بایگانی دسته: صفحه اصلی

نامه‌ی حسین قدیانی به غلامعلی حداد عادل

با سلام. این روزها تصاویر قدیم و تفاسیر جدید شما در مجازستان، محل بحث شده. جز دروغ مطروحه که بیش از پیش ثابت کرد چرا بزرگان از همان سال هشتاد و چهار، طرف را مناسب مناصب بزرگ نمی‌دانستند، الباقی مباحث … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در صفحه اصلی | ۴ دیدگاه

سید اکثریت مطلق احرار عالم

ح‌ق: اصلا رهبر انقلاب، صد و بیست سال مسن‌تر از آقای جنتی! از میان عناصر موجود، اعم از چپ و راست و پیر و جوان، اگر کسی را پیدا کردید که بتواند مثل همین سخن‌رانی ساعاتی پیش حضرت‌آقا در دیدار … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در صفحه اصلی | یک دیدگاه

محمدباقر قالیباف

بیش از آن‌که جمهور، رئیس بخواهد؛ قوه‌ی مجریه، مدیر می‌خواهددولت، مدیر استاندارد می‌خواهد؛ نه جنگ زرگری ولنجک و نارمکح‌ق: شرق و غرب فرقی ندارد برای مردان جبهه‌ی جنوب. این درست که قالیباف به دعوت رسمی رئیس دومای روسیه عازم مسکو … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در صفحه اصلی | ۲ دیدگاه

نیایش

ح‌ق: بی‌دشمن نیست این خاک و خدا نکند ایران، دشمن‌شاد شود. از نقوش کلاسیک دشمن، دمیدن در آتش تفرقه است. دوگانه می‌سازد تا از خلال جنگ این و آن، ایران را سیاه جلوه دهد و در ورای این سیاه‌نمایی، سیلی … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در صفحه اصلی | ۳ دیدگاه

ریش و ریشه

ح‌ق: در روزهای اخیر چند یادداشت صریح و ان‌شاءالله صحیح در نقد بعضی از سران سپاه نوشته بودم اما از آن سرداران که از قضا تند هم نقدشان کرده بودم، چیزی جز ادب و احترام ندیدم. از همه تندتر، پیامک … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در صفحه اصلی | یک دیدگاه

از ام‌البنین به عباس

ح‌ق: شده شب‌های قدر متنی در مدح علی ننوشته باشم، شده فاطمیه دل‌نوشتی برای فاطمه ننوشته باشم، شده دهم محرم چیزی برای حسین ننوشته باشم اما نشده که چو امشبی، قلم را برای ام‌البنین نچرخانده باشم. مزار فاطمه‌ی کلابیه معلوم … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در صفحه اصلی | ۷ دیدگاه

در فراق پدر

ح‌ق: امروز روز تولد پدرم است و در این آدینه‌ی محزون، دارم به این فکر می‌کنم که اگر جنگ نبود، حتما می‌توانستم کلی عکس با بابااکبر داشته باشم که در هیچ کدامش هم خواب نباشم! جنگ، سهم مرا از نعمت … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در صفحه اصلی | ۲ دیدگاه

مرگ برآمریکا

ح‌ق: «مرگ» به رفتن ذلت‌بار ترامپ از کاخ سفید می‌گویند، نه به رفتن باشکوه سلیمانی از دنیا! این همان قصه‌ی یزید و حسین است؛ خون از پیکر حسین‌بن علی جاری شد اما آن‌که جنازه‌اش خوراک مار و مور شد، یزیدبن … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در صفحه اصلی | ۳ دیدگاه

مرا کشت خاموشی مادران لاله‌ها

ح‌ق: حدودای دو ماه پیش، آخرین باری که پنج‌شنبه رفتم بهشت‌زهرا، چشمم به جمال هیچ مادر شهید دهه‌ی شصتی‌ای روشن نشد که نشد! از سه‌ی بعد از ظهر تا دم غروب، همین‌جور لابه‌لای قطعه‌ها می‌گشتم و به هر پیرزنی که … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در صفحه اصلی | ۳ دیدگاه