خبرگزاری چیزنا/ «ادغام» شفاف سازی شد

این روزها خیلی ها بدتر از من گیج زده اند که بالاخره ادغام کدام وزارتخانه ها کان لم یکن تلقی شد و کدام شان قرار است با هم ادغام شوند. من امروز این موضوع را در ذهن خودم شرطی کردم و الان مثل بلبل برای شما توضیح می دهم که چی به چی هست. من یاد گرفتم، شما هم یاد بگیرید. علی ایحال خوب نگاه کنید؛

وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات کلاً ادغامش با هر وزارتخانه دیگری منتفی شد، چرا که این وزارتخانه همین طوری اش هم ادغام هست! یعنی وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات، لاکردار اسمش از فرط درازی، خود به خود بوی ادغام می دهد. اگر با من بود، این وزارتخانه را تقسیم بر ۳ می کردم و از دلش ۳ تا وزارتخانه جدید درمی آوردم به نام های «وزارت ارتباطات خالی و این طرف و آن طرف»، «وزارت فن آوری خالی، وبگردی و آی تی اسلامی»، «وزارت اطلاعات خالی غیر از وزارت اطلاعات و روزنامه اطلاعات و اطلاعات دم در وزارتخانه های اسلامی»! اولی و سومی را می دادم مشایی، دومی را با سرپرست اداره می کردم. یعنی این وزارتخانه ارتباطات و فن آوری اطلاعات را با هر وزارتخانه دیگری که ادغام می کردند، اولین مشکل، اسم این وزارتخانه بود که ۲ کیلومتر می شد. لحظه ای فرض کنید که مثلاً می خواستند این وزارتخانه را ادغام کنند با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. اسمش را چی باید می گذاشتند؟ وزارت ارتباطات و فن آوری فرهنگ و ارشاد و اطلاعات اسلامی؟! یا وزارت فرهنگ و ارشاد ارتباطات و فن آوری اسلامی؟! بیچاره آن خبرنگاری که می خواست اخبار این وزارتخانه کذایی را رد کند! خب! این از این. پس وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات را یاد گرفتید.

حالا برویم سراغ وزارت رفاه و تأمین اجتماعی. عرض می کنم خدمت تان که ادغام این وزارتخانه هم به دلیل طرح هدفمندی یارانه ها منتفی شده. یعنی بعد از هدفمندی ما شاهد این هستیم که اجتماع به اندازه کافی «تأمین» و در «رفاه» هست که لااقل در این مورد، نیازی به ادغام نیست. این هم از این. تا اینجا را حفظ کنید تا برویم سراغ مابقی وزارتخانه ها. خیلی راحته ها!

ببینید؛ وزارت کار قرار است ادغام شود در وزارت تعاون. یعنی زور ادغام فقط و فقط به وزارتخانه هایی رسیده که اسم شان مختصر بوده و این عقلانی هم هست، کارشناسانه هم هست، خوب هم هست!

اما وزارت بازرگانی. بخش هایی از این وزارتخانه چرب و چیل(!) که مرتبط با موضوع جهاد و کشاورزی است، قرار است در وزارت جهاد و کشاورزی ادغام شود؛ مثل بخش واردات و صادرات، لیکن بخش هایی از وزارت بازرگانی قرار است ادغام شود در وزارت صنایع و معادن، بخش هایی در مسکن و راه سازی، بخش هایی در ورزش و جوانان، بخش هایی در وزارت نفت، و اگر چیزی ته آن ماند، در وزارت آموزش و پرورش!

اما وزارت نفت و نیرو با اینکه اسم شان مختصر است، در هم ادغام نخواهند شد تا خرده گیران، نکته گیری نکنند که فقط وزارتخانه هایی ادغام شدند که اسم شان مختصر بوده!! و این هوش و ذکاوت قوای مقننه و مجریه، بلکه قضائیه را می رساند. در ثانی مگر ما یک همچین شعری داریم که «ز نیرو بود نفت را راستی»؟! دیدید چقدر راحت بود؟! یعنی الان شما در تاکسی وقتی یکی ازتان پرسید که چی قرار است در چی ادغام شود، می توانید مثل بلبل حرف بزنید. حالا برای اینکه ببینیم چقدر خوب یاد گرفته اید، امتحان!

سؤال اول/ چرا مسئولان دولتی برای از بین بردن ریزگردها و حل مشکل آلودگی هوا مالچ نمی پاشند؟!

الف) چون دارند وزارتخانه ها را ادغام می کنند!
ب) چون پاشیدن مالچ مانع کار کردن مسئولان برای مردم است.
ج) چون وزارتخانه مالچ و امور پاشش اسلامی نداریم.
د) چون مسئولان بیکار نیستند!

سؤال دوم/ در دعوای میان قوه مجریه و قوه مقننه بر سر ادغام وزارتخانه ها حق با کدام شان است؟

الف) با قوه قضائیه!
ب) با هیچ کدام.
ج) با جفت شان.
د) همه موارد!

سؤال سوم/ چرا مسئولین جلوی چشم مردم با هم دعوا می کنند؟

الف) چون مردم را محرم اسرار خودشان می دانند!!
ب) چون ما وزارت امور دعوای زیربنایی و شاخ به شاخ و ترابری نداریم.
ج) چون که چیز.
د) پس جلوی چشم دشمن دعوا کنند؟!

سؤال چهارم/ چرا هیچ کس به فکر وزارت آموزش و پرورش نیست؟

الف) چون نفت، سود دارد، اما دانش آموز سر تا پا ضرر است!
ب) چون هیچ کس به فکر پاشیدن مالچ نیست.
ج) چون ۳ ماه تعطیلی است!
د) چون ابوعلی سینا سختی کشید تا به اینجا رسید!!

سؤال پنجم/ کلاً چرا همچین شده است؟

الف) تقصیر حرفهای فلانی بود در مناظره!
ب) تقصیر چیز یعنی دست ما بود که نمک داشت.
ج باید زیرساخت ها اصلاح شود!!!!
د) خیلی هم خوب است؛ کجا همچین شده؟!

