از عرش تا فرش

وطن امروز ۲۴ شهریور ۱۳۹۷

صبح پنجشنبه تابوت منقش به نقش ‌الله شهدا باز هم چهره شهر را تغییر داد! قریب ۳۵ سال پیش دل از دنیا کندند و رفتند تا «معبر عزت» را باز کنند که این سالیان به کربلا رسیده و ان‌شاءالله سالیانی دیگر به قدس! حقیقت آن است که ما همه چیزمان را به شهدای دفاع‌ مقدس بدهکاریم و نیک اگر بنگری حتی شهدای هسته‌ای یا شهدای مدافع حرم را! اگر جوان این «جنگ روزگار» تبدیل به احمدی‌روشن، رضایی‌نژاد، سیاهکالی و حججی می‌شود، علت آن است که در «روزگار جنگ» قهرمانانی چون همین شهدا داشتیم که هر از چند گاهی می‌آیند و صفایی به در و دیوار شهر دودگرفته ما می‌دهند! سلام و صلوات خدا بر این ستاره‌ها که سبز و سفید و سرخ تابوت مطهرشان، بهترین سبزها و بهترین سفیدها و بهترین سرخ‌هاست! اصلا چشم آدمی را جلا می‌دهد جمال تابوت‌شان! صدالبته تشکری هم از ملت شهیدپرور لازم است که صحنه تشییع شهدا را همیشه زیبا و باشکوه و حماسی می‌آفرینند! از نسل جوان و نوجوان ‌بگیر تا آن پیرزن که هنوز هم خبری از جگرگوشه‌اش ندارد! همان شیرزن نازنین که دنبال تابوت شهدای همرزم فرزندش اشک می‌ریزد و «گلی گم کرده‌ام…» می‌خواند! و راستش اگر ما معتقدیم «خداوند هوای این انقلاب را دارد» از صدقه‌سر همین صبرها و همین بصرها و همین عاشقی‌های دور و دراز است! بگذار خودت را جای پدری که از والفجر ۸ تا همین یک هفته پیش، هیچ خبری از جگرگوشه‌اش نداشت و حالا می‌بیند از آن جوان رعنا، تنها ۴ تکه استخوان برگشته! بله! ظاهرش «۴ تکه استخوان» است اما واقعیت آن است که استوانه نظام است! اگر امروز امنیتی داریم، مدیون همین پدرها و پسرها هستیم! و بدهکار مادری که پسرش حتی در میان شهدای پنجشنبه هم نبود لیکن عصازنان آمده بود تا عطر پسر را از تابوت همسنگرانش بجوید! می‌خواستی رحم نکند خدا به این همه شکیبایی؟! ما یک چیز شنیده‌ایم؛ «کربلای هویزه»! و گاه یادمان می‌رود شهید حسین علم‌الهدی و دوستانش چگونه تن را به مصاف تانک بردند! وزوایی را می‌خوانی، حیرت می‌کنی که این دیگر که بود! ورامینی را می‌خوانی، حیرت می‌کنی که این دیگر که بود! پیچک را می‌خوانی، حیرت می‌کنی که این دیگر که بود! در شمال، حیرت‌زده شهید املاکی می‌شوی و در همدان، مات شهید چیت‌سازیان که عبور از سیم‌خاردار نفس را مقدمه گذر از سیم‌خاردار دشمن می‌دانست! در همین همدان، می‌خوری به پست شهیدی روستایی به نام اشرف‌علی مظاهری و بعد می‌فهمی که این ستاره مریانج همدان، برادر ۲ شهید دیگر هم هست! و آنگاه کتاب «آب هرگز نمی‌میرد» یادت می‌آید و یادت می‌آید که خدا چگونه اشرف‌علی را با بولدوزرش به خط مقدم معرکه می‌رساند تا ورق جنگ مغلوبه را به نفع بچه‌های ما برگرداند! من این را از زبان خود سردار جانباز «میرزامحمد سلگی» شنیدم که اگر شهید اشرف‌علی مظاهری نبود، پیروزی والفجر ۸ هم ممکن نبود! یک جوان روستایی! آن هم فقط با یک بولدوزر! که چند خط بالاتر نوشتم؛ برادر ۲ شهید دیگر هم هست! و عصر همان روز تشییع شهدا، وقتی رفتم امامزاده علی‌اکبر چیذر، ناخودآگاه یادم آمد که همین محمود کریمی هم، هم فرزند شهید است و هم برادر شهید! و هنوز پیکر پدرش برنگشته! و پیکر برادرش هم همین چند سال پیش برگشت! گفت: «پیغام کربلا به نجف برد جبرئیل؛ یا مرتضی‌علی! پسری داشتی، چه شد؟» آری! همه خمینی را و همه خامنه‌ای