وطن امروز ۲ دی ۱۳۹۵
«قلعه حیوانات» پیش از آنکه نام یک کتاب باشد، اسمی حقیقتا برازنده همین دنیاست! سفیر کشوری در قد و قامت روسیه، عین آب خوردن در کشوری ترور میشود که لااقل در همین ایران خودمان، قبله آمال کسانی است! آری! تابلوتر از ترکیه، کسانی هستند که برای جمهوری اسلامی، نسخه داغان کشور اردوغان را تجویز میکنند! تا بفهمی این دنیای دون، چطور جایی است، باید اشاره کنم به سرمقاله روزنامه شرق که سالیانی پیش نوشته بود؛ «جمهوری اسلامی باید تقوای اتمی خود را به آمریکا ثابت کند»! کدام آمریکا اما؟! آفرین! همان آمریکای هیروشیما و ناکازاکی! و همین آمریکای اولحامی اسرائیل جلاد با این همه کلاهک هستهای!
اجازه دارم یک سئوال بپرسم؛ جرم مردم یمن دقیقا چیست که این همه هر روز پشتهها درست میشود از کشتههایشان؟! سئوال دیگر! شهر زیبا و باستانی حلب، جرمش چه بود که چند سال تمام، زیر داغ و درفش حرامیان، بدل شد به این خرابه؟! و سئوالات دیگر! شرف اهالی نیویورک به مردم ساکن در کرانه باختری چیست؟! و چیست آخر این کجفهمی که بشار اسد فیالواقع دارد تاوان ایستادگی سوریه پای قدس شریف را پس میدهد، آنوقت شماری از… شماری از چه بگویم آخر که خدا را خوش بیاید؟! فرض کن شماری از سیاسیون فلسطینی، در دوگانه اسد و تروریستها، جانب تکفیریهایی را میگیرند که بنا به اعتراف خودشان، در منطقه غرب آسیا، تنها به رژیم اشغالگر قدس کاری ندارند!
میدانم که از فرط تکرار، به «مطایبه» تبدیل شده لیکن «آدمیزاد به کجا میرود؟!» طرف کتابش را تقدیم «همت و باکری» میکند اما معتقد است اسرائیل را باید به رسمیت بشناسیم!
حالا صبر کنید! قصه این سئوالات ادامه دارد! این عین ماده ۲۴ «منشور حقوق شهروندی» است؛ «حق شهروندان است برخورداری از دولتی که متعهد به استقبال از نظرات منتقدان باشد»!
تا باز حواله به دادگاه ندادهاند ما را، برویم بیرون مرزها دوباره، با این سئوال که روزی چند بار مرا درگیر خود میکند؛ «اون طیاره عید دوسه سال پیش چی شد آخرش؟! کلا گم شد؟! مگر آدمیزاد ادعا نمیکرد آنقدر پیشرفت کرده که حتی سوزنی هم در این دنیا محال ممکن است مفقود شود؟!»
ادامه بدهم سئوالاتم را؟! توی روزنامهنگار، چرا خبر به فنا رفتن عروسی ملت افغان، متاثر از بمباران طیارههای یانکی را پوشش نمیدهی؟! یعنی قیمت جان آدمها اینقدر نوسان دارد؟! واقعا فضیلت باراک اوباما به شیعیان نیجریه چیست؟! و اصلا یک سئوال! تا به حال حیوان بیشتر حیوان را کشته یا آدم بیشتر آدم را؟!
من هر چند به این شوی مجازی «سگ، فحش نیست» نپیوستهام اما سئوالی دارم از اهالی این نمایش؛ «آیا جز این است که وقتی به سگ، غذایی بدهی، دمش را منباب تشکر برایت تکان میدهد؟! آیا تهمت «چقدر بهت دادن رفتی؟!» تشکر شما بود از شهدایی که غذای از قضا از غذا واجبتر «امنیت» را ارزانی همه ما کردند؟!»
صدالبته بله! سگ، فحش نیست اما روشنفکر اگر شما باشید، پس ناسزایی بدتر از روشنفکری وجود ندارد! «ایران ای سرای امید» نه به همخوانی با شاعر که به همخونی با شهید شاهد است! زمان جنگ، عراقی داشتیم با صدام میجنگید، ایرانی هم داشتیم که نامش «مسعود رجوی» بود!
مگر جز این بود که حتی زمان فتنه هم فتنهگران به همین اوباما و همین نامزد مغلوب انتخابات اخیر آمریکا «چشمک تحریم» زدند؟! ایرانی بودند جماعت؟! مسلمان بودند جماعت؟! آدم بودند جماعت؟! دوباره برویم بیرون؟! چرا و در اعتراض به چه چیزی، مردم آمریکا، یک بساز و بفروش متمول بیقید را به هیلاری کلینتون برتری میدهند؟! قول میدهید نخندید اگر در ادامه بپرسم؛ «دنیا دارد به کجا میرود؟!»
شب یلدا، کداممان نشستیم پای قصه حوا؟! بیتعارف، دل مادربزرگ از دستمان خون است! آنجا که در تابلوترین مسافرت ممکن، میرویم ترکیه! بینی و بینالله «قبر آتاتورک» دیدن دارد یا «مزار میرزا»؟! کی میخواهیم بفهمیم شرف دارد پلههای ماسوله به سولههای آنتالیا؟!
