انقلابی‌ترین خمینی

وطن امروز ۱۵ مرداد ۱۳۹۴

امام خمینی

حسین قدیانی

بیست و نهم تیر نود و چهار

گریه امانم را بریده! قطرات اشک حتی مجال نمی‌دهد مانیتور را درست ببینم! باکی نیست! نوشتن‌های این‌چنینی را دوست می‌دارم! عادت دارم! سبک می‌کند آدمی را! سبک‌بار و سبک‌بال، خمینی بود که خرامید و رفت! شهدا بودند که خرامیدند و رفتند! بدا به حال من جنگ ندیده! جبهه ندیده! هیچ حالم خوش نیست لیکن عجیب حال خوشی دارم! مقصر این احوال دوگانه، کسی نیست جز حضرت روح‌الله! ولو در اوج ناراحتی، راحتم با خمینی! انقلاب این ابرمرد، دست از سرم برنمی‌دارد! بهتر! انقلاب خمینی نبود، بعضی از این عالیجنابان «اسلام قلابی» به خوردمان می‌دادند! «اسلام روحانی‌نماهای متحجر»! «اسلام آمریکایی»! «اسلام مرفهمین بی‌درد»! «اسلام آخوندهای درباری»! «اسلام مرتجعین آل سعود»! این چند اسلام را علی‌حده داخل گیومه گذاشتم! آمدیم و دبیرخانه بعضی جاها، باز هم خواست درد سر برایم درست کند! از همین جا سلامی خدمت دوستان عرض می‌کنم با ذکر این مهم؛ «عبارات عینا مال امام است!» گفتم که؛ مقصر امام است! لیکن نه همه تقصیر! بگویم چه کار نکند خدا، این همکار وطنی را! ساعاتی پیش در دفتر روزنامه، فایل صوتی پیام قطعنامه را برایم بلوتوث کرد! همان خبر معروف ساعت ۱۴ اواخر تیر ۶۷ که خب! من بارها و بارها در «صحیفه نور» خوانده بودمش اما هرگز نشنیده بودم! جانباز ویلچرنشینی را می‌شناسم که می‌گفت یک روز تمام با این پیام گریه کرده! آنهم کجا؟ حسینیه حاج همت دوکوهه! محل قرار! بهترین جا برای اشک! بهترین مکان برای عاشقی! باری در شهر ساری، از پدر مداح شهید سیدمجتبی علمدار پرسیدم؛ «حال پسرت چه بود هنگام ۵۹۸»؟ با «اشک» جوابم را داد و نداد! با اشک، نوشتن می‌آید و نمی‌آید! اشک… راز خلقت چشم باید در همین در غلتان باشد! گمانم فرازهایی از پیام قطعنامه را حتی خمینی هم با دیده بارانی نوشت؛ «امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامى، رونق و زرق و برق کاخهاى سفید و سرخ را از بین خواهند برد. امروز خمینى، آغوش و سینه خویش را براى تیرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهاى دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت، براى درک شهادت روزشمارى مى‌کند. جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمى‌شناسد». «آه از آن ساعتی که…» اسطوره‌ای چون خمینی شاید با شانه‌های لرزان، های‌های اشک‌ریزان بنویسد؛ «و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصا براى من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مى‌دیدم، ولى به واسطه حوادث و عواملى که از ذکر آن فعلا خوددارى مى‌کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور که من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش‌بس موافقت نمودم و در مقطع کنونى، آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى‌دانم. و خدا مى‌داند اگر نبود انگیزه‌اى که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانى شود، هرگز راضى به این عمل نمى‌بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالى گردن نهیم. و مسلم، ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهه‌هاى آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوى در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده‌اند، تشکر و قدردانى مى‌کنم. و همه ملت ایران را به هوشیارى و صبر و مقاومت دعوت مى‌کنم. در آینده ممکن است افرادى آگاهانه یا از روى ناآگاهى در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد؟ اینها یقینا از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بی‌خبرند و نمى‌دانند کسى که فقط براى رضاى خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگى نهاده است، حوادث زمان به جاودانگى و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه‌اى وارد نمى‌سازد. و ما براى درک کامل ارزش و راه شهیدان‌مان فاصله طولانى را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان، آن را جستجو نماییم. مسلم، خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان براى ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا مى‌داند که راه و رسم شهادت، کور شدنى نیست، و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که در این قافله نور، جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایى که این گوهرها را در دامن خود پروراندند! خداوندا! این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان، باز و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا! کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت. تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‌هاى معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده‌ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‌ام، و در برابر عظمت و فداکارى این ملت بزرگ، احساس شرمسارى مى‌کنم. و بدا به حال آنانى که در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایى که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهى، تا به حال ساکت و بى‌تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند! آرى! دیروز روز امتحان الهى بود که گذشت. و فردا امتحان دیگرى است که پیش مى‌آید. و همه ما نیز روز محاسبه بزرگترى را پیش رو داریم. آنهایى که در این چند سال مبارزه و جنگ به هر دلیلى از اداى این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندان‌شان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده‌اند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته‌اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگى کرده‌اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حق خواهند کشید. که من مجددا به همه مردم و مسئولین عرض مى‌کنم که حساب اینگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند، و نگذارند این مدعیان بى‌هنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز، به صحنه‌ها برگردند. من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش مى‌کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند. اکیدا به ملت عزیز ایران سفارش مى‌کنم که هوشیار و مراقب باشید! قبول قطعنامه از طرف جمهورى اسلامى ایران به معناى حل مسئله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربه تبلیغات جهان‌خواران علیه ما کند شده است، ولى دورنماى حوادث را نمى‌توان به طور قطع و جدى پیش‌بینى نمود. و هنوز دشمن از شرارتها دست برنداشته است، و چه بسا با بهانه‌جویی‌ها به همان شیوه‌هاى تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما باید براى دفع تجاوز احتمالى دشمن آماده و مهیا باشیم. و ملت ما هم نباید فعلا مسئله را تمام شده بداند. البته ما رسما اعلام مى کنیم که هدف ما تاکتیک جدید در ادامه جنگ نیست. چه بسا دشمنان بخواهند با همین بهانه‌ها، حملات خود را دنبال کنند. نیروهاى نظامى ما هرگز نباید از کید و مکر دشمنان غافل بمانند. در هر شرایطى باید بنیه دفاعى کشور در بهترین وضعیت باشد. مردم ما که در طول سالهاى جنگ و مبارزه، ابعاد کینه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس کرده‌اند، باید خطر تهاجم جهان‌خواران در شیوه‌ها و شکل‌هاى مختلف را جدیدتر بدانند. و فعلا چون گذشته، تمامى نظامیان، اعم از ارتش و سپاه و بسیج در جبهه‌ها براى دفاع در برابر شیطنت استکبار و عراق به ماموریتهاى خود ادامه دهند. در صورتى که این مرحله از حادثه انقلاب را با همان شکل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذاردیم، براى بعد از آن و سازندگى کشور و سیاست کل نظام و انقلاب، تذکراتى دارم که در وقت مناسب خواهم گفت. ولى در مقطع کنونى به طور جد از همه گویندگان و دست اندرکاران و مسئولین کشور و مدیران رسانه‌ها و مطبوعات مى‌خواهم که خود را از معرکه‌ها و معرکه‌آفرینی‌ها دور کنند، و مواظب باشند که ناخودآگاه، آلت دست افکار و اندیشه‌هاى تند نگردند، و با سعه صدر در کنار یکدیگر مترصد اوضاع دشمنان باشند. در این روزها ممکن است بسیارى از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود، صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند. هر چند این مسئله به