«آقای چیز»

روزنامه کیهان/ ۶ تیر ۱۳۹۰

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. عطشان می‌گوید:

    سلام علیکم

  2. عطشان می‌گوید:

    هنوز نخمندم ولی عجب رنگهای قشنگی

  3. عطشان می‌گوید:

    البته هنوز نخوندم(نخمندم)
    حسین قدیانی: برای تفهیم بهتر مطلب، رنگ بندی کردم که پایان ترم، مشروط نشوید!!

  4. عطشان می‌گوید:

    ۱)
    ج) چون وزارتخانه مالچ و امور پاشش اسلامی نداریم.

    ۲)
    الف) با قوه قضائیه!

    ۳)
    ج) چون که چیز.

    ۴)
    الف) چون نفت، سود دارد، اما دانش آموز سرتا پا ضرر است!

    ۵)
    الف) تقصیر حرفهای فلانی بود در مناظره!

    ببخشید استاد کلاس رفع اشکال هم می زارید ؟
    ما یکم در اقدام نه ادغام اشکال داریم باید شما بپرسیم یا از مبصر؟
    ببخشید از چند نمره بود ؟
    نمره ها کی ادغام نه اقدام نه اعلام میشه ؟
    حسین قدیانی: برای کلاس رفع اشکال بروید قلم چی!!

  5. سیداحمد می‌گوید:

    سلام!
    من هم هنوز نخواندم ولی اول عرض خسته نباشید خدمت داداشم و بعد هم اینکه رنگ های مختلف، واقعا مطلب را زیبا کرده!
    حسین قدیانی: هر کی تقلب کرد، آمارش را بده!!

  6. سیداحمد می‌گوید:

    “اگر با من بود، این وزارتخانه را تقسیم بر ۳ می کردم و از دلش ۳ تا وزارتخانه جدید درمی آوردم به نام های «وزارت ارتباطات خالی و این طرف و آن طرف»، «وزارت فن آوری خالی، وبگردی و آی تی اسلامی»، «وزارت اطلاعات خالی غیر از وزارت اطلاعات و روزنامه اطلاعات و اطلاعات دم در وزارتخانه های اسلامی»!”

    🙂

  7. عطشان می‌گوید:

    استاد ما که در حد توانمون نیست چی؟ ما پول داشتیم می رفتیم رستوران گردون
    حسین قدیانی: وسط امتحان، ساکت!!!

  8. سیداحمد می‌گوید:

    “ج) چون وزارتخانه مالچ و امور پاشش اسلامی نداریم”

    🙂

  9. عطشان می‌گوید:

    آخه من که امتحانمو دادم چکار کنم بیام تخته رو پاک کنم ؟
    حسین قدیانی: خودتان باشید، به پرونده تان خارج از نوبت رسیدگی می کنم!!!

  10. سیداحمد می‌گوید:

    چشم، آمارش را میدهم! (آمار دادنم خوبه!!!)

    ممنون داداش، خیلی عالی بود.
    استاد!
    برای ما که مدتهاست شاگرد کلاس شمائیم این سوالات خیلی سخت محسوب نمی شود!
    سالاری.

  11. سیداحمد می‌گوید:

    بچه ها!

    از روی دست همدیگر نگاه نکنید!

  12. عطشان می‌گوید:

    ببخشد برگه منو صحیح نکردید ؟ ببخشید استاد میشه یه بار دیگه امتحان بگیرید؟ آخه از قبل اعلام نکرده بودید آخه نمرش برامون حیاتیه این ترم هم مشروط بشم اخراجم ها
    استاااااد

  13. عطشان می‌گوید:

    یعنی نمی شه ؟ ببخشید جناب مبصر می شه شما پا در میانی کنید؟

  14. سیداحمد می‌گوید:

    اگر تقلب کنید تنبیه می شوید!
    چه تنبیهی؟
    مداد لای انگشتان!

  15. سیداحمد می‌گوید:

    عطشان!
    هیییسسسسس!!!

  16. سلاله 9 دی می‌گوید:

    این جا چه خبره؟ امتحان داریم؟ هنوز سولات رانخواندم،اما اعلام کنم که شاگرد اولم.
    دوستان به رتبه های دوم تاسوم فکر کنند.

  17. جواد می‌گوید:

    سلام استاد
    لااقا می گفتید با یک پیش مطالعه ای می اومدیم
    امکان حذف این درس هم هست؟
    یا که نه؟!!!
    جن تسخیری: خب تقلب کن!

  18. عطشان می‌گوید:

    آخه چرا هی منو دعوا می کنید

  19. عطشان می‌گوید:

    ای بابا جن عزیز مگه نمی بینی تهدید به تنبیه شدیم تو می تونی یه کاری بکنی ؟

  20. ف. طباطبائی می‌گوید:

    امتحان؟ منم شرکت می کنم.
    سلاله!
    یه کمی اون دستتو از رو برگه ت بردار ببینم چی نوشتی.
    کلا امتحان تستی تقلب کردنش آسونه.

  21. سیداحمد می‌گوید:

    جن غریبه!
    بشین سرجات!
    بچه های گلمو از راه به در نکن!!!

  22. جواد می‌گوید:

    این جن تسخیری با من سر و سرّی داره انگار!
    بنده هرگونه ارتباط با این جن خودکامه و یک دنده و خودمختار و همه کاره و…
    هیچ گونه ارتباطی نداشته ،ندارم،نمی خوام داشته باشم،تکذیب می کنم،کیه؟تو کی هستی؟
    حاج حسین کو؟
    سید احمــــــد کجایی؟
    من کی ام؟
    شیخ کجاست؟

    ….
    ..
    حسین قدیانی: تقلب کنی، کمربند می کشم ها!!!!

  23. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۲۲:۵۵
    تعداد افراد آنلاین: ۲۶ نفر

    ماشالله ستاره های عشق امتحان!
    داداش حسین بی همتای بسیجیها فــــــدائی داری…

  24. ط.نعمت اللهی می‌گوید:

    زیبا ترین وقوی ترین مطلبی بودکه توی این مدت خواندم
    راستی بابا ماتازه ازشراین امتحاناتراحت شده ایم …همه جاامتحان اینجا هم امتحان؟؟؟
    حسین قدیانی: بر عکس طنز شیخ بیسواد، این عالی بود.

  25. سیداحمد می‌گوید:

    استاد داداش!

