هر که می خواهد جریان انحرافی را بشناسد، داستان حزب کارگزاران را بخواند

یک: ایام فتنه ۸۸ چه بسیار از نازک اندیشان هر ۲ اردوگاه که گمان می کردند فتنه آن روزها چیز عجیب و البته جدیدی است و تا به حال نبوده و خلق الساعه است و از این حرفها. جماعتی عجول که اگر در سپاه دوست بودند، تصورشان بر این بود که فتنه ۸۸ دست آخر غلبه می کند بر انقلاب اسلامی، یا دست کم آسیب های غیر قابل پیش بینی و خارج از حد تصور وارد می کند. قافیه را باخته بودند. انقلاب اسلامی را دوست می داشتند اما فتنه با همه شاخ و برگش مستولی شده بود بر ایشان و ایمان شان. معلوم بود که از فتنه می ترسند. تا یوم الله «۹ دی» فرا رسد و امید نزد این دسته ناامید، برگردد، خیلی طول کشید. در اردوگاه مقابل نیز بودند کسانی که هر از چندی یک بار، خبر از سقوط نظام می دادند. غافل از فردا بودند که دنیای دوست و دشمن، «بیداری اسلامی» را فقط و فقط به نام «امام خامنه ای» می شناسد.

دو: انحراف نیز مثل فتنه است و مسبوق به سابقه تاریخ. اصولا هر جریان اصیلی، علاوه بر دشمن بیرونی، مواجه می شود با یک جریان منحرف که منافقانه لباس دوست بر تن کرده است. سعدی علیه الرحمه جمله قشنگی دارد؛ «دشمن چو از حیلتی فروماند، سلسله دوستی بجنباند؛ پس آنگه به دوستی، کارهایی کند که هیچ دشمن نتواند». در تاریخ جمهوری اسلامی از این دست جریانات منحرف، قبلا هم بوده اند، اما عمر انحراف، به همان درازای عمر فتنه است و هر ۲ ریشه در خبائث ابلیس دارد. فتنه، خودش یک پا جریان انحرافی است، همچنان که انحراف نیز همان کار فتنه را می کند. شاید بیراه نباشد که قابیل را جریان انحرافی فرزندان آدم بدانیم و شیطان را جریان انحرافی جنیان. در تاریخ صدر اسلام نیز، هم فتنه بوده و هم جریانات رنگارنگ انحرافی. پس دچار اشتباه بزرگی شده ایم، اگر که تصور کنیم جریان انحرافی کنونی، چیز تازه ای است. 

سه: جریان فتنه و جریان انحرافی، در طول تاریخ، همیشه کارهای شان به گونه ای بوده که گویی با هم، «هم افزایی» دارند. امروز نیز اگر چه این ۲ جریان، از راه های مختلفی عبور می کنند، لیکن هدف شان و برایند کارشان، یکی است؛ آسیب زدن به گفتمان اصیل اصول گرایی، خدشه وارد کردن بر مقوله خدمت، تضعیف جایگاه رفیع ولایت فقیه، خود را عین مردم پنداشتن، خویش را از حکومت بزرگ تر دیدن، اختلاف افکنی میان دوستان، عدم رعایت خطوط قرمز، مرزبندی نکردن با دشمن، و مواردی از این دست، اهداف مشترک فتنه گران با جریان انحرافی است. از همین رو، منازعات گاه و بی گاه فتنه گران با اهالی انحراف، کاملا بی بنیان و صوری می نماید. مهم اشتراکات وسیع و اهداف مشترک این ۲ جریان است. فی المثل آنجا که قرار است بزرگانی چون مهدوی و مصباح و یزدی و جنتی تخریب شوند، یا آنجا که قرار است علیه سپاه و بسیج و نیروهای حافظ نظم و شورای نگهبان حمله شود، مشاهده می کنیم کار فتنه گران را جریان انحرافی تکمیل می کند و بالعکس.

چهار: انسان بصیر و اهل ولا اما تا آنجا که ممکن است نباید اجازه دهد که این «هم افزایی» شکل بگیرد. بدیهی است وقتی فتنه گران با منحرفین هم کاسه می شوند، احتمال رسیدن به اهداف شوم شان فزونی می گیرد. با این همه سئوال اساسی اینجاست که ما دقیقا چه باید بکنیم که این «هم افزایی» صورت نگیرد یا از شکل حداقلی، فراتر نرود؟ ذیل همین بند و در مقام پاسخ به این سئوال، به مواردی اشاره می کنم.

