وطن امروز سوم شهریور ۱۳۹۴
چند روز پیش تلویزیون گزارشی زنده پخش میکرد از نمایشگاه نوشتافزار تولید داخل. در جمعیت الحمدلله خوب استقبال کننده، دقیقتر خیره شدم و دیدم اغلب مادرانی که همراه بچههایشان آمده بودند برای خرید، چادری هستند. حتی آن تک و توک خانم مانتویی هم، سرسنگین بودند و محجبه. کلا فضا، فضای اینچنینی بود. داشتم با خودم فکر میکردم آیا پولدار این جماعت، راحتتر نبود نوشتافزار مورد نیاز خود را از «شهر کتاب» نزدیک محل سکونت، آنهم با برند خارجی مثلا آلمانی تهیه کند؟! و آیا کمتربرخوردار این جمع، راحتتر نبود اقلام مد نظر را از همان لوازمالتحریر سر کوچه بخرد، چینی و بالطبع ارزانتر؟! پس کدام دغدغه، پای این جماعت عمدتا مذهبی را صرفنظر از بنیه مالی، به این نمایشگاه نوشتافزار ایرانی کشانده؟! آیا جز کمک به تولید کننده کشور؟! آیا جز ارزش قائل شدن برای عرق و عرق کارگر ایرانی، ولو کارگر ایرانی در زمینه مداد و مدادرنگی؟! راستش در دلم تحسین کردم اساس این حرکت را… تو در این ظل گرما، بکوبی از محل زندگی بیایی فلان جای شهر بلکه خطکش تولید کارگر هموطن را برای بچه دانشآموزت بخری. اصلش معلمی یعنی همین! مدرسه یعنی همین! کلاس درس یعنی همین! همین که توی مادر، توی پدر، فرهنگ خرید کالای ایرانی را نهادینه کنی برای فرزندانت! مهم جا انداختن این فرهنگ است؛ تو وقتی برای فرزند خود پاککن ایرانی میخری، به او داری یاد میدهی وقتی بزرگ شد برود یخچال ایرانی بخرد تا کمک کند تولید کننده ایرانی را. جنس ایرانی بخرد تا به معنای درست، و نه مرسوم کلمه «ملیگرا» باشد.
در احادیث آمده؛ «حب وطن، ناشی از ایمان است». ارج نهادن به زحمت کارگر هموطن هم ناشی از ایمان است. چگونه میتواند کسی خود را دوستدار ایران و ایرانی بخواند اما شهوت خرید کالای خارجی داشته باشد؟! چگونه میتواند کسی خود را «ملیگرا» بنامد لیکن به دسترنج کارگر ایرانی هیچ وقعی ننهد؟! «ملیگرا» یعنی همین مادر محجبه که یک نوزاد در بغل دارد و یک بچهمدرسهای در دست، از افسریه میکوبد میآید فلان خیابان مرکزی شهر تا در نمایشگاه نوشتافزار تولید داخل، خودکار ایرانی بخرد. این سرمشق سراسر خاطره «بابا نان داد» انصافا زیبندهتر نیست در دفترمشق ایرانی و با مداد ایرانی نوشته شود؟! «ملیگرایی» یعنی دغدغه همین چیزها را داشتن! جبهه را عمدتا همین قشر مومن رفتند، پشت جبهه را عمدتا همین قشر مومنه حفظ کردند، دفاع از وجب به وجب خاک وطن را عمدتا همین قشر مذهبی انجام دادند، شهید را عمدتا همین قشر تقدیم اسلام و ایران کردند، قلکهای سرشار از امید و انگیزه را عمدتا همین قشر روانه مناطق جنگی کردند، بیست و دوم بهمنها عمدتا همین قشر، اول گروه حاضر در صحنه هستند، هر جا نیاز به حضور در میدان باشد، تو بیش از همه این قشر را میبینی، در میدان «ایرانی! کالای ایرانی بخر» هم هکذا. آنوقت «پز ملیگرایی» با آن فرقه همیشه بیتفاوت لیکن همیشه غربزدهای است که بدبختی نمیدانم چرا «ملیگرا» هم خوانده میشوند؟!
