بی تو توان نوشتن «بابا» نداریم

وطن امروز ۳ مهر ۱۳۹۵

نمایی از صفحه اینستاگرام ح‌سین ق‌دیانی

به مدرسه می‌روی امروز تا یاد بگیری «بابا» چند بخش دارد! همان بابایی که دوست داشت تا دم در مدرسه، دست تو را بگیرد و کلی در راه برایت خوراکی بخرد! وای که چقدر نقشه‌های خوب کشیده بود برای اولین روز مدرسه رفتن تو! اما دشمن هم بیکار نبود! او هم نقشه کشیده بود! نقشه‌های شوم! نقشه‌های وحشی! جوری باشد که تو اصلا نتوانی مدرسه بروی! مثل خیلی از طفل‌معصوم‌های شام! مثل خیلی از بچه‌هایی که یونیسف دارد سرشان کلاه می‌گذارد! مثل خیلی از بچه‌هایی که اعضای پیکر سازمان ملل محسوب نمی‌شوند! آهای بچه‌ها! دشمن نقشه کشیده بود ناامن باشد وطن من! و وطن تو! و وطن بابا! همان بابایی که با آن‌ همه نقشه برای اولین روز مدرسه رفتن تو، اسلحه دستش گرفت و رفت به جنگ دشمن! و شهید شد! همین چند ماه پیش! در حلب! در خان‌طومان! در حومه عشق! حاشیه شهر دمشق! می‌دانی عزیزم! اینها نام هیچ کدام از شهرهای ایران ما نیست اما هیچ کدام از شهرهای ایران ما امنیت نداشت، اگر بابای تو، دشمن را در همان بیرون مرزها متوقف نمی‌کرد! آهای سمیه! سحر! سارا! آهای تمام دخترهای بابا! آهای تمام گل‌پسرهای شهید مدافع حرم! اگر خانم معلم از شغل پدرتان پرسید، فریاد بزنید شرف! و مردانگی! و ایثار! و خوب بدانید که پدر، عاشق شما بود! عکس‌هایش هست! دیوانه‌بازی‌هایش هست! و اینکه برای شما صورتش را جوری کند تا در عکس، بیشتر بخندید! یادتان هست روز خداحافظی، چند بار شما را در آغوش گرفت؟! و چند بار دور خانه چرخید؟! اما خب! گفتم که! یک نقشه را پدر کشیده بود برای امروز شما، لیکن یک نقشه را هم دشمن کشیده بود برای فردای همه ما! و همین بود که سبب شد پدر قادر باشد با شما خداحافظی کند! با بچه‌هایش! و برود مدرسه! مدرسه وفا! مدرسه مهر! مدرسه عشق! مدرسه عطش! مدرسه علمدار! مدرسه از خود گذشتن و به خدا رسیدن! مدرسه خود را ندیدن! مدرسه جنگ در بیرون مرزها، بلکه اصلا پای دشمن خاک پاک وطن را آلوده نکند! مدرسه جنگ! مدرسه صلح! و مگر جز این است که این صلح و صفا و امن و امان ما، دارد نان جنگ بابای شما را می‌خورد؟! بابایی که تعصب داشت روی امنیت ایران! و ایرانی! همان بابای بی‌ادعا! همان شاگرد مدرسه حضرت سقا! همان شیرمردی که از جانش و از تو کودک عزیزتر از جانش گذشت، حتی برای امنیت جماعتی که پیش چشم اشک‌های نیمه‌شبت، مایه از نتایج توافق با کدخدا می‌گذارند! که اگر ال نبود، بل می‌شد! تحمل داغ یتیمی با تو، منت امنیت بر سر ما با برجام! نمی‌فهمند بچه‌ها خب! معرفت ندارند! حتی اندکی حیا ندارند! خصوصیت بارز شاگردان مدرسه کدخدا همین است! که شب‌ها قطرات اشک، میهمان چشم شما باشد و چشم مادر، اما یکی دیگر منت امنیت بر سر ما بگذارد! آهای مدرسه‌اولی‌ها! این چند خط را نوشتم تا بگویم ما عاشق عشاق خدا هستیم! و شیدای شهدای شما! و مجنون پدران شما! فقط اینکه بیشتر به آسمان نگاه کنید! آخر، یکی آن بالاها هست که مرتب دارد شما را نگاه می‌کند! و برای‌تان دعا می‌کند! و برای‌تان دست تکان می‌دهد! و برای‌تان دیوانه‌بازی درمی‌آورد تا باز هم بخندید! آه! قربان آن آه بلندتان هنگام نوشتن «بابا»! خوب کلمه‌ای است! یاد بگیرید! آهای بچه‌ها! یک خبر خوش! دیر یا زود، تمام می‌شود این دنیا! و شما باز هم بابا را خواهید دید! با همان لباس خداحافظی! آن روز، بیش از پیش خواهید فهمید که نه اتفاقا! «بابا» ۲ بخش ندارد! به این پیکر صد برگ نگاه نکنید! همه بخش بابا یعنی خدا! و یعنی خدایا! حالا که دارم می‌روم به جنگ دشمن، فرزندم را تو مراقب باش!