چهار/ ۱: گمانم باید میان نقاط مثبت دولت مستقر، با خبط و خطای جریان منحرف، یک مرزبندی روشن داشته باشیم. جریان منحرف و اقدامات انحرافی اش، نباید سبب شود که ما از اساس، خدمات دولت را منکر شویم و احیانا خیانت بنامیم. نکته ظریف اینجاست که نقاط مثبت دولت، عمدتا بی ارتباط با جریان انحرافی است، اما برجسته ترین نقاط ضعفش، دقیقا همان رفتار و گفتار این جریان است. مراعات این تمایز، می تواند تا حدودی از هم افزایی فوق الذکر جلوگیری کند.

چهار/ ۲: در اینکه دولت کنونی، و بالاخص شخص رئیس قوه مجریه، در باب مفاهیم بلندی چون مردم داری و عدالت محوری و کار شبانه روزی و استکبارستیزی و هدف مندی یارانه ها و سفرهای استانی و دست آوردهای شگرف علمی و انرژی هسته ای و چه و چه، نمرات بعضا درخشانی داشته اند -و ان شاء الله ادامه داشته باشد این نمرات- هیچ شکی نیست، لیکن تمام خوبی های این دولت، برآمده از خوبی های فراوان اصل نظام جمهوری اسلامی است. نه فقط این دولت، که حتی اگر دولت شهید رجایی یا دولت های دیگر من جمله سازندگی و اصلاحات، هم محسناتی داشته اند، سئوال اساسی اینجاست که اگر جمهوری اسلامی و ولایت فقیه نبود، کدام دولت به کدام کار خوبش می توانست و می تواند پز بدهد؟! اینکه گفتم قطعا و به طریق اولی، درباره مجلس و دستگاه قضا و جاهایی همچون شورای شهر و شهرداری هم صدق می کند. بنابراین بیرق مفاهیمی چون عدالت محوری و استکبارستیزی و پاک دستی و… دست این و آن نیست که با سقوط شان، ما شاهد سقوط مفاهیم باشیم. این مفاهیم مال این انقلاب است. مال این نظام است. مال این ملت است و در یک کلام، علمدار خوبی ها ولی فقیه است. محصول یک درخت، با خود درخت و به ویژه با ریشه درخت، شان و رتبه و مقامش فرق می کند. هیچ میوه ای نمی تواند ادعا کند که بی نیاز از ریشه و درخت، ثمر داده است. اگر ما در تبیین این موارد، بدون حب و بغض عمل کنیم، تا حدی می تواند جلوی هم افزایی مورد اشاره را بگیرد.

چهار/ ۳: مرزبندی با جریان منحرف، نباید سبب شود که ما چشم مان را بر فتنه گران دانه درشت و خبائث خواص بی بصیرت ببندیم. البته آن دسته از خواصی که واقعا و عملا در صدد اصلاح راه غلط گذشته برآمده اند و مواضع فعلی شان به جبهه اصل نظام نزدیک شده است، عقل و تدبیر حکم می کند که نه فتنه گر بخوانیم شان و نه بی بصیرت. با این همه آنچه سر جای خود و به قوت محفوظ است، مقام شامخ نقد و انتقاد است. این روحیه نقادی، حتما با جذب حداکثری هم سوست، اگر که بصیرت مان، دقیق باشد و عمیق. موضع درست در این زمینه نیز تا حدودی قادر است جلوی هم افزایی منحرفین با فتنه گران را بگیرد.

