است که «تهران» نام یکی از شهرهای «ایران» است! حضرات اما طوری علیه ساکنان سایر شهرها گارد گرفتهاند کأنه «ایران» نام یکی از شهرهای «تهران» است!»
حاج حسین!
حواست نیست که آقایان و حضرات، ایران را نام یکی از شهرهای تهران نمیدانند، بلکه جزئی از باغ پسته باباجان میدانند!
چقدر زور میزنی «نومحافظهکار» را جا بندازی؟
به قول یکی از مشاهیر، آب رو بریز اونجا که میسوزه!
احسنت دلاور
کاش به جای احسنت، واژه دیگری میداشتم تا عمق تشکر و ارادت قلبیام را نثار وجود ارزشمند و متن روشنگرانه، واقعبینانه و دلنشینتان بکنم.
مخصوصا پاراگراف میانی در باب «بیمعرفتی سیاسی» جمعی از دوستان احساساتی…
در بند آخر هم خطابتان به حضرت مولایمان محشر بود و غوغایی در دل و چشممان جاری کرد.
مثل همیشه دعای خیرمان رو پیشکشتان میکنیم.
جناب قدیانی…
سلام داداش حسین!
«پرواضح است که «تهران» نام یکی از شهرهای «ایران» است! حضرات اما طوری علیه ساکنان سایر شهرها گارد گرفتهاند کأنه «ایران» نام یکی از شهرهای «تهران» است!»
با این جمله یاد «شهید ابراهیم هادی» افتادم. شهیدی که به تنهایی افتخار شهرتونه، مثل تورجیزاده ما اصفهانیها که نگین شهرمونه.
ای کاش سیاسیون کمی به یاد ستارههای شهرها باشن و ولایتپذیری رو شرح اسم خود بدونن…
نتیجه انتخابات در ۶ کلانشهر اصلی کشور؛
تهران و شیراز با برد کامل اصلاحطلبان
کرج و مشهد با برد کامل اصولگرایان
اصفهان با ۳ اصلاحطلب و ۲ اصولگرا
تبریز با یک اصلاحطلب و یک اصولگرا و کشیده شدن انتخابات به دور دوم
حاکی از این است که اصلاحطلبان در کلان شهرها موفقتر عمل کردهاند و پیروزی منحصر به تهران نیست. گر چه اکثریت مجلس بعد اصولگراست…
پس اصلاحطلبان، جدی در صحنه هستند.
بهتر است به جای بحث سر آمار انتخابات، از همین امروز برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ برنامهریزی شود.
در حال حاضر متأسفانه اصولگرایان برگ برندهای برای پیروزی انتخابات ۹۶ ندارند و با همین دستفرمان متأسفانه باید حسن روحانی را تا آغاز قرن پانزدهم هجری شمسی رئیس جمهور دانست!
آقای قدیانی!
در مورد ریاست خبرگان جواب ندادید.
ولی امروز متوجه شدم آیت الله هاشمی شاهرودی که در مشهد با رأی قاطعی اول شد، در لیست رفسنجانی نبود و این یعنی رفسنجانی میخواسته ایشون رو کنار بزنه!
با وجود اینکه آقای شاهرودی با هاشمی برای ریاست خبرگان رقابت نکرد…
برای سلامتی آقا صلوات…
میگن:
اگه طرف مقابل رأی نیاورده بود سطل آشغال آتش میزد اما ما اصولگرایان از این کارها نمیکنیم.
بله! شما فقط بلدید از دیوار سفارت بالا برید و…
چه خبر از سیزده بدر؟
با سلام برادر قدیانی
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13941211001279
این آراء تهران هست که اعلام شده دکتر حداد عادل بیش از یک میلیون رأی آوردن و نفر ۶۰ بیش از ۶۰۰ هزار…
امین!
زائران ایرانی رو در منا کشتند و دولت بزدل عاری از تدبیر حتی جرأت نکرد یه شکایت خشک و خالی به نهادهای بینالمللی بکند.
یاد افاضه خندهدار ظریف الممالک افتادم که میگفت «ما دلاوریم» و از دیدن شجاعت کاغذی شیخ حسن و مریدانش به خود بالیدم!
عفت خانم این بار نگفته بود؛ اگه هاشمی قبول نشد، بریزید خیابون!