آهای جماعت منورالفکر! بسی دیر فهمیدهاید سگ، فحش نیست! شما خواب بودید وقتی «پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد؛ سگ اصحاب کهف، روزی چند، پی نیکان گرفت و مردم شد!» بیایید آدم شوید! بیاییم آدم شویم! بیاییم قبول کنیم دنیا به یک منجی نیاز دارد و الا در طبیعت، غلبه نور بر تاریکی را زیاد دیدهایم! فردای شب یلدا را زیاد دیدهایم! بهار از پس زمستان را زیاد دیدهایم! بازگشت پرستوها را زیاد دیدهایم! کو اما پرستو و بهار و فردای شب یلدا؟! کو غلبه نور بر تاریکی؟! کو صلح؟! کو دوستی؟! کو وفای به عهد؟! کو رسم آدمیت؟!
هنوز که جاهلیت است و قصه زنده به گوری! چه بود جرم آن طفل سوری ساحل مدیترانه؟! و چرا نباید «علیرضا» پدر داشته باشد؟! واقعا جرم «بابای آرمیتا» چه بود؟!
من اجازه دارم یک سئوال آنچنانی بپرسم؛ «حق نوزادی که ۳ ماه بعد از شهادت پدرش در جبهه خانطومان، به دنیا آمده، کجاست در این منشور حقوق شهروندی؟!» اینجاست که به او بگویند؛ نه پدر تو، که برجام ما، سایه شوم جنگ را از سر کشور دور کرد؟!
یابنالحسن! اینهمه خط که خواندی، خطوط گرد یتیمی بر چهره ابنای آدم است! والله سئوالی نیست الا آنکه جوابش تو باشی! و یلدایی نیست الا آنکه فردایش تو باشی! بیا و پدری کن، برای فرزندان آدم! هیچ حالمان خوب نیست! بیتو، نباید هم خوب باشد! هر چند تا بهار، چیزی نمانده، بیتو اما، بهار، بهار را کم دارد!
خدایا! من از «فریاد شب یلدا» با تو سخن میگویم، نه از «فردای شب یلدا»! من از هزار و اندی سال با تو سخن میگویم که جملگی شب دیجور بوده و چشم روز را به خود ندیده! فردا را به خود ندیده! نه! اینگونه نمیشود! دوباره باید دست آدم را بگیری، با مردی از تبار محمد! اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…
بسم رب شهدا
یابنالحسن! اینهمه خط که خواندی، خطوط گرد یتیمی بر چهره ابنای آدم است! والله سوالی نیست الا آنکه جوابش تو باشی! و یلدایی نیست الا آنکه فردایش تو باشی! بیا و پدری کن، برای فرزندان آدم! هیچ حالمان خوب نیست! بیتو، نباید هم خوب باشد! هر چند تا بهار، چیزی نمانده، بیتو اما، بهار، بهار را کم دارد!
اللهم عجل لولیک الفرج
هیچ حالمان خوب نیست! بیتو، نباید هم خوب باشد!
کوهی از سئوالاتی که پاسخی جز شرمندگی براشون نیست!
بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد…
و این یعنی گرمای ندای «انا المهدی» در کنار کعبه…
یعنی جواب همهی سئوالات سخت و بیجواب…
یعنی زمان موعود…
یعنی خدا خلف وعده نمیکنه…
سلام
اللهم عجل لولیک الفرج…
که فرج ما در فرج آل محمد است…
بخوان:
الهی عظمالبلاء…
«بیاییم قبول کنیم دنیا به یک منجی نیاز دارد و الا در طبیعت، غلبه نور بر تاریکی را زیاد دیدهایم! فردای شب یلدا را زیاد دیدهایم!»
و یلدا را زیادتر…
به اندازه تمام عمر...
شبهای بلند انتظار…
ما زمستان بعد از یلدای زمین را دیدهایم
ولی چشم به راه بهار بعد از یلدای زمانیم!
.
«یابنالحسن! بیا و پدری کن، برای فرزندان آدم!»
که اگر دلگرمی طلوع خورشید وجود شما
در قلبهایمان نبود
در سوز سرمای سخت زمانه
جان میدادیم!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
تبریک میلاد عیسیبنمریم در اینستاگرام
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آدمیزاد به کجا میرود؟!
کسی هست به این سئوالات پاسخی قانعکننده بدهد؟!
این سئوالات، خودش کلی جواب است!
جوابی که کدخداپرستان را ناراحت خواهد کرد!
میلاد حضرت مسیح بر همگی مبارک!
😉
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
عمومیه دیگه؟!
اللهم عجل لولیک الفرج…
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🙂 🙂 🙂
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
اولین متنم در مدح حماسه ۹ دی ۸۸، در سال ۹۵
تا ساعاتی دیگر در وبلاگ «قطعه ۲۶»
.
.
.
انقلاب، نام هیچ بانکی نیست!
۹ دی «روز قیامت» نبود!
وای که چقدر خوندن کامنتهای قدیمی خاطرهانگیز و شیرینه!
مخصوصا فونتهای پررنگ، و پیامهای بیزرگانی سیداحمد و عکسها و یاد کردن از شهدا و…
فرزند خراسان!
هنوزم همینقدر شیرینه!
فقط فونتهای درشت یا پررنگ، تبدیل شده به فونتهای ریز یا سرخرنگ! 😉