چهار/ ۴: گذشته از ۳ مورد فوق، آنچه بیش از همه می تواند جلوی این هم افزایی را بگیرد، اشاره به خدمات دولت است. قطعا به بهانه مضرات جریان منحرف، قهر کردن با دولت و ندیدن خدمات دولت خطاست، و این، اتفاقا همان چیزی است که جریان انحرافی می خواهد. ما اصول گرایان ۲ بار به این دولت رای داده ایم، و اگر چه چشمی بر مناصب و صندلی های این دولت نداریم، لیکن حتما از خوبی های این دولت، سهم داریم و اصلا حق قهر نداریم. این وسط آنچه آزاردهنده است، اما اصلا دلیل قهر نمی شود، این است که رئیس قوه مجریه در شناخت دوستان و دشمنانش دچار سوء تفاهم باشد. مهم اینجاست که ما رای به اشخاص ندادیم، بلکه رای به برنامه هایی دادیم که همان اصول اصول گرایی ماست. پس موظفیم به رای خود و به دولت خود، حساس باشیم؛ یعنی تا آنجا که می شود، حساس باشیم! این حساسیت و این تعصب -به معنای درست- تا حد زیادی اجازه نمی دهد که هم افزایی فوق الذکر پا بگیرد. از یاد نبریم که ۲ فردای دیگر، یعنی در انتخابات بعدی ریاست جمهوری، مردم، ما اصول گرایان را خواه نا خواه، به همین دولت و کارهای همین دولت می سنجند و خیلی به این خط کشی های رایج اهل سیاست، کاری ندارند. وضع مجلس نیز به همین شکل است. توده مردم، مجلس فعلی را به اسم مجلس اصول گرا می شناسند. بنابراین نادرست ترین اقدام این است که ما بی رحمانه همدیگر را نقد کنیم و تصور کنیم کشتی اصول گرایی، متشکل از چند قایق مجزاست، نه یک جسم منسجم متحد. نقد شهردار تهران، انتقاد از رئیس مجلس و سبک سنگین کردن رفتار و گفتار احمدی نژاد، البته خالی از اشکال است، لیکن با تضعیف و تخریب تفاوت های اساسی دارد. عمل نادرستی که دودش به چشم کلیت جریان اصول گرا می رود، نه فلانی و بهمانی.

پنج: اما به راستی، چه باید کرد با جریان انحرافی، که از فرط انحراف سیاسی و اختلاس اقتصادی، تداعی گر احزاب کارگزاران و مشارکت شده، و خار در چشم رای مخلصانه ما شده و استخوان در گلوی عدالت؟! قبل از پاسخ به این سئوال، باید گفت؛ دهن کجی این جریان به رای پابرهنه ها آنجاست که در ویژه نامه هایش و لا به لای اوراق جرایدش که با حمایت خاص دولت درمی آید، مدام زندگی اشرافی و تجملاتی را تبلیغ می کند. انگار نه انگار که پول کاغذشان را دارند از دولتی می گیرند که با رای محرومان روی کار آمد! این جریان، آنجا که احمدی نژاد علیه دشمن سخن می گوید، در اقدامی غلط و از روی تملق، کار را تا بدان جا پیش می برند که انگار بیداری اسلامی هم مدیون رئیس قوه مجریه است و عجبا که در این چاپلوسی مشمئزکننده، هیچ حسابی برای ایستادگی و پایداری توده های ملت و رهبری عزیز باز نمی کنند! و اما آنجا که احمدی نژاد علیه اصول گرایان به اشاره یا تلویح سخن می گویند، این سخنان را حتی از سخنان استکبارستیز رئیس قوه مجریه، با آب و تاب بیشتری پوشش می دهند. از اینها گذشته، عمدتا تیتر یک رسانه های اهل فتنه را جریان منحرف می دهد. یک روز آقای مشایی تیتر یک «شرق» است و دیگر روز، آقای بقایی تیتر یک «اعتماد». آیا میان این جریان و فتنه گران، علاوه بر هم افزایی کاری، هم افزایی رسانه ای هم بر قرار است؟! اما آیا این همه پیوند، نانوشته است، یا مکتوب؟! تکلیف ما چیست در برابر ایشان؟! حال که فتنه گران، خود بیکار نشسته اند و دست شان دارد از آستین منحرفین بیرون می آید، و اینچنین زبان های شان دراز شده و به حرافی و صرافت آپ کردن چند باره نامه سرگشاده افتاده اند، دقیقا تکلیف ما چیست؟! در مواجهه با جریان منحرف، چه باید بکنیم و چه نباید بکنیم؟! کجا باید سکوت همراه با رصد کردن فضا کرد و کجا باید واکنش نشان داد؟! حد این واکنش ها چیست؟! مرزش کجاست؟!