علمدار ولایت! بسیحیان فدایت…
تا کور شود هر آنکه نتواند این فدا شدن را ببیند!
واکنش روزنامه شرق به متن «در جمهوری اسلامی آزادی نیست»!
http://sharghdaily.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?Src=Main&News_Id=87471
«آقاجان! اگر همه هم و غم دشمن بر این استوار شده که ما در راه دفاع از ولایت فقیه، خسته شویم، دشمن این را بداند که ما در این «راه روحاللهی» از هیچ چیز خسته نخواهیم شد» چون ما به صدق گفته پروردگار ایمان داریم که میفرماید: «والعاقبة للمتقین».
فکر میکنم امسال چهارشنبهسوری پر باری داشته باشیم، چون مقادیر زیادی کوکتلمولوتف رو دست بر و بچههای سه راه یاسر مونده!
خطاب به اون دوست عزیزی که میگه: آب بریز نسوزه، عرض کنم؛
سرنوشت جمهوری اسلامی با این لیستها تعیین نمیشه. هدف شرکت حداکثری بود که حاصل شد. انشاءالله این دوستان هم در جهت توسعه و پیشرفت کشور کار میکنند و ما هم دعاشون میکنیم. باور کن خودمون هم از دیدن بعضی اسمهای تکراری و بیخاصیت اصولگرا خسته شده بودیم. دمتون گرم! یه تنوعی، هم به مجلس دادین، هم به تیترهای وطن امروز! چقدر دیگه روحانی رو سوژه کنن! دلم برای کواکبیان چغر بد بدن تنگ شده بود! تازه شما تو همین لیست تهران، قطعا با لهجههای جدیدی آشنا خواهی شد!
جناب ناشناس!
در پاسخ به مطلب روزنامه شرق باید گفت:
آن کسانى که آدرس غلط دادهاند مازیار خسروى و روزنامه شرق هستند، چون این مطلب را علیالقاعده باید خطاب به پروانه سلحشور از هم مسلکان خودشان مىنوشتند!
ما از پروانه خانم دعوت مىکنیم که پاسخشان را دریافت دارند.
با تشکر از روزنامه شرق و نویسنده محترم که زحمت ما را کم کردند!
…
این هم مغالطه کاملا آشکار همین روزنامه شرق، مورخ ۱۰ اسفند، و باز هم درباره همان متن «در جمهوری اسلامی…».
{حسین قدیانی از حامیان محمدباقر قالیباف در انتخابات ریاستجمهوری گذشته هم در یادداشت روز هشت اسفند روزنامه جوان، به نوعی علت شکست انتخابات تهران را به حضور نیروهای بسیجی در سوریه و جنگ علیه داعش مرتبط دانسته و نوشته آنها که به اصلاحطلبان رأی دادند، عددِ از جان گذشتن نیستند و نیروهایی که باید میبودند تا جانی به انتخابات به نفع اصولگرایان بدهند، مشغول دفاع از امنیت ایران بودند…}
http://sharghdaily.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?Src=Main&News_Id=87326
و اما، آیا در متن مد نظر، نوشته شده که علت باخت اصولگرایان در تهران، این بوده که شماری از بسیجیان در سوریه بودند؟! و آیا نوشته شده که اگر این بسیجیان میبودند، جانی به انتخابات به نفع اصولگرایان میدادند؟!
به کوری چشم غبارگرفتهی دشمنان و فتنهگران و مغرضان،
تمام هستی و جان ما فدای یک نفس رهبرمان «سیدعلی خامنهای».
یعنی آقای مرعشی و… باید به صورت شفاف به شهرستانیها توهین کنند؟
مدعیالعموم مرده نکنه!
امسال رو حضرت آقا سال همدلی دولت و ملت نام گذاشتند. بسی جای شکر الهی که با این نگاه، در بین دولت و ملت آتش تفرقه و جدال نیفتاد.