صدالبته اگر ملیت به تمسخر عرق و عرق کارگر ایرانی و محصول تولید داخل است، حتما باید ایشان را «ملی» خواند!
ملیگرایی یعنی نهایت تلاش برای خرید کالای ایرانی. این دولت و آن دولت ندارد؛ هر دولتی که رای خود را از ملت بگیرد لیکن هنگام خرید، کالای خارجی را مقدم بر کالای داخلی بداند، دیگر سخت است ادعای ملیتش را مردم باور کنند! مگر به ادعاست؟ ادعا را تو باید در مقام عمل نشان دهی! و ما که مردم باشیم نیز!
اگر من راقم این سطور، هنگام عزم برای خرید فلان کالا، متوجه شدم نمونه ایرانی اتفاقا کیفیت بهتری از نمونه خارجی دارد، مثلا خیلی هنر کردهام در خرید کالای داخلی؟! هنر آنجاست و ملیگرایی آنجاست که کیفیت کالای ایرانی، پایینتر از کالای خارجی باشد، من و ما و دولت اما منباب تقویت کارگر ایرانی و محصول ایرانی، برویم همین کالای تولید داخل را بخریم. اینجاست که کارگر ایرانی در میدان رقابت با خارج، اولا توان پیدا میکند برای ادامه این نبرد سخت، ثانیا عزم و انگیزه را مضاعف میکند برای تقویت محصول خود، ثالثا حتم میکند ایرانی جماعت متوجه عرق و عرق او هست، فلذا مأیوس از رقابت نمیشود.
آری! هنر آنجاست که تو بدانی فلان شوینده یا خمیردندان تولید داخل، خیلی هم حالا به کیفیت بهمان برند خارجی نمیرسد اما از زاویه ملیگرایی، همین محصول تولید داخل را بخری. بگذریم که بعضی هموطنان ما ترجیح میدهند جنس تقلبی خارجی را بخرند لیکن تحت هیچ شرایطی جنس اصل داخلی نخرند، با علم بر اینکه این دومی، اتفاقا از نظر کیفیت، بهتر از آن اولی است! این یعنی شهوت خرید جنس خارجی، ولو آنکه قلابی باشد! با چنین نگاهی، آیا کارگر ایرانی، اصلا توان ماندن در میدان مسابقه را خواهد داشت که حالا از او متوقع رشد کمی و کیفی هم باشیم؟! وقتی برمیدارند با علم بر اینکه بنزین تولید داخل هیچ از بنزین خارجی کیفیت نازلتری ندارد، پول زبان بسته این ملت را میریزند در جیب اجانب، واقعا چه باید گفت؟!
اخیرا در برنامه خوب «پایش» به نقل از پژوهشگر و مستندسازی آمریکایی گفته شد؛
«اگر هر آمریکایی سالیانه فقط چند دلار (رقم خیلی خیلی کمی بود!) بیشتر جنس آمریکایی بخرد، آخر آن سال، از بیکار شدن فلان تعداد کارگر آمریکایی جلوگیری میشود (تعداد بسیار زیادی بود!) نیز شمار کثیری از بیکاران آمریکا (این هم عدد قابل توجهی بود!) فرصت داشتن شغل پیدا میکنند».
دستاندرکاران محترم! باورم هست به جای بزک کردن دشمن، به جای زدن شورای نگهبان، به جای تخریب اصل مسلم نظارت استصوابی، به جای عهده گرفتن وظایف نهادهای دیگر، به جای کاسبی توامان هم با تحریم و هم با توافق، به جای درد و دل با رسانه روباه پیر… و به جای این همه حرف که هیچ کدام برای این ملت، نان نمیشود، لااقل ملیگرایی را از همان فرد آمریکایی بیاموزید و سخن بر مدار «ملیت» با ملت خود برانید؛
«اگر هر ایرانی سالیانه فقط ۱۰۰ هزار تومان بیشتر جنس ایرانی بخرد، این مهم، بسیار بسیار موثر است در جلوگیری از بیکار شدن کارگر ایرانی، نیز بسیار بسیار موثر است در شاغل کردن بیکاران امروز جامعه».