***

این سئوالات، بهتر است طرحی باشد برای بحث دیگر دوستان، که کمی گران آمد حجم و طول این یادداشت. نگارنده به چند جمله کوتاه اکتفا می کنم و می بندم این بند را. در وضعیت فعلی، نپرداختن به خدمات دولت، از جمله مهمترین خدمات احیانا ناخواسته ما به جریان انحرافی است. نیز بهتر است، یعنی عاقلانه تر است که گریبان جریان انحرافی را بیشتر از حوزه های عقیدتی و سیاسی، در همین حوزه های اقتصادی و خدماتی بگیریم. هیچ شکی در عمق انحرافات فکری و فرهنگی و دینی و ملی جریان منحرف ندارم، لیکن این جریان بدش نمی آید که با ما در حوزه های عقیدتی، سیاسی بازی کند و مبارزه کند. با این کار، جریان منحرف بر وزن خود خواهد افزود و خود را بزرگ تر از آنچه هست، نشان خواهد داد. البته اشاره گذرا به انحرافات فکری این جریان لازم است، اما آنچه لازم تر و حیاتی تر است، این است که زمین بازی با جریان انحرافی را ما تعریف کنیم، نه این جریان. بخواهیم یا نخواهیم، توده مردم هم بیشتر نگران موارد اختلاس اند، تا مصادیق انحراف. اصل مسلم اصول گرایی، یعنی مردم داری و عدالت محوری. نگذاریم جریان انحرافی، این اصل را هم مثل اوراق بهادار، اختلاس کند. باید به مردم توضیح داد که چرا هر کجا که پای خدمات این دولت در میان است، جریان انحرافی معلوم نیست کجاست، اما هر جا که پای انحراف، و به ویژه اختلاس در میان است، نام این جریان می درخشد؟! بعد از این اختلاس، و بعد از مشاهده هم افزایی کاری و رسانه ای و اقتصادی این جریان با اهل فتنه، آیا بهتر نیست که ما جریان انحرافی، یعنی جریان اختلاسی را «کارگزاران ۲» بنامیم؟! هر که می خواهد جریان انحرافی را بشناسد، داستان حزب کارگزاران را بخواند. حزبی که جز آقای هاشمی رفسنجانی هیچ پدری نداشت.    

 روزنامه جوان/ ۱۴ مهر ۱۳۹۰  

۲ متن آخر همین ستون:

یک: پشت گوش انداختن های زنجیره ای

دو: آقای احمدی نژاد! کی خسته است؟! دشمن!

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    “محصول یک درخت، با خود درخت و به ویژه با ریشه درخت، شان و رتبه و مقامش فرق می کند. هیچ میوه ای نمی تواند ادعا کند که بی نیاز از ریشه و درخت، ثمر داده است.”

    ما با مفاهیم کار داریم نه مصادیق؛
    و اما سوالات مطرح شده در بند “پنج”!
    همانطور که فرمودید نادیده نگرفتن خدمات دولت و ول نکردن یقۀ فتنه گران وظیفه ماست، وظیفه خود را انجام می دهیم و چشم امیدمان به رئیس دولت است تا قبل از پایان وقت قانونی “دوست” را از “دشمن” تشخیص دهد.

    پایان جنجالی و محکمی داشت.
    سالاری!

  3. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    به نکات ارزنده و آموزنده ای اشاره کردید.
    اینکه در هیچ شرایطی از اصل فتنه غافل نمی شوید، دلگرم کننده است.
    سپاسگزارم آقای قدیانی.

  4. به یاد سید سجاد می‌گوید:

  5. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بیرق مفاهیمی چون عدالت محوری و استکبارستیزی و پاک دستی و… دست این و آن نیست…

    این مفاهیم مال این انقلاب است. مال این نظام است.
    .
    .
    .
    در یک کلام، علمدار خوبی ها ولی فقیه است.

  6. سلاله 9 دی می‌گوید:

    دید جامع تان نسبت به مسائل گوناگون به ویژه فتنه و انحراف، منحصر به فرد است. اعتدال دارید و نه در تعریف و نه در نقد، دچار افراط و تفریط نمی شوید. مطالب مورد نظرتان را سازماندهی می کنید و به خوبی در ذهن مخاطب جا می اندازید. تشکر بابت این متن تحلیلی.

