تماس تلفنی حسین آقا با هیلاری

متن زیر در روزنامه وطن امروز ۵ اردیبشت ۹۰ کار شده است

دیروز نشسته بودم در روزنامه و در دلم گفتم؛ چی کار کنم، چی کار نکنم، که به سرم زد سر به سر هیلاری کلینتون بگذارم؛ در زیر مشروح شیرین کاری من می آید:
حسین آقا: سلام علیکم؛ کاخ سفید؟
هیلاری: بفرمایید؛ شما؟
حسین آقا: من ستاره حضرت ماه هستم؛ بی زحمت با خانم کلینتون کار داشتم.
هیلاری: خودم هستم. شما؟!
حسین آقا: گفتم که “ستاره حضرت ماه” در کهکشان راه شیری!
هیلاری: یعنی از “ناسا” تماس می گیرید؟!
حسین آقا: بله، از روابط عمومی “ناجا”… یعنی ببخشید؛ همان گوربه گوری “ناسا” مزاحم تان می شوم!
هیلاری: شما آقای “ژان کلمن” نیستید؟!
حسین آقا: چطور؟
هیلاری: آخر قرار بود ایشان که نفوذی “موساد” در “ناسا” است، امروز به من زنگ بزند و درباره اوضاع خاک بر سر شده مان در فتنه آفرینی علیه جمهوری اسلامی با هم تبادل افکار داشته باشیم، ببینیم آخر  باید چه خاکی بر سرمان بریزیم!
حسین آقا: اتفاقا من همان “ژان کلمن” هستم!
هیلاری: اسم رمز ملاقات را بگو، تا مطمئن شوم.
حسین آقا: من مامور “موساد” هستم در “ناسا”؛ تو از من اسم رمز می خواهی، ورپریده؟!
هیلاری: ببخشید قربان!
حسین آقا: حالا زود اسم رمز را بگو، مطمئن شوم خودت هستی، دور اول مذاکرات را شروع کنیم!
هیلاری: زرشک!
حسین آقا: آفرین!
هیلاری: ولی اسم رمز ما که “زرشک” نبود!
حسین آقا: چی بود پس؟!
هیلاری: آلبالو بود!
حسین آقا: آهان! این اسم رمز مذاکره تلفنی من با اون قرومساق اوباما بود؛ اصلا حواس برای آدم نمی گذارند!
هیلاری: شما در “ناسا” حقوق تان را ریخته اند؟
حسین آقا: خدا را شکر یک “آب باریکه ای” از همان “سیا” هست؛ در “ناسا” فی سبیل الابلیس کار می کنم!
هیلاری: ظاهرا کفگیر کاخ سفید خورده ته دیگ! هر چی پول داشتیم دادیم جنبش سبز که آنها هم خلاف ادب است، رویم به دیوار، زدند به چیز!
حسین آقا: خدا لعنت شان کند عزیز دل انگیز! خب بیا پیش ما در روزنامه “وطن…” یعنی ببخشید؛ تو چرا بعدازظهرها نمی آیی در “ناسا” کار کنی؟
هیلاری: ما از پس ۴ تا جوان در “مصراته” برنمی آییم؛ غلط نکنم دشمنی با جمهوری اسلامی بازی با دم شیر است، آنهم در کجا؟ در کهکشان نقشه راه شیری!
حسین آقا: می بخشید؛ شما که این همه ماشاءالله هزار چیزالوازلین، دم از حقوق بشر می زنید، چرا پس همچین می کنید در خاورمیانه؟! از سنی گرفته تا شیعه، یا دارید آدم می کشید و یا از دیکتاتورهای آدم کش حمایت می کنید. می خواستم یک مقدار توضیح بدهید؛ شاید ما نمی فهمیم!
هیلاری: ولی ما با مردم هستیم!
حسین آقا: این “شیرین شیرینا” که اینقدر از نظر شما و اون مردک کمر باریک، “بانوی صلح” است، بد نیست دستور بدهید برای خالی نبودن عریضه هم که شده، گاهی ولو به صورت کشکی کتره ای، یک صدایی، چیزی از خودش به نشانه اعتراض بلند کند!
هیلاری: چرا به خودش نمی گویی؟
حسین آقا: من با عجوزه ها صحبت نمی کنم!
هیلاری: جخت بلا با آن همه هوو که این مرتیکه؛ “بیل هوس باز” روی سر من آورده، اول عجوزه عالم خود منم!
حسین آقا: شکسته نفسی می فرمایید!… راستی! اینکه در ایام فتنه ۸۸ دم به ساعت ادعا می کردید، جمهوری اسلامی هفته بعد سقوط می کند، خالی بندی بود یا پس چی؟!
هیلاری: زر مفتی بود که این اوباما برای خودش می زد! کنتور که نمی انداختند؛ می گفتیم دیگر!… شما همچین داری من را “سین جیم” می کنی، انگار یادتان رفته که خودتان هم در این تصمیم گیری ها نقش داشته اید، جناب ژان کلمن! خوب است حالا یک پای جلسات اتاق بیضی خودتان هستیدها!
حسین آقا: عزیز دل انگیز! من دارم تو را امتحان می کنم که اگر یک خبرنگار از تو سئوال پرسید، دست و پایت را گم نکنی خب!
هیلاری: بله! ببینید؛ اصولا ما در منطقه دخالت نمی کنیم؛ فوق فوقش جنایت می کنیم!
حسین آقا: آن وقت این همه در منطقه جنایت می کنید، فکر نمی کنید که “سیدحسن نصرالله” می شود محبوب ترین فرد نزد جهان عرب؟!
هیلاری: ما روزگاری برای خودمان “شیطان بزرگ” بودیم، ولی الان چی؟ هیچی به هیچی! این شوهر من در “قانون داماتو” برای خودش یک پا “بیل” بود؛ الان خاک انداز هم نیست. همین را کم داشتیم که روستاییان جنوب بن غازی مسئله امنیت ملی ما را تعیین کنند. تو فکر می کنی محور مذاکرات محرمانه کاخ سفید درباره چیست؟ خودتان که بوده اید و دیده اید؛ درباره عده ای جوان شیعه و سنی. یعنی خلاف ادب است؛ بوش و اوباما گند زدند به ابرقدرتی آمریکا. شما جای من بودی، چه کار می کردی؟
حسین آقا: “بیل” را طلاق می دادم، می رفتم با یک “کلنگ” زندگی می کردم!
هیلاری: یعنی تو می گویی کلنگ یک زندگی جدید را بزنم؟!… ولی آخه چجوری؟!
حسین آقا: این مسئولان جمهوری اسلامی در کلنگ زدن پروژه های عمرانی استادند؛ چطور است یک کانال بزنیم با فلان “جریان انحرافی”، از این طرف هم “هوشنگ امیراحمدی” را سر خط کنیم؛ بیایند یک کلنگ هم برای تو بزنند!
هیلاری: یعنی الان کلنگ بزنند، کی افتتاح می شود؟!
حسین آقا: مگر ۶ ماهه به دنیا آمده ای؟! الان غذا را در مایکروفر هم بگذاری، بالاخره چند دقیقه باید دندان روی چیز بگذاری!… ببینم؛ دوستش داری؟
هیلاری: بیل را؟
حسین آقا: نه، قابیل را!… خب، بیل را دیگر!
هیلاری: ایییییش!

