متولد روز ۲۶

طرح بهاریه ۱۷ از فدایی رهبر

کاریکاتور آقای محبوب

با حاجی فیروز غربی ها… بابانوئل

از آن اداهای قشنگ خاص ایتالیایی ها

جوانی های سیاه و سفید

پائولو و چزاره در یک قاب پدر و پسری

چپ پای فولادی

خانواده دوست

تا وقتی در فوتبال ایران هیچ آپولویی هوا نمی شود، باید سر بر سینه چپ پای ناز سن سیرو گذاشت و در کوچه پس کوچه های پر رمز و راز و دراز شهر میلان، همراه با پائولو گشت و ناقوس این همه کلیسای ریز و درشت را با همان آهنگ جام جهانی ۹۰ به صدا در آورد. در آغاز دهه ۹۰ خورشیدی، “آهنگ نود” از دوشنبه شب ها به گوش نمی رسد. به گوش می رسد از آن شب های نوستالژیک که کم کم داشتیم امیدوار می شدیم وسط بازی های جام جهانی، یک دفعه برق قطع نشود و حمله هوایی نشود. جنگ به شدت تمام شده بود و من داشتم به جای تانکی که از روی بدن حسین فهمیده یا بهنام محمدی رد شد، دنبال توپ می دویدم تا بلکه ۹۰ دقیقه فراموش کنم پدرم که به شدت اهل فوتبال بود، در همین جنگ به شهادت رسیده است. وقتی عکسهای بابااکبر را می بینم که در زمین شماره ۲ آزادی همبازیانی داشت که بعضا در تیم ملی بازی می کردند، اینقدرش را حق دارم که به جنگ و خشونت و قتل و تجاوز و کشت و کشتار و این روزگار لعنتی و صدام و همه توله هایش -چرا بگویم آقازاده هایش؟!- فحش بدهم. من که فوتبال پدرم را ندیدم، حق دارم بگویم تا پائولو هست، تاریخ فوتبال من میلادی است. میلانی است. آث میلانی است… “شهر ما شهر میلانه، تیم ما آث میلانه…” از این توپ پلاستیکی ۲ لایه قمری، از این ۴۰ تکه شمسی، مدتهاست هجرت کرده ام به سن سیرو تا مگر آن روی سکه نفرت من از سیلویو برلوسکونی صاحب باشگاه آث میلان، عشق باشد به دفاع چپ تیم قرمز و سیاه. افسوس و آه که  ۳ دهه هشتاد و هفتاد و شصت شمسی برای آن ور فوتبالی من، جز قهرمانی پکن، یعنی و فقط یعنی خداحافظی باشکوه استوانه چشم آبی با مستطیل سبز. روزگاری که همه خاطرات فوتبالی من در استادیوم آزادی می گذشت، مقایسه خنده دار چپ پاهای فوتبال وطنی بود با پائولو مالدینی که برای من برادر تنی است. از “شاهرودی مالدینی” بگیر و بیا تا “واحدی مالدینی” بیشتر به لطیفه ای نه چندان خنده دار می مانست. اما پائولو مالدینی فوتبالیستی است که در هیچ کجای جهان تکرار نخواهد شد. پائولو بازیگر سینما نبود اما آنقدر قشنگ و باوقار و زیبا دنبال توپ می دوید، که انگار به جای ۲ سانس ۴۵ دقیقه ای فوتبال، داشت در سکانس فیلم هیچکاک بازی می کرد و گاهی که باد موهای خرمایی رنگ بلندش را روی پیشانی اش می نشاند و جلوی دیدش را می گرفت، مثل یک عروسک، سری تکان می داد یا مثل یک عروس دستی به موهایش می کشید تا خودش را در دل کسانی که دنبال یک اسطوره مودب و ستاره جنتلمن می گشتند، بیش از پیش جا کند و جا کرد. پائولو در فوتبال خشن، بی رحم و دفاعی ایتالیا که نماد بی بروبرگشتش آث میلان است، مدافع چپ بود اما من که هرگز ندیدم کارت قرمز گرفتنش را. ندیدم اخراج شدنش را. جنتلمن به شدت ستاره ای خونسرد بود؛ چه آن زمان