ناگفته های “جنگ حرورا”

قدقدآن لاین/ با یکی از خواص بی بصیرت جامعه که در هر فتنه ای رد پای شان، ماشاء الله هزار شمس الواعظین، کاملا مشهود است، گفت و گویی کرده ایم که در زیر، سانسور شده آن را می خوانید. لازم به ذکر است که اتفاقا ایشان تمایل داشتند اسم شان فاش شود، ترس از خود ما بود. لطفا به گیرنده های تان دست نزنید و بعد از اینکه خواندید، کاغذ روزنامه را قورت بدهید!!

-شما چه کسی را مقصر شهادت کیسان ابوعمره می دانید؛ سیاسیون یا فرماندهان؟!
*کیان خودش مقصر بود! من قبلا در خطبه ها به او هشدار داده بودم، اما گوش نکرد!
-کمی این موضوع را برای ما بیشتر باز می کنید؟
*نه!
-پس هر موضوعی را که خودتان دوست دارید، برای ما بیشتر باز کنید!
*ببینید! مختار به بن کامل پیش خود من یک چیزهایی گفت که فعلا نمی شود آن جمله مختار را فاش کنم، اما کیان خودش خواست که بدون اسب وارد جنگ با سپاه دشمن شود!!! الان صلاح نیست که این چیزها گفته شود!
-ولی گفتید که!
*چی را گفتم؟!
-همین ناگفته های جنگ حرورا را.
*خب من از بن وهب در جنگ حرورا راضی هستم! مختار هم رضایت داشت و این اعلام رضایت را به موبایل من پیامک کرده بود که فعلا بنا ندارم فورواردش کنم!
-ولی زمان صدر اسلام اصلا موبایل نبود که!
*اتفاقا اولین نفر من بودم که در نامه سرگشاده به این مورد اشاره کرده بودم!
-اما در فیلم، یک چیز دیگر بودها؟!
*خودت می گویی فیلم! فیلم، فیلم است! واقعیت را من دارم برایت تعریف می کنم! مختار باید بعد از دقیقه ۳۵ به این طرف، آتش بس را می پذیرفت!
-یعنی در شهادت مظلومانه کیان، معتقد هستید بن وهب هیچ نقشی نداشت؟
*نقش بن کامل برجسته تر بود!
-چرا؟
*چون همیشه دعا می کرد که کیسان ابوعمره به شهادت برسد!!
-موضع شما درباره بن شمیط چیست؟
*موضع من هنوز هم همان حرف هایی است که در نماز جمعه زدم!
-به جز حضرتعالی چه کسان دیگری بودند؟
*در کجا؟
-کلا در تاریخ؟!
*این از همان ناگفته هایی است که فعلا بنا ندارم آن را بگویم. دیشب مختار آمد به خوابم و ضمن اعلام رضایت از مواضع کنونی من، گفت نگو!!
-اما جناب امیرمختار را من دیشب در خواب دیدم که اتفاقا خیلی از شما گلایه می کرد؟!
*کشور را با خواب و رویا نمی شود اداره کرد!
-چطور خواب شما خواب است، اما خواب ما هویج است؟!
*چی گفتی؟!
-داشتم به نقش شما اشاره می کردم در خواب نما شدن دشمن!
*البته آقایان دیگر هم بودند. شما نگاه کنید؛ اگر مختار بعد از پیروزی ابراهیم مالک بر دشمن در همان قسمت ۲۶ سریال، قطعنامه را می پذیرفت، آیا ما باز هم شاهد پرپر شدن لاله ها بودیم؟!
-یعنی از نظر شما همه مقصر بودند به جز آل زبیر؟!
*من کی همچین حرفی زدم؟! آن زمان که من با مختار عکس داشتم، اصلا تو کجا بودی؟ در زندان من با مختار بودم. در قسمت ۱۲ سریال من با مختار بودم. پشت صحنه من با مختار بودم.
-اما ملاک حال فعلی افراد است!
*چی گفتی؟
-داشتم می گفتم که ابراهیم مالک چه حال خوشی داشت در لحظه فعلی!!
*قربان U!
-چند وقتی است این “ف. ه” نرفته خرید، کلا بازار خوابیده ها!
*چی گفتی، چی شنفتم؟!
-هیچی! همین طور داشتم با خودم حرف می زدم!
*از اینکه وقتم را در اختیارتان قرار دادم، تشکر کن، باید بروم!
-قبلش بی زحمت یک “دیدید گفتم” برای ما بگویید که خاطره این مصاحبه شود!
*من قبلا گفته بودم که آرایش سپاه مختار در جنگ حرورا باید جور دیگری چیده می شد تا اعتماد مردم بیشتر جذب می شد!
-اما بر خلاف گفته شما عمل شد و اتفاقا خیلی هم خوب فتنه سال هشتاد و هشت… یعنی ببخشید… یادم رفت! چی داشتم می گفتم؟
*داشتی حرف مفت می زدی!
-سئوال آخر را می پرسم و در می روم: بفرمایید چرا توپ هم نمی تواند خاندان شما را تکان دهد؟! یعنی خلاف ادب است ها! این را بگویم و د دررو! گیر کرده اینجام! این “ف. ه” شما چه پارتی ای دارد که همیشه خودش ول می چرخد، اما پرونده اش در جریان است؟!… تا بن کامل برای من آرزوی شهادت نکرده، خداحافظ!

