با تو هستم محمود!

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ مجموعه عکس و مکث گفت و گو با صفار، کاری از طاهره فتاحی

http://s26.aks98.com/files/78312978420234805072.zip

سخنی صریح و صمیمی با رئیس جمهور محترم و محبوب قلوب ملت، دکتر احمدی نژاد عزیز

موضع ما هنوز هم، همان موضع مناظره است 

این روزها بزن بزن است؛ همه دارند هم را می زنند. این روزها همه دارند تو را می زنند… و “من، تو، او، ما، شما، ایشان”، به گناه مشایی، گاهی خود تو را. از تو به خاطر مشایی، حتی معدود کسانی که درست انتقاد می کنند، آیا خسته نباشیدی هم به تو می گویند؟!… که اینقدر پیر شده ای در عرض ۲ دولت؟! بد بودن مشایی، جای خود؛ بی معرفت بودن ما هم به جای خود! ببخش ما را آقای رئیس جمهور. تو با ۲۴ میلیون رای اگر یک مشایی داری، عده ای بدون رای، حتی بدون رای اقلیت، سراپای وجودشان مسئله سازی است. چه شده ما را که مشایی را درشت می بینیم و پیری زودهنگام تو را درست نمی بینیم؟! چه بر ما آمده که حمایت از دولت، مصداق خروج از ولایت، معرف بی بصیرتی شده؟! در عرض این چند سال، چقدر بی خوابی کشیدی، تا فلان روستایی، مدرسه اش، آب و برق مناسب داشته باشد؟… این همه که تو بر کارآمدی نظام اضافه کردی، خوب بعضی اصولگرایان دارند مزد زحماتت را می دهند! بخشی از جریان اصولگرا تو را از سران کفر و نفاق و فتنه بیشتر می زنند! بخشی از جریان اصولگرا یک خط در میان از مشایی انتقاد می کنند، و از دولت، حمایت! دیگر بخش این جریان، پرونده فلان مدیر دولت را مهمتر از پرونده سران فتنه می داند! می ماند تنها بخش جریان اصولگرا که خدمات دولت را به قدر وسع خود پوشش می دهد و گاهی هم در همان حد که “آقا” گفت، حرف خود را می زند… و عجبا که برخی از مدعیان دوستی شما، بیشتر همین گروه آخر را ملامت می کنند!… و به جای خواص بی بصیرت چسبیده به جریان اصولگرا، برای حاج حسینین صفار و شریعتمدار، شعر می سرایند! اصلی ترین حامیان تو را، عده ای به اسم دفاع از تو، بد دارند می زنند. بد دارند تهمت می زنند. چند بار تیتر یک کیهان و وطن امروز و جوان و چه و چه به انعکاس خدمات دولت شما گذشته است، و چند بار رسانه های مشایی، به جای “مسئله حاشیه دولت”، “خدمت متن دولت” را تیتر یک کرده اند؟!… اما شما رسانه های ما را نمی خوانی! عیبی ندارد!… گفت: “به کسی که مستوجب آتش است، به خاکستر قناعت کرده اند؛ چه جای گلایه است”؟!

***
محمود! چونان قبل، باز هم می خواهم تو را مدح کنم. رساتر از قبل. می خواهم چنان از تو تعریف کنم که طعنه به تملقم زنند. باکی نیست. تو زیاد فحش شنیده ای از دوست و دشمن. چاپلوسی این دولت مظلوم، راه دوری نمی رود! زیاد از روی چاپلوسی برای راس فتنه، تو را زده اند. بگذار من از روی تملق پابرهنه ها، کمی از هزاران خوبی دولت عدالت محور بگویم اما برای من سئوالی آزاردهنده به وجود آمده، از تو می پرسم؛ اگر کسی، نه با جریان مسئله ساز برای دولت، نسبتی داشته باشد، و نه با جریان مسئله ساز برای حکومت، اصولگرا نیست؟! آیا نمی توان تو را دوست داشت و در عین حال، از “مکتب ایرانی” و “مکتب بی بصیرتی”، از هر ۲ بیزار بود؟!… می شود؛ ما می توانیم! باور کن دوست داشتن تو، همانقدر با دوست داشتن جریان خواص بی بصیرت، متضاد و غیرقابل جمع است، که با محبت مکتب ایرانی! دل جای یک دلبر است؛ مگر نه؟!… “با من صنما، دل یک دله کن”.
محمود! دل، ۲ دله نمی شود؛ این یکی را ما نمی توانیم! ما به تو رای دادیم. به تو. حمایت از تو وظیفه ماست. قصوری اگر کردیم