را و همه انقلاب اسلامی را و همه این شهدا را و صبر و بصر همه این خانواده شهدا را ما مدیون حضرت اباعبدالله‌الحسین هستیم! و اگر نبود که شهدای ما اهل «زیارت عاشورا» باشند، ما کجا و این شکوه بی‌مانند «زیارت اربعین» کجا؟! بله که بدهکاریم کربلا را به کربلای پنجی‌ها! و شیربچه‌های شلمچه و شرق ابوالخصیب را به قطره‌قطره خون امام عاشورا! واضح است آن‌که ادب و تواضع را از علمدار کربلا آموخته، می‌شود شهیدی مثل حاج‌حسین خرازی که فرمانده یک لشکر بود ولی با آن رتبه‌ای که داشت، هیچ ابایی نداشت میکروفن‌نگه‌دار پیش‌نماز جماعتی باشد! و شاید هم مکبری! و شاید هم واکس‌زننده کفش بچه‌هایی! و همیشه خدا هم با لبخند! و با تبسم! هر چه آتش حجیم‌تر و پردامنه‌تر، خنده‌های حاج‌حسین بیشتر! و اینگونه بود که خمینی، ملت صدر انقلاب را از ملت صدر اسلام، وفادارتر می‌دانست به راه و رسم امامان! نترسیدن از مرگ، محصول ایمان است لیکن محکم‌ترین ایمان‌ها! و ایمان اگر عمق داشته باشد و بصیرت اگر دور را ببیند، باید هم وزوایی شهید فریاد بزند؛ «ما کربلا را برای خودمان نمی‌خواهیم! برای نسل‌های بعد می‌خواهیم!» و تو ببین آن نامسئول و آن ناقلم‌زن چقدر باید عاری از وجدان باشند که ناظر بر همین کربلا، چشم بر متن واقعه ببندند و بنا کنند حاشیه‌سازی به قصد تخریب زیارت اربعین! یکی مگس‌خصلت، آشغال نشان بدهد و دیگری نگاه ایرانی را به زوار عراقی تیره و تار کند! مرا بابت این گذر از عرش به فرش ببخشید! حدیث آسمانی‌ها کجا و سخن ما وامانده‌های زمین‌گیر کجا؟! القصه! صفر سال پیش، متنکی در اینستاگرام نوشتم درباره پست اهانت‌آمیز سرکار خانم مولاوردی درباره پیاده‌روی اربعین که با اینکه کلا چند ساعت بیشتر در پیجم نبود، پای مرا با شکایت معاونت حقوقی ریاست‌جمهوری به دادگاه باز کرد و حکمی در حد «۶ ماه حبس تعزیری»! و اشاره شده که اگر فلانی در مدت ۳ سال، بچه خوبی(!) باشد، این حکم ملغی می‌شود و الا، هم این حکم را اجرا می‌کنیم، هم آن حکم جدید را! اینجا کش ندهم با جزئیات! شرح ماجرا را نوشته‌ام در مجازستان! اگر یک چنین متن اینستاگرامی، اینچنین حکمی دارد، اقلا نیمی از اینستاگرامی‌ها الان باید در زندان باشند! اما خب! خیلی دوست دارم بدانم با همین قیاس، حکم آن روزنامه و سایت که با لجن‌پراکنی خواستند و هنوز هم گویا می‌خواهند بین ۲ ملت ایران و عراق، آنهم در ماه محرم و در آستانه اربعین دعوا بیندازند، چیست؟! شگفتا! زمان صدام، دوران دفاع‌ مقدس را «برادرکشی» می‌خواندند و حالا که ۲ کشور علیه دشمن مشترک، بسیج شده‌اند، همان برادران عراقی دیروز را اینگونه وقیحانه می‌زنند! بس کنم! پنجشنبه‌ای داشتم تابوت شهدا را نگاه می‌کردم و آنی با خودم فکر کردم که تغییر رنگ شهر هم، باری بود که افتاد روی دوش شهدا! به هر حال، ما یک «شرداری» داریم و یک «شهرداری»! یکی بود که پل می‌ساخت و اینها هم با شامورتی‌بازی، طعنه به رنگ سیاه می‌زنند، اول محرمی! برای همین ۲ متلک «۶ ماه دیگر» حکم برای ما نبرند، صلوات! اما نه! برای شادی روح شهدا، صلوات! عجب سبزی! عجب سفیدی! عجب سرخی! عجب اللهی! عجب شهدای باوفایی! پسر نوجوانی هم بود آنجا که گریه‌کنان همان شعار قدیمی را سر می‌داد؛ «این گل پرپر از کجا آمده، از سفر کرب‌وبلا آمده»! آری! استشمام کرده‌ایم سینه به سینه، نسل به نسل «گلبرگ سرخ لاله‌ها» را!