  7. ف. طباطبائی می‌گوید:

    “هر که می خواهد جریان انحرافی را بشناسد، داستان حزب کارگزاران را بخواند. حزبی که جز آقای هاشمی رفسنجانی هیچ پدری نداشت.”

    دقیقا مکمل همدیگه هستن. یه روزی این ذهن ها رو مشغول میکنه، یه روزی اون.
    اصلا چیزی جدا از هم نیستن. خدا نسل باعث و بانیشو منقرض کنه ایشالله.

    یادآوری بعضی مسئله ها خیل خوبه آقای قدیانی، ممنونم.

  8. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بسم رب الفاطمه(س)

    ۵۹* رسول اکرم صلی الله علیه و آله:

    از فتنه و آزمایش در آخرالزمان نگران نباشید، چرا که موجب نابودی منافقان خواهد شد.

    (میزان الحکمه، ح ۱۵۷۴۸)

  9. به یاد سید سجاد می‌گوید:

    در یک کلام، علمدار خوبی ها ولی فقیه است.

    «بیداری اسلامی» را فقط و فقط به نام «امام خامنه ای» می شناسد.عشق فقط آسیدعلی

  10. ابوالفضل می‌گوید:

    اندر دزدی های این جریان شکی نیست اما نکته اینجاست که اینها با گرفتن قیافه مذهبی به خود فضا را غبار آلود می کنند و خواهند کرد . همان هایی که جای مهر روی پیشانی شان بود اما چه کردند با حضرت امیر…
    الان هم از همین قوماش هستند. همان هایی که ساعتها در نمازند و اهل ریاضت اما ریاضت برای شیطان نه برای خدا!
    خدا پشت و پناه قلمت و البته خودت!

  11. ابوالفضل می‌گوید:

    این سالاری را هم خوب آمدی سید عزیز!

  12. مرتضی می‌گوید:

    ای دل نگفتمت مرو از راه عاشقی
    رفتی بسوز کاین همه آتش سزای توست

  13. جلال معترف می‌گوید:

    جگر شیر داری آقای قدیانی،
    بخدا خیلی ها هستن که دستی در امورات مملکت دارن ولی این چیزهائی که شما نوشتید را درک نمی کنند. آقای قدیانی اگر حتی چشم یک نفر فقط به تیتر مطلب شما بخوره و به خودش بیاد برای عاقبت به خیری شما کافیه. مطالبتون چراغه راهه.

  14. هوشنگ می‌گوید:

    ببخشید مدتی بود که گیج میزدم و کلا قاطی کرده بودم. رفته بودم به دیدن هییت عریض و طویل رئیس جمهور کشورمان در نیویورک که اگر بگویم جایتان همان بهتر که خالی بود زیاد بیراه نگفته ام .
    من مانده بودم و این همه اهل هییت در یک هییت دیپلماتیک که دست هر چه هییت و هییتی در ایران بود را در یک سفر هییتی از پشت بسته بود .
    مانده بودم که اینها اگر با پول بیت المال آمده اند که اصلا جای سوال ندارد .
    اگر با پول خودشان آمده بودند اینها چه کسب و کاری دارند که توان پرداخت پول سفر و هتل در نیویورک و … آنهم برای یک هفته را داشتند .
    تازه اگر پول خودشان هم بوده و هواپیما خالی بوده با خودم گفتم که خیلی ها هستند که با پول خودشان میخواهند به نیویورک بیایند ، چطوری فقط قرعه این افراد از بین ملت درآمده و دیگران محروم شدند .
    تا دلتان بخواهد از این سوالات توی سرم بود ولی فقط یک چیز نبود ، جوابگو در هییت

    چارلی رز هم که این سوالات را از رییس جمهور نمیپرسید . تازه اون کلی توی دلش قند آب میشد که بابا اینها آن طوری هم که ما فکر میکردیم نیستند . حالا خودش یک چیزی ولی ببین چه جوری دور و بری هاش از اینکه در نیویورک هستند ذوق کرده اند .

    بگذریم که هر چه از این سفرم به نیویورک بگویم حکم تف سر بالا را خواهد داشت .