که “باره سی” کاپیتان میلان بود، چه آن هنگام که خود بازوبند را بر بازوی چپ بست تا مربی داخل زمین لاجوردی های ایتالیا باشد، تا کاپیتان آث میلان باشد. چپ پا بود اما وقتی گل می زد، دست راستش را بالا می آورد. مدافع بود ولی بیشتر از عقلش کار می کشید. مهاجم حریف معولا عزا می گرفت تا توپ را از پائولو رد کند. شیوه دفاع مالدینی در نبردهای ۲ نفره به گونه ای بود که گارد بدن را طوری بگیرد که مهاجم فقط از یک راه و یک مسیر توان حمل توپ را داشته باشد و وقتی برای رد کردن پائولو همین راه را انتخاب می کرد، در دام نقشه مالدینی گرفتار می شد. عمده تکل های پائولو مالدینی روی توپ بود، نه پای مهاجم، اما همه هوش و دقتش روی پای مهاجم بود. فکرش روی پای حریف بود و پایش روی توپ حریف و اینچنین بود که ۴۰ سال در سطح اول فوتبال جهان بازی کرد، مدافع تیم خشن ایتالیا و باشگاه وحشی آث میلان بود، ولی کمتر از انگشتان ۲ دست، از دست داور کارت گرفت. بسیاری فکر می کردند آقازاده چزاره مالدینی، زیر سایه نام پدر گم می شود، اما الان همه می دانند که چزاره مالدینی، پسر پائولو مالدینی است و پدر را به پسر می شناسند. خداحافظی پائولو از مستطیل سبز، اما توام شد با سلام جدی او به زندگی. مالدینی بر خلاف پدر انگیزه ای برای ورود به دنیای مربی گری ندارد، تا چقدر صبر داشته باشد در برابر این همه پیشنهاد وسوسه کننده. برای مالدینی، برخلاف گواردیولا، فوتبال زیر سایه زندگی معنی پیدا می کند و این چنین است که نوه چزاره یعنی پسر پائولو، حالا که به سرش زده راه پدر و پدربزرگ را دنبال کند، اصلا نباید روی پارتی پدر حساب باز کند. نمی دانم معنای “پائولو” چیست، اما اسمی به شدت ایتالیایی است. با این همه “مالدینی” به زبان هجری قمری و هجری شمسی، می شود “برای دین من”… “مال دین من”. دین من اسلام است و مهمترین اصلش آزادگی. لابد از روی همین آزادگی بود که وقتی جانباز ایرانی بستری شده در بیمارستان شهر رم ایتالیا به پرستارش که مالدینی نام داشت، گفت: “آیا شما با پائولو مالدینی نسبتی دارید؟”، یکی دو روز بعد چپ پای شهر میلان را در کنار تخت خود مشاهده کرد تا مطمئن شود که آن پرستار، خواهر پائولو مالدینی بوده است… نام: پائولو. نام خانوادگی: مالدینی. نام پدر: چزاره. متولد ۲۶ مین روز ششمین ماه میلادی، یعنی ژوئن سال ۱۹۶۸ که ۱۸۶ سانتی متر قدش است و ۸۶ کیلو هم وزن دارد. حالا دیگر جانباز ایرانی مطمئن شده بود که “توپ” فقط آنی نبود که در کانال حنظله همه را از دم به شهادت رساند. بگذار در روزگاری که چپ پاهای خودمان یا سر از پارتی شبانه در می آورند و یا دچار اعتیاد می شوند، اجازه بده در شرایطی که آسایشگاه ثارالله میزبان هیچ ستاره و بازیگر سینما و بازیکن فوتبالی نیست، مالدینی، برادر تنی من باشد و معنایش این باشد؛ “برای دین من”… آهای پائولو! “شهر ما شهر میلانه، تیم ما آث میلانه…”، اما “عقاب آسیا” و “آقای گل جهان” و “حماسه ساز ملبورن” و “ژنرال” و “سلطان” را کاش یک بار هم در “ساسان” دیده بودیم. 

