… واینک مرثیه ای برای آقازاده ها
من یکی که خسته شدم؛ پس کی این جمهوری اسلامی سقوط می کند؟… آخراین انقلاب برایم شب و روز نگذاشته. مثلا همین دیشب، بی خواب شده بودم؛ بی تاب. یک خواب بد دیدم. خواب دیدم: رفته ام در جلد یک آقازاده و در شناسنامه ام دست برده ام تا ببینم این حضرات “دهک یک”، دنیا را چگونه می بینند؛ با اینکه شب بود عینک آفتابی زدم تا نور ولایت اذیتم نکند! یک قرص اکستازی ترکاندم و کارتم را به جای عابر بانک، کشیدم روی صورت انقلاب؛ خونی که شد، بخشی از طلبم را از نظام گرفتم و یک پس گردنی به آرمان ها زدم و چون شب گردها راه افتادم؛ جاده انقلاب را بهمن بسته بود اما ماشین من شاسی بلند بود؛ رد شد و چون مجهز بود به ترمز ABS روی خون شهدا لیز نمی خورد. لاله ها را همین طوریکی یکی پرپر کردم و به مقصد رسیدم؛ بهشت، جلوی ویلای من در “جواهرده” باید لنگ بیاندازد. ویلای من در جواهر ده از خود ده بزرگ تر است! سایت چی چی نیوز کور خوانده، ویلای من چها طبقه نیست. پنج طبقه هم نیست. شش طبقه هم نیست. ویلای من هفت طبقه است که با احتساب پنت هاوس، دو سه متری هم از “جنات برین” بلندتر می شود، فقط برای “تحت الانهار”ش یک فکری باید بکنم! و من چون اسلام به اسب سواری سفارش کرده یک اسب شاسی بلند خریده ام که نسلش برمی گردد به الاغ طلحه. من شبهای جمعه در “یزیدیه ویلا”ی جواهرده، “دعای زبیر” می خوانم و به “قو علی خیانتک جوارحی” که می رسم از حال می روم؛ “ظلمت نفسی”!! امام در انقلاب خیلی به پدرم کمک کرد و الان چون زحمت می شود برایش، بهتر است درهمان پاریس بماند، کجا می خواهد بیاید؟!… در ثانی الان هوای اروپا خیلی خراب است و “پرواز انقلاب” بهتر است به تعویق بیافتد. مسئول برج مراقبت فرودگاه مارشال دوگل با من دوست است؛ به او گفته ام امسال خمینی، نیامد هم نیامد! در نیاوران هم دوستان پاپا اینقدر برج های شاسی بلند ساخته اند که همه شان بر حسینیه جماران اشراف دارند و این از نظر امنیتی اصلا درست نیست! وانگهی امام بیاید، یکی باید از امام حفاظت کند یا نه؟! الان نصفی از محافظان، مراقب جان شیخ اند، نصف دیگر هم دارند از مهندس حفاظت می کنند! از انقلاب هم بالاخره خدا بزرگ است؛ یکی پیدا می شود که حافظت کند! امام همان پاریس بماند امن تر است؛ از همان جا با کنترل از راه دور انقلاب را هدایت کند! سخنرانی هم خواست کند با ویدئو کنفرانس! در چت روم هم می شود بر دست و بازوی بسیجیان بوسه زد و غبطه خورد از چهره نورانی رزمنده ها! من که می گویم آیت الله همان جا بماند بهتر است؛ ولایت فقیه هم می شود ولایت پاریس! ولایت عشق هم می شود ایالت عیش! امام اگر در همان پاریس بماند، من قول می دهم این دفعه، بعد از فتح خرمشهر کرکره جنگ را بکشیم پایین! پاریس، هم “جام” هایش بهتر است، هم اینکه هر مدل “زهر”ی بخواهی پیدا می شود!! نوفل لوشاتو هم هر چه باشد از حسینیه جماران با کلاس تر است. ۲۲ بهمن هم به جای برج آزادی، می رویم کنار برج ایفل! و با آدمک عموسام عکس انقلاب رنگی می گیریم؛ فالوده می خوریم و دو تایی می رویم سینما تا “سنگسار ثریا” را ببینیم. گور بابای “آژانس شیشه ای”. ما چه کار داریم به رابطه حاج کاظم و عباس. مهم رابطه ما با دنیاست که باید بهتر شود! بعد در پاریس هم خب امام، یحتمل یک خورده محتاط تر عمل می کند و دیگر نمی گوید ما آمریکا را زیر پا می گذاریم! حالا اینکه آیت الله می خواهند در خیابان صبر کنند اول مورچه ها رد شوند، بعد حرکت کنند؛ این اتفاقا چیز خوبی است و با بند جیم بیانیه حقوق بشر سازگار است؛ مورد تایید ما هم هست. این طوری، وجهه ایران هم در جهان، کلی بهتر می شود. بالاخره ما مگر چند تا امام داریم؟ آقای خامنه ای، ولی فقیه است، احترام شان واجب! اما برای ما که امام نمی شود! بعد تازه، چه کسی انقلاب کرد؛ پدر من! چه کسی زمان امام، محور”عبور از بحران”بود؛ مادر من! آن زمان که ما در تورنتو بودیم چه کسی بچه های مردم را به جنگ با دشمن تشویق کرد؛ عموی من! انقلا ب با پول چه کسی به پبروزی رسید؛ دایی من! چه کسی هزینه جنگ را می داد؛ عمه من! کشور با پول چه کسی آباد شد؛ جد و آباد من! چه کسی پول سازندگی را داد؛ برادر من! حالا یادشان رفته این نالوطی ها و در مناظره آن حرف ها را می زنند!! آن تهمت ها را بار ما می کنند. البته یک چیز من بگویم: آن جایی هم که ما بودیم کمتر از جنگ نبود! در تورنتو لامذهب آنقدر برف می آمد که بعضی وقت ها تا ۲ متر هم می رسید و آن قدر صفا داشت که هر روز می شد اسکی کرد! متاسفانه در اسلام به اسکی سفارش نشده، که آنهم به خاطر عدم بارش برف و باران در جزیره العرب است! من حالا مانده ام که این اسلام چقدر دین مترقی و با کلاسی است؛ در آن برهوت بی آب و علف، فکر آلاف و الوف ما بوده و توصیه کرده به شنا و من به خاطر همین توصیه سالی چند بار می روم سواحل مدیترانه و البته گفته باشم: همان جا هم مسایل شرعی را رعایت می کنم و هرچند که خیلی سخت است ولی به جای لخت شدن، با همان کت شلوار پیر گاردن می پرم توی آب و بعد زمانی که می خواهم آفتاب بگیرم به جای جاز، ترانه های مجاز می خوانم و خودم را برنزه می کنم! نوشابه ای هم که می خورم “کوکاکولای لایت” است که گازش اشک آور نیست و اشک احدی را، نه در غزه، نه در لبنان در نمی آورد؛ “جانم فدای ایران”، البته شعار”مرگ بر اصل ولایت فقیه” یک مقدار زود بود!! و هزینه های کودتا را برد بالا، هرچند که درباره هزینه ها، من معتقدم؛ جیب من و بیت المال ندارد، اما به حضرت الیاس، همه هزینه مسافرت هایم را از جیب خودم می دهم؛ ما کلا از قبل انقلاب که هیچ، از همان زمان “شعب ابو طالب” وضع مان خوب بود و در حالی که مسلمین یک دانه خرما را بین چهل نفر تقسیم می کردند، خانواده ما باغ خرما داشت و هر کدام مان یک نفری، چهل خرما می خوردیم! ما اهل زهد فروشی و این حرفها نبودیم؛ ما حتی از حضرت خدیجه هم وضع مان بهتر بود! ایشان دهک یک بود اما برای ما کلا یک دهک مجزا تعیین کرده بودند!! “بنی هاشم” هم جزو اقشار آسیب پذیر جامعه بود؛ با احتساب ویلای ابوسفیان، دو کیلو متر زیر خط فقر!! اما الان دیگر گداپروری جواب نمی دهد؛ با من بود حسینیه جماران را تعطیل نمی کردم؛ کمپلت، خراب می کردم و در همان جا برای موسسه تنظیم یک برج بلند، به بلندای نام امام، دو متر هم بلندتر! می ساختم که آثار امام را آنقدر قشنگ نشر بدهد که حتی هیلاری کلینتون هم خوشش بیاید! ما باید امام را در راستای شعار تنش زدایی، طوری به دنیا معرفی کنیم که BBC هم خوشش بیاید، نه اینکه اوباما از امام زده شود! اتفاقا نظر رهبری هم بر “جذب حداکثری” است!! حالا باز عده ای بگویند ما با ولایت فقیه مشکل داریم! جان شما، من هر وقت دلم برای امام تنگ می شود می روم بالای یکی از این برج های نیاوران و رویم را می کنم طرف نوفل لوشاتو، دقیقا پشت به این پابرهنه ها و شهید داده ها، و برای رعایت اصول دیپلماسی قبل از اینکه به خمینی سلام دهم تا کمر برای سارکوزی خم می شوم: “السلام علیک یا مهد آزادی”! خوب ما را اسیر خودت کردی. کارت درست است؛ “بابی انت و امی”! بله، ما می توانیم هم امام را داشته باشیم هم غرب را! و خلاصه از همان بالای برج، حرف هایم را به خمینی می زنم: ببین آقای خمینی! به ما می گویند مرفه بی درد، در حالی که به عشق خانه ساده تو آمدیم جماران و چون دیگر خانه ساده ای آن دور و بر نبود مجبور شدیم که در ویلا زندگی کنیم! ببین امام! به ما می گویند طلحه و زبیر، در حالی که از مرگ این دو بزرگوار ۱۴۰۰ سال است که می گذرد! آقای خمینی! به ما می گویند سران فتنه، در حالی که ما داشتیم یک اعتراض مدنی می کردیم! نگاه کن خمینی! به ما می گویند برانداز، در حالی که قصدمان کودتای مخملی بود، آنهم در چهارچوب همین قانون اساسی! مردم هم بد شده اند امام! به امر تو آمدند در خیابان ها و انقلاب کردند اما به دستور ما گوش ندادند و انقلاب نکردند؛ چند روزی البته عده ای آمدند خیابان ها و بعد هیچی به هیچی!! مظلومیت ما را می بینی؟ کم غربتی نیست ها! ببین آیت الله خمینی! من هم قبول دارم ملاک، ملک و املاک آدم ها نیست اما اینکه شما گفتی ملاک، حال فعلی افراد است؛ این طوری ها هم نیست دیگر! با این حساب یعنی خود شما هم قبول داری که ما طلحه و زبیریم و سران فتنه ایم، در حالی که اصلا این طور نیست. آن زمان که بچه های مردم در شلمچه داشتند شهید می شدند ما هم چند بار موقع اسکی روی کوه های تورنتو نزدیک بود بیافتیم دره! البته الان با “آنت” آشتی کرده ام. شب ها با هم در فضای مجازی بازی می کنیم. “لوسین” هم هست. حجت الامسال هرمنوتیک گفته: اینترنتی اشکالی ندارد!!
