کجایی مرتضی؟

ح‌سین ق‌دیانی
از «راه طی شده»
بر هم نمی‌گشتی
باز شرف داشتی
به اصحاب ریا
به قبیله‌ی تزویر
به دارندگان شاه‌مقصود
که استخاره می‌گیرند
بین طالبان و شاه‌مسعود
طرف کدام را بگیرند
تا آخر هم با غزاله می‌ماندی
باز شرف داشتی
به آن گروهک منافق
که خون باکری را فروخت به پول محصولی
و ارواح عمه‌اش
«جبهه» تأسیس کرد
جبهه‌ی پایداری
دو کلمه و صد دروغ
جبهه
نگاه ناب تو بود
حتی موسم کافه‌گردی
که با عمق استراتژیک چشم‌هایت
دل همه‌ی دختران شهر را می‌بردی
گاهی می‌بردی کلاس هیچکاک
گاه می‌بردی پای سنتور
تا آخر هم مثل نیچه
سیبیل می‌گذاشتی
باز شرف داشتی
به معمم‌هایی که با ریش
تیغ می‌زنند
به کاسبان مصباح
که عوض کتاب‌های علامه
دل به اباطیل غسال داده‌اند
مرده‌شور دین‌شان را ببرند
روحانی‌نماها
و مرده‌شور آزادی‌شان را ببرند
روشن‌فکرنماها
مرتضای همه‌ی هفت‌آسمان!
دلم می‌خواهد
دنیا را از لنز عینک تو ببینم
در عکس حجله‌ای
اگر به جای رملستان
این تصویر را
در گالری نقاشی هم ثبت کرده بودی
باز دیوانه می‌کرد مظلومیتت
آدم را
سیگار را هم ترک نمی‌کردی
باز من معتاد دود و دم تو بودم
در دست‌گاه اخلاص
نه کراواتت ادا بود
نه چفیه‌ات
هر دو هم بهت می‌آمد
وقتی با تیغ
ریش می‌زدی
یک جور دل می‌بردی
وقتی محاسن می‌گذاشتی
یک جور دیگر
حق داشت آن غزال مومشکی
در غم جدایی تو
خودش را دار بزند
در جنگل‌های شمال
هم‌چنان که حق دارند
فاطی‌‌کماندوها عاشقت باشند
سلام احسن‌القصص انقلاب خمینی
سلام سید سیاره‌ی رنج
سلام راوی خنده‌های خرازی در شرق ابوالخصیب
سلام مونس کرانه‌ی ازلی و ابدی وجود
سلام بر خط تو
بر دست‌خط تو
و بر امضایت
سلام بر آن مزار مرمرینت
که قبرستان نیست
قطعه‌ای از بهشت است
ولی کامران قبل از نهضت خمینی!
در گورستان پرلاشز پاریس هم دفنت کرده بودند
باز شرف داشتی
به مؤسسه‌نشینان عادات سخیف
که نقب به عاقبت آدم می‌زنند
«تو حتما چپ می‌کنی»
یا
«خباثت از قیافه‌ات می‌بارد»
خباثت
از شرف‌شان می‌بارد
این چپ‌های آدم‌نما
خودخداپندارهای زمین
که بدون هیچ حکمی
«مأمور مخصوص حاکم بزرگ» شده‌اند
خدا میتی‌کومان نیست

خدا همان است

که تو را متحول کرد مرتضی
و موهایت را لخت آفرید
تا معلوم شود
فلسفه‌ی نسیم فکه چیست
«هم هست و هم نیست»
زمان را می‌گویم
در تعریف ویژه‌ی تو
تو هم مثل زمان می‌مانی
مثل باد
هم هستی و هم نیستی
ولی نباشی هم
باز شرف داری
به صاحبان کرامات بی‌وجود
که توهم زده‌اند دیده‌ی برزخی دارند
خوب شد مسیح نشدند این‌ها
و الا در همان گهواره
متذکر حجاب مریم می‌شدند
خطبه‌های سوفیا لورنی جماعت
برای من
صدای روایت نمی‌شود
بخوان سید…

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. حسین قدیانی می‌گوید:

    به نام الله
    پاسدار حرمت خون شهیدان

  2. فرزند شهید می‌گوید:

    عجب! عاااالی
    انشالله همه مون را شفاعت کنن
    دست مریزاد

  3. ناشناس می‌گوید:

    پایداری رو رها نمی کنی حسین جان؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.