دنیای امروز کوفه نیست

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ عکس: علی اکبر بهشتی

با تو هستم ارکان هدایت، علی جان! راحت شدی مولا از دست این روزگار. بگذار بدون تو دنیا به کوفیان سخت بگذرد. ابن ملجم اگر چه فرق تو را شکافت، اما زخم بر پیکر عدالت نشاند. ابن ملجم، قصاص شد، اما هنوز بی عدالتی قصاص نشده است. تیز باید کرد دگر بار ذوالفقار را که هنوز می خواهند بوزینه بازی کنند آقازاده ها. به جای استمرار تو، ای علی، دنبال تکرار کوفه اند، آنان که کارگزاران جمل می خوانیم شان. علیه مردی از سلاله تو، نامه سرگشاده می نویسند. گمان کردند چون ما هم رهبری از تبار علی داریم، پس لابد اینجا کوفه است. علی جان! ما زخم خورده ایم. زخم خورده همان ضربت. حالا دیگر تو به شهادت رسیده ای، رستگار شده ای، اما کوفیان باید دنبال بدتر از تو بگردند و تو در بهشت، دنبال بهتر از کوفیان. تحقق پیدا کرد آنچه گفته بودی. تمام شد درد دل کردن با چاه. ناله های شبانه. دیگر نمی خواهد “این عمار” بگویی. لازم نیست. می توانی سر بر سینه رسول خدا بگذاری و دمی بنشینی کنار زهرا. امت تو فاطمه بود. راحت شدی مولا. دنیایی که قدر تو را نداند، گیر آقازاده معاویه می افتد. حق این دنیا همین است. بر کوفیان، معاویه و یزید و کاخ سبز دمشق و بنی امیه و بنی عباس باید حکم برانند. لیاقت علی را ندارند. بنی فتنه. بنی ثروت. بنی قدرت. کوفه ای که قدر تو را نداند، باید ببیند این روز را. کسی که بی وفایی کند، بی وفایی می بیند. هیچ کجا اندازه کوفه بی وفایی ندید. این حق کوفه است. هزینه ندانستن قدر علی بالاست. عدل علی را تاب نیاوری، باید گیر ظلم یزید بن معاویه بیافتی. آقازاده بوزینه باز. هنوز هم بوزینه باز. اهالی تبعیض. خاندان اشراف. یتیمان کوفه حالا باید قدر تو را بدانند. تازه دارند می فهمند مرد مهربان نیمه شب ها تو بودی و تو بودی که برای شان شیر می آوردی. نمی دانم آن ۲۵ سال بر تو بیشتر سخت گذشت یا این ۵ سال که عمر تو در نبرد با فتنه گذشت. سکوت تو مثل جنگ تو، به خاطر انقلاب محمد بود، اما سکوت بعضی ها مثل جنگ بعضی ها مثل فتنه آفرینی شان، به خاطر منافع خودشان است. این تو بودی که هم احترام رای مردم را نگه می داشتی و هم حافظ آرای شان بودی، اما عده ای شمشیر کشیدند و هنوز هم می کشند علیه رای ملت. ناکث و مارق هنوز هم هست. ناکثینی که سابقه طلحه را ندارند، اما بیش از زبیر، “ناگفته” دارند از سوابق خود. “ناگفته های محرمانه”. اسرار. اسرا را ما با نامه نگاری آزاده کردیم. خرمشهر را ما با نامه نگاری آزاد کردیم. شهدا را ما با نامه نگاری به درجه رفیع شهادت رساندیم. انقلاب اسلامی را ما با نامه نگاری به پیروزی رساندیم. نه ملتی بود و نه ولایتی و نه خمینی و نه خامنه ای. فقط ما بودیم. غافل از اینکه آزادی اسرا هم مثل فتح خرمشهر، کار خدا بود. تاثیر نامه نگاری ناکثین در جام زهر بود. در فتنه. اینجا بود که جواب داد نامه بعضی ها. من اتفاقا شک در خداباوری ناکثین دارم. مردان خدا تواضع دارند. علی جان! تو می گفتی “انا عبدک الضعیف” و از همان سلاله پاک و مطهر تو خمینی و خامنه ای، دست پروردگار را در آسمان حماسه ها رصد می کنند، اما بعضی ها غرور دارند و به جای دوستی ماه که ادعایش را می کنند، حب جاه دارند. حب ثروت. حب قدرت. حب صندلی. حب ما بودیم و مابقی طفیلی ما بودند. من یقین دارم در جنگ با دوستان سابق، سخت بود کار علی. حتی سخت تر از آخرین رسول. ناله علی از دست نامه های اطرافیان بود. سخت بود کار تو ای علی جان! جنگ با کسانی که دوستت بودند، پشت سرت نماز می خواندند، تو را به دوستی قبول داشتند، اما به اولی الامری، نه! تو را فقط به امامت جمعه قبول داشتند، اما به ولایت سایر ایام هفته و روزگار فتنه، نه! با کسانی که دیروزشان بهتر از امروزشان بود و فردای شان بدتر از امروزشان، اگر که مصاف در شهر کوفه باشد، دشوار می شود کارها. جنگ، نه با السابقون، که با سابقه دارها. با ناکثین، با مارقین. با کسانی که ولایت تو را و عدالتت را، نه به شرط مصلحت اسلام، که به شرط منفعت خود قبول داشتند. کسانی که محمد را بدون تو می خواستند. تو را بدون عدالت. عدالت را بدون تو. فتنه های تو در تو. فتنه های پیچ در پیچ. فتنه های رنگارنگ. داشتی با دشمن می جنگیدی و چیزی نمانده بود تا فتح، که زبانه کشید آتش فتنه از جبهه خودی، و قرآن، سرگشاده روی نیزه رفت. تو اما بی توجه به مسجد ضرار و اصحاب ضرار و سابقه ضرار و نامه ضرار، کور کردی چشم فتنه را… اما حالا  ذوالفقار، مسجد کوفه، محراب و خانه ات، حتی مرغابی ها دارند تو را می خوانند. کوفه حالا قدر تو را می داند. کوفه باید سر و کارش به جای “حسنین” با آقازاده های معاویه بیافتد، تا بفهمد که بود علی. چه بود عدل.

***

ای ابوتراب! ای قدر شب قدر! ای محتوای عبادت! ای باطن بندگی! مردی از تبار تو، اینک رهبر ماست. از تو الگو می گیرد و بی اعتنا به جبهه فتنه، می خواباند فتنه را. خامنه ای از سلاله عدل است، و دشمنانش از همان تیره که دشمنی ورزیدند با تو، اما نسب ما به کوفه برنمی گردد. ما اهل کوفه نیستیم. ما اهل کوفه نیستیم، تو تنها بمانی. ما اهل کوفه نیستیم، فرزندت تنها بماند. ما شیعه تو هستیم و آماده ایم تا از بی عدالتی، انتقام بگیریم. دنیایی دارد این روزها با زبان بی زبانی، تو را می خواند. کوفه دنیای خودش را داشت، اما دنیای امروز، کوفه نیست. 

روزنامه وطن امروز/ ۱ شهریور ۱۳۹۰

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ عکس: علی اکبر بهشتی

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  2. سیدحمید می‌گوید:

    عمریست که ما شبیه مردم شده ایم

    مانند پدر اسیر گندم شده ایم

    در فاصله میان افطار و سحر

    دربازی گرگم به هوا گم شده ایم

  3. سیداحمد می‌گوید:

    “تیز باید کرد دگر بار ذوالفقار را که هنوز می خواهند بوزینه بازی کنند آقازاده ها.”

  4. سیداحمد می‌گوید:

    “به جای استمرار تو، ای علی، دنبال تکرار کوفه اند، آنان که کارگزاران جمل می خوانیم شان.”

  5. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    حالا دیگر تو به شهادت رسیده ای، رستگار شده ای…

    می توانی سر بر سینه رسول خدا بگذاری و دمی بنشینی کنار زهرا…

    “اما کوفیان باید دنبال بدتر از تو بگردند و تو در بهشت، دنبال بهتر از کوفیان.”

    علی جان! راحت شدی مولا از دست این روزگار…

  6. سیداحمد می‌گوید:

    “دنیایی که قدر تو را نداند، گیر آقازاده معاویه می افتد. حق این دنیا همین است. بر کوفیان، معاویه و یزید و کاخ سبز دمشق و بنی امیه و بنی عباس باید حکم برانند. لیاقت علی را ندارند. بنی فتنه. بنی ثروت. بنی قدرت. کوفه ای که قدر تو را نداند، باید ببیند این روز را. کسی که بی وفایی کند، بی وفایی می بیند.”