***
خمینی ای امام! سرهمین حرف هاست که همین چند روز پیش برایت نوشتم: “امسال زودتر بیا”. ما عاشق سادگی ات بودیم، صمیمیت ات، اما اینها ۲۰ سال است که می خواهند برای تو “حرم” درست کنند و هنوز تمام نشده. گنبد به آن قشنگی را که یادگار “شهید صنیع خانی” بود برداشتند و به جای آن گنبدی سپید گذاشته اند و هنوز هم دارند روی آن کار می کنند تا مزار تو جای از ما بهتران باشد! و به کلاس ما پابرهنه ها و شهید داده ها نخورد! عجبا که آرمان تو “ولایت فقیه” را انکار می کنند و به جایش روی پروژه حرم کار می کنند! نصف این پول را خرج بصیرت شان کرده بودند، این غائله بر پا نشده بود. خمینی ای امام! بهمن افتاده روی جاده انقلاب و حالا مجری “صدای آمریکا” دم از اسلام ناب می زند و می خواهد تو را به ما معرفی کند! نه، ما بیگانه ایم با حسینی که هیچ خطری برای یزید نداشته باشد. خمینی ای امام! تویی که می شناختیم ات؛ روح بودی چون نوح، ابراهیم بت شکن بودی. ضد ظلم چون موسی و دمت مثل عیسی، مسیحایی بود. تو پیامبری بودی که پیام همه پیامبران، رسالتت بود و معجزه ات احیای اشک شوق بود در دیده های به خون نشسته و زنده کردن فریاد بر حنجره های خاموش و به گل نشسته و دمیدن روح امید بر جان های دست از حیات شسته. اعجاز تو، ابراز وجود ما بود بعد از قرن ها عدم. تو ما را نه از خواب که از مرگ، از زندگی ذلت بار بیرون کشاندی و دگر بار طعم “باور” را به کام ما چشاندی. “کسرای کفر” با ظهور تو دوباره چهار ستون اش شکست و این بار محکم تر شکست؛ گویی از “حرای دوران” مردی از تبار “محمد” پایین آمده است؛ بخوان ای خمینی، به نام پروردگارت بخوان. بخوان که “از تبار حسین شهیدی” و من در عجبم از یزیدیان که چرا بی وضو نام امام ما را می برند؛ شست و شو نکرده می خواهند، به خرابات خمینی بخرامند؛ عرض خود می برند و زحمت ما می دارند. نه، “مجمع حواریون” این یکی را اشتباه کرده. آقازاده قصه ما خودش را زده به آن راه. “روح الله” روح خدا بود، نه روح کدخدای دهکده جهانی “مک لوهان”. خواص ما بصیرت شان کم شده. سرشان شلوغ است نمی فهمند که خمینی، آنقدرها هم که VOA می گوید خوب نیست! من چه کنم که خواص بی بصیرت، دوست و دشمن را قاطی کرده اند و می خواهند از خمینی، حتی برای BBC هم، امام درست کنند! و به بهانه جذب حداکثری، که “آقا” گفت، بوش کوچک را بزرگ بدارند اما خود ولایت فقیه را دفع کنند!! آری، قصه ما پر غصه تر از این حرف هاست؛ اینها در برابر رهبر ما “نومن ببعض و نکفر ببعض” اند؛ “خامنه ای” را فقط تا جایی قبول دارند که حرفی از “مر قانون” نزند و امام را، تا وقتی که مزاحم حال فعلی شان نباشد. خمینی ای امام! انقلاب تو هنوز هم خواب را بر چشمان شب پرستان حرام کرده و اینک سال هاست که به هذیان افتاده اند. رویای من اما صادقه بود و دادم یوسف پیامبر برایم تعبیر کرد: “ومن الناس من یقول ءامنا بالله و بالیوم الاخر و ما هم بمومنین. یخادعون الله و الذین ءامنوا و ما یخدعون الا انفسهم و ما یشعرون. فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا و لهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون. واذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون. الا انهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون. واذا لقوا الذین ءامنوا کما ءامن الناس قالوا انومن کما ءامن السفهاء الا انهم هم السفهاء ولکن لا یعلمون. واذا لقوا الذین ءامنوا قالوا ءامنا و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انا معکم انما نحن مستهزءون. اولیک الذین اشتروا الضلاله بالهدی فما ربحت تجارتهم و ما کانوا مهتدین. مثلهم کمثل الذی استوقد نارا فلما اضاءت ما حوله ذهب الله بنورهم و ترکهم فی ظلمات لا یبصرون. صم بکم عمی فهم لا یرجعون… وبشرالذین ءامنو و عملوا الصالحات… “
***
خمینی ای امام! ای عبد صالح خدا! سی سال است که می گویند جمهوری اسلامی هفته بعد سقوط می کند! از ۲۲ بهمن ۵۷ چند هفته گذشته؟!… هزار و ششصد و شانزدهمین هفته هم آمد و من دارم برای دشمن رجز می خوانم: پس کی جمهوری اسلامی سقوط می کند؟! الان می گویند کار نظام، ۲۲ بهمن تمام است. ۲۲ بهمن می گویند چهارشنبه سوری. چهارشنبه سوری می گویند ۱۳ بدر! ما اما این “سبزه ناسبز”، را سال هاست که به زلف جویباران گره زده و به دور انداخته ایم. خمینی ای امام! تو امام مایی نه امام آمریکا. این ما بودیم که ۱۲ بهمن آمدیم استقبالت و از فرودگاه تا بهشت زهرا یک سره دویدیم. این ما هستیم که انتظار آمدنت را می کشیم تا باز هم برایت در “مهرآباد”، “خمینی ای امام” بخوانیم: “این تویی، این تویی پاسدار حق”. قسم به “فجر” که اینها می خواهند در خلوت شان با شیاطین، حکم قتل سلمان رشدی را به ناحق وتو کنند تا “آمریکای هیروشیما”، “اسراییل غزه” و “انگلیس عراق” گناهان ما راببخشند. خمینی ای امام! تو امام مایی و “دجال”، امام BBC، کاش این را رجال انقلاب می فهمیدند. خمینی ای امام! وصف تو را از زبان من باید شنید. آقازاده قصه ما مدعی است من تو را بد “تعریف” می کنم اما دشمن را نمی بیند که تو را به خوبی دارد “تحریف” می کند! خمینی ای امام! اینها به لج ما حاضرند عکس تو را پاره کنند ولی به لج دشمن حاضر نیستند به وصایای تو عمل کنند! اینها دروغ می گویند که تورا دوست دارند؛ هیچ مزدوری به عشق نوفل لوشاتو پناهنده پاریس نشد! جلوی اینها را نگیری، به دست پست سارکوزی هوسران و مست بوسه خواهند زد. آنکه بر دستان زیبای تو و آن انگشتان کشیده بوسه عشق می زد ما بودیم. اینها با دستکش مخملین بر سینه انقلاب تو دست رد زدند و به نااهلان و نامحرمان چراغ سبز نشان دادند.