    کمربند نه، همون مداد بهتره!
    حسین قدیانی: “استاد داداش”… “استاد حسن بنا”!!!!!!!!!!

  26. حمیدرضا قاسمی می‌گوید:

    ۱/
    گزینه ی ه)چون مالچ برای ایرانی ها در تحریم است
    توضیحات: البته هر چی تحریم شده سه سوت جوانان ایرانی ساختن
    ۲/
    گزینه ی ه)با جریان انحرافی
    ۳/
    گزینه ی ه)اصلا فرقی نمی کنه کجا دعوا کنند مهم اینه که کی با کی دعوا داره کی با کی آشتی کرده کی با کی با اکراه حرف می زنه یا از روی دوستی یا کی با کی ……!!! اصلا کی به کیه…کیه …کیه…کیه…کیه
    ۴/
    گزینه ی ه)همه ی موارد
    ۵/
    گزینه ی ه)هیچکدام
    حسین قدیانی: سیزده!

  27. سلاله 9 دی می‌گوید:

    ف. طباطبائی عزیز !
    بیا دستم را برداشتم، سریع ببین.
    فقط یکی اش را متفاوت علامت بزن که کسی متوجه نشود.
    سیداحمد: جفت تان اخراج!

  28. سیداحمد می‌گوید:

    “وزارت ارتباطات و فن آوری فرهنگ و ارشاد و اطلاعات اسلامی؟! یا وزارت فرهنگ و ارشاد ارتباطات و فن آوری اسلامی؟! ”

    خدائیش طنز شیکی شده، خیلی شیرین.

  29. عطشان می‌گوید:

    استاد داداش !!!!!!!!! برگه ما چی پس ؟ بابا دل تو دلم نیست. بیستم دیگه ؟
    حسین قدیانی: چهارده شدی بابا! گند زدی!

  30. سلاله 9 دی می‌گوید:

    ببخشید استاد! باعرض معذرت ، سوال اول ایراد دارد؛ یعنی جواب صحیح را بین گزینه ها پیدا نمی کنم.
    جواب صحیح: اگر مالچ بپاشند، ریزگرد آواره از بین می رود.آن وقت ستون قدقد آنلاین جوان را چه کسی پر کند؟به همین دلیل مالچ نمی پاشند.
    حسین قدیانی: مثل اینکه جلسه امتحان را با هتل اشتباه گرفتیدها؟! سیداحمد؟!!!!!!!!!!

  31. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    استاد اجازه! نمره منفی هم داره؟
    اگه نداره از مهندسی معکوس استفاده کنم!!
    حسین قدیانی: برو مالچ بپاش!

  32. حمید رضا می‌گوید:

    ببخشید بخوام به نمرم اعتراض بزنم به کی باید بگم؟
    حسین قدیانی: به اژه ای؛ محسنی!!!

  33. م.طاهری می‌گوید:

    سخت امتحان گرفتید استاد
    نمونه سوال هم از قبل نداده بودید
    می شه امتحان open book باشه؟
    حسین قدیانی: چی گفتی؟!

  34. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    داداش یعنی من از امتحان معافم؟! شما به ما نمره بده چنان مالچی می‌پاشم همچین کیف کنید!!
    حسین قدیانی: لطف می کنید!

  35. جواد می‌گوید:

    حالا که اینجوری شد…
    اصلا حق باشهرداری مشهده که بلیط های اتوبوس ها رو ۱۰۰درصد گرون کرده
    این کلیپ رو در اعتراض به همین مسئله و البته مقداری کلان تر درست کردیم!
    http://www.masjediha.com/content-content-179.html

  36. سیداحمد می‌گوید:

    سلاله ۹ دی و ف. طباطبائی
    بفرمائید بیرون!

    استاد داداش!
    هیچ خودتان را ناراحت نکنید، اوضاع تحت کنترل است!
    حسین قدیانی: اوضاع مصراته هم جخت بلا تحت کنترل است!!

  37. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    ببخشید داداش نه استاد! غلط کردم!!

  38. عطشان می‌گوید:

    ااااااااااااااااااااااااااوایییییییییییییییییییییییییییییی آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ آخه چرا؟ نمی شه یه بار دیگه صحیح کنید ؟ آخه استاد من جواب بابامو چی بدم تو خونه راهم نمی ده شب باید تو خیابون بخوابم اون وقت معتاد بشم چی ؟

  39. م.طاهری می‌گوید:

    البته جزوه باز (فارسی را پاس می دارم!) هم باشه فرقی به حال ما نمی کنه
    سوالات خارج از کتابه

  40. حمیدرضا قاسمی می‌گوید:

    ای آقا این “ق ق” اگه کاری از دستش بر میومد جریان انحرافی رو می گرفت

  41. م.طاهری می‌گوید:

    دست شما درد نکنه، یعنی اعتراض هم نزنیم دیگه
    کوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو تا جواب اعتراضات بیاد
    سیداحمد: حرف نباشه گفتم!

  42. عطشان می‌گوید:

    اگه من ایران و عراقو خودم یه تنه مالچ بپاشم امکان تجدید نظر هست؟
    سیداحمد: صدا از دیوار دربیاد، از شما در نیاد! الان مسئولان می خواهند بیایند بازدید!

  43. جواد می‌گوید:

    چقدر بد اخلاق شدید شما امشب
    اون از استاد
    اونم از مبصر
    اییییش
    هیلاری کلینتون: کپی رایت لطفا آقاجواد!!!

  44. امین 2060 می‌گوید:

    سلام
    شب همگی به خیر
    ظاهرا دیر رسیدم امتحان شروع شده
    یه برگه هم به ما بدید
    حسین قدیانی: بیا!

  45. عطشان می‌گوید:

    ای خدااااااااااااااااااااااااااااااا مظلوم گیر آوردید من که خواستم مالچ بپاشم کار بدیه مگه اصلا به درد اینا هم می خوره
    من که چیزی نگفتم آخه مبصر

  46. آذرخش می‌گوید:

    صبر کنید منم شرکت کنم در امتحان.
    آقا سرت رو برگه خودت باشه.
    سیداحمد: شما جات رو عوض کن آقا!

