اینستاگرام ۱۲ خرداد ۱۳۹۶
به خوب یا بدش کار ندارم اما دورهی تقسیمبندی مردان جامعه، ناظر بر ریش یا زنان جامعه، ناظر بر پوشش گذشته! خیلی وقت است گذشته! آن زمان که «اکبر گنجی» و امثالهم با «پونز» کار فرهنگی میکردند، من عاشق دختری بودم به نام «نرگس» که نه مادرش حجاب درستدرمانی داشت، نه پدرش ریش! اما «خالهملوک» قریب ۳۰ سال پیش در همین روزها، با وجود آن همه بد و بیراهی که بار امام و سپاه و ارتش و تلاوت ملت و کمیته و آخوندجماعت میکرد، همانقدر در فقدان «حضرت روحالله» گریه کرد که مادر خودم! نه! من این خاطرهها یادم نرفته! و یادم نرفته که «سهیلاخانوم» با وجود حجابی که نداشت، زمستان ۶۵ چند تا پتو فرستاد جبهه! اصلا چرا راه دور برویم؟! آیا مخاطبی که در این ۷ ماه حضورم در «اینستاگرام» پای عکسنوشتههای من لطف کرده و لایک و کامنت گذاشته، همه با یک ظاهر و یک پوشش و یک آرایش بودهاند؟! قطعا نه! پس فراخوان اخیر «زشتترین جوجهاردک همهی تاریخ» آن روی سکهی پونز جناح چپ در دهه ۶۰ است! این جماعت، باورم هست املتر و مرتجعتر و متحجرتر از آن هستند که قیافهیشان نشان میدهد! روزگاری در دفاع از حجاب، تند و افراطی بودند و حالا هم در دفاع از بیحجابی! پس هیچ چیز عوض نشده! فیالمجلس یاد زندهیاد «امیرحسین فردی» افتادم که میگفت: «مخملباف، روزگاری که مثلا با ما بود، هوچی و بیبنیه بود و حالا هم که مثلا با ضد انقلاب میلولد، باز هم هوچی و بیبنیه است!» الغرض! برای جوانان عزیز کشورم، صرفنظر از همهی «اختلافات ظاهری» و حتی همهی «تفاوتهای باطنی» هر روز هفته میتواند «سفید» باشد، اگر دستاندرکاران امور مملکت، خلف وعدهی خدمت نکنند، فساد نکنند، اختلاس نکنند، چوب لای چرخ مبارزه با تبعیض فرو نکنند و این همه از حقوق نجومی مدیران شاسیبلند دفاع نکنند! جز این باشد، «چهارشنبه» هم متأثر از هیچ فراخوانی و با هیچ نیتی «سفید» نخواهد شد! بسی اشتباه است اگر متأثر از یک جشن شبانه، در تفسیر رأی منتخب ملت، ره افسانه زنیم! بیکاری و رکود، مشکل همهی ملت و همهی کشور است! من، رأی دوباره به آقای روحانی را، اعتماد کمافیالسابق مردم به رئیسجمهور ۴ ساله تفسیر میکنم و اصلا و ابدا گمان ندارم که تودهی رأیدهنده به آقای روحانی، حکایت بعضی «شبهسلبریتیها» صرفا بر مبنای بهموقع رسیدن به فستیوال کذا به ایشان رأی داده باشند! اشتباه بزرگ و البته برخواسته از کجفهمی بعضیها، این است که فکر میکنند بر اساس نوع پوشش و یا حتی نوع نگرش به مقولهی حجاب، قهری میان این مردم اتفاق افتاده که حالا نوبت «فراخوان آشتی» است! از قضا، نهایت جمود و دگماندیشی همین است که تو توهم بزنی خانم چادری با خانم مانتویی قهر است! بله البته! اختلاف هست اما قهر هرگز! به این تصویر نگاه کنید! آنکه ریشش را از ته تراشیده، پدرم است؛ «شهید اکبر قدیانی» و عکس هم اتفاقا مال بعد از انقلاب! پس مشکل ما حتی با خود جوجهاردک مدنظر هم، در وهلهی اول، بیحجابی او نیست، بلکه با حجابی است که بر وجدان و فهم و شعور خود کشیده! و به این معنی، من، او را از «باحجابترینها» میدانم؛ «کوماندویی با اسم مسیح!» آری! در دیدگاه تنگ و تاریک امثال ایشان، زن هر چقدر بیحجابتر، بهتر اما خدا نکند همین زن بیحجاب یا بدحجاب بخواهد بنا به هر دلیل، به آقای رئیسی رأی دهد! چنان آن روی متعصب خود را علیه او نشان میدهند که بیا و ببین! و مگر نه آن است که همین دار و دسته، همین کار زشت و منافقانه را این روزها دارد با «مهران مدیری» میکند؟! آیا این طنزپرداز ممتاز کشور ما هم، آیتالله علمالهدی است که این همه او را میزنند؟! و آیا او هم مخالف کنسرت در مشهد است که این همه علیه او قلم میزنند؟! به سبب ظاهر، آیا کدام مرد ایرانی، دورترین فاصله را با من و ما دارد، غیر از همین «امیرحسین مقصودلو» معروف به «تتلو»؟! به بهانهی یک