هر چند اصحاب اجرا باید بعضی دعوتها را اول از خود شروع کنند و بعضی اندرزها را اول به خود بدهند لیکن گمانم سخن گفتنهای از این قبیل، فی حد ذاته بیشتر مفید به حال مملکت باشد تا آنکه گاه باب میل خصم سخن برانیم، گاه بگوییم؛ «شب پرداخت یارانه به مردم، شب عزای دولت است!»
عزا را دولت، باید آن روزی بگیرد که با وجود کالای داخلی اتفاقا مشابه، میرود پول این مردم را و پول کارگر همین مردم را میریزد در جیب اجانب! این ابتکار (!) نه فقط منافی «ملیگرایی» و نه فقط منافی «مذهبگرایی»، که در وهله اول لگد به بدیهیات عقل و خرد و تدبیر و اعتدال است!
وقتی ماشاءالله این همه بلدند به دشمن بخندند، چرا به ملت که میرسد، رونمایی میکنند از آن چهره عزادار و عبوس خود؟! یعنی این مردم اندازه «فابیوس» و «هاموند» هم حق ندارند؟! چه سود از چرخیدن کلید درون قفل سفارتخانه روباه پیر، وقتی هم سانتریفیوژها از چرخش باز ایستاده باشند، هم چرخ دیگر کارخانهها؟!
بسم الله…
«که یک نوزاد در بغل دارد و یک بچهمدرسهای در دست»
یا
«دست» یک بچهمدرسهای در دست؟
«هنر آنجاست و ملیگرایی آنجاست که کیفیت کالای ایرانی، پایینتر از کالای خارجی باشد، من و ما و دولت اما منباب تقویت کارگر ایرانی و محصول ایرانی، برویم همین کالای تولید داخل را بخریم!»
حتی اگه قیمتش بیشتر باشه! حداقل ماهی یک خرید! اصلا پول صدقهی یک ماهمون رو خرج این خرج اضافه کنیم! فکر نکنم ثوابش کمتر باشه!
ترانهی قشنگ تاجیکی:
شاه پناهم بده، خستهی راه آمدم
آه نگاهم مکن، غرق گناه آمدم…
http://www.aparat.com/v/CSfPH
مخصوصا دقیقه چهارم نماهنگش…
فرقهای که بر خود نام «ملیمذهبی» گذاشتهاند، غلط بیجایی مرتکب شدهاند! از قضا، نه «ملی» هستند و نه «مذهبی»… آخر یکی به من بگوید لو دادن «والفجر مقدماتی» نشانه ملیت است یا روزهخواری در روز قدس سال ۸۸ نشانه مذهب؟! به راستی، نماز جمعه خواندن با کفش آنهم کنار دوستدختر محترمه، نشانه مذهب است یا خیانتی که بزرگترهای این گروهک در حق شیربچههای کانال کمیل و حنظله کردند، نشانه ملیت؟! صدالبته اگر ملیت به تمسخر عرق و عرق کارگر ایرانی و محصول تولید داخل است، حتما باید ایشان را «ملی» خواند و اگر مذهب به آن کارهای مضحک روز قدس ۸۸ است، حتما باید این جماعت را «مذهبی» نامید اما هیهات! نه این «مذهبگرایی» است و نه آن «ملیگرایی».
«عزا را دولت، باید آن روزی بگیرد که با وجود کالای داخلی اتفاقا مشابه، میرود پول این مردم را و پول کارگر همین مردم را میریزد در جیب اجانب! این ابتکار (!) نه فقط منافی «ملیگرایی» و نه فقط منافی «مذهبگرایی»، که در وهله اول لگد به بدیهیات عقل و خرد و تدبیر و اعتدال است! وقتی ماشاءالله این همه بلدند به دشمن بخندند، چرا به ملت که میرسد، رونمایی میکنند از آن چهره عزادار و عبوس خود؟! یعنی این مردم اندازه «فابیوس» و «هاموند» هم حق ندارند؟! چه سود از چرخیدن کلید درون قفل سفارتخانه روباه پیر، وقتی هم سانتریفیوژها از چرخش باز ایستاده باشند، هم چرخ دیگر کارخانهها؟!»