*** *** ***

الا ‌ای تنها آموزگار هستی! وارث آدم! تسلای نوح! گلستان ابراهیم! عصای موسی! ید بیضای عیسی! و قرآن محمد! زمانه تو را می‌خواهد! و تو را می‌خواند! صاحبش را! جمله آدمیان را، پدر هستی و رخ نمی‌نمایی؟! برگو مرا که عاقبت، کی «روز اول مهر» فرامی‌رسد؟! داستان آدم را از نو باید نوشت! از روز آمدن تو! از روز اول مهر! آمدن تو، آدم را به بهشت برمی‌گرداند! و ما را به مدرسه! برای بشریت، تو باید معلمی کنی! چنگی به دل نمی‌زند این سرمشق‌های غیبت! بی‌تو، توان نوشتن «بابا» نداریم! و تاب زندگی هم! توهم باطلی بود اینکه فکر می‌کردیم بی‌وجود صاحب‌الزمان، روزی هم به نام «اول مهر» هست! دور خواهیم انداخت این سررسیدهای لعنتی را! آقاجان! تسلیم…

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

    هزار و ششصد و نود و پنجمین متن وبلاگ قطعه ۲۶

  2. سیداحمد می‌گوید:

    یا صاحب‌الزمان!
    «جمله آدمیان را، پدر هستی و رخ نمی‌نمایی؟!»

    روحی فداک…

  3. پیرمرد می‌گوید:

    احسنت!
    مثل همیشه فضای ملکوتی با متون حضرت ولی عصر عج و یاد شهدا…
    عاشق این متون هستم…

  4. پیرمرد می‌گوید:

    باز هم اول مهر آمده بود؛
    و معلم آرام، اسم‌ها را می‌خواند…

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    ح‌ق:
    دیوانه کننده است این شعر قیصر…

  5. صبا می‌گوید:

    خصوصی
    میزگرد فامیلی! 🙂
    راستی اینستا هم می‌تونید کامنتا رو پاک کنید!
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    ح‌ق:
    دیگه حالا کامنتهای این پست در رفت از دست‌مون! 🙂
    به فک و فامیل عرض کردم؛ پستهای دیگه، دیگه از این خبرا نیست! 🙂

  6. پلاک شهادت می‌گوید:

    «همه بخش بابا یعنی خدا!»

    و اگر بابای خوش‌غیرت شما نبودند، ما الان خیلی راحت و آرام از بابای شما نمی‌نوشتیم…
    حلب، خان‌طومان، دمشق و هر شهر دیگری که بابای شما را از شما گرفته، وطن ماست…
    خدا پدر امت، حضرت آقا، حضرت ماه‌مان را سلامت نگه دارد ان‌شاءالله…

  7. مجنون‌الحسین می‌گوید:

    آقاجان! تسلیم…

    «بابا» فقط ۲ بخش دارد؛
    «بی تو»، «با تو»…

    «بابا» اما فقط ۴ حرف ندارد!
    خیلی حرف دارد…
    خیلی!

  8. قاصدک منتظر می‌گوید:

    مدرسه…
    کلاس…
    معلم…
    تخته‌سیاه….
    گچ….
    درس اول:
    بابا خون داد تا کشور را سیرآب امنیت کند!
    بابا جون داد تا شرف و مردانگی را ثابت کند!
    .
    .
    .
    یا صاحب‌الزمان!
    طفل بی‌حوصله‌ام،
    خسته ز تعطیلی‌ها،
    مهر من!
    زود بیا؛
    وقت دبستان من است!

  9. سیداحمد می‌گوید:

    برید سئوال اول مهر رئیس‌جمهور از دانش‌آموزان رو ببینید!
    😐

    لابد انتظار داره همه دانش‌آموزان یک‌صدا جواب بدن:
    برجااااااام!

