نجوایی با خدا در آستانه ماه خدا/ یک «ماه» می نویسم، یک «ماه» می خوانی…

دل توی دلم نیست؛ پس کی می رسد ماه خدا. دارم مهیای سفر می شوم تا به سحر برسم. سفر عجیبی است، این سفر. نه از یک مکان به مکان دیگر، بلکه از یک زمان به زمان دیگر. خدا هم هست. بیشتر از همیشه. انگار بیشتر از همیشه. خدا میزبان این مهمانی است. دارد پهن می کند سفره را، آرام آرام، چه مهمانی ای بشود آن مهمانی که خدا از آدم پذیرایی کند. به قول بچگی هایم: «جانمی جان، ماه رمضان». ماهی که شب قدر دارد، به قشنگی شب عاشورا، اما از بس که خدا «حسین» را دوست دارد، دلم نمی آید بگویم بلندمرتبه تر از شب عاشورا. شب قدر بلندمرتبه تر از هزار شب است، ولی برای عشاق، قدر شب قدر، در شب عاشورا معین می شود. اگر در ماه رمضان، خدا میزبان جسم ماست، در ماه محرم، خدا میزبان جان ماست. میزبان خون ما که ان شاء الله شعبه ای از خون حسین باشد. به اذن خدای خون حسین می خواهم بگویم: «می کشی مرا حسین.» مگر می توان با زبان روزه یاد ارباب نبود؟! تشنگی را سیدالشهدا تحمل کرد. ما در ماه رمضان، تمرین می کنیم که به حسین برسیم. ای خوشا روزه ای که به جای آب، با «سلام بر ارباب» باز شود. خوش به حال کسانی که وقتی روزه هستند، با زبان روزه، با همان کام خشک، روضه علقمه می خوانند. اتفاقاً «عباس» هم به آب رسید، اما سقای ادب شد. بیاییم اولین بار که چشم مان به جمال ماه رمضان روشن شد، سلام کنیم به ماه بنی هاشم. دوستان! باید آماده شویم. وقت سفر است. سفر به زمانی دیگر. به زمانی که در آن، دست و پای ابلیس بسته است. در این مسافرت ربانی، لازم نیست از جایی به جای دیگر نقل مکان کنیم. زمان مان را باید عوض کنیم. حال مان را. زبان مان را. قیل و قال مان را. رمضان، نوروز زمین نیست. نوروز زمان است. رمضان، بهار طینت است، نه طبیعت. در ماه خدا، پرستویی که باید برگردد و بیشتر آشتی باشد با خدا، خود ماییم. خدایی که از ما به ما نزدیک تر است، گاهی چه بی رحمانه از دل مان بیرون می کنیم. قلب ما بخشی از خیمه خداست. ضربان قلب ما، اگر آهنگ پروردگار نیست، پس صدای کیست؟ این چشم را چه کسی به ما داده، دل، امانت کیست دست ما؟ ما را جز خدا چه کسی آفریده؟ چه کسی ما را اندازه خدا دوست دارد؟ این همه گناه می کنیم، بازهم نازمان را می خرد. بازهم می گوید بیا. حتی برای مان سفره می اندازد، و مشتاقانه دعوت مان می کند که بیاییم. انگار خدا دوست دارد همه ما را دور خودش جمع کند. دوست ندارد این در و آن در بزنیم. این ور و آن ور برویم. ما وقتی گناه می کنیم، به غیرت خدا برمی خورد. دوست دارد زود توبه کنیم. «شهرالله» راه میان بری است برای بازگشت به سوی خدا. اگر بفهمیم، خدا دارد به ما حال می دهد. امتیازی می دهد که اصلاً لیاقتش را نداریم. خدا در این مهمانی، هم ما را دعوت کرده است و هم امام زمان را. کاش بدانیم در این سفر، چه کسی همسفر ماست. این سفر، مسافرت به زمان خوبی هاست؛ زمانی که «امام» دارد. امامی که «نائب» دارد. خورشیدی که «ماه» دارد. این ماه، تمرین عاشقی است. لحظه ای که ماه مبارک رویت شود، یعنی لحظه ای هم هست که یوسف زهرا رویت می شود. باید کمی صبر کرد. انتظار کشید. چشم آلوده را باید با اشک توبه از گناه شست. دیدن مهدی که خدا در فرجش تعجیل کند، خرج دارد. اگر هزینه نشستن پای سفره خدا این است که «اندرون از طعام خالی دار»، اما هزینه ظهور، بیش از این حرف هاست، که امام زمان، امام ماه رمضان هم هست. هم چنان که حسین، امام حج بود. رمضان هم مثل ذیحجه. روزه هم مثل کعبه. کعبه، سنگ نشان است، و روزه، سنگ زمان، که ره گم نشود. راه را نباید گم کرد. سعادت، عبادت همراه با ولایت است. حج همراه با حسین است. رمضان همراه با امام زمان است. از عاشورا، «حسین» را بگیری، چه قدری دارد؟ از لیالی قدر، «علی» را بگیری، چه قدری دارد؟ از همین قلب، همین دل، خدا را بگیری، دیگر چه شأنی دارد؟ خدای خوب و مهربانی که ما را، مای آلوده را دعوت به مهمانی اش کرده، چقدر بی معرفتی است که ما او را با گناه، از دل مان بیرونش کنیم. گفت: «دل آینه صورت غیب است ولیکن، شرط است که بر آینه زنگار نباشد».