روی عجب موضوع قشنگی دست گذاشتی.
واقعا هم همینه.
هر جایی نیاز به غیرت و جهاد باشه، این حزباللهیها هستند که در صف اول حاضرند…
قشنگ گفتید:
«بعضی هموطنان ما ترجیح میدهند جنس تقلبی خارجی را بخرند لیکن تحت هیچ شرایطی جنس اصل داخلی نخرند، با علم بر اینکه این دومی، اتفاقا از نظر کیفیت، بهتر از آن اولی است!»
دقیقا بعضیها اینطورند!
برف و آفتاب؛
«اصلا پول صدقهی یک ماهمون رو خرج این خرج اضافه کنیم!»
نمیشهها!
صدقه دیگه اسمش روشه؛ نمیشه که برای خودمون خرجش کنیم!
🙂
داداش حسین؛
ممنون بابت پرداختن به این موضوع که بسیار بسیار مورد توجه حضرت آقا هم هست!
«««یک نکتهی دیگری که این بیشتر به مردم مربوط میشود، مصرف محصولات داخلی است که من بارها در سخنرانیهای اول سال و غیر آن تکرار کردم، الان هم به شما عرض میکنم؛ محصولات داخلی را مردم مصرف کنند. نروند دنبال این نشانهها. حالا مُد شده است بگویند؛ «بِرَند» است! بِرَند فلان! بِرَند چیست؟! بروید سراغ مصرف تولیدات داخلی. آن چیزهایی که مشابه داخلی دارد، متعصبانه و با تعصب تمام، ملت ایران، خارجی آن را مصرف نکنند! این را من فقط برای یک عدهی خاص نمیگویم! خب بله! وقتی ما میگوییم، یک عده متدینین فورا گوش میکنند حرف را، پیغام هم میدهند فلان چیز را که خارجی است بخریم؟ فلان چیز را نخریم؟ من فقط برای متدینین و افرادی که برای حرف ما حجیت شرعی قائلند، این را نمیگویم! من این حرف را برای هر کسی میگویم که به ایران علاقهمند است، به آیندهی کشور علاقهمند است، به فکر بچههای خودش است که بناست فردا در این کشور زندگی کنند. شما مصنوعات خارجی را که مصرف میکنید، در واقع کمک میکنید به اینکه حجم آن بنگاه خارجی، آن کارگر خارجی، آن سرمایهدار خارجی، مدام بیشتر شود و تولید داخلی ضربه بخورد، شکست بخورد. این را به همهی مردم، به خصوص آن کسانیکه مصارف زیادی دارند میگویم! دولتیها هم همینجور! دولتیها هم در مصارف دولتی، در اشیاء مصرفیای که در ساختمانها، در چیزهای گوناگون مصرف میکنند، حتما ملاحظه کنند تولید داخلی را.»»»
{امام خامنهای}
در واقع یعنی صدقه ندیم!
خداییش نوشتههاتون درد دل ما و دغدغههای ماست و دغدغههای این نظام مظلوم…
هر چند با خوندن این نوشتهها خوشحال میشم که یکی هست حرف دل ما رو بزنه اما غصه همه وجودم رو میگیره!
خدا به قلمتون برکت بده…
یه عقلی هم به این آقایون!
برف و آفتاب؛
نمیشه که صدقه ندیم، به جاش کالای ایرانی بخریم!
هر چیزی سر جای خودش، به نظرم!
فردا!
گفت: این واژهها و اصطلاحات «پساتوافق» و «پساتحریم» که این روزها به کار گرفته میشود یعنی چی؟!
گفتم: یعنی میخواهند بگویند که بعد از توافق هستهای و بعد از رفع تحریمها این برنامه و آن پروژه را داریم!