خودى خود یک ارزش بسیار زیباست اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست. چه بسا آنهایى که تا دیروز در برابر این نظام، جبهه‌گیرى کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حکومت جمهورى اسلامى ایران، از صلح و صلح‌طلبى به ظاهر دم مى‌زدند، امروز نیز با همان هدف، سخنان فریبنده دیگرى مطرح نمایند و جیره‌خواران استکبار، همان‌ها که تا دیروز در زیر نقاب دروغین صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند! و ملی‌گراهاى بى‌فرهنگ، براى از بین بردن خون شهداى عزیز و نابودى عزت و افتخار مردم، تبلیغات مسموم خویش را آغاز نمایند. که ان‌شاءالله ملت عزیز ما با بصیرت و هوشیارى، جواب همه فتنه‌ها را خواهد داد. من باز مى‌گویم که قبول این مسئله، براى من از زهر، کشنده‌تر است ولى راضى به رضاى خدایم و براى رضایت او، این جرعه را نوشیدم. و نکته‌اى که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه، مسئولین کشور ایران به اتکاى خود تصمیم گرفته‌اند. و کسى و کشورى در این امر، مداخله نداشته است. مردم عزیز و شریف ایران! من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش مى‌دانم و شما مى‌دانید که من به شما عشق مى‌ورزم و شما را مى‌شناسم، شما هم مرا مى‌شناسید. در شرایط کنونى آنچه موجب امر شد، تکلیف الهى‌ام بود. شما مى‌دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم اما تصمیم امروز فقط براى تشخیص مصلحت بود. و تنها به امید رحمت و رضاى او، از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویى داشته‌ام با خدا معامله کرده‌ام. عزیزانم! شما مى‌دانید تلاش کرده‌ام که راحتى خود را بر رضایت حق و راحتى شما، مقدم ندارم. خداوندا! تو مى‌دانى که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا! تو مى‌دانى که استکبار و آمریکاى جهان‌خوار، گلهاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا! در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویى، و ما تنهاى تنهاییم و غیر از تو کسى را نمى‌شناسیم و غیر از تو نخواسته‌ایم کسى را بشناسیم. ما را یارى کن، که تو بهترین یارى کنندگانى. خداوندا! تلخى این روزها را به شیرینى فرج حضرت بقیةالله ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و رسیدن به خودت جبران فرما. فرزندان انقلابى‌ام! اى کسانى که لحظه‌اى حاضر نیستید از غرور مقدس‌تان دست بردارید! شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى‌گذرد. مى‌دانم که به شما سخت مى‌گذرد، ولى مگر به پدر پیر شما سخت نمى‌گذرد؟ مى‌دانم که شهادت، شیرین‌تر از عسل در پیش شماست، مگر براى این خادم‌تان اینگونه نیست؟ ولى تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابى‌تان را در سینه‌ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنان‌تان بنگرید و بدانید که پیروزى از آن شماست». بچه‌های وطن شاهدند! ۲ بار در دفتر روزنامه، این پیام را گوش دادم! و چند بار هم همین امشب در خانه! اینک، کار از گریه گذشته است! خون باید گریست به حال امام، اگر که بنویسد؛ «بدا به حال من…»! ان‌شاءالله گریه مجال دهد حرفم را بزنم! هر چند واقعا سخت است تجمیع عشق و عقل! به شهادت همین پیام دور و دراز و پر رمز و راز، هرگز وضع کنونی کشور قابل قیاس با مقطع پایان جنگ نبوده و نیست، الا آنکه دوباره قلم را با همان دست‌فرمان مندرجات قبلی برانم، مکررا و موکدا بنویسم؛ «اگر دیروز اقتضای مصلحت، به جنگ ۸ ساله پایان داد، امروز همان مصلحت ایجاب می‌کند زیر بار توافق زمینه‌ساز جنگ نرویم»! این متن «انقلابی‌ترین خمینی» هم ریشه در سالگرد پذیرش قطعنامه دارد، نه چیز دیگری! روزگار، گاه هست که حتی با آموزگار کبیری چون خمینی بت‌شکن، سر به ناسازگاری می‌گذارد! لطفا این آزگاری را، پای قصور هیچ کس و ناکسی ننویسید! خمینی، نه آن مرد بود که احدی جرئت کند جام زهر دستش دهد! الان هم همین‌گونه است! هر که در سر، سودای جام زهر بپروراند، با سیلی یوم‌الله ۹ دی طرف است! آن چهارشنبه خدایی، یعنی روزگار، روزگار پایان جنگ تحمیلی نیست! «برجام» با همه محاسن و معایب عدیده‌اش، فقط یک پیام چند خطی از ولی فقیه گرفت، بلکه از «طرق قانونی» بررسی شود! پیام کوتاه برآمده از برجام کجا و پیام پر آه منبعث از جام زهر کجا؟ زیبا گفت استاد رحیم‌پور ازغدی! بی‌سواد است هر که برجام را بر همان سیاق جام زهر بداند! جنگ با لعین داعشی، آنهم بی‌جلیقه ضد گلوله، آنهم بی‌حضور ژنرال پترائوس، آنهم در خاک عراق، آنهم بی‌نیاز به کمک یانکی‌ها، آنهم توسط شهید زنده حاج قاسم سلیمانی، یعنی نوش جان کردن جام زهر توسط شیطان بزرگ! یعنی اوج اقتدار حضرت سیدعلی! خامنه‌ای کوتاه بیا بود، همان سال ۸۸ از رای ۴۰ میلیونی ملت کوتاه می‌آمد! خامنه‌ای تصمیم با تدبیر حکیمانه خود می‌گیرد، نه با فشار دشمن یا دشمن‌پرست! من این را از درایت، سیاست و کیاست بلندبالای جمهوری اسلامی می‌دانم که حتی از نوچه‌های فتنه ۸۸ هم، عمله‌های بی‌مزد و منت برای فلان تصمیم بهمان بخش نظام دست و پا کرده! هر آنکه با برجام موافق است، فی حد ذاته موافق توافق مردمانی است «متدین، امین، شجاع و غیور» از منظر خوبان! هر آنکه هم نقد کارشناسانه به توافق دارد، فی حد ذاته متوقع توافق مدبرانه‌تری از همین مردمان است، همین مردمان که بزرگان در کنار تشکر، متذکرشان نیز بوده‌اند! این وسط، جایگاه جام زهر کجاست؟! حرف را نه شلوغ باید زد، نه دروغ، بلکه صریح باید زد و صحیح! چیست حرف حساب من در این متن بارانی؟ یک کلام! خمینی، هیچ کجا انقلابی‌تر از پیام قطعنامه نبود، هیچ کجا حتی بهمن ۵۷! «خودتان و کشور و مردم اسلامى را در برابر آمریکا اینقدر ذلیل و ناتوان نکنید. اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید. بحمدالله از برکت انقلاب اسلامى ایران، دریچه‌هاى نور و امید به روى همه مسلمانان جهان باز شده است و مى‌رود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودى را بر سر همه مستکبران فرو ریزد. نکته مهمى که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهان‌خواران تا کى و تا کجا ما را تحمل مى‌کنند و تا چه مرزى، استقلال و آزادى ما را قبول دارند؟! به یقین آنان مرزى جز عدول از همه هویتها و ارزشهاى معنوى و الهى‌مان نمى شناسند. به گفته قرآن کریم؛ «هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمى‌دارند مگر اینکه شما را از دین‌تان برگردانند». ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، صهیونیستها و آمریکا و شوروى در تعقیب‌مان خواهند بود تا هویت دینى و شرافت مکتبى‌مان را لکه‌دار نمایند. بعضى مغرضین، ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه توزى در مجامع جهانى توصیف و مورد شماتت قرار مى دهند و با دلسوزی‌هاى بی‌مورد و اعتراض‌هاى کودکانه مى‌گویند؛ «جمهورى اسلامى سبب دشمنی‌ها شده و از چشم غرب و شرق و ایادى‌شان افتاده است!» که چه خوب است به این سؤال پاسخ داده شود؛ «ملتهاى جهان سوم، مسلمانان و خصوصا ملت ایران، چه زمانى نزد استکبار احترام و اعتبار داشته‌اند که امروز بى‌اعتبار شده‌اند!» آرى، اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامى و انقلابى خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام را با دست خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهان‌خواران، او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بى‌فرهنگ به رسمیت بشناسند، ولى در همان حدى که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولى و قیم باشند ما جیره‌خوار و حافظ منافع آنها، نه یک ایران با هویت ایرانى – اسلامى، بلکه ایرانى که شناسنامه‌اش را آمریکا و شوروى صادر کند، ایرانى که ارابه سیاست آمریکا یا شوروى را بکشد. و امروز همه مصیبت و عزاى شرق و غرب این است؛ نه تنها ملت ایران از تحت‌الحمایگى آنان خارج شده، که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت مى‌کند. کنترل و حذف سلاحهاى مخرب از جهان، اگر با حقیقت و صداقت همراه بود، خواسته همه ملتهاست، ولى این نیز یک فریب قدیمى است. و این همان چیزى است که اخیرا از گفته‌هاى سران آمریکا و شوروى و نوشته‌هاى سیاسیون آنها آشکار گردیده است که مراودات اخیر سران شرق و غرب به خاطر مهار بیشتر جهان سوم و در حقیقت جلوگیرى از نفوذ پابرهنه‌ها و محرومین در جهان مالکیتهاى بی‌حد و مرز