و ستاره ای که هرگز از یاد فوتبال نمی رود پائولوی خوش سیماست

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  2. سلام.باز چی تو کلته داداش جان؟

  3. سیداحمد می‌گوید:

    ستاره ای که هرگز از یادها نمی رود “حسین قدیانی” است.

    سالاری داداش؛
    خسته نباشید، ایام به کام.

  4. سجاد می‌گوید:

    سلام
    در موردش نظری ندارم اما فقط اینقدر میدونم که توی فوتبال اروپا هم مثل فوتبال ایران نسل های گذشته برای “پول” نمی دویدند.

    یا علی مدد.

  5. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی” برم؟

    ساعت ۲۳:۴۴
    تعداد افراد آنلاین: ۲۶ نفر

    ماشالله حزب الله
    داداش حسین عزیز بسیجیها فـــــــــــــــــــــــــــــدائی داری….

  6. 313 می‌گوید:

    سلام علیکم
    انشاالله سال پر روزی و پر برکتی داشته باشید
    انشاالله امسال اولین سال دهه ی ۹۰ سال ظهور صاحبمان باشد که ما از تنهایی رهایی یابیم…

  7. الحق که غیر قابل پیشبینی هستید.یه عکس جدید از خودتون نمی زنید؟دلمون تنگه به مولا

  8. soldier of soft war می‌گوید:

    سلام
    چی شده ؟ این بار مالدینیو تو کدوم مغازه دیدی؟
    من چند وقت پیش تو فلافلی سر کوچه مروی دیدمش.

  9. سیداحمد می‌گوید:

    “خسته نیستم ،امیدوارم می‌گوید:
    ۱ فروردین ۱۳۹۰ در t ۲۳:۵۳
    ……….یه عکس جدید از خودتون نمی زنید؟دلمون تنگه به مولا”

    به شدت موافقم!

  10. سجاد می‌گوید:

    سلام
    چه جالب!

    بازدید امروز: ۱
    بازدید دیروز: ۱۶۸۴
    افراد آنلاین: ۱
    بازدید کل: ۱۴۴۲۷۲۹

    خیلی کیف کردم!!!!
    یا علی مدد

  11. صبا می‌گوید:

    آقا سجاد نکنه فکر کردید فقط خودتان آنلاین هستید. نه برادر وبگذر من۲۵ نفر انلاین است

  12. صالح می‌گوید:

    با سلام . ایام به کامتون .حسین آقا من وبلاگتون رو لینک کردم. شما هم وبلاگ من رو حتما لینک کنید .تازه کارم یک ذره وبلاگم رونق بگیره. یا علی.

  13. il,kd ;i aa jh nhnha nhvi می‌گوید:

    سلام علیکم و رحمه الله
    شاید نباشیم تا ساعاتی دیگر متن شما را بخوانیم . انشالله میرویم پاپوس هشتمین نور و از ایشان فرج یوسف فاطمه و سلامتی رهبر را خواستاریم . باشد که انشالله تذکره ی کربلای ما را امضا کند تا این دل بیقرار قدری آرام گیرد .
    حلال کنید
    یاعلی مدد

  14. پیشبینی من:
    یا مالدینی مسلمون شده/یادوباره به فوتبال برگشته/یا رستوران زده/یا رستوران عابدزاده رو خریده/یا تو خواب دیدینش/یا یه خواب براش دیدید…که این آخری از همه کامل تره!

  15. فدایی رهبر می‌گوید:

    سلام داداش. بچه ها راست میگن یه عکس از خودت بزار.
    طرح بهاری
    http://islamupload.ir/images/rhoplui5euf9sw60oe2j.jpg

  16. سیداحمد می‌گوید:

    از سر شب تا الان دارم به صورت پبوسته عطسه میکنم!
    حاج خانم هم تصمیم گرفت تعداد عطسه ها را بشماره! (البته یه تعدادی هم از دست حاج خانم در رفت و شمارش نشد)

    تا الان ۳۰۸ عطسه!