    راستی یک راه حل من برای مقابله با جریان انحرافی پیشنهاد میکنم . شما که خیلی تلاش میکنید که ریشه این جریان را برای مردم روشن کنید ، رییس جمهور را هم مثل یکی از آحاد مردم فرض کنید و ایشان را هم در این باره روشن کنید . صورت ساده مسئله اینکه یعنی باید رییس جمهور را در برابر سوال آحاد ملت قرار داد . اگر قرار باشد رییس جمهور به صورت یک جانبه با مردم صحبت کند و این همه سوال از ایشان در مورد جریان انحرافی بی پاسخ گذاشته شود و شما و ما راه خودمان را برویم و رییس جمهور هم همچنان پشت این خط و جریان را داشته باشد ، آن وقت کارمان آب در هاون کوبیدن است و انتظار برای انتخاب دیگری توسط مردم یعنی هدر دادن منابع کشور و هزینه تراشی های بیشتر تا آن حدود دو سال دیگر .
    اصرار آقا بر روی مسئله حضور سران قوا در بین جمع های دانشجوئی هم بر صحت این ادعا تاکید دارد . حالا چرا آقای رییس جمهورمان فقط یک طرفه با مردم صحبت میکند و حدود دو سال است که از حضور در بین جمع یک عده دانشجو بهر شکلی شانه خالی میکند ، دلیلش را در اینکه جوابی برای این سوالات ندارد بایستی دید و یا اینکه صلاح نیست فعلا در برابر این سوالات قرار بگیرد دید و یا ….

    خلاصه کلام اینکه اگر توانستید رییس جمهور را به جلسه پرسش و پاسخ دانشجوئی بکشید ، میتوانید امیدوار باشید که در برابر جریان انحرافی قدمی برداشته شده و الا همچنان ما برای خودمان بنویسیم و تایید کنیم و جریان انحرافی هم در پناه اعتماد رییس جمهور منتخب خودمان ریشه های حیثیتی نظام را همچنان خواهد زد .

    صحبت اهالی سیاست با ایشان به دلیل منتسب بودن هر کدام از آنها به یک جناح و گروه و فردی هم قابل قبول رییس جمهور نبوده ولی جمع های دانشجوئی بهترین طرف صحبت با رییس جمهور هستند.

  15. محسن می‌گوید:

    دوست ندارم اسم کسی رابیاورم ولی دوستان عزیز با تمام اشتباهات وایراداتی که به برخی از عملکرد های دکتر احمدی نژاد ودولت شاید وارد باشد این نکته قابل تامل است که اولین با رعنوان جریان انحرافی از سایت منتسب به هاشمی رفسنجانی در جامعه کد شد واز طریق افراد با قرابت های مختلف جریان کارگذاران وهاشمی رفسنجانی در جامعه منتشر ونهادینه شد ؟ دیدید گفتیم مثل بنی صدره ؟ مرعشی دیدید گفتیم جلو آقا وایمیسه دیدید ؟ ؟؟؟؟

  16. سلاله 9 دی می‌گوید:

    این که لازم است که زمین بازی با جریان منحرف را ما تعریف کنیم، نکته ی ظریف و قابل تاملی است. این جریان بیش تر دوست دارد با گفتن حرف های بعضا درشت در حوزه اعتقادی و دینی جنجال به پا کند و تیتر یک شود. گریبانش را بیشتر در حوزه خدمت و اقتصاد باید گرفت. تا به حال از این زاویه نگاه نکرده بودم.

    { هیچ شکی در عمق انحرافات فکری و فرهنگی و دینی و ملی جریان منحرف ندارم، لیکن این جریان بدش نمی آید که با ما در حوزه های عقیدتی، سیاسی بازی کند و مبارزه کند. با این کار، جریان منحرف بر وزن خود خواهد افزود و خود را بزرگ تر از آنچه هست، نشان خواهد داد. البته اشاره گذرا به انحرافات فکری این جریان لازم است، اما آنچه لازم تر و حیاتی تر است، این است که زمین بازی با جریان انحرافی را ما تعریف کنیم، نه این جریان. بخواهیم یا نخواهیم، توده مردم هم بیشتر نگران موارد اختلاس اند، تا مصادیق انحراف.}

  17. محسن می‌گوید:

    چرا کسی امروز در خیابان ولی عصر ساندویچ نمی خورد چرا کسی نمی پرسد گرفتن مدرک دکترا بیش از دوسال طول نمی کشد ؟ چرا کسی نمی پرسد بعد از جنگ وهنگام جنگ ذخایر انسانی وایمان وهمت ما کم نشده بود آنها بودند که اسیر زن وبچه وفرزند بودند ما همیشه پشت رهبرمان بودیم پشتیبان ولایت فقیه باشید که به شما آسیب نرسد ؟ ؟

  18. reza می‌گوید:

    سلام حاج حسین ..توروخدا شهیدمصطفی سفری تبارو می شناسی؟؟؟ خواهش می کنم اسمشو یه بار سرچ کن خیلی مظلومند….