“ریزگرد آواره”

روزنامه جوان/ ۷ تیر ۱۳۹۰

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سلاله 9 دی می‌گوید:

    هنوز متن را نخوانده ام اماهمان چند خط آبی را که خواندم ،فهمیدم مصاحبه با کیست.
    یک لعنت کنم و بروم برای خواندن متن .

    خدا لعنت کند،خاندان سرگشاده نویسان را.نامه نویسان بی سلام را…

  2. سلاله 9 دی می‌گوید:

    چه قدر از خودراضی بودن این خاندان در این مصاحبه واضح و پیدابود.سپاس.

    -کمی این موضوع را برای ما بیشتر باز می کنید؟
    *نه!
    -پس هر موضوعی را که خودتان دوست دارید، برای ما بیشتر باز کنید!

    *از اینکه وقتم را در اختیارتان قرار دادم، تشکر کن، باید بروم!

  3. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    آن زمان که من با مختار عکس داشتم، اصلا تو کجا بودی؟ در زندان من با مختار بودم. در قسمت ۱۲ سریال من با مختار بودم. پشت صحنه من با مختار بودم. عکس گرفتن با مختار بودنت بخوره تو سرت……
    این “ف. ه” شما چه پارتی ای دارد که همیشه خودش ول می چرخد، اما پرونده اش در جریان است؟!…

  4. سلاله 9 دی می‌گوید:

    اشاره به خواب نما شدن “بهترین بابای دنیا “هم خیلی به جا بود.
    گفتم بهترین بابای دنیا،آخر دختر بزرگ ایشان چند وقت پیش در مصاحبه ای گفته بود:

    *هر چند که سخن گفتن درباره پدر بسیار سخت است اما من یک جمله بچگانه می‌گویم. او یکی از بهترین باباهای دنیاست و از نظر کلی اگر بخواهم در مورد ایشان بگویم باید گفت ایشان سمبل صبوری، صداقت و صلابت هستند.

    نظرم را در این باره نمی گویم،چون قطعه ۲۶ را دوست دارم.فیلتر می شود یک وقت.

  5. سیداحمد می‌گوید:

    از اینکه وقتم را در اختیارتان قرار دادم، تشکر کن، باید بروم!

    🙂

  6. سیداحمد می‌گوید:

    ممنون از “ریز گرد آواره”!
    چه مصاحبه جنجالی ای!
    چه با شهامت!

  7. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش جان :
    جان ما یک کم ملاحظه ی ما روهم بکن بی قطعه ی ۲۶ نفس کشیدن سخت است ، اونم از پشت فیلتر .

  8. سیداحمد می‌گوید:

    چرا به همین راحتی اسم “فیلتر” را می آورید؟
    حرف خاصی که نزده!!!

  9. چشم انتظار می‌گوید:

    سیدحان :
    منظورم از “فیلتر” اون “فیلتر” نبود ، منظورم همون فیلیه که درمقابل داداش تر زده شده فیلتر !!! نمی دونم منظورم رو رسوندم .

  10. میلاد پسندیده می‌گوید:

    ای خدا… مختار هم از دست همین آقای خواب نما بود که یک شبه همه ی موهایش سفید شد!