خمینی ای امام! این دستان مهربان تو بود که وقتی صورت ما را نوازش می کرد غم یتیمی فراموش مان می شد. در این روزگار بی تویی، چرخ گردون بر ما سخت گرفته است؛ تنها دل خوشی ما دیدن حسینیه ساده ات بود، که آنهم از ما، این برج های با شکوه و بلند بالا دریغ کرده اند؛ این روزها ای امام! سایه برج های نیاوران بر سر جمارانت سنگینی می کند! زودتر بیا امسال، خانه خورشید در فراق نور، هوس حضورآفتاب کرده است. بتاب ای حضرت آفتاب. ای بت شکن! طلوع کن و ابر فتنه را بشکن. “ای مجاهد ای مظهر شرف”! ای نماد اسلام ناب! بیا و با گرمایت، بهمن را از جاده انقلاب پاک کن. الان اینجا فاصله طبقاتی زیاد شده و دهک حسینیه یک طبقه تو، زیر خط فقر است؛ آخر ای بزرگمرد! الان برج می سازند از طبقات بهشت بالاتر. یک طبقه بالاتر از خانه نکیر و منکر! به اینها رو بدهی می خواهند “عزرائیل” را هم نمک گیر کنند و میان خدا و شیطان رجیم، راهی به آشتی، به میانجی گری باز می کنند. الان ای خمینی! تا چشم کار می کند کاخی است که از چپ و راست، جلوی دیده ما را گرفته است و نمی گذارد ما جماران را ببینیم؛ امسال زودتر بیا خمینی. الان هنوز این فتنه جمع نشده، فتنه بعدی در راه است. الان همه جا صحبت از رئیس جمهور دوره بعد است. الان نه به دار است و نه به بار، عده ای نامزد ریاست جمهوری دولت یازدهم شده اند. الان بار انقلاب افتاده روی دوش عوام. الان خواص، بصیرت شان کم تر از عوام است. الان همین خواص بی بصیرت، صف کشیده اند تا “رئیس جمهور” شوند. الان کمتر کسی است که بخواهد “سرباز جمهور” شود. الان حضرات، سربار ملت شده اند و می گویند: ۲۴ از ۱۳ بزرگ تر است اما خب شاید البته ببینید راستش یعنی لب کلام گور پدر جمهوریت. زودتر بیا خمینی! الان “علی” تنهاست. الان “علمدار” و “شیرودی” و “کاظمی” و “صیاد” همگی پر کشیده اند. الان عده ای از خواص راه تو را رها کرده و به آرامگاهت چسبیده اند. الان خواص، دوپهلو موضع می گیرند؛ طوری که نه علی ناراحت شود، نه معاویه. نه زن اوباما و نه گلیم بافی که در روستای “شهید آباد” مازندران، مادر سه شهید است. اینها هم حسین را دارند، هم یزید را و هم بایزید را. الان ملائکی که روی شانه های اینها نشسته اند گاوگیجه گرفته اند که اینها کدام طرفی اند! بیچاره، آن فرشته ای که می خواهد در پل صراط به پرونده اینها رسیدگی کند؛ سوت می کشد مخش! از این شاخه به آن شاخه، از آن شاخه به این شاخه!… نه عزیزمن! الان جای خنده نیست. الان وقت گریه است. ضجه باید زد. الان خمینی باید زودتر بیاید. الان “مطهری” و “بهشتی” نیستند که به فرزندان شان دفاع از ولایت بیاموزند. الان همت و باکری به شهادت رسیده اند. الان از سرنوشت “متوسلیان” خبری در دست نیست. الان دست خرازی کمی آنسوتر از گودی قتلگاه قطع شده. الان “آوینی” رفته روی مین. این عمار؟ این عمار؟ این عمار؟… کجایی امام؟ کجایی خمینی؟… الان این زمین، کرب وبلاست. الان بعد از ظهر عاشوراست؛ ملائکه الله دیر کرده اند. “ذوالجناح” بریده. “ثارالله” تنها مانده. زودتر بیا؛ “الان انکسر ظهری”!
یاعلی مددی
کجاست هم نفسی تا که شرح غصه دهم
که دل چه می کشد از روزگار هجرانش
پیرمرد رفت و ما رو تنها گذاشت ، هرچی هم عاشق صادق بود یا همراهش رفت یا به زور بردنش ، سید علی موند و حوضش ، یه حوض که توش هیچ ماهی با بصیرتی پیدا نمیشه ، احتمالا سید بعضی وقتا فکر می کنه یه با بصیرت تو حوض پیدا کرده ولی خیلی که دقت می کنه می بینه عکس خودش افتاده تو آب !
…
ای در زمین ما را قمر ای نیمه شب ما را سحر
ای در خطر ما را سپر ای ابر شکربار من
ای شب روان را مشعله ای بیدلان را سلسله
ای قبله ی هر غافله ای قافله سالار من … کجایی پیرمرد ؟
یاحق
ممنون از لینکی که دادید
نوشته هات آدمو به فکر فرو می بره! شاد باشی
سلام
آقا خیلی خیلی قشنگ می نویسید… تو این وطن امروز هم شما مطلب میزنید دیگه؟!درسته؟!
ما رو هم تو نوشتن کمک کنید ممنون میشیم
سر بزنید بهمون اگه وقت کردید
سلام برادر
اینها جملات قشنگی بودند…… احسنت…….. فقط فونتتونو مشکی کنید و پررنگتر…… چشممون دراومد.
عجبا که آرمان تو “ولایت فقیه” را انکار می کنند و به جایش روی پروژه حرم کار می کنند! نصف این پول را خرج بصیرت شان کرده بودند،این غائله بر پا نشده بود.
آقازاده قصه ما مدعی است من تو را بد “تعریف” می کنم اما دشمن را نمی بیند که تو را به خوبی دارد “تحریف” می کند!
اینها به لج ما حاضرند عکس تو را پاره کنند ولی به لج دشمن حاضر نیستند به وصایای تو عمل کنند!
الان بار انقلاب افتاده روی دوش عوام. الان خواص، بصیرتشان کم تر از عوام است.
الان خواص، دوپهلو موضع می گیرند؛ طوری که نه علی ناراحت شود ، نه معاویه
اینها هم حسین را دارند، هم یزید را و هم با یزید را. الان ملائکی که روی شانه های اینها نشسته اند گاوگیجه گرفته اند که اینها کدام طرفی اند!
برای مطلب اول وبلاگتون کامنت گذاشتم.دیدید؟
بسیار زیبا بود
کاش…
کاش…
نگویم بهتر است شاید…
سلام آقای قدیانی
بایت قلم شیوایتان به شما تبریک می گویم.
بی تعارف نوشته های شما سبک جدیدی را به جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی عرضه کرده است.
برای ادامه راه پربار شما دعا می کنم و به آن امیدم که روزی شکوفه های درخت انقلاب ثمر دهد.
یاحق
سلام اخوی
با مطلب
کاروان حسینی و مقابله با جنگ نرم دشمن (بخش دوم) به روزم
ان شاالله در مورد مطلبتون هم سر فرصت نظر خواهم داد
جناب قدیانی
خدا حفظت کنه و به دل و قلمت قوت ببخشه
اجازه هست لینکت کنم؟
حتما. منم لینکت می کنم.
سلام آقای قدیانی.
خیلی خوب می نویسی.
با دشمن خویشیم دمادم در جنگ
او با دم تیغ آمده ما با دل تنگ
ما رود مدامیم بگویید به تیغ
ما شیشه ی عطریم بگویید به سنگ
شعر از میلاد عرفان پور
اسم قشنگی داری:روح الله
دست مریزاد مرد
ممنون
قلم تان مستدام!
مثل همیشه بی نظیـر بود
خدا حفظ تان کند، ان شاا…
سرفراز و برفراز باش ید
در پناه حضرت دوست
موفق باشید و همیشه بارانی!
قلمت عالی است.