  10. من می‌گوید:

    با سلام
    اینستاگرام صهیونیستی است و پروژه نفوذ دشمن. حضور پررنگ حزب‌اللهی‌ها تاسف‌بارترین بخش ماجراست! نگویید از ابزار دشمن علیه خودش استفاده می‌کنید که حضرت آقا می‌فرمایند «در زمین دشمن بازی نکنید، چون چه ببرید، چه ببازید، به نفع اوست». نفس حضور در این شبکه‌های صهیونیستی حرام است، چون باعث تقویت اطلاعاتی و اقتصادی دشمن می‌شود…

  11. حسین می‌گوید:

    الا ‌ای تنها آموزگار هستی! وارث آدم! تسلای نوح! گلستان ابراهیم! عصای موسی! ید بیضای عیسی! و قرآن محمد! زمانه تو را می‌خواهد! و تو را می‌خواند! صاحبش را! جمله آدمیان را، پدر هستی و رخ نمی‌نمایی؟! برگو مرا که عاقبت، کی «روز اول مهر» فرامی‌رسد؟! داستان آدم را از نو باید نوشت! از روز آمدن تو! از روز اول مهر! آمدن تو، آدم را به بهشت برمی‌گرداند! و ما را به مدرسه! برای بشریت، تو باید معلمی کنی! چنگی به دل نمی‌زند این سرمشق‌های غیبت! بی‌تو، توان نوشتن «بابا» نداریم! و تاب زندگی هم! توهم باطلی بود اینکه فکر می‌کردیم بی‌وجود صاحب‌الزمان، روزی هم به نام «اول مهر» هست! دور خواهیم انداخت این سررسیدهای لعنتی را! آقاجان! تسلیم…

  12. شیدا می‌گوید:

    «آهای سمیه! سحر! سارا! آهای تمام دخترهای بابا! آهای تمام گل‌پسرهای شهید مدافع حرم! اگر خانم معلم از شغل پدرتان پرسید، فریاد بزنید شرف! و مردانگی! و ایثار!… ما عاشق عشاق خدا هستیم! و شیدای شهدای شما! و مجنون پدران شما!»

    ما را هم دعا کنید…
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    ح‌ق:
    پست جدید اینستاگرام «به مناسبت هفته دفاع مقدس»!

  13. برف و آفتاب می‌گوید:

    «به مناسبت هفته دفاع مقدس» برای ما جای خالی پدر را پر نمی‌کند! آنکه جای خالی پدر را برای ما پر می‌کند، نه یک «هفته» که یک «ماه» است؛ «حضرت ماه».

  14. برف و آفتاب می‌گوید:

    پست جدید اینستاگرام
    فکر کن! جاشمعی آدم این‌شکلی باشه!

  15. برف و آفتاب می‌گوید:

    مگه می‌شه شهید فهمیده رو حذف کرد؟
    شاید اصلا الان وقتشه که باید برامون رهبری کنه!

  16. سیداحمد می‌گوید:

    تو مملکت ما همیشه این‌جور حرکات جواب عکس داده!
    هر وقت یک مسئول الاغی سعی کرد فضای جامعه رو از تفکر شهادت‌طلبی و جهاد و این مسائل پاک کنه، مردم بیشتر به سمت شهدا گرایش پیدا کردن!

    سی سال سعی کردن ملت ایران رو از تفکرات انقلابی دور کنن، ملت ما دور نشد که هیچ، عراق و یمن و لبنان و… هم پا جای پای جوانان انقلابی ایران گذاشتن!
    ملت ایران شهید فهمیده و عقیده‌ش رو فراموش نمی‌کنه! بعضی‌ها آب تو هاون نکوبن!

  17. گفت و شنود می‌گوید:

    سکوت!

    گفت: این روزها، بعضی‌ها که بی‌اثر بودن برجام را نمی‌توانند نادیده بگیرند، می‌گویند درست است که آمریکایی‌ها بدعهدی کرده‌اند و به تعهدات خود در برجام عمل نکرده‌اند، اما خود برجام چیز خوبی است!
    گفتم: برجام یک معاهده است و خوب بودن آن در این است که طرفین به تعهدات خود عمل کنند، بنابراین وقتی طرف مقابل به هیچ‌یک از تعهداتش در بر‌جام عمل نکرده است، کجای برجام چیز خوبی است؟!

