#گام_اول

بازخوانی پیام تاریخی امام خمینی درباره‌ی پایان جنگ و شروع زندگی با ویرایش فنی ح‌سین ق‌دیانی

بسم الله الرحمن الرحیم. ملت ایران! لقد صدق الله رسوله الرءیا بالحق لتدخلن المسجد الحرام. ان‌شاءالله آمنین. علی‌رغم گذشت یک سال از کشتار فجیع و بى‌رحمانه‌ی حجاج بى‌دفاع و زائران مؤمن و موحد به وسیله‌ی نوکران امریکا و سفاکان آل‌سعود هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حیرتند. آل‌سعود با کشتن میهمانان خدا و به خاک و خون‌کشیدن به‌ترین بندگان حق، نه تنها حرم را که جهان اسلام را آغشته به خون شهیدان کرد و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت. مسلمانان جهان در سال گذشته و براى اولین بار عید قربان را با شهادت فرزندان ابراهیم علیه‌السلام که ده‌ها بار از مصاف با جهان‌خواران و اذناب آن‌ها برگشته بودند، در مسلخ عشق و در مناى رضایت حق جشن گرفتند و بار دیگر امریکا و آل‌سعود بر خلاف راه و رسم آزادگى، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهید، از جانبازان بى‌پناه ما کشته‌ها گرفتند و در آخرین لحظات نیز با ناجوان‌مردى و قساوت بر پیکر نیمه‌جان سال‌خوردگان و بر دهان تشنه و خشکیده‌ی مظلومان ما تازیانه زدند و انتقام خود را از آن‌ها گرفتند. انتقام از چه کسانى و از چه گناهى؟ انتقام از کسانى که از خانه‌ی خویش به سوى خانه‌ی خدا و خانه‌ی مردم هجرت کرده بودند. انتقام از کسانى که سال‌ها کوله‌بار امانت و مبارزه را بر دوش کشیده بودند. انتقام از کسانى که هم‌چون ابراهیم علیه‌السلام از بت‌شکنى برمى‌گشتند، شاه را شکسته بودند، شوروى و امریکا را شکسته بودند، کفر و نفاق را خرد کرده بودند. همان‌ها که پس از طى آن همه راه با فریاد «واءذن فى‌الناس بالحج یاءتوک رجالا» پابرهنه و سربرهنه آمده بودند تا ابراهیم را خوش‌حال کنند. به میهمانى خدا آمده بودند تا با آب زمزم، گرد و غبار سفر را از چهره بزدایند و عطش خویش را در زلال مناسک حج بر طرف کنند و با توانى بیش‌تر مسئولیت‌پذیر شوند و در سیر و صیرورت ابدى خود، نه تنها در «میقات حج» که در «میقات عمل» نیز لباس و حجاب پیوستگى و دل‌بستگى به دنیا را از تن درآورند. همان‌ها که براى نجات محرومان و بندگان خدا راحتى راحت‌طلبان را بر خود حرام و محرم به احرام شهادت شده بودند و عزم را جزم کردند تا نه تنها بنده‌ی زرخرید امریکا و شوروى نباشند، که زیر بار هیچ کس جز خدا نروند. آمده بودند تا دوباره به محمد صلى الله علیه و آله و سلم بگویند که از مبارزه خسته نشده‌اند و به خوبى مى‌دانند ابى‌سفیان و ابى‌لهب و ابی‌جهل براى انتقام در کمین نشسته‌اند و با خود می‌گویند مگر هنوز لات و هبل در کعبه‌اند؟ آرى! خطرناک‌تر از آن بت‌ها اما در چهره و فریبى نو. آن‌ها مى‌دانند که امروز حرم، حرم است اما نه براى ناس که براى امریکا و کسى که به امریکا لبیک نگوید و به خداى کعبه رو آورد، سزاوار انتقام خواهد شد. انتقام از زائرانى که همه‌ی ذرات وجود و همه‌ی حرکات و سکنات انقلاب‌شان، مناسک ابراهیم را زنده کرده است و حقیقتا مى‌رود تا فضاى کشور و زندگى خویش را با آواى دل‌نشین «لبیک اللهم لبیک» معطر سازد. آرى! در منطق استکبار جهانى هر که بخواهد برائت از کفر و شرک را پیاده کند، متهم به شرک خواهد شد و مفتى‌ها و مفتى‌زادگان؛ این نوادگان بلعم باعورا به قتل و کفر او حکم خواهند داد. بالاخره در تاریخ اسلام مى‌بایست آن شمشیر کفر و نفاقى که در لباس دروغین احرام یزیدیان و جیره‌خواران بنى‌امیه علیهم لعنة‌الله براى نابودى و قتل به‌ترین فرزندان راستین پیامبر اسلام یعنى حضرت ابى‌عبدالله الحسین علیه‌السلام و یاوران با وفاى او پنهان شده بود، مجددا از لباس همان میراث‌خواران بنى‌سفیان به درآید و گلوى پاک و مطهر یاوران حسین علیه‌السلام را در آن هواى گرم در کربلاى حجاز و در قتل‌گاه حرم پاره کند و همان اتهاماتى را که یزیدیان به فرزندان راستین اسلام زدند و آن‌ها را خارجى و ملحد و مشرک و مهدورالدم معرفى کردند، درست همان را به رهروان راه آن‌ها وارد آورند که ان‌شاءالله ما اندوه دل‌مان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل‌سعود برطرف خواهیم کرد و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دل‌شان خواهیم نهاد و با برپایى جشن پیروزى حق بر جنود کفر و نفاق و آزادى کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد. اما زائران کشورها که یقینا با کنترل و ارعاب دولت‌ها و حکومت‌های‌شان به مکه سفر کرده‌اند، جاى دوستان و برادران و حامیان و هم‌سنگران واقعى خود را در میان خود خالى خواهند یافت. آل‌سعود براى پرده‌پوشى جنایات هولناک سال گذشته‌ی خود و هم‌چنین توجیه «صد عن سبیل الله» و منع حجاج ایرانى از ورود به حج، زائران را زیر بمباران شدید تبلیغاتی قرار خواهد داد و آخوندهاى دربارى و مفتى‌هاى خودفروخته لعنةالله‌ علیهم در کشورهاى اسلامى خصوصا حجاز توسط رسانه‌ها و مطبوعات دست به نمایش‌ها و سخنرانی‌ها زده و عرصه را بر تفکر و تحقیق زائران درباره‌ی فهم و درک فلسفه‌ی واقعى حج و نیز پى بردن به ماجراى از پیش طراحى شده‌ی شیطان بزرگ در قتل میهمانان خدا تنگ خواهند کرد و مسلم در چنین شرایطى رسالت زائران بسیار سنگین است. بزرگ‌ترین درد جوامع اسلامى این است که هنوز فلسفه‌ی واقعى بسیارى از احکام الهى را درک نکرده‌اند و حج با آن همه راز و عظمتى که دارد، هنوز به صورت یک عبادت خشک و یک حرکت بی‌حاصل و بى‌ثمر باقى مانده است. یکى از وظایف بزرگ مسلمانان، پى بردن به این واقعیت است که حج چیست و چرا براى همیشه باید بخشى از امکانات مادى و معنوى خود را براى برپایى آن صرف کنند. چیزى که تا به حال از ناحیه‌ی ناآگاهان و یا تحلیل‌گران مغرض و یا جیره‌خواران به عنوان «فلسفه‌ی حج» ترسیم شده، این است که حج یک عبادت دسته‌جمعى و یک سفر زیارتی- سیاحتى است. به حج چه که چگونه باید زیست و چطور باید مبارزه کرد و با چه کیفیت در مقابل جهان سرمایه‌دارى و کمونیسم ایستاد! به حج چه که حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمین باید ستاند! به حج چه که باید براى فشارهاى روحى و جسمى مسلمانان چاره‌اندیشى کرد! به حج چه که مسلمانان باید به عنوان یک نیروى بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمایى کنند! به حج چه که مسلمانان را علیه حکومت‌هاى وابسته بشوراند؛ بل‌که حج همان سفر تفریحى براى دیدار از قبله و مدینه است و بس. حال آن‌که حج براى نزدیک‌شدن و اتصال انسان به صاحب‌خانه است. حج تنها حرکات و اعمال و لفظ‌ها نیست و با کلام و لفظ و حرکت خشک، انسان به خدا نمى‌رسد. حج «کانون معارف الهى» است که از آن محتواى سیاست اسلام را در تمامى زوایاى زندگى باید جست‌وجو کرد. حج پیام‌آور جامعه‌اى به دور از رذایل مادى و معنوى است. حج تجلى و تکرار همه‌ی صحنه‌هاى عشق‌آفرین زندگى یک انسان و یک جامعه‌ی متکامل در دنیا است و مناسک حج مناسک زندگى است و از آن‌جا که جامعه‌ی امت اسلامى از هر نژاد و ملیتى باید ابراهیمى شود تا به خیل امت محمد پیوند خورد و ید واحده شود، حج تنظیم و تمرین و تشکل این زندگى توحیدى است. حج عرصه‌ی نمایش و آینه‌ی سنجش استعدادها و توان مادى و معنوى مسلمانان است. حج به سان قرآن است که همه از آن بهره‌مند می‌شوند ولى اندیشمندان و غواصان و دردآشنایان امت اسلامى اگر دل به دریاى معارف آن بزنند و از نزدیک‌شدن و فرورفتن در احکام و سیاست‌هاى اجتماعى آن نترسند، از صدف این دریا گوهرهاى هدایت و رشد و حکمت و آزادگى را بیش‌تر صید خواهند کرد و از زلال معرفت آن تا ابد سیراب خواهند شد؛ ولى چه باید کرد و این غم بزرگ را به کجا باید برد که حج به سان قرآن مهجور شده است؟ و به همان اندازه‌اى که آن کتاب زندگى و کمال و جمال در حجاب‌هاى خودساخته‌ی ما پنهان شده است و این گنجینه‌ی اسرار آفرینش در دل خروارها خاک کج‌فکری‌هاى ما دفن شده است و زبان انس و هدایت و زندگى و فلسفه‌ی زندگى‌ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل کرده است، حج نیز به همان سرنوشت گرفتار شده است؟ سرنوشتى که میلیون‌ها مسلمان هر سال به مکه مى‌روند و پا جاى پاى پیامبر و ابراهیم و اسماعیل و هاجر می‌گذارند ولى هیچ کس نیست که از خود بپرسد ابراهیم و محمد علیهم‌السلام که بودند و چه کردند؟ هدف‌شان چه بود؟ از ما چه خواسته‌اند؟ گویى به تنها چیزى که فکر نمى‌شود، همین است. مسلم حج بى‌روح و بى‌تحرک و قیام، حج بى‌برائت، حج بى‌وحدت و حجى که از آن هدم کفر و شرک برنیاید، حج نیست. خلاصه همه‌ی مسلمانان باید در تجدید حیات حج و قرآن کریم و بازگرداندن این دو به صحنه‌هاى زندگى‌شان کوشش کنند و محققان متعهد اسلام با ارائه‌ی تفسیرهاى صحیح و واقعى از فلسفه‌ی حج، همه‌ی بافته‌ها و تافته‌هاى خرافاتى علماى دربارى را به دریا بریزند. اما آن‌چه زائران عزیز باید بدانند این است که امریکا و آل‌سعود، حادثه‌ی مکه را یک مبارزه‌ی فرقه‌اى و نزاع قدرت میان شیعه و سنى ترسیم کرده و ایران و رهبران آن را به عنوان کسانى که هوس رسیدن به یک امپراتورى بزرگ را در سر مى‌پرورانند معرفى می‌کنند تا بسیارى از کسانى که از مسیر حوادث سیاسى جهان اسلام و نقشه‌هاى شوم جهان‌خواران بی‌خبرند تصور کنند که فریاد برائت ما از مشرکین و مبارزه‌ی ما براى کسب آزادى ملت‌ها در مسیر کسب قدرت سیاسى و گسترش قلمرو جغرافیاى حکومت اسلامى است. البته براى ما و همه‌ی اندیشمندان و محققانى که از نیات پلید تشکیلات آل‌سعود باخبرند، جاى تعجب نیست که به ایران و حکومتى که از بدو پیروزى تا به حال فریاد وحدت مسلمین را سر داده و در همه‌ی حوادث جهان اسلام خود را شریک غم و شادى مسلمانان می‌داند، تهمت افتراق و جدایى مسلمانان را بزنند و یا بالاتر از آن، زائرانى را که به عشق زیارت مرقد پیامبر و حرم امن الهى به حجاز رفته‌اند، به لشکرکشى و تشکل براى تصرف کعبه و آتش‌زدن حرم خدا و تخریب مدینه‌ی پیامبر متهم کنند و دلیل و مدرک این کار را حضور پاسداران و نظامیان و مسئولین کشورمان در مراسم حج ذکر کنند. آرى! در منطق آل‌سعود، نظامى و پاسدار کشور اسلامى باید با حج بیگانه باشد و این‌گونه سفرها براى مسئولین کشورى و لشکرى تعجب‌آور و توطئه‌انگیز مى‌شود. از نظر استکبار، مسئولین کشورهاى اسلامى باید به فرنگ بروند؛ آن‌ها را به حج چه کار! دست‌نشانده‌های آمریکا، آتش زدن پرچم امریکا را به حساب آتش زدن حرم و شعار مرگ بر شوروى، امریکا و اسرائیل را به حساب دشمنى با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته‌اند و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس احرام به عنوان «رهبران توطئه» معرفى کرده‌اند. واقعیت این است که دول استکبارى شرق و غرب و خصوصا امریکا و شوروى، عملا جهان را به دو بخش آزاد و قرنطینه‌ی سیاسى تقسیم کرده‌اند. در بخش آزاد جهان، این ابرقدرت‌ها هستند که هیچ مرز و حد و قانونى نمى‌شناسند و تجاوز به منافع دیگران و استعمار و استثمار و بردگى ملت‌ها را امرى ضرورى و کاملا توجیه شده و منطقى و منطبق با همه‌ی اصول و موازین خودساخته و بین‌المللى مى‌دانند؛ اما در بخش قرنطینه‌ی سیاسى که متأسفانه اکثر ملل ضعیف عالم و خصوصا مسلمانان در آن محصور و زندانى شده‌اند، هیچ حق حیات و اظهار نظرى وجود ندارد. همه‌ی قوانین و مقررات و فرمول‌ها همان قوانین دیکته شده و دل‌خواه نظام‌هاى دست‌نشانده و دربرگیرنده‌ی منافع مستکبران است و متأسفانه اکثر عوامل اجرایى این بخش همان حاکمان تحمیل شده یا پیروان خطوط کلى استکبارند که حتى فریاد زدن از درد را نیز در درون این حصارها و زنجیرها گناهى نابخشودنى می‌دانند و منافع جهان‌خواران ایجاب می‌کند که هیچ کس حق گفتن کلمه‌اى که بوى تضعیف آن‌ها را بدهد یا خواب راحت‌شان را آشفته کند ندارد و از آن‌جا که مسلمانان جهان به علت فشار و حبس و اعدام، قدرت بیان مصیبت‌هایى را که حاکمان کشورشان بر آن‌ها تحمیل کرده اند ندارند، باید بتوانند در حرم امن الهى مصائب و دردهای‌شان را با کمال آزادى بیان کنند تا سایر مسلمانان براى رهایى آنان چاره اى بیندیشند؛ لذا ما بر این مطلب پافشارى و اصرار مى‌کنیم که مسلمانان، حداقل در خانه‌ی خدا و حرم امن الهى، خود را از تمامى قید و بندهاى ظالمان آزاد ببینند و در یک مانور بزرگ از چیزى که از آن متنفرند، اعلام برائت و از هر وسیله‌اى براى رهایى خود استفاده کنند. حکومت آل‌سعود، مسئولیت کنترل زائران خانه‌ی خدا را به عهده گرفته است و این‌جا است که با اطمینان مى‌گوییم که حادثه‌ی مکه جداى از سیاست اصولى جهان‌خواران در قلع و قمع مسلمانان آزاده نیست. ما با اعلام برائت از مشرکین، تصمیم بر آزادى انرژى متراکم جهان اسلام داشته و داریم و به یارى خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن، روزى این کار صورت خواهد گرفت و ان‌شاءالله روزى همه‌ی مسلمانان و دردمندان علیه ظالمین جهان فریاد زنند و اثبات کنند که ابرقدرت‌ها و نوکران و جیره‌خواران‌شان از منفورترین موجودات جهان هستند. کشتار زائران خانه‌ی خدا توطئه‌اى براى حفظ سیاست‌هاى استکبار و جلوگیرى از نفوذ اسلام ناب محمدى است و کارنامه‌ی سیاه و ننگین حاکمان بى‌درد کشورهاى اسلامى، حکایت از افزودن درد و مصیبت بر پیکر نیمه‌جان اسلام و مسلمین دارد. پیامبر اسلام نیازى به مساجد اشرافى و مناره‌هاى تزئیناتى ندارد. پیامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پیروان خود بوده است که متأسفانه با سیاست‌هاى غلط حاکمان دست‌نشانده به خاک مذلت نشسته‌اند. مگر مسلمانان جهان فاجعه‌ی قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقه‌هاى مسلمین را در طول حیات ننگین آل‌سعود و نیز جنایت قتل عام زائران خانه‌ی خدا را فراموش می‌کنند؟ مگر مسلمانان نمى‌بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانون‌هاى فتنه و جاسوسى مبدل شده‌اند که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاهاى کثیف دربارى، اسلام مقدس‌نماهاى بی‌شعور حوزه‌هاى علمى و دانشگاهى، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه‌داران بر مظلومین و پابرهنه‌ها و در یک کلمه «اسلام امریکایى» را ترویج می‌کنند و از طرف دیگر، سر بر آستان سرور خویش، امریکاى جهان‌خوار می‌گذارند؟ مسلمانان نمى‌دانند این درد را به کجا ببرند که آل‌سعود و خادم‌الحرمین به اسرائیل اطمینان مى‌دهد که ما اسلحه‌ی خودمان را علیه شما به کار نمی‌بریم و براى اثبات حرف خود با ایران قطع رابطه مى‌کنند! واقعا چقدر باید رابطه‌ی سران کشورهاى اسلامى با صهیونیست‌ها گرم و صمیمى شود تا در کنفرانس سران کشورهاى اسلامى، مبارزه‌ی صورى و ظاهرى هم با اسرائیل از دستور کار آن‌ها و جلسات‌شان خارج شود؟ اگر این‌ها یک جو غیرت و حمیت اسلامى و عربى داشتند، حاضر به چنین معامله‌ی کثیف سیاسى و خودفروشى و وطن‌فروشى نمى‌شدند. آیا این حرکات براى جهان اسلام شرم‌آور نیست؟ و تماشاچى‌شدن، گناه و جرم محسوب نمى‌شود؟ آیا از مسلمانان، کسى نیست تا بپاخیزد و این‌همه ننگ و عار را تحمل نکند؟ راستى ما باید بنشینیم تا سران کشورهاى اسلامى، احساسات یک میلیارد مسلمان را نادیده بگیرند و صحه بر آن‌همه فجایع صهیونیست‌ها بگذارند و دوباره مصر و امثال آن را به صحنه بیاورند؟ حال، مسلمانان باور مى‌کنند که زائران ایرانى، براى اشغال خانه‌ی خدا و حرم پیامبر قیام کرده‌اند و می‌خواهند کعبه را دزدیده، به قم ببرند؟ اگر مسلمانان جهان باور کرده‌اند که سران آن‌‌ها دشمنان واقعى امریکا، شوروى و اسرائیل هستند، تبلیغات آن‌ها را هم در مورد ما باور می‌کنند. البته ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجى و بین‌الملل اسلامى‌مان بارها اعلام کرده‌ایم که در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه‌ی جهان‌خواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران امریکا نام این سیاست را توسعه‌طلبى و تفکر تشکیل امپراتورى بزرگ مى‌گذارند، از آن باکى نداریم و استقبال مى‌کنیم. ما درصدد خشکاندن ریشه‌هاى فاسد صهیونیزم، سرمایه‌دارى و کمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته‌ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظام‌هایى را که بر این سه پایه استوار شده‌اند نابود کنیم و نظام اسلام رسول‌الله را در جهان استکبار ترویج کنیم و دیر یا زود ملت‌هاى دربند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باج‌خواهى و مصونیت کارگزاران امریکایى حتى با مبارزه‌ی قهرآمیز هم شده باشد، جلوگیرى مى‌کنیم. ان‌شاءالله ما نخواهیم گذاشت از کعبه و حج، این منبر بزرگى که بر بلنداى بام انسانیت باید صداى مظلومان را به همه‌ی عالم منعکس کند و آواى توحید را طنین اندازد، صداى سازش با امریکا و شوروى و کفر و شرک نواخته شود و از خدا مى‌خواهیم که این قدرت را به ما ارزانى دارد که نه تنها از کعبه‌ی مسلمین، که از کلیساهاى جهان نیز ناقوس مرگ امریکا و شوروى را به صدا درآوریم. مسلمانان جهان و محرومین سراسر گیتى از این برزخ بى‌انتهایى که انقلاب اسلامى ما براى همه‌ی جهان‌خواران آفریده است، احساس غرور و آزادى کنند و آواى آزادگى را در حیات و سرنوشت خویش سر دهند و بر زخم‌هاى خود مرهم گذارند که دوران بن‌بست و ناامیدى و تنفس در منطقه‌ی کفر به سر آمده است و گلستان ملت‌ها رخ نموده است و امیدوارم همه‌ی مسلمانان، شکوفه‌هاى آزادى و نسیم عطر بهارى و طراوت گل‌هاى محبت و عشق و چشمه‌سار زلال جوشش اراده‌ی خویش را نظاره کنند. همه باید از مرداب و باتلاق و سکوت و سکونى که کارگزاران سیاست امریکا و شوروى بر آن تخم مرگ و اسارت پاشیده‌اند، به درآییم و به سوى دریایى که زمزم از آن جوشیده است روانه شویم و پرده‌ی کعبه و حرم خدا را که به دست نامحرمان نجس امریکا و امریکازاده‌ها آلوده شده است با اشک چشم خویش شست‌وشو دهیم. مسلمانان تمامى کشورهاى جهان! از آن‌جا که شما در سلطه‌ی بیگانگان گرفتار مرگ تدریجى شده‌اید، باید بر وحشت از مرگ غلبه کنید و از وجود جوانان پرشور و شهادت‌طلبى که حاضرند خطوط جبهه‌ی کفر را بشکنند استفاده کنید. به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید، بل‌که به فکر فرار از اسارت و رهایى از بردگى و یورش به دشمنان اسلام باشید که عزت و حیات در سایه‌ی مبارزه است و اولین گام در مبارزه، اراده است و پس از آن، تصمیم بر این‌که سیادت کفر و شرک جهانى به خصوص امریکا را بر خود حرام کنید. ما در مکه باشیم یا نباشیم، دل و روح‌مان با ابراهیم و در مکه است. دروازه‌هاى مدینةالرسول را به روى ما ببندند یا بگشایند، رشته‌ی محبت‌مان با پیامبر هرگز پاره و سست نمى‌شود. به سوى کعبه نماز مى‌گزاریم و به سوى کعبه مى‌میریم و خدا را سپاس مى‌گزاریم که در میثاق‌مان با خداى کعبه پایدار مانده‌ایم و پایه‌هاى برائت از مشرکین را با خون هزاران هزار شهید از عزیزان‌مان بنیان نهاده‌ایم و منتظر هم نمانده‌ایم که حاکمان بی‌شخصیت بعض کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى از حرکت ما پشتیبانى کنند. ما مظلومین همیشه‌ی تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسى را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظالم بر نمى‌داریم. جمهورى اسلامى ایران از مسلمانان آزاده‌ی جهان که على‌رغم اختناق سیاسى حاکم بر آن‌ها، با ترتیب کنفرانس‌ها و مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها پرده از اسرار جنایت‌بار امریکا و آل‌سعود برداشتند و مظلومیت ما را به دنیا نشان دادند تشکر مى‌کند. مسلمانان باید بدانند تا زمانى که تعادل قوا در جهان به نفع آن‌ها برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آن‌ها مقدم می‌شود و هر روز شیطان بزرگ یا شوروى به بهانه‌ی حفظ منافع خود حادثه‌اى را به وجود مى‌آورند. راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدى با جهان‌خواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم‌اکنون اگر امریکا یک کشور اسلامى را به بهانه‌ی حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند، چه کسى جلوى او را خواهد گرفت؟ پس راهى جز مبارزه نمانده است و باید چنگ و دندان ابرقدرت‌ها و خصوصا امریکا را شکست و الزاما یکى از دو راه را انتخاب کرد؛ یا شهادت یا پیروزى که در مکتب ما هر دوى آن‌ها پیروزى است و ان‌شاءالله خداوند قدرت شکستن چهارچوب سیاست‌هاى حاکم و ظالم جهان‌خواران و نیز جسارت ایجاد داربست‌هایى بر محور کرامت انسانى را به همه‌ی مسلمین عطا فرماید و همه را از افول ذلت به صعود عزت و شوکت هم‌راهى کند. بعضى افراد تا قبل از حادثه‌ی تلخ و شیرین حج سال گذشته، فلسفه‌ی اصرار جمهورى اسلامى ایران را بر راهپیمایى برائت از مشرکین به خوبى درک نکرده بودند و از خود و دیگران سؤال مى‌کردند که در سفر حج و در آن هواى گرم، چه ضرورتى به راهپیمایى و فریاد مبارزه است؟ و اگر فریاد برائت از مشرکین هم سر داده شود، چه ضررى متوجه استکبار مى‌شود؟ و چه بسا افراد ساده‌دلى تصور مى‌کردند که دنیاى به اصطلاح متمدن جهان‌خواران، نه تنها تاب تحمل این‌گونه مسائل سیاسى را خواهد داشت، که به مخالفان خود حتى بیش از این هم اجازه‌ی حیات و تظاهرات و راهپیمایى خواهد داد و دلیل این مدعا اجازه‌ی راهپیمایی‌هایى است که در کشورهاى به اصطلاح آزاد غرب داده می‌شود، ولى این مسئله باید روشن باشد که آن‌گونه راهپیمایی‌ها هیچ‌گونه ضررى براى ابرقدرت‌ها و قدرت‌ها ندارد. راهپیمایى مکه و مدینه است که بسته شدن شیرهاى نفت عربستان را به دنبال دارد. راهپیمایی‌هاى برائت در مکه و مدینه است که به نابودى سرسپردگان شوروى و امریکا ختم می‌شود و درست به همین جهت است که با کشتار دسته‌جمعى زنان و مردان آزاده، از آن جلوگیرى مى‌شود و در پناه همین برائت از مشرکین است که حتى ساده‌دلان مى‌فهمند که نباید سر بر آستان شوروى و امریکا نهاد. ملت عزیز و دلاور ایران مطمئن باشند که حادثه‌ی مکه، منشأ تحولات بزرگى در جهان اسلام و زمینه‌ی مناسبى براى ریشه‌کن شدن نظام‌هاى فاسد کشورهاى اسلامى و طرد روحانى‌نماها خواهد بود و با این‌که بیش‌تر از یک سال از حماسه‌ی برائت از مشرکان نگذشته است، عطر خون‌هاى پاک شهداى عزیز ما در تمامى جهان پیچیده و اثرات آن را در اقصا نقاط عالم مشاهده مى‌کنیم. حماسه‌ی مردم فلسطین یک پدیده‌ی تصادفى نیست. آیا دنیا تصور مى‌کند که این حماسه را چه کسانى سروده‌اند و هم‌اکنون مردم فلسطین به چه آرمانى تکیه کرده‌اند که بى‌محابا و با دست خالى در برابر حملات وحشیانه‌ی صهیونیست‌ها مقاومت مى‌کنند؟ آیا تنها آواى وطن‌گرایى است که از وجود آن‌ها دنیایى از صلابت آفریده است؟ آیا از درخت سیاست‌بازان خودفروخته است که بر دامن فلسطینی‌ها میوه‌ی استقامت و زیتون نور و امید مى‌ریزد؟ اگر این‌چنین بود، این‌ها که سال‌ها است در کنار فلسطینیان و به نام ملت فلسطین نان خورده‌اند. شکى نیست که این آواى «الله‌ اکبر» است، این همان فریاد ملت ما است که در ایران، شاه را و در بیت‌المقدس، غاصبین را به نومیدى کشاند و این تحقق همان شعار برائت است که ملت فلسطین در تظاهرات حج، دوشادوش خواهران و برادران ایرانى خود فریاد رساى «آزادى قدس» را سر داد و مرگ بر امریکا، شوروى و اسرائیل گفت و بر همان بستر شهادتى که خون عزیزان ما بر آن ریخته شد، او نیز با نثار خون و به رسم شهادت آرمید. آرى! فلسطینى راه گم‌کرده، خود را از راه برائت ما یافت و دیدیم که در این مبارزه چطور حصارهاى آهنین فرو ریخت و چگونه خون بر شمشیر و ایمان بر کفر و فریاد بر گلوله پیروز شد و چطور خواب بنى‌اسرائیل در تصرف از نیل تا فرات آشفته گشت و دوباره کوکب دریه‌ی فلسطین از شجره‌ی مبارکه‌ی «لاشرقیة و لاغربیة» ما برافروخت و امروز به همان‌گونه که فعالیت‌هاى وسیعى در سراسر جهان براى به سازش کشیدن ما با کفر و شرک در جریان است، براى خاموش کردن شعله‌هاى خشم ملت مسلمان فلسطین نیز به همان شکل ادامه دارد و این تنها یک نمونه از پیشرفت انقلاب است و حال آن‌که معتقدین به اصول انقلاب اسلامى ما در سراسر جهان رو به فزونى نهاده است و ما این‌ها را سرمایه‌هاى بالقوه‌ی انقلاب خود تلقى مى‌کنیم و هم آن‌هایى که با مرکب خون، طومار حمایت از ما را امضا مى‌کنند و با سر و جان، دعوت انقلاب را لبیک مى‌گویند و به یارى خداوند کنترل همه‌ی جهان را به دست خواهند گرفت. امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه‌ها و مرفهین بى‌درد شروع شده است و من دست و بازوى همه‌ی عزیزانى که در سراسر جهان، کوله‌بار مبارزه را بر دوش گرفته‌اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمین را نموده‌اند مى‌بوسم و سلام و درودهاى خالصانه‌ی خود را به همه‌ی غنچه‌هاى آزادى و کمال نثار مى‌کنم و به ملت عزیز و دلاور ایران هم عرض مى‌کنم: خداوند آثار و برکات معنویت شما را به جهان صادر کرده است و قلب‌ها و چشم‌های پرفروغ شما کانون حمایت از محرومان شده است و شراره‌ی کینه‌ی انقلابى‌تان، جهان‌خواران چپ و راست را به وحشت انداخته است. البته همه مى‌دانیم که کشور ما در حال جنگ و انقلاب، سختی‌ها و مشکلاتى را تحمل کرده و کسى مدعى آن نیست که طبقات محروم و ضعیف و کم‌درآمد و خصوصا اقشار کارمند و ادارى در تنگناى مسائل اقتصادى نیستند، ولى آن چیزى که همه‌ی مردم ما فراتر از آن را فکر مى‌کنند مسئله‌ی حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ایران ثابت کرده‌اند که تحمل گرسنگى و تشنگى را دارند، ولى تحمل شکست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت. ملت شریف ایران همیشه در مقابل شدیدترین حملات تمامى جهان کفر علیه اصول انقلاب خویش مقاومت کرده است که در اینجا مجال ذکر همه‌ی آن‌ها نیست. آیا ملت دلاور ایران در مقابل جنایات متعدد امریکا در خلیج فارس، اعم از حمایت نظامى و اطلاعاتى به عراق و حمله به سکوهاى نفتى و کشتی‌ها و قایق‌ها و سرنگونى هواپیماى مسافربرى مقاومت نکرده است؟ آیا ملت ایران در جنگ دیپلماسى شرق و غرب علیه خود و ایجاد بازی‌هاى سیاسى مجامع بین‌المللى مقاومت نکرده است؟ آیا ملت شجاع ایران در مقابل جنگ اقتصادى، تبلیغاتى، روانى و حملات ددمنشانه‌ی عراق به شهرها و موشک‌باران مناطق مسکونى و بمباران‌هاى مکرر شیمیایى عراق در ایران و حلبچه مقاومت نکرده است؟ آیا ملت عزیز ایران در مقابل توطئه‌ی منافقین و لیبرال‌ها و زراندوزى و احتکار سرمایه‌داران و حیله‌ی مقدس‌مأبان مقاومت نکرده است؟ آیا همه‌ی این حوادث و جریانات براى ضربه زدن به اصول انقلاب نبوده است؟ که اگر نبود حضور مردم، هر یک از این توطئه‌ها مى‌توانست به اصول نظام ضربه بزند. که خدا را سپاس مى‌گزاریم که ملت ایران را موفق کرد تا با قامتى استوار به رسالت خود عمل کند و صحنه‌ها را ترک نگوید. ملت عزیز ما که مبارزان حقیقى و راستین ارزش‌هاى اسلامى هستند به خوبى دریافته‌اند که مبارزه با رفاه‌طلبى سازگار نیست و آن‌ها که تصور مى‌کنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفین و محرومان جهان، با سرمایه‌دارى و رفاه‌طلبى منافات ندارد با الفباى مبارزه بیگانه‌اند و آن‌هایى هم که تصور مى‌کنند سرمایه‌داران و مرفهان بى‌درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه مى‌شوند و به مبارزان راه آزادى پیوسته و یا به آن‌ها کمک مى‌کنند آب در هاون مى کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت‌طلبى، بحث دنیاخواهى و آخرت‌جویى دو مقوله‌اى است که هرگز با هم جمع نمى‌شوند و تنها آن‌هایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بى‌بضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلاب‌ها هستند. ما باید تمام تلاش‌مان را بکنیم تا به هر صورتى که ممکن است خط اصولى دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم. مسئولین نظام ایران انقلابى باید بدانند که عده‌اى از خدابی‌خبر، براى از بین بردن انقلاب، هر کس را که بخواهد براى فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید، فورا او را کمونیست و التقاطى می‌خوانند. از این اتهامات نباید ترسید. باید خدا را در نظر داشت و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتى نترسید. امریکا و استکبار در تمامى زمینه‌ها افرادى را براى شکست انقلاب اسلامى در آستین دارند؛ در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها، مقدس‌نماها را که خطر آن‌ها را بارها و بارها گوشزد کرده‌ام. این‌ها با تزویرشان از درون محتواى انقلاب و اسلام را نابود مى‌کنند. این‌ها با قیافه‌اى حق به جانب و طرفدار دین و ولایت، همه را بى‌دین معرفى مى‌کنند. باید از شر این‌ها به خدا پناه ببریم و هم‌چنین کسانى دیگر که بدون استثناء به هر چه روحانى و عالم است حمله مى‌کنند و اسلام آن‌ها را «اسلام امریکایى» معرفى مى‌کنند، راهى بس خطرناک را مى‌پویند که خداى ناکرده به شکست اسلام ناب محمدى منتهى مى‌شود. ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرین قطره‌ی خون دفاع خواهیم کرد. امروز جهان تشنه‌ی فرهنگ اسلام ناب محمدى است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامى، رونق و زرق و برق کاخ‌هاى سفید و سرخ را از بین خواهند برد. امروز خمینى آغوش و سینه‌ی خود را براى تیرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همه‌ی توپ‌ها و موشک‌هاى دشمنان باز کرده است و هم‌چون همه‌ی عاشقان شهادت، براى درک شهادت روزشمارى می‌کند. جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمى‌شناسد و ما باید در جنگ اعتقادى‌مان «بسیج بزرگ سربازان اسلام» را در جهان به راه اندازیم. ان‌شاءالله ملت بزرگ ایران با پشتیبانى مادى و معنوى خود از انقلاب، سختی‌هاى جنگ را به شیرینى شکست دشمنان خدا در دنیا جبران می‌کند و چه شیرینى بالاتر از این‌که ملت بزرگ ایران مثل یک صاعقه بر سر آمریکا فرود آمده است؟ چه شیرینى بالاتر از این‌که ملت ایران سقوط ارکان و کنگره‌هاى نظام ستم‌شاهى را نظاره کرده است و شیشه‌ی حیات امریکا را در این کشور شکسته است؟ و چه شیرینى بالاتر از این‌که مردم عزیزمان ریشه‌هاى نفاق و ملی‌گرایى و التقاط را خشکانیده‌اند؟ و ان‌شاءالله شیرینى تمام‌نشدنى آن را در جهان آخرت خواهند چشید. نه تنها کسانى که تا مقام شهادت و جانبازى و حضور در جبهه پیش رفته‌اند، بل‌که آن‌هایى که در پشت جبهه با نگاه محبت‌بار و با دعاى خیر خود، جبهه را تقویت کرده‌اند از مقام عظیم مجاهدان و اجر بزرگ آن‌ها بهره برده‌اند. خوشا به حال مجاهدان. خوشا به حال وارثان حسین علیه‌السلام. اذناب امریکا باید بدانند که شهادت در راه خدا مسئله‌اى نیست که بشود با پیروزى یا شکست در صحنه‌هاى نبرد مقایسه شود. مقام شهادت، خود اوج بندگى و سیر و سلوک در عالم معنویت است. نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بکشانیم که بگوییم در عوض شهادت فرزندان اسلام، تنها خرمشهر و یا شهرهاى دیگر آزاد شد. تمامى این‌ها خیالات باطل ملی‌گراها است. ما هدف‌مان بالاتر از آن است. ملی‌گراها تصور کردند ما هدف‌مان پیاده‌کردن اهداف بین‌الملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است. ما مى‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسى دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا الله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوریم. پس اى فرزندان ارتشى و سپاهى و بسیجى‌ام! و اى نیروهاى مردمى! هرگز از دست‌دادن موضعى را با تأثر و گرفتن مکانى را با غرور و شادى بیان نکنید که این‌ها در برابر هدف شما به قدرى ناچیزند که تمامى دنیا در مقایسه با آخرت. پدران و مادران و هم‌سران و خویشاوندان شهدا، اسرا، مفقودین و معلولین ما توجه داشته باشند که هیچ چیزى از آن‌چه فرزندان آن‌ها به دست آورده‌اند کم نشده است. فرزندان شما در کنار پیامبر اکرم و ائمه‌ی اطهارند. پیروزى و شکست براى آن‌ها فرقى ندارد. امروز روز هدایت نسل‌هاى آینده است. کمربندهای‌تان را ببندید که هیچ چیز تغییر نکرده است. امروز روزى است که خدا این‌گونه خواسته است و دیروز خدا آن‌گونه خواسته بود و فردا ان‌شاءالله روز پیروزى جنود حق خواهد بود؛ ولى خواست خدا هر چه هست، ما در مقابل آن خاضعیم و ما تابع امر خداییم و به همین دلیل، طالب شهادتیم و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگى غیر خدا نمى‌رویم. البته براى اداى تکلیف، همه‌ی ما موظفیم که کارها و مسائل مربوط به خودمان را به به‌ترین وجه و با درایت و دقت انجام دهیم. همه مى‌دانند که ما شروع‌کننده‌ی جنگ نبوده‌ایم. ما براى حفظ موجودیت اسلام در جهان، تنها از خود دفاع کرده‌ایم و این ملت مظلوم ایران است که همواره مورد حمله‌ی جهان‌خواران بوده است و استکبار از همه‌ی کمین‌گاه‌هاى سیاسى و نظامى و فرهنگى و اقتصادى خود به ما حمله کرده است. انقلاب اسلامى ما تا کنون کمین‌گاه شیطان و دام صیادان را به ملت‌ها نشان داده است. جهان‌خواران و سرمایه‌داران و وابستگان آن‌ها توقع دارند که ما شکسته‌شدن نونهالان و به چاه‌افتادن مظلومان را نظاره کنیم و هشدار ندهیم و حال آن‌که این وظیفه‌ی اولیه‌ی ما و انقلاب اسلامى ما است که در سراسر جهان صدا زنیم که اى خواب‌رفتگان! اى غفلت‌زدگان! بیدار شوید و به اطراف خود نگاه کنید که در کنار لانه‌هاى گرگ منزل گرفته‌اید. برخیزید که این‌جا جاى خواب نیست و نیز فریاد کشیم سریعا قیام کنید که جهان، ایمن از صیاد نیست. امریکا و شوروى در کمین نشسته‌اند و تا نابودى کامل‌تان از شما دست بر نخواهند داشت. راستى اگر «بسیج جهانى مسلمین» تشکیل شده بود، کسى جرئت این همه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوى رسول‌الله داشت؟ امروز یکى از افتخارات بزرگ ملت ما این است که در برابر بزرگ‌ترین نمایش قدرت و آرایش ناوهاى جنگى امریکا و اروپا در خلیج فارس صف‌آرایى کرد و این‌جانب به نظام‌هاى امریکایى و اروپایى اخطار مى‌کنم که تا دیر نشده و در باتلاق مرگ فرونرفته‌اید، از خلیج فارس بیرون روید و همیشه این‌گونه نیست که هواپیماهاى مسافربرى ما توسط ناوهاى جنگى شما سرنگون شود؛ که ممکن است فرزندان انقلاب، ناوهاى جنگى شما را به قعر آب‌هاى خلیج فارس بفرستند. به دولت‌ها و حکومت‌هاى منطقه خصوصا به عربستان و کویت مى‌گویم که همه‌ی شما در ماجراجویی‌ها و جنایاتى که امریکا مى‌آفریند شریک جرم خواهید بود و ما تا به حال از این‌که همه‌ی منطقه در کام آتش و خون و بى‌ثباتى کامل غوطه‌ور نشود دست به عملى نزده‌ایم، ولى حرکات جنون‌آمیز ریگان مطمئنا حوادث غیر منتظره و عواقب خطرناکى را بر همه تحمیل مى‌کند. شما اطمینان داشته باشید که در این برگ جدید بازنده‌اید. خودتان و کشور و مردم اسلامى را در برابر امریکا این‌قدر ذلیل و ناتوان نکنید. اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید. بحمدالله از برکت انقلاب اسلامى ایران، دریچه‌هاى نور و امید به روى همه‌ی مسلمانان جهان باز شده است و مى‌رود تا رعد و برق حوادث آن، رگ‌بار مرگ و نابودى را بر سر همه‌ی مستکبران فرو ریزد. نکته‌ی مهمى که همه‌ی ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار بدهیم این است که دشمنان ما و جهان‌خواران تا کى و تا کجا ما را تحمل مى‌کنند و تا چه مرزى، استقلال و آزادى ما را قبول دارند؟ به یقین آن‌ها مرزى جز عدول از همه‌ی هویت‌ها و ارزش‌هاى معنوى و الهى‌مان نمی‌شناسند. به گفته‌ی قرآن کریم: «هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمى‌دارند، مگر این‌که شما را از دین‌تان برگردانند». ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، صهیونیستها و امریکا و شوروى در تعقیب‌مان خواهند بود تا هویت دینى و شرافت مکتبى‌مان را لکه‌دار کنند. بعضى مغرضین، ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه‌توزى در مجامع جهانى توصیف و مورد شماتت قرار مى‌دهند و با دل‌سوزی‌هاى بی‌مورد و اعتراض‌هاى کودکانه مى‌گویند: «جمهورى اسلامى سبب دشمنی‌ها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادى‌شان افتاده است» که چه خوب است به این سؤال پاسخ داده شود که «ملت‌هاى جهان سوم و مسلمانان و خصوصا ملت ایران، در چه زمانى نزد غربی‌ها و شرقی‌ها احترام و اعتبار داشته‌اند که امروز بى‌اعتبار شده‌اند؟» آرى! اگر ملت ایران از همه‌ی اصول و موازین اسلامى و انقلابى خود عدول کند و خانه‌ی عزت و اعتبار پیامبر و ائمه‌ی معصومین علیهم‌السلام را با دست‌هاى خود ویران کند، آن وقت ممکن است جهان‌خواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بى‌فرهنگ به رسمیت بشناسند، ولى در همان حدى که آن‌ها آقا باشند، ما نوکر؛ آن‌ها ابرقدرت باشند، ما ضعیف؛ آن‌ها ولى و قیم باشند، ما جیره‌خوار و حافظ منافع آن‌ها، نه