  47. عطشان می‌گوید:

    آخ پس کی امتحان تموم میشه ؟
    آقا مبصر بازرسا رفتن میشه حرف بزنیم ؟
    سیداحمد: وات تایم ایزیت؟!!!

  48. عطشان می‌گوید:

    ببخشید ما که امتحانمونو دادیم میشه بریم بیرون آب بخوریم ؟
    حسین قدیانی: کوفت بخوری شما!

  49. م.طاهری می‌گوید:

    آقا اجازه؟
    تا کی وقت داریم؟
    حسین قدیانی: دارید!

  50. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    از اون‌جایی که من جای امتحان به مقام مالچ‌پاشی نایل اومدم؛ الان دستم بازه که گزینه‌های خودم رو انتخاب کنم!!
    سؤال اول
    گزینه‌ی… یه لحظه!! ابجدهوزحتی‌کلمن… ها! گزینه‌ی ه دو چشم!
    – چون من این مسئولیت رو قبول کردم!

    سؤال دوم
    گزینه‌ی هه! ( میشه سه‌چشم!)
    – منشأ این دعوا ریزگردهاست که با اون با من!

    سؤال سوم
    گزینه‌ی ﻫ
    – دلیلش بر می‌گردد به این‌که؛ به هم که می‌رسند گل گفته و گل می‌شنوند!

    سؤال چهارم
    گزینه‌ی اگه گفتید؟!
    – آموزش و پرورش سیخی چند؟!

    سؤال پنجم
    گزینه‌ی ه‌ی درشت!
    – چون بهمانی کشته است ما را که به مواضع نماز جمعه پای‌بندم!

  51. عطشان می‌گوید:

    ببخشید من انگلیسیم زیر خط فقره این که گفتید یعنی چی آقا سید احمد؟

  52. آذرخش می‌گوید:

    سوال ۱: می تونه ج باشه. می تونه هم گزینه پنجم باشه با این محتوا که: چون هنوز جلسات و مذاکراتشون با کشورهای مقصر! تموم نشده.

    سوال ۲: گزینه الف

    سوال ۳: می تونه د باشه می تونه گزینه پنجم با محتوای این باشه که چون این دعواها نکته انحرافی برای دشمن است. خودشان پیش خودشان می خندند.

    سوال ۴:گزینه ب. (گزینه ج اشتباه است. چون اگر درست بود قوه مقننه با کله ازش حمایت می کرد چون عاشق تعطیلات است.)

    سوال ۵: گزینه الف

  53. عطشان می‌گوید:

    ببخشیدا این که گفتید گرونه؟ آخه ما کلا زیر خط فقریم

  54. سیداحمد می‌گوید:

    هیلاری!
    تو قرار بود برای بچه ها آب بیاری ها، کی بهت اجازه داد حرف بزنی؟

    بچه ها!
    هیلاری کلفت جدیدمونه! 🙂

  55. م.طاهری می‌گوید:

    آقا اجازه؟
    ما نمی فهمیم سوال پنجم یعنی چی؟
    گزینه هاش هم برای ما چاپ نشده؟

  56. عطشان می‌گوید:

    داداش حسین !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  57. جواد می‌گوید:

    مدرکی که قطعه شما ارائه می کنه،جقدر معتبره؟
    و امکان استخدام در کجاها رو داره؟
    حسین قدیانی: در قبرستون!

  58. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    اجازه ما که از ده دولت و هشت مجلس آزادیم بریم گلاب به روتون؟!!
    روم سیاه!
    حسین قدیانی: نگهدار، زنگ تفریح!!!

  59. جواد می‌گوید:

    جن تسخیری،کجایییی؟
    بیا کمک
    گند زدم رفت….
    بچه هات کسی سنجاق داره؟!!!

  60. م.طاهری می‌گوید:

    آقا دوباره اجازه؟
    ما دل تو دلمون نیست
    نکنه سوالات لو رفته باشه بگید مثل آزمون دستیاری پزشکی باید دوباره امتحان بدید، ما نمی تونیم ها!

  61. آذرخش می‌گوید:

    آقا اجازه ما این همه زحمت کشیدیم نمره ندااااااااااااشت؟
    حسین قدیانی: برو بیرون! اخراجی تو!

  62. آذرخش می‌گوید:

    آره دیگه همینه
    دیدید بچه تنبل کلاس همه رو درست جواب داد گفتید نمی شه. باید اخراج شه.
    باشه.
    ولی تخته از اونور بودها.

  63. جواد می‌گوید:

    هوی،
    هیلاری
    با تو ام
    ها بیا جلوتر
    برو چایی بیار،هوس کردم
    بددددو دختر خوب…

  64. سلاله 9 دی می‌گوید:

    من به رییس دانشگاه شکایت خواهم کرد.
    مرا اگر از جلسه بیرون نمی کردند،اول بودم.
    از هوادارانم می خواهم فردا به خیابان ها بریزند و ساعت ۶ عصر در خیابان انقلاب راهپیمایی سکوت برگزار کنند.
    حسین قدیانی: شما داماد آذربایجانی یا عروس لرستان؟! اخراجی تو!

  65. حی علی الجهاد می‌گوید:

    من اعتراض دارم آقا!

    سؤالات از جزوه درسی نیست همش خارج می زنه!

    بعدشم اینایی که همیشه حاضرن تو کلاس و به امتحان دیر رسیدن چقدر بهشون ارفاق می شه؟

    اگه یه دونه سؤالا رو جواب ندیم چن نمره کم می شه؟

    اصلا هر سؤال چند نمره داره؟

    میان ترم چه جوری حساب می‌شه؟

    توضیحات جزوه هم مکفی نبود یه نمره ارفاقی هم بابت این در نظر بگیرید لطفا!

    این سؤالات هم جواب بدید استاد لطفا!
    حسین قدیانی: شما هم اخراجی! برو بیرون از کلاس!

  66. آذرخش می‌گوید:

    حالا منم تا صبح ایجاد مزاحمت می کنم. کلاس رو بهم می ریزم. آشوب بپا می کنم.
    ته کلاس می شینم گوجه سبز و خیار با نمک می خورم.
    با موبایلم اس ام اس می دم.
    خرچ خرچ خرچ چیپس می خورم.
    خوبه؟
    سیداحمد: شما برو بیرون از کلاس! پاشو!