    فصل بهار خیلی خوبه ولی این آلرژی فصلی خیلی وحشتناکه!
    خدا نصیب گرگ بیابان هم نکنه! 🙁 🙂

  17. سیداحمد می‌گوید:

    وااااااااااااااای خدای من!

    چه کار کردی داداش؟ از کجا به کجا!
    قبل از گذاشتن متن فکر میکردم متنی کاملا فوتبالی خواهید نوشت ولی الان میبینم معجزه کردید،

    خیلی عالی بود
    واقعا عالی نوشتید
    واقعا به وجد اومدم!

    برم یه بار دیگه بخونم.

  18. احسنت داداش حسین.فقط میتونم بگم قدرت تدافعی شما از”خون شهدا و ولایت” درست مثل مالدینیه که:

    “مدافع بود ولی بیشتر از عقلش کار می کشید” +عشق

  19. طاهره فتاحی می‌گوید:

    وااااااااااااااااااااااااااااااااای. خیلی عالی بود. اصلا شعر بود. مثل یک رویا بود.
    این متن از تاثیرات اولیه بهار است؟ آیا؟
    😉

  20. شهید آِنده می‌گوید:

    سلام !خوبید؟
    ان شاء الله سال خوبی داشته باشید!
    خیلی قشنگ بود;نمی دونم چطور از مالدینی رسیدید به کانال حنظله!!!!!!!
    ولی تعجب نکردم,دیگه شما رو شناختیم!
    با این چیزا غافلگیر نمیشیم!
    اللهم عجل لولیک الفرج
    التماس دعا

  21. معنای واژه نوستالژی(که داداش حسین در متن به کار بردن):

    نوستالژی Nostalgia از دو کلمه یونانی ساخته شده‌است : nostos که به معنی بازگشت به خانه‌است و algia که معنی «درد» می‌دهد.نوستالژی nostalgia را می‌توان به طور خلاصه یک احساس درونی تلخ و شیرین به اشیا، اشخاص و موقعیت‌های گذشته، تعریف کرد.

  22. طاهره فتاحی می‌گوید:

    بچه ها راست می گویند عکس جدید خیلی خوبه ولی من دلم خیــــــــــــــــــلی زیاد فونت درشت می خواد. خیلــــــــــــــــــــــــــــی زیاد…

  23. مرتضی ولایی می‌گوید:

    داداش حسین ! شما هم که بحرین رو به مسلخ مالدینی بردید!!!
    حسین قدیانی: لابد شما هم بحرین را به مسلخ کامنت گذاشتن برای قطعه ۲۶ برده اید و “آقا” هم بحرین را به مسلخ جهاد اقتصادی برده اند و خدا هم بحرین را به مسلخ بهار برده است!

  24. لجمن می‌گوید:

    بعضی وقت ها احساس می کنم ما و این قطعه ای ها حسابی سر کارن . نمی دونم چرا . خواستی این کامنت را رد کن ولی احساس می کنم شما فقط اهل دلنوشت هستی و ما یکهو وارد زندگی ات شدیم . نمی دونم چرا اینطور فکر می کنم شاید بخاطر اینه که انسان کاملا مستقلی هستی .
    حسین قدیانی: سلام. عیدتان مبارک و تسلیت بابت اوضاع بحرین و غزه و ژاپن و افغانستان و لیبی و قسطنطنیه و بلخ و بین النهرین و ماد و عاد و ثمود و لوط و شامات… کلا همه جای گیتی، سرای من است!… حالا برادر! چه اصراری هست که احساس خود را تسری به دیگر بچه های قطعه ۲۶ بدهید و بگویید “ما و این قطعه ای ها”؟! من اگر بخواهم کسی را سر کار بگذارم، سران قوا و سران فتنه و سران ۵+۱ و سران استکبار بی تربیت را سر کار خواهم گذاشت!

  25. سجاد می‌گوید:

    سلام
    پایان قشنگی داشت اما من الان بیشتر به این فکر میکنم که خط دفاع بحرین کجاست که مردم بحرین رو به توپ بستن.