  7. سیداحمد می‌گوید:

    “ناکثینی که سابقه طلحه را ندارند، اما بیش از زبیر، “ناگفته” دارند از سوابق خود. “ناگفته های محرمانه”. اسرار. اسرا را ما با نامه نگاری آزاده کردیم. خرمشهر را ما با نامه نگاری آزاد کردیم. شهدا را ما با نامه نگاری به درجه رفیع شهادت رساندیم. انقلاب اسلامی را ما با نامه نگاری به پیروزی رساندیم. نه ملتی بود و نه ولایتی و نه خمینی و نه خامنه ای. فقط ما بودیم.”

    احسنت!

  8. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “تیز باید کرد دگر بار ذوالفقار را که هنوز می خواهند بوزینه بازی کنند آقازاده ها.”

    “گمان کردند چون ما هم رهبری از تبار علی داریم، پس لابد اینجا کوفه است.”

    “علی جان! ما زخم خورده ایم. زخم خورده همان ضربت.”

    “اما دنیای امروز، کوفه نیست…”

  9. سیداحمد می‌گوید:

    “دنیایی دارد این روزها با زبان بی زبانی، تو را می خواند. کوفه دنیای خودش را داشت، اما دنیای امروز، کوفه نیست.”

    ممنون داداش حسین!

  10. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    ای ابوتراب! ای قدر شب قدر! ای محتوای عبادت! ای باطن بندگی!

    مـــــــردی از تــبـــار تــــــو، اینک رهبـــــــــــر ماست…

    اما نسب ما به کوفه برنمی گردد!

    ما اهل کوفه نیستیم…

  11. بسم رب الشهداء والصدیقین.

    السلام علیک یا امیر المومنین.

    السلام علیک یا فاطمة الزهرا.

    اللهم عجل لولیک الفرج.

    اللهم الحفظ والنصر قائدناالخامنه ای بالقرآن.

    ______________________________________
    سلام.
    یام شهادت امیرالمونین رو تسلیت عرض می کنم.

    عشاق کوی یار برایش دعا کنید
    در کوی انتظار برایش دعا کنید
    در شام قدر و جوشن و قرآن به سر شدن
    با حال انکسار برایش دعا کنید

    التماس دعای فرج.
    تا بعد.
    یا علی

  12. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    تمام شد درد دل کردن با چاه. ناله های شبانه.
    دیگر نمی خواهد “این عمار” بگویی.
    …لازم نیست.”

    #تحقق پیدا کرد آنچه گفته بودی…#

  13. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    حق این دنیا همین است….
    کسی که بی وفایی کند، بی وفایی می بیند…
    هیچ کجا اندازه کوفه بی وفایی ندید…
    این حق کوفه است…

    *****هزینه ندانستن قدر علی بالاست.*****

  14. جواد می‌گوید:

    کلیپی برای سومالی
    با صدا و شعری از شاعر جوان مشهدی، جواد شیخ الاسلامی که در دیدار با آقا هم زیاد دیده شد!!!

    http://9dai.blogfa.com/post-81.aspx

  15. سیداحمد می‌گوید:

    فرمودید:

    “یتیمان کوفه حالا باید قدر تو را بدانند. تازه دارند می فهمند مرد مهربان نیمه شب ها تو بودی و تو بودی که برای شان شیر می آوردی.”

    ولی این یتیمان کوفه، نمک خوردند و نمکدان شکستند!
    خیلی زود فراموش کردند مهر علی را؛
    فراموش کردند نوازش های پدرانه علی را…

    انصافا درست گفتید که:
    “بر کوفیان، معاویه و یزید و کاخ سبز دمشق و بنی امیه و بنی عباس باید حکم برانند.”

    هر قدر که به این جماعت محبت شود، فایده ندارد، هر کاری کنیم باز هم:
    “کوفه وفا نداره….کوفیِ بی مروت، شرم و حیا نداره”

  16. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    …حالا ذوالفقار، مسجد کوفه، محراب و خانه ات، حتی مرغابی ها دارند تو را می خوانند. کوفه حالا قدر تو را می داند…

    “کوفه باید سر و کارش به جای “حسنین” با آقازاده های معاویه بیافتد، تا بفهمد که
    بود عــلـــــــــــــــــــــی. چه بود عــــــــــــــــــــــــدل.”

  17. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “بعضی ها غرور دارند و به جای دوستی ماه که ادعایش را می کنند، حب جاه دارند. حب ثروت. حب قدرت. حب صندلی. حب ما بودیم و مابقی طفیلی ما بودند…”

    *علی جان! تو می گفتی “انا عبدک الضعیف”

  18. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    إِنّا أَنْزَلْناهُ فِى لَیْلَةِ القَدْرِ
    وَما أَدْریکَ ما لَیْلَةُ القَدْرِ
    لَیْلَةُ القَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ
    تَنَزَّلُ المَلآئِکَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ
    سَلامٌ هِىَ حَتّى مَطْلَعِ الفَجْرِ.

  19. ناشناس می‌گوید:

    امشب شب قدر نیست فردا آخرین شبه
    حسین قدیانی: بله خب اما این نوشته فردا در روزنامه جوان کار می شود.

  20. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    جملات دلنشینی داشتید در این متن؛ سپاسگزارم.
    آقازاده ها حق و لیاقتشان همان بوزینه بازی است.

  21. سیداحمد می‌گوید:

    “تاثیر نامه نگاری ناکثین در جام زهر بود. در فتنه. اینجا بود که جواب داد نامه بعضی ها. من اتفاقا شک در خداباوری ناکثین دارم.”

  22. سنگربان می‌گوید:

    خدا کنه که مسولین مربوط از پس خاندان فتنه انگیز بر بیان و حداقل بتونن گوش دو تا آقا زاده رو بپیچونند……..
    به خدا وقتی محاکمه حسنی نامبارک می بینیم عقده ای می شیم که اونا تونستند اون فرعون مصر به اون عظمتی رو ببرند تو قفس ولی ما یک آقازاده سوسیس کالباس خورو نتونستیم محاکمه کنیم ……..
    تازه مردم مصر انقلاب شون نوپاست مثلا ما خیر سرمون انقلاب سی و چند ساله داریم…

  23. سنگربان می‌گوید:

    سلام “آقای سید احمد”!
    بلاخره تونستم عکس درست کنم .
    حالا این هم عکس و تغییر اسم از “فاطمه” به “سنگربان” ، امیدوارم که مقبول بیافتد …….

  24. میلاد پسندیده می‌گوید:

    چه کامنت های عجیبی!!!

  25. میلاد پسندیده می‌گوید:

    آن عکس بابااکبر را هم رفتم گشتم پیدا کردم اما آنی که روی سرور قطعه آپلود شده بود اندازه اش کم بود و دیگری که اندازه خوبی داشت، سرورش پر!… تازه اگر عکس اسکن باشد بهتر است.
    درباره آموزش (از آنجایی که به حرف داداش حسین باید گفت چشم) بزودی مراحل و توضیحات رنگی کردن عکس را در وبلاگم خواهم گذاشت (بعد از لیالی قدر) و نیز امیدوارم بشود یک وبلاگ بسازم که از ابتدا فوتوشاپ را آموزش بدهیم و تبادل نظر کنیم و پیشرفت کنیم با هم… چون میدانم ایده های نابی هستند که به علت ضعف دانش، نابود می شوند

    اگر موافقید بگویید یا علی.

  26. میلاد پسندیده می‌گوید:

    این روزها هر وقت نام حسنین می آید لعنت می فرستم به سازندگان آن سریال کذا که چقدر هم خدا را شکر ضعیف است… کید شیطان است دیگر.

    راستی متن با صفایی بود… دستت درست.

  27. چشم انتظار می‌گوید:

    “داداش حسین بزرگوار”
    هر زمان که از این متن های بی نظیر می نویسی، چند کار را با هم انجام می دهی:
    ۱ – تقویت جبهه ی خودی.
    ۲ – تزلزل در اردوگاه مخالفین و فتنه گران در به در.
    ۳ – شادی قلب “خامنه ای” و ستاره هاش.
    ۴ – خشنودی روح مطهر “خمینی” و ستاره هاش.
    ۵ – شکستن هیبت پوشالی … و آقا زاده هاش.
    ۶ – و…
    حسین قدیانی: بگو هاشمی دیگه! چرا نقطه چین می ذاری؟!