¤¤¤

باور می کنی هنوز بیم دارم که آیا امسال هم توفیق می شود در ماه خوب خدا بگویم: «اللهم رب شهر رمضان، الذی انزلت فیه القرآن و افترضت علی عبادک فیه صیام، صل علی محمد و آل محمد»، اما آرزو که عیب نیست. یا رحمان و یا علام! آرزو می کنم زنگار از آینه دل تاریخ در این زمان زدوده شود و هرچه زودتر انتظار به سرآید و امام زمان بیاید. حالا که عن قریب است گره روزه باز شود، آرزو می کنم خدایا! بغض روضه انتظار هم بشکند و در یک هوای کاملاً بارانی، منتقم خون خودت را بر ما بفرستی. خدایا! این زمان، امام خود را عیان می خواهد. دیری است اندازه یک عمر طولانی، که ستاره ها با پذیرش ولایت ماه، امتحان خود را پس داده اند. دنیا منتقم خون تو را، منتقم حسین تو را می خواهد. افتتاح کن پیوند ماه و خورشید را. بدون حسین، به «مسلم» سخت می گذرد روزگار، اما حالا که مسلمین، قدر سفیر نور را می دانند، و حالا که عطر سحر پیچیده در مشام تاریخ، این شب تنگ و تاریک ما را آفتابی کن. خدایا! افتتاح کن صبح را… «اللهم انی افتتح الثناء بحمدک».

¤¤¤

خدایا! بنا دارم با زبان عاشقی به تو بگویم: «اللهم اذنت لی فی دعائک و مسئلتک، فاسمع یا سمیع مدحتی، و اجب، یا رحیم دعوتی». آ…ه! که چقدر زیباست تو خدای مایی. برای شب های مسجد دل توی دلم نیست. مناجات با تو راه نجات ماست. تو ای خدا! کشتی نجات سفینه النجاتی. روزه عملیات عاشقی است با رمز «یا حسین». آ…ه! یعنی می خواهی مرا به مهمانی ات راه بدهی؟ باور نمی کنم، تا نبینم ماه تو را. خدایا! یک «ماه» می نویسم، یک «ماه» می خوانی… چه ماهی آفریدی تو؟ چقدر زیباست این رمضان الکریم. به خودت رفته. دل توی دلم نیست؛ پس کی می آید؟

¤¤¤

خدایا! در آستانه «ماه تو»، دوست دارم این نوشته را تقدیم کنم به این یکی «ماه» تو، که فقط «ماه بنی انقلاب» نیست؛ سفیر حضرت خورشید است.

روزنامه کیهان/ ۶ مرداد ۱۳۹۰

۲ متن آخر همین ستون:

۱/ المومن کیس

۲/ “کارگزاران ۲” سایه “کارگزاران ۱”

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    اللهم رب شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن هدی لناس وبینات من الهدی والفرقان…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    چقدر دوست دارم تکرار این جمله را در غروب های ماه رمضان؛
    “اللهم لک صمنا و علی رزقک افطرنا فتقبل منا انک انت السمیع العظیم”

  3. mariam می‌گوید:

    اِلهى قَلْبى مَحْجُوبٌ وَ نَفْسى مَعْیُوبٌ

    خدایا دلم در پرده است و نفسم معیوب

    وَ عَقْلى مَغْلُوبٌ وَ هَواَّئى غالِبٌ وَ طاعَتى قَلیلٌ وَ مَعْصِیَتى کَثیرٌ

    و عقلم مغلوب است و هواى نفس بر من چیره است و طاعتم اندک و گناهانم بسیار است

    وَ لِسانى مُقِرُّ بِالذُّنُوبِ فَکَیْفَ حیلَتى یا سَتّارَ الْعُیُوبِ وَ یا عَلاّمَ

