احمدی‌نژاد همان هاشمی است!

از اول انقلاب تا کنون، جریان انقلابی، بیش‌ترین هزینه‌های خود را صرف چه شخصیت‌هایی کرده؟! بگذار جور دیگری پرسش خود را طرح کنم؛ «ما بیش‌ترین فحش‌ها را در عوض حمایت از چه کسانی خورده‌ایم؟!» خمینی؟! قطعا نه! خامنه‌ای؟! طبعا نه! اما هاشمی رفسنجانی، صددرصد! احمدی‌نژاد هم صددرصد! القصه! روزهای گذشته و در حالی که جریان انقلابی در نهایت معرفت و صدالبته کمی تا قسمتی حماقت، مشغول دفاع ناموسی- و نه عقلانی!- از «مسکن مهر» دولت سابق بود، خود رئیس آن دولت در «سیدالکریم» و در معیت یاران بست‌نشین، مشغول برائت از جمیع لاریجانی‌ها- و نه فقط علی لاریجانی!- بود! انگار نه انگار که در کشور زلزله آمده و انگار نه انگار که درست یا غلط، بحث اصلی زلزله، فلان پروژه‌ی دولت نهم و دهم بوده است! صدالبته احمدی‌نژاد آن‌قدر پوپولیست هست که فردای آن «شاه‌ عبدالعظیم» رهسپار کرمانشاه شود اما آن‌قدر هم باهوش و زیرک هست که در مواجهه با خبرنگاران، حتی‌المقدور اجازه ندهد بحث مسکن مهر، مطرح شود! مطرح هم شود، با تبحر خود، بحث را می‌کشاند آن سمتی که دوست دارد! و چه مختصر و مفید هم! نه این‌که مسکن مهر را ضعف دولت خود بداند؛ نه! نه این‌که برای شبهات، جواب نداشته باشد؛ نه! بحث سر این است که احمدی‌نژاد با وجود همه‌ی ناسزاهایی که بار اصول‌گراها و انقلابی‌ها و حزب‌اللهی‌ها می‌کند، از یک چیز کاملا مطمئن است؛ این‌که سر همه‌ی بزنگاه‌ها، هنوز هم این جریان اصول‌گرا و انقلابی و حزب‌اللهی است که جور او و پروژه‌های خوب و بد دولتش را می‌کشد! و این‌گونه است که مشایی و بقایی و حتی خود احمدی‌نژاد، سخن از کورش و درخت و بهار و گل و بلبل می‌رانند، چرا که یقین دارند؛ عناصر جریان اصول‌گرا و انقلابی و حزب‌اللهی هستند تا از مسکن مهر دفاع کنند! و این، دقیقا همان کاری بود که آقای هاشمی هم با جریان انقلابی انجام داد! همه‌ی دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ و نیمی از دهه‌ی ۸۰ و حتی گاه، بعد از درگذشت مرحوم منظور، سود و منفعت و عشق و حال آیت‌الله با کارگزاران و آقازاده‌ها بوده و این، بعضی از ما انقلابی‌ها بودیم و هنوز هم هستیم که باید جار بزنیم حاج‌احمد را هاشمی نکشت! و هاشمی نبود! و هاشمی نکرد! و هاشمی نخورد! و هاشمی نبرد! و هاشمی نمرد! آری! ما در مواجهه با هاشمی و احمدی‌نژاد، نه تنها مظلوم واقع شده‌ایم، بل‌که با عرض معذرت، خودمان را به اسکلان این ۲ شخص بدل کرده‌ایم! آن‌جا که بابت رأی به احمدی‌نژاد، از هاشمی و هاشمی‌چی‌ها فحش می‌خوریم اما ما همان اسکلانی هستیم که بابت رأی به هاشمی و دفاع از هاشمی هم، مکرر ناسزاهای ریز و درشت، دشت کرده‌ایم! اگر به هاشمی «عالی‌جناب سرخ‌پوش» گفته می‌شد، این ما بودیم که باید از هاشمی دفاع می‌کردیم؛ هم‌چنان که الان هم، این ما هستیم که از مسکن مهر دفاع می‌کنیم! بله! ما می‌توانیم مدعی شویم که آخر مرام و نهایت معرفت هستیم و حتی این را هم می‌توانیم بگوییم که باز هم هر که و هر کجا، هاشمی و احمدی‌نژاد را به نمایندگی از انقلاب و نظام بزند، ما کمافی‌السابق از این آقایان دفاع می‌کنیم لیکن کاش بموازات این‌همه مرام و معرفت، کمی هم «سیاست‌» می‌فهمیدیم و این‌همه در سبد این ۲ «سیاست‌مدار» تخم‌مرغ‌های خود را حرام نمی‌کردیم! فی‌الحال، احمدی‌نژاد با همان چشم به ما نگاه می‌کند که هاشمی در دوران ماضی! و این هم برای خود، نوعی «برجام» است! که هیچ تناسبی میان داده‌ها و ستانده‌هایش وجود ندارد! ما شده‌ایم روحانی و ظریف! هاشمی و احمدی‌نژاد هم اوباما و کری! ما در عصر موسوم به سازندگی، در حالی از هاشمی دفاع می‌کردیم که او با از ما بهتران می‌پرید! و در عصر کنونی، در حالی از مسکن مهر دفاع می‌کنیم که احمدی‌نژاد، نه از «سران فتنه» که فقط و فقط از لاریجانی‌هایی اعلام برائت می‌کند که قاضی‌القضات مملکت، یکی از ایشان است! شگفتا! مشایی در نامه به خاتمی، گله از اصول‌گراها می‌کند! و باز شگفتا! برادر احمدی‌نژاد دار فانی را وداع می‌گوید و خاتمی مدعی تقلب در انتخابات ۸۸ به ایشان تسلیت می‌گوید! و باز هم شگفتا! جماعتی از جوانان حزب‌اللهی هم‌چنان مدح محمود را می‌گویند! کیست اما احمدی‌نژاد؟! همه‌رقمه او را معرفی می‌کنند الا آن‌که بگویند «استان‌دار آقای هاشمی»! و الا آن‌که بگویند «رئیس ستاد انتخابات شرق تهران دولت دوم آقای هاشمی»! و باز هم شگفتا! همه‌ی انقلابی‌ها باید برای رأی خود به احمدی‌نژاد فحش بخورند الا هاشمی که اصلا و اساسا احمدی‌نژاد برکشیده‌ی او بود! به خنده‌های هم‌زمان و دورهمی هاشمی و احمدی‌نژاد نگاه کنید! مخاطب این خنده‌ها، فقط و فقط ریش جریان ولایت‌مدار است و لاغیر! احمدی‌نژاد همان هاشمی است؛ با همان اشرافی‌گری، که به جای بنز سورمه‌ای، سوار جهل مرکب ما شده! و به جای سد لتیان، روی سیاست‌نفهمی ما اسکی می‌رود!

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. ناشناس می‌گوید:

    آخ که حرف دل مارو زدی

  2. مهتاب می‌گوید:

    فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
    شرمنده رهرویی که عمل بر مجاز کرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.