وطن امروز ۲۶ اسفند ۱۳۹۵
موسم بهار است. بر شاخه مرده درخت خشکیده، آن لحظه که شکوفه حیات، دوباره نقش زندگی میدهد، آری! «معاد» را باید به یاد آورد که لحظه برانگیخته شدن برای همه ماست. مردههایمان این لحظه را خواهند دید و زندههایمان هم، البته بعد از مرگ! باشد اگر هنوز نفسی ما را هست، به تأسی از بهار، خود را برای لحظه مرگ و لحظه برانگیخته شدن بعد از مرگ آماده کنیم! این از میعاد بهار و لحظه معاد لیکن لحظههایی دیگر نیز، بزرگی میکند در تاریخ زندگی آدمی. آن لحظه که آدم و حوا در وادی عرفات همدیگر را یافتند؛ آن لحظه که یعقوب، بعد از عمری انتظار، یوسف گمگشته خود را دید؛ آن لحظه که کشتی نجات نوح، ایمن بر زمین نشست؛ آن لحظه که آتش بر ابراهیم، سرد و سلامت شد؛ آن لحظه که دریا پیش پای موسی شکافته شد؛ آن لحظه که عیسی درون گهواره زبان گشود تا از مادر پاکدامن خود دفاع کند؛ آن لحظه که «محمد» در خلوت حرا، مبعوث شد به پیامبری؛ آن لحظه که فتح بزرگ مکه حادث شد؛ آن لحظه که در برکه غدیر، آخرین رسول خدا با بالا بردن دست امیرالمومنین، رسالت خود را کامل کرد… و آن لحظه که علمدار کربلا، سیاهه شبپرستان را به کناری زد و به شریعه رسید، از جمله بزرگترین لحظات تاریخاند که از فرط حماسه و شکوه و عظمت، هم تبسم را بر لب جاری میکنند و هم اشک را بر دیده! لیکن لحظهای هم هست که هنوز نیامده! و چون بیاید، این همه لحظه را که برشمردم، با خود به همراه دارد! سخن از آن لحظهای میگویم که «منجی عالم بشریت» تکیه بر دیوار کعبه میزند و ندای «انا المهدی» سر میدهد… در این لحظه ناب وعده شده، تو گویی آدم و حوا تازه همدیگر را مییابند و یعقوب، تازه یوسف را! تو گویی سفینه نوح، تازه آن لحظه به زمین خواهد نشست و آتش، تازه آن دم بر خلیل بتشکن خدا، سرد و سلامت خواهد شد! تو گویی آن لحظه، تازه دریا بنای شکافتن، پیش پای موسی را دارد و تازه عیسی میخواهد درون گهواره زبان به معجزه باز کند! تو گویی لحظه عظیم ظهور، این دوباره «محمد» است که به رسالت مبعوث میشود و این دوباره مکه است که توسط مردی از سلاله آخرین رسول خدا فتح میشود! تو گویی آن لحظه، همان لحظه تاریخی غدیر است و همان آن که سقای آب و ادب، خود را به شریعه میرساند! یا مقلب القلوب و الابصار! تمام هستی از ازل تا ابد، لحظهشماری میکنند برای آن لحظه که «مهدی فاطمه» تکیه بر دیوار کعبه زند و بر این شاخه مرده درخت خشکیده حیات، دوباره نقش زندگی بدهد!
وطن امروز ۲۳ اسفند ۱۳۹۵
برای مرحوم هاشمی، هزاری هم ویژهنامه دربیاوری و ذیل تصاویر آن مبارز قدیمی، هزاری هم تیتر درشت بزنی، آن اندازه به دردش نخواهد خورد که من اینجا از مخاطبان یادداشتم بخواهم تا گرم مطلب نشدهاند، فاتحهای نثار روحش کنند که قطع به یقین، رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت، به این «قرائت» بیش از آن «سیاست» نیاز دارد، بخصوص حالا که دستی کوتاه از دامن دنیا دارد.
این از نکته اول! و اما زنجیرهایها جوری در وصف مرحوم هاشمی، زبان به تملق باز میکنند، تو گویی ما یادمان رفته چیزهایی که علیه همین شخص ایشان مینوشتند! نه فقط در روزنامه، بلکه کتاب هم منتشر میکردند! دوره سراسر اخلاق(!) دوم خرداد، کافی بود یکی در جایی، بار سفر اخروی بسته باشد! چنان انگشت اتهام را متوجه مرحوم هاشمی میکردند و چنان دور از الفبای انصاف، علیه ایشان مینوشتند که نه حدی داشت و نه حسابی! ۲ نکته مستتر است در همین نکته دوم یادداشت. اولا: مرحوم هاشمی حتی در همان عصر دوم خرداد هم عاری از اشکال و اشتباه نبود لیکن زنجیرهایها، به شهادت مندرجاتشان، بیش از آنکه منتقد خطاهای آقای هاشمی بوده باشند، تخریبکننده و تهمتزننده به ایشان بودند! ثانیا: هم آن روز که در مقام حمله به هاشمی، اتهامات هرگز ثابتنشده به او زدند، کارشان نادرست بود و هم امروز که در لباس دوستی، القاب و عناوین عجیب و غریب نثار او میکنند! اینکه معصوم میفرمایند: «جاهل را نمیبینی، الا در حال افراط یا تفریط» یکی هم یعنی اینکه زنجیرهایها را نمیبینی، الا در حال افراط «عالیجناب سرخپوش» یا تفریط «سردار فلان و بهمان»!