    گفت: پس وقتی حرفی برای گفتن ندارند، چرا اصرار دارند که حرف بزنند؟!
    گفتم: خب! فکرش را بکن که اگر قرار بود هر کس به اندازه علم و دانشی که دارد حرف بزند، چه سکوتی بر دنیا حاکم می‌شد!

  18. سیداحمد می‌گوید:

    حسین قدیانی تا ساعاتی دیگر در وبلاگ قطعه ۲۶ از محمدرضا شجریان می‌نویسد

    سخنی با استاد شجریان
    چرا «از هم دور افتاده‌ایم»؟!
    حسین قدیانی: سپیده‌دم دیروز که در جست‌وجوی متنی قدیمی از آرشیو سایت وطن امروز، ناگهان چشمم به مصاحبه با شجریان افتاد، مرغ سحر ناله سر کرد و داغ مرا تازه‌تر کرد؛ «از هم دور افتاده‌ایم!» این سخن اما بیش از آنکه تیتر یک آن روز ما باشد، گله استاد بود از روزگار! و شکایت از جدایی! القصه! رفتم به روزهای دور! دورتر! دهه ۶۰! و شبهایی که با کاست شجریان سپری می‌شد!

  19. سیداحمد می‌گوید:

    کلام حضرت آقا که همیشه فصل‌الخطابه. ان‌شاءالله این بنده خدا هم بی‌اما و اگر گوش به حرف آقا می‌ده و تمام! که اگر نده، خودش می‌دونه که به زباله‌دان تاریخ می‌پیونده!

    اما خنده‌ام گرفته از رفتار بعضی‌ها!
    چه آقا شناس شدن! چه فصل‌الخطاب شناس شدن!
    پای خودشون که وسطه، می‌گن رهبری راهنمایی کرد و توصیه کرد و ما سعی می‌کنیم همیشه از راهنمایی‌های ایشون استفاده کنیم! اما الان در مورد دیگران، همه‌شون قاطع می‌گن حرف رهبر فصل‌الخطابه و چه خوشحال هم هستن!
    عجب!

    کاش آقایون مسئول در همه زمینه‌ها کلام حضرت آقا رو سرلوحه کار خودشون قرار بدن و مملکت رو بیشتر از این بی‌آبرو نکنن!
    نصیحت و توصیه و دستور حضرت آقا همه‌اش قطعا به نفع نظام و مردم و آبروی انقلاب اسلامیه!

  20. برف و آفتاب می‌گوید:

    به این می‌گن «تدبیر»!
    که با یه توصیه بساط طرف رو جمع کنی!

  21. صبا می‌گوید:

    آقا سید…

  22. سیداحمد می‌گوید:

    خانم صبا!

    این جماعت خوشحال که شدیدا دارن با دمشون گردو می‌شکنن، خدا در باورشون جا نداره! کلا کدخدا محور عمل می‌کنن!
    (البته کدخدایی که دیگر نیست!)
    خدا به حق خون شهدا، به حق خون شهدای مظلوم مدافع حرم چنان بزنه تو پرشون که نفهمن از کجا خوردن!

  23. banoo می‌گوید:

    من می‌نویسم از عشـــــق…

  24. بجستان می‌گوید:

    سیداحمد!
    تو مملکت ما همیشه این‌جور حرکات جواب عکس داده!
    هر وقت یک مسئولی سعی کرد فضای جامعه رو از تفکر شهادت‌طلبی و جهاد و این مسائل پاک کنه، مردم بیشتر به سمت شهدا گرایش پیدا کردن!

    سی سال سعی کردن ملت ایران رو از تفکرات انقلابی دور کنن، ملت ما دور نشد که هیچ، عراق و یمن و لبنان و… هم پا جای پای جوانان انقلابی ایران گذاشتن!
    ملت ایران شهید فهمیده و عقیده‌ش رو فراموش نمی‌کنه!
    بعضی‌ها آب تو هاون نکوبن!

  25. علوی می‌گوید:

    الهی به نام و برای تو
    اینان یتیم نداشتن پدری شدند که برای دفاع از ایمان و وطن رفتند و به خیل عشاق پیوستند و ما یتیم غیبت پدری شدیم که خودمان با دست خودمان «طرید» و «وحید»ش کردیم…
    و نمی‌دانم غصه غیبت پدر را بخوریم یا شرمندگی سستی و کاهلی‌مان را…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.