پاسداری از سپاه


ح‌ق: ناظر بر وضع اقتصاد، جا دارد نگران میزان مشارکت مردم باشیم؛ ولو چپ و راست تنور انتخابات را گرم کنند. چه فایده که باز هم نام‌ها صدر برنامه‌ها نشسته. در هر دو طیف، سخن بر سر تعدادی اسم آشنا یا ناآشناست، بی‌آن‌که برنامه‌ای بخوانیم برای اصلاح اوضاع ایران‌خودرو و سایپا یا این‌که بدانیم نامزدها با تحقق چه نقشه‌ای می‌خواهند ورم تورم را بخوابانند یا ارزش پول ملی را بالا ببرند. کاش کاندید قوه‌ی اجرا عوض قصه‌بافی، درباره‌ی جزئیات سخن بگوید؛ ماشین ایرانی باید با دنده‌ی اتومات و البته با قیمت معقول به دست مشتری برسد. عجبا! در مناظرات انتخاباتی، همه حرفی می‌شنویم الا حرف‌های ضروری نظیر این‌که من با این فرمول، مسکن مهر را منهای نواقصش و با این وزیر جلو می‌برم. کاش نامزدی پیدا می‌شد که فقط از چند هدف مشخص با مردم سخن می‌گفت؛ اشتغال جوانان، حقوق فرهنگیان، وضع کشاورزها. برای پسته این نظر را دارم و برای زعفران این طرح را. کاش نامزدی بگوید؛ من با این روش، مانع خام‌فروشی نفت می‌شوم و یا دو ساعت وقت بگذارد برای توضیح این برنامه که بنا دارم با استفاده از سپاه کاری کنم که در خودروسازی هم بشویم مثل موشکی. آری! کمک سپاه به دولت حتما پاسداری از انقلاب هست اما دولت‌سازی همان بلایی را سر این نهاد مقدس می‌آورد که نود و دو بر سر هسته‌ای آورد. اگر سپاه یک ارگان ملی است، فرض است بر زعمای سپاه که همین امروز بیانیه‌ای بدهند و این بار عوض انقلاب، از خود سپاه پاسداری کنند. سوتی‌های ضایعی مثل مستعان با آن دکور مضحک یا فاجعه‌ی شلیک به طیاره‌ی اوکراینی، یکی هم ناشی از این است که سپاه بی‌جهت سر خود را شلوغ کرده. عزیزی چون سلامی، مشاوری عاقل‌تر از نقدی می‌خواهد. قطعا با این نوع از ورود سپاه به مقوله‌ی جنگ نرم مخالفم. کسی که به عمرش یک رمان هم نخوانده، صلاحیت بررسی پیج جوانان انقلابی را ندارد. سال هشتاد و هشت، مدیر مؤسسه‌ای که زیرنظر یکی از همین آقازاده‌های سپاهی اداره می‌شد، به راقم این سطور که همان زمان هم ده سال سابقه‌ی روزنامه‌نگاری داشت، این و آن سفارش را کرد تا در صورت اجرا، از مواهب آن مؤسسه برخوردار شوم. گفتم: «الا این‌که پسر سرداری، شایستگی دیگرت برای اداره‌ی این مؤسسه‌ی بودجه‌گیر چیست؟» سپاه باید از روزنامه‌نگار خوب حمایت کند، نه آن‌که خودش روزنامه بزند. ماهی یک کشف حجاب در خارج؛ این عاقبت دخالت تفکر نسیه‌ی امثال نقدی در تلویزیون است؛ عاقبت ریاکارپروری به اسم انقلابی‌گری. جناب سرهنگ! فرهنگ را به اهلش واگذار کن! تو شاید پاسدار انقلاب باشی اما قیم جمهوری نیست…

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم‌الله…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    😐

  3. یاس سفید می‌گوید:

    متأسفانه هیچ نامزدی این حرفا را نمی زنه شاید بخاطر اینه که نمی خواد ادامه دهنده

    و تکمیل کننده باشه فقط حرفایی می زنه که رأی بیاره .

    مردم ما هم عادت ندارن حرف درست درمون بشنوند و اعتماد کنند .

    متأسفانه عادت کردیم به شعارهای تو خالی انتخاباتی ..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.