از دید بنده بخشی از آرای اصلاحطلبان ناشی از درایت کم بعضی حضرات اصولگرا و درگیریهای سیاسی به جای تلاش برای توسعه معیشت و فرهنگ مردم و بالنده کردن درخت اقتصاد مقاومتی بود… و شاید بخشی به دلیل کمکاری رسانهای و فرهنگی. دمیدن شیپور شبانهروزی بیبیسی کجا و تبلیغات کم اصولگرایان کجا؟ ضمن اینکه این عبارت «جنگ میشه» ملکه ذهن خیلیها شده. بعضی واقعا باور کردهاند که در ایران جنگ خواهد شد. بنابراین به جنگ طلبها رای نمیدهیم! ما همین الان خارج از مرزها میجنگیم و استکبار اگر میتوانست قطعا با ما در خاک خودمون مبارزه میکرد و تعارفی با آقایون نداشت.
علم شدن افراد خادم و صالح که رونقی به چرخ اقتصاد بدهند قطعا از حجم سیاستکاری کم کرده و کشور رو قویتر و آزادتر خواهد کرد. چشم مردم ما هم به صدقه اروپا و آمریکا نخواهد بود.
خدای متعال مرد بزرگی رو که مردم رو از طوفان بلای فتنهها عبور داد حفظ کنه. مردی که تا سایهاش بر سر ماست دلهایمان آرام است. انشاءالله با رصد مردم و اهل بصیرت و قلم، مجلس هم مجلس خوبی خواهد بود.
این حماسه همه به یمن تو بود، گر چه از آن ملتش خواندی
آقای قدیانی!
شما خودتون را ناراحت نکنید! من در میان معدن اصلاحطلبان زندگی میکنم. متأسفانه همهشون همینقدر سطحینگر هسند و همیشه عجولانه فقط پاسخ میدهند، بدون توجه به عمق مطلب!
مهم اینجاست که این روزنامه سردبیر نداره؟
آیا سردبیر متوجه بوده یا نه؟
و آیا همه مطالب روزنامه بر همین سیاق نوشته میشود؟
یا سردبیر هم یکی مثل نویسنده است؟!
یعنی این خانم جزینی طوری متنت رو تحریف کرد که آدم میخواد درود و سلامی نثار روح پرفتوح ابوهریره کنه!
ببخشید! من نفهمیدم این روزنامه شرق دقیقا چرا عصبانی بود؟!
کجای متن حاج حسین قدیانی رو به خودشون مربوط دونستند و دردشون گرفته؟
جالبه! همیشه هم متنتون رو تحریف میکنند!
فکر کنم جدیدا شما رو تو دستور کار خودشون گذاشتن!
اون از حسن خمینی و برهانی که اون جوری منتشر کردن، این هم از این…
انشاءالله به زودی خیلی بیشتر معروف میشوید…
با سلام و خدا قوت
مطلب شما در سایت حرف تو و سایت دانا با تیتر «۱۰ تحلیل انتخاباتی از ۱۰ وبلاگنویس» منتشر شد.
http://harfeto.ir/News/10272.html
http://dana.ir/News/665887.html
منتظر مطالب تولیدی شما هستیم
یا علی مدد
آقای قدیانی!
تصور کنید نتیجه انتخابات مجلس در تهران برعکس میشد؛ چه اتفاقی میافتاد؟!
حتما آشوبی بدتر تو پایتخت راه مینداختن، اتهام تقلب به انتخابات میزدن و میگفتن مگه ممکنه که کل لیست قبول بشن و حتی یک نفر از لیست رقیب قبول نشه! امکان نداره…
خدا رو شکر که جنبه و ظرفیت بچه بسیجیها خیلی بالاست…
و زودتر از همه به دوستان پیام تبریک میدن.
واقعا حزباللهیها مظلوم هستن…
حالا انتقاد به معتمدین و زعمای اصولگرا وارد هست که چرا باید نتیجه اینطور بشه که حتی معروفترین اصولگرا از ناشناختهترین فرد اصلاحطلب رأی کمتری بیاره…
مشکل اینجاست که دوستان اونقدر داد زدن اقتصاد، که دیگه فرهنگ و سبک زندگی اسلامی فراموش شد…
آخرش هم این شد که اقتصاد بدتر شد و از فرهنگ و سبک زندگی اسلامی فقط نامش باقی مونده…
حتی رهبر عزیز هم دل نگرانی خود رو نسبت به فرهنگ گفته، اما دریغ از گوشی برای شنیدن…
کار روزنامه شرق، آخر بچهبازی بود دیگه!