سرمایه‌داران است. ما باید خود را آماده کنیم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب «جبهه قدرتمند اسلامى – انسانى» با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود، و آقایى و سرورى محرومین و پابرهنگان جهان، جشن گرفته شود. مطمئن باشید قدرتهاى شرق و غرب، همان مظاهر بى‌محتواى دنیاى مادى‌اند که در برابر خلود و جاودانگى دنیاى ارزشهاى معنوى، قابل ذکر نمى‌باشند. من به صراحت اعلام مى‌کنم که جمهورى اسلامى ایران با تمام وجود براى احیاى هویت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذارى مى‌کند. و دلیلى هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروى از «اصول تصاحب قدرت در جهان» دعوت نکند و جلوى جاه‌طلبى و فزون‌طلبى صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید براى پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه‌ریزى کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگى به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان، با تمام وجود تلاش نماییم. و این را باید از اصول سیاست خارجى خود بدانیم. ما اعلام مى کنیم که جمهورى اسلامى ایران براى همیشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامى و آسیب‌ناپذیر، نیاز سربازان اسلام را تامین و آنان را به مبانى عقیدتى و تربیتى اسلام و همچنین به اصول و روشهاى مبارزه علیه نظامهاى کفر و شرک آشنا مى‌سازد». بابت تیتر «انقلابی‌ترین خمینی» باورم هست حق مشدد دارم! خمینی ۵۹۸ حتی از خمینی سوم خرداد هم انقلابی‌تر است، جنگی‌تر، جبهه‌ای‌تر! از نظر امام، پذیرش قطعنامه، اولا به معنای حل مسئله جنگ نبود، ثانیا به معنای صلح و سازش با جهان‌خواران نبود. از قضا پرچم خمینی در این پیام از همیشه بالاتر است! فلذا به همان دلیل که شرایط کنونی کشور یکسان با تیرماه ۶۷ نیست، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به طریق اولی همسان با صلح امام حسن مجتبی علیه السلام نیست. مع‌الاسف روزگار «حسن‌بن‌علی» خواص بی‌بصیرت و آلوده به چرب و شیرین دنیا، دست «کریم اهل بیت» جام زهر دادند. واقعیت دردآوری است لیکن «غریب مدینه» بسی غریب‌تر از این حرفها بود! صدالبته به گواهی این همه اشک، بنا ندارم منکر غم جانکاه نهفته در پیام قطعنامه شوم اما این هم هست که خمینی، هیچ کجا انقلابی‌تر از این پیام نبود! به زعم نگارنده، پذیرش ۵۹۸ پاس به عقبی بود برای طراحی ضد حملات بعدی. انقلاب اسلامی «مصلحت» خود را نه در نقطه مقابل «ایدئولوژی» بلکه ذیل «حقیقت» تشخیص می‌دهد. این «واقعیت» را همه باید متوجه باشند! در میدان فوتبال، ایضا عرصه سیاست، ای بسا «پاس به عقب عاقلانه» از صد حمله بی‌برنامه، مثمرثمرتر واقع شود. همین هم شد! کجا؟ چند ماه بعد در مرصاد! آنهم با صیاد! کجا؟ چند سال بعد در موصل! آنهم با حاج قاسم! کجا؟ چند سال بعد در لبنان، سوریه، غزه و رام‌الله! آنهم با سیدحسن نصرالله! درست از همین زاویه، نیز از زاویه صداقت، شجاعت و خلوص، حضرت روح‌الله خودشان مسئولیت پذیرش قطعنامه را بر عهده گرفتند و هرگز به «عالیجناب» اجازه ندادند در امور غیر مرتبط، دخالت توام با منت کند! ولی فقیه، خواه خمینی باشد، خواه خامنه‌ای، از هر سیاستمداری، سیاستمدارتر است! منتهای مراتب، نزد ولی فقیه، صداقت، سیادت اساسی دارد بر سیاست! خدمت هم تفاوت اصولی دارد با خیانت! امروز هم حضرت سیدعلی، خودشان اذن مذاکرات را به این مردمان دادند! بنابراین راقم نامه سرگشاده علیه جمهور، اصلا کجای کار هست که حالا بخواهد توافق هسته‌ای را مافوق فتح خرمشهر بداند یا نداند؟ شگفتا! اگر توافق هسته‌ای را برتر از حماسه سوم خرداد هم تحلیل کنیم، باز دست بوسیدنی، دست کف‌العباسی رهبر ماست، اما نه! توافق هسته‌ای به گرد پای فتح‌الفتوح جبهه هم نمی‌رسد چرا که صرف نظر از پاره‌ای بندهای مثبت، خط قرمزهای بوسیدنی و محترمی را نتواسته رعایت کند! ان‌شاءالله خواسته لیکن نتوانسته! چرا؟ چون معتقد بود؛ «هر توافقی از عدم توافق بهتر است»! جمله قصار دیگری هم هست؛ «با پایان دیپلماسی، جنگ آغاز می‌شود!» جمله اول را کلا بی‌خیال، اما جمله دوم، تنها به یک عبارت می‌تواند درست باشد! دیپلماسی اگر ختم به توافقی شود که در شماری از بندها، بدیهی‌ترین ملاحظات امنیتی را رعایت نکرده باشد، حتما و قطعا مستعد آغاز جنگ خواهد بود! جز این معنی، جمله دوم هم بی‌ربط است! جمله باید دقیق باشد و عمیق! من‌جمله؛ «بعضی‌ها اگر معتقدند ما در بازی توافق، حریف را ۳ بر ۲ شکست داده‌ایم، آیا زیبنده‌تر نیست به جای برخورد گازانبری با منتقد، صحنه آهسته این گلها را نشان ملت بدهند؟!» باز هم من‌جمله؛ «پیام ۵۹۸ نه موضع دست برداشتن از شعار دشمن‌شکن «مرگ بر آمریکا» که اتفاقا اصلی‌ترین، رسمی‌ترین و قانونی‌ترین مقوم این فریضه است!» من فقط همین امروز و امشب، حدود ۶ بار از صدر تا ذیل پیام امام را گوش داده‌ام! این زمزمه جانسوز را در ۳ کلمه مختصر کنم، می‌شود همین «مرگ بر آمریکا». اخیرا در روزنامه‌ها خواندم «مرگ بر آمریکا»، هم صدای دشمن خارجی را درآورده، هم صدای دشمن‌پرست داخلی را! بیچاره‌ها توهم زده بودند با یک توافق خسته، ملت ما دست از ام‌الشعائر خود برمی‌دارد! در «جنگ نرم» خوب می‌دانم عصبانی کردن دشمن «مزه مضاعف» دارد! این را نیز خوب می‌دانم که هیچ شعاری اندازه «مرگ بر آمریکا» سران روسیاه و بدعهد کاخ سفید را عصبانی نمی‌کند! «مرگ بر آمریکا» ریشه در آیات قرآن دارد، ریشه در خون شهیدان دارد، ریشه در پیام امام شهیدان دارد، ریشه در کلام «حضرت آقا» دارد؛ مگر ملت ما با فلان توافق به صرافت «مرگ بر آمریکا» افتاده که حالا بخواهد با بهمان توافق از سردادن «مرگ بر آمریکا» امتناع کند؟! این همه را، اغلب هم با دیده تر نوشتم بلکه برسم به این چند سطر آخر! غریبانه‌ترین، مظلومانه‌ترین، تنهاترین، تلخ‌ترین و سخت‌ترین صلحی که می‌شد جماعتی از دوست و دشمن به یک فرد تحمیل کنند، همان صلح بود که به امام دوم ما تحمیل شد و البته نشد! در عالم نظر، و متاثر از غروری مقدس، هیچ چیز بدتر و ناجورتر از ذات صلح میان «حسن‌بن‌علی» و «م ع ا و ی ة ب ن‌ ا ب ی‌ س ف ی ا ن» نیست لیکن سردار جنگ جمل با درایت بی‌مانند خود نشان داد حتی در نهایت غربت و بی‌کسی هم می‌توان از دشمن، امتیاز نقد گرفت، حتی‌المقدور وعده را کمتر داد! در قیاس با مقطع قطعنامه، اگر نقد ما به توافق اخیر، فقط پررنگ می‌شود، لاجرم این حق برای ما محفوظ است که در مقام مقایسه با صلح امام حسن علیه السلام و در نظر گرفتن شرایط حزن‌انگیز آن روزهای صدر اسلام «توافق هسته‌ای» را بالکل «توافق خسته‌ای» بخوانیم! «درس مذاکره» نه کربلا، که همین صلح حسن‌بن‌علی است! «کریم اهل بیت» بدون هیچ یار و یاوری، تنهای تنها، و در آزگارترین روزگار ممکن، الحق و الانصاف امتیازات خوبی از م ع ا و ی ه گرفت، بلکه این درس را به من و شما بدهد؛ با وجود امامی چون خمینی بت‌شکن، پیامی چون پیام قطعنامه، سرداری چون قاسم سلیمانی، مردی چون سیدحسن نصرالله، سرمایه‌ای چون صنعت هسته‌ای، گنجی چون خون شهریاری شهید، شعاری چون «مرگ بر آمریکا»، ملتی چون ملت مقاوم ایران و ولی امر حکیم و فرزانه‌ای چون امام خامنه‌ای، هیچ توافقی، توافق خوبی نیست مگر آنکه دشمن را به خاک مذلت بنشاند! نشانده است؟ خون سرخ و مطهر شهدای هسته‌ای البته چرا، لیکن برجام، قبول کنیم که نه! دوستان دیپلمات! از سویی، شما یک برداشت از توافق دارید، طرف مذاکره‌تان برداشت خودش را، و از دیگر سو، میان خودتان هم متاسفانه «چندگویی» دیده می‌شود و سخنی ناقض سخن دیگری! برگه انشاء یکی است لیکن الی‌ماشاءالله «ترجمه» دارد! چه خبر است؟ واقعا چه خبر است که در روز توافق، سایت رسمی وزارت خارجه، یک فکت شیت ارائه می‌دهد، روزهای بعد، فکت شیت دیگری؟ با «انقلابی‌ترین خمینی» یعنی وجود حقیقتا ذی‌وجود «امام خامنه‌ای» و آن‌همه تذکر همراه با تشکر، توقع بیشتری ملت داشت از توافق. خیلی بیشتر! نه اینکه اوبامای مودب و باهوش بردارد بگوید؛ «با این توافق، رئیس جمهور بعد از من و حتی رئیس جمهور بعد از او، گزینه‌های بیشتری برای فشار علیه ایران خواهند داشت» و تازه، بدترش را هم بگوید؛ «۱۵ سال بعد وقتی از طریق بازرسی‌ها به اطلاعات ایران دست یافتیم، موقعیت بهتری برای حمله نظامی است!» آقای روحانی! ما نیز چون شما دوست می‌داریم این توافق، یک «آغاز» باشد اما «آغاز زندگی» نه «آغاز جنگ».

