وطن امروز یکم اسفند ۱۳۹۵
برای ثبت در تاریخ مینویسم: رهبری که چهارشنبه هفته پیش، باز هم بر لزوم قهر انقلابی با فتنهگران علیه ۴۰ میلیون رای انتخابات ۸۸ تاکید کردند و دوباره نشان دادند به این راحتیها قصد گذشتن از حقالناس آرای مردم را ندارند، همان رهبری هستند که روز دوشنبه ۲۱ تیر ۷۸ در یک سخنرانی عمومی از حق شخصی خویش گذشتند. بنابراین آنچه برای حضرت آقا هیچ موضوعیتی ندارد، حب و بغض شخصی است و آنچه برای ایشان واجد اهمیت مضاعف است، حق و حقوق مردم است. سال ۸۸ قریب ۴۰ میلیون رای درون صندوق آرا ریخته شد لیکن جماعتی خواهان ابطال کل آن انتخابات شدند، چرا که رای اکثریت طبق میلشان نبود! بعضی از این جماعت، شگفتا! خودشان دقیقا با همین سازوکار رئیسجمهور شده بودند! با وجود این، بیهیچ سندی، نظام را متهم کردند به تقلب! و «تقلب» را کردند «اسم رمز آشوب» تا دشمن خبیث، ناظر بر ناآرامی چند خیابان مهم امالقرای جهان اسلام، فرصت را برای وضع تحریمهای معروف به فلجکننده، مغتنم بشمرد! جماعت وقیح، با فتنه بزرگ خود، آبرویی از این مردم و از این نظام بردند که بعید میدانم در تمام عمر نزدیک به ۴۰ سال جمهوری اسلامی سابقه داشته باشد. حالا اما چند ماه مانده به یک انتخابات ریاست جمهوری دیگر، نامه مینویسند که بیایید با ما آشتی کنید! البته این اقل از صداقت را هم ندارند، چرا که در دروغی دیگر، نام این «منتکشی» را «آشتی ملی» میگذارند! چرا آشتی ملی؟! راستش را بگویید که چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری، باز هم بوی کباب به مشامتان خورده! میخواهید دوباره با صندلی قدرت و میز دولت آشتی کنید، چرا دیگر از عنوان «آشتی ملی» استفاده میکنید؟! مگر ملتی که با وجود همه تفاوت سلیقهها و حتی اختلاف عقیدهها، همه با هم متحد و یکصدا هر سال ۲۲ بهمن را در شمایل حماسهای بزرگتر از سالیان قبلش برگزار میکند، احتیاجی به چنین نسخهای دارد؟! مگر ملتی که با وجود رای به نامزدهای غیریکسان، وقت لزوم، حماسه ماندگار «۹ دی» را در یک صف واحد، سراسری و حقیقتا ملی میآفریند، احتیاجی به چنین نسخهای دارد؟! مگر ملتی که روز انتخابات، صف دور و دراز و پررمز و راز رایگیری را مبدل به خاری در چشم دشمن قسم خورده میکند، احتیاجی به چنین نسخهای دارد؟! پس اگر چند ماه مانده به انتخابات، دوباره دلتان هوس «پُست» کرده است، این همه «پَست» نباشید و آنچه «هست» را بگویید، نه آنچه «نیست»! نه! این مردم با هم قهر نیستند که اندک نیازی به نسخه «آشتی ملی» داشته باشند! آنچه اما «هست» فیالواقع تمنای شما برای نشستن دوباره روی صندلی است! یعنی هنگام منتکشی هم حاضر نیستید برای لحظهای از برج عاج تکبرتان پایین بیایید و بدون هزینه از واژه مقدس «ملی» مایه از خود غیرملیتان بگذارید؟! ممنون میشویم نجس نکنید این واژه مطهر را! از جمله مهمترین مظاهر «ملی» همین صف دشمنشکن روز انتخابات است که شما اندک حرمتی برایش نگه نداشتید و ۴۰ میلیون رای شمارش شده را به هیچ گرفتید و با پرهیز از پیگیری اعتراضتان از مجاری قانونی، رسما ثابت کردید که «انتخابات بهانه است؛ اصل نظام نشانه است»! واقعا چه کردید شما با حرمت آن مادر شهید که صبح علیالطلوع با تصویر جگرگوشهاش میرود محل حضور، محل حماسه، محل وحدت، محل سرنوشت تا اولین رای را درون صندوق انتخابات بیندازد؟! واقعا چه کردید شما با حرمت آن پدر شهید روستایی؟! واقعا چه کردید شما با حرمت رایاولیهای انتخابات ۸۸ که با کلی امید و آرزو و نشاط آمده بودند آرزوی بزرگ خود را بدل به خاطرهای شیرین کنند؟! به چه حقی تلخ کردید این خاطره را؟! مگر حتی همان سال ۸۸ که تنور رقابت، داغتر از حد معمول بود، مردم در روز انتخابات، جلوهای جز «اتحاد» داشتند و بذری جز «وحدت ۴۰ میلیونی» در زمین صندوق آرا کاشتند که اینک دعوتشان میکنید به آشتی با هم؟! از قضا، آنچه بعد از روز انتخابات، محل بعضی بگومگوها میان مردم شد، ناشی از ادعای دروغ شما بود لیکن هر چه بیشتر معلوم شد «انتخابات بهانه است؛ اصل نظام نشانه است»، اهداف شوم شما هم بیشتر برای مردم معلوم شد و معلوم شد که حقیقتا اصل انتخابات، بهانه است