  67. سیداحمد می‌گوید:

    هیچ نگران نباشید!

    تامین امینت سوالات با خودم بوده،
    شما روی سوالات و پاسخ ها تمرکز کنید!
    حسین قدیانی: تو هم اخراجی!

  68. چشم انتظار می‌گوید:

    سلام داداش :
    هن هن هن ببخشیدمن دیررسیدم سرجلسه اجازه هست بشینم ؟
    ضمنامی گن سئوالات آزمون دست یاری اون سال !! روشماطرح کرده بودین .
    حسین قدیانی: اخراج!

  69. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    استاد! کو تا زنگ تفریح!!
    (یادمه کلاس دوم ابتدایی بودم یکی از بچه‌ها همین درخواست رو کرد و معلم همین جواب رو داد ولی چشمتان روز بد نبیند؛ فوقع ما وقع!)

  70. آذرخش می‌گوید:

    نه من جام خوبه. کمربندم رو هم بستم محکم نشستم رو صندلی.
    می گم استاد و مبصر کلاس خالی شدها.
    همه رو اخراج کردید.
    اشکال نداره خودم می شینم گوش می دم به درساتون.
    بفرما آلبالو.
    حسین قدیانی: همه با هم اخراج!

  71. آذرخش می‌گوید:

    :-)))))))))))))))))))
    مبصر اخراج شد.
    آخ جوووووووووووووون
    :-)))))))))))))))))))))))

  72. جواد می‌گوید:

    های!
    کلاس خالی شد اساتید!!!

    من موندم و جن تسخیری!

  73. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    استاد یه نگاه به دور و برتون بندازید؛ هیچ کس نموندها!
    حسین قدیانی: تو بمون مالچ بپاش!

  74. م.طاهری می‌گوید:

    ما هم تموم کردیم

    سوال اول: این سوال رو بلد نیستم
    سوال دوم: هیچ کدام چون همیشه حق با مشتری است
    سوال سوم: ما سیاسی نیستیم!
    سوال چهارم: زیر سره جن تسخیریه
    سوال پنجم: خیلی هم خوب است؛ کجا همچین شده؟

    تبریک می گم، از همین آلان و قبل از تصحیح اوراق اعلام می کنم من بالاترین نمره را به دست آوردم!

  75. سیداحمد می‌گوید:

    منو چرا؟
    🙂

    پس خودتم بیا با هم بریم!
    تو کلاس با جنه تنها میشی خوف برت می داره استاد!
    حسین قدیانی: برید از جلوی چشمم گم شید!!!!!!!!!!

  76. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    استاد این همه مشتاق موندن بودن؛ اخراج شدن من که وضعیتم استراتژیکه!
    میرم با مالچ اعلا میام!

  77. آذرخش می‌گوید:

    هر کی بیست بشه کارت صد امتیازی بهش می دین؟

  78. حی علی الجهاد می‌گوید:

    پس ما هم اخراجی شدیم! باشه باشه!

    حالا میرویم با سلاله ۹ دی و آذرخش و بقیه اخراجی‌ها جنبش اخراجی‌های زرد قطعه ۲۶ را راه می‌اندازیم!

    بیانیه شماره ۱: از همه اخراجی‌ها برای این جنبش دعوت می‌شود برای ایجاد اغتشاش در قطعه ۲۶ هر راهکاری دارند بیان کنند! اولین پیشنهاد ایجاد اختلاف بین مبصر و مدیر قطعه می‌باشد!

    در ضمن کمک مالی هم می‌پذیریم!

  79. چشم انتظار می‌گوید:

    اگه منو اخراج کنین مجبورم اون چیزهایی رو که درمورد منابع آزمون دارم لو بدم . درضمن آقای عباسپور تهرانی رییس کمیسیون آموزش مجلس ازآشناهاست می گم پروژه وقف قطعه تونو تو مجلس کلیدبزنه بعدخودتون می دونین ها .

  80. چشم انتظار می‌گوید:

    شانس ما این مبصرهم که اینجا بدرد می خوردخبری ازش نیست . .
    کجایی مبصرجان حالاکه نقش مراقب آزمون بهت دادن دیگه مارونمی شناسی .

  81. جواد می‌گوید:

    استاد جنی شده،استاد جنی شده

    استاد جنی شده،استاد جنی شده

    همه بگید…
    حسین قدیانی: گم شین بیرون گفتم!

  82. حی علی الجهاد می‌گوید:

    اولین موفقیت جنبش اخراجی‌های زرد: مبصر قطعه توسط مدیر قطعه اخراج شد و به ما پیوست.
    از همین الان اعلام میکنم ما پیروزیم هر نتیجه ای جز این یعنی تقلب شده

  83. چشم انتظار می‌گوید:

    استاد بچه هامی گن شما مجموعه ی سئوالات کنکور ارشد رو باجواب دارین اگه میشه لطف کنین ممنون می شیم

  84. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    سکوت نشانه رضاس!
    ممنون استاد!
    از گنجی تو پوست خودم نمی‌شادم!

  85. آذرخش می‌گوید:

    من فقط اعتراضم رو با سکوت و اعتصاب غذا اعلام می کنم.
    از اونجایی که هر شب حتما باید سه بار شام بخورم، نمی تونم اعتصاب غذا کنم. پس همون سکوت می کنم و یواشکی غذا می خورم.

  86. جواد می‌گوید:

    ولی خودمونیم ها
    هرکی بیاد اینجا کامنت ها رو ببینه و بعدشم عکس ها رو(آواتارها رو میگم)
    چقدر که تعجب میکنه!!!!

  87. سیداحمد می‌گوید:

    “اولین پیشنهاد ایجاد اختلاف بین مبصر و مدیر قطعه می‌باشد!”

    عمرا!

  88. چشم انتظار می‌گوید:

    خوب شد من دیررسیدم چون فرقی هم نمی کرد وقتی قراره همه اخراج بشن .

  89. حی علی الجهاد می‌گوید:

    ما اخراج هم که بشویم آدرس قطعه ۲۶ رو خوب بلدیم گم نمی‌شیم! خیالتون راحت!

    اصلا می‌رویم و به همه پز می دهیم و با افتخار می‌گوییم که مدیر قطعه ۲۶ ما را اخراج کرده!