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…
    http://www.ghadiany.ir/1394/24096/comment-page-1#comment-177014

    دوستان محترم؛
    تا ساعاتی دیگر، متن این پست را خواهید خواند…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    عجب جذبه و صلابتی دارد نگاه این اَبَرمرد!

    «ما درصدد خشکانیدن ریشه‌هاى فاسد صهیونیزم، سرمایه‌دارى و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته‌ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایى را که بر این سه پایه استوار گردیده‌اند نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله را در جهان استکبار ترویج نماییم و دیر یا زود ملتهاى دربند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باج‌خواهى و مصونیت کارگزاران امریکایى، حتى اگر با «مبارزه قهرآمیز» هم شده باشد، جلوگیرى مى‌کنیم.»

  3. سیداحمد می‌گوید:

    «و اینجانب به نظامهاى امریکایى و اروپایى اخطار مى‌کنم که تا دیر نشده و در باتلاق مرگ فرونرفته‌اید، از خلیج فارس بیرون روید. و همیشه اینگونه نیست که هواپیماهاى مسافربرى ما توسط ناوهاى جنگى شما سرنگون شود، که ممکن است فرزندان انقلاب ناوهاى جنگى شما را به قعر آبهاى خلیج فارس بفرستند. به دولتها و حکومتهاى منطقه ، خصوصا به عربستان و کویت مى‌گویم که همه شما در ماجراجویی‌ها و جنایاتى که امریکا مى‌آفریند شریک جرم خواهید بود. و ما تا به حال، از اینکه همه منطقه در کام آتش و خون و بى‌ثباتى کامل غوطه‌ور نشود، دست به عملى نزده‌ایم. ولى حرکات جنون‌آمیز ریگان، مطمئنا حوادث غیر منتظره و عواقب خطرناکى را بر همه تحمیل مى‌کند. شما اطمینان داشته باشید که در این برگ جدید بازنده‌اید. خودتان و کشور و مردم اسلامى را در برابر امریکا اینقدر ذلیل و ناتوان نکنید. اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید.»

  4. سیداحمد می‌گوید:

    «خداوندا! تو مى‌دانى که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا! تو مى‌دانى که استکبار و امریکاى جهان‌خوار، گلهاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا! در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویى، و ما تنهاى تنهاییم و غیر از تو کسى را نمى‌شناسیم و غیر از تو نخواسته‌ایم که کسى را بشناسیم. ما را یارى کن، که تو بهترین یارى کنندگانى. خداوندا! تلخى این روزها را به شیرینى فرج حضرت بقیةالله ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و رسیدن به خودت جبران فرما. فرزندان انقلابى‌ام! اى کسانى که لحظه‌اى حاضر نیستید که از غرور مقدس‌تان دست بردارید! شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى‌گذرد. مى‌دانم که به شما سخت مى‌گذرد، ولى مگر به پدر پیر شما سخت نمى‌گذرد؟ مى‌دانم که شهادت، شیرین‌تر از عسل در پیش شماست، مگر براى این خادم‌تان اینگونه نیست؟ ولى تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابى‌تان را در سینه‌ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنان‌تان بنگرید و بدانید که پیروزى از آن شماست. و تاکید مى‌کنم که گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسئولان آن نیستم. مسئولین مورد اعتماد من مى‌باشند. آنها را از این تصمیمى که گرفته‌اند شماتت نکنید، که براى آنان نیز چنین پیشنهادى سخت و ناگوار بوده است. که انشاءالله خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضایت خود فرماید.»

  5. بیرمرد می‌گوید:

    بهتر از این امکان ندارد!

    هر سه ستون قطعه، عکس امام خمینی…
    مطالب هم در همان حال و هوای روح‌الله بت‌شکن…

    این مفهوم واقعی «قطعه‌ای از بهشت» است!

  6. م. رضوی می‌گوید:

    پس متنش کو؟!

  7. به جرم عشق می‌گوید:

    و اما امام روح الله…
    مردی از شرق برخاست؛ آسمان را ورق زد!

  8. به جرم عشق می‌گوید:

    ولی فقیه، خواه خمینی باشد، خواه خامنه‌ای، از هر سیاستمداری، سیاستمدارتر است! منتهای مراتب، نزد ولی فقیه، صداقت، سیادت اساسی دارد بر سیاست! خدمت هم تفاوت اصولی دارد با خیانت! امروز هم حضرت سیدعلی، خودشان اذن مذاکرات را به این مردمان دادند! بنابراین راقم نامه سرگشاده علیه جمهور، اصلا کجای کار هست که حالا بخواهد توافق هسته‌ای را مافوق فتح خرمشهر بداند یا نداند؟ شگفتا! اگر توافق هسته‌ای را برتر از حماسه سوم خرداد هم تحلیل کنیم، باز دست بوسیدنی، دست کف‌العباسی رهبر ماست، اما نه! توافق هسته‌ای به گرد پای فتح‌الفتوح جبهه هم نمی‌رسد چرا که صرف نظر از پاره‌ای بندهای مثبت، خط قرمزهای بوسیدنی و محترمی را نتواسته رعایت کند! ان‌شاءالله خواسته لیکن نتوانسته! چرا؟ چون معتقد بود؛ «هر توافقی از عدم توافق بهتر است»! جمله قصار دیگری هم هست؛ «با پایان دیپلماسی، جنگ آغاز می‌شود!» جمله اول را کلا بی‌خیال، اما جمله دوم، تنها به یک عبارت می‌تواند درست باشد! دیپلماسی اگر ختم به توافقی شود که در شماری از بندها، بدیهی‌ترین ملاحظات امنیتی را رعایت نکرده باشد، حتما و قطعا مستعد آغاز جنگ خواهد بود! جز این معنی، جمله دوم هم بی‌ربط است! جمله باید دقیق باشد و عمیق! من‌جمله؛ «بعضی‌ها اگر معتقدند ما در بازی توافق، حریف را ۳ بر ۲ شکست داده‌ایم، آیا زیبنده‌تر نیست به جای برخورد گازانبری با منتقد، صحنه آهسته این گلها را نشان ملت بدهند؟!»

  9. حبیب می‌گوید:

    در عالم نظر، و متاثر از غروری مقدس، هیچ چیز بدتر و ناجورتر از ذات صلح میان «حسن‌بن‌علی» و «م ع ا و ی ة ب ن‌ ا ب ی‌ س ف ی ا ن» نیست لیکن سردار جنگ جمل با درایت بی‌مانند خود نشان داد حتی در نهایت غربت و بی‌کسی هم می‌توان از دشمن، امتیاز نقد گرفت، حتی‌المقدور وعده را کمتر داد! در قیاس با مقطع قطعنامه، اگر نقد ما به توافق اخیر، فقط پررنگ می‌شود، لاجرم این حق برای ما محفوظ است که در مقام مقایسه با صلح امام حسن علیه السلام و در نظر گرفتن شرایط حزن‌انگیز آن روزهای صدر اسلام «توافق هسته‌ای» را بالکل «توافق خسته‌ای» بخوانیم! «درس مذاکره» نه کربلا، که همین صلح حسن‌بن‌علی است! «کریم اهل بیت» بدون هیچ یار و یاوری، تنهای تنها، و در آزگارترین روزگار ممکن، الحق و الانصاف امتیازات خوبی از م ع ا و ی ه گرفت، بلکه این درس را به من و شما بدهد؛ با وجود امامی چون خمینی بت‌شکن، پیامی چون پیام قطعنامه، سرداری چون قاسم سلیمانی، مردی چون سیدحسن نصرالله، سرمایه‌ای چون صنعت هسته‌ای، گنجی چون خون شهریاری شهید، شعاری چون «مرگ بر آمریکا»، ملتی چون ملت مقاوم ایران و ولی امر حکیم و فرزانه‌ای چون امام خامنه‌ای، هیچ توافقی، توافق خوبی نیست مگر آنکه دشمن را به خاک مذلت بنشاند!