  28. faez می‌گوید:

    عالیه داداش حسین
    عالیه.
    درود و سلام خدا به روح پاک بابا اکبر قدیانی که همچین یادگاری گذاشت و رفت..

    درود خدا به داداش حسین بچه بسیجی ها..
    خداوند حافظ جسم و روح و قلم و تفکرت باشه داداش خوب ما..

    سلامتی رهبر عزیزتر از جانمان هم ۳ تا صلوات بفرستیم

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

    لعنت خدا بر بدخواهان امام خامنه ای.

  29. چشم انتظار می‌گوید:

    راستی آقا میلاد میدونی مقصر ساختن اون سریال موهن کیه؟!
    .
    .
    .
    .
    احتمالا تقصیر احمدی نژادِ در مناظره!

  30. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا “میلاد” شما که اهل ذوق و سلیقه هستی، یه زحمت بکش.
    از شمال تا تهران دو ساعت راه که بیشتر نیست، بیا سر مزار “بابا اکبر” با یه دوربین مشتی، یه عکس جانان ازشون بگیر. هم زیارت کردی، هم یک منبع با کیفیت داری، هم برای ستاره ها دعا.
    پیشنهاد خوبیه مگه نه؟ ای کاش ما هم نزدیک تهران بودیم. البته اشکال نداره من و جواد هم نیابتا” در گلزار شهدای بهشت رضا (ع) بر سرمزار شهیدان عرض ادب می کنیم. مخصوصا” شهیدان برونسی، چراغچی، کاوه و… و علمایی مثل میرزا جواذ آقا تهرانی و آیة الله عبادی.

  31. چشم انتظار می‌گوید:

    “داداش”!
    آخه تو متنتون متوجه نشدم منظورتون کیه!
    برای همین جای اسمشو خالی گذاشتم تا مطمئن بشم. حالا که مطمئن شدم منظور هاشمیه عرض می کنم:
    در کَــتِ جمــعِ نجومـــان*، زور و تـزویر و ریـــا
    چون نمی گــردد فـــرو، پس دائما” قمــپز نـیا
    گر کــه باشی استوانه، یا که اشرافی نشان
    لاجرم بایــــد بگویـــی: زود بـــرگـــرد مهدیـــا!
    هر که با نسل علی (ع)، فرزند روح اللهِ دیــن
    در بیـــافتد، یــا بمیـــرد یا که گردد رو سیــــــا
    چون که در تاریخ، از این دست، امثال و حکم
    کم نباشد، پس چـه باکم، باده ای ده ساقیا!

  32. سیداحمد می‌گوید:

    عکس های زیبای جناب بهشتی، حال و هوای خوبی به متن ها می دهد!

  33. سیداحمد می‌گوید:

    سنگربان بزرگوار؛

    ممنونم بابت عکس و تغییر نام،
    عکس زیبائی است، رنگش جدید و متفاوت است در بین عکس بچه ها!
    جمکران است؟!

  34. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین!

    ممنون بابت این متن،
    ممنون که بیخیال قوم الظالمین نمیشی،
    ممنون که هر روز بهتر از قبلی،
    سالاری!

  35. سایه/روشن می‌گوید:

    “سکــــــــــــوت تو مثل جنگ تو، به خاطر انقلاب محمد بود، اما…
    سکــــــــــــوت بعضی ها مثل جنگ بعضی ها مثل فتنه آفرینی شان، به خاطر منافع خودشان است.”

    وای بر یتیمان کوفـــــــــــــه، که نمک خوردند و نمکدان شکستند!…

  36. ف. طباطبائی می‌گوید:

    می تونم خواهش کنم تو این چند سحر باقی مونده برای سلامتی و آرامش جانبازا دعا کنید؟ خیلی سخته که شاهد عذاب کشیدن پدر باشید.
    دعا کنید…

  37. علمدار می‌گوید:

    زخمی ام التیام می خواهم
    التیام از امام می خواهم

    اسلام علیک یا ساقی
    من علیک السلام می خواهم

    مستی ام را بیادو چندان کن
    جام می پشت جام می خواهم

    گاه گاهی کمی جنون دارم
    من جنونی مدام می خواهم

    تابگردم کمی به دور سرت
    طوف بیت الحرام می خواهم

    لحظه مرگ چشم درراهم
    از تو حسن ختام می خواهم

    در نجف سینه بی قرار از عشق
    گفت:لا یمکن الفرار از عشق

    “گمان کردند چون ما هم رهبری از تبار علی داریم، پس لابد اینجا کوفه است.”
    “علی جان! ما زخم خورده ایم. زخم خورده همان ضربت.”

    مامجنون آل اللهیم

  38. ف. طباطبائی می‌گوید:

    دنیای امروز کوفه نیست

    آقای قدیانی سپاس!!
    همیشه سلاحتون آمادست و دقیقا هم به هدف می زنید.

  39. سیداحمد می‌گوید:

    ۸ روز مانده تا پایان میهمانی خدای رئوف!

  40. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    کــاش امـشــب بــاز بـــاران می گـرفـت
    بـغـض من راه نـیـســــــتـان می گـرفـت

    کــاش امـشــب درد می آمـــــد فـــــرود
    بـغـض من، زخـم علــــی را می سـرود

    خـانـه ام امـشــب دوبـاره ابــری اســت
    گــریــــه، گـام آخــرـ بـی صـبـری اســت

    ســـهـم مـا از زنـدگـی، درد و بــلاسـت
    بـی تـو ای مـولا، دل مـا کــــربــلاســت

  41. ف. طباطبائی می‌گوید:

    ((حسن می‌گوید:
    ۳۱ مرداد ۱۳۹۰ در t ۲۲:۵۱

    راستی اگر سید احمد نماینده اقای قدیانی است چرا ایشان رمز عبور وبلاگشان را به وی نمیدهد تا بطور رسمی وارد شوند و از طرف ایشان پاسخ بدهند این نشانگر ان است که اقای قدیانی سید را بعنوان نمایند قبول ندارد….
    سیداحمد: رمز وبلاگ کیلویی چند است؟! من رمز قلب داداش حسین را دارم و آمار ضربان قلبش را.))

    ماشاءلله ماشاءلله ماشاءلله
    پاسخ زیبائی بود. خوشمون اومد.

  42. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    بی علی، ماییم و اندوهی مدام / روبروی ماست راهی ناتمام

    بی علی، دنیا ندارد اعتبار / وای بر ما،… وای بر این روزگار!….

  43. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بسم رب الفاطمه(س)
    همان میخ در که فرو رفت در پهلوی فاطمه، حالا می خواهد مانع رفتن تو شود.
    .
    مدینه، “مدینه شهر پیامبر” چه گلی به سر زهرا زد که حالا کوفه، “کوفه این عمار” بخواهد هوای تو را داشته باشد. خانه نشین ات کردند، متهم شدی به عافیت و آمدند خانه ات و حسنین را زیر دست و پا له کردند تا زمام امور را از دست خلفای ستم به دست امام معصوم بسپرند و بعد همین ها تو را متهم کردند به خشونت.
    .
    ول کن میخ در عبای مولا را. تو اگر معرفت داشتی، فرو نمی رفتی در پهلوی فاطمه.

  44. سلاله 9 دی می‌گوید:

    چه کشیدی مولا تو از دست کوفه. ابن ملجم یک بار فرق تو را شکافت و ابن کوفه هزار بار قلب تو را. روزی سرما را بهانه کردند و دگر روز گرما را و تو ای مولای ما به تنهایی سرد و گرم روزگار را چشیدی.

  45. سلاله 9 دی می‌گوید:

    یک روز اگر دیر دق الباب می کردی خانه یتیم را، شکم شان برای شیر علی تنگ می شد اما دل شان برای شیر خدا تنگ نمی شد.

    برگرد مالک. نمی خواهد جان معاویه را بگیری. اینجا چیزی که زیاد است کوفیانی هستند که می خواهند جان علی را بگیرند.
    برگرد مالک. قرآن خواندن را از علی آموخته اند و نیزه دست گرفتن را و خدا را و محمد را و مسلمانی را و این همه حالا یک طرف، علی تنها یک طرف و بیچاره آن یتیمی که می خواهد میان اسلام و علی، قرآن و علی، محمد و علی و لابد خدا و علی، یکی را انتخاب کند. شیر خود را در شب از دست علی می گیرد و در روز علیه علی شمشیر می کشد تا مبادا قرآن تنها بماند! چه فتنه پیچیده ای.