    خوب شد؟!
    حسین قدیانی: گفتم اخراج!

  90. چشم انتظار می‌گوید:

    میگن یکی از مصححین شیخ بی سواده .

  91. آذرخش می‌گوید:

    آقا اجازه من یه تخم مرغ آوردم با خودم. می تونم پرتش کنم تو سقف؟
    حسین قدیانی: آره!

  92. چشم انتظار می‌گوید:

    هیس ازوزارت بازرس اومده برای بازدید .

  93. سلاله 9 دی می‌گوید:

    {حسین قدیانی: شما داماد آذربایجانی یا عروس لرستان؟! اخراجی تو!}

    استاد! من به شما که عرض کنم حقیقتا نمی دانم چه کسی هستم؟
    من فقط یک لحظه خوابم برد،بیدار شدم دیدم که بیرونم کرده اند و اخراج شده ام ؛البته الان خیلی خوشحالم که برگه ی همه به دیار فانی فرستاده شد.

  94. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    آقا جواد استاد جنی نبود با کامنت‌های شما جنی شد!!
    ولی در هر صورت شده دیگه:

    همه!
    استاد جنی شده، استاد جنی شده (۲ بار)
    شُله!

  95. حی علی الجهاد می‌گوید:

    باشه چرا می‌زنید خب

    ما رفتیم که دیگه اینجا نیاییم!!!
    حسین قدیانی: نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  96. آذرخش می‌گوید:

    آخخخخخ ببخشید نمی دونستم می خوره تو کله تون. دستم کج رفت.

    ترقه چی؟ ترقه بندازم زیر پاتون؟

  97. جواد می‌گوید:

    آقااااا
    اینا نیمکت مارو از پشت دارن هُل میدن
    میخوان اغتشاش کنن
    حسین قدیانی: بزنشون خون بالا بیارن! کلاس شده مدرسه موش ها!!!!!!!!!!!!!!!

  98. آذرخش می‌گوید:

    زنگ خورد
    هیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
    هوررررااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
    حسین قدیانی: یه دقیقه سکوت، برای درگذشت ایویچ!

  99. سیداحمد می‌گوید:

    من اگه اخراج هم بشم به کمپین معترضین نمی پیوندم!
    من کلا با داداشم!

    آذرخش!
    چرا کلاس کثیف می کنی؟

    زنبیل!
    بدو نخم مرغ را از رو سقف پاک کن!

  100. چشم انتظار می‌گوید:

    بچه ها ! صاحبش اومد فرارکنین ! اصلااین آزمون سرکاری بوده حوزه ی آزمون کوچه ی بعدیه . این موسسه ازمزاکزغیرانتفاعی مربوط به دانشگاه آ…د اس…میه . الان هم بچه های بالامیان جمعش می کنن .ماکه رفتیم .
    حسین قدیانی: کنترل کلاس از دستم در رفته! نمی تونم جمعش کنم!!

  101. جواد می‌گوید:

    از باتوم هم میشه استفاده کرد یا فقط کمربند؟

    گاز اشک آور بندازم همه با هم بریم بیرون؟!!!
    حسین قدیانی: برگه ها بالا!

  102. آذرخش می‌گوید:

    مبصر جان دیدم زنبیل آوردین گفتم حوصله اش سر نره.

    آقا اجازه این که گفتید همون ایوان ایلیچه؟
    حسین قدیانی: دو، دو، دو، دو! (نماینده های مجلس!)

  103. چشم انتظار می‌گوید:

    یه جمله ی جدی :
    آب نمی بینید و گرنه همتون شنا گرای ماهری هستین ها .

  104. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    “بزنشون خون بالا بیارن!”
    استاد این خلاف عرف حقوق بشره وجهه‌ی خودتون رو خراب نکنید.

    استاد ما یه دو جین گلوله‌ی کاغذی تو لوله خودکارمون مسلح کردیم؛ فقط کافیه اسم ببرید!

  105. سیداحمد می‌گوید:

    من بلدم جمعش کنم!
    جمع کنم؟
    حسین قدیانی: جمع؟! نه منها بکن، بعد ببرشون زیر رادیکال!

  106. م.طاهری می‌گوید:

    می خواهید راه حل های خروج از بحران را در اختیارتون بگذارم؟

    صرفاً از سر خیرخواهی!

  107. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش جان بسپاربه خودم من جمعش می کنم آخه پیش دانشگاهی درس می دم . شغلمونم لودادیم .

  108. جواد می‌گوید:

    چشم انتظار می‌گوید:
    یه جمله ی جدی :
    آب نمی بینید و گرنه همتون شنا گرای ماهری هستین ها .

    مگه بسیجی از نوع هندا ۱۲۵باتوم به دست نباشن!!!

  109. آذرخش می‌گوید:

    ایوان پتروویچه؟

  110. آذرخش می‌گوید:

    ساشا ایلیچه؟

  111. جواد می‌گوید:

    من برگه ام بالاست هنوز ها!

    همه دارن از روش تقلب میکنن

    هیشکی نیست بیاد بگیره؟؟؟؟
    حسین قدیانی: سیداحمد! برگه ها رو جمع کن!

  112. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    آذرخش! زیرنویس لطفا!

  113. حی علی الجهاد می‌گوید:

    ما که خود به خود رفتیم زیر رادیکال و جمع شدیم فکر کنم بقیه اخراجی‌ها هم جمع شده باشند!

    میخوایید دوباره اغتشاش ایجاد کنیم یه کم فضا عوض شه!

  114. چشم انتظار می‌گوید:

    من که نگرانی ازنتیجه ی آزمون ندارم چون نمره ی مستمرم رو کامل گرفتم .

  115. آذرخش می‌گوید:

    آقا سختش نکنید دیگه. رادیکال چیه؟
    ما ضرب رو هم تا سه بلدیم.

  116. م.طاهری می‌گوید:

    آقا اجازه؟
    خوش خواب ته کلاس خوابیده!
    حسین قدیانی: شپلق بخوابون توی گوشش!

  117. سیداحمد می‌گوید:

    اونقدر بعضی وقتها صفحه۱۴ کیهان را دوست دارم!

  118. سیداحمد می‌گوید:

    برگه ها بالااااااااااااااااااااااااااا!