دوست دارم نظرت را در مورد دکتر زاکانی بدانم. خیلی مردانگی کرد که هم پای احمدی نژاد ایستاد. هم از مشایی و رحیمی و مرتضوی انتقاد کرد. هم هاشمی را افشا کرد و …
در کامیون نوشته ها یکی هم برای زاکانی بذار
انصافا کیبورد!! زیبایی دارید.
لذت بردم
موفق باشیم
التماس دعا
خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما.
سلام
باز هم معرکه بود
خیلی زیبا بود
هی میرفتم وطت امروز میگرفتم به خاطر متن های شما
خدارو شکر دیگه همین جا می خونم…
یعنی از تیراژ وطن کم شد!!
سلام برادر حسین
بله…….. کامنت شما رو دیدم……. خیلی کلاسم بالا رفته که آدمایی معروفی چون شما برام کامنت میذارن…مگه نه؟؟؟؟؟
تازه یادم نبود که ازتون تشکر کنم……… باز هم بیایید.
از لینکتون هم ممنونم….
وبلاگ شما رو هم به دوستان معرفی کردم……. از این به بعد اونقدر سرتون شلوغ میشه که دیگه وقت نمی کنید بیایید اونورا….الان دارم اون روزو می بینم…
نوشته ها، فرشته های معصومی هستند که از نویسنده ها گناه کردن می آموزند.شما را می بینم جملات قصارم گل می کند!
سلام حسین آقا. من همکلاسی راهنماییت هستم در مدرسه ی شاهد امام خمینی . یادته ؟ خیلی عوض شدی ! خیلی!
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام آقا مصطفی.کجایی؟! چه خبرا؟خیلی خوشحال شدم.سلطانعلی را می بینی؟!جواب بدیا.منتظرم.هنوزم زن روز می خونی؟!با جزییات اون خاطرات، تو یادمه که ما با سنگ فوتبال بازی می کردیم و تو کلاس می گذاشتی!
سلام
من معمولا در ابراز نظر و اظهار احساسات آدم ناتوانی نیستم اما مطلب “خمینی آنقدرها هم که..” رو که خوندم لال شدم!! متاسفانه قادرنیستم نظر بدم…
خدا امثال شما رو برای این مکتب و این مذهب و این میهن زیاد کنه. برای این روزگاری که “خواص” بودن خودش از صدتا فحش بدتره،آرزو میکنم عامی باشید اما روز به روز با بصیرت تر. انشالله. راستی این کتاب “جنگ دوست داشتنی” رو از کجا میشه تهیه کرد؟انتشارات؟
سبک و سیاق و محتوای کیبوردتون انقدر خواستنی یه که اگر روزی شونصدتا پست طووولانی هم بذارید خواهم اومد و استفاده خواهم کرد. اینو بدونید که خدا وقتی همچین نعمت عظمایی در اختیار کیبورتون میذاره به همون اندازه هم ازتون انتظار داره!
نقش واقعی آیت الله ها و حجت الاسلامها به شما بیشتر میاد! هادی روشنگر…
دست حق نگهدارتون یا علی
ممنون از اظهار علاقه به مطلب.انتشارات “سوره مهر”
تراژدی جمهوری اسلامی
سکانس دوم
روز/داخلی/وزارت خارجه چین
خبرنگار:جناب چین سلام.یه سوال داشتم؟
چین:بفرما.
خبرنگار:ما شنیدیم به عده ای از مسلمانان ایغور ظلم کرده ای؟
چین:کی گفته؟
خبرنگار:رسانه ها.
چین:رسانه ها غلط کردند.اگر همان روز اول تمام این رسانه ها را به قول آیت الله خمینی انقلابی عمل کرده بودیم وهمه را از دم نابود کرده بودیم و میدان های اعدام درست کرده بودیم وهرچی آدم مفسد بود را اعدام کرده بودیم امروز آنها اینچنین گستاخ نشده بودند.برادر من عده ای با تحریک بیگانه به قصد آشوب امنیت ملی ما را به خطر انداختند و ما هم برای برقرار امنیت مثل همه جای دنیا عمل کدریم.در این بین هم کلی از نیروهایمان آسیب دیدند تا مردم کمتر آسیب ببینند.
بعد گذشته از همه این حرف ها .می خواهی ثابت کنم ما به مسلمونا ظلم نکردیم.
خبرنگار:بله بفرمائید.
چین:قبول داری جمهوری اسلامی ایران در راس کشورهای آزادیخواه قرار دارد که در برابر ظلم به مسلمانان سکوت نمی کند.یعنی کافیست یه نفر در فلسطین عطسه کند تا وزارت خارجه آنان این اقدام شنیع اسرائیل را محکوم کند.یعنی درواقع قبول داری امکان ندارد در این پهنه هستی ظالمی به مسلمانی ظلم کند واین کشور اسلامی وبا رهبر حسینی اش در برابر ظلم سکوت کند؟
خبرنگار:بله.قبول دارم.
چین:خوب بنده خدا ما اگر ظلمی کرده بودیم که اولین کشور ایران باید شاکی می بود.دیدید که کلی ما زدیم کشتیم تا یک هفته دولت انقلابی آنها سکوت کرده بود.حالا باز اگر اون رئیس جمهور قبلیشون بود یعنی خاتمی یه چیزی.می گفتیم خائن به آرمانهای امامشان بوده.ولی این احمدی نژاد که به ادعای خودشون زنده کننده آرمانهای امام بود.پس ما ظلمی نکردیم.نشون به اون نشون که جمهوری اسلامی هیچ داد وفریادی راه نیانداخت.مثلا سر قضیه مروةالشربینی دیدی رئیس جمهورشون چه داد و بیدادی راه انداخت.از شورای امنیت خواسته بود آلمان را تنبیه کند.چرا؟چون ظلم صورت گرفته بود ولی درباره وقایع کشور ما هیچ ظلمی صورت نگرفت.
قال حسین قدیانی:اطلبوا البصیرت ولو بالسین!!
خبرنگار:خدائیش کم آوردم.حق با شماست.ولی یادت نرود که پدر سمیه شهید شد وسبزها هم چادر را از سر همسرش کشیدند.این راهم در نظر بگیر البته.
چین:مگر پدر همت شهید نشد؟مگر دختر باکری ،پدرش شهید نشد؟مگر همین نویسنده این داستان تراژدی جمهوری اسلامی پدرش جانباز ورزمنده نبود؟مگر محمد رضا جلائی پور دانشجوی دکترای دانشگاه آکسفورد نفر اول کنکور سراسری واز افتخارات ایران برادرزاده ۳ تا شهید نبود که چند ماه در انفرادی بود؟من متحیرم تو کشورهای غربی با نخبگانشان چه می کنند و شما در کشور نخبگانتان را به انفرادی می فرسیتد؟واقعا کشور عقب افتاده ای هستید.آخ ببخشید.این جمله را رسانه ای نکنی ها!
خبرنگار.چشم.ممنون از وقتی که دادی.
ادامه دارد…..
خدا جلایی پور را با برادران شهیدش محشور کند نه با برادران یوسف که نان یعقوب را خوردند و به نبی خدا دروغ گفتند.راستی مگر نمی گفتید شهادت خشونت طلببی است؟حالا یادتان افتاده که با آفتاب نسبتی دارید؟!
سلام علیکم
بسیار عالی بود استاد
به گروه ما هم سری بزنید نظرتانرا جویا هستم
همواره قلمتان به جوهر معرفت رنگین باد
درود بر سرباز با بصیرت رهبری
التماس دعا
سلام…
برای اولین بار است که به وبلاگ شما سر میزنم و احتمالا مشتری دائم شده باشم !
الحق و الانصاف که عجب کی بورد توانمندی دارید !
راستی “بنی هاشم ” رو خیلی خوب اومدی
خدا قوت مرد
به خطر کیبوردمه!
سلام
دیروز هم گفتم، امروزم می گم قلمت بی نظیره! تمام تلاشمو کردم که تعداد بازدید کننده هات بره بالا ، از اینکه دیروز تعدادشون ۱۲۲۱ بود وامروز ۲۰۶۴ خیلی خوشحال شدم… خیلی!حتما به خاطر تلاش های منه!
فقط رییس فونت نوشته هاتو عوض کنی خیلی بهتر میشه الان خیلی تو هم تو همه! فکر کنم B Zar یا B Badr بهتر باشه…
یا علی
ما غریبیم برادر
سلام
من از قبل مطالبتون رو می خوندم . خیلی دنبال وبلاگتون گشتم و تازه پیداتون کردم . قلمتون خیلی روونه . با این مطلبتون کلی حال کردم. گاهی خندیدم و گاهی هم بغض کردم . دستتون درد نکنه و خدا حفظتون کنه.