نکته بعدی، نحوه مواجهه جریان انقلابی با آقای هاشمی است. من و ما، هرگز به مرحوم منظور، آن اتهامات زشت دوم خردادی را نزدیم، بلکه برای حرف خود، مصداق روشن داشتیم. هم موضوع سخن را دقیقا معلوم میکردیم و هم غالبا موضع منطبق با آن موضوع را اتخاذ میکردیم! چه در مقام دفاع از هاشمی و چه در مقام نقد او، هرگز رویه زنجیرهایها را پیشه نکردیم! ۴۰ سال دیگر هم از درگذشت هاشمی گذشته باشد، ما باز پای دفاع خود از هاشمی برابر اتهامات درشت دوم خردادیها خواهیم ایستاد، همچنان که پای نقد خود به مواضع ایشان، مثلا در سال ۸۸! ما همچنان که سال ۹۲ نشان دادیم، همواره برابر رای مردم و منتخب مردم، مواجهه محترمانه داشتیم و از همگان نیز همین مواجهه را انتظار داشتیم، لذا آقای هاشمی را به قانون و حق و معیار میسنجیدیم، نه برعکس! بر اساس همین سنجش، هر جا که لازم بود، از ایشان دفاع کردیم و هر جا که نه، نه! دقت کنید! ما کی و کجا به آقای هاشمی تاختیم که به عنوان مثال، چرا بعد از سوم خرداد، همان جنگی که امام برای یک ذره و یک روزش هم نادم و پشیمان نبود، ادامه پیدا کرد؟! من در این متن، کاری به موضع شخص مرحوم هاشمی درباره آنچه گفتم ندارم اما فراموش نکردهایم که در دوره دوم خرداد، دوم خردادیها، ذیل همین بحث، چقدر فرمانده جنگ را و چقدر خود جنگ را نکوهش و سرزنش کردند! حالا با ۴ تا تیتر درشت «حماسه اکبر» که ما دچار فراموشی نمیشویم! طرفه حکایت اینجاست؛ برای زدن جبهه و جنگ و امام و شهدا، روزی اگر تخریب آقای هاشمی جواب میداد، زنجیرهایها باکی از این تخریب نداشتند؛ روزی هم اگر، حمایت از آقای هاشمی جواب میداد، هکذا! برای زنجیرهایها، اساسا خود مرحوم هاشمی موضوعیت نداشت! و هنوز هم ندارد! در مواجهه با دیگران هم همین گونهاند! هیچکس را نه برای خودش میخواهند و نه البته برای خدا! نه آن روز که «عالیجناب سرخپوش» مینوشتند، نیت الهی داشتند و نه امروز که «سردار مصلحت»! نگاه زنجیرهایها به عناصر میدان سیاست، تابعی از همان نگاه دشمن به خود زنجیرهایهاست! خواستن آدمها یا نخواستن آدمها بر اساس همه چیز جز خدا! و جز اصول! و جز ارزشها! و جز قانون! هاشمی آدم بدی میشود، اگر فتنهگران ۷۸ را «الواط» بخواند و آدم خوبی، اگر فتنهگران ۸۸ را نه! غالبا همیشه و غالبا با همه، همینطور رفتار میکنند زنجیرهایها! پای تخته بشدت روسیاه روزنامهشان «ضربدر» را عمدتا میگذارند جلوی نام خوبها! یا جلوی کار خوب! کافی است تو بد شوی، تا حمایتت کنند و کافی است تو خوب شوی، تا با چماق بایکوت ایشان مواجه شوی، اگر نه حالا با چماق تخریب! به نفع رسواشدگان تقلب اگر موضع بگیری، هوایت را در حد ۶ ستون در صفحه نخست خود دارند اما خدا نکند موضع بگیری علیه فلان حرف غلط وزیر امور خارجه! اینجا میشوی همان آدم بد که تا مدتها میروی در لیست سیاه حضرات! با این اوصاف، باید هم فردای شهادت سردار مظلوم ما، وقیحانه تیتر بزنند «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد»! و باید هم رنگ لوگوی خود را بر پرچم تکفیریهای لعین، ست کنند! کلا هماهنگی زنجیرهایها، با مواضع بد است و آدمهای بد! «ادبیات منقلی» را به خوبی و در جهت مثبت، پوشش میدهند اما همان فرد اگر روزیروزگاری، سخنران مراسم یومالله ۲۳ تیر ۷۸ باشد، با آن روی دیگر زنجیرهایها روبهرو میشود! دوستی با مواضع بد آدمها و دشمنی با مواضع خوب آدمها، اصلا و اساسا همه کسبوکار زنجیرهایهای نامحترم است! مرحوم هاشمی اگر تحلیل غربیها در خطبه نمازجمعه را محکوم کند، میشود آدم بد اما با فتنهگران علیه انتخاباتی با مشارکت ۸۵ درصدی مردم اگر همراهی کند، میشود آدم خوب! پرونده به این روسیاهی دارند و آنوقت، رزمندگان دفاع مقدس را با «سربازان وحشی قوم آتیلا» قیاس میکنند! گفت: «کافر همه را به کیش خود پندارد»! سربازان وحشی قوم آتیلا، امروزهروز، مصداقی به روشنی همین زنجیرهایها ندارند که هم در لوگو و هم در تیتر یک، همصدایی با وحشیترین تروریستهای عالم میکنند! و با افراد و اشخاص و عناصر، دقیقا عین وحشیها برخورد میکنند! فرد وحشی، تمرد از قانون را حمایت میکند؛ زنجیرهایها هم! فرد وحشی، لگدپراندن به ۴۰ میلیون رای مردم را خوب و درست تصور میکند؛ زنجیرهایها هم! مرز وحشیگری با غیر آن، قلم دست گرفتن نیست، که سلمانرشدی ملعون هم چاقوکش سر گردنه نبود! مرز وحشیگری با غیر آن، در ترس از خداوند منان است!
القصه! همه این نکات که نوشتم، مقدمهای بود برای این نکته اصل کاری! در ورای رخدادها، چه خوب اگر دنبال سخن خدا با خود باشیم! اگر دست آقای هاشمی از دنیا کوتاه شد، دست ما نیز کوتاه خواهد شد! حواسمان هست؟! هیچ به مرگ، اندیشه میکنیم که تا چه حد به ما نزدیک است؟! من دیروز داشتم به بچههای روزنامه میگفتم که این ویژهنامههای زنجیرهایها، اصلش را بخواهی و راستش را بخواهی، «ویژهنامه مرگ» است که چقدر به ما نزدیک است! گیرم آنها اسم دیگری رویش بگذارند و تیتر دیگری برایش بزنند و چیز دیگری درونش بنویسند اما جز این نیست که جملگی «ویژهنامه مرگ» است! ما اصحاب رسانه، چه داریم برای ارائه به خدا؟! زنجیرهایها چه دارند؟! تهمت زشت دیروز «عالیجناب سرخپوش» در وصف همان که امروز «سردار چیچی» میخوانندش؟! وقتی از خوب یا بد و از سیاستمدار گرفته تا غیر آن، بازگشت همه به سوی خداست، وای بر ما! وای بر ما که برای آنچه مینویسیم و آنچه نه، باید جواب پس بدهیم! «عالیجناب سرخپوش» چرا؟! «اسطوره کذا» چرا؟! و این نوشته چرا؟! اینکه ناخدای باخدای کشتی انقلاب، اشک میریزند هنگام توصیه به «عبور از سیمخاردار نفس»، یکی هم یعنی آماده باید باشیم من و ما، ایضا شما زنجیرهایها، برای روزی که به جای روزنامه فردا، باید کارنامه دیروز را ارائه دهیم! آهای دوستان! اینکه خواندید، سرمقاله همه سالنامههایی است که این روزهای اخیر درآوردید! عاقبت دیدم حیف است «ویژهنامه مرگ»، سرمقالهای غیر از تنبه و هشدار نسبت به امر حتمی مرگ داشته باشد! پس مهم نیست مرگ کدامیک از ما زودتر باشد؛ مهم آن است که بدانیم مرگ برای همه ما برنامهها دارد! مرحوم هاشمی، خودش ختم سیاست بود! خوب است حالا که دستی کوتاه از دامن دنیا دارد، برایش فاتحه بفرستیم! راستی! کدامیک از ما میتوانیم ضمانت دهیم همین بهار پیش رو را خواهیم دید؟! و اصلا همین فردا را؟! و همین یک لحظه بعد را؟! خدایا! رحمی… رحمی!