    آقا ننویس دیگه، برگه را بیار بالا!
    آبروی ما را پیش “استاد داداش” بردید ها!!!
    حسین قدیانی: بچه های خوبی باشین، اردو هم داریم؛ جهادی!!!

  119. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش جان :
    این سئوال دوم قسمت ج منظوراز جفت شان ، یعنی جفت کی ؟ موسوی وکوهنورد . یاجفت چی ماکه نفهمیدیم .
    حسین قدیانی: جفت کوفت!

  120. حی علی الجهاد می‌گوید:

    جای خانم صبا خالی!
    حسین قدیانی: خیلی!!!!!!!!!!!!!

  121. به جای امیر می‌گوید:

    جوجه خروس ! (گفت و شنود)

    گفت: سایت کلمه- وابسته به موسوی- که از لندن بارگذاری می شود با انتشار یک نامه سرگشاده اعلام کرده است ۱۱۸ تن از روزنامه نگاران داخل ایران از چند عامل زندانی فتنه خواسته اند به اعتصاب غذای خود پایان بدهند!
    گفتم: مگر اعتصاب غذا کرده اند؟!
    گفت: چه عرض کنم؟! خودشان که می گویند روزی دو وعده غذا می خوریم!
    گفتم: حالا این ۱۱۸ روزنامه نگار چه کسانی هستند؟!
    گفت: ما که هرچی به فهرست نام آنها نگاه کردیم غیر از ۳ یا ۴ نفر که گاهی وقت ها در صفحات لایی برخی از روزنامه های زنجیره ای مقاله و مطلبی نوشته اند، بقیه را نشناختیم!
    گفتم: یارو در یک رستوران ۲ تا تخم مرغ نیمرو خورد، موقع حساب، مدیر رستوران گفت ۲۰۰ هزار تومن. یارو با تعجب گفت؛ یعنی چی؟ دو تا تخم مرغ ۲۰۰ هزار تومن؟! و رستورانچی گفت؛ این دو تا تخم مرغ تبدیل به یک جوجه مرغ و یک جوجه خروس می شدند و بعد با هم ازدواج! می کردند و ده بیست تا جوجه می آوردند و بعد و بعد و بعد… مرد حسابی اصلا خیلی کم حساب کردم! باید قیمت یک مرغداری رو ازت بگیرم!
    حسین قدیانی: گفت و شنود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  122. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا :
    بیرون کلاس بچه های کیهان دارن فوتبال بازی می کنن نظم کلاس روبهم زدن شمانمی رین . مبصرکه هست .

  123. جواد می‌گوید:

    بریم،بریم،یالا بریم
    ما اردو میخوایم یالا،ما اردو میخوایم یالا (۲)
    همه بگن،همصدا

  124. آذرخش می‌گوید:

    آقا مرتضی چهار تا فوتبالیست که دیگه زیرنویس نمی خواد.
    من اگه درسم رو هم همینجوری حفظ کرده بودم الان پرفسور بالتازار بودم.

  125. سلاله 9 دی می‌گوید:

    من اگر عذرخواهی کنم که اجازه دادم ف. طباطبائی از رویم بنویسد،برگه ی مرا هم جمع می کنید؟ برای این امتحان یک عمر بی خوابی کشیده بودم.

  126. سیداحمد می‌گوید:

    سالها پیش در چنین روزی چه اتفاقی افتاد؟

  127. م.طاهری می‌گوید:

    اگه نمره مون خوب نشه، می شه تک ماده کرد؟

  128. چشم انتظار می‌گوید:

    آخ گفتی جهادی ، تواین بلبشوی ادغام ها یادجهادسازندگی افتادم . یادش بخیر .

  129. م.طاهری می‌گوید:

    “سالها پیش در چنین روزی چه اتفاقی افتاد؟”

    خدا به ما رحم کرد

  130. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش!
    این آزمون شمااگه دولتیه کیکوساندیس نداره ازاون ساندیس های معروف به ما نی اون روهم بدین راضییم .

  131. آذرخش می‌گوید:

    آقا وایسا. مبصر! اون برگه زیری رو کجا می بری؟ اون تقلبه. برگه رویی رو ببر.

  132. م.طاهری می‌گوید:

    درست گفتم یا منظورتون یه چیز دیگه بود؟

  133. حی علی الجهاد می‌گوید:

    آقا اجازه یه سؤال:

    این مالچی که قراره بپاشند و هی نمی‌پاشند، چی هست اصلا؟

    شاید خودشان هم نمی‌دانند چی هست که نمی‌پاشند!

    شاید اگر بدانند که چی هست خب بپاشند!

    شاید اگر استاد اعظم این قطعه برای‌شان توضیح دهد که مالچ چیست و چگونه پاشیده می‌شود خب یاد بگیرند و بپاشند!

    شاید منتظر کلاس شما هستند که برگزار شود!

    پس کلاس بعدی: کیستی، چیستی و چگونگی مالچ!

    موافقید؟

  134. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    دوستان سکوت را نظافت کنید؛ شده برای چند لحظه!

  135. چشم انتظار می‌گوید:

    ببخشید مزاحم کلاس و آزمون شدیم ما که به امتحان نرسیدیم پس وقت شما روهم نگیریم فقط خواهشا” شهریور آسون باشه . یاحق .

  136. جواد می‌گوید:

    بچه ها استاد رفت بیرون!
    فعلا کلاس رو جن تسخیری می گردونه!

  137. سیداحمد می‌گوید:

    آذرخش!

    برگه تقلب را هم به برگه امتحانت منگنه میکنم!

  138. سیداحمد می‌گوید:

    آفرین م.طاهری!

    خدا به ما رحم کرد،
    الحمدلله…

    بشکست اگر دل من به فدای جشم مستت
    سر خم می سلامت شکند اگر سبوئی…

  139. آذرخش می‌گوید:

    آقا مبصر پرونده من خودش سیاه هست. انضباطم هم تک شدم. اون تقلب رو بی خیال دیگه.