    و زبانم به گناهان اقرار دارد پس چاره ام چیست اى پرده پوش عیبها و اى داناى

    الْغُیُوبِ وَ یا کاشِفَ الْکُرُوبِ اِغْفِرْ ذُنُوبى کُلَّها بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ

    نادیدنیها و اى برطرف کننده اندوهها بیامرز همه گناهانم را به حرمت محمد و آل

    مُحَمَّدٍ یا غَفّارُ یا غَفّارُ یا غَفّارُ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

    محمد اى آمرزش پیشه اى بسیار آمرزنده اى بسیار آمرزنده به رحمتت اى مهربانترین مهربانان

  4. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    بسم ا…
    روزه عملیات عاشقی است با رمز «یا حسین».
    واقا متن عالی ودلچسب ولذیذی بود دستت درد نکنه داش حسین.انشاا… اجرتو از صاحب این ماه بگیری…
    راستی چرا سایت بسته شده بود؟؟؟!!!!امروز هم که باکلی تاخیر این صفحه دیدگاه ها بازشد!!!!!

  5. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “به قول بچگی هایم: «جانمی جان، ماه رمضان». ماهی که شب قدر دارد، به قشنگی شب عاشورا،… ولی برای عشاق، قدر شب قدر، در شب عاشورا معین می شود.”

    سلام بر حسین*

  6. افق می‌گوید:

    سلام
    فوق العاده است… فوق العاده

  7. میلاد پسندیده می‌گوید:

    تازه فهمیدم خماری یعنی چه؟!
    متن توپی بود… نعشه ام کرد!!!

  8. روزبه می‌گوید:

    وای که چقدرتوتکراری می نویسی!راستی ازاحساسی نوشتن بیابیرون داداش استعدادشونداری لوس میشه فجیع

  9. سیداحمد می‌گوید:

    “ای خوشا روزه ای که به جای آب، با «سلام بر ارباب» باز شود.”

    در آستانه ماه رمضان، صفای عجیبی داشت این متن.
    ممنون داداش حسین!

  10. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    لطافت فوق العاده ای داشت مطلب فوق.
    لذت اشک ریختن با متن های شما، لذتی وصف ناپذیر است.

  11. مهره اضافه می‌گوید:

    قطعه قطعه مهره
    توی آخرین شب جمعه شعبان این نجوا خیلی چسبید…
    این شب تنگ و تاریک ما را آفتابی کن. خدایا! افتتاح کن صبح را… «اللهم انی افتتح الثناء بحمدک.»
    الهم عجل لولیک الفرج
    ممنون ک هستین (:
    .
    .
    .
    از سید احمد بزرگوار هم تشکر ک توی بلاگ شون مارو از نگرانی باز نشدن قطعه دراوردن ….

  12. م.طاهری می‌گوید:

    چه حال قشنگی در این نجوای عاشقانه با خدا بود
    عجیب دلنشین بود

  13. حی علی الجهاد می‌گوید:

    خدایا! بنا دارم با زبان عاشقی به تو بگویم: «اللهم اذنت لی فی دعائک و مسئلتک، فاسمع یا سمیع مدحتی، و اجب، یا رحیم دعوتی». آ…ه! که چقدر زیباست تو خدای مایی. برای شب های مسجد دل توی دلم نیست. مناجات با تو راه نجات ماست. تو ای خدا! کشتی نجات سفینه النجاتی. روزه عملیات عاشقی است با رمز «یا حسین». آ…ه! یعنی می خواهی مرا به مهمانی ات راه بدهی؟ باور نمی کنم، تا نبینم ماه تو را. خدایا! یک «ماه» می نویسم، یک «ماه» می خوانی… چه ماهی آفریدی تو؟ چقدر زیباست این رمضان الکریم. به خودت رفته. دل توی دلم نیست؛ پس کی می آید؟

    دعایمان کنید که بسی محتاجیم.

  14. سیداحمد می‌گوید:

    “خدایا! در آستانه «ماه تو»، دوست دارم این نوشته را تقدیم کنم به این یکی «ماه» تو، که فقط «ماه بنی انقلاب» نیست؛ سفیر حضرت خورشید است.”