    اشک تمساح نریزید ای یتیمان کوفه. شما شیر هوس کرده اید نه علی شیر خدا را. همین شما که نان علی را خورده اید، روزی حسین را می کشید و زینب دخت علی را سنگباران می کنید. اشک شما در فراق علی نیست. دل تان برای مولا نسوخته است. شکم تان هوس شیر کرده است. من شک دارم در محبت شما نسبت به علی. علی با آن همه عظمت که عده ای گمان به خدایی اش برده بودند، می نشست زمین و شما را روی دوش می گرفت و چهره اش را برای شما خنده دار می کرد تا شما روزی که بزرگ می شوید، با تیر ۳ شعبه، حنجره علی اصغر حسین را بدرید و رقیه را زخم زبان بزنید که؛ ای بچه یتیم! تو بابا نداری. بابای تو سر ندارد.

  46. به جای امیر می‌گوید:

    نامه -گفت و شنود

    گفت: آقای موسوی خوئینی ها در سایت شخصی خودش نوشته که با آتش زدن عکس امام و شعار به نفع اسرائیل و آمریکا و اهانت به عاشورا و آتش زدن مسجد و اینجور کارها مخالف است!
    گفتم: پس چرا با همه وجود از آنها و کارهایشان حمایت می کرد و با عوامل اصلی دشمن جلسات پنهانی داشت؟! عواملی که بعضی از آنها امروزه به آمریکا و انگلیس فرار کرده و آشکارا و بی پرده برای سیا و موساد کار می کنند.
    گفت: چه عرض کنم؟!
    گفتم: مگر همین ها نبودند که به ائتلاف با منافقین و بهایی ها و سلطنت طلب ها و کومه له و پژاک و… افتخار می کردند؟ چرا حالا که فتنه ۸۸ شکست خورده و آمریکا و اسرائیل و انگلیس دست از پا درازتر به شکست خود اعتراف کرده اند، آقای خوئینی ها به فکر توبه افتاده است؟!
    گفت: آقای خوئینی ها می گوید من همان وقت هم با این کارها مخالف بودم ولی فرصت اعلام مخالفت نداشتم!!
    گفتم: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از شخصی که خیلی ادعای مبارزه داشت پرسیدند، چرا در مقابل آنهمه جنایات رژیم پهلوی ساکت بودی؟ و طرف گفت؛ اختیار دارید! بنده ده ها نامه شدیداللحن علیه شاه نوشته بودم! پرسیدند، پس چرا کسی متوجه نشده؟ و یارو گفت؛ خب! نامه ها را نوشتم ولی نفرستادم!

  47. سلاله 9 دی می‌گوید:

    ای علی! می دانم که روزگار بر تو سخت گذشته است و کاش مردمی دیگر، امتی بهتر، چون تو امامی داشتند و قدر تو را می دانستند اما “لا یوم کیومک یا اباعبدالله”. باز یکی بود که صورت تو را با دستمال زرد ببندد اما فرزندت حسین حتی کفن نداشت و آن یکی فرزندت عباس با لب تشنه به شهادت رسید. یادت می آید دستان کوچک عباس را به ام البنین نشان می دادی؟ دخت تو زینب را آواره کوه و صحرا کردند. یادت می آید بعد از فاطمه، هر وقت دلت برای زهرا تنگ می شد به زینب نگاه می کردی و فاطمه را می دیدی؟ آری؛ همین زینب که الان پرستار توست، آری همین عقیله بنی هاشم را روزی …
    ***
    علی جان! بگذار زینب خوب تو را نگاه کند. در کربلا دلش برای تو تنگ می شود.

  48. سیداحمد می‌گوید:

    “ول کن میخ در عبای مولا را. تو اگر معرفت داشتی، فرو نمی رفتی در پهلوی فاطمه.”

  49. سلاله 9 دی می‌گوید:

    کامنت های قبلی ام همه، بریده هایی بود از متن «مسئله خوارج، مسئله نبود؛ مصیبت بود» کتاب خواندنی “قطعه ۲۶”

  50. سیداحمد می‌گوید:

    “اشک تمساح نریزید ای یتیمان کوفه. شما شیر هوس کرده اید نه علی شیر خدا را. همین شما که نان علی را خورده اید، روزی حسین را می کشید و زینب دخت علی را سنگباران می کنید.”

    ممنون سلاله، ممنون!

  51. سلاله 9 دی می‌گوید:

    اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ
    آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ

  52. سلاله 9 دی می‌گوید:

    علیه مردی از سلاله تو، نامه سرگشاده می نویسند. گمان کردند چون ما هم رهبری از تبار علی داریم، پس لابد اینجا کوفه است.

    لیاقت علی را ندارند. بنی فتنه. بنی ثروت. بنی قدرت.

    عده ای شمشیر کشیدند و هنوز هم می کشند علیه رای ملت

    ناکثینی که سابقه طلحه را ندارند، اما بیش از زبیر، “ناگفته” دارند از سوابق خود. “ناگفته های محرمانه”. اسرار.

    تاثیر نامه نگاری ناکثین در جام زهر بود. در فتنه. اینجا بود که جواب داد نامه بعضی ها.

    بعضی ها غرور دارند و به جای دوستی ماه که ادعایش را می کنند، حب جاه دارند. حب ثروت. حب قدرت. حب صندلی.

    خامنه ای از سلاله عدل است، و دشمنانش از همان تیره که دشمنی ورزیدند با تو.

  53. سیداحمد می‌گوید:

    ۱۰۵ روز مانده تا عاشورا

    لبیک یا حسین زهرا…

  54. سایه/روشن می‌گوید:

    “ز آه سینــــــــه ی سوزان ترانه می سازم

    چو نی زمایه ی جان این فسانـه می سازم

    به غمگساری یاران چو شمـــــع می سوزم

    برای اشک دمادم بهــــــــــــــانه می سازم

    پر نسیم به خوناب اشـــــــــــک می شویم

    پیامی از دل خونیـــــــــــن روانه می سازم

    نمی کنم دل از این عرصه ی شقـــایق فام

    کنار لالـــــــــــــــه رخان آشیانه می سازم

    در آستان بخون خفتگان وادی عشــــــــــق

    برون ز عالم اسباب خـــــــــــانه می سازم

    چو شمع بر سر هر کشـــته می گذارم جان

    زیک شـــــــــــــراره هزاران زبانه می سازم

    ز پاره های دل من شلمچـــــه رنگین است

    سخن چو بلبل از آن عاشقــــانه می سازم

    سر و تن و دل و جان را به خـــاک می فکنم

    برای قبر تو چندین نشــــــــــانه می سازم

    کشم به لحظه ی شوریدگی بساط آمیـــن

    کنون که رفت سفر چون کــــرانه می سازم”

    “{به فدای} خامنه ای {که} از سلاله عدل است…”
    و آه سینه ی سوزانش…

  55. چشم انتظار می‌گوید:

    این جواب شیرین تر از خرماهای سر سفره ی افطار، توسط “سید احمد بزرگوار” به “حسن” در پست “انگلیس «WEDNESDAY» دارد اما «۹ دی» ندارد!!” آمده است. حلاوتش هنوز در کاممان است.

  56. قاضی می‌گوید:

    با وکیل قاضی ادراک مند ………………ملت ایران در شکایت آمدند

    که سلام ما به قاضی بر کنون………….. باز گو آزار ما زین مرد دون

    کاندر این ایران بماند او مستمِر……………. ویژه خوار و رانت خوار است و مضر

    لقمه ملت همی خوردی گزاف ……………. بر دل خلق از طمع چون کوه قاف

    مر مروت را نهاده زیر پا ……………… گشته ایران دوزخی، زان نان ربا

    هر که دور از رحمت رحمان بود……………….. او گدا چشم است اگر سلطان بود

    ملت ایران را نیابد لقمه ای ………………… ور به صد حیلت گشاید طعمه ای

    در زمان پیش آید آن دوزخ گلو …………. حجتش این که خدا گفته کلوا!!!!!!!