  10. حبیب می‌گوید:

    خامنه‌ای کوتاه بیا بود، همان سال ۸۸ از رای ۴۰ میلیونی ملت کوتاه می‌آمد! خامنه‌ای تصمیم با تدبیر حکیمانه خود می‌گیرد، نه با فشار دشمن یا دشمن‌پرست! من این را از درایت، سیاست و کیاست بلندبالای جمهوری اسلامی می‌دانم که حتی از نوچه‌های فتنه ۸۸ هم، عمله‌های بی‌مزد و منت برای فلان تصمیم بهمان بخش نظام دست و پا کرده! هر آنکه با برجام موافق است، فی حد ذاته موافق توافق مردمانی است «متدین، امین، شجاع و غیور» از منظر خوبان! هر آنکه هم نقد کارشناسانه به توافق دارد، فی حد ذاته متوقع توافق مدبرانه‌تری از همین مردمان است، همین مردمان که بزرگان در کنار تشکر، متذکرشان نیز بوده‌اند!

  11. یا حسین می‌گوید:

    http://s6.uplod.ir/i/00654/hsky4v8xhchk.jpg
    «انقلابی‌ترین خمینی» … «خمینی‌ترین وبلاگ»

  12. یا حسین می‌گوید:

    خداوندا! تو مى‌دانى که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا! تو مى‌دانى که استکبار و آمریکاى جهان‌خوار، گلهاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا! در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویى، و ما تنهاى تنهاییم و غیر از تو کسى را نمى‌شناسیم و غیر از تو نخواسته‌ایم کسى را بشناسیم. ما را یارى کن، که تو بهترین یارى کنندگانى. خداوندا! تلخى این روزها را به شیرینى فرج حضرت بقیةالله ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و رسیدن به خودت جبران فرما. فرزندان انقلابى‌ام! اى کسانى که لحظه‌اى حاضر نیستید که از غرور مقدس‌تان دست بردارید! شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى‌گذرد. مى‌دانم که به شما سخت مى‌گذرد، ولى مگر به پدر پیر شما سخت نمى‌گذرد؟ مى‌دانم که شهادت، شیرین‌تر از عسل در پیش شماست، مگر براى این خادم‌تان اینگونه نیست؟ ولى تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابى‌تان را در سینه‌ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنان‌تان بنگرید و بدانید که پیروزى از آن شماست…

    عجب قلمی داشت امام!

  13. به جرم عشق می‌گوید:

    ظاهرا اشتباهی رخ داده!
    بنده که چنین کامنتی نگذاشتم بزرگوار!

  14. زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی می‌گوید:

    روحانی:
    «اگر ما تورم را مهار نکرده بودیم، حتما در مذاکرات شکست می‌خوردیم، و این یعنی تحریم‌ها کار خودش را کرده است!»

  15. قاصدک منتظر می‌گوید:

    بابت تیتر «انقلابی‌ترین خمینی» باورم هست حق مشدد دارم! خمینی ۵۹۸ حتی از خمینی سوم خرداد هم انقلابی‌تر است، جنگی‌تر، جبهه‌ای‌تر! از نظر امام، پذیرش قطعنامه، اولا به معنای حل مسئله جنگ نبود، ثانیا به معنای صلح و سازش با جهان‌خواران نبود. از قضا پرچم خمینی در این پیام از همیشه بالاتر است!

    در مکتب ظالم‌شکن امام خمینی و امام خامنه‌ای، حرف حساب، سه کلمه است:
    «مرگ بر آمریکا»

  16. به جرم عشق می‌گوید:

    آن ابرمرد عرص تاریخ
    با صلابت اگر قدم زد و رفت
    با حضور همیشه روشن خویش
    انقلابی رقم زد و رفت

    آمد و با چراغ توحیدش
    رهنمای ره سعادت شد
    مثل جدش حسین، با ایمان
    رهگشای ره شهادت شد

    بعد چندین بهار، از گلزار
    گر چه او رفته، عطر نابش هست
    یاد او زنده است در دلها
    بهر این بوستان گلابش هست

    چه گلابی که این شمیم ناب
    عطر آزادی و شفابخش است
    نام او در بهار آزادی
    در فراسوی این جهان پخش است

    سیدی از تبار پاک علی
    پای در جای پای او دارد
    جان خود را به کف گرفته و باز
    روی دوشش لوای او دارد

    نفس پاک این مسیحا دم
    دیگران را به غیرت آورده
    بهر گلزار آرزومندان
    عطر پاک بصیرت آورده

    زور گویان عالم هستی
    هر چه قدرت فراهم آوردند
    باز دیدند روی این میدان
    پیش عزمش همه کم آوردند…

    اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  17. به جرم عشق می‌گوید:

    یک سئوال سخت!
    چرا گریه امانتان را بریده؟
    چرا اشک مجالتان نمی‌دهد؟
    .
    .
    .
    البته این عبارات از حضرت روح الله بت‌شکن، اشک که هیچ، هق‌هق آدم را در می‌آورد:

    «تنها به امید رحمت و رضاى او، از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویى داشته‌ام با خدا معامله کرده‌ام… عزیزانم! شما مى‌دانید تلاش کرده‌ام که راحتى خود را بر رضایت حق و راحتى شما، مقدم ندارم. خداوندا! تو مى‌دانى که ما سر سازش با کفر را نداریم… خداوندا! تو مى‌دانى که استکبار و آمریکاى جهان‌خوار، گلهاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند… خداوندا! در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویى، و ما تنهاى تنهاییم و غیر از تو کسى را نمى‌شناسیم و غیر از تو نخواسته‌ایم کسى را بشناسیم. ما را یارى کن، که تو بهترین یارى کنندگانى… خداوندا! تلخى این روزها را به شیرینى فرج حضرت بقیةالله ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و رسیدن به خودت جبران فرما… فرزندان انقلابى‌ام! اى کسانى که لحظه‌اى حاضر نیستید از غرور مقدس‌تان دست بردارید! شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى‌گذرد».
    .
    .
    .
    و دیگه وقتی با این عبارات مواجه بشی، رسما باید دست از روی صفحه کلید برداری و دو دستی جلوی صورتت بگیری و بلند بلند بباری:

    «مى‌دانم که به شما سخت مى‌گذرد، ولى مگر به پدر پیر شما سخت نمى‌گذرد؟ مى‌دانم که شهادت، شیرین‌تر از عسل در پیش شماست، مگر براى این خادم‌تان اینگونه نیست؟ ولى تحمل کنید که خدا با صابران است».
    .
    .
    .
    اما هر اشکی، رازی هم دارد…
    و من نیازمند رمز گشایی از این رازم!

  18. پیرمرد می‌گوید:

    «با وجود امامی چون خمینی بت‌شکن، پیامی چون پیام قطعنامه، سرداری چون قاسم سلیمانی، مردی چون سیدحسن نصرالله، سرمایه‌ای چون صنعت هسته‌ای، گنجی چون خون شهریاری شهید، شعاری چون «مرگ بر آمریکا»، ملتی چون ملت مقاوم ایران و ولی امر حکیم و فرزانه‌ای چون امام خامنه‌ای، هیچ توافقی، توافق خوبی نیست مگر آنکه دشمن را به خاک مذلت بنشاند!»

    احسنت! اما کو گوش شنوا؟ کو آدم بصیر؟

  19. محمد می‌گوید:

    وقتی انسان اینقدر حقوق خود را می‌بیند که در قالب تئوری‌های حقوق بین‌الملل زیر پا گذاشته می‌شود، دیگر هیچ کدام از ادعاهای آقایان در بزرگ‌نمایی سواد و تدبیر دیپلماتیک تیم دیپلماسی ایران را نمی‌تواند قبول کند……

  20. چشم انتظار می‌گوید:

    «خمینی روح خدا بود در کالبد زمان و «روح خدا» جاودانه است».

    داداش حسین؛
    حیف این متن سرشار از عشق و اشک و آه و امید و آرزوست که به بایگانی سپرده بشه.
    اگه کل متن رو هم کامنت کنیم، حقش رو ادا نکردیم.
    خدا حفظت کنه. و به کوری چشم بدخواهان، عزیزتر از قبل باشی.
    آمین.

  21. سیداحمد می‌گوید:

    http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1666/1/143215/0
    داره پیچ می‌خوره ماجرا! 🙂

  22. بیست ششی می‌گوید:

    «خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‌هاى معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده‌ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‌ام، و در برابر عظمت و فداکارى این ملت بزرگ، احساس شرمسارى مى‌کنم».

    واقعا باید خون گریه کرد؛ آه از دل روح‌الله!

  23. گفت و شنود می‌گوید:

    گلابی!

    گفت: معاون اول رئیس‌جمهور گفته است؛ بانک‌های خارجی می‌توانند در مناطق آزاد با مالکیت صددرصد شعبه باز کنند و در سرزمین اصلی زیر صددرصد!
    گفتم: مگر مناطق آزاد جزء سرزمین اصلی کشورمان نیست؟!

    گفت: چه عرض کنم؟! شاید برای حفظ گفتمان «اعتدال»! در سیاست خارجی و جلب اعتماد غیر هسته‌ای دشمنان ایران، قصد دارند مناطق آزاد را بدون جنگ و خونریزی از سرزمین ایران جدا کنند!
    گفتم: یعنی معاون اول رئیس‌جمهور نمی‌داند مناطق آزاد بخشی از خاک اصلی کشورمان است؟!