با اجازه لینکتون هم کردم .
خنده و اشک با هم قشنگ است.
سم الله الرحمن الرحیم. اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یدی
سلام
باورم نمیشه وبتونو پیدا کردم! عجب طبع و قلمی دارید، معرکه است. خوش به سعادتتون. امیدوارم همیشه در راه حق قلم بزنید .
.راستی میشه لینکتون کنم؟
آره یاس سفید!
سلام حسین مثل همیشه خوببببببببببببببببب
موفق باشی
مخلصیییییییییییییییییییییییییییم!
آقا حسین عزیز ودوست داشتنی با این بصیرت دهن ما را سرویس کردید.حتما سکانس بعدی را درباره همین بصیرت می نویسم.
کلا تو کار نمایش نامه ای!!
سلام اخوی خیلی با عشقی
گفته بودم از این به بعد همیشه بازبون خودت باهات صحبت می کنم پس داشته باش
دفعه پیش اومدم از دستت ناراحت نبودم که بودم از دستت گلایه نکردم که کردم ایندفعه بخاطر عذر خواهی نیومدم که اومدم به وبلاگم سر نزدی که زدی با جواب کامنت شرمندم نکردی که کردی لینکم نکردی که کردی لینکت نکردم که کردم به خاطر ادبیات دفعه پیش منو نمی بخشی که می بخشی حالا تو که اینقدر باحالی ان شاا… درد و بلات بخوره تو سر اون شیخ بی سواد که بر عکس تو یه مطلب کلنگی هم نمیتونه بنویسه هیچ تازه ازرو هم نمیتونه بخونه حالا عربی و فارسیش هم فرقی
براش نمیکنه .اونوقت این اپوزیسیون این شکلی به جز خندوندن مردم چه سود دیگه ای واسه اسراییل داره که اینجوری دست گذاشته روش من نمیدونم . تو که قلمت قویه یه نامه ای چیزی به این قوه قضاییه بنویس بگو تو رو خدا این یکی رو بی خیال شن . این بابا مثل کبریت بی خطره فقط یه جوری تحریکش کنن بیانیه بده تا حسین قدیانی غلط املایی هاشو بگیره ما هم بشینیم بخونیم بهش بخندیم .
در ضمن از لینکتم ممنون فقط میشه اسمم رو
تصحیح کنی به جای به یاد پیر طریقتمان روح ا… کبیر اسم وبلاگم رو با اسم خودم بنویسی “فرزند روح ا… (وحید اشتری)”
salam
man ghablan matlabatoono az too site alef khoonde boodam
kheyli kheylli kheyli ziba minevisid man oon matlabi ke darbareye sandis hasto kheyli doost daram va hata vase baba o mamanam ham khoondam hata vase doostam ke mokhalefe nezam hastan ham khoondam vaghean
rooshoono kam kardam kheyli kheyli kheyli ziba minevisid
zari _qatar
فارسی را شوت نکنیم پاس بداریم!ممنون از نظرت
آخ آخ آخ آقای قدیانی از حرم امام گفتید یک قضیه ی مبهمی برای من رمزگشایی شد
حالا که خدا را شکر یاد گرفتید “ز” را چطور تایپ کنید جوابیه کامنت ها را خودتان می دهید؟! یا در حال آموزش هستید؟!
خودم میدم!
خدایی را شکر میگویم که هموز جایی هست که عطری از صفا و نوری از حقیقت در آن روشن است ………
زیبا بود خیلی………..
یا علی مدد
در ضمن از لینکتم ممنون فقط میشه اسمم رو
تصحیح کنی به جای به یاد پیر طریقتمان روح ا… کبیر اسم وبلاگم رو با اسم خودم بنویسی “فرزند روح ا… (وحید اشتری)”
شرک خفی میدونی چیه برادر؟ البته دیگه خفی نیست ماشالله انقدر بصیرتتون رفته بالا که علنی شده. شما انقدر این بصیرتتون آبکیه که از همون منابعی که باهاش به جایگاه حق صعود میکنید میشه فرستادتون به جهنم ، اما شهامت ندارید با امثال کسانیکه بصیرت دارند روبرو شید مگر با چوب و چماق آره برادر قدیانی انقدر بصیرت زدید تو رگ که اوردوز کردید و زدید بالا آنچیزی که حضرت محمد آمد تا ختم کند کاریکاتورگونه به راه انداختید و شرک و کفر با هم در رگهاتون زدید و نئشه وار پرت و پلا میگویید.
اینا رو ول کن.بگو چی مصرف می کنی؟!
سلام دوست همسنگر
روز به روز به آمار خوانندگان وبلاگتون اضافه میشه و این اصلا عجیب نیست !!!.
تمثیل های نمناکتون هم مثل همیشه بود
سرباز جمهو بودن و رییس جمهور بودن مقایسه خیلی ظریفی بود
یا علی
سرت سبز البته علوی!
یاعلی مددی .
حاجی انقدر به این علی مطهری گیر ندید ، بابا این بذر پاش این دفعه دیگه خیلی چرت گفت ، به خدا این کارا با حرف سید “جذب حد اکثری ، دفع حداقلی” جور در نمیادا . از ما گفتن بود .
ما برای علی آقا یه پست گذاشتیم ، شما ولی خوشت نمیاد احتمالا
(این کامنت بصیرت هم نشون میده ، دشمن ترین ها هم مطالبتونو می خونن)
یاحق .
به علی مطهری گیر می دهیم تا دوپهلو موضع نگیرد؛شفاف باشد!!!
لندن یکی از شهرهای زیبای اروپا است. وقتی وارد لندن می شوید گمان می کنید که وارد یکی از شهرهای ساحلی شمال ایران شده اید اما بر خلاف شهرهای ساحلی ایران لندن شهری است فوق العاده تمیز، زیبا و مدرن.
طور لندن یکی از جذاب ترین و جالب ترین طورهای جی پی سیست. این طور که حداکثر به مدت یک هفته برگزار می شود سالی دو یا سه بار توسط گروه جی پی سی اعلام و برگزار می شود.
مهم ترین مکان های توریستی شهر لندن که توسط طور جی پی سی به همراه طور لیدر فارسی زبان همراه که مسلط به زبان انگلیسی است شامل موارد زیر است:
ساعت معروف بیگ بن
پل متحرک Tower Bridge
کاخ باکینگهام
کشتی سواری در رودخانه تیمز
چرخ و فلک London eye
یادبود ملکه دایانا
موزه British Museum
موزه بسیار جذاب و مشهور مادام توسو
آکواریم بزرگ لندن
نصف النهار گرینویچ (مبدا زمان صفر)
خیابان آکسفورد و مراکز خرید
خدمات طور انگلیس:
طور لندن در تاریخ های ۲۲ بهمن ۱۳۸۸ برگزار می گردد به منظور عدم شرکت در راهپیمایی در مراسم ۲۲ بهمن.
اخذ ویزای انگلیس.
۵ شب اقامت در هتل های ۸ ستاره مناسب.
پرواز با جی پی سی ایر.
بیمه مسافرتی.
طور لیدر فارسی زبان.
قیمت برای هر نفر در اتاق دو تخته ۲۰۹۰۰۰۰ تومان است که طبق مذاکراتی که با مستر رفسنجانی طی چند روز گذشته در شهر لندن داشتیم قرار شد بر اساس تقسیم بندی های زیر تخفیفاتی برای اعضای جنبش راه سبز امید داشته باشیم:
سوزاندن بیش از ۵۰ سطل زباله: ۹۵% تخفیف
سوزاندن بیش از ۳۰ سطل زباله: ۸۵% تخفیف
تقلید از امام صانعی: ۷۵% تخفیف
تقلید از پروفسور سید هاشم آغاجری: ۶۵% تخفیف
شرکت در کلاس های آموزشی دکتر رضایی ۵۵% تخفیف
سوزاندن بسیجی به ازای هر نفر: ۱۰% تخفیف
جهت شرکت در طور زیبا و جذاب انگلستان با اخذ ویزا خود را به دفتر جی پی سی اعلان کنید.
برای کسب اطلاعات بیشتر و دیدن جزئیات طور به سایت ما مراجعه کنید.