    چون مگس حاضر شود در هر طعام ……..از وقاحت بی صلا و بی سلام

    پیش او هیچ است غذای شصت کس……… َکر کند خود را، اگر گوئیش بس

    گو ز ایران تا رود این …..میش ……………….. یا وظیفه کن ز وقفی لقمه ایش

    سوی قاضی شد وکیل با نمک ………………. گفت با قاضی شکایت یک به یک

    خواند او را قاضی به پیش………………… پس تفحص کرد از اعیان خویش

    گشت ثابت پیش قاضی آن همه……………….. که نمودند از شکایت آن رمه

    هر که را پرسید قاضی حال او ……………..گفت مولا، دست ازین مفسد بشو

    جمله اهل محکمه گفتند ما ………………… هم بر ادبار و بر افسادش گوا

    گفت قاضی، مفسدی را وانما……………… گفت اینک ملت ایران گوا

    همچو ابلیسی که می گفت ای سلام ………. رب أنظرنی إلی یوم القیام

    کاندر این وادی ایران من خوشم ………………… تا که دشمن زادگان را می کشم

    می ستانم گه به مکر و گه به ریو …………….. تا بر آرند از پشیمانی غریو

    گه به به خاطره نویسی کنم تهدیدشان …….. گه به زلف و خال بندم دیدشان

    گفت قاضی کش بگردانید فاش ………… گرد شهر او مفسد است و بس قلاش

    کو به کو او را منادی ها کنید ……….. طبل افسادش عیان هر جا زنید

    حاضر آوردند چون فتنه فروخت……………… اشتر ُکردی که هیزم می فروخت

    ُکرد بی چاره بسی فریاد کرد ……………… هم موکل را به دانگی شاد کرد

    اشترش بردند از هنگام چاشت …………….. تا به شب، و افغان او سودی نداشت

    بر شتر بنشست آن قحط گران…………… صاحب اشتر پی اشتر دوان

    سو به سو و کو به کو می تاختند ……………. تا همه شهرش عیان بشناختند

    پیش هر حمام و هر بازارگه ………………. کرد مردم جمله در شکلش نگه

    جملگان آوازها برداشته…………………. کاین همه تخم جفا ها کاشته

    مفسد است این و ندارد هیچ چیز ……. قرض ندهد کس مر او را یک پشیز

    ظاهر و باطن ندارد حبه ای ………………….. مفسدالقلبی، دغایی، دبه ای

    گر بپوشد بهر مکر آن جامه را……………….. عاریه است آن، تا فریبد عامه را

  57. سید محمود می‌گوید:

    فرصت اگر می‌داد بهتر می‌کشیدم
    از کوچه‌های بی‌غزل پر می‌کشیدم

    مشک غزل را روی دوشم می‌گرفتم
    در لابلای خیمه‌ها سر می‌کشیدم

    در خلوت یک خیمۀ ماتم‌گرفته
    گهواره‌ای را جای اصغر می‌کشیدم

    قطعاً برای تسلیت دادن به زینب
    حتی شده یک نیزه کمتر می‌کشیدم

    با استعانت از شعور واژه‌هایم
    در ذهن‌های مرده باور می‌کشیدم

    شاید اگر از آب کوفه خورده بودم
    من هم به روی دوست خنجر می‌کشیدم

    من شاعرم، اما اگر نقاش بودم
    یک عصر عاشورای دیگر می‌کشیدم

    محمدمهدی سیار

  58. امیر می‌گوید:

    سلام… بهشتی ست اینجا… این متن ها را دوست دارم…

  59. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    دعاى روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان

    بسم الله الرحمن الرحیم

    اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَکَ وأنـْزِل علیّ فیهِ بَرَکاتِکَ وَوَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِکَ واسْکِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِکَ یا مُجیبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّین.

    خدایا بگشا به رویم در این ماه درهاى فضلت وفرود آر برایم در آن برکاتت را وتوفیقم ده در آن براى موجبات خوشنودیت ومسکنم ده در آن وسطهاى بهشت اى اجابت کننده خواسته ها ودعاهاى بیچارگان.

  60. هوشنگ می‌گوید:

    جناب آقای قدیانی
    جوانان زیادی هستند که حاضرند برای ولایت از جان عزیزشان بگذرند اما بنظرم در برنامه زندگی شان احتمالا کمتر توصیه های آقا را بکار میگیرند . توصیه هائی که اگر در برنامه روزانه هر کدام از این جوانان نباشد بتدریج نور حب ولایت در دل جوان امروزی کم رنگ میشود .
    اگر میخواهیم که کوفه و خالی ماندن میدان از سربازان ولایت یکبار دیگر در تاریخ تکرار
    نشود ، پیشنهاد میکنم که با کمک دوستان قطعه در یک پست که میتواند در صدر قطعه برای مدتی ماندگار بماند و هر روز بروز شود ، برنامه روزانه و هفتگی یک جوان ولایتمدار را طراحی و به جوانان علاقمند معرفی کنیم .
    این برنامه روزانه و هفتگی و حتی ماهانه بر مبنای توصیه های آقا چیده خواهد شد و تمامی دوستان علاقمند در شکل گیری و تنظیم این برنامه دقیق ، واقعی و قابل اجرا به سهم خود تلاش و پس از تکمیل اول اینکه از همه بیشتر به آن عامل باشند و دیگر اینکه در مراحل بعدی این برنامه را به جامعه به عنوان الگوئی سازنده و مسلمان ولایتمدار ساز معرفی کنیم .
    میخواستم که ابتدا چند محور هم برای آن پیشنهاد کنم اما با خودم گفتم که ببینم اول علمای فن راجع به اصل پیشنهاد چه نظری دارند .

  61. آیه می‌گوید:

    خب خدا رو شکر عکس ما هم درست شد!

  62. آیه می‌گوید:

    چو رسی به کوه سینا اَرنی نگفته بگذر
    که نیارزد این تمنا به جواب لن ترانی
    چو رسی به کوه سینا ارنی نگفته مگذر
    چه خوش است از او پیامی چه تری چه لن ترانی
    ارنی کسی بگوید که تو را ندیده باشد
    تو که با منی همیشه چه تری چه لن ترانی….
    فرق موسی کلیم الله و ابراهیم خلیل الله با علی ولی الله (علیهم السلام)

    عالی بود آقای قدیانی..عالی مثل همیشه
    التماس دعا
    یا ستارالعیوب

  63. قاصدک منتظر می‌گوید:

    سلام
    علی جان! راحت شدی از دست نامردان کوفه, صاحبان زر و زور تزویر که نانشان خدعه و بی بصیرتی دینشان بود. نامردمانی که وقتی عدالت تشییع می شد خواب بودند, نه! مرده بودند. یا علی! تیزتر از ذولفقارت سراغ ندارم برای ناکسانی که حق ولی نعمت خویش را به جا نیاوردند و با سکوتشان و نامه ی سرگشاده شان, منافع خویش را در نظر گرفتند. همان سبک سران سنگین دلی که اوج عزت را به حضیض ذلت فروختند. یا علی! چه اه ها که از دست این نامردان سایه پرست نور گریز, در دل چاه نکشیدی; اما راحت شدی, مولا جان! حالا این نفس های الوده که کرسی خلافت را برای تو نخواستند, حقشان است که بر تخت حکومتشان بوزینه ها بالا و پایین بروند! حقشان همان اقازاده بوزینه باز است!
    یا علی! از سلاله عدالتت, از سلاله رحمتت, مردی بر ما رهبری می کند که از تو الگو می گیرد. اما الگوی ما, نامردان کوفه نیستند. شعور ما را موریانه نخورده است. بند دنیا در گردن ما نیست. ما شیعه ی تو هستیم و اجازه نمی دهیم به کسی که حتی در ذهنش خیال خامی بپرورد! “ما اهل کوفه نیستیم”

  64. مصطفی می‌گوید:

    “داشتی با دشمن می جنگیدی و چیزی نمانده بود تا فتح، که زبانه کشید آتش فتنه از جبهه خودی، و قرآن، سرگشاده روی نیزه رفت.” بسیار عالی

  65. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    سلام بر شما. طاعات و عباداتتان قبول.
    به وبلاگی که آدرسش را گذاشتم حتماً سر بزنید. مطالبی دارد که قطعاً هیچ جای دیگری نخوانده اید و نخواهید خواند. بیشترِ وبلاگهایی که در زمینۀ جنگ نرم ساخته شده اند از جمله وبلاگ خودم(غیر از همین قطعه و چند وبلاگ دیگر)، کار دفاعی انجام می دهند. ولی این وبلاگ مطالب تازه و نویی را به نظر شما دوستان می رساند.
    التماس دعا دارم خیلی زیاد!
    یاعلی

  66. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    بـــاز هـــــوای ســــحــــــــرم آرزوســــت
    خـــلـــوت و مــــژگــــان تــرم آرزوســــت

    شـکــــوه ی غـــربــت نـبــرم ایـن زمــان
    دسـت تـــــــو و روی تــــو ام آرزوســــت

    خــــســتــــه ام از دیــدن ایـن شـوره زار
    چـشـم شـقــــایــــق نـگـرم آرزوســـــت

    واقـــعـــــه ی دیـــــــــدن روی تــــــــــو را
    ثــــانــــیــــه ای بـیـشـــتــرم آرزوســــت

    جــلـــوه ی ایـــن مـــاه نـــکـــو را بـبـیـن
    رنــــــگ و رخ و روی تــــــو ام آرزوســـت

    ایـن شـب قـدر اسـت کـه مـا بـا همیـم؟
    مـن شــب قـــــدری دگــــرم آرزوســــت!