یک ایران با هویت ایرانى- اسلامى، بل‌که ایرانى که شناسنامه‌اش را امریکا و شوروى صادر کند؛ ایرانى که ارابه‌ی سیاست امریکا یا شوروى را بکشد و امروز همه‌ی مصیبت و عزاى امریکا و شوروى در این است که نه تنها ملت ایران از تحت‌الحمایگى آن‌ها خارج شده است، که دیگران را هم به خروج از سلطه‌ی جباران دعوت مى‌کند. کنترل و حذف سلاح‌هاى مخرب از جهان، اگر با حقیقت و صداقت هم‌راه بود، خواسته‌ی همه‌ی ملت‌ها است، ولى این نیز یک فریب قدیمى است و این همان چیزى است که اخیرا از گفته‌هاى سران امریکا و شوروى و نوشته‌هاى سیاسیون آن‌ها آشکار شده است که مراودات اخیر سران شرق و غرب به خاطر مهار بیش‌تر جهان سوم و در حقیقت جلوگیرى از نفوذ پابرهنه‌ها و محرومین در جهان مالکیت‌هاى بی‌حد و مرز سرمایه‌داران است. ما باید خود را آماده کنیم تا در برابر جبهه‌ی متحد شرق و غرب «جبهه‌ی قدرت‌مند اسلامی- ا نسانى» با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود و آقایى و سرورى محرومین و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشید قدرت‌هاى شرق و غرب، همان مظاهر بى‌محتواى دنیاى مادى‌اند که در برابر خلود و جاودانگى دنیاى ارزش‌هاى معنوى قابل ذکر نیستند. من به صراحت اعلام مى‌کنم که جمهورى اسلامى ایران با همه‌ی وجود براى احیاى هویت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذارى مى‌کند و دلیلى هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروى از «اصول تصاحب قدرت در جهان» دعوت نکند و جلوى جاه‌طلبى و فزون‌طلبى صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید براى پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه‌ریزى کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگى به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش کنیم و این را باید از اصول سیاست خارجى خود بدانیم. ما اعلام می‌کنیم که جمهورى اسلامى ایران براى همیشه حامى و پناه‌گاه مسلمانان آزاده‌ی جهان است و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامى و آسیب‌ناپذیر، نیاز سربازان اسلام را تأمین و آن‌ها را به مبانى عقیدتى و تربیتى اسلام و هم‌چنین به اصول و روش‌هاى مبارزه علیه نظام‌هاى کفر و شرک آشنا مى‌سازد؛ و اما در مورد قبول قطع‌نامه که حقیقتا مسئله‌ی بسیار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصا براى من بود، باید بگویم که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه‌ی دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن می‌دیدم، ولى به واسطه‌ی حوادث و عواملى که از ذکر آن فعلا خوددارى مى‌کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر همه‌ی کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور که من به تعهد و دل‌سوزى و صداقت آن‌ها اعتماد دارم، با قبول قطع‌نامه و آتش‌بس موافقت کردم و در مقطع کنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى‌دانم و خدا مى‌داند که اگر نبود انگیزه‌اى که همه‌ی ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانى شود، هرگز راضى به این عمل نمى‌بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود، اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق‌تعالى گردن نهیم و مسلم، ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. من در این‌جا از همه‌ی فرزندان عزیزم در جبهه‌هاى آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوى در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش کرده‌اند، تشکر و قدردانى مى‌کنم و همه‌ی ملت ایران را به هوشیارى و صبر و مقاومت دعوت مى‌کنم. در آینده ممکن است افرادى آگاهانه یا از روى ناآگاهى در میان مردم این مسئله را مطرح کنند که ثمره‌ی خون‌ها و شهادت‌ها و ایثارها چه شد؟ این‌ها یقینا از عوالم غیب و از فلسفه‌ی شهادت بی‌خبرند و نمى‌دانند کسى که فقط براى رضاى خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگى نهاده است، حوادث زمان به جاودانگى و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه‌اى وارد نمى‌سازد و ما براى درک کامل ارزش و راه شهیدان‌مان فاصله‌ی طولانى را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان، آن را جست‌وجو کنیم. مسلم خون شهیدان انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان براى ابد درس مقاومت به جهانیان داده است و خدا می‌داند که راه و رسم شهادت، کورشدنى نیست و این ملت‌ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند کرد و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت، مزار عاشقان و عارفان و دل‌سوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آن‌ها که در این قافله‌ی نور، جان و سر باختند. خوشا به حال آن‌هایى که این گوهرها را در دامن خود پروراندند. خداوندا! این دفتر و کتاب شهادت را هم‌چنان به روى مشتاقان، باز و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا! کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت. تو خود این چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت. خوشا به حال شما زنان و مردان. خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‌هاى معظم شهدا و بدا به حال من که هنوز مانده‌ام و جام زهرآلود قبول قطع‌نامه را سر کشیده‌ام و در برابر عظمت و فداکارى این ملت بزرگ، احساس شرم‌سارى مى‌کنم؛ و بدا به حال آن‌هایی که در این قافله نبودند. بدا به حال آن‌هایى که از کنار این معرکه‌ی بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهى تا به حال ساکت و بى‌تفاوت و یا انتقادکننده و پرخاش‌گر گذشتند. آرى! دیروز روز امتحان الهى بود که گذشت و فردا امتحان دیگرى است که پیش مى‌آید و همه‌ی ما نیز روز محاسبه‌ی بزرگ‌ترى را در پیش رو داریم. آن‌هایى که در این چند سال مبارزه و جنگ به هر دلیلى از اداى این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندان‌شان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده‌اند، مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته‌اند و خسارت و زیان و ضرر بزرگى کرده‌اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه‌ی حق خواهند خورد. من مجددا به همه‌ی مردم و مسئولین عرض می‌کنم که حساب این‌گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا کنند و نگذارند این مدعیان بى‌هنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز، به صحنه‌ها برگردند. من در میان شما باشم و یا نباشم، به همه‌ی شما وصیت و سفارش مى‌کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگى روزمره‌ی خود به فراموشى سپرده شوند. اکیدا به ملت عزیز ایران سفارش می‌کنم که هوشیار و مراقب باشید. قبول قطع‌نامه از طرف جمهورى اسلامى ایران به معناى حل مسئله‌ی جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربه‌ی تبلیغات جهان‌خواران علیه ما کند شده است ولى دورنماى حوادث را نمى‌توان به طور قطع و جدى پیش‌بینى کرد و هنوز دشمن از شرارت‌ها دست برنداشته است و چه بسا با بهانه‌جویی‌ها به همان شیوه‌هاى تجاوزگرانه‌ی خود ادامه دهد. ما باید براى دفع تجاوز احتمالى دشمن آماده و مهیا باشیم و ملت ما هم نباید فعلا مسئله را