#پروانه

ح‌ق: از بیم نیش اغیار بنا نبود بحث مقاومت به‌ویژه در شام علنی شود: «شهدای آن هشت سال روی سر ما اما این مدافع حرمی‌ها بیش‌تر رزمنده‌ی اسدند». آن‌چه پرده از این مستوری کنار زد، خون سردار همدانی بود. دیگر انگ «مدافع بشار» به ابووهب نمی‌چسبید که همه‌ی جوانی را در جبهه‌های خودمان گذرانده بود. مهم‌ترین ثمره‌ی شهادت حاج‌حسین همین بود که جامه‌ی صرفا دوخته شده با پارچه‌ی مظلومیت را از تن مقاومت درآورد و آن را به تار و پود غرور ملی نیز مزین کرد. اینک شهیدی را می‌دیدیم که گر چه در خط‌مقدم نبرد با دشمن، مغز متفکر جمهوری اسلامی بود اما سال‌ها پیش از سوریه، مکرر مصداق «جانم فدای ایران» شده بود. کم‌تر عملیاتی را در روزگار جنگ سراغ داریم که در آن نامی از اسطوره‌ی الوند نباشد. اروند همدانی بود؛ شرهانی بود؛ حاج‌عمران بود؛ شلمچه بود و فکه و هویزه و طلائیه و مهران و پاوه و مریوان هم. نه عجب که در زمان ما، از همان دیار بوعلی، حکیمی دیگر برخاست که باز هم نسخه‌ی شفا دستش بود: «نسخه‌ی شفابخش مقاومت». اگر در عصر شباب، شهید همدانی به امر خمینی توانست دشمن را از خاک ایران بیرون کند، در دوره‌ی پیری اما به امر خامنه‌ای کار کارستان‌تری کرد؛ اصلا اجازه نداد که پای خصم به وطن باز شود. «ملی‌گرایی» به مفهوم درستش ریشه در محاسن سفید سردار همدانی دارد؛ یک ایرانیست تمام‌عیار که هم فخر اسلام بود، هم افتخار ایران. البته تمام منطقه‌ی مقاومت به حاج‌حسین می‌نازد. این متن اما زین پس در ستایش شیرزنی است که از نخستین روز جنگ تحمیلی، آماده‌ی شنیدن خبر شهادت شوی خود بود: پروانه نوروزی. تواضع فقط خصلت حاج‌حسین نبود؛ هم‌سرش هم مظهر فروتنی است. ماه‌ها پیش برای روزنامه‌دیواری مهیای مصاحبه با خانم نوروزی شدم اما مگر نه آن‌که #حق جولان‌گه نوقلمان است؟ کار را سپردم دست خود بچه‌ها و البته این ترس را داشتم که نکند همسر شهید همدانی شاکی شود که عاقبت خودت می‌خواستی با من حرف بزنی یا هم‌کارانت؟ از قضا اوج هم‌کاری را کرد ایشان و نتیجه هم شد یک گفت‌وگوی سه اپیزودی با سه مصاحبه‌کننده از تهران، یزد و کنتاکی با تیتر «شمع، گل، پروانه». در این مدت، نشده متنی برای‌شان بفرستم که چند خط مادری نکنند برایم. خانم نوروزی! چادر تو خیمه‌ی غرورآفرین هر ایرانی اصل و نسب‌داری است. چه زیبا صبوری کردی تا بوعلی، آخرین حکیم هگمتانه نباشد. خالی است جای حافظ تا برای متانتت، غزل بسراید. جای سعدی تا برای شجاعتت، حکایت بنویسد و جای فردوسی تا حماسه‌سرای پروانه‌ای باشد که سرداری به عظمت همدانی تکیه بر بال‌های مقدسش داده بود…

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. معصومه رحیمی می‌گوید:

    زن به تنهایی نماد یک مقاومت زیباست.

  2. یاس سفید می‌گوید:

    خدا همسران شهدا را سلامتی عنایت کند که شیر زنانی بودند در پشت جبهه ی مقاومت

    🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.