  19. شاهد می‌گوید:

    سلام

  20. چشم انتظار می‌گوید:

    گردانندگان جریان انحرافی و فتنه و… جملگی همانند کودکانی هستند که در مهد تربیت کارگزاران با مدیریت هاشمی رفسنجانی رشد و نمو یافته اند!

  21. م.طاهری می‌گوید:

    اتفاقاً چه خوب که متن کوتاهی نبود
    خیلی مساله مهمی است که باید درباره آن کار شود. خیلی جای کار وجود دارد
    باید این مسائل تبیین بشوند در غیر این صورت جریان انحرافی و فتنه که در یک مسیر و متحد گام بر می دارند، کاملاً یکی می شوند یک روز و یک جا. اسم هایشان هم یکی می شود و می شود فتنه جدید
    باید مسلح شد به سلاح بصیر بودن، دقیق بودن و در عین حال رعایت عدالت

  22. سایه/روشن می‌گوید:

    یک چیز دیگه هم که یادم رفته بود بگم این بود، در بی بصیرتی رسانه ی ملی همین بس که بلافاصله بعد از پخش زنده ی صحبت های رییس جمهور تبلیغ گاز پاک کنی رو می کنند با آهنگ پلنگ صورتی. یعنی همونطور که استفاده از ارزش ها باعث اعتبار بخشی میشه به نظر من می خواستند آگاهانه با این تبلیغ طنز و مسخره از اعتبار حرف های ایشون بکاهند و غیر مستقیم روی افکار عمومی تاثیر بگذارند.
    .
    .
    .

  23. به جای امیر می‌گوید:

    قابلمه (گفت و شنود)

    گفت: «یوری اونری» نویسنده صهیونیست نوشته است؛ از نطق اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل حالت تهوع پیدا کردم.
    گفتم: از کجای نطق اوباما؟!
    گفت: نوشته وقتی قدرت ایران را انکار می کرد و در همان حال به روی خود نمی آورد که اسرائیل در ضعیف ترین دوران خود قرار گرفته است.
    گفتم: صهیونیست ها که از این قمپز درکردن ها خوششان می آید، چطور این یکی عصبانی شده و حالت تهوع بهش دست داده؟!
    گفت: این صهیونیست دوآتشه نوشته اوباما ضعف اسرائیل را نادیده گرفته و به تبلیغات گزاف نتانیاهو که اسرائیل را قدرتمند معرفی می کند دل بسته است!
    گفتم: چه عرض کنم؟! یارو اومده بود فیلم «شام آخر» رو ببینه، با خودش قابلمه آورده بود!

  24. حسن می‌گوید:

    با سلام
    “آسیب زدن به گفتمان اصیل اصول گرایی، خدشه وارد کردن بر مقوله خدمت، تضعیف جایگاه رفیع ولایت فقیه، خود را عین مردم پنداشتن، خویش را از حکومت بزرگ تر دیدن، اختلاف افکنی میان دوستان، عدم رعایت خطوط قرمز، مرزبندی نکردن با دشمن، و مواردی از این دست، اهداف مشترک فتنه گران با جریان انحرافی است.”
    برادر حسین
    این اوصاف که برشمردی آیا در بین اصولگرایان یافت نمیشود؟ ویا اینکه چون هم قبیله هستیم بیخیال؟
    مثال میزنم
    تضعیف جایگاه ولایت فقیه

    همین نکته که آقا در این یک سال اخیر و پس از غلبه بر فتنه مجبور شده است که به رسانه ها و اشخاص به اصطلاح اصولگرا توصیه های ابتدائی اخلاقی (تهمت نزدن-ظلم نکردن-در پازل دشمن حرکت نکردن و….) گوشزد نماید

    خود را عین مردم پنداشتن

    این مورد برای تمام اشخاص و رسانه ها واحراب مشترک است و فکر نمیکنم حتی خودت را بتوتنی استثنا نمائی