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. ناشناس می‌گوید:

    موفرفری انقلابی یا فرفره‌موی ضد انقلاب؟!
    ح‌سین ق‌دیانی: این ایام انقلاب هم ایامی است برای خود! ناز نفس ولی فقیه که له یا علیه، همه‌ی دنیا را دیده‌بان ایران کرده! گویی «جمهوری اسلامی» نه مرکز منطقه‌ی مقاومت، که «پایتخت جهان» است! تا انقلاب مهدی فاطمه، احدی دنبال انقلابی زنده‌تر از انقلاب اسلامی نگردد! بعد از رحلت روح‌الله، هدف اول رسانه‌های دشمن، سانسور سیدعلی بود با این دید مضحک؛ «خمینی حالا یک چیزی! این خامنه‌ای عمرا بزرگی خمینی را داشته باشد!» و حالا چپ می‌روند و راست می‌آیند، سخن از آقای ما می‌گویند! که بد است! که جیز است! عجب! شما که اصلا و اساسا سر بودنش هم و وجودش هم حرف داشتید! یعنی عمرا فکر می‌کردید ۲۰ سال، بیشتر از آن ۱۰ سال رهبری خمینی، خامنه‌ای نگه دارد انقلاب را! آری! ۳۰ سال است که عصای رهبر ما، مدام بر فرق بی‌بی‌سی می‌خورد! رسانه‌ی روباه پیر توهم زده بود خامنه‌ای سیاست بلد نیست اما آقای سیاست‌مدار ما، حتی در ماجرای برجام هم کاری کرد که جان‌کری اعتراف کند به انزوای آمریکا در جهان! و به این‌که بدعهدی کاخ سفید را دیگر همگان شناخته‌اند! این حالا همان برجامی است که خیلی هم مورد رضایت رهبر نبود! و شاید اصلا نبود! برد موشک‌های طهرانی‌مقدم و برد سخنان نصرالله و برد شمشیر حاج‌قاسم و برد روز انتخابات را که دیگر نگو! حتی توی مخالف هم بیا رأی بده! و اگر نتیجه شد حسن روحانی، همان را می‌خوانم! و حتی اگر توی مخالف هم حسن روحانی را زدی، من باز از رأی تو حمایت می‌کنم! این هرچه باشد، دولت قانونی است! آفرین بی‌بی‌سی! کار شبانه‌روزت شده تحلیل آقای ما! این را هم داشته باش پس! همیشه‌ی خدا جنگ را موفرفری‌های انقلابی، از فرفره‌موهای ضد انقلاب برده‌اند! هرچقدر علی‌زاده اهل دلیل و برهان است، علی‌نژاد اما بوق می‌زند و جیغ و داد منتشر می‌کند! علی‌زاده از ایران متحد سخن می‌گوید اما علی‌نژاد دنبال دعوای ایرانی با ایرانی بر اساس ظاهر است! علی‌زاده با مناظره، آبرو می‌خرد اما علی‌نژاد با نمایش ۴ تا مجادله، آبرو می‌برد! علی‌زاده منطق دارد و علی‌نژاد نق! علی‌زاده حرمت خانه و خانواده‌اش را نگه می‌دارد اما علی‌نژاد حتی به کتلت‌های مادرش هم خائن است! علی‌زاده مچ دشمن را می‌خواباند اما علی‌نژاد خواهان مچ‌اندازی هم‌وطن با هم‌وطن است! لذا باید هم مرد موفرفری مدح ماه را بگوید اما نامرد فرفره‌موی خاک بپاشد به آسمان! نوشتم؛ «این ایام انقلاب هم ایامی است برای خود!» آهای علی‌زاده! حقا که قشنگ گفتی؛ «اگر انقلاب اسلامی نبود، طرف در همان ده‌شان مانده بود!»
    #حسین_قدیانی
    #علی_علیزاده
    #مسیح_علینژاد