وطن امروز ۱۸ اسفند ۱۳۹۵
هر چند این روزها صدای اعتراض به دولت اعتدال، از هر کوی و برزنی شنیده میشود و هر چند مردم کوچه و بازار، به حیث کار و کارنامه، هرگز نمره قابلی به رئیس این دولت نمیدهند و هر چند شماری از مهمترین وزرا، از همین الان صف خود را از روحانی جدا کردهاند، لیکن در مقام قضاوت، بیانصاف نباید بود و دستاوردهای مهم دولت اعتدال بویژه رئیس آن را نباید نادیده گرفت که اگر جز این باشد، از مصادیق بیتقوایی است. باورم هست دستاوردهایی دارد دولت فعلی، بعضا متمایز و ممتاز. نخستین دستاورد اینکه اگر ۴ سال تمام، هر ۲۴ ساعت شبانهروز میخواستیم برای گروهی از این مردم، «صحیفه نور» بخوانیم و از خمینی یا صدالبته خامنهای، کد بیاوریم که چرا نمیتوان به مذاکره با آمریکا خوشبین بود، قطع به یقین، به این وضوحی نمیشد که دولت اعتدال در مقام عمل نشان داد به شیطان بزرگ نمیتوان اعتماد کرد و اگر هم اعتماد کنی، عاقبتی جز ابراز ندامت در پی ندارد! این دستاورد بزرگ آیا چیز کمی است؟! کدام دولت به خوبی این دولت توانست حتی به آن دسته از مردمی که با حسنظن به آمریکا نگاه میکردند هم ثابت کند که شیطان بزرگ، هرگز وفایی به عهد خود ندارد؟! کدام دولت به خوبی این دولت توانست ثابت کند که دستبرداشتن از آرمانها، هرگز متضمن این نیست که تو از گندم ری بخوری؟! یا توهم بزنی دیگر تحریمها لغو شد و تمام؟! یا خیال کنی چون درون قلب رآکتور خودکفایی، سیمان سیاه بیتدبیری ریختهای، پس چرخ کارخانهها و کارگاهها میچرخد؟! دستاورد از این مهمتر که بعد از آنهمه شانتاژ زنجیرهایها، عاقبت معلوم شد هستهای بهانه است و نه مقصر؟! دستاورد از این بالاتر که بعد از آنهمه دروغ زنجیرهایها، عاقبت معلوم شد مشکل اقتصادی، اندک ربطی به پیشرفتهای ما در سایر حوزهها ندارد؟! دستاورد از این ارزشمندتر که بعد از آنهمه اراجیف زنجیرهایها، عاقبت معلوم شد علاج معضل ضعف در حوزه اقتصاد، کوبیدن بر فرق نقاط قوت ما در سایر حوزهها یا فروش آنها به اجنبی، آنهم به قیمت مفت نیست؟! دومین دستاورد اینکه معلوم شد وقتی مشکل از ناحیه بیتدبیری مدیر اجرایی است، پیادهروی با دشمن و دستدادن همراه با لبخند به او، هرگز جای خالی تدبیر نداشته را پر نمیکند، بلکه تنها و تنها دشمن را به فشار بیشتر تشویق میکند! آیا دستاورد از این بهتر که ثابت شد وقتی ریشه اصلی مشکلات اقتصادی کشور، داخلی است، نگاه صرف به خارج، نه فقط تحریم را باقی میگذارد و نه فقط اثر تحریم را باقی میگذارد، بلکه هر روز مشکلی به مشکلات قبلی اضافه میشود؟! سومین دستاورد اینکه بیش از پیش معلوم شد «مرگ بر آمریکا» اولا شعاری از سر احساس نیست و ثانیا مصداق گزکدادن دست دشمن نیست. از قضا دشمنی چون شیطان بزرگ، با این همه دشمنی و تحریم و تهدید و با این همه نقض عهد که حتی صدای ظریف وزیر امور خارجه دولت فعلی را هم درآورده، حقا که لایق مسلم مرگ است! چهارمین دستاورد اینکه معلوم شد به صرف ژنرال خواندن چند مدیر لای منگنه سیمخاردار نفس و فساد و حقوق نجومی که بعضا حتی با تریلی هم نمیتوان صفرهای روی دوش فیششان را حمل کرد، حلوای شیرین وارد کام این مردم نمیشود! و البته که ارائه آمار هم، برای این همه بیکار، کار نمیشود! پنجمین دستاورد اینکه معلوم شد اگر بخواهی در آخرین سال دولت خود هم، همه مشکلات را گردن گذشتگان بیندازی، حتی روزنامه طرفدارت هم علیه این همه پشت هم اندازی و مغالطه، در حد تیتر یک به تو اعتراض میکند! و به این چیز فرض گرفتن مردم، از بزرگ گرفته تا کوچک، به تو اعتراض میکنند! آری! دیدم بیانصافی است اگر اشاره نکنم به این دستاوردهای ارزشمند، آن هم در شرایطی که همگان حتی افرادی از داخل کابینه هم معترض و متعرض به نحوه ریاست فعلی بر قوه مجریه هستند! و این درست که در این ۴ سال، اندازه ۴۰ سال بر ما سخت گذشت اما باز هم خوب است ناشکر نباشیم و فیالواقع تشکر کنیم از این همه دستاورد واقعا روحانی!