البته معتقدم نتیجه عکس میده این جور کارها…
یه دونه باشی داداش حسین!
http://roshangari.ir/video/40707
آقا شروع شد. سخنان نماینده اصلاحطلب درباره حجاب!
جدای از حرفهای مسخرهای که میزنه، ببینید چقدر مسخره حرف میزنه! مثل ی بچه دبیرستانی حرف میزنه. فکر کنم از اینهایی که رفته دانشگاه آزاد مدرک خریده! تبریک به اصلاحطلبهای محترم با این انتخابهاشون.
خب انشاءالله که این مجلس مورد تأیید شماست و به جز تهران، بقیه به شما رأی دادهاند!
پس دیگر مشکلی با شما نخواهیم داشت!
حکایت انتخاب آقای روحانی نشود که گفتید اصلاحطلبان بیخود ایشان را به خودشان میچسبانند؛ روحانی اصولگراست و بعد از مدتی این رفتار را با او شروع کردید…
https://www.instagram.com/mikaeeldayani
https://www.instagram.com/p/BCdh0XzmlS0/
سلام حسین آقای قدیانی
این یادداشت رو کوتاه در مورد تابلوی توی اتاق شما نوشتم!
یا حسین!
به هر حال لیستی رای دادن این معایب رو هم داره که این خانم میاد نفر دوازدهم میشه تو تهران!
انصافا اصلاحطلبان جنسشون جوره! یعنی همه جور آدمی و همه جور حرفی توش موجوده!
عاشقانه به سوی شفق دویدیم تا در چشمه خونین خورشید…
با سلام!
جناب قدیانی! کاربری همسو با تفکر جنابعالی نوشته:
«آقای قدیانی! شما خودتون را ناراحت نکنید! من در میان معدن اصلاحطلبان زندگی میکنم. متأسفانه همهشون همینقدر سطحینگر هسند و همیشه عجولانه فقط پاسخ میدهند، بدون توجه به عمق مطلب! مهم اینجاست که این روزنامه سردبیر نداره؟ آیا سردبیر متوجه بوده یا نه؟ و آیا همه مطالب روزنامه بر همین سیاق نوشته میشود؟»
میخواهم بدانم این اواخر خبرهایی که کیهان درج کرد و معلوم شد صحت نداشته، نشان از سردبیر آگاه بود؟
فرض بگیریم اصلاحطلب فکر نمیکند و سطحی است. آیا آدم سطحی به سمت مخالفت میره با ارکان قدرتمندتر یا آدم متفکر؟
آیا تکرار یک جمله در میان اصولگرایان نشان از عمق تعمق آنها دارد؟ آیا روی پرچم ملت دیگر راه رفتن عقلانیت است؟
آیا پناه بردن به مقدسات برای غلبه سیاسی عمق تفکره؟
آوردن احمدینژاد بر سر کار با آن همه جفای اقتصادی عمق تفکر شما بود؟
عجب… عجب!
واقعا وصیتنامه شهید قدیانی ناب و بینظیره…
هر وقت میخونم حس خوبی بهم دست میده…
یا فاطمه زهرا!
برای فرزندت سیدعلی خامنهای دعا کن…
وصیتنامه بابااکبر داداش حسین، واقعا عالیه!
از بس خوندم، ناخودآگاه حفظش کردم!
اقای قدیانی غرور باعث شکسته در مطالب شما مشخص بود نگران نتیجه هستید .نگرانی درست بود .اما ریشه ان چی بود ؟اینی نبود که اصلاح طلبان خوب عمل می کنند .اینی نبود که تریبون دارند .خیر…این بود که نماینده گان اصول گرا فشار اوردند .برخلاف خواست اکثریت حرف زدند .کوچک زاده درخواست داشت مانور موشکی بر گزار بشه در حالیکه مردم اکثریت الان این را نمی خواهند .
همین اقای کوچک زاده می دانید چقدر به رای اصول گرایان لطمه زد .در وبلاگ ارزوی مرگ کرد برای کسی که شکوایه از اقتصاد داشت و ان را ناشی از فشار اصول گرایان می دانست .جناب قدیانی اینطوری دیگه امید به رای نداشته باشید .