گفت: ولی هنوز که نه به دار است و نه به بار و هنوز توافق تصویب نشده و هیچ تحریمی هم برداشته نشده است… چرا اینهمه عجله دارند؟! و در حالی که هنوز خبری نیست چرا درباره مرحله بعد از آن اظهارنظر میکنند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی یکی از دوستانش را که اهل شهر دیگری بود در خیابان دید و بعد از حال و احوال پرسید؛ کی به تهران تشریف آوردید؟ و طرف جواب داد؛ فردا…! دوستش با تعجب گفت؛ فردا که هنوز نیامده است و یارو گفت؛ آخه چون خیلی عجله داشتم یک روز زودتر آمدم!
متاسفانه دیده شده در میان دوستان حزباللهی نیز بعضا کالای خارجی ارجحیت داره به کالای داخلی!
من در زمینهی علوم پزشکی و تحقیقات کار میکنم.
شده دو ماه دست رو دست گذاشتم تا فلان ماده القاگر بیماری توی حیوانات وارد بشه و کارم رو شروع کنم!
با اینکه کلی فارغالتحصیل داریم که با کمی سرمایهگزاری میتونن مشابهش رو تولید و از خروج میلیونها دلار جلوگیری کنن اما ارادهای برای قطع این وابستگی وجود نداره، البته بر حسب ظاهر!
یه داستان جالب هم چند سال پیش پدربزرگم گفتن راجع به اینکه قدیم مردم یه روستا کدخدا نداشتن، دسته جمعی رفتن دنبال کدخدا…
اون موقع درک نکردم چرا ولی الان میفهمم رعیت بودن، تو خون یه عده است ظاهرا…
«هنر آنجاست و ملیگرایی آنجاست که کیفیت کالای ایرانی، پایینتر از کالای خارجی باشد، من و ما و دولت اما منباب تقویت کارگر ایرانی و محصول ایرانی، برویم همین کالای تولید داخل را بخریم».
این نکته که اشاره شد، حرف و دیدگاه درستیه!
یعنی حمایت واقعی همینه!
اما حالا به فرض که نخوایم کالای بیکیفیت داخلی رو بخریم، لااقل کالاهایی که با کیفیت خوب در داخل تولید میشه رو نادیده نگیریم.
چند ساله دارم سعی میکنم هیچ لباس خارجی نخرم، اصلا هم پشیمون نشدم!
من هم سالهاست سعیام بر این است که کالای داخلی بخرم، حتی با کیفیت پایین!
آفرین به «وطن امروز» بابت این مطلب خوب!
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1681/1/144205/0
اینجا دل سفرهها پر از نان و زر است
آنجا جگر گرسنهها شعلهور است
ای وای بر این شهر که در غربت من
همسایه ز همسایه خود بیخبر است
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940123000388
خوبه این «ذهنیتهای تاریخی مردم ایران» رو میدونه و باز…
همین! چند تا نقطهچین…
در اصل ملیگرا همون مصرف کنندهی کالای داخلیه که در مکتب معرفتش، حمایت از محصولات داخلی رو فدای کیفیت مصنوعات خارجی نمیکنه!
به هوای پز عالی، جیب کارگر این مملکت رو خالی نمیذاره!
اما بین این همه دغدغه، بدا به حال دولتی که با «لگد به بدیهیات عقل و خرد و تدبیر و اعتدال» ارزش داخلی رو سر میبره تا پیش دشمن خارجی سرتر بشه!
این رو برای کسی گفتم که صدقه زیاد میده اما دلش نمیاد جنس ایرانی بخره، چون فکر میکنه پولش رو میندازه دور.
اگه با خودش فکر کنه این هم مثل صدقه دادن ثواب داره، اونوقت راحتتر راضی میشه.
البته معتقدم ثواب این کار بیشتر از صدقه دادنه. مگه ثواب قرض دادن بیشتر از صدقه دادن نیست؟
این کار بیشتر شبیه قرض دادنه. اینهمه هم که از طرف امام خامنهای و بقیه تاکید میشه. میشه گفت حتی واجبه.