    خویش را از حکومت بزرگ تر دیدن

    همینکه همه با شعار ولایت و عمارگرائی از آقا جلو میزنیم و نشان میدهد که خود را از مقام عظمای ولایت نیز برتر میدانیم چه برسد به حکومت .
    مثال روشنتر را بدلیل ارادت خود به بعضی از روحانیون نمیتوانم بزنم ولی توجه به سخنان آقا در ۱۴ خرداد و مردم فارس و سپاهیان بسیار رهگشا خواهد بود

    اختلاف افکنی میان دوستان

    نمیدانم ۷+۸ و جبهه پایداری با هم دوست هستند یا نه ولی اختلافاتشان دارد به تبلیغ اختلاف بین روحانیون که ستون اسلام و انقلاب است تبدیل میشود
    نسبت دادن این اختلاف نیز با اینکه در آن برائت از انحراف زیاد فریاد میشود به جریان انحرافی مصداق کامل بی انصافی وقبیله گرائی است

    عدم رعایت خطوط قرمز

    نمیدانم تعریفت از خطوط قرمز چیست؟ ولی وقتی یک مداح پا در کفش مراجع نمود و فتوای قتل داد اصولگرائی ندیدم پا در کفش مراجع را خط قرمز بداند. یا اخیرا که سایت های به اصطلاح اصولگرا سعی در تقابل مردم و دولت در سفرهای استانی دارند با کدام خط قرمز منطبق است . ویا در حالی که رئیس جمهور کشور عازم نیویورک است چه رسانه هائی بر خلاف امنیت و منافع ملی سعی در تضعیف ریاست جمهور داشتند که مورد حداکثر سوئ استفاده دشمن شد(جای شکرش باقی است که رئیس جمهور حاضر جوابی داریم و گرنه کس دیگری بود کم میاورد)

    مرزبندی نکردن با دشمن

    اینقدر جریان انحرافی انحرافی کردید که فتنه فراموش شد . و برخی از به اصطلاح اصولگرایان دارند برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات فضا را آماده میکنند. و در همان حال دولت را از حضور در انتخابات منع میکنند . ظاهرا خطر اصلاح طلبان(فتنه گران مورد عتاب رهبری) را از جریان انحرافی(که رهبری هرگز سخنی از وجود این جریان بیان نداشته اند) کمتر میدانند هرچند آقا هر از گاهی و در هر سخنرانی بر فتنه تاکید کند و هیچ نامی از جریان خودساخته شما نبردو آنگاه نیز که در ۱۴ خرداد مصادیق کامل انحراف را نام برد هیچ حزب و شخص و رسانه اصولگرا لازم ندید که حتی یک تحلیل دو خطی از سخنان ایشان بنماید .
    برادر قدیانی شما که لابد از این دسته از اصولگرایان که با سخنان ولایت برخورد گزینشی دارند نیستید لطف بفرمائید سخنان ۱۴ خرداد ایشان را برای بنده نادان تحلیل فرمائید که مصداق ظالم و مظلوم در سخنان ایشان چه کسانی بودند؟ بقیه نکات را خواستی جواب بدهی یا ندهی حرفی نیست ولی پاسخ این سئوال را در جواب به سایر بخشها از قلم نیانداز که از نظر بنده آزمون ولایت پذیری شما است

    برادر عزیز این نکات را به ذالنور تذکر بده که مثال لاله ولادن را میزند و رئیس جمهور را انتخاب بین فاسد و افسد میداند نه برای ما پیروان ولایت
    ما اگر در مصداق ها گاهی بر خلاف نظر آقا اشتباه کنیم در اصول با ولایت مشکلی نداریم
    مشکل از خود عمار پندار ها است که از رهبری جلو زده اند و انرژی رهبری و انقلاب صرف جلوگیری از لطماتی میشود که از تند روی این آقایان وارد میشود
    براستی آیا اندیشیده ای اگر حتی یکی از مستمعین آن مداح آنقدر نادان باشد که فرض کند فتوای ایشان خواست رهبری است و اقدام کند چه آبروئی از نظام میرود که تا سالها قابل جبران نیست .

  25. م.اشرف می‌گوید:

    سلام به همگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.