  2. مریم می‌گوید:

    عجب سیلی محکمی رنگها به غربزده های شهرداری و اعضای شورای شهر تهران زدند
    آری!
    زنان اینگونه چهره شهر, که چهره دنیا را تغییر داده و می دهند.اینجا رنگ سیاه نه تنها خط نخورد که معراجی ها را بدرقه کرد.
    شهدا باز هم به موقع آمدید.

  3. مریم می‌گوید:

    ضمنا پیرو حکم دادگاه در مورد پست اینستاگرامی شما ,منتظر حکم دادگاه در مورد اهانت روزنامه صدای اصلاحات به حضرت رقیه هم هستیم

  4. so می‌گوید:

    درود بر جناب قدیانی از پیشکسوتان تتلیتی 🙂

  5. شیعه 2 می‌گوید:

    دوباره شهید اوردند و تو خوراک پیدا کردی .چقدر وارسته ای ؟در تاریخ ادمهای خود فروخته جایی داری عالی

  6. ح‌ق می‌گوید:

    #استاد هم مثل #علامه
    #تتلو هم مثل #اصلاح_طلبان
    ح‌سین ق‌دیانی:
    زنک آشغال که صدالبته #آشغال فقط مال یک دقیقه‌ی اوست، برداشته علیه یکی از سخنرانان جناح انقلابی، نوشته: «معلوم نیست این «استاد» که به او می‌گویند، اسمش است یا لقبش! مانده‌ام با این سن، چطور این یک الف‌بچه شده استاد»! الغرض! یادگار کروموزومی مرحوم حاج‌احمدآقا، معلوم نیست این «علامه» که به او می‌گویند، اسمش است یا لقبش! مانده‌ام با این سن، چطور این یک الف‌بچه‌ شده علامه! قطع به یقین، اگر در سن آن سخنران، استاد نمی‌توان شد؛ در سن این مردک هم علامه نمی‌توان شد! و از قدیم گفته‌اند که «جواب های، هوی است!»
    سایتک آشغال با سوءاستفاده از چرندیات محض تتلو علیه حماسه‌ی حسینی و فرهنگ شهادت‌طلبی، او را «قلاده‌دریده‌ی هار» لقب داده! سلمنا! تتلو همین است لیکن سخن‌پراکنی علیه حماسه‌ی حسینی و فرهنگ شهادت‌طلبی، تنها مختص تتلو نیست! او با زبان خودش و مثلا اصلاح‌طلبان با زبان خودشان! او امروز و مثلا اصلاح‌طلبان، دیروزها و امروزها! «فرهنگ شهادت، خشونت‌آفرین است»، «باید زیارت عاشورای جدیدی، عاری از عبارات خشونت‌بار نوشت»، «مردم آزادند حتی علیه خدا راهپیمایی کنند»، «من هم شارلی هستم» و «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد» تنها بخشی از اراجیف مثلا اصلاح‌طلبان علیه مقدسات و راه و رسم شهادت است! ست‌کردن لوگو با رنگ پرچم لعین تکفیری، قیاس رزمندگان دفاع مقدس با «سربازان وحشی قوم آتیلا»، شامورتی‌بازی علیه رنگ مشکی در آستانه‌ی ماه محرم و علیه حضرت رقیه در روز سوم از دهه‌ی اول عزاداری، بخش دیگری از این کارنامه‌ی کثیف است! لذا مثلا اصلاح‌طلبان از تتلو، هم قلاده‌دریده‌تر هستند و هم هارتر! و باز هم از قدیم گفته‌اند که «جواب های، هوی است!»