بسمالله…
منتظریم!
خدا حفظشون کنه!
در پناه حضرت زهرا باشند…
http://www.ghadiany.ir/1391/17976
تا این لحظه! 🙂
به به… نوبتی هم که باشد نوبت شیربچه تخس و غیرتی و نترس و دلاور مسجد جوادالائمه، شهید بامعرفت و مشتی «مسعود رضوان» است. گاهی با خود و بیخود، گیر میداد به پدرم که؛ «گلبرگ سرخ لالهها را بخوان»… و پدرم میخواند؛ «در کوچههای شهر ما بوی شهادت میدهد»… مسعود آقای رضوان البته ناگفته نماند از جرزنهای درجه یک فوتبال بود، منتهی در جرزنی و خورهبازی، حریف پدرم نمیشد! و متأسفانه باید اذعان کنم نامبرده نیز یک پرسپولیسی دو آتشه بود! مهمترین خصوصیت مسعود رضوان، با مرام بودن اوست که خود به خدایی در چهرهاش هم هویداست. در کتاب «گردان عاشقان» صفحات ۲۴ و ۲۵ مختص شهادت مسعود رضوان است… «سلاح مسعود نباید بر زمین بماند. بیسیم را از پشتش باز کردم. عباس هم سراغ مسعود را میگرفت، ولی دیگر دیر شده بود. مسعود فقط جسمش در این دنیا بود و بس!» وقتی خبر شهادت مسعود رضوان به پدرم رسید، گفت: «این بار او جرزنی کرد» اما وقتی نیمساعت بعد خبر شهادت پدرم به گوش اصغر آبخضر رسید، یادش آمد که این ۲ همیشه با هم جر میزدند و همیشه با هم بازی را میبردند! مثل اون فوتبال گل کوچک دوکوهه… مثل اون همه فوتبال توی زمین خاکی میلان… مثل بازیهای زمین شماره ۲ آزادی… مثل… مثل چی بگم آخه؟!… درود خدا بر تو باد عمو مسعود رضوان. سالاری به مولا… مردی تو…
http://www.ghadiany.ir/1392/18542
لالا کن دختر زیبای شبنم…
http://sv.jenabmusic.com/94/esfand/6/Ali%20Zand%20Vakili%20-%20Lalaei.mp3
http://upir.ir/951/guest/n00226890-r-s-006.jpg
http://upir.ir/951/guest/13941225000659-PhotoL.jpg
http://upir.ir/951/guest/photo-2015-10-27-18-50-48.jpg
http://8pic.ir/images/e4dg1als6c8g2d6ogicr.jpg
http://upir.ir/951/guest/1-1.jpg
http://upir.ir/951/guest/002_75e09.jpg
http://upir.ir/951/guest/1283878-899.jpg
و …
ماشاءالله
خدا حفظشون کنه البته زیاد
در گذر مرگ سرخ
هر که تو را دید گفت:
برگ گل سرخ را
باد کجا می برد…؟!
اللهم اغفر شهدائنا وارفع درجاتهم واحشرهم مع شهداء کربلا
دندان!
گفت: چه خبر؟!
گفتم: بالاخره نفهمیدیم که اینهمه کالای خارجی از لوازم خانگی گرفته تا میوه و انواع و اقسام لباس و پارچه و… از کجا وارد کشور میشود؟ که رکود و تعطیلی کارخانجات داخلی و بیکاری جوانان کشورمان را در پی دارد؟
گفت: این چه سؤالی است؟ خب! از طریق قاچاق.
گفتم: آخه چطور ممکن است که هزاران تن میوه و دهها هزار نوع از لوازم خانگی و… به صورت قاچاق وارد کشور شود و هیچکس هم متوجه نشود؟! پس دستگاههای مربوطه با آنهمه بودجههای کلان که برای مقابله با قاچاق در اختیارشان است چه میکنند؟
گفت: چه عرض کنم؟! فعلا که به جای برخورد قاطع با مافیای قاچاق، فقط برای آنها خط و نشان میکشند!
گفتم: یارو به دندانپزشکی مراجعه کرده و گفت؛ این دندان عقلم کج درآمده! دندانپزشک گفت؛ یعنی میخواهی آن را بکشم؟ و یارو گفت؛ نه قربان! آمدهام یک کمی نصیحتش کنی شاید سرعقل بیاید و به راه راست هدایت شود!
تیتر فردای کیهان
نه تنها تهران که اهواز و اراک و رشت و شیراز و یزد و…. هم همه ی ایران نیستند!!
انشاءالله در پناه خدا و ائمه اطهار، سالم و صالح و عاقبت به خیر باشند و حافظ خون شهید اکبر قدیانی.
.
.
.
به نیابت از همه شهدا مخصوصا شهدای «قطعه۲۶»؛
«السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى جمیعا سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ».
توی یکی از مجالسی که رفته بودیم، آ سید مهدی میرداماد (مداح معروف) یک جمله خیلی زیبایی گفت که مو به تنم سیخ شد.
گفت: توی یک مجلسی بودیم همه جمع بودند و درحال گفت و گو و بگو بخند، پیرزنی با قامتی خم گوشه ای نشسته بود، خوب که دقت کردم دیدم مادر شهیدان زین الدین هست. کسی نمیشناختنشون و تنها نشسته بودند و سر به زیر.
به نظرم درسته شهدا چراغ راه هدایت ما هستند و باید یادشون رو همیشه زنده نگه داریم ولی زنده نگه داشتن و ارج نهادن به مقام مادر شهدا، اگر بیشتر از یاد خدا شهدا نباشه، کمتر نیست، چرا که این عزیزان، در دامان خود فرزندانی را تربیت کردند آنهم در آن برهه از تاریخ، که شدند چراغ راه هدایت ما، اگر بینا باشیم.
سید احمد!
چی کار کردی با دلمون داداش…
«حتی اگر برهان دیگری در دست نداشتم، ظهور انقلاب اسلامی و بهتر بگویم، بعثت تاریخی انسان در وجود مردی چون حضرت امام خمینی برای من کافی بود تا باور کنم که عصر تمدن غرب سپری شده است و تا آن وضع موعود که انسان در انتظار اوست فاصله ی چندانی باقی نمانده است. حقیقت دین را باید نه در عوالم انتزاعی که در وجود انسان هایی جست که به خلیفه اللهی مبعوث شده اند!»