    حـــسِّ تــــو را مـی کنـــم ای جـان مـن
    عــــزلـــت بـــیـتــی دگـــــرم آرزوســــت

    خـانـه ی عـشـِاق مــهـاجـر کـجـــاست؟
    در سـفــــرت بــــال و پـــــرم آرزوســــت

    حـسـرت دل بـــارد از ایـــن شـعـــر مـن
    جــام مـیـــی در حـرمـــــــم آرزوســـــت

    «احمد عزیزی»

  67. علمدار می‌گوید:

    ۱۰۵ روز مانده تا عاشورا

    زیر پایش خدا غزل می ریخت
    غزلی راکه از ازل می ریخت

    آن امامی که تاسحردیشب
    روی لبهای من غزل می ریخت

    آن که درجیب کودکان یتیم
    قمر و زهره و زحل می ریخت

    آن کریمی که در پیاله ی دست
    هر چه می ریخت لم یزل می ریخت

    از هر آن کوچه ای که رد می شد
    حسن یوسف درآن محل می ریخت

    تیغ خشمش ولی زمان نبرد
    رنگ از چهره ی اجل می ریخت

    شتر سرخ را به خون غلتاند
    لرزه بر لشکر جمل می ریخت

    آن امامی که روز عاشورا
    از لب قاسمش عسل می ریخت

  68. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    امسال ماه رمضان بخاطر چنتا پروژه کاری تهران نیستم. چند شب پیش
    عزا گرفته بودم شبای احیا کجا برم، اینجا نه چیذر داره نه ارک،
    نه حاج محمود نه حاج منصور.
    خلاصه رفتم به یکی از همین مسجدای کوچیک ولی تمیز شهر.
    کلا ۵۰ نفر بودیم! پیر مردای زحمتکش با صورتای افتاب سوخته و جوونای ساده و پاک
    شهرستانی، مداحی که صداش روغن کاری نشده بود و حاج اقای جوون
    ولی دوست داشتنی. همه خودشون بودن. واقعا یکی از بهترین شبهای عمرم بود.
    هیچ چیز اضافه ای که ادم رو از حال معنوی دربیاره وجود نداشت.
    نه خبری از پسرای ژیگولو بود نه خبری از دخترای مانتو کوتاه با هفتاد من ارایش.
    هیچ کس برای خود نمائی نیومده بود. جای پارک هم اختصاصی بود!
    ماشین بزرگم رو که همیشه خدا مشکل جای پارک دارم
    صاف جلوی در مسجد پارک کردم! تازه با همون بضاعت کم
    چقدر هم پذیرائی کردن، چای و کیک یزدی و اش و حلیم و سحری!!
    حالا اینجارو که مقایسه میکنم با شبهای قدر چیذر، صفای اینجا کجا و
    شلوغی و سرو صدا و نبود جای پارک و قیافه هائی

    واقعا هیچ جا مسجد نمیشه.
    حسین قدیانی: کامنتت با مزه بود، اما کلا نمی شه یه کامنت بگذاری که بالاخره یه جاش نقطه چین نخوره!

  69. مهدی می‌گوید:

    سلام حسین جان برات دعا می کنم غم نبینی در این شب قدر به یادت هستم تو باعث نجات خیلی ها و بصیرت بیشتر خیلی های دیگه ای ”
    برای من گرفتار دعا کن تو رو به روح قدسی شهدا قسم شب قدر دعا یم کن

  70. سلاله 9 دی می‌گوید:

    ۲۲* امام على علیه السلام:

    چه بسا روزه‏ دارى که از روزه‏ اش جز گرسنگى و تشنگى بهره ‏اى ندارد و چه بسا شب زنده‏ دارى که از نمازش جز بی خوابى و سختى سودى نمی ‏برد.

    (نهج البلاغه، حکمت ۱۴۵)
    حسین قدیانی: بابت این قبیل کامنت ها همه باید از سلاله ۹ دی ممنون باشیم.

  71. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    چرخ زدم چه ناگاه، نور شدم چه آسان
    روح من از مدینه‌ست، خاک من از خراسان

    کیست برابر من؟ آن سوی مشعر من
    کشته‌ی آن نگاهم در شب عید قربان

    سنگ بزن که در من آینه‌ای بروید
    سنگ بزن که در من شور گرفته شیطان

    نذر دلم کن امشب سلسلة‌الذهب را
    چیست به غیر زنجیر سلسله‌های عرفان

    دف بزنید امشب، با دل من بچرخید
    عقل بگو بچرخد، عشق بگو بچرخان

    این تب لیلةالقدر یا تب عید اضحی‌ست
    این شب عید فطر است یا شب عید قربان؟
    استاد قزوه

    شب قدر است و مهمان رضایم…
    التماس دعا

  72. سنگربان می‌گوید:

    سلام “آقای سید احمد”!
    درست حدس زدید عکس جمکران.
    امیدوارم یک بار دیگه سعادت داشته باشم برم جمکران…
    التماس دعای ظهور…..

  73. چشم انتظار می‌گوید:

    با اجازه “داداش حسین”
    ممنون “دیوونه ی داداشی”
    خدا انشاءالله “احمد عزیزی” رو شفا بده. به قول آقا فرمودند: این آقای عزیزی هم غصه ای شده برای ما.
    قربان دردهای دلت برم آقا که غصه ی همه رو می خورین.

  74. چشم انتظار می‌گوید:

    “دیونه ی داداشی”
    فکر کنم مصرع دوم بیت دوم، “دست تو و روی ترم آرزوست” باشه.

  75. یا منتهی الرجایا می‌گوید:

    امام صادق علیه السلام می فرمایند: هرکس در شب۲۳ ماه مبارک رمضان، هزار بار سوره ی قدر را بخواند، در باب ولایت ما به یقینی شدید می رسد که هرگز از آن بر نمی گردد.
    (التهذیب ص ۱۰۰)

  76. عاقل می‌گوید:

    کلا فکر میکنم شما یه مشت ادم بیکار وبیفکر که دارای زندگی طفیلی هستند

  77. یا غافر الخطایا می‌گوید:

    “به بیان حضرت علامه طهرانی رضوان الـله علیه شب قدر شب نزول اراده پروردگار در کائنات است و تصرف در کائنات به اختیار امام است و لیلة القدر، روز تاج‌گذاری و بر تخت نشستن امام است در عالم معنا، در هر زمان.

    لذا به بیان بزرگان و اساتید عرفان، افضل اعمال در شب های قدر توجه به حقیقت امام و ولایت ان حضرت و سعی در توجه هر چه بیشتر به آستان مقدس حضرت صاحب الزمان می‌باشد. لذا در اعمال شب بیست و سوم که اهم و افضل شب های قدر است دعای شریف (اللهم کن لولیک …) توصیه شده است.”

  78. یا قاضی المنایا می‌گوید:

    “آنان که به اعمال و ادعیه و ذکر خودشان تکیه کرده اند! یقینا در خیال و توهم هستند و ابتداییات سلوک را هم نمی‌فهمند! اصولا تنزل ملائک و روح بر قلب مومن کامل و خالص یعنی امام عصر صورت می‌گیرد لذا به میزان توجه به آن مرکز نور از رحمت و برکات شب قدر بهره مند خواهید شد ان شا الله.

    این شب ها علاوه بر توجه به امام زمان کمی به محاسبه نفس بپردازیم و ببینیم برای خدمت در استان حضرت چه کارهایی باید بکنیم و چه جسارتها و خطاهایی داشته ایم که باید برطرف کنیم. و در این محاسبه و تامل برکات فوق العاده ای است فوق العاده محاسبه کنید تا به ضعف خود برسید و بدانید شب قدر چه دعاهایی باید بکنید.

