زندگی، نان غیرت شما را می‌خورد!

عکس زیر متعلق به همین امروز است. عکاس عکس هم «علی خارا» از «خبرگزاری فارس». از قرار «به همت نخستین جشنواره فیلم مدافعان حرم، جمعی از موتورسواران به یاد شهدای مدافع حرم، صبح جمعه هفتم خرداد، از دهکده مقاومت تا قطعه شهدای مدافع حرم بهشت زهرا رژه رفتند» که در طول مسیر، لنز دوربین علی خارا این عکس زیبا را شکار می‌کند.

13950307181819172_PhotoL

و اما در توضیح این یکی عکس، این‌گونه نوشته‌اند؛ «به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی شبکه خبر به نقل از فرادید، «ندا مرحی» عروس ۱۸ ساله و همسرش «حسن یوسف» ۲۷ ساله همراه با عکاس مراسم ازدواج‌شان به میان ویرانه‌های حمص رفتند و عکس یادگاری خود را با شهر جنگ‌زده گرفتند».

این ۲ عکس را کنار هم قرار دادم که خطاب به رزمندگان مدافع حرم، تنها بسنده کنم به جمله‌ای؛ «زندگی، نان غیرت شما را می‌خورد!» الباقی جملات و باقی حرف‌ها را، صرف قیاس این ۲ تصویر، بهتر از هر نویسنده‌ای دارد بیان می‌کند! نیست؟

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. قاسم می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام آقای قدیانی
    ی کمی در مورد وضعیت این روزهای مجلس برامون تحلیل کنین تو قسمت نظرات!
    الان آقای لاریجانی رو بیشتر در خط اعتدال می‌بینید یا اصول‌گرایی؟

  2. سیداحمد می‌گوید:

    آی شهدای مدافع حرم!

    «زندگی، نان غیرت شما را می‌خورد!»

  3. گفت و شنود می‌گوید:

    گنج قارون!

    گفت: رادیو ضدانقلابی «زمانه» با عصبانیت از انتخاب آیت‌الله جنتی به ریاست خبرگان گفته است؛ اصلاح‌طلبان بایستی با انتخاب لاریجانی به ریاست مجلس شورای اسلامی منتظر یک شوک دیگر هم باشند.
    گفتم: دیگه چی؟!

    گفت: این رادیو در تحلیل خود می‌گوید اصلاح‌طلبان آرزوهای خود را تبدیل به خبر کرده بودند و این آرزوها با واقعیت فاصله زیادی داشته است.
    گفتم: خب راست می‌گوید چون تعداد قابل توجهی از نامزدهای مجلس که اصلاح‌طلبان آنها را وابسته به خود می‌دانستند امروزه خواهان ریاست لاریجانی بر مجلس هستند.

    گفت: باید از مدعیان اصلاحات به عنوان کارشناس‌های برجسته! در سیاستگذاری انتخاباتی استفاده شود.
    گفتم: ایول! یارو به یکی از مراکز آموزشی کنکور زنگ زد و گفت؛ می‌خواستم از شما برای امتحانات بعدی مشورت بگیرم. پرسیدند؛ رتبه‌ات چند است؟ گفت؛ حدود ششصدهزار. مسئول مرکز آموزشی گفت؛ تو واقعا گنج قارون هستی، بیا استخدام شو و به داوطلبان بگو چگونه تست زده‌ای که دیگران اونجوری نزنند!

  4. قاصدک منتظر می‌گوید:

    مدافعان حرم؛
    مردان بی‌ادعایی که خالصانه، بی‌توجه به هیاهوی دروغین غرب‌‌زده‌های خوار و ذلیل، در مقابل دست‌پرورده‌های طویله‌ی غرب، کیلومترها آن‌طرف‌تر از مرزها، از حریم دین و میهن و ولایت دفاع می‌کنند و مردانه می‌جنگند تا پای هیچ نامردی به حریم ناموس‌مان باز نشود. از اهل خود دل می‌کنند تا ما در امنیت کامل، در کنار عیال خود خوش باشیم!
    .
    آری!
    «زندگی، نان غیرت شما را می‌خورد!»
    .
    .
    لعنت بر کسانی که این را نمی‌فهمند!

  5. زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی می‌گوید:

    «زندگی، نان غیرت شما را می‌خورد…»!