شامم میدن؟
برارد سخن سخن میآورد
چه کسی باعث داشتن ۶ میلیون بیننده ثابت این کانالهای که میگویی شد. سیاست های غلط صدا و سیمای ایران
چه کسی اعتماد به سیاستمداران داخلی را از بین برد؟همان ها که معتمدان امام را گوشه نشین کردند و باعث شدند تنها مجالشان بی بی سی و …. باشد
امروز ببینید معتمدان همان خمینی که ظاهرا شما بیشتر از نوه و عروسش میشناسیدش کجایند؟
بنده در ,اشورای امسال در جماران در کنار سید محمد خاتمی با فاصلص فقط چند نفر نشسته بودم والله که وقتی مردم را با میلگرد و باتوم میزدید پسر بچه ای کوچک که گمان میکنم پسر آقای مهاجرانی بود مثل بید میلرزید آری تمام تعاریف و در واقع تحریفات شما درست است و منابع دیگر همه صهیونیست! خودم دیدم مردم خداجویی را که در جماران عزاداری میکردند . عده ای اوباش نابخرد میزدند
امروز باید نه به از دست رفتن /ارمانهای خمینی کبیر که مدتهاست از دست رفته بل به از دست رفتن کرامت انسانی گریست. این چه منطقی است هرچه ما میگوییم درس و هر چه دیگران میگویند نادرست است پس لگد مالشان کنید و اگر هم آخ گفتند بگویید برانداز!!! امام فرمود نگذارید انقلاب به دست نا اهلان بیفتد آیا امروز در ست اهلان است تمام و کمال؟؟ کینه و نفرتی که به وجود امده از اول انقلاب بی سابقه است ۱ نظامی که بر خواست مردم نباشد اسلامی هم نیست چرا که جکهورین در دل اسلامیت نهفته است!و اسلام نخواسته چیزی را بر مردم تحمیل کند!حالا چه کسی در مورد امام درست میگوید؟ و حقیقت را؟ امام گفت والله اگر مردم بگوین نمیخواهیم همین الان برمیگردیم!!! بیاندیشید!!!
رفیق!دیدی به مصاحبه هم نیاز است؟!کدام کینه و نفرت؟ما داریم با شیخ اصلاحات صفا می کنیم.درباره رای مردم هم در آخرین رفراندوم مشارکت ۸۵ درصدی بود.پس مردم نظام را می خواهند.امام هم البته هرگز چنین حرفی نزده.مشروعیت و مقبولیت را قاطی نکن.علی،امام بود حتی در ۲۵ سال خانه نشینی اش.منتهی مورد قبول مردم نبود.الان نظام ما به برکت انتخابات اخیر هم مشروع است هم مقبول.اگر اینطور که شما می گویید باشد و این همه معترض و مبارز باشد که هفته بعد فاتحه نظام خوانده است.برای انقلاب مخملی فاتحه بخوان و سوره منافقون.
آخ که خیلی چرت و پرت نوشته بودی حسین جان. آخه تا کی میخوای به این بیت عنکبوت چنگ بزنی؟ به حبل المتین چنگ بزن.
اینم از دستورالعملای جین شارپه؟!کاکا!چنگ زدن کار خرچنگه!تو همون کاکای فوتبالیست نیستی؟
تراژدی جمهوری اسلامی
سکانس سوم
روز/خارجی/خیابان
دوربین از روی تابلوی ساختمان روبرور می گذرد که روی آن نوشته:صدور کارت بصیرت در ۲ ثانیه! در روبروی دفتر این موسسه هم یک تبلیغاتچی ایستاده و با دادوبیداد فریاد می زند:بدو بدو کارت بصیرت می دم.آتیش زدم به مالم بدو بدو کارت بصیرت می دم با امضای آقا.کارت بگیر برو تو دل فتنه !بیمه ای دیگه !بدو بدو.
جوان:حاجی خبرداری قضیه چیه!این دیگه چه صیغه ایه؟
حاجی بازاری:آره پسرم. بعد از وقایع اخیر دولت مکتبی با تاسی از آرمانهای امام ورهبری تصمیم گرفته به مردم کارت بصیرت بدهد تا دیگه تو فتنه گول نخورند ۲۵ خرداد روزی بیان تو خیابون بشوند پیاده نظام مسعود رجوی!
جوان:یعنی کارت بگیریم دیگه حله!آخه مگه تو ۲ ثانیه میشه تشخیص داد طرف بصیرت داره یا نه؟
حاجی بازاری:آره پسرم.طبق متدولوژی فوق پیشرفته آقا در عرض ۲ سوت میشه .حالا برو تو خودت می فهمی.
روز/داخلی/دفتر موسسه
منشی:بفرمائید عزیزم.
جوان:ببخشید کارت بصیرت می خواستم.
منشی:موافق نظام هستی؟
جوان:یه کم مکث می کند .بعد از ترس ماموران گمنام امام زمان می گوید:بله.
منشی:کارتت آمادست دم در بگیر.
درهمین لحظه یک میانسال وارد دفتر می شود.
میانسال:خانوم سلام.ببخشید اینجا کارت بصیرت می دهند؟
منشی:بله.شما موافق نظام هستی؟
میان سال:خیر.معترضم.
منشی:متاسفم .شما بی بصیرتی.
درهمین لحظه جوان با خود فکر می کند.صدای فکر کردنش را ما می شنویم.
جوان:آهان فهمیدیم.قضیه چی شد.بگو چه جوری تو ۲ ثانیه بصیرت تعیین می کنند.فرمولش اینه: موافق نظام=بابصیرت معترض به نظام=بی بصیرت
فنچ ها حتی لیاقت دشمنی نظام را هم ندارند.البته منظورم تو نیستی.تو یک کبوتری که بالت وبال گردنت شده و اجازه پرواز را از تو گرفته.بیرون بیا از اسارت آزادی.به جای نمایش نامه نیایش نامه بنویس.دل پاکی داری.
روز/داخلی/خانه جوان
مادر:سلام.پسر کجا بودی.
جوان:رفته بودم بابصیرت بشوم.
مادر:شدی؟
جوان:آره .کارتشم گرفتم.
مادر:چجوری؟تو که تو خونه کلی از رفتارهای اینا شاکی بودی؟چجوری بابصیرت شدی؟مگه بصیرت را فقط به هواداران نظام نمی دن؟
جوان:چرا.ولی مجلس رسمی بود.منم مجبور شدم بگم هوادار نظامم.
البته الانم که این کارت گرفتم احساسم تغییر کرده نسبت به قبل.می دونی درسته که کلی آدم بدبخت را به جرم اظهار نظرشان ویا نهایتا اعتراض به نتیجه انتخابات گرفتن انداختن گوشه حلفدونی ولی من چجوری این واقعیت را که پدر سمیه شهید شده وسبزها هم چادر را از سر همسرش کشیدند فراموش کنم؟درثانی.این درست که تعدادی جوان کشته شدند هیچ کس هم پاسخگو نیست.درست است که پزشک کهریزک را سرش را توی آب کردند.و مرتضوی را هم فراری دادند.ونفر چهارم کهریزک را هم که بعد از آزادی کشته شده بود را ماسمالی کردند. و سروته پرونده را در یک اقدام انقلابی در حکومت عدل علی جمع وجور کردند.و تازشم به همین اندازه هم حسینیان شاکی هست چرا انجام شده.ولی آیا این دلیل می شود مثل مردم کوفه علی را تنها بگذارم؟
درست است که در این کشور به نام علی به کام رهبری به کلی آدم ظلم می شده ومی شود ودرحال شدن است ولی آیا عملیات کربلای ۵ را یادت رفته مامان؟می دونی چقدر بسیجی شهید شد؟
حالا گیریم یک عده ناصالح در بسیج وسپاه معترضان را سرکوب کردند و در بازداشتگاه هم همه آنهارا لت وپار کردند.ولی این دلیل نمی شود من بی بصیرت باشم.
اصلا هر قدر هم که نظام ما ظلم کند من کارت بصیرت دارم.اینو عشقه!
مادر:این کارت چه می کنه!!!
ادامه دارد……
مشتی!یه جایی ام واسه ما بذار جواب بدیم!
مزخرف محض! حیف وقت.
لااقل کامنت نمی گذاشتی وقتت بیشتر از این تلف نمی شد!!
بصیرت میزنیم دیگه خودتون که اینکاره اید
بزن مشتی بزن!
حسین جون تبریک میگم.خوب داری وب رو میترکونی.
امشب ندیدمت،دلمون تنگید برات.منتظر بودیم بیای پیشمون که نیومدی.
موفق باشی برادر.
راستی یه مطلب دیگه ات رو الف گذاشته.
این آقا حامد خدای فضای مجازی است.تو نبودی حامد دکمه لبتابم را هم بلد نبودم روشن کنم.دوست دارم.شیطونی نکنی ها.به حسن سلام برسون.
سلام
دوباره اومدم و خوندم و حال کردم و رفتم و مطمئنم دوباره میام.
خداحافظ
بیا منتظرم
سلام
خوشحال شدم از اینکه اینجا رو دیدم ….با اجازه تون از مصاحبه ای که با جناب فردی داشتید استفاده کردم برای نوشتن پست اخیرم در مورد مخملباف ..خوشحال میشم سری بزنید و نظرتون رو بفرمایید ….