    برای ظهور حضرت و سهولت امر فرج و خلاصی مومنین و مومنات در تمام عالم از گرسنگان سومالی تا زندانیان بحرین و فلسطین تا تمام مسلمانانی که این شب‌ها در غفلت و گناه هستند دعا بکنید.”
    التماس دعا

  79. سادات می‌گوید:

    سلام
    درد درست در همین نکته ای بود که گفتید
    (سخت بود کار تو ای علی جان! جنگ با کسانی که دوستت بودند، پشت سرت نماز می خواندند، تو را به دوستی قبول داشتند، اما به اولی الامری، نه! تو را فقط به امامت جمعه قبول داشتند، اما به ولایت سایر ایام هفته و روزگار فتنه، نه! )
    در حیرتم که چگونه یک نامه حبط همه اعمال و سوابق و آبرو را میکند حتی حبط تفکر .چون نویسنده احتمالا هنوز نگرفته که چه شده و چه بر سرش آمده
    یا علی

  80. چشم انتظار می‌گوید:

    سالروز شهادت شهید بصیرت “سید اسد الله لاجوردی” در ۱ شهریور ۷۷ به پیشگاه امام عصر (عج)، مقام معظم رهبری (حفظه الله) و شما “ستاره های” همیشه در صحنه تبریک و تسلیت باد.
    باز خوانی پیام حضرت آقا خالی از لطف نیست:
    «شهادتِ سید بزرگوار و مجاهد فی سبیل اللّه ، مرحوم آقای حاج سید اسداللّه لاجوردی که از چهره های منوّر انقلاب و پیشروان جهاد فی سبیل اللّه بود، بار دیگر ارج و قدر سربازان دیرین اسلام و مبارزان سخت کوش راه آزادی را در خاطره ها زنده ساخت. منافقان کوردل و خیانت پیشه، با این جنایتْ عمق کینه خود را نسبت به یاران صادق امام امت و خدمت گزاران حقیقیِ مردم آشکار کردند و چهره تیره خود را، تیره تر و منفورتر ساختند. این شهید عزیز، در تمام دوران مبارزات اسلامی، به اخلاص و صبر و مقاومت و روشن بینی شناخته شده بود. در راه خدا بلاهای بزرگ را به جان می خرید و در میدان های سختْ حاضر بود. شهادت در راه خدا، اجر بزرگی است که خدای شاکرِ علیم، به این انسان مؤمن و با اخلاص مرحمت فرمود. خداوند روح مطهر او را با اجداد طیبین و طاهرینش محشور فرماید».

  81. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “چشم انتظار”عزیز ممنون از توجه ات به شعر!
    “دست تو و روی ترم آرزوست” هم زیباست اما نمی تونه این باشه!
    اگر هم جایی اینطور نوشته شده باشه به نظر من اشتباست!

  82. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    کسی که اهل دل باشه نقطه چینها رو هم میخونه!!
    من عادت دارم به سانسور. مهم اینه که خودت میخونی.
    ۲ سال پیش توی تجریش جان لاین رو دیدم ( خبرنگار اخراجی بی بی سی)
    داشت از مردم گزارش تهیه میکرد. داشت از یه مرده چاق سوال میپرسید
    چنتا فحش ابدار انگلیسی بهش گفتم به همراه یک حرکت دست!!
    اونشب اون گزارش پخش شد ولی اون صحنه ای که با اون چاقالوئه مصاحبه
    می کرد حذف شده بود!

  83. فدای رهبر می‌گوید:

    بچه ها
    خواهشا برا ما هم دعا کنید
    دعا کنید این آخرین فرصتو از دست ندیم
    و خدا ما رو هم ببینه…خیلی دلم گرفته از خودم…
    التماس دعا

  84. به یاد سید سجاد می‌گوید:

    این شب ها که قرآن به سر میگیریم کاش نیزه نباشیم وسید علی را تنها نگذاریم.

  85. به یاد سید سجاد می‌گوید:

    ما عاشق کیش کربلایی هستیم
    دلبسته آن روح خدایی هستیم
    در فکر خطای خود بمیر ای دشمن
    چون هنوز هم همه ولایی هستیم

  86. میلاد پسندیده می‌گوید:

    آموزش مراحل رنگی کردن عکس نوجوانی های بابا اکبر در وبلاگ فوتوشاپ:
    http://photoshop.hamweblogi.com/1390/06/01/retouch
    حسین قدیانی: استاد! نمی دانم چرا خنده ام گرفت، اما تحسین می کنم این روحیه و این پشت کارت را. زکات هنر، پرورش است… آفرین!

  87. سیداحمد می‌گوید:

    یا منتهی الرجایا
    یا منتهی الرجایا
    یا منتهی الرجایا….

  88. مدافع ولایت می‌گوید:

    ضمن عرض سلام وادب واحترام وآرزوی قبولی طاعات وعبادات شما استاد ارجمندی که هیچ ارزشی برای یکی از مریدان عاشق خود قائل نیست وخیلی راحت دل اورا می شکند .
    میدانم که سرت خیلی شلوغه وفرصت خاراندن سرت را نداری ؛ ولی من چه کنم ، تقصیر من چیه ، دست خودم نیست ، اگر اراده من دخیل بود ، چنان به دلم نهیب می زدم که دیگر بهانه ای برای ایجاد مزاحمت ودرخواست نامعقول از استادم را بدستم ندهد .
    به هرحال برای چند دهمین بار ، با افتخار به قطعه ۲۶ آمدم تا از استادم همان در خواست تکراری وکلیشه ای را داشته باشم .
    استاد ارجمندم ! در ادامه سلسله نقدهای علمی ومنطقی که این حقیر از ویژه نامه خاتون ارائه داده ام ؛ این بار با مطلب (( زمانیکه جذب حداکثری ودفع حداقلی نتیجه معکوس می دهد )) در خدمت شما هستم .
    تورا بخدا التماس میکنم اینقدر بی رحم نباش ، وبیا انبار ضمن بازدید نظر واقعی وبدون ملاحظه کاری خودت را برایم بطور مبسوط بنویس .
    حسین آقا ، علی یارت وخدا نگهدارت وکورباد چشم دشمنانت . .زمین گیر بادا همه بد خواهانت .

  89. چوک دیریا می‌گوید:

    بسم الله
    سلام
    نمی دونم هر دفعه اولش که می خوام نظر بزارم حیرون می مونم که چی خطابت کنم حاج حسین یا برادر یا آقای قدیانی یا ستاره ی حضرت ماه یا افسر جنگ نرمی که ۸۰ تومان جریمه شده
    همیشه دوس داشته سبک نوشتنت را قشنگ می نویسی یا حرف دلم را می زنی آره با نامه انقلاب کردند و با نامه شهدا را شهید کردن و با نامه امروز دل خانواده شهدا را خون کرده اند و با نامه زخم بر دل جانباز زده اند و با نامه زخم بر دل امیرمان زده اند خدایا وقتی به تاریخ نگاه می کنم همیشه بر دل امیران عدالت زخم زده اند آقا زاده ها
    و چه غریب بود امیرم حضرت امیر المومنین و فرزندش آ سد علی
    و اما باز باید تشکر کنم از پست منچستر که خیلی زیبا و شیرین بود
    و اما در این پست رندانه مسایل را ربط داده ای برادر جان
    والله این هایی که گفتم از ته دل بود نه از پاچه خواری
    پس التماس دعا دارم هم برای خود و هم برای سلامتی امیرم امام خامنه ای و برای ظهور سرورم امام عصر صلوات

  90. سیداحمد می‌گوید:

    مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمَوْلى وَاَ نَا الْعَبْدُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلا الْمَوْلى…

  91. سیداحمد می‌گوید:

    مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمالِکُ وَاَ نَا الْمَمْلُوکُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَمْلُوکَ اِلا الْمالِکُ…

  92. سیداحمد می‌گوید:

    مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَزیزُ وَاَ نَا الذَّلیلُ وَهَلْ یَرْحَمُ الذَّلیلَ اِلا الْعَزیزُ…

  93. سیداحمد می‌گوید:

    جناب مدافع ولایت؛

    خودتان گفتید که می دانید سر آقای قدیانی شلوغ است، پس چرا با چنین سبکی کامنت می گذارید؟ آقای قدیانی هر وقت که فرصت داشته باشند، مطالب شما دوستان را می خوانند، اما انتظار نداشته باشید برای مطلب همه، نظرشان را هم اعلام کنند.