و نشانه، اصل دیگری است! و از ورای فهم همین مهم بود که یومالله ۹ دی، تجلی حضور «همه مردم» شد در «همه کشور»! و آنقدر خودجوش و درونزا که در بعضی شهرها، یک روز پس و پیش این یومالله هم یوماللهی دیگر آفریده شد. اینک چه مضحک که دعوتکننده این مردم به «آشتی ملی» شما پرچمداران اختلاف و علمداران دروغ بزرگ تقلب باشید! سال ۸۸ دستاندرکاران انتخابات که عمدتا امنای مردم و خود مردم هستند، «۴۰ میلیون رای» شمردند؛ ۴۰ میلیون رای! آسان است؟! و اما شما به همه این ۴۰ میلیون عدد، لگد تمرد از قانون زدید و زحمات رایدهنده و رایشمارنده را نادیده گرفتید و خستگیها را به تن باقی گذاشتید و باغی شدید علیه مردم و رایشان! بشمار ببینم آقای مدعی، از یک تا ۴۰ میلیون چقدر زمان میبرد؟! ۴۰ میلیون بار، آنهم در همه رسانههای مکتوب و مجازی، با صدای رسا باید بگویید «غلط کردیم» و این «غلط کردیم» را آنقدر باید تکرار کنید که همه از دوست گرفته تا دشمن، بشنوند و الا اذعان به عدم تقلب در انتخابات ۸۸ تنها در جلسات خصوصی، حلال هیچ مشکلی نخواهد بود! مگر خصوصی فتنه کردید و مگر خصوصی بر طبل دروغ بزرگ تقلب کوفتید که حالا خصوصی اعلام میکنید که «بله! معتقد نیستیم تقلب شده!» در نهایت لازم است اشاره کنم که هر تمنایی برای آشتی، آدابی دارد! فتنه سال ۸۸ اما تصادف ۲ ماشین در میدان انقلاب نبود و «قهر قهر تا روز قیامت» ۲ کودک خردسال هم نبود! لذا تمنای آشتی هرگز جدی نخواهد شد الا با عمل به موارد زیر:
یک- اذعان عمومی به اینکه سال ۸۸ تقلب نشد.
دو- عذرخواهی از مردم و نظام.
سه- تلاش حداکثری در مقام عمل برای برگرداندن آبرویی که بردید.
چهار- تلاش حداکثری در مقام عمل برای لغو آن دسته از تحریمهایی که مشخصا فتنه شما باعث وضع آن شد.
پنج- مشاهده توبه واقعی، در گفتار و رفتار بعدی شما. فیالمثل اینگونه نباشد که از تمنا برایی آشتی خود با نظام، تعبیر به «آشتی ملی» کنید.
این همه را انجام دهید؛ به انضمام گرفتن رضایت تکتک این ۴۰ میلیون رای، بعدش آنچه بزرگ است، خداوند بزرگ است!
به نام خدا
در بحث آشتی، اونم از نوع ملی (!) جهت فلش، سمت سران فتنه و رفع حصر اونهاست…
سلام
اینها سر و ته یه کرباسند…
حساب کردم اگر این حضرات هر شب مانند نماز وتر، سیصد بار بگویند؛ «غلط کردم» ۳۶۵ سال و ۳ ماه طول میکشد!
واقعا خداوند ما را از خطاهای حقالناسی در امان دارد…
حاجحسین!
این حرفها رو ۱۰۰ بار گفتی، ۱۰۰۰ بار دیگه هم بگی، هیچ فرقی نمیکنه…
دنبالههاى سخیف این فتنهگران، با کمال بیشرمى، طرح ۲ فوریتى مىدهند که اگر در اجتماعات بدون مجوزشان، کسى سؤال یا اعتراض کند، به زندان محکوم میشود!
و با کمال سفاهت و پررویی صحبت از رفع حصر کسانى مىکنند که مقدسترین تجمع مردم را در روز عاشورا به خاک و خون کشیدند و چون یزیدیان بىحیا، جوانان ملت را آتش زدند! آنها در آن روز، بنیانگذاران داعش بودند!
منتظریم که خداوند یکیکشان را با بىآبرویی، در دریاى قهر خود غرق کند، آنچنان که فرصت پوشیدن لباسشان را نداشته باشند! آنها روسیاهان دنیا و آخرتند!
«اگر چند ماه مانده به انتخابات، دوباره دلتان هوس «پُست» کرده است، این همه «پَست» نباشید و آنچه «هست» را بگویید، نه آنچه «نیست»!»
.
نامردمان کور
با چراغ راه کورتر دشمن
با نادیده گرفتن ۴۰ میلیون رأی مردم
ادعای دروغ بزرگ تقلبی را کردند
که بعد از گذشت چندین سال
این ادعا
هنوز بوی گند و آزاردهنده میدهد!
.
«پس این همه پَست نباشید!»
نتیجه بولد کردن نظرات موافق و کوبیدن مخالفین و حذف برخی نظرات، چیزی جز بیرونقتر شدن اینجا نیست.
البته حرفهای تکراری و عدم بهرهگیری از قوه استدلال و پوشاندن مقصود در زرورق کلمات قلمبهسلمبه نیز مزید بر علت است.
امیدوارم این نوشته را به حساب یک نقد بگذارید و نوچههای مجازیتان را به جان بنده نیندازید.
من یه دانشآموز دارم، یه کمی شیرین عقله…
وقتی بقیه رو اذیت میکنه، بهش میگم الان باید چی بگی؟
دستشو میذاره رو سینهش و میگه «خواعش میکنم»!
البته این طفلکی منظورش «ببخشید»ه…
اما کار اونا از شیرینعقلی گذشته!
واقعا دارن بهجای «ببخشید»، میگن «خواهش میکنم»!
فکر میکنید…
چرا تکلیف…