تمام شده بداند. البته ما رسما اعلام می‌کنیم که هدف ما تاکتیک جدید در ادامه‌ی جنگ نیست. چه بسا دشمنان بخواهند با همین بهانه‌ها حملات خود را دنبال کنند. نیروهاى نظامى ما هرگز نباید از کید و مکر دشمنان غافل بمانند. در هر شرایطى باید بنیه‌ی دفاعى کشور در به‌ترین وضعیت باشد. مردم ما که در طول سال‌هاى جنگ و مبارزه ابعاد کینه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس کرده‌اند باید خطر تهاجم جهان‌خواران در شیوه‌ها و شکل‌هاى مختلف را جدی‌تر بدانند و فعلا چون گذشته همه‌ی نظامیان اعم از ارتش و سپاه و بسیج در جبهه‌ها براى دفاع در برابر شیطنت استکبار و عراق به مأموریت‌هاى خود ادامه دهند. در صورتى که این مرحله از حادثه‌ی انقلاب را با همان شکل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر بگذاریم براى بعد از آن و سازندگى کشور و سیاست کل نظام و انقلاب، تذکراتى دارم که در وقت مناسب خواهم گفت. ولى در مقطع کنونى به طور جد از همه‌ی گویندگان و دست‌اندرکاران و مسئولین کشور و مدیران رسانه‌ها و مطبوعات مى‌خواهم که خود را از معرکه‌ها و معرکه‌آفرینی‌ها دور کنند و مواظب باشند که ناخودآگاه، آلت دست افکار و اندیشه‌هاى تند نشوند و با سعه‌ی صدر در کنار یک‌دیگر مترصد اوضاع دشمنان باشند. در این روزها ممکن است بسیارى از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند. هر چند این مسئله به خودى خود یک ارزش بسیار زیبا است اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست. چه بسا آن‌هایى که تا دیروز در برابر این نظام جبهه‌گیرى کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حکومت جمهورى اسلامى ایران از صلح و صلح‌طلبى به ظاهر دم مى‌زدند، امروز نیز با همان هدف سخنان فریبنده‌ی دیگرى مطرح نمایند و جیره‌خواران استکبار؛ همان‌ها که تا دیروز در زیر نقاب دروغین صلح خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند و ملی‌گراهاى بى‌فرهنگ براى از بین بردن خون شهداى عزیز و نابودى عزت و افتخار مردم، تبلیغات مسموم خود را آغاز کنند که ان‌شاءالله ملت عزیز ما با بصیرت و هوشیارى جواب همه‌ی فتنه‌ها را خواهد داد. من باز مى‌گویم که قبول این مسئله براى من از زهر کشنده‌تر است ولى راضى به رضاى خدایم و براى رضایت او این جرعه را نوشیدم و نکته‌اى که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه فقط مسئولین کشور ایران به اتکاى خود تصمیم گرفته‌اند و کسى و کشورى در این امر مداخله نداشته است. مردم عزیز و شریف ایران! من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش مى‌دانم و شما مى‌دانید که من به شما عشق مى‌ورزم و شما را مى‌شناسم؛ شما هم مرا مى‌شناسید. در شرایط کنونى آن‌چه موجب این امر شد، تکلیف الهى‌ام بود. شما می‌دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره‌ی خون و آخرین نفس بجنگم اما تصمیم امروز فقط براى تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضاى او از هر آن‌چه گفتم گذشتم و اگر آبرویى داشته‌ام با خدا معامله کرده‌ام. عزیزانم! شما مى‌دانید که تلاش کرده‌ام که راحتى خود را بر رضایت حق و راحتى شما مقدم ندارم. خداوندا! تو مى‌دانى که ما سر سازش با کفر نداریم. خداوندا! تو مى‌دانى که استکبار و آمریکاى جهان‌خوار، گل‌هاى باغ رسالت تو را پرپر کردند. خداوندا! در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه‌ی تکیه‌گاه ما تویى و ما تنهاى تنهاییم و غیر از تو کسى را نمى‌شناسیم و غیر از تو نخواسته‌ایم کسى را بشناسیم. ما را یارى کن که تو به‌ترین یاری‌کنندگانى. خداوندا! تلخى این روزها را به شیرینى فرج حضرت بقیةالله ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و رسیدن به خودت جبران فرما. فرزندان انقلابى‌ام! اى کسانى که لحظه‌اى حاضر نیستید از غرور مقدس‌تان دست بردارید! شما بدانید که لحظه‌لحظه‌ی عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى‌گذرد. مى‌دانم که به شما سخت مى‌گذرد ولى مگر به پدر پیر شما سخت نمى‌گذرد؟ مى‌دانم که شهادت شیرین‌تر از عسل در پیش شما است؛ مگر براى این خادم‌تان این‌گونه نیست؟ ولى تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه‌ی انقلابى‌تان را در سینه‌ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنان‌تان بنگرید و بدانید که پیروزى از آن شما است و تأکید مى‌کنم گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسئولان آن نیستم. مسئولین مورد اعتماد من هستند. آن‌ها را از این تصمیمى که گرفته‌اند شماتت نکنید که براى آن‌ها نیز چنین پیشنهادى سخت و ناگوار بوده است که ان‌شاءالله خداوند همه‌ی ما را موفق به خدمت و رضایت خود کند. من در این‌جا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه‌ها و ذخیره‌هاى عظیم الهى و به این گل‌هاى معطر و نوشکفته‌ی جهان اسلام سفارش مى‌کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگى خود را بدانید و خودتان را براى یک مبارزه‌ی علمى و عملى بزرگ تا رسیدن به اهداف عالى انقلاب اسلامى آماده کنید. من به همه‌ی مسئولین و دست‌اندرکاران سفارش مى‌کنم که به هر شکل ممکن وسایل ارتقاى اخلاقى و اعتقادى و علمى و هنرى جوانان را فراهم سازید و آنان را تا مرز رسیدن به به‌ترین ارزش‌ها و نوآوری‌ها هم‌راهى کنید و روح استقلال و خودکفایى را در آنان زنده نگه دارید. مبادا اساتید و معلمینى که به وسیله‌ی معاشرت‌ها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را که تازه از اسارت و استعمار رهیده‌اند، تحقیر و سرزنش کنند و خداى ناکرده از پیشرفت و استعداد خارجی‌ها بت بتراشند و روحیه‌ی پیروى و تقلید و گداصفتى را در ضمیر جوانان تزریق کنند. به جاى این‌که گفته شود که دیگران کجا رفتند و ما کجا هستیم، به هویت انسانى خود توجه کنند و روح توانایى و راه و رسم استقلال را زنده نگه دارند. ما در شرایط جنگ و محاصره توانسته‌ایم آن همه هنرآفرینى و اختراعات و پیشرفت‌ها داشته باشیم. ان‌شاءالله در شرایط به‌تر، زمینه‌ی کافى براى رشد استعداد و تحقیقات را در همه‌ی امور فراهم می‌کنیم. «مبارزه‌ی علمى» براى جوانان، زنده کردن روح جست‌وجو و کشف واقعیت‌ها و حقیقت‌ها است و اما «مبارزه‌ی عملى» آن‌ها در به‌ترین صحنه‌هاى زندگى و جهاد و شهادت شکل گرفته است و نکته‌ی دیگرى که از باب نهایت ارادت و علاقه‌ام به جوانان عرض مى‌کنم این است که در مسیر ارزش‌ها و معنویات از وجود روحانیت و علماى متعهد اسلام استفاده کنید و هیچ‌گاه و تحت هیچ شرایطى خود را بى‌نیاز از هدایت و هم‌کارى آن‌ها ندانید. روحانیون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاریخ و در سخت‌ترین شرایط، همواره با دلى پر از امید و قلبى سرشار از عشق و محبت به تعلیم و تربیت و هدایت نسل‌ها همت گماشته‌اند و همیشه پیشتاز و سپر بلاى مردم بوده‌اند، بالاى دار رفته‌اند و محرومیت‌ها چشیده‌اند، زندان‌ها رفته‌اند و اسارت‌ها و تبعیدها دیده‌اند و بالاتر از همه آماج طعن‌ها و تهمت‌ها بوده‌اند و در شرایطى که بسیارى از روشن‌فکران در مبارزه با طاغوت به یأس و ناامیدى رسیده بودند، روح امید و حیات را به مردم برگرداندند و از حیثیت و اعتبار واقعى مردم دفاع کردند و هم‌اکنون نیز در هر سنگرى از خطوط مقدم جبهه گرفته تا مواضع دیگر