    یا علی مدد.
    حسین قدیانی: سجاد عزیز! بار ارزشی این مطلب، کم از بار ورزشی اش نبود، اما ورزش هم از نظر من یک ارزش است. کامنت تو مثل این می ماند که من وسط غذاخوردن حضرتعالی بیایم و بگویم؛ بوی خوبی دارد این غذا، اما من بیشتر به قیمه قورمه شدن جوانان بحرین در میدان لولو فکر می کنم!… عدالت یعنی هر چیزی سر جای خودش، حتی گاهی یعنی تنوع!

  26. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    نمی دانم معنای “پائولو” چیست، اما اسمی به شدت ایتالیایی است. با این همه “مالدینی” به زبان هجری قمری و هجری شمسی، می شود “برای دین من”… “مال دین من”.

    اجازه بده در شرایطی که آسایشگاه ثارالله میزبان هیچ ستاره و بازیگر سینما و بازیکن فوتبالی نیست، مالدینی، برادر تنی من باشد و معنایش این باشد؛ “برای دین من”…

    آهای پائولو! “شهر ما شهر میلانه، تیم ما آث میلانه…”

    !پاِِِئولوی قدیانی!… !داداش حسین مالدینی!…
    دممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممت گرم!

  27. سیداحمد می‌گوید:

    “حسین قدیانی: ….بار ارزشی این مطلب، کم از بار ورزشی اش نبود،…”

    جسارت نباشه اما بنده معتقدم این مطلب کاملا ارزشی بود؛
    دوستان تعجب میکنم از شما!

    حتما به نظر شما حضرت آقا هم نباید سال نو را تبریک میگفتند و در طول
    سخنرانی شان در مشهد فقط باید راجع به بحرین سخن میگفتند!
    من از همه بیشتر دلم میخواهد حکم جهاد بگیریم و به کمک مردم بحرین برویم اما دوستان لطفا همیشه منطقی باشید.

    داداش حسین در این روزهای تعطیل باز هم لطفشان را از ما دریغ نکردند و برایمان مطلب می نویسند، کاش کمی انصاف داشتیم.

    داداش ببخشید ولی دلم از بعضی کامنتها شکست،
    داداش حسین اگر فقط برایش دلنوشت مهم بود و ما برایش اهمیتی نداشتم جاهای زیادی برای نوشتن داشت،
    بارها گفتم و باز هم عرض میکنم تا وقتی نعمتی را دارید قدرش را بدانید؛
    “کفر، نعمت از کفَت بیرون کند”

  28. طاهره نعمت اللهی می‌گوید:

    چه زیبا که ورزش را.ارزشش را. میلان را.اثه اش را.مالدینی را.احساسش را.اثه میلان.وحشیگری اش را.اینگونه لطیف ودقیق به تصویرمیکشیدازاین متن نیروگرفتیم درسطح تیم ملی……….

  29. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی” برم؟

    ساعت ۱۴:۴۸
    تعداد افراد آنلاین: ۱۳ نفر

    داداش حسین با معرفت بسیجیها فـــــــــــــــــــــــــــدائی داری….

  30. سید مهدی سالم می‌گوید:

    سلام علیکم

    با تمام این اوصاف علی دایی خودمون چقدر قشنگ تو بازی میلان با هرتا برلین جاش گذاشت و دروازه اش را باز کرد… انصافا سوسکش کرد…

  31. سید مهدی سالم می‌گوید:

    فرازهایی از وصیت نامه شهید سید مهدی سالم
    بسم الله الرحمن الرحیم.

    ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.

    گمان نکنید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه آنان زنده اند و در پیش خدای خود روزی می خورند.

    چند کلمه ای با تو پدر و مادرم صحبتی داشتم. خدا امانتی را به شما سپرده و شما خیلی خوب از آن امانت نگهداری کردید، حال وقت آن رسیده که اسلام احتیاج به یاری کردن دارد و ما باید اسلام را یاری کنیم و این ممکن نیست مگر اینکه ما در راه خدا پیکار و جهاد کنیم، و این جهاد ممکن نیست مگر با ریخته شدن خون من و امثال من…

    اگر ما به میدان جنگ نرویم پس چه کسی می خواهد دین خدا را یاری کند؟ ما باید به صدای هل من ناصر ینصرنی حسین(ع) لبیک گوییم و به جبهه های جنگ حق علیه باطل بشتابیم چه بسا در این راه کشته شویم پیروزیم و اگر دشمنان را کشتیم باز پیروزیم. به قول امام در نهضت ما شکست راهی ندارد.