شهید آوینی
شهدا شرمندهایم.
زنگ!
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: دولت در ماجرای غارت ۲ میلیارد دلاری آمریکا از اموال ایران، دولت احمدینژاد را مقصر میداند و دولت احمدینژاد دولت روحانی را.
گفت: آقای عراقچی هم میگوید این سرمایهگذاری در دولت اصلاحات صورت پذیرفته است.
گفتم: یعنی از نظر این آقایان، آمریکا که دست به این سرقت علنی و غارتگری بزرگ زده است هیچ تقصیری ندارد؟!
گفت: حالا چرا به جای این که همه با هم علیه آمریکا دست به اقدامی بزنند و منافع آمریکا را در منطقه و یا هر جای دیگری به خطر بیندازند، علیه همدیگر شاخ و شانه میکشند؟
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو هر وقت از دست دیگران عصبانی میشد برای اینکه بالاخره کاری کرده باشد، زنگ در خونه خودشو میزد و فرار میکرد!
زیر آن چتر نور
http://kayhan.ir/fa/news/73802
صلواتی نثار روح پاک شهید مطهری کنیم!
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
خدا حفظشون کنه، عاقبت به خیر بشن الهی!
یاد «شهید قدیانی» گرامی و نامش جاوید باد!
سلام!
ارواح طیبه همه شهیدان بخصوص شهید اکبر قدیانی و شهید مسعود رضوان و شهدای ۶۱/۰۲/۱۰ و قطعه ۲۶ شاد.
صلواتی نثار روح پاکشان میکنم؛
*اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*
خدا نوههای بابا اکبر را سلامت بدارد.
معلمین بزرگوار قطعه ۲۶!
«چشم انتظار» بزرگوار، «برف و آفتاب»، «فرهنگی» و «خواهر شهید» عزیز و گرامی و سایر دوستانی که معلم هستند و در «قطعه ۲۶» از محضرشون درس میگیریم، روزتون مبارک!
خیلی متشکرم سمانه خانم عزیز! 🙂
البته تو این جمعی که فرمودید خود قطعه بزرگترین معلمه!
http://www.ghadiany.ir/1395/26323/comment-page-1#comment-183979
حسین قدیانی!
ممنون که وقت گذاشتید و جواب دادید.
در مورد نحوه تأیید کامنت، این احساس من هست که چاپ نشدن برخی کامنتها نامردی هست، چون آدم براش وقت میذاره و فکر میکنه و این مطلب رو مینویسه. البته ایراد داشتنش حرف درستی هست اما میتونید بخواید که اصلاح بشه کامنت.
اما در مورد بحث تقلب و ربطش با رهبری، نظر شخصی من اینه که در صورت درست بودن فرضیه تقلب، رهبری در جریان این مسئله نبوده و دولت احمدینژاد بدون اطلاع و آگاهی رهبری دست به این اقدام زده و رهبری هم بنا به سنت همیشگی و البته جایگاه خاص و مصلحت کل نظام، تصمیم به واکاوی بیشتر نمیگیرد و صحت آن را تأیید میکند. البته فکر کنم قبلا هم گفتم که تبریک رهبری، فردای انتخابات و اعلام ۲۴ میلیون رأی برای من قابل درک نیست. چرا که ۳ کاندیدای دیگر اعتراض داشتند و از نظر من حقیر بهتر بود رهبری این اظهار نظر را بعد از اتمام زمان شکایت، میکرد. واقعیت اینه که یه شخص معمولی مثل من و خیلیهای دیگه که کم هم نیستند و دور دوم هم لیست امید رو پیروز کردن، زمانی به «دروغ تقلب» باور مییابند که در فضایی عادلانه با حضور کاندیداهای معترض و دیگران بررسی جامعی رخ دهد و این قضیه مورد قبول بزرگان قرار گیرید. آخه تقلب مثل بحث سود برجام یا مقایسه دولتها نیست که یکی بگه این دولت بهتره، یکی بگه اون! یا برجام خوبه یا بد! اگه تقلب شده، همه میگن شده و اگه نشده همه میگن نشده، دلیل این تفاوت و دودستگی بزرگ که یه عده میگن تقلب شده و یه عده میگن نشده، عدم شفافیت هست. این قضیه یه روزی حتی ۱۰-۲۰ سال دیگه هم که شده، باید حل بشه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
عاقبت، کاش ی جوابی هم به کامنت «یا حسین» و «قاصدک منتظر» میدادی! اگر هنوز هم ندیدیشان، حتما ی چشمپزشک برو! 🙂
و اما چند ماه پیش دادگاهی با حضور «م. ه» برگزار شد! حکم هم صادر شد! همون رو ی نفر گفت؛ «پدرسوختهبازی»، جماعتی گفتند؛ «کافی نبوده»، جماعتی گفتند؛ «هر چه باشد، تمکین در برابر قانون باید کرد»، جماعتی سکوت کردند و شماری هم گفتند؛ «زیادهروی بوده»! بگذریم که حتی میتوان درباره عادلانه یا ناعادلانه بودن فضای اون دادگاه هم کلی بحث کرد و احیانا به ۲ یا چند دستگی رسید! برادر من! اگر تمرد از قانون بخواهد ملاک باشد، شما میتوانی حتی خود اون دادگاه مد نظرت رو هم متقلبانه بخوانی، چه رسد به رأی صادره! من در توضیح قبلی خود، اشاره مبسوط کردم که رهبر انقلاب، اتفاقا فضایی عادلانه و فراتر، مهربانانه برای این معترضین فراهم کردند. محسن رضایی که خیلی زود خطش را جدا کرد! خیلیها بودند البته! همین وزیر راه در مجلس اشاره کرد که تقلب را دروغ میداند و با فتنه مرزبندی دارد. خلاصه، در رأس معترضین، ماندند کروبی و موسوی. دیگرانی هم بودند قطعا اما «نامزدهای معترض» این ۲ نفر بودند. این ۲ هم چندی بعد نشان دادند که مشکلشان نه تقلب فرضی در انتخابات، که همان «اصل نظام» است! این افراد چون هیچ سندی برای ارائه نداشتند و چون اساسا موضع و موضوعشان انتخابات نبود، کار را کشاندند به حمایت از اشعاری نظیر «نه غزه، نه