معلومه جلوتر از صدقه است که مستحبه!
برف و آفتاب؛
«صدقه دادن» جای خودش را دارد، «قرض دادن» جای خودش را اما موضوع بسیار مهم «خرید کالای ایرانی» اصلا ربطی به صدقه و قرض ندارد! «خرید محصول هموطن» نه صدقه است، نه پول قرض دادن. این خرید، کمک به امروز و فردای خودمان و امروز و فردای کشورمان است.
مقایسههایی از این دست که گویی هنگام خرید کالای داخلی داریم به کارگر ایرانی پول قرض میدهیم، فکر کنم به حاشیه بردن اصل حرف این پست باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
فقط کافی است به جای خرید اجناس خارجی که بعضا هم تقلبی هستند، اهتمام بیشتری به خرید محصول تولید داخل داشته باشیم.
اینجا باید قید آن پولی را زد که بیخود و بیحساب میریزیم در جیب اجانب!
نه قید پول صدقه، نه قید پول قرض!
در بحث صدقه، نه مستحب بودن و واجب بودن ملاک است، نه عدد و اندازه صدقه.
صدقه را باید داد، و چه بهتر هر روز.
حالا یکی تمکن مالی داره، بیشتر صدقه بده، یکی نداره، کمتر.
حرف اساسی اینجاست؛
این پول صدقه یا پول قرض نیست که مخل خرید محصول ایرانی است!
بل پول زبانبسته مملکت است که متاسفانه و متعصبانه هزینه میکنیم برای خرید اجناس خارجی!
برای «تقویت فرهنگ خرید محصول ایرانی»، بیش از آنکه لازم باشد دست به پول صدقه یا قرض بزنیم، لازم است به «سبک زندگی» خودمان دست بزنیم!
که این همه تعصب داریم رو «برند خارجی»!!
من البته این حرفها رو در وهله اول دارم به خودم میگما!
این از اون مقولاتی است که هر کس ابتدا باید از خودش شروع کنه…
http://www.tasnimnews.com/Home/Single/839474
دلمان را شکستند اما مانند علی، به خاطر لبخند رهبرمان از قصاص گذشتیم…
امام صادق علیهالسلام:
«امیرالمؤمنین علی علیهالسلام همواره میفرمود؛ مادامی که این امت لباس بیگانه نپوشد و از غذاهای آنان استفاده نکند، همواره در خیر خواهد بود، و هنگامی که چنین کند، خداوند آنان را ذلیل خواهد کرد».
http://www.shoma-weekly.ir/fa/print/5270
اگر اجازه بدید وارد بحثتون بشم!!
اصلا پای صدقه و قرض، اشتباه به این بحث وارد شد.
موضوع اینه؛
ما که شامپو میخریم، ایرانی بخریم.
ما که یخچال میخریم، ایرانی بخریم.
ما که خمیر دندون میخریم، ایرانی بخریم.
ما که کِرِم میخریم، ایرانی بخریم.
و… خیلی اجناس دیگه…
این وسط اصلا پای صدقه به میون نمیاد!!
اون روز (۲۹ بهمن پارسال) با این جمله آقا سوختم!
«من فقط برای متدینین و افرادی که برای حرف ما حجیت شرعی قائلند، این را نمیگویم!»
خدا رو شکر کشورمان زیر سایه پربرکت این خواهر و برادر است!
http://www.seratnews.ir/files/fa/news/1394/6/3/206344_509.mp3
بعضیها فکر میکنن وطنپرستی یعنی خالکوبی فلان نماد روی بازو!
زرشک…
اما در باب خرید کالای ایرانی، یک نکته مهم شاید در متن فراموش شده؛
تولید کننده!
جناب آقای تولید کننده اگر بازرسی و نظارت روی کارش نباشه، به راحتی از کیفیت محصول کم میکنه تا سود بیشتری به جیب بزنه.
مثالی بزنم.