روح همه شهدا علی الخصوص بابااکبر و شهدای مسجد جوادالائمه و همه درگذشتگان مخصوصا مرحوم فردی و سلحشور شاد.
باز هم مستند «شکوفههای زمستان» پخش شد. با اینکه این مستند را خیلی دوست دارم ولی چون این چند بار همزمان با پرواز و عروج دلاوران مسجد جوادالائمه پخش شده حس خوبی ندارم و با دیدنش نگران میشم.
عجب کامنتی!
حیفِ ویرایش…! 😉
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
برای ثبت در «موزه قطعه ۲۶» استثنائا به کامنت «ساحره» دست نمیزنم!
نه به این اسم، نه به اون کامنت!
🙂
یاد این کامنت افتادم؛
http://www.ghadiany.ir/1389/91/comment-page-1#comment-5618
گاهی برخی دوستان نظراتی میدهند که اصلا ربطش به متن را نمیفهمم!
انگار یک تفسیر باید نوشت برای برخی دوستان همانند «ساحره».
ضمنا
آهن آبدیده را زنگ عوض نمیکند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمیکند
به دشمن علی بگو به کوری دو چشمتان
پیرو خط رهبری رنگ عوض نمیکند
شبانهروز شاکر نعمت چنین رهبری هستیم…
سلام
چیزی که میدونم اینه؛ هر اتفاقی تو عالم میافته، در آخر به نفع حزباللهی هاست… الا ان حزب الله هم الغالبون… البته اگه حزباللهی باشیم…
حافظ می خور و رندی کن و خوش باش ولی، دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
یاشاسین اینگلابی رهبریمیز
به یک کامنت و پست قدیمی ارجاع دادی، بنده هم با اجازه یک لینک قدیمی میگذارم؛
http://www.duelfa.com/2347
واقعا تحت تأثیر تحلیل روزنامه شرق قرار گرفتم!
آقای دیانی و البته آقای قدیانی!
اگه اون روزی که شهید اکبر قدیانی، این وصیتنامه واقعا زیبا رو نوشت، روزنامه زنجیری شرق بود، اینگونه تحریف میکرد؛
یکی از شهدای عملیات الی بیت المقدس نیز دلیل قیچی شدن نیروها در شب شروع این عملیات را به خاطر دویدن عاشقانه به سوی شفق دانسته و از همه مهمتر اینکه به نوعی خواستار شست و شو داده شدن محسن رضایی در چشمه خونین خورشید شده!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
صد رحمت به روزنامه شرق!
http://www.farhangnews.ir/content/184036
استغفرالله…
اگر به بهانه رأی شهرستانیها به اصولگرایان، حق نداریم ملت ایران را «عقبمانده سیاسی» بخوانیم، به بهانه رأی تهرانیها به گروه مخالف خود هم حق نداریم حرفهای نازیبا بزنیم که دست آخر، جز به نتایجی زشت منجر نخواهد شد.
توی تهران باختیم، بد هم باختیم!
هنوز داره مخم سوت میکشه آقای قدیانی!
راستی! چرا همچین شد؟
چرا دیگر از فتنه چیزی نمیگویید؟
شکست بزرگ اینجا بود که اکثریت مردم، عقاید شما را نمیپسندند و شما باور ندارید.
هنوز هم فکر میکنید تفاوتی ریشهای با اصلاحطلبان ندارید و دور بعد شانس دارید، ولی اینطور نیست!
تا زمانی که بخشی از مردم اکثریت، پای صندوق بیایند، دنیا میفهمد صاحبان واقعی این کشور خواهان تعامل و صلح با دنیاست.
برای فرید و بعضی از دوستان!
قطعا وقتی مبانی فکری ما متفاوت است، تفاوتهای اساسی با هم داریم. البته قطعا ما کمکاری کردهایم که مبانی فکری اصیل اسلامی با این استحکام و کارآیی هنوز برای خودیها شناخته شده نیست، چه برسد به معرفی اسلام به دنیا!
مردم دوست دارند زندگی با آرامش و عزت داشته باشند و این خواسته به حقی است، و باز کمکاری ما در مدیریت است که وضعیت اقتصاد به اینجا رسیده، اما حداقل بعد از برجام، عموم جامعه به این نتیجه رسیدند که تعامل با دنیا هم، کاری از پیش نمیبرد.