با اجازه لینکتون کردم ..
در پناه حق باشید .
اجازه خانم معلم!گذری دیدم خوب بود.می تونم از کلاس برم بیرون؟
گفته بودند بخوانمت آرام میگیرم پس چرا این همه اشک ریختم…
گفته بودند یکیست طنز مینویسد…چرا بوی روضه آمد؟بوی مدینه بی رسول
بوی در و …..
راستی با دل مینویسی!
هوای هیئت کردم؛سینه زنی!
سلام برادر
ببخشید ولی یه حسی بهم میگه یه رابطه ای بود…….. شما که همینجوری حرف نمی زنید؟؟؟؟
بعدش اینکه قلم توتم من است یعنی چه؟؟ این جمله رو یه بار دیگه هم شنیده بودم ولی منظورشو متوجه نشده بودم…….. میشه بگید؟؟؟؟؟؟
دیدم جملاتم را انتخاب کردی منم یه جمله نو گفتم.
یعنی قلم تنها هستی مقدس من است.
حسین جان سلام
همه ی این مطلب طویل ! در همان یک جمله خلاصه می شود که :
ما بیگانه ایم با حسینی که هیچ خطری برای یزید نداشته باشد .
این ترجمه ی تام نفس روح الله است .
فشرده ی سخن شاه کربلا این است
که بار ظلم کشیدن خلاف آیین است
بی زخصت از شما به جمع دوستان مجازی آمدید ! گرچه از دیرباز از دوستان حقیقی ما بودید و انشاء الله خواهید بود .
یا علی
دلم لک زده علی برای یه فوتبال مشت.بر و بچ جمع کن…
سلام. ببخشید. بسی منت بر چشمان من مینهی اگر بعد از هر نقطه، تعجب، و کاما، یک اسپیس هم حواله کنی. ببخشید. یا علی.
من کلا پشت سر هم می نویسم؛ولی باشه محمد هادی
سلام حضرت حسین آقای قدیانی!!!
دیری است که خراب نوشته هایتان شده ایم ناجور…. نمیدونم این وبگاه رو کی تاسیس کردید اما خوشحالم که حالا یک جا هست متعلق به شخص شما و نوشته هایتان…..
این یکی متنتان هم کلی اشک و خنده برد از ما…مثل همیشه.
موفق باشید و سربلند!!
چرا قطعه ۲۶؟
قرار است ما بیش از این فسفر بسوزانیم که بفهمیم سرش را یا شما لطف جوابش را می نمایید؟
قطعه ۲۶ محل دفن پیکر شهدای عملیات بیت المقدس در بهشت زهراست و صد البته مزار پدرم.
عالی بود. خدا یارو و یاورت باشه جوون
مخلص آقا سعید
سلام بر حسین عزیز…… خیلی خوشحال شدم که تو هم به جمع وبلاگ نویسها اومدی…. حالا که سایبری شدی بیا عتیقه جات منو ببین ششت حال بیاد….
برای جمله امام رجوع کن به صحیفه نور اویلش هست که مربوط به زمان اوایل ورود امام هست!!!
مشروعیت از دل مقبولیت بیرون میآید وقتی بخواهید از دل فقه اقلی ۱۴۰۰ سال پیش باری ان سان قرن ۲۱ (که حتی با انسان ۱۴قرن پیش فرق دارد)دموکراسی بیرون بیاورید همین میشود . چطور میخواهند با فقهی که برای ان انسان های بدوی با مشکلات بدوی وجود داشت و تاکید میکنم اقلی است و نه اکثری مشکلات زندگی پیچیده امروزی را حل کنند . بهتر نیست به جای فقه اخلاق را حاکم کنیم و نتیجه اش را ببینیم . اخلاق آخرین پناهگاه بشریت است. نه اینکه به جای ان دین را از موضع داور بیرون بیاوریم و به منبع همه چیز بدل کنیم!!!از سختترین خیانتهای به دین نهادن بار حکومت بردوش دین است چرا که اصلا دین برای این موارد نیامد !!
حرفهای سروش را می زنی.مواظب باش به عاقبت اکبر گنجی دچار نشی!
شام چیه اخوی داریم می ریم لندن. کن یو اسپیک اینگیلیش؟
اونجا همه چی هست. حتماً ردیف کن دور هم باشیم صفایی داره. الان داریم کارای نهایی هتلو ردیف می کنیم چند روز دیگه که اومدیم تهران برنامه نهایی را براتون می فرستم. راستش اگه این عکس وبلاگ عکس خودتون باشه شما را با تخفیف ویژه می بریم. اونجا دنبال این چهره ها زیاد می گردن. خودتون می دونید که منظورم چیه. قضیه ترور و اسلام و … خلاصه بابت شما یه پول بخورنمیری هم گیر ما می آد. شما که احیاناً قصد آجر کردن نون مردمو ندارید که؟
سلام آقای قدیانی واقعا فوق العاده می نویسید
راستی من یکی از پستاتون رو در وبلاگم گذاشتم راضی باشید
در پناه امام زمان
خیلی مخلصیم.
من زن روز رو برای آقای محمدیان (یادته که؟)می گرفتم خودم نمی خوندم .
سلطان رو کم می بینم. دوست دارم شماره تو داشته باشم هرجند عقاید سیاسیمون خیلی با هم فرق می کنه ! و نوشته هاتو دوست ندارم ولی خودتو دوست دارم چند بار زنگ زدم کیهان نتونستم با هات صحبت کنم!!
بازم مخلصیم.
میشه زنگ بزنی به روزنامه وطن امروز۸۸۵۱۷۲۵۰
من میگم به شما موبایلم رو بدن.شماره سلطانعلی رو داری؟
گور بابای عقاید سیاسی!یادش به خیر آقای حاج امینی!
ماکه ابراهیم همت داشتیم /سینه چاکان ولایت داشتیم/پس چرا امشب به ساحل مانده ایم؟
راستی چرا؟
بسمه تعالی
سلام برادر
خدا قوت
انشالله که موفق و موید باشید
خدا توفیقتان دهد و همیشه در این راه باشید
یا علی مدد
علیک سلام
سلام برادر…..
از وبلاگتون لذت بردم……….
خیلی عالیه….
قابل دو نستید به ما هم سری بزنید
موفق باشید/التماس دعا
“”””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””””
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک(الهی امین)
میام.
اولی:شنیدی لبنان انتخابات شده بود مردم لبنان بجای رای به سید حسن نصرالله به رفیق حریری سنی سکولار رای دادند؟
دومی:شوخی می کنی؟مگه مردم لبنان اکثرشان مسلمان نیستند؟
اولی:چرا؟چه ربطی داشت؟
دومی:مگه میشه بجای رای به نماینده ولی امر مسلیمن جهان در لبنان به رفیق حریری رای بدهند؟از همه انیها گذشته ولایت فقیه این همه به ایران عزت داده؟تو اقتصاد تو فرهنگ تو تکنولوژی تو سیاست تو معنویت این همه پیشرفت داشتیم؟یعنی این همه پیشرفت را ندیدند رفتن به اون حریری رای دادند؟از همه اینها گذشته مگر ما نمی گفتیم ۳۰ سال این دولت ها هستند که با ما نیستند ملت ها با ما هستند.خوب این ملت ها شامل لبنان نمی شد؟اگر با ما بودند پس چرا اکثرشان به حریری رای دادند؟مردم لبنان یعنی نمی خواهند مثل مردم ایران عزت مند بشوند؟
اولی:پسر کم چرت وپرت بگو.برو بصیرت داشته باش.تازشم مگه ندیدی سبزها چادر را از سر پدر سمیه کشیدند؟بعدشم ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند.از همه اینها گذشته امام گفته:میزان حال فعلی افراد است.همه اینهارا هم نادیده بگیری:این نکته که ۱۲ تا بسیجی شهید شده (البته فقط اسم یکی را به افکار عمومی گفته اند!بقیه شاید وجود خارجی ندارند که آقایون حتی جرات گفتن اسمشان را هم ندارند؟) را نمی توانی نادیده بگیری؟
دومی:جائی می شناسی بصیرت بدهند؟
اولی:بله.یک شهادتین هست بگوئی بابصیرت می شوی؟
دومی:راستی؟چجوری؟
اولی:بگو:اشهد آن نظام ما دمش گرم!
دومی:اشهد ان نظام ما دمش گرم!
اولی:برو حالش ببر.بابصیرتت کردم رفت.باز بگو من بی معرفتم.