  140. م.طاهری می‌گوید:

    آذرخش جان خیالت راحت باشه، تا به پرونده ات رسیدگی کنن رفتی دو کلاس بالاتر

  141. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    دوستان!
    با صحبتی که با استاد داشتیم به زودی کلاس مالچ شناسی برگزار می‌شود
    علاقه‌مندان برای کسب اطلاعات بیش‌تر به روزنامه‌های خیلی‌الانتشار مراجعه کنند.

  142. چشم انتظار می‌گوید:

    جناب مبصر
    ببخشیددوباره برگشتم قطعه آخه دلم رواینجاجاگذاشته بودم . خداحافظ

  143. چشم انتظار می‌گوید:

    م . طاهری بزرگوار
    مگه نمی دونین پرونده ی حزب اللهی ها رو زود رسیدگی می کنن .

  144. م.طاهری می‌گوید:

    “م . طاهری بزرگوار
    مگه نمی دونین پرونده ی حزب اللهی ها رو زود رسیدگی می کنن .”

    درسته، از این نکته غافل شدم

  145. م.طاهری می‌گوید:

    به شکرانه ناکام ماندن شیاطین در آن روز که مبصر بزرگوار به آن اشاره کردند، صلوات

    اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم

  146. سیداحمد می‌گوید:

    رفقا!
    لطفا همه بخونید، ممنونم.

    ﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴾
    اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا

    فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا

    خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ

    یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿۲۵۵﴾ لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ

    یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ

    عَلِیمٌ ﴿۲۵۶﴾ اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ

    الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ.

  147. سلاله 9 دی می‌گوید:

    حقیقتا این پست یکی از زیباترین پست های قطعه است.هم خود طنز و هم کامنت ها.
    ما مهمان هم داشتیم،چند تاظرف می شستم می آمدم چند کامنت می خواندم و یک کامنت می گذاشتم و دوباره می رفتم.
    خدا قوت.
    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  148. جواد می‌گوید:

    بچه ها منم رفع زحمت میکنم،
    منتظر نمره ها هستم ها!
    یاحق

  149. م.طاهری می‌گوید:

    فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین

  150. چشم انتظار می‌گوید:

    این شعرزیبا و پرمغز هم که توسط استادقاسم رفعتی درسی سال پیش خونده شده ، تقدیم به همه ی ستاره های سحر خیزقطعه . التماس دعا
    ســحرگهـــان که مــــوذن بـر آورد آواز
    به روی دل شــودم هـــر در عنایت باز
    بر آورند مناجاتیــــان قــدس خـــروش
    زنند بر صف روشـــندلان صلای نمــاز
    بیـا به مجمع ایمانیـــان یکدل و دیــــن
    که این گروه به یک قبله میکننـــد نماز
    مقـــام امن الــــهی منادی توحــــید
    عظـــیم تر حرم کبریا حریــــم نـــماز
    ز خــــواب بخت بلندم به کوتهی گرود
    بگــو مــوذن خوش لهجه بر کشـد آواز
    این هم آدرسش
    http://www.rasekhoon.net/song/download-69932.aspx

  151. مهره اضافه می‌گوید:

    قطعه قطعه مهره
    سلام
    عجب تحلیل توپی بود !
    عمرا خود مسئولا انقده تخصصی ب قضیه فکر کرده باشن (:
    خیلی خوبه ک متن رو رنگی رنگی میذارید
    ممنون ک هستین (:

  152. ط.عبدی پور می‌گوید:

    سلام مثل اینکه اینجا امتحان بوده !!!چه خوب که دیر رسیدم !!آخه با این وضعیت سوالها من حتما” تجدید می شدم.منم که مثل مرگ از امتحان وتجدید شدن می ترسم.حالا فقط غیبت برام رد می شه
    (ولی خدائیش طنز خیلی قشنگی بود ممنون)

  153. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۱:۴ بامداد
    تعداد افراد آنلاین: ۲۲ نفر

    ماشالله…
    داداش حسین بسیجیها فــــــدائی داری…

  154. طاهره فتاحی می‌گوید:

    اگه جواب ندیم چی می شه؟
    آقا ما تازه کمر امتحانا رو شکوندیم ها.
    این جن تسخیری نالوطی هم که اصلا انگار نه انگار ما بهش التماس دعا گفته بودیم. دریغ از ۰٫۰۱ نمره از طرف این جنه…

  155. آقا اجازه…این اسی مدادمونو برداشته .نمیگذاره بنویسیم…

  156. ط.نعمت اللهی می‌گوید:

    یا خداچه امتحانی بوده اینجاعین امتحان عربی پارسال مابوددقیقاباایتن تفاوت که یکی ازبچه هایه تنه همه ی این کاراروکرد….ماهم پشتیبانی میکردیم ازش …
    ولی بارک الله خیلی امتحان مشتی بوده

  157. ف. طباطبائی می‌گوید:

    سلام داداش حسین. خیلی متن و کامنتها جذاب شده. ممنون از شما و مبصر.

  158. سلاله 9 دی می‌گوید:

    دیشب تقریبا از ساعت ۲۲ تا ۲ نیمه شب،در عرض ۴ ساعت ۱۵۵ دیدگاه برای این پست ارسال شده.

    ماشاءالله حزب الله.

  159. چشم انتظار می‌گوید:

    باعرض پوزش اصلاحیه ی آدرس صحیح و مناجات اصلی ( سحرگهان )
    http://www.4shared.com/get/tVgeXdM6/doaye_sahar_gaahan_-_ghasem_ra.html

  160. سیداحمد می‌گوید:

    یک از بهترین و به یاد ماندنی ترین متنها و کامنت های قطعه مقدس ۲۶ همین پست بود.
    خیلی شیرین بود؛
    مجددا متشکرم داداش.

  161. میلاد پسندیده می‌گوید:

    حدا وکیلی یک کارشناس بی طرف بیاورید، قضاوت بکند متن بهتر بود یا کامنت ها!

    انصافاً یکی بهتر از دیگری 😉

  162. برف و آفتاب می‌گوید:

    چقدر این پست قشنگه! 🙂

  163. هاتف می‌گوید:

    🙂 🙂 🙂 إن شاءالله خدا همه تون رو شهید کنه. تا به حال این قدر نخندیده بودم. با این حال و روزم واقعا به این پست و کامنت هاش احتیاج داشتم. خدا این شادی های سالم رو از ما نگیره.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.