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    احسنت داداش هنرمندم؛
    عالی بود؛

    به نظرم این کاریکاتور “عباس گودرزی” عزیز با این مطلب تناسب دارد!

    http://up.iranblog.com/images/0aw8hvahv6u6n067dqv.jpg

  2. سلاله 9 دی می‌گوید:

    خیلی زیبا و قشنگ بود،از ابتدا تا انتهایش،مخصوصا آن قسمت هایی از نوشته که یادتان می رفت هیلاری شما را با ژان کلمن اشتباه گرفته.
    «من قبلا هم اشاره کرده بودم؛ ۲۵۰۰ ماهواره جاسوسی دشمن حریف این ماه پاره علوی تبار ما، این عباس نگهدار…»

    انشاءالله بعد از چاپ کتاب های در دست چاپتان ، روزخندها و طنزنوشت هایتان در سال های ۸۸ و ۸۹ را هم ، حتما به صورت کتاب منتشر کنید.
    انشاءالله تا ابد، طنزهایتان خنده بنشاند برلبان حضرت ماه و ستاره ها.

    «چطور است یک کانال بزنیم با “جریان انحرافی”، از این طرف هم “هوشنگ امیراحمدی” را سر خط کنیم؛ بیایند یک کلنگ هم برای تو بزنند!»

  3. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  4. چشم انتظار می‌گوید:

    قربون حسین آقا! یه ارتیاط تلفنی هم باتهمینه بگیرببین نظرش دررابطه باهیلاری چیه .

  5. ف. طباطبائی می‌گوید:

    طنز زیبائیه داداش. سپاسگزارم. حالا جدا از نکات طنز و جالبی که بیان کردید، خیلی تمیز خفت و خواریِ آمریکا رو توصیف کردید. دلم خنک شد.

    (هیلاری: جخت بلا با آن همه هوو که این مرتیکه؛ “بیل هوس باز” روی سر من آورده، اول عجوزه عالم خود منم!)
    این عجوزه اگه یه حرف درست تو عمرش زده باشه همینه.
    داداش حسین خوب سران استکبار و سران فتنه رو سرکار میذاریدها، دستتون درد نکنه.
    حقشونه.

  6. میلاد پسندیده می‌گوید:

    فی سبیل الابلیس!!! 🙂 بیل و کلنگ و خاک انداز هم جالب بود… دستت درست.

  7. جامانده می‌گوید:

    خوشم میاددر هر زمینه ای استعداد داری..
    جالب بود

  8. سجاد می‌گوید:

    سلام
    خیای عالی بود, هر خطش پر از خنده.
    حسین آقا: “بیل” را طلاق می دادم، می رفتم با یک “کلنگ” زندگی می کردم!

    خسته نباشید داداش, خدا قوت.
    یا علی مدد.

  9. صبا می‌گوید:

    حسین اقا! نه به آن “خدا را شکر نه به آن فی سبیل الابلیس.
    شادکردن مومن هم ثواب دارد.(اون شکلکی که عینک آفتابی زده تریپ اعتماد به نفس گرفته)

  10. سید رضا می‌گوید:

    من هم با “چشم انتظار” موافقم،لطفا با تهمینه هم یه تماسی برقرار کنید

    التماس دعا

  11. طاهره نعمت اللهی می‌گوید:

    خیلی باحال بودسرکارگذاشتن مردم هم عالمی داردهامثل ان قضیه ی متن سنگین که اخرش نفهمیدیم سنگین بودنبود

  12. فهیمه سادات می‌گوید:

    سلام:
    خیلی جالب بود..کلی خندیدیم…
    یه ارتباط تلفنی هم با تهمینه ی میلانی بگیرید کمی بخندیم.

  13. حی علی الجهاد می‌گوید:

    حسین آقا: “بیل” را طلاق می دادم، می رفتم با یک “کلنگ” زندگی می کردم!
    هیلاری: یعنی تو می گویی کلنگ یک زندگی جدید را بزنم؟!…

    ممنون که گه گاه ملت را می خندانید

  14. یه نفر می‌گوید:

    بهتر هم میتونست باشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.