دومی:حاجی دمت گرم.الان احساس خوبی دارم.احساس می کنم یجورائی اهل کوفه نیستم علی تنها بماند.
اولی:ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
خیلی خوب بود. امان از این آقا زاده ها، که هرچی می کشیم از ساندویچ خوردنشون تو خیابون آزادی و هماهنگ کردن کارای دانشگاه آزاد تو انگلیسه!
الامان!
در جواب مائده با اجازه جناب قدیانی
توتم ، مجسمه ای را گویند که به عنوان خدا مورد پرستش واقع میگردد و نماد قبیله است …این جمله نیز از دکتر شریعتی است که گفته اند قلم توتم من است ….
نه واقعا شما معلمی!
سلام
ماشاالله به این سرعت به همه ی کامنتها جواب دادین ؟ !!! معلومه دانش اموز تیز هوشی بودین از سرعت انتقالتون پیداست …. ضمنا مگه شک داشتید که معلمم ؟!!!!! ….بعدشم تا اجازه ندادم حق بیرون رفتن از کلاس رو ندارید ! فعلا بشینید به تکالبفتون برسید !
باشه!
تازه داره دستگیرم میشه…مرسی
حق را دیر بفهمی اشکالی نداره اما زود باید برگردی.یادت باشه اشتباه امثال منو به پای رهبری ننویسی.حر باش.آزاد از هر قید و بندی.
kheyli kheyli khande dar va bhal bood
vali khodaish shoma ham kheyli be karoobi gir midid va sar besaresh mizarid dar zemn man farsi kheyli kond minevisam va ta bekham horofo peyda konam asabam khord mishe
bezanm be takhte kheyli kheyli ziba minevisid
فارسی را شوت نکنیم پاس بداریمممممممممممممممممممم!
آخ که چی نوشتی شما!!!
کاش خودت نفهمیده باشی چیا نوشتی!!
چه داغ هایی رو تو دل آدم تازه میکنه.
نکات زمختی رو با ظرافت بیان کردی…ایکاش اونهایی که باید بفهمند میفهمیدند…
شرمنده می کنیا!
سلام
آقای قدیانی با کلمات شیخ و خوشه بندی و ۳۰۰ میلیون یه جمله بساز
سلام،
وب خوبی دارید،
مایلم با شما تبادل لینک داشته باشم.
سلام برادر عزیز من.احوالت خوب هست؟فکر نکنم در این وضعیت،حال تو هم بهتر از من باشد.اما باز خوش به حالت.خوش به حالت که می توانی هر چند کم و ناقص،اما درد عظیمی را که در دلت نهفته بیان کنی.می دانم که آنچه را که در دلت هست،برای بیانش مثنوی هفتاد خرمن نیاز است.من هم درد تو را دارم.افسرده شده ام.نگرانم.نگرانم از ۲۲ بهمنی که روبروی دوستم قرار بگیرم.من در این جبهه و او … .
هم مجتمع ای من،شب ها مست می آید و می گوید:آری ما می خواهیم انقلاب مخملی کنیم.کلمه ی ولایت فقیه در لغت نامه ی دهخدا نیست.یادم رفت از او بپرسم:مگر کلمه ی فتنه ی سبز در دهخدا هست؟در گوشش کرده اند که چون متولد سال ۶۱ است،بچه ی جنگ است،چون در برق آلستون خرابی خانه ها را دیده و مرا مسخره می کرد که جنگ را ندیده ام.گفتم:بچه ی جنگ نگهبان ماست که ۴ سال جنگ بوده،نه تو که صدای فشنگ را شنیده ای.همیشه سعی می کردم تا جادلهم هی احسن کنم تا جذب حداکثری داشته باشم،اما آن شب آمپرم را چسباند.گفت:شهدا برای حفظ ناموس و کشور به جنگ نرفته اند و هدف آن ها پیشرفت بوده.یاد حرف شریعتی افتادم که گفت:برای تخریب کسی لازم نیست او را تخطئه کنید،از او بد دفاع کنید.به من هر چه خواست گفت و من سکوت کردم.اما سر شهدا کوتاه نیامدم.فهمید که عصبیم و گفت:آقا تو من رو الان میزنی،خداحافظ شما.
می گفت:ما با دوستان جمع می شویم و همه ی نوع مشروب و مواد مخدر هست تا شجاع شویم.گفتم:میان شما طرفدار حکومت هم هست؟گفت:نه.من نمی دانم شجاعت چی؟او می گوید:مرگ بر جمهوری اسلامی،آن یکی هم به به،چه چه می کند.شجاع،هم استانی من همت بود و حاج احمد.شجاع عموی پیغمبر بود که بی مستی نامش لرزه بر اندام کفار می افکند.با همین مستی می خواهند ۲۲ بهمن بیایند وسط میدان.می گفت:زمان شاه مردم تهران،مست بودند بر شاه پیروز شدند و نترسیدند.یادم رفته بود که بگویم:بر شما خرده نمی گیرم،آخر شما <<شهادت>> را نمی شناسید.درود بر بلال که وقتی از کوزه ای پر آب که برای شکنجه کردنش تدارک دیده بودند،بیرون می آمد،جای ناسزا،می گفت:احداما راجع به مطلب گرانقدرت.هیچ وقت آن قسمتی که می گویی:ان زمان که بچه های مردم در شلمچه داشتند شهید می شدند ما هم چند بار موقع اسکی روی کوه های تورنتو نزدیک بود بیافتیم دره!
از خاطم زدوده نمی شود.امروز مقاله ای از تو نخواندم،اما منتظر فردا خواهم ماند.
سلام آقای قدیانی
دلم گرفت… منم دردی دارم مثل آقای یوسفی.میترسم روبروی دوستی قرار بگیرم که قبلا باهم می رفتیم راهپیمایی.حالا من این طرف و آن آنطرف..
آخرش چی میشه؟کاش این اتفاقات یه کابوس باشه که به زودی تموم شه.بیدار بشیم و ببینیم که همش خواب بوده..
خیلی دلم می خواست دوستم هم نوشته های شما رو می خوند.کارتون واقعا فوق العاده است
گاهی باید روبروی دوستمان قرار بگیریم تا روبروی خدا قرار نگیریم.
جوری بنویس که به همه بر بخوره
فراجناحی باش
خمینی تو هم رنگ خمینی نداره
فقط قشنگتره
اسلامی تره
خمینی تو رنگ احمدی نژاد داره
نمی خواد افتخار کنی
برای اونم بنویس
بنویس
عدالت رنگ علی داشته باشه
همیشه طلحه و زبیرها نبودن
خیلی ها بودند
یادته به امام حسنمون گفتن یا مذلل المسلمین؟
یادته امام با حجتیه ها چیکار کرد؟
بنویس
از همه چیز بنویس
دلم برای امام تنگ نشده
چون هست
منتظری بد نبود
ولی با بدا گشت
بعضی ها هم خصلتشون همینه
اگه آقا چیزی نمیگه یاد ۱۰ سال سکوت امام بیوفت
اگه تعریف میکنه یاد تعریفای امام از آقایون بیوفت
من نمی دونم بچه های همسایه چون بنز سفارش میدن بده
ولی چرا رفقیم که مث بابای من پاسدار بوده بچش بنز سوار میشه و ثروتش میلیاردیه بد نیست
من نمی دونم اگه ریس دفتر ممد میره با خانوما میگرده بده
ولی رییس دفتر رفقیم با خانوما میره و سخنرانیا میکنه بد نیست
حسن جان
این فقط سواله
نگران نباش
ماها قاطی کردیم
ماها بصیرت نداریم
ولش کن
تو از هر کی دلت میخواد بنویس
ما نه کاری به پسر همسایه داریم
نه به دوست بابام
-نصف این پول را خرج بصیرت شان کرده بودند، این غائله بر پا نشده بود.
-گویی از “حرای دوران” مردی از تبار “محمد” پایین آمده است؛ بخوان ای خمینی، به نام پروردگارت بخوان.
-به اینها رو بدهی می خواهند “عزرائیل” را هم نمک گیر کنند و میان خدا و شیطان رجیم، راهی به آشتی، به میانجی گری باز می کنند.
-الان “مطهری” و “بهشتی” نیستند که به فرزندان شان دفاع از ولایت بیاموزند. الان همت و باکری به شهادت رسیده اند. الان از سرنوشت “متوسلیان” خبری در دست نیست. الان دست خرازی کمی آنسوتر از گودی قتلگاه قطع شده. الان “آوینی” رفته روی مین. این عمار؟ این عمار؟ این عمار؟… کجایی امام؟ کجایی خمینی؟…
احسنت اخوی، فوق العاده زیباست.رحمت بر پدر و مادرت
سلام حسین آقا
متنتون رو تازه امروز خواندم…