    گفت: البته که می‌داند چون منتقد نیست که «بی‌سواد» باشد! احتمالا در تشخیص موضوع دچار اشتباه شده است.
    گفتم: چه عرض کنم؟! دبیر دبیرستان در یک گردش علمی، کنار درختی ایستاد و از دانش‌آموزان پرسید؛ اگر این درخت کاج زبان داشت به ما چه توصیه‌ای می‌کرد؟ یکی از دانش‌آموزان گفت؛ اگر زبان داشت به ما می‌گفت من درخت گلابی هستم، نه کاج!

  24. محسن می‌گوید:

    جان کری:
    «چند ماه پیش یک محموله حاوی کمک‌های انسان‌دوستانه از سوی ایران رهسپار یمن شد. خیلی زود با ظریف تماس گرفتم و هشدار دادم این کار می‌تواند برهم زننده خیلی چیزها و باعث یک نبرد جدی شود و ما هرگز آن را تحمل نمی‌کنیم. وزیر خارجه ایران، اندکی بعد خودش با من تماس گرفت و گفت: «قرار نیست این محموله به ساحل یمن برسد یا حتی از آب‌های بین‌المللی خارج شود!» چند روز بعد هم این کشتی تغییر مسیر داد و راهی کشور خودشان یعنی ایران شد»!
    .
    .
    .
    اما
    .
    .
    .
    جان جانان:
    «ما باید خود را آماده کنیم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب «جبهه قدرتمند اسلامى – انسانى» با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود، و آقایى و سرورى محرومین و پابرهنگان جهان، جشن گرفته شود. مطمئن باشید قدرتهاى شرق و غرب، همان مظاهر بى‌محتواى دنیاى مادى‌اند که در برابر خلود و جاودانگى دنیاى ارزشهاى معنوى، قابل ذکر نمى‌باشند. من به صراحت اعلام مى‌کنم که جمهورى اسلامى ایران با تمام وجود براى احیاى هویت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذارى مى‌کند. و دلیلى هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروى از «اصول تصاحب قدرت در جهان» دعوت نکند و جلوى جاه‌طلبى و فزون‌طلبى صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید براى پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه‌ریزى کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگى به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان، با تمام وجود تلاش نماییم. و این را باید از اصول سیاست خارجى خود بدانیم. ما اعلام مى کنیم که جمهورى اسلامى ایران براى همیشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامى و آسیب‌ناپذیر، نیاز سربازان اسلام را تامین و آنان را به مبانى عقیدتى و تربیتى اسلام و همچنین به اصول و روشهاى مبارزه علیه نظامهاى کفر و شرک آشنا مى‌سازد».

  25. به جرم عشق می‌گوید:

    اگه این کامنتم عمومی بشه، از پیرمرد -که از پیش‌کسوتان جهاد هستند و با تجربه و ارزشمند برای قطعه- یک سئوال اساسی دارم!
    اگه شهدا بودند، با شنیدن این خبرها چه می‌کردند؟

    _ بانک‌های خارجی قراره بیان توی مناطق آزاد کشور و وام (!) بدن به ملت شهید پرور ایران!
    _ طبق گفتگوی ویژه خبری دیشب، قراره خط تولید اتومبیل‌های اروپایی در کشورمون راه اندازی بشه!
    _ برای تبلیغات‌چیِ دروغگویِ فاسق و جاسوس بی‌بی‌سی، یک هفته مجوز چرخیدن در خاک مقدس‌مون صادر شده!

    شهید وزوایی، شهید آوینی و حاج احمد متوسلیان اگه الان بودن، چه می‌کردند؟
    واقعا چه می‌کردن؟

  26. پیرمرد می‌گوید:

    عزیز بزرگوار «به جرم عشق»!

    ۱- شما محبت دارید. بنده ناچیزترین فردی هستم که خود را به این قطعه بهشتی وصل کرده.
    ۲- مظلوم‌ترین در مملکت ما، حزب‌اللهی‌ها هستند.
    ۳- شهدا همان کاری را می‌کردند که شهدای زنده، امثال سردار سلیمانی‌ها می‌کنند. به پیمان خود با ولایت عمل می‌کردند.
    ۴- البته حق اعتراض (ببخشید امر به معروف) از کسی ساقط نمی‌باشد.
    ۵- ضمنا اگر چه معیشت مستضعفین در جامعه روز به روز تنگ‌تر می‌شود، ولی جای نگرانی نیست. چون آنان که اینگونه عمل می‌کنند، خود نتیجه اعمال‌شان را خواهند دید. به قول شهید دیالمه: «این انقلاب مثل موج می‌ماند. در برخورد با ساحل، هر چیزی را با خود حمل و به سمت دریا می‌برد ولی در نهایت، آن چیزی به دریا باز می‌گردد که در آن غش نباشد». به هاشمی نگاه کنید! با هر سخنی در باتلاق بیشتر فرو می‌رود…

  27. نینوا می‌گوید:

    «گریه امانم را بریده! قطرات اشک حتی مجال نمی‌دهد مانیتور را درست ببینم! باکی نیست! نوشتن‌های این‌چنینی را دوست می‌دارم! عادت دارم! سبک می‌کند آدمی را!»
    .
    .
    .
    گریه امانم را بریده! قطرات اشک حتی مجال نمی‌دهد مانیتور را درست ببینم! باکی نیست! خواندن‌های این‌چنینی را دوست می‌دارم! عادت دارم! سبک می‌کند آدمی را!

  28. به جرم عشق می‌گوید:

    هدیه به اهالی قطعه ۲۶!

    قسمتی از دست‌نوشته‌ی تکان‌دهنده شهید بزرگوار رضا نادری؛
    «یاران و بسیجیان! تجدید وضو کنید! زخمهای‌تان را مردانه ببندید! مسلسل‌ها را بر دوش گیرید که وقت برای استراحت نیست! امروز تکلیف فرزندان ابراهیم است که گام در کام آتش نهند… پس یک انقلاب بی‌عزت تحقیر شده و بی‌خاصیت، انقلابی گنگ و بی‌تفاوت که ایدئولوژی خود را از یاد برده نمی‌خواهیم… ما به دنبال عافیت نیستیم…».

    {شهید رضا نادری این متن را به مناسبت پذیرش قطعنامه نوشت و ۵ روز پس از آن، در بین‌الطلوعین پنجم مرداد ۶۷ در عملیات مرصاد به یاران شهیدش پیوست…}

    این شهید و قلم و عشقش، پدیده‌ای است که امروز در منزل شهید شریف‌الحسینی با او آشنا شدم به لطف خدا…
    و عجیب است متنی که روی سنگ مزارش نوشته.

  29. حبیب می‌گوید:

    شهید رضا نادری:

    «یاران و بسیجیان! تجدید وضو کنید! زخمهای‌تان را مردانه ببندید! مسلسل‌ها را بر دوش گیرید که وقت برای استراحت نیست! امروز تکلیف فرزندان ابراهیم است که گام در کام آتش نهند… پس یک انقلاب بی‌عزت تحقیر شده و بی‌خاصیت، انقلابی گنگ و بی‌تفاوت که ایدئولوژی خود را از یاد برده نمی‌خواهیم… ما به دنبال عافیت نیستیم…».
    .
    .
    .
    ممنون «به جرم عشق»!

  30. موری می‌گوید:

    همیشه عاشق سطرهای آخر متون‌تان هستم داداش حسین!
    ضرب انقلابی قشنگی دارند؛
    با «انقلابی‌ترین خمینی» یعنی وجود حقیقتا ذی‌وجود «امام خامنه‌ای» و آن‌همه تذکر همراه با تشکر، توقع بیشتری ملت داشت از توافق. خیلی بیشتر! نه اینکه اوبامای مودب و باهوش بردارد بگوید؛ «با این توافق، رئیس جمهور بعد از من و حتی رئیس جمهور بعد از او، گزینه‌های بیشتری برای فشار علیه ایران خواهند داشت» و تازه، بدترش را هم بگوید؛ «۱۵ سال بعد وقتی از طریق بازرسی‌ها به اطلاعات ایران دست یافتیم، موقعیت بهتری برای حمله نظامی است!» آقای روحانی! ما نیز چون شما دوست می‌داریم این توافق، یک «آغاز» باشد اما «آغاز زندگی» نه «آغاز جنگ».