    پی‌نوشت‌‌ها؛
    ۱- به تلویح و تصریح، در نقد کم و کیف بعضی سخنرانان جناح خودی، نیز در نقد مواجهه‌ی گل‌درشت و غیر حرفه‌ای دوستان با پدیده‌هایی از قبیل تتلو و حتی چرخنده، نوشته‌ام اما آنقدر معرفت دارم که به اقتضا، چنین هم بنویسم!
    ۲- مراد از آن «زنک» عمه‌ی «خالد تیماوی» ملی‌پوش سابق عربستان است که اخیرا علیه انقلابی‌های ایران، قلاده دریده و هار شده! زنیکه‌ای است برای خود! اذهان مریض، این‌ور و آن‌ور نگردند!
    ۳- «مردک» فوق‌آمد که یادگار کروموزومی آسیداحمد است! ما از خمینی کبیر آموخته‌ایم که حتی اگر خود خمینی هم خواست استفاده‌ی عنوانی از خون شهدا و خون دل پابرهنه‌ها بکند، خاک بریزیم بر سرش! لذا لعنت خدا بر بت‌تراشان! تفرعن و تبختر از آنِ این مردک باشد و جانش را روحانی #شهید_محمد_تولایی بدهد؟!
    #حسین_قدیانی

  7. ح‌ق می‌گوید:

    با گارد خودتان می‌نویسم…
    ح‌سین ق‌دیانی: جناب شیخ! این مختصر را دارم با همان استدلال خودتان می‌نویسم! دقیقا! و عینا! مستند به ۲ فرمایش‌تان؛ اولا تهدید منتقدان به دیار باقی با عبارت زشت و بی‌ادبانه‌ی «بروید به جهنم» و ثانیا شعارکی را مبنای تهدید به قتل خود دانستن، این فرض بدیهی و حق مسلم برای ما محفوظ است که حضرت‌عالی را نه «عامل قتل» که بالاتر؛ «آمر قتل» روحانی شهید محمد تولایی بدانیم! اگر این‌گونه باشد- که ناظر بر دست‌فرمان خودتان، اصلا و ابدا بعید نیست!- ننگ ابدی بر شما! و اگر قوه، با شما همان را نکند که با آن چند طلبه کرد، هم به علت این #تبعیض و هم به علت این #دروغ که #خط_قرمز دارند و مدعی هستند ندارند، ننگ ابدی بر قوه! و اگر جریان حزب‌اللهی، شبیه این فریاد را سر ندهد، ننگ ابدی بر جریان حزب‌اللهی! و اگر نظام نیز از این مطالبه‌ی کاملا به حق، چشم‌پوشی کند، لاجرم باید تنها و تنها و تنهای تنها، پناه به بقیة‌الله ببریم! و از خداوند منان «مهدی فاطمه» را بخواهیم! مسئلةٌ! آیا زیبنده است تاریخ در وصف نظامی با این همه شهید مظلوم، بردارد بنویسد که «جمهوری اسلامی، الهه‌ی تبعیض بود»؟!
    #روحانی_شهید_محمد_تولایی
    #شهید_محمد_تولایی
    #محمد_تولایی
    #حسین_قدیانی

  8. ناشناس می‌گوید:

    سلامممممم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.