لبنان…» یا «مرگ بر اصل ولایت فقیه» یا «آشوب در روز عاشورا» و…! اینها آیا اسناد تقلب در انتخابات بود؟! الغرض! صدور حکم اعدام برای سران فتنه، بخصوص موسوی، هیچ نیازی به هیچ دادگاهی ندارد، چرا که برای شخص آقایان آملی لاریجانی و محسنی اژهای -در مقام ۲ قاضیالقضات- لااقل مفسد فی الارض بودن موسوی روشن است! و شما البته مختاری که معتقد باشی ۸۸ تقلب شده! اما خود همین که میگویی؛ «اگر فلانی سال ۹۶ رأی آورد، من از اعتقادم مبنی بر تقلب در سال ۸۸ دست میکشم» اوج بیمایه بودن اعتقادت را نشان میدهد! حکم حصر، یعنی نهایت مدارای نظام با کسانی که اگر برایشان دادگاهی برپا شود یا حتی نشود، جزا و مجازاتی جز بالا رفتن از چوبه دار ندارند! اولا دادگاه برپا میشود برای امر مشکوک و ناواضح، لیکن چیز مبهمی ندارد پرونده قطور سران فتنه! ثانیا از ۲۲ خرداد ۸۸ تا ۲۵ بهمن ۸۹ یعنی حدود یک سال و نه ماه، نظام به آقایان فرصت داد بلکه روی زیاده از حد داد مگر از راه قانون وارد شوند و اسناد خود را ارائه کنند اما… اما سه نقطهچین بزرگ! در ضمن، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب، صحت و درستی مسئلهای رو که در جریانش نباشن، هرگز تأیید نمیکنن! مثال عرض میکنم؛ اگه همالان ایشون برجام رو تأیید نمیکنن، از اون روست که قبلا به صورت مشروط، تأییدش کرده بودن! گاهی لطیفه میگویی رسما جوک! انتخابات برگزار شده در سراسر مملکت! رهبر در جریان اون ادعای فرضی نبوده؟! عقل داری تو؟! مگه احمدینژاد خواسته یواشکی دست تو دماغ روحانی کنه که بزرگان در جریان نباشن؟! وانگهی! اگه تقلب فرضی یعنی توهمی، کار «دولت، منهای ولایت» بوده، پس چرا بعد از انتخابات ۸۸ اغلب شعارهای فتنهگران، بیخیال احمدینژاد و دولتش، شده بود شعارهایی از این دست؛ «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، «جمهوری ایرانی» و …؟! و از یاد نبر که انتخابات ۹۲ رو هم همین دولت احمدینژاد برگزار کرد! 🙂 در ضمنتر، به جای اونکه معترض اعتراض بیسند و فتنهگرانه جماعت باشی، معترض تبریک رهبر بابت کلیت آرا نیز رأی اکثریت انتخابات هشتاد و هشتی؟! همچین بخوای نگاه کنی، رهبر انقلاب اتفاقا پیروزی روحانی رو نباید به ایشون تبریک میگفت! چرا که حتی از نظر آیتالله هاشمی رفسنجانی هم نامبرده بیش از ۳ درصد رأی نداشت! 🙂 شماها اگه منباب انتخابات و رجوع به رأی مردم، بیتمدن و بیقانون هستین، به جای گیر دادن به بزرگان، مشکل و مرض خود را دوا کنین! ما سال ۹۲ میریختیم توی خیابون که تقلب شده! بعد نقد میکردیم رهبر رو که چرا به روحانی تبریک گفته پیروزی فزرتیاش رو! 🙂
الساعه اما رئیس قوه مجریه، شیخ حسن روحانی است و دغدغههای مردم، چیز دیگری!
حسن روحانی در مراسم گرامیداشت روز کارگر:
افزایش حقوق کارگران، بالاتر از تورم است!
این گام مهمی بود که دولت یازدهم برداشته است
http://www.vatanemrooz.ir/?nid=1873&pid=1&type=0
خداوکیلی هر چقدر شما برای اون ادعای تقلب در انتخابات، بیمدرک هستید، من هزار و یک سند آشکار و بزرگ دارم اگه به طرف میگم «کذاب سرخهای»! 🙂
خود قطعه! روزت مبارک! 🙂
ممنون سمانه خانم
من هم این روز را به همه اهالی قظعه تبریک میگم
من اینجا پیش همه شاگردی میکنم و یاد میگیرم
داداش حسین!
http://dl.aviny.com/multimedia/aviny/rf1/patak-ruz-chaharom-01.mp3
سلام
بالاخره برجام به فرجام رسید یا در امینآباد گیر کرده؟!
من هم به نوبهی خود از سرکار «سمانه» سپاسگزارم. امیدواریم اون چیزی که رسالت معلمی ماست، به درستی انجام دهیم…
اگه مصداق معلمی، این کلام ارزشمند امیرالمؤمنین (ع) باشه؛ «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا» که هست، داداش حسین عزیز، برای شخص بنده و خیلیهای دیگه، معلمی با اخلاص و توانمندند.
«یا أَبَا الْحَسَنِ یا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ أَیُّهَا الْکاظِمُ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَ مَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ…».
http://meysammotiee.ir/files/other/shahadat/ShahadatImamKazem1393%5B02%5D.mp3
http://meysammotiee.ir/files/other/shahadat/ShabShahadatImamKazem1391%5B02%5D.mp3
http://meysammotiee.ir/files/other/shahadat/ShahadatImamKazem1393%5B04%5D.mp3
آجرک الله یا بقیةالله
هر شب میان مقبرهها راه میروم
شاید هوای زیستنم را عوض کنم
بردار شعرهای مرا مرهمی بیار
بگذار وصلههای تنم را عوض کنم
بگذار شاعرانه بمیرم از این سرود
از من مخواه تا کفنم را عوض کنم
من که هنوز خسته باران دیشبم
فرصت بده که پیرهنم را عوض کنم
خانم سمانه!
سلام و سپاس از شما
.
با شمایم!
آی آیههای شادی و نشاط
با شما که شعر زندگی منید
میروید اگر ز پیش من
یادتان بماند این:
حاصل جوانی منید…
http://www.vatanemrooz.ir/?nid=1874&pid=1&type=0
حضرت آقا؛
بروید همان خلیج خوکها!