  31. سیداحمد می‌گوید:

    در میدان فوتبال، ایضا عرصه سیاست، ای بسا «پاس به عقب عاقلانه» از صد حمله بی‌برنامه، مثمرثمرتر واقع شود. همین هم شد! کجا؟ چند ماه بعد در مرصاد! آنهم با صیاد! کجا؟ چند سال بعد در موصل! آنهم با حاج قاسم! کجا؟ چند سال بعد در لبنان، سوریه، غزه و رام‌الله! آنهم با سیدحسن نصرالله! درست از همین زاویه، نیز از زاویه صداقت، شجاعت و خلوص، حضرت روح‌الله خودشان مسئولیت پذیرش قطعنامه را بر عهده گرفتند و هرگز به «عالیجناب» اجازه ندادند در امور غیر مرتبط، دخالت توام با منت کند!* ولی فقیه، خواه خمینی باشد، خواه خامنه‌ای، از هر سیاستمداری، سیاستمدارتر است! منتهای مراتب، نزد ولی فقیه، صداقت، سیادت اساسی دارد بر سیاست! خدمت هم تفاوت اصولی دارد با خیانت! امروز هم حضرت سیدعلی، خودشان اذن مذاکرات را به این مردمان دادند! بنابراین راقم نامه سرگشاده علیه جمهور، اصلا کجای کار هست که حالا بخواهد توافق هسته‌ای را مافوق فتح خرمشهر بداند یا نداند؟ شگفتا! اگر توافق هسته‌ای را برتر از حماسه سوم خرداد هم تحلیل کنیم، باز دست بوسیدنی، دست کف‌العباسی رهبر ماست، اما نه! توافق هسته‌ای به گرد پای فتح‌الفتوح جبهه هم نمی‌رسد چرا که صرف نظر از پاره‌ای بندهای مثبت، خط قرمزهای بوسیدنی و محترمی را نتواسته رعایت کند! ان‌شاءالله خواسته لیکن نتوانسته! چرا؟ چون معتقد بود؛ «هر توافقی از عدم توافق بهتر است»!
    .
    .
    .
    *رفقا! در یکی از کتب خاطرات حاج‌آقا خاطره، عالیجناب خودشان به این موضوع اشاره کرده‌اند؛
    «به امام گفتم اگر اجازه دهید من خودم پذیرش قطعنامه را بر عهده بگیرم تا شما از عواقب خوب و بد آن ایمن باشید! امام نپذیرفت! من باز اصرار کردم اما فایده نداشت! امام گفت: «این کار، کار خودم است!» و بعد هم آن پیام معروف را نوشتند».

    ــــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:
    زمانی که در روزنامه کیهان بودم و یکی از اعضای گروه گفت و گو با همین جناب، از زبان خودشان، شرح مشروح‌تر این موضوع را شنیدم. مضمونش این بود؛
    «به امام گفتم: «شاید برای آبروی انقلابی و حیثیت مبارزاتی شما زیبنده نباشد که زیر بار پذیرش قطعنامه بروید! اجازه دهید من خودم مسئولیت این کار را عهده‌دار شوم و عواقبش را هم می‌پذیرم!» امام اندکی مکث کرد، آنگاه فرمود: «نیازی نیست! اگر آنقدر شجاعت داشتم که روزی بگویم؛ «جنگ ۲۰ سال هم طول بکشد، هیچ مشکلی نیست!» امروز هم اینقدر شجاعت دارم که خودم بار این مسئله را به دوش بکشم!» به امام گفتم: «برای شما سخت نیست؟» امام جواب داد: «این سخت‌ترین و تلخ‌ترین کار همه عمرم است لیکن راضی به رضای خداوند هستم». باز به امام گفتم: «بگذارید در این امر، از شما هزینه نشود!» این بار امام جوابم را نداد، کاری را بهانه کردند و بنا کردند رفتن! به ایشان گفتم: «کجا می‌روید؟» گفتند: «می‌روم حسینیه!» تعجب کردم؛ «مگر سخنرانی دارید؟» فرمودند؛ «نه! می‌خواهم کمی با خدا خلوت کنم!» بعد هم رفتند بالکن حسینیه جماران… خواستم بروم پیش‌شان که حاج‌احمد گفت: «امام می‌خواهند تنها باشند!» در همین حین، آیت‌الله خامنه‌ای با حاج‌احمد تماس گرفتند؛ «می‌خواهم امام را ببینم!» حاج‌احمد موضوع را به اطلاع امام می‌رساند. امام فورا می‌گوید: «به آقای خامنه‌ای بگویید خیلی زود بیایند! خودم هم با ایشان کار مهمی دارم». به نیم ساعت نکشید که آیت‌الله خامنه‌ای آمدند و رفتند پیش امام، در همان بالکن حسینیه! دقایقی بعد، حاج‌احمد هم خواستند به جمع‌شان اضافه شوند که امام اجازه نداد؛ «می‌خواهم با آقای خامنه‌ای تنها باشم!» تقریبا یک ساعت، یک ساعت و ربع، جلسه امام و آیت‌الله خامنه‌ای طول کشید! بعد این جلسه، در چهره امام، دیگر خبری از آن نگرانی چند ساعت قبل نبود! حتی مزاحی هم با من کردند؛ «تو هنوز که اینجایی؟» خندیدم! باز به امام گفتم: «حالا ضرری ندارد اگر کمی صبر کنید! شاید اصلا نظرتان عوض شد!» امام جواب داد؛ «نخیر! امشب پیام خودم را خواهم نوشت!» بعد دوباره برای دقایقی که خیلی هم این بار طولانی نشد، با آیت‌الله خامنه‌ای گفت و گویی کردند! صحبت‌شان که تمام شد، این بار موضوع مد نظرم را به اطلاع آیت‌الله خامنه‌ای رساندم تا نظر ایشان را جویا شوم. آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: «معامله امام، همیشه با خداوند بوده! من هم مصلحت نمی‌بینم این موضوع به پای شما نوشته شود! خود امام ورود کنند مدبرانه‌تر است! شما هم زیاد دلواپس نباشید که هیچ جای نگرانی نیست!» به آیت‌الله خامنه‌ای گفتم: «این کار شاید برای اعتبار امام بد تمام شود!» ایشان جواب داد؛ «اعتبار امام، دست خداست، نه من و شما! وانگهی، هرگز امام را اینقدر انقلابی ندیده بودم!» پرسیدم؛ «چطور؟» گفتند؛ «امام پیام مهمی قصد دارند بنویسند که از قضا، اعتباری برای آمریکا باقی نخواهند گذاشت!» دیگر چیزی نگفتم، صبر کردم تا آن پیام صادر شد! پیام را که خواندم، دیدم حق با آیت‌الله خامنه‌ای است!»

  32. سیداحمد می‌گوید:

    «به آیت‌الله خامنه‌ای گفتم: «این کار شاید برای اعتبار امام بد تمام شود!» ایشان جواب داد؛ «اعتبار امام، دست خداست، نه من و شما! وانگهی، هرگز امام را اینقدر انقلابی ندیده بودم!»* پرسیدم؛ «چطور؟» گفتند؛ «امام پیام مهمی قصد دارند بنویسند که از قضا، اعتباری برای آمریکا باقی نخواهند گذاشت!» دیگر چیزی نگفتم، صبر کردم تا آن پیام صادر شد! پیام را که خواندم، دیدم حق با آیت‌الله خامنه‌ای است!»
    .
    .
    .
    *«انقلابی‌ترین خمینی»
    ۱۵۷۰
    http://www.ghadiany.ir/1394/23992

    *«انقلابی‌ترین خمینی»
    ۱۵۷۵
    http://www.ghadiany.ir/1394/24115
    .
    .
    .
    «هزار و پانصد و هفتادمین» و «هزار و پانصد و هفتاد و پنجمین» متن وبلاگ قطعه مقدس ۲۶ به شکل ویژه‌ای ثبت شد در قلب همه ما…
    http://s6.uplod.ir/i/00654/hsky4v8xhchk.jpg
    .
    .
    .
    یه «قطعه ۲۶» داریم، بهتر و زیباتر و عاشقانه‌تر و عاقلانه‌تر و انقلابی‌تر از صد تا وبلاگ و سایت و خبرگزاری و روزنامه!
    «اینجا قطعه‌ای از بهشت است؛ نه با قلم، که با خون باید نوشت!»
    http://8pic.ir/images/x37f2tw3ni6qyxxuaeku.jpg
    http://8pic.ir/images/s7g17q821bpc9bz07ahc.jpg

  33. سیداحمد می‌گوید:

    خودمونیم رفقا!
    چه سریشی بود این عالیجناب! 🙂

  34. به جرم عشق می‌گوید:

    خیلی ممنون از
    ۱- مدیر محترم وبلاگ که سئوال اساسی‌ام را عمومی کردند.
    ۲- «پیرمرد» بزرگوار که وقت گذاشتند و پاسخ گفتند به نیکی و صداقت.