    عجب پایان خوشی!
    به به… به به….

  15. سیداحمد می‌گوید:

    “اگر هزینه نشستن پای سفره خدا این است که «اندرون از طعام خالی دار»، اما هزینه ظهور، بیش از این حرف هاست، که امام زمان، امام ماه رمضان هم هست. هم چنان که حسین، امام حج بود. رمضان هم مثل ذیحجه. روزه هم مثل کعبه. کعبه، سنگ نشان است، و روزه، سنگ زمان، که ره گم نشود. راه را نباید گم کرد. سعادت، عبادت همراه با ولایت است.”

  16. قاصدک منتظر می‌گوید:

    سلام
    خسته نباشید!
    خدا رو شکر که مشکل قطعه برطرف شد. خدا شما رو در پناه خودش حفظ کنه!

  17. مرتضی می‌گوید:

    ای ول، سلام قطعه جون
    سلام داداش حسین
    سلام سید جون
    آخیییییییییش مردیم از دوری
    سید جون ببخشید غر زدیم ها،میدونی این قطعه گیر و گور پیدا میکنه اعصاب ما هم اتصالی پیدا میکنه.
    اسیر این صبور بودنتم سید
    حسین قدیانی همه چیش ردیفه.کلا تا نداری داداش حسین.

  18. به جای امیر می‌گوید:

    وکیل (گفت و شنود)

    گفت: «احمد- ف» یکی از ضد انقلابیون مارکسیست و پناهنده بلژیک در صفحه «فیس بوک» خود بدجوری به علی افشاری و نیک آهنگ کوثر حمله کرده است.
    گفتم: چرا؟! واسه چی؟!
    گفت: خطاب به آنها نوشته «وقتی کیهان حرف از نفوذی های وزارت اطلاعات می زند و شما بیشتر از بقیه عصبانی می شوید به هدف شوم(!) کیهان کمک کرده اید»!
    گفتم: به حق چیزهای نشنیده! خب! دیگه چی؟!
    گفت: نوشته «به جای فحش دادن به کیهان با خونسردی از خودتان دفاع کنید»!
    گفتم: یعنی توضیح بدهند که چه کسی آنها را از مرز رد کرده و در استانبول ترکیه برایشان هتل رزرو کرده و….
    گفت: چه عرض کنم؟! ولی همین یارو «احمد- ف» نوشته «من هم حاضرم شهادت بدهم که شما دو نفر از پاک ترین و سالم ترین افراد اپوزیسیون هستید»!
    گفتم: یارو به جرم دزدی محاکمه می شد. وکیل مدافعش گفت؛ جناب قاضی! موکل من یکی از شریف ترین مردم جامعه است و متهم با عصبانیت به او گفت؛ مرتیکه! از من پول وکالت گرفتی، داری از یکی دیگه دفاع می کنی؟!

  19. سیداحمد می‌گوید:

    آقا مرتضی؛

    من در هر شرایطی در خدمت اهالی قطعه ۲۶ هستم،
    یعنی وظیفمه!

    شما هم که حالا به آرامش رسیدی و اتصالی اعصابت درست شده، یه ایمیل بساز و یه عکس برای ایمیلت انتخاب کن!
    ممنونم.

  20. قاصدک منتظر می‌گوید:

    عمرم به سر رسید, نشد یارتان شوم
    اقا نشد که لایق دیدارتان شوم
    غفلت بساط کرد سر راه طفل دل
    وایم نشد که راهی بازارتان شوم
    واصل اگر به عرضه حسن تو می شدم
    چیزی نداشتم که خریدارتان شوم
    باری ز دوش حضرتتان بر نداشتم
    شرمنده ام که تا به کجا بارتان شوم
    ای حیدر زمانه غریبت گذاشتیم
    در روز غم ولی نشد عمارتان شوم
    با ان که سر شکسته و سر خورده مانده ام
    اذنم بده فدایی و سردارتان شوم
    ماه خدا رسید و دلم ارزو نمود
    مهمان کنار سفره افطارتان شوم
    در روز انتقام شهیدان کربلا
    اقا اجازه هست ز انصارتان شوم
    در بین روزه و عطش و اشک و شور و شین
    یک ذکر مستجاب بگویم فقط حسین
    التماس دعا

  21. سیداحمد می‌گوید:

    “در بین روزه و عطش و اشک و شور و شین
    یک ذکر مستجاب بگویم فقط حسین”

    قاصدک منتظر ممنونم!