  94. چشم انتظار می‌گوید:

    “دیونه ی داداشی”
    شما درست می گی. چون در چند بیت بعد هم دوباره تکرار شده و درستش همینه. فقط فکر کنم چون قافیه رو ی وزن “سحرم” بسته شده، “توام” یه کم سنگین جلوه کرده.
    مهم؛ ۱ – شعر قشنگ احمد عزیزی است و ۲ – حرکت قشنگ شما که اون رو گذاشتی.

  95. سادات می‌گوید:

    سلام هدیه می کنم به همه قطعه بیست و شیشی ها:
    شب قدر، فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی کنید. حال که خدای متعال به من و شما میدان داده است که به سوی او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم، این کار را بکنیم، والّا روزی خواهد آمد که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون» . خدای نکرده در قیامت، به ما اجازه عذرخواهی نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمی‏دهند که زبان به عذرخواهی باز کنند؛ آن‏جا جای عذرخواهی نیست. این‏جا که میدان هست، این‏جا که اجازه هست، این‏جا که عذرخواهی برای شما درجه می‏آفریند، گناهان را می‏شوید و شما را پاک و نورانی می‏کند، از خدای متعال عذرخواهی کنید. این‏جا که فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهی را متوجّه و شامل حال خودتان کنید. «فاذکرونی اذکرکم» ؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم.
    در همان لحظه‏ای که شما دلتان را متوجّه خدای متعال و خدا را در دل خودتان حاضر می‏کنید و به یاد خدا می‏افتید، خدای متعال در همان لحظه، چشم لطف و مهر و عطوفتش متوجّه شماست؛ دست لطف و بذل و بخشش او به سوی شما دراز است. خدا را به یاد خودتان بیندازید، والّا روزی خواهد رسید که خطاب الهی به سمت گناهکاران می‏آید که «انّا نسیناکم» ؛ ما شما را فراموش کردیم، ما شما را به دست فراموشی سپرده‏ایم، بروید! عرصه قیامت این‏گونه است.
    امروز که خدای متعال اجازه داده است که شما به زاری، تضّرع و گریه بپردازید، دست ارادت به سوی او دراز کنید، اظهار محبّت نمایید و اشک صفا و محبّت را از دل گرم خودتان به چشمهایتان جاری سازید. این فرصت را مغتنم بشمارید، والّا روزی هست که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لاتجأروا الیوم» ؛ بروید، زاری و تضّرع نکنید، فایده‏ای ندارد: «انّکم منّا لاتنصرون» . این فرصت، فرصت زندگی و حیات است که برای بازگشت به خدا در اختیار من و شماست و بهترین فرصتها ایامی از سال است که از جمله آنها ماه مبارک رمضان است و در میان ماه مبارک رمضان، شب قدر!
    … شبهای قدر را قدر بدانید و برای مسائل کشور، مسائل خودتان، مسائل مسلمین و مسائل کشورهای اسلامی دعا کنید.کشورهای اسلامی چقدر مشکلات دارند! حلّ آن مشکلات را از خدا بخواهید. برای همه انسانها دعا کنید. برای هدایت انسانها، برای خودتان، برای زندگیتان، برای مسؤولینتان، برای کشورتان، برای گذشتگانتان و برای آن چیزی که می‏خواهید خدای متعال به شما بدهد، دعا کنید. این ساعات و دقایق را قدر بدانید. بنده هم از همه شما برادران و خواهران عزیز، در شبهای مبارک قدر، ملتمس دعا هستم.
    بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏۱۳۷۶/۱۰/۲۶

  96. حسن می‌گوید:

    ال احمد در خسی ذر میقات میگوید:دیدم دو نفر شرطه مواظب شیطان هستند علت را پرسیم گفتند پارسال چند نفر با کفش به جان شیطان افتاده بودند برای همین امسال برای شیطان نگهبان گذاشته اند . انگار این سعودی ها از قدیم از شیطان حمایت میکرده اند. البته با اقای رفسنجانی هم رابطه خوبی دارند.ولی چقدر حال میدهد با کفش به جان شیطان بیفتی.

  97. چشم انتظار می‌گوید:

    خصوصی
    داداش حسین، سلام!
    در خصوص متن بالا جسارتا” می خواستم بگم چون این متن رو چند بار خوندم، و برام ملکه شده، فکر می کنم این قسمت اگه یه کلمش تغییر کنه بهتر باشه. شاید این احساس ایجاد بشه که جمله بار منفی داره، شاید هم من اشتباه می کنم.
    “اما کوفیان باید دنبال بدتر از تو بگردند و تو در بهشت، دنبال بهتر از کوفیان.”
    کلمه ی “بدتر” در جایی به کار می رود که بدی هم قبل آن وجود داشته باشد در حالی که مورد مثال ما مولا می باشد.
    حسین قدیانی: اولا لزومی ندارد که نقدتان را خصوصی کنید. ثانیا این که نوشتم، اشاره دارد به کلام امیرالمومنین که دعا کردند برای شان مردمی بهتر از مردم کوفه آورده شود، و برای مردم کوفه، امیری بدتر از ایشان. در این باب، معنای بهتری و بدتری، لزوما معنای متداول بهتر و بدتر نیست قطعا. اینجا حضرت امیر دارند با طعنه و کنایه سخن می گویند و دارند می گویند که شما چقدر با من بد بودید، و من چقدر با شما خوب، اما ظاهر جمله چیز دیگری را نشان می دهد؛ این از آن جملاتی است که باید باطنش را دریافت. ثانیا از آنجا که این انتقاد، نقد دوستان دیگری هم بود، این کامنت را عمومی کردم. از توجه تان ممنون، اما دوست دارم نقدتان به نوشته ها، مثل تعاریف تان، عمومی باشد.

  98. چشم انتظار می‌گوید:

    ممنون “داداش حسین” که اینقدر دقیق هستین. بخاطر همین است که همیشه موفقید. هر روز یک مطلب جدید ازتون یاد می گیریم. الان در جمع بسیجی ها تو هیئت حسابی دعات کردیم.

  99. حامد توکلی می‌گوید:

    میلاد جان یا علی.
    حسن جان خدا قوت.
    سید جان التماس دعا.

  100. اسی می‌گوید:

    در انتهای حسرت همسایگی نور
    با چشم های عجول از آن سالهای دور
    در اضطراب و شوق رسیدن به یک نگاه
    زخمی به ماه دیدم و ناگاه آب از سرم گذشت
    آهی به چاه دیدم و ناگاه آب از سرم گذشت…

  101. وحید جهان آرا می‌گوید:

    برسید به داد اسلام
    نباید از غرب ثروتمند شده با استعمار که در غایت سر سپرده ولایت شیطان است، انتظار کمک را داشت
    در کل کشور سومالی هر روز حداقل ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر می میرند…….
    سلام خدا به روزها ی بی افطار سلام خدا به سحر کنان با یک جرعه آب
    گشته است شب توبه و نیاز باز*****همه می کنند با خدا راز و نیاز باز
    در گوشه ای طفلی یتیم تنهاست ***** می شود مهمان خدا در آسمانها باز
    باید دست ها را بیشتر کرد باز ***** از نعمت خدایمان دهیمشان پس باز
    …..
    http://ghayem-adl.blogfa.com/

  102. وبلاگی تحت عنوان” مرجع دانلود کتب و مقالات فراماسونری و آنتی کابالا”
    شروع به کار کرد.ضمن تشریف فرمایی ما را از نظرات خود بهره مند سازید.

    http://www.free-masonery.blogfa.com

  103. مدافع ولایت می‌گوید:

    سلام استاد ، دیگه چیزی نمی گم ، می ترسم دوستت منو دعوا کنه وسرم داد بکشه ، اگر این دوستت که جواب کامنت هارا میده عاشق بود ، جواب منو اینجوری نمی داد .
    با مطلب ( ایران کوفه نیست وکوفه هم نخواهد شد) در خدمتم ، از حضرتعالی برای بازدید واظهارنظر حکیمانه دعوت بعمل می آید . موفق باشید . والسلام

  104. جامانده از کوی دوست می‌گوید:

    از نوشته ها وروشنگریهای شما بسیار لذت بردم.مظلوم کوفه همیشه حامی شماست.یا علی مدد…التماس دعا.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.