مردم، هر گروهی را توانمندتر ببینند به آن رأی میدهند، اما در بعضی مواقع مثل فتنه که پای عقاید مردم به میان میآید، شرایط عوض میشود.
اگر درباره میزان توانمندی در بهبود شرایط اقتصادی، رقابتی بین گروهها به وجود بیاید بسیار عالی است، و اصلا این نیاز کشور است.
حتی اگر روزی برسد که (در اثر کمکاری خودمان) عده قلیلی عقاید ما را بپسندند، باز هم ما مکلف به وظیفهایم و حاشا که بچه بسیجی میدان را خالی کند لیکن امروز در تمام عالم فطرتهای الهی انسانها بیدار شده است و انشاءالله سحر نزدیک است، هر چند باید خونها داد و خون دلها خورد.
سلام خدمت دوستان
«متأسفانه» من یه مدت از قطعه ۲۶ دور بودم، به همین خاطر خیلی از متنها رو نخوندم.
داداش حسین متنی رو اختصاصی در مورد بچههای مدافع حریم کار نکرده؟
خواهشا اگه هست، سیداحمد عزیز یا بچههای ثابت قطعه لینکش رو بگذارن…
فرید!
تو راست میگی! شما طرفدار صلح با جهان هستید و به خاطرش با خودیها میجنگید!
نمونهاش سال هشتاد و هشت…
ولی ما طرفدار صلح در کشور هستیم و به همین خاطر بداخلاقیهای داخلی را تحمل میکنیم…
در عوض با تمام دنیا اگر بخواهند جلوی صلح ما بایستند، خواهیم جنگید!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ح ق:
این جماعت، با خودهاشان نجنگند؛ صلح با جهان پیشکش!
هر چند «اللهم اشغل الظالمین بالظالمین…».
http://kayhan.ir/fa/issue/672/1
http://www.vatanemrooz.ir/
امروز به صالحی مربوظ نیست!
فردا به ظریف!
چند روز دیگه: اصلا به ملت چه ربطی داره برجام؟!
این مردمی که جناب روحانی میگن برجام را لمس کردند، دقیقا کیا هستن؟ با کدوم حسشون لمس کردن؟ دیدن، شنیدن، چشیدن؟
فکر کنم منظورشون اینه لغت برجام رو زیاد شنیدن!
اونوقت واردات مواد اولیه آسون بشه یا قطعات هواپیما… تاثیری هم احیانا در نرخ و قیمت محصولات و بلیط میذاره؟ نه که نزدیک تعطیلاته!
آقای روحانی!
این آفتاب تابان برجام دیگه داره بدجوری چشم مردم رو میزنه! گمونم باید به نماز بارون بایستیم!
خواستم بگم خاک بر سر کذاب سرخهای!
دیدم باید بگم خاک بر سر صالحی!!
من هم با حرفهاتون موافقم… تأیید میکنم!
پیرامون سخنان رئیس جمهور در مورد تابندگی برجام و اشتغالزایی هم سطوری بنویسید لطفا…
البته از نظر حقیر، ایشون افزایش دستفروشی و تکدیگری و کودکان کار رو اشتغالزایی میدونن و تعطیلی کارخانهها و بیکاری کارگراشون تقصیر احمدینژاد…
سلام آقای قدیانی
من همیشه سایت شما رو مطالعه میکنم و اولین باره که کامنت میذارم.
برادر عزیز! من هم مثل شما علاقه به رهبر انقلاب دارم و مدافع اسلام هستم ولی باید پذیرفت که شکست امروز ما در انتخابات تهران به دلیل ضعف جریان اصولگرایی در برآورده کردن خواستههای مردم و در نتیجه قدرت گرفتن جناح رقیب بود. باید برای آینده با برنامهریزی و توجه بیشتر به خواستههای مردم به خصوص در زمینههای اقتصادی قدم برداشت و نیک میدانم که از دیگ غربیان آبی برای ما گرم نخواهد شد لیکن باید به همه اقشار جامعه فرصت و زمان داد تا بدانند که عزت ما و رفاه ما تنها در خودکفایی ماست، نه لبخندهای ساختگی غربیان و شرقیان.