دیدار و به خاطر یک رأی متفاوت، چه کردند با او؟! واقعا این جماعت، نسبتی با آشتی و احترام دارند؟! لذا ایدهی «چهارشنبهی سفید» را جا دارد، هر روز خدا و هر روز هفته، عملی کنند لیکن دربارهی خودشان! بر ایشان فرض است آشتی با وجدانی که البته ندارند! که اگر داشتند، این همه استفادهی ابزاری از جوان ایرانی نمیکردند! نه! من هرگز با مردان غیر همتیپ با خودم، نیز با زنان غیر همتیپ با مادر و خواهرانم قهر نبوده و نیستم که لازم باشد این عزیزان، دستهگل برایم تهیه کنند! قدر مسلم، ما اساس این قهر را قبول نداریم، که حالا محتاج توصیه مبنی بر آشتی باشیم! اتفاقا «پوپولیست» هم نیستیم! از قضا، دوست دارم در همین متن، تصریح کنم که «حجاب و حیا» هم «حکم خدا» و هم «حکم قانون» است و رعایت آن، که البته تنها مختص خانمها نیست، بر همه واجب، اما قهر من، با دختر مثلا محجبهی امثال صفدرها و کفترهاست، نه جوان هموطنم! قهر من با کسانی است که در «پوشش تزویر» مسبب بسیاری دینگریزیها بودهاند! و شگفتا! ما را متهم به فراهم کردن اسباب دینگریزی میکنند! هیهات! نه میان محاسن مردان حزباللهی با ریشهای مش شده به رنگ اعتدال، اندک نسبتی وجود دارد و نه میان حجاب خواهرانم با چادر ویژهخواران! عنصر انقلابی، مرد باشد یا زن، هرگز اهل دیوارکشی میان افراد جامعه بر اساس پوشششان نیست، لیکن مبارزه با مسئول بیمسئولیتی که دست در جیب بیتالمال دارد و حق همهی مردم را میخورد، فرض اول و آخر ماست! به جد معتقدم که مزورانی از قبیل همین «زشتترین جوجهاردک همهی تاریخ» لحظهای دلشان برای آنچه که از آن تعبیر به «آزادی جوانان» یا «احترام متقابل میان جوانان» میکنند، نسوخته! که اگر سوخته بود، فراخوان خود را هنگامی میدادند که متأثر از نگاه پیرسالار دولت قبل یعنی دولت همین آقای روحانی، کمترین استفاده از جوانان در امر ادارهی قوهی مجریه شد! یا هنگامی میدادند که فساد و تبعیض و رانت و قاچاق و بیکاری و رکود، بر همهی حرمتها و همهی احترامها خدشه وارد کرد! پس اصلا و ابدا بحث این جماعت با ما، بحث حجاب و ریش و پوشش و آزادی و احترام و این چیزها نیست! اینها عملهی نقشههای شوم دشمن اصل کاری هستند با این هدف بسیار مهم که جوان ما، «چهارشنبهی سفید» را ببیند اما روزها و هفتهها و ماهها و سالها بیکاری و رکود را نبیند! که جوانان ما به جای «اشتغال»، مشغول به نخنماترین ایدهها باشند! بنابراین «تو هم احترام مرا نگهدار»، نه خواستهی گروهی از جوانان ما، از گروهی دیگر از جوانان ما، بلکه فیالواقع خواستهی همهی دختران ایرانی و همهی پسران ایرانی، از داعیهداران دروغین احترام و آزادی است! ما باز هم در لیالی قدر، در شبهای محرم، در راهپیمایی ۲۲ بهمن و در همهی تجلیات حضور، جوانانی متفاوت با ظاهر خود را خواهیم دید؛ همچنان که در در و همسایه و فک و فامیل خواهیم دید! هااااان! کشوری که «قانون» دارد و مردمانی که «پدر»، با وجود همهی اختلافات، هرگز قهر با هم نیستند که محتاج ایدهی آشتی باشند! این قبیل ایدهها و فراخوانها اما آنقدری روانشناسی خواندهام که بدانم عمدتا از دل عقدههای شخصی بلند میشود! عاقبت، «نرگس» با آنکه خودش گل بود اما مکرر از من «دستهگل» هدیه میگرفت! چه موهای فری هم داشت! تمام شکوفههای بهار، گل سرش بود! حالا اشکالی ندارد! من این متن را میپیچم لای یک زرورق و تقدیمش میکنم به جوجهاردک زشتی که هیچوقت نفهمید دختر باید ذاتش زیبا باشد!
به نام خدا
با تأخیر چند روزه نوشتین…
نمردی و یه متن قوی نوشتی!
سلام حسین آقا!
عالی بود…
خدا عمرت بده آقای قدیانی!
من هیچ جوری نتونستم برای این بیریخت بدترکیب، پیام خصوصی ارسال کنم، توی تلگرام!
انگار یه چیزی گیر کرده بود تو گلوم!
ممنونم بابت این نوشته که حرف دل ِخیلیهاست!
خدا بابا اکبرت رو بیامرزه…
حرف حق و زبون باطل خانباجی! 🙂
…
…