دوستان!
داستان این «خلیج خوکها» خیلی جالبه! حتما بخونید…
فدای نگاه و قدرت و صلابتت آقاجان!
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/32956/B/13950213_5432956.jpg
(چه انگشتر خوشگلی!)
اللهم احفظ امامنا…
رفسنجانی:
«حالا که مملکت را از دست احمدینژاد نجات دادم، میتوانم راحت بمیرم»!
خب! خدا رو شکر!
مردِ و حرفش! ببینم چه کار میکنی!
آقا با عرض پوزش!
از اتاق فرمان اطلاع دادن که سخنان اکبر خان تحریف شده و حرفی که ایشون زده این بود:
«حالا که مردم به این سطح از آگاهی رسیدهاند، میتوانم راحت سر بر بالین مرگ بگذارم»!
برای من، اون قسمت اول جمله که تغییر کرد اهمیت نداشت! جای قشنگش آخرش بود که الحمدلله تحریف نشده بود!
بنده خدا عزرائیل!
سید احمد!
هیچ موقع برای رفسنجانی دعا نکردم ولی الان دعا میکنم که خدا تا سال ۹۶ نگهش داره!
سیداحمد!
این بنده کدخدا، سیبیل نداشتهاش رو گرو گذاشته!
سلام!
مردم ایران همیشه غیر قابل پیشبینی هستند.
دور دوم ریاست جمهوری هاشمی، کمترین مشارکت ریاست جمهوری رو از مردم میبینی!
مجلس ششم در تهران، بهتر از بیستم و چندم نشد!
سال ۸۴ رأی نیاورد!
یک نکته؛
خیلی از اونایی که به طیف اصلاحطلب رأی میدهند، من را یاد آن داستان معروف «صبح، درود بر مصدق و غروب، درود بر شاه» میاندازند، چون اسلوب مشخصی ندارند! ولی طیف حزباللهی میداند چطور باید رأی بدهد.
نمیدانم هاشمی نمیداند ممکن است در صورت زنده بودن، در انتخابات خبرگان بعدی آخر هم نشود؟!
بی ارتباط؛
به قول حاج منصور:
«پیر خرفت! تو بمیر! فقط تو بمیر، من کل مسجد ارگ رو سیاه پوش میکنم و ۴۰ روزی عزاداری میکنم. فقط تو بمیر!»
راستی حاجی!
کار سیاسی بس نسیت؟ فرهنگ کجاست؟
برجکزن!
اتفاقا همین رو میخواستم بگم!
معلومه طرف بعد از این همه سال که از مسئولان رده بالای نظام بوده، اصلا مردم رو نمیشناسه!
همین مردمی که برای خاتمی و حرفهای جدیدی که میزد، ذوق زده شده بودن، ۸ سال بعدش یکی رو انتخاب کردن، ۱۸۰ درجه مخالف خاتمی!
مردمی که برای احمدینژاد گله گله گوسفند قربونی میکردن، ۸ سال بعد فراری بودن از اسمش!
البته ندیدیم یک رئیسجمهور صادق و درستکار که اگر بود، قطعا مردم پشتیبانش بودن.
متأسفانه چون همهشون دستی در یک فساد مالی دارن، هیچ کدوم نمیتونن مملکت رو از فساد و بیقانونی نجات بدن!
مفتاحالسلطنه امروز گفت:
«۱۸۸ کشور از برجام نفع میبرند و ۲ کشور ضرر میکنند»
۱۸۸ تا که معلومه کدوم کشورها هستن؛ میمونه اون دو تا!
یکیش که ایرانه، اون یکی کدوم کشوره؟!
بدجوری ذهنم درگیره!
😐
اورژانس!
گفت: مدعیان اصلاحات اعلام کردهاند که قرار است برای نمایندگان اصلاحطلب مجلس دهم یک «پارلمان سایه» تشکیل بدهند.
گفتم: چرا؟! وقتی آنها خودشان وکیل هستند، دیگر به وکیل و وصی چه نیازی دارند؟!
گفت: مدعیان اصلاحات میگویند نمایندگان طرفدار آنها که به مجلس راه یافتهاند، افرادی بیتجربه و فاقد توانمندیهای لازم هستند و باید از بیرون مجلس مدیریت شوند.
گفتم: نمایندگان اصلاحطلب مجلس دهم چگونه این اهانت را تحمل میکنند؟!
گفت: چه عرض کنم؟! مدعیان اصلاحات به آنها فهماندهاند که توان و ظرفیت لازم برای نمایندگی را ندارند و باید از بیرون مدیریت شوند.
گفتم: یارو مریض شده بود، خانوادهاش به اورژانس زنگ زدند، آمبولانس آمد، همه سوار شدند و به بیمارستان رفتند، پزشک پرسید: پس مریض کجاست؟ گفتند: حالش خوب نبود، توی خونه موند! پزشک گفت: آمبولانس را برای مریض فرستاده بودیم، اگر قرار بود شما بیایید که باید خودتان تاکسی میگرفتید!
بهبه!
روح شهید شاهدتون شاد.
خدا حفظ کنه خواهرزادهها و برادرزاده نازنینتون رو…
سیداحمد!
فکر کنم فقط کشور ماست که این وسط متضرر شده…
البته جبهه حزبالله و مسلمانانی هم که در سرار دنیا ما رو مظهر مبارزه با استکبار میدونستن، با این عقبنشینی بزرگ، از ما ناامید شدن!
روحانی:
مردم خودشان باید انتخاب کنند که چند زبان میخواهند بیاموزند.
آقای حسن روحانی بیحرمتی و بیحیایی را از حد گذراندهاند.
مسئله حسن روحانی، زبان انگلیسی نیست.
بنای او بر بیحرمتی است و…
درد روحانی تو نفهمیدن این جمله است؛
«نه، حرف من این نیست؛ حرف این است که بدانیم چهکار داریم میکنیم.»
روحانی هر کاری کنه، من که تعجب نمیکنم.
از آخوند انگلیسی چه انتظاری میشه داشت؟!
خدا به حق آبروی رسول الله، رسوا و ذلیل کنه هر کسی رو که قصد آسیب زدن به انقلابمون رو داره!
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
«مسئله حسن روحانی زبان انگلیسی نیست.»
.
زبان انگلیسی، مسئله نیست!