بنده در منزلم بیتعارف یخچال سامسونگ دارم. مدت هفت الی هشت سالی هست بدون هیچ عیب و ایرادی کار میکنه. چند سال پیش مجبور شدم برای انجام پروژهای، خونهای در یکی از شهرهای شمالی بگیرم و تصمیم گرفتم این دیگری رو با جنس ایرانی پر کنم. یخچال، گاز و لباسشویی. در مدت حدود دو سال، دوبار موتور یخچال از کار افتاد. تمام لاستیکهای عایق بندیش از جا دراومد و فریزر برای همیشه برفک زد. گاز به همچنین، یعنی اول فندکش از کار افتاد و نهایتا از پنج شعله، سه شعله باقی ماند. لباسشویی هم چون دچار نشت آب میشد مجبور به تعویض نوار عایق شدم. از خدمات پس از فروش هم حرفی نزنیم بهتره.
آیا به من مصرف کننده حق میدی با این وضعیت نابسامان تولید داخل، در مقابل اسم سامسونگ و هیتاچی و الجی و سونی و بوش و زیمنس دلم قرص باشه و در مقابل برند ایرانی دست و دلم بلرزه؟!
آیا دست و دلبازی دولت در مقابل دو کارخانه خودروسازی عظیم ایرانی و تعین گمرکی عجیب و غریب برای خودروهای خارجی، ذرهای روی کیفیت محصولات این دو خودرو ساز اثری داشته؟
خدمات پس از فروش این دو خودروساز واقعا در شأن مردم هست؟!
پس همیشه مقصر مردم نیستن…
جنس خوب همیشه مشتری خودش رو پیدا میکنه…
مبل ایرانی، کفش تبریز و حتی صنایع غذایی سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری داشتن…
نظارت و همکاری و کم کردن مالیات تولید کننده نتایج بهتری در پی خواهد داشت.
اسلامی ایرانی؛
به حرف شما هم غیر مستقیم اشاره شده!
«آری! هنر آنجاست که تو بدانی فلان شوینده یا خمیردندان تولید داخل، خیلی هم حالا به کیفیت بهمان برند خارجی نمیرسد اما از زاویه ملیگرایی، همین محصول تولید داخل را بخری».
عید بر عاشقان مبارک!
من با حرفهای «اسلامی ایرانی» موافقم ولی از اونجا که همیشه به خرید جنس ایرانی پایبند بودم، از همون ابتدای زندگی، اجناس منزل را ایرانی خریدم و در این ده سال، یخچال و گاز و ماشین لباسشوییام حتی خراب هم نشده، دروغ نگفته باشم فقط فندک گاز خراب شده…
یه جور دلی هم میشه نگاه کرد؛
به چشم عبد، هر اتفاقی که میفته حتی شکستن لیوان، دست خداست.
حمایت از تولید داخل، به جز خریدش از طرف من مصرف کننده راه دیگهای هم داره؟
پاسخ رهبر انقلاب به نامه آیت الله طاهری، بیست تیر ۸۱
«دیروز نامهای منسوب به جنابعالی را ملاحظه کردم که در آن از رواج فسادهای اخلاقی و مالی و وجود تبعیض میان طبقات مردم و استفادههای نامشروع برخی از اصحاب مناصب حکومتی یا روحانی شکوه کردهاید… همهی ما باید در گفتار و اظهار خود هشیاری و دقت و اخلاص بیشتری به کار گیریم و نگذاریم وحدت و انگیزهی این ملت بزرگ و قهرمان خدای نخواسته با غفلت ما مخدوش شود… مهم آن است که خواص ملت نگذارند هیچ حرکت و اقدام آنان در خدمت اهداف شوم دشمن قرار بگیرد… اینجانب از کسی شکوه نمیکنم و به مدد الهی اطمینان دارم و به خاطر عزم مومنانه این ملت بزرگ و عظمتی که در هنگامه مشکلات از خود نشان میدهند جبهه سپاس بر درگاه الهی میسایم و اگر شکوهای در دل باقی بماند به درگاه ولی الله اعظم ارواحنا فداه عرضه خواهم کرد…».
انشاءالله وبلاگ تا دقایقی دیگر به روز میشود!