در کنار مردم‌اند و در هر حادثه‌ی غم‌بار و مصیبت‌آفرینى شهداى بزرگوارى را تقدیم کرده‌اند. در هیچ کشور و انقلابى جز انقلاب بعثت و رسالت و زندگى ائمه‌ی هدى سراغ نداریم که رهبران انقلاب این‌قدر آماج حملات و کینه‌ها شوند و این به خاطر صداقت و امانت‌دارى است که در وجود علماى متعهد اسلام متبلور است. مسئولیت‌پذیرى در کشورى که با محاصره‌ها و مشکلات اقتصادى و سیاسى و نظامى مواجه است، کار مشکلى است. البته روحانیون متعهد کشور ما باید خودشان را براى فداکاری‌هاى بیش‌تر آماده کنند و در مواقع لزوم و ضرورت، از آبرو و اعتبار خود براى حفظ آبروى اسلام و خدمت به محرومان و پابرهنگان استفاده کنند و جاى بسى سپاس و امتنان است که ملت رشید و دلاور ایران، قدر خادمان واقعى خود را مى‌شناسد و فلسفه‌ی عشق و ارادت خود را به این نهاد مقدس در یک کلمه خلاصه مى‌کند. علما و روحانیون متعهد اسلام هرگز به آرمان و اصالت و عقیده و هدف اسلامى ملت خیانت نکرده و نمى‌کنند. البته تذکر این نکته لازم است که در تمام نوشته‌ها و صحبت‌ها هر وقت نام «روحانیت» را به میان آورده‌ام و از آن‌ها قدردانى کرده‌ام، مقصودم «علماى پاک و متعهد و مبارز» است؛ که در هر قشرى ناپاک و غیر متعهد وجود دارد و روحانیون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاک دیگر بیش‌تر است و همیشه این دسته از روحانیون مورد لعن و نفرین خدا و رسول و مردم بوده‌اند و ضربات اصلى را به این انقلاب، روحانیون وابسته و مقدس‌مأب و دین‌فروش زده‌اند و مى‌زنند و روحانیون متعهد ما همواره از این بى‌فرهنگ‌ها متنفر و گریزان بوده‌اند. من به صراحت مى‌گویم ملی‌گراها اگر بودند، به راحتى در مشکلات و سختی‌ها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز مى‌کردند و براى این‌که خود را از فشارهاى روزمره‌ی سیاسى برهانند، همه‌ی کاسه‌هاى صبر و مقاومت را یک‌جا مى‌شکستند و به همه‌ی میثاق‌ها و تعهدات ملى و میهنى ادعایى خود پشت پا مى‌زدند. کسى تصور نکند که ما راه سازش با جهان‌خواران را نمى‌دانیم ولى هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند. البته ما مطمئنیم در همین شرایط نیز کسانی که با روحانیت اصیل کینه‌ی دیرینه دارند و عقده‌ها و حسادت‌هاى خود را نمى‌توانند پنهان کنند، آن‌ها را به باد ناسزا بگیرند ولى در هر حال آن چیزى که در سرنوشت روحانیت واقعى نیست، سازش و تسلیم در برابر کفر و شرک است که اگر بندبند استخوان‌های‌مان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى دار برند، اگر زنده‌زنده در شعله‌هاى آتش‌مان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستى‌مان را در جلوى دیدگان‌مان به اسارت و غارت برند، هرگز امان‌نامه‌ی کفر و شرک را امضا نمى‌کنیم. علما و روحانیون ان‌شاءالله به همه‌ی ابعاد و جوانب مسئولیت خود آشنا هستند ولى از باب تذکر و تأکید عرض مى‌کنم امروز که بسیارى از جوانان و اندیشمندان در فضاى آزاد کشور اسلامى‌مان احساس مى‌کنند که مى توانند اندیشه‌هاى خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامى بیان کنند با روى گشاده و آغوش باز، حرف‌هاى آن‌ها را بشنوند و اگر بیراهه می‌روند با بیانى آکنده از محبت و دوستى راه راست اسلامى را نشان آن‌ها دهند و باید به این نکته توجه کنند که نمى‌شود عواطف و احساسات معنوى و عرفانى آن‌ها را نادیده گرفت و فورا انگ التقاط و انحراف بر نوشته‌هاشان زد و همه را یک‌باره به وادى تردید و شک انداخت. این‌ها که امروز این‌گونه مسائل را عنوان مى‌کنند، مسلما دل‌شان براى اسلام و هدایت مسلمانان مى‌تپد و الا داعى ندارند که خود را با طرح این مسائل به دردسر بیندازند. این‌ها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه‌اى است که خود فکر می‌کنند. به جاى پرخاش و کنار زدن آن‌ها، با پدرى و الفت با آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند، مأیوس نشوید. در غیر این صورت خداى‌ ناکرده به دام لیبرال‌ها و ملی‌گراها و یا چپ و منافقین می‌افتند و گناه این کم‌تر از التقاط نیست. وقتى ما مى‌توانیم به آینده‌ی کشور و آینده‌سازان امیدوار شویم که به آن‌ها در مسائل گوناگون بها دهیم و از اشتباهات و خطاهاى کوچک‌شان بگذریم و به همه‌ی شیوه‌ها و اصولى که منتهى به تعلیم و تربیت صحیح آن‌ها می‌شود احاطه داشته باشیم. فرهنگ دانشگاه‌ها و مراکز غیر حوزه‌اى به صورتى است که با تجربه و لمس واقعیت‌ها بیش‌تر عادت کرده است تا فرهنگ نظرى و فلسفى. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصله‌ها، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند تا میدان براى گسترش و بسط معارف اسلام وسیع‌تر شود. نکته‌ی دیگر این‌که من اکثر موفقیت‌هاى روحانیت و نفوذ آن‌ها را در جوامع اسلامى در ارزش عملى و زهد آنان مى‌دانم و امروز هم این ارزش، نه تنها نباید به فراموشى سپرده شود، که باید بیش‌تر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزى به زشتى دنیاگرایى روحانیت نیست و هیچ وسیله‌اى هم نمى‌تواند بدتر از دنیاگرایى، روحانیت را آلوده کند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دل‌سوزی‌هاى بی‌مورد، مسیر زهدگرایى آن‌ها را منحرف کنند و گروهى نیز مغرضانه یا ناآگاهانه، روحانیت را به طرفدارى از سرمایه‌دارى و سرمایه‌داران متهم کنند. در این شرایط حساس و سرنوشت‌سازى که روحانیت در مصدر امور کشور است و خطر سوءاستفاده‌ی دیگران از منزلت روحانیون متصور است، باید به شدت مواظب حرکات خود بود. چه بسا افرادى از سازمان‌ها و انجمن‌ها و تشکیلات سیاسى و غیر آن‌ها با ظاهرى صددرصد اسلامى بخواهند به حیثیت و اعتبار آن‌ها لطمه وارد کنند و حتى علاوه بر تأمین منافع خود، روحانیت را رودرروی یک‌دیگر قرار دهند. البته آن چیزى که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند، حمایت از محرومین و پابرهنه‌ها است؛ چرا که هر کسى از آن عدول کند، از عدالت اجتماعى اسلام عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطى خود را عهده‌دار این مسئولیت بزرگ بدانیم و در تحقق آن اگر کوتاهى کنیم، خیانت به اسلام و مسلمین کرده‌ایم. در خاتمه از پیشگاه مقدس پروردگار که الطاف بی‌کران خود را بر این ملت ارزانى داشته، تشکر و قدردانى مى‌کنم و از محضر مقدس بقیةالله ارواحنا فداه عاجزانه مى‌خواهم که ما را در مسیر و هدف‌مان مدد و رهبرى کند. خداوند متعال به خانواده‌هاى شهدا صبر و اجر و به مجروحین و معلولین شفا عنایت کند و اسرا و مفقودین را به وطن خویش باز گرداند. خداوندا! از تو مى‌خواهیم آن‌چه را مصلحت اسلام و مسلمین است، براى ما مقدر کنى. انک قریب مجیب. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته.

روح‌الله الموسوی الخمینی

بیست و نهم تیر هزار و سی‌صد و شصت و هفت

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. حسین قدیانی می‌گوید:

    به نام خدایی که خمینی را آفرید…

  2. حسین قدیانی می‌گوید:

    روح منی خمینی؛ بت‌شکنی خمینی

  3. سعادتخواه می‌گوید:

    روح خمینی کبیر شاد. روح بابا اکبر قدیانی شاد. الهی با ائمه محشور بشن و از سفره‌ی الهی اطعام کنند. قلم‌تون سبز و تنتون سلامت، استاد ح‌سین ق‌دیانی بزرگوار…
    ح‌ق: متشکرم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.