.
مسئله خود ایشونه!!
.
مسئله، عملهی آمریکا بودن و تفکر انگلیسی داشتن است!!!
روحانی:
«ما انقلاب اسلامی داریم و در پی اسلام انقلابی نیستیم»!
امام خمینی:
«هر روز ما در جنگ برکتی داشتهایم که در همه صحنهها از آن بهره جستهایم. انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهایم، ما در جنگ، پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناختهایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیدهایم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشههای انقلاب پر بار اسلامیمان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادری و وطن دوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال میتوان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظامهای فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند، جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آنچنانی برخوردار شد و ***از همه اینها مهمتر؛ استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت***.»
صحیفه امام خمینی، جلد ۲۱، صفحه ۲۸۳
عید همگی مبارک!
صلالله علیک یا رسولالله
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…
آقایان علما و مراجع! سردارها و تیمسارها!
آقایان مسئول که هر چه دارید از برکت نظام جمهوری اسلامی و درایت و زیرکیِ حضرت آقاست!
کلاهتون رو بذارید بالاتر!
این آقای مثلا رئیسجمهور، وقاحت و بیشرمی رو از حد گذرونده!
تا کی میخواید سرتون رو تو برف فرو کنید؟
قدرت رهبریِ حضرت سیدعلی خامنهای نبود، ایران بدتر از بوسنی و سوریه میشد!
میترسم روزی از خواب بیدار بشید که دیگه دیر شده باشه!
مبعث شیعه ز آغاز غدیر است و حراست
بعــثت سـوم او واقـــعه ی عاشـــوراست
پدر شیعه علــی، مادر شیعه زهـــراست
شیعه جان و تنش از آب و گل کرببلاست
مناجات دلنشینی از امام خامنهای:
«پروردگارا! از تو درخواست میکنیم ما را از امت پیغمبر قرار بده! ما را که خود میدانی دلهای ما لبالب از محبت پیغمبر است، با این محبت نورانی و آسمانی زنده بدار! با همین عشق بیپایان، ما را از این دنیا ببر! زیارت چهرهی پیغمبر را در قیامت نصیب ما بفرما! عمل به احکام پیغمبر و تشبه به اخلاق آن بزرگوار را نصیب ما بگردان! او را به معنای واقعی کلمه اسوهی ما قرار بده! و مسلمانها را قدردان آن بزرگوار قرار بده!»
.
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
عید مبعث مبارک!
جناب قدیانی!
پاسخ هایتان به شخص رضا ۲ مشفقانه و برادرانه است لیکن اگر صد کامنت دیگر هم بگذارند و صد جواب دیگر هم بگیرند، باز پاسخ آن دو کامنت مورد نظر را نخواهند داد چرا که از مریدان ِمنطقِ داماد لرستان و فرزند آذربایجان، انتظار نابجایی است پاسخ در خور به آن دو کامنت!
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/33001/B/13950216_8733001.jpg
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/33001/C/13950216_4333001.jpg
(مدیونید اگر فکر کنید عاشق انگشتره شدم!)
خورشیدِ برجام!
این عکسِ ساقیست، افتاده در جام؟
یا رخ نمودهست، خورشیدِ برجام؟
این نور بالا زد چشمها را
گو آفتابا! یکذرّه آرام!
بابِ تعامل صد شکر وا شد
با گفتمانی، شد مُحتسِب رام
تا بر لب آورد لبخندِ شیرین
تلخی به سر شد، شیرین شد ایّام
تا حُسنِ نیّت از خود نماییم
جامی شکستیم در اوّلین گام
شحنه به لبخند تاییدمان کرد
یعنی برافراشت انگشتِ ابهام!
تا توبه کردیم از خامطبعی
سودا نپختیم از بادۀ خام
ما پاکبازان با پاکسازی
میخانهمان را کردیم حمّام
تُرشی گرفتیم در داخلِ خُم
نسکافه دادیم در داخلِ جام!
از شدّت افتاد اِعمالِ تحریم
از حدّت افتاد اجرایِ احکام
داروغه ناگه شد پر عطوفت
یعنی از آنپس در منظرِ عام
گر فحشمان داد، داد از سرِ مهر!
گر حدّمان زد، زد بهر اِکرام!
تویِ تعامل امری طبیعیست
گهگاه اُردنگ، گهگاه دشنام!
با خندهرویی زد دخلِ ما را
شد بیتعارف با ما سرانجام!
السّاعه دیگر بیباده مستیم
تا سرخوشیم از، آمار و ارقام
در باغ و بستان، ما خیلِ مستان
سرگرمِ دستان، از بام تا شام
چالاک و چُستیم هنگامِ گفتار
بیحال و سُستیم در وقتِ اقدام
تا در جهانیم، افتادگانیم
یا زینورِ بام، یا زانورِ بام!
بوالفضول الشّعرا
انگشتر دست مولا
و عشقی که پایان ندارد
عشق به سیدعلی…
و «سیداحمد»ی که امیدوارم به همین زودی انگشتر رو از دست مولاش به یادگار بگیره!
http://www.yjc.ir/fa/news/5594962
«در گذر مرگ سرخ
هر که تو را دید گفت:
برگ گل سرخ را
باد کجا می برد؟»
خانم فرهنگی!
این شعر از خودتون بود یا شاعرش شخص دیگری هست؟
خیلی قشنگ بود؛ دنبالش گشتم اما چیزی پیدا نکردم!
چه زمانه روی مخی…
به نفسهای تو بند است مرا هر نفسی
سایهات کم نشود از سرمان حضرت یار…
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/32956/B/13950213_4132956.jpg
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رفقا! «قطعه ۲۶» امشب بهروز میشود…
سلام علیکم
گریستم اینجا
همین
خداوند همهشان را حفظ بفرماید انشاءالله
دلم هوای عکس نورانی این مادر بزرگوار شهید را کرده بود.
ناغافل چشمم به عکس خودتان افتاد.
چرا باید مارک کلاه شما آدیداس باشد؟!
و بدتر از آن، چرا گلدان مزار مطهر بابا اکبر که رحمت خدا بر ایشان باد، سوغاتی از اسرائیل علیه لعنت باشد؟!
خدا تمام رفتگان را غریق رحمت کند و بازماندگانشان را حفظ کند.
ممنون از این پست های زیبا
دیدنی های قوچان