  6. زهرا می‌گوید:

    عکس اولی واقعا قشنگه…
    انگار موتورسواران شده باشن بادیگارد مراسم عروسی و ماشین عروس…
    حتی یکی از موتوری‌ها، چراغش رو روشن کرده… و شاید داره بوق شادی هم می‌زنه!
    این بادیگاردی مثال کوچک اما بامعنایی است از کاری بزرگتر؛
    دفاع از حریم زندگی، حریم عشق، حریم امنیت، حریم آسایش، حریم راحتی، حریم شادی… و در یک کلام، همان حریم زندگی!
    آری! «زندگی، نان غیرت شما را می‌خورد» ای رزمندگان مدافع حرم!
    به خیلی هزینه‌ها که یکی‌اش ناامن شدن زندگی برای خانواده خودتان باشد…
    و برای فرزندی که دور از سایه پدر، همیشه بهانه‌اش را می‌گیرد…

  7. منتظر می‌گوید:

    سلام
    «زندگی، نان غیرت شما را می خورد!»
    یک دنیا حرف داره برای اهلش… البته برای نااهلش نه! که غیرت براشون معنی نداره، مگر غیرت به اوامر و خواسته‌های کدخدا!

  8. بانو می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت
    «زندگی، نان غیرت شما را می‌خورد!»
    جمله ثقیلی است…
    این روزها زیر بار این همه غیرت، نمی‌دانم چرا راحت زندگی می‌کنیم؟!

  9. ناشناس می‌گوید:

    پس زمینه عروس و داماد عکس اول؛
    اتوبانی تمیز، درختانی سبز، موتورسوارانی غیور، ساختمان‌هایی مرتب، شهری سرحال و…

    پس زمینه عروس و داماد عکس دوم؛
    خیابانی که نیست، خانه‌ای که نیست، ساختمانی که نیست و ویرانه‌ای که هست!

    آری! «زندگی، نان غیرت شما را می‌خورد!» و نه تنها زندگی، بلکه اتوبانی تمیز، درختانی سبز، موتورسوارانی غیور، ساختمان‌هایی مرتب و شهری سرحال هم نان غیرت شما را می‌خورد، ای غیورمردان مدافع حرم!

  10. محمدی می‌گوید:

    بهتر از از این جمله نشنیدم…

  11. سیداحمد می‌گوید:

    کاری به محمدرضا گلزار بودنش ندارم، ولی از لحن بیانش خوشم اومد!
    http://cafenamayesh.com/vizhe/1023/

  12. سیداحمد می‌گوید:

    یکی باید خطاب به دولتمردان ما بگه؛ خودکاری که زیر تعهد برجام رو امضا کرد، همون خودکاریه که زیر تعهد آتش‌بس در خان‌طومان رو امضا کرد!

    آقایان مسئول!
    بیدار بشید از این خواب سنگین برجام!

    وفای به عهد در خونِ دشمنان ما وجود نداره!

  13. سردرگم می‌گوید:

    آقای قدیانی سلام
    سیداحمد یا هر وکیل دیگری که از جانب آقای قدیانی اینجا را مدیریت می‌کنید، خواهش می‌کنم این پیام را به ایشان برسانید.
    من سردرگم هستم
    من برای شهدای مدافع حرم احترامی آسمانی قائلم
    ولی…
    اینک که همسرم ساز رفتن کوک کرده
    اینک که می‌فهمم برای آماده کردنم هر از گاهی گریزی می‌زند به روز رفتن
    انگار تازه فهمیده‌ام که عمیق‌تر و دقیق‌تر ببینم این قضایا را
    انگار تازه برایم فلسفه این کار سئوال شده
    من مخالفم و به او هم می‌گویم مخالفم
    می‌گویم این گونه نگو، که اصلا نمی‌پذیرم
    بله شاید الان مسئله را شخصی می‌بینم ولی سئوال دارم چرا شخصی نبینم؟!
    الان این جهاد کجای دنیای من و دو فرزندم هست؟!
    خلاصه کنم؛ مانده‌ام بین این که مانع فیض و اشتیاق او باشم و یا اینکه پدر فرزندانم و همسرم را نزد خویش نگه دارم؟!
    می‌خواهم مطلبی در این خصوص بنویسید و کمک کنید…
    من به دنبال حجت هستم…
    حجتی که منطقم بپذیرد…
    به او می‌گویم من لیاقت ندارم همسر شهید باشم و او لبخند می‌زند
    اگر بخواهم رو راست باشم شاید ایمان به این مسیر ندارم، هر چند عناد هم ندارم ولی نمی‌توانم خودم را راضی کنم
    احساس می‌کنم مانند هزاران نفری هستم که در مدح مدافعان حرم شبانه روز می‌گویند و می‌نویسند ولی قدمی بر نمی‌دارند…
    و الان نمی‌دانم آیا اصولا باید قدمی بردارند؟!
    آیا این موضوع در مأموریت سپاه قدس نیست؟!
    هنوز به مفهومی ماورایی و فراتر از مأموریت سازمانی برای این جنگ نرسیده‌ام…
    می‌دانم فقط پراکنده‌گویی کرده‌ام…
    و این تجلی واقعی درونی‌ام است
    سرگردانی و تحیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.