    گفتم گره نگشوده‌ام زان طره تا من بوده‌ام
    گفتا منش فرموده‌ام تا با تو طراری کند

    چون من گدای بی‌نشان مشکل بود یاری چنان
    سلطان کجا عیش نهان با رند بازاری کند

    زان طره پر پیچ و خم سهل است اگر بینم ستم
    از بند و زنجیرش چه غم هر کس که عیاری کند

  35. به جرم عشق می‌گوید:

    چقدر توی این عالم همه چی به هم ربط داره!
    دیشب قبل از اینکه بیام اینجا و ببینم جناب «پیرمرد» از «شهید دیالمه» نوشتند، توی جلسه «شهید شریف‌الحسینی» موضوع عجیبی مطرح شد؛
    اینکه رئیس مجمع تشخیص مصلحت، بسیار سعی در بایکوت شهید چمران داشته‌اند!
    تعجب کردم و بعد که اومدم اینجا و برای آشنایی با شهید دیالمه، جستجو می کردم با این صوت مواجه شدم:
    «سخنرانی شهید «دکتر عبدالحمید دیالمه» به مناسبت شهادت «دکتر مصطفی چمران»
    (تیر ماه سال ۱۳۶۰)
    خیلی عجیبه! اگه متن صوتی‌اش نبود، قابل باور نبود؛
    http://sound.tebyan.net/newindex.aspx?pid=150301&MusicID=111944

    این هم جمله خود شهید دیالمه:
    «جرم من آن است که حرف‌هایم را زودتر از زمان می زنم».
    بعدشم توی وبلاگ دوست‌داران همین شهید، عبارتی از مرحوم آقا مجتبی تهرانی راجع به ارتباط شهدا با این دنیا دیدم؛
    «طبق موازینی که ما در دست داریم، ارواح نورانی شهدا در نشئه برزخ، انقطاع کلی از این عالم ندارند. آنها با آن اموری که مورد علاقه‏‌شان است -در این دنیا- یک نوع رابطه برقرار می‌کنند!

    از برکات این قطعه است این دریافتها… و الحمدلله!

  36. بنت‌الهدی می‌گوید:

    هیچ حالم خوش نیست لیکن عجیب حال خوشی دارم! مقصر این احوال دوگانه، کسی نیست جز حضرت روح‌الله! ولو در اوج ناراحتی، راحتم با خمینی! انقلاب این ابرمرد، دست از سرم برنمی‌دارد! بهتر! انقلاب خمینی نبود، بعضی از این عالیجنابان «اسلام قلابی» به خوردمان می‌دادند! «اسلام روحانی‌نماهای متحجر»! «اسلام آمریکایی»! «اسلام مرفهمین بی‌درد»! «اسلام آخوندهای درباری»! «اسلام مرتجعین آل سعود»! این چند اسلام را علی‌حده داخل گیومه گذاشتم! آمدیم و دبیرخانه بعضی جاها، باز هم خواست درد سر برایم درست کند! از همین جا سلامی خدمت دوستان عرض می‌کنم با ذکر این مهم؛ «عبارات عینا مال امام است!» گفتم که؛ مقصر امام است!

    زیبا بود آقای قدیانی!

  37. حبیب می‌گوید:

    برای شادی روح شهدا، به ویژه شهید عبدالحمید دیالمه؛
    «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم».

  38. ناشناس می‌گوید:

    شهید دیالمه:
    «جرم من آن است که حرف‌هایم را زودتر از زمان می‌زنم».

    مرحوم حاج‌آقا مجتبی تهرانی:
    «طبق موازینی که ما در دست داریم، ارواح نورانی شهدا در نشئه برزخ، انقطاع کلی از این عالم ندارند. آنها با آن اموری که مورد علاقه‏‌شان است -در این دنیا- یک نوع رابطه برقرار می‌کنند!»

  39. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛
    تا دقایقی دیگر، قطعه ۲۶ به روز می‌شود…

  40. ناشناس می‌گوید:

    داداش حسین؛
    جون من اصلا عجله نکن که ناراحت می‌شم!
    🙂

  41. جواد آقایی می‌گوید:

    به مناسبت «روز خبرنگار» فردا شنبه راس ساعت ۱۰ صبح، ضمن حضور در مزار خبرنگار فقید وطن امروز «حسین جوادی» واقع در قطعه نام‌آوران بهشت زهرا، یاد و نامش را گرامی خواهیم داشت. از همه دوستان خوب قطعه ۲۶ هم دعوت می‌کنیم در این مراسم حضور بهم رسانند.

  42. فکه 88 می‌گوید:

    «خودتان و کشور و مردم اسلامى را در برابر آمریکا اینقدر ذلیل و ناتوان نکنید. اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید.»

  43. میرزای بزرگ می‌گوید:

    «درس مذاکره» نه کربلا، که همین صلح حسن‌بن‌علی است! «کریم اهل بیت» بدون هیچ یار و یاوری، تنهای تنها، و در آزگارترین روزگار ممکن، الحق و الانصاف امتیازات خوبی از م ع ا و ی ه گرفت، بلکه این درس را به من و شما بدهد؛ با وجود امامی چون خمینی بت‌شکن، پیامی چون پیام قطعنامه، سرداری چون قاسم سلیمانی، مردی چون سیدحسن نصرالله، سرمایه‌ای چون صنعت هسته‌ای، گنجی چون خون شهریاری شهید، شعاری چون «مرگ بر آمریکا»، ملتی چون ملت مقاوم ایران و ولی امر حکیم و فرزانه‌ای چون امام خامنه‌ای، هیچ توافقی، توافق خوبی نیست مگر آنکه دشمن را به خاک مذلت بنشاند! نشانده است؟ خون سرخ و مطهر شهدای هسته‌ای البته چرا، لیکن برجام، قبول کنیم که نه!

    احسنت برادر!

  44. منزوی می‌گوید:

    «شما مى‌دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم اما تصمیم امروز فقط براى تشخیص مصلحت بود. و تنها به امید رحمت و رضاى او، از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویى داشته‌ام با خدا معامله کرده‌ام. عزیزانم! شما مى‌دانید تلاش کرده‌ام که راحتى خود را بر رضایت حق و راحتى شما، مقدم ندارم. خداوندا! تو مى‌دانى که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا! تو مى‌دانى که استکبار و آمریکاى جهان‌خوار، گلهاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا! در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویى، و ما تنهاى تنهاییم و غیر از تو کسى را نمى‌شناسیم و غیر از تو نخواسته‌ایم کسى را بشناسیم. ما را یارى کن، که تو بهترین یارى کنندگانى. خداوندا! تلخى این روزها را به شیرینى فرج حضرت بقیةالله ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و رسیدن به خودت جبران فرما. فرزندان انقلابى‌ام! اى کسانى که لحظه‌اى حاضر نیستید از غرور مقدس‌تان دست بردارید! شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى‌گذرد. مى‌دانم که به شما سخت مى‌گذرد، ولى مگر به پدر پیر شما سخت نمى‌گذرد؟ مى‌دانم که شهادت، شیرین‌تر از عسل در پیش شماست، مگر براى این خادم‌تان اینگونه نیست؟ ولى تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابى‌تان را در سینه‌ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنان‌تان بنگرید و بدانید که پیروزى از آن شماست».

    اشک و دیگر هیچ…

  45. فکه 88 می‌گوید:

    http://jahannews.com/vdcfycdj0w6dmxa.igiw.html
    http://jahannews.com/vdccmmq0e2bq148.ala2.html

    احسنت اخوان لاریجانی آیت الله آملی و جواد لاریجانی

  46. فکه 88 می‌گوید:

    http://jahannews.com/vdcawanya49new1.k5k4.html
    پیشنهاد مطالعه به داداش حسین و سایر بیست و ششی‌ها…

  47. جامونده می‌گوید:

    خدا قوت…
    متن بسیار جامع، کامل و منطقی بود…

  48. امیرحسین یزدانی می‌گوید:

    انقلاب خمینی نبود، بعضی از این عالیجنابان «اسلام قلابی» به خوردمان می‌دادند! «اسلام روحانی‌نماهای متحجر»! «اسلام آمریکایی»! «اسلام مرفهمین بی‌درد»! «اسلام آخوندهای درباری»! «اسلام مرتجعین آل سعود»! این چند اسلام را علی‌حده داخل گیومه گذاشتم! آمدیم و دبیرخانه بعضی جاها، باز هم خواست درد سر برایم درست کند! از همین جا سلامی خدمت دوستان عرض می‌کنم با ذکر این مهم؛ «عبارات عینا مال امام است!» گفتم که؛ مقصر امام است!
    .
    .
    .
    حسین!
    یاد مکه و فکه به خیر…
    دورانی بودها!!

  49. داود می‌گوید:

    «اگر دیروز اقتضای مصلحت، به جنگ ۸ ساله پایان داد، امروز همان مصلحت ایجاب می‌کند زیر بار توافق زمینه‌ساز جنگ نرویم»!

  50. بهمن 57 می‌گوید:

    خمینی لزوما اونی نیست که شما در ذهن‌تون درست کردین.
    اینقدر چهره این مرد رو خشن معرفی نکنین خواهشا.

  51. منتظر می‌گوید:

    سلام حاج حسین عزیز؛
    ضمن تشکر و خسته نباشید، لطفا اگر امکان داره اون فایل صوتی را هم در اختیار برادران قرار دهید.

  52. حیدر علی می‌گوید:

    سلام حاجی؛
    عالی بود عالی!
    دمت گرم…

  53. ترنم می‌گوید:

    سلام
    برنامه «از لاک جیغ تا خدا» رو دیدید؟
    عجیب هر بار با این دل ما بازی می‌کنه!

    نمی‌دونم خدا می‌خواد چی بهمون بگه……

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.