  11. تن تن می‌گوید:

    همه چیز درباره ی تن تن + دانلود همه کتابهای تن تن فارسی و انگلیسی در وبلاگ ما…
    http://tintin1.blogfa.com
    ایمیل ما
    tintinmilo1@yahoo.com

  12. م.طاهری می‌گوید:

    احسنت ریزگرد آواره
    احسنت

  13. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    به جز حضرتعالی چه کسان دیگری بودند؟
    *در کجا؟
    -کلا در تاریخ؟! (:

    ایول ایول می‌باشد؛ ایول!
    داداش تاج سر می‌باشد؛ ایول!

  14. حی علی الجهاد می‌گوید:

    ببخشید پس تکلیف م.ه چی شد؟! نکنه رفته بوده به مهلب کشیدن نقشه براندازی یاد بده! نکنه خود مهلبه؟! دار وندار آل زبیر رو اینجوری میریزه تو جیب هیلاری اینا که!

    آهان این قسمت به دلیل در دسترس نبودن متهم، سانسور شده!

  15. سیداحمد می‌گوید:

    میلاد پسندیده عزیز!

    این یک شبه سفید شدن موی مختار را خیلی خوب آمدی!

  16. سلاله 9 دی می‌گوید:

    ببخشید چرا سوال
    یعنی از نظر شما همه مقصر بودند به جز آل زبیر؟!

    جوابش پریده ؟ سیستم من نشان نمی دهد.
    حسین قدیانی: نمی دانم چرا، سیستم خودم که نشان می دهد!

  17. ف. طباطبائی می‌گوید:

    داداش حسین خیته نباشید. خیلی این ناگفته ها قشنگ بود. ممنون.

    -به جز حضرتعالی چه کسان دیگری بودند؟
    *در کجا؟
    -کلا در تاریخ؟!
    *این از همان ناگفته هایی است که فعلا بنا ندارم آن را بگویم. دیشب مختار آمد به خوابم و ضمن اعلام رضایت از مواضع کنونی من، گفت نگو!!

  18. ف. طباطبائی می‌گوید:

    جوابِ سوالِ “یعنی از نظر شما همه مقصر بودند به جز آل زبیر؟” نپریده فقط به رنگ سفیدِ و چون زمینه سفیده دیده نمی شه،
    رو همون قسمت پاسخ سوال عملیات کپی کردن رو که انجام بدید جوابه ظاهر میشه!

  19. سلاله 9 دی می‌گوید:

    آره آقای قدیانی . بعد ارسال آن کامنتم متوجه این نکته ای که ف.طباطبائی بزرگوار اشاره کردند شدم.می خواستید جملات را رنگی کنید، این قسمت را انگار سفید کرده اید و چون زمینه هم سفیده دیده نمی شود.

  20. فرهاد می‌گوید:

    خدا لعنتشان کند
    حسین قدیانی: کی را؟!

  21. سیداحمد می‌گوید:

    بله فرهاد جان!
    خدا نسلشان را از زمین بردارد،
    (از اسم “فرهاد” خیلی خوشم می آید!)

    آقای قدیانی!
    یعنی شما نمی دانید کی را؟!
    … را می گوید دیگر!

  22. کمیل می‌گوید:

    سلام بن شهید……
    قلمت پایدار
    قدمت استوار
    ماندنی باشی رفیق
    کمی از هو هو کردن (دو دو ) نمایندگان بنویس

  23. فدایی رهبر می‌گوید:

    *من کی همچین حرفی زدم؟! آن زمان که من با مختار عکس داشتم، اصلا تو کجا بودی؟ در زندان من با مختار بودم. در قسمت ۱۲ سریال من با مختار بودم. پشت صحنه من با مختار بودم.

    داداش متن بالا چون سفیده و رنگ پس زمینه هم سفیده وقتی میاییم تو پست دیده نمیشه.

    خدا این خاندانو جریان انحرافیو استکباره جهانیو لعنت کنه

  24. مجید18 می‌گوید:

    خاک بر سرتون با این چرت و پرت نوشتناتون. از این حرفا چی درمیاد.

  25. ahmad می‌گوید:

    نمی‌خواستم چیزی بگم ولی…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.