    من از این دنیای تنگ و تاریک و کوچک به سوی آخرت با عظمت و با شکوه پرواز می کنم و این چای شادی است. مبادا شما برای شهادت من عزاداری کنید که من خوشحالم و لحظه شهادت، لحظه ازدواج من است.

    و اگر اشکی ریختید از روی عزا نباشد بلکه از روی شادی باشد…

    بعد از شهادت من بیشتر به فکر یاری اسلام باشید. بیشتر به فکر یاری امام باشید، امامی که به قول ایت الله صدوقی که می گوید “”ما مرده بودیم و او ما را زنده کرد. به سخنان امام کاملا گوش کنید و جمله به جمله او را که هرکدامش آیتی است برای ما عمل کنید، که اوست نجات دهنده مستضعفان جهان و نابود کننده تمام مستکبران جهان.

    هنگامیکه اسرائیلیها به یکی از خانه های شیعیان لبنانی می ریزند و عکس امام را در طاقچه یکی از منازل می بینند، می گویند این است نابود کننده ما. چرا نگفتند مبارزان فلسطینی هستند که ما را ازبین می برند؟ چون می دانند امام از نیروی ایمان برخوردار است که به یاری خدا و امت مسلمان، اسرائیل را که هیچ، آمریکا و شوروی را در آینده انشا الله نابود خواهد کرد…

    بعد از من برای من مجلس عزا نگیرید. بلکه مجلسی ترتیب دهید و روحانیون انقلابی را دعوت کنید که مردم را روشن کنند و بیشتر در جهت انقلاب سوق دهند. کسانی در مجلس من حاضر باشند که واقعا متعهد به اسلام باشند. نمی خواهم کسانی در مجلس من بیایند که ضد انقلاب باشند و هنگامیکه یکی شهید می شود سراپا سیاه می پوشند و به اصطلاح خودشان عزادار می شوند. این کسان باید بروند اول خودشان را درست کنند بعد پا به مجلس شهید بگذارند…

    اگر رفتید و خود را درست کردید برای این انقلاب کاری انجام داده اید. انگار برای شهیدهم کاری انجام داده اید. من عزا دار نمی خواهم بلکه پیرو می خواهم…

    تنها نصیحت من این است که هیچگاه امام را فراموش نکنید و همیشه در هر کجا که هستید یار امام باشید و امام را دعا کنید و این دعا را هیچگاه فراموش نکنید…

    مبادا ای برادر تو در این زمان در رختخواب ذلت بمیری که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد. مبادا ای جوانان در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد. مبادا در بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر(ع) در راه حسین(ع) و با هدف شهید شد. و به مادران این دوستان نصیحت می کنم که مبادا مانع رفتن آنها به جبهه شوند که فردا در محضر خدا نمیتوانند جواب زینب(س) را بدهند که زینب(س) تحمل ۷۲ شهید را نمود.

    مثل خاندان سیدالشهدا باشید که تمام آنها خود را در راه دین خدا فدا کردند، و حتی یکی از زنان شیردل مسلمان، هنگامیکه فرزندش را در راه خدا داد، جسد او را از کافران تحویل نگرفت و گفت من چیزی را که در راه خدا داده ام هرگز پس نخواهم گرفت…

    ای برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان برای دردهاست. همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و مواظب باشید که دشمنان در بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان و جشن ابر قدرتهاست.

    حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل ثابت نگه دارید، مبادا بگویید که دیگران می روند ما برویم چه کار؟ نه تنها می توانید در جبهه ها خدا را بشناسید بلکه آنجا می توانید امام حسین(ع) را ببینیدامام حسن(ع) را ببینید. زینب (س) و زهرا(س) را ببینید که چگونه یاری می کنند رزمندگان اسلام را. آنجا فقط می شود درک کرد که چگونه مهدی صاحب الزمان(عج) رزمندگان اسلام را یاری می کند…

    برادران و خواهران گمان نکنید که جنگ تمام خواهد شد. تا زمانی که اسلام هست و این دو ابر قدرت وجود دارند جنگ هم هست. بعد از صدام و بعثی ها نوبت اسرائیل است، و بعد از اسرائیل نوبت آمریکا و شوروی است. تا زمانی که کلمه “”لا اله الا الله”” بر جهان طنین نیفکند این جنگ وجود دارد و شما خود را آماده کنید برای جنگ های طولانی تر و هیچ وقت از جنگ نترسید. شاید آنها ایران را با خاک یکسان کردند، این افتخار ماست، ما شکست نخورده ایم، ما با افتخار کشته شده ایم و این بهتر از آن است که بر روی تخت بیمارستان بمیریم.

    …امیدوارم که در آخرت همه شما را نزد خدا رو سفید ببینم که آن دنیا منتظر همه شما هستم.

  32. صبا می‌گوید:

    “اجازه بده در شرایطی که آسایشگاه ثارالله میزبان هیچ ستاره و بازیگر سینما و بازیکن فوتبالی نیست، مالدینی، برادر تنی من باشد ”
    اصلا نمی توانستم حدس بزنم چه می نویسید. نوشته هایتان پشتوانه اعتقادی و اخلاقی محکم و مسلمانی دارد.
    نمی دانید چقدر از دیدن فونت درشت پایین کامنت ها خوشحال شدیم.
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم

  33. سجاد می‌گوید:

    سلام
    سید جان من قصد جسارت نداشتم – جواب داداش رو هم خوندم قبول کردم و قبول دارم که هر چی به جای خودش.
    دلم گرفته بود.در ارزشی بودن متن هم شکی نداشتم که اشاره هم کردم.

    خسته نباشی داداش و شما هم سید جان
    یا علی مدد

  34. چشم انتظار می‌گوید:

    اگه نگم بهتیرن به جرات می گم یکی ازبهترین نوشته هایی بودکه ازت خودم داداش حسین ای کاش بشه این متن به زبون ایتالیایی ترجمه بشه وبفرستیمش برای پائولویقیناکسی که به بالین یک جانبازایرانی بیادحقشه که بدونه خیلی هامی خوانش

  35. واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
    ببین آقا حسینو هنوز دست بر نداشته از این مالدینی
    بابااااا حسین مالدینی
    یادش بخیر
    تو زمین خاکی شهرک دانشگاه
    توپو مینداختی بالا میومد پایین استپ میکردی می گفتی استپ با جای بد بدن :-)))))))))
    خیلی چاکرییییییییم بی وفا

  36. پسرنوح می‌گوید:

    میدونم که ممکنه نظرمو نذاری ولی من حرفمو میزنم.
    دارین شورشو در میارین با این رفتاراتون.
    یه جوری با حسین قدیانی (که نمیخوام بگم آدم بدیه) رقتار میکنین مثل اینکه خداست.
    یه کم خوبه آدم ظرفیت هم داشته باشه و اینطوری لوس بازی در نیاره.
    داداش حسین عزیز بسیجیها فـــــــــــــــــــــــــــــدائی داری….
    یه عکس جدید از خودتون نمی زنید؟دلمون تنگه به مولا
    شما هم وبلاگ من رو حتما لینک کنید .تازه کارم یک ذره وبلاگم رونق بگیره.
    معنی این نظرات چیه اگه باز عصبانی نمیشید و فحش نمیدید که مرگ بر … یا به کسی ربطی نداره
    اینطوری میخاین افسر جنگ نرم باشین؟
    ناراحت نشین ها ولی اینطوری دافعه اش از جاذبه اش خیلی بیشتره.
    ……………….
    اللهم احفظ قائدنا
    …………………..
    یاعلی مددی

  37. مسافر قیامت می‌گوید:

    شما تو عیدی واقعا بیکار بودید

  38. کمیل نقی می‌گوید:

    عالی بود…عالی ، عالی و عالی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.