  22. سلاله 9 دی می‌گوید:

    {ما وقتی گناه می کنیم، به غیرت خدا برمی خورد. دوست دارد زود توبه کنیم. «شهرالله» راه میان بری است برای بازگشت به سوی خدا. اگر بفهمیم، خدا دارد به ما حال می دهد. امتیازی می دهد که اصلاً لیاقتش را نداریم.}

    رسول خدا (صلی الله علیه و آله) :

    رمضان ماهی است که ابتدایش رحمت است و میانه اش مغفرت و پایانش آزادی از آتش جهنم.
    بحار الانوار، ج ۹۳، ص ۳۴۲

  23. سربازةٌ می‌گوید:

    “برای شب های مسجد دل توی دلم نیست. مناجات با تو راه نجات ماست.”
    .
    .
    http://dl.aviny.com/voice/ramazan/monajat/arzi_01.mp3
    .
    .
    “باور می کنی هنوز بیم دارم که آیا امسال هم توفیق می شود در ماه خوب خدا بگویم: «اللهم رب شهر رمضان، الذی انزلت فیه القرآن و افترضت علی عبادک فیه صیام، صل علی محمد و آل محمد»”

  24. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    ***به اذن خدای خون حسین می خواهم بگویم:

    «می کشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی مرا حسین.»

  25. قاصدک منتظر می‌گوید:

    چشم بر هم زدم و ماه خدا پیدا شد
    رمضان امد و مهمانی حق برپا شد
    باز با کرم خویش پذیرای من است
    با تمام بدی ام اوست که مولای من است
    گفتم ای خوب ترین رو سیه ام گفت بیا
    به خدا یکسره زرق گنهم گفت بیا
    گفتم از دست خودم خسته شدم گفت بیا
    به همه غیر تو وابسته شدم گفت بیا
    راهمان دادی و ما را به خودت بخشیدی
    لایق لطف نبودیم تو لایق دیدی
    راه وصل تو اگر از همه جا می گذرد
    راه نزدیک تر از کرببلا می گذرد
    اول ماه مبارک, حرمش دیدنی است
    وقت افطار, ضریح است که بوسیدنی است
    “عصر اخرین جمعه ی ماه شعبان التماس دعا”
    اللهم عجل لولیک الفرج

  26. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش بزرگوار:
    دل نوشتت، یا آور نوشته های کوتاه و قشنگت در رابطه با ماه رمضان با عنوان
    “اکبر شهیدی” بود. ممنون. مطمئن باش، یکی از دعاهای ثابت شب های افطار و سحر تو هستی، داداش.

  27. مسلمان می‌گوید:

    سلام دلاور نبرد در فضای مجای
    طاعات قبول
    همیشه متنهات دلگرم کننده همه بخصوص بچه های ولاییه
    امیدوارم تو این ماه کمال استفاده رو ببریم
    آمد خبر که من خبری دست و پا کنم

    برقلب مرده ام شرری دست و پا کنم

    ماه خدا عیان شد و درمانده مانده ام

    در چشم کور یک قمری دست و پا کنم

    سوز و فضای عطر مناجات روبراه

    مستولی است تا جگری دست و پا کنم

    آوای ربنا و ابوحمزه می رسد

    باید که دیدگان تری دست و پاکنم

  28. پرستو می‌گوید:

    آرزو که عیب نیست. یا رحمان و یا علام! آرزو می کنم زنگار از آینه دل تاریخ در این زمان زدوده شود و هرچه زودتر انتظار به سرآید و امام زمان بیاید. حالا که عن قریب است گره روزه باز شود، آرزو می کنم خدایا! بغض روضه انتظار هم بشکند و در یک هوای کاملاً بارانی، منتقم خون خودت را بر ما بفرستی. خدایا! این زمان، امام خود را عیان می خواهد. دیری است اندازه یک عمر طولانی، که ستاره ها با پذیرش ولایت ماه، امتحان خود را پس داده اند. دنیا منتقم خون تو را، منتقم حسین تو را می خواهد. افتتاح کن پیوند ماه و خورشید را. بدون حسین، به «مسلم» سخت می گذرد روزگار، اما حالا که مسلمین، قدر سفیر نور را می دانند، و حالا که عطر سحر پیچیده در مشام تاریخ، این شب تنگ و تاریک ما را آفتابی کن. خدایا! افتتاح کن صبح را… «اللهم انی افتتح الثناء بحمدک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.