محمدباقر قالیباف

بیش از آن‌که جمهور، رئیس بخواهد؛ قوه‌ی مجریه، مدیر می‌خواهد
دولت، مدیر استاندارد می‌خواهد؛ نه جنگ زرگری ولنجک و نارمک

ح‌ق: شرق و غرب فرقی ندارد برای مردان جبهه‌ی جنوب. این درست که قالیباف به دعوت رسمی رئیس دومای روسیه عازم مسکو شد اما می‌توانست به بهانه‌ی پیام مهم رهبر انقلاب، ضمن پذیرش پروتکل‌های کرونایی کرملین، دیداری هم با رئیس‌جمهور روسیه داشته باشد و به قولی پزش را بدهد ولی قالیباف راضی به پذیرش این پروتکل‌ها نشد؛ پروتکل‌هایی که البته این روزها در همه‌ی کشورها برقرار است. این‌که ضدانقلاب، تصاویر حضور قبلی قالیباف در مسکو و در قامت شهردار تهران را به شکل وسیع پوشش داد تا به خیال خام خود سفیر دیپلماسی نظام را بزند، مؤید اوج خباثت جماعت است. از همه بدتر، هم‌راهی مدعیان اصلاحات با این موج بود. مگر نه آن‌که همیشه می‌گفتند وقتی نماینده‌ی کشور در خارج است، موسم نقد نیست؟ و مگر نه آن‌که هشت سال تمام، جریان مقابل را متهم کردند به خنجرزنی از پشت به ظریف؟ الم‌شنگه‌ی روزهای اخیر دوم خردادی‌ها علیه قالیباف، به خوبی پرده از معیارهای دوگانه‌ی چپ‌ها برداشت. بماند که عمده‌ی نقد منتقدان برجام به دیپلماسی دولت فعلی، بیش از آن‌که معطوف به تصویر باشد، متوجه متن بود؛ متن برجام و کنکاش در این مهم که اگر هدف از مذاکره، رفع تحریم بود، پس کو نشانی‌اش؟ و کجاست عوایدش؟ الغرض! سوزش غرب‌پرستان، هنوز از آن دست‌های بسته‌ی پوتین در برابر خامنه‌ای است و این‌که سردار دل‌ها توانست با یک دیپلماسی منطقی، روسیه را راضی به حضور در سوریه کند. با تخریب قالیباف نمی‌توان این فتوحات را کم‌رنگ کرد. دولت محترم اگر اندازه‌ی همین امتناع قالیباف در مواجهه با شرق، مذاکره‌ی خود را با غرب جلو می‌برد، هرگز توهم نمی‌زد که امضای کری تضمین است. کاش ظریف هم به هر قیمتی راضی نمی‌شد با کری قدم بزند. این بداخلاقی‌ها با قالیباف اما یک ریشه‌ی انتخاباتی هم دارد. طیفی متشکل از چهار ضلع ضدانقلاب، فتنه، انحراف و دولت، هم‌قسم شده‌اند برای تخریب زودهنگام قالیباف. عناصر این مربع بی‌مایه خوب می‌دانند که قالیباف فقط رئیس‌جمهور نخواهد بود؛ رئیس قوه‌ی مجریه هم خواهد شد. قالیباف را می‌زنند، چون بهره از تجارب طولانی این مدیر امتحان‌پس‌داده، دقیقا و عمیقا نیاز امروز کشور است. برای این طیف، هیچ مهم نیست چه کسی نامزد پیروز هزار و چهارصد می‌شود؛ قالیباف نباید بشود! طیف گره‌آفرین، از مدیر گره‌گشا بدشان می‌آید. گروهک حاشیه‌ساز، از مدیر متن‌گرا متنفرند. متن یعنی مردم و مشکلات مردم. مردم هم یعنی همه‌ی مردم. بیش از آن‌که جمهور، رئیس بخواهد؛ قوه‌ی مجریه، مدیر می‌خواهد. آری! دولت، مدیر استاندارد می‌خواهد؛ نه جنگ زرگری ولنجک و نارمک…

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سعید می‌گوید:

    جناب قدیانی چرا یه دفعه وسط صحبت تو تلگرام، رفتین؟کلا هم همه چی رو بستین، بعد اینکه انگ بی تقوایی زدین؟
    اینقدر نقد پذیرین؟ خسته نباشین؟!!! خداقوت

  2. فرزند خراسان می‌گوید:

    از اونجایی که “من از بیگانگان هرگز ننالم/ که با من هر چه کرد آن آشنا کرد”؛ از این چهار ضلعی که اسم بردید اصلا و ابدا توقع و دلخوری‌ای ندارم
    اما آنچه برام غیر قابل باور و کمر شکنه، هم ۹۲ و قبلش، هم ۹۶ و هم این‌روزها؛ بی انصافی و بی‌رحمی و در واقع بی‌تقوایی‌ بعضی دوستان انقلابی در مواجهه با هر چیزی است که به قالیباف مربوط باشه،
    این حجم از بدبینی واقعا حیرت‌انگیز و یأس آوره، کاش درباره این سبک تفکر که تبعاتش کما فی‌السابق گریبانگیر فقط اون شخص خاص هم نمی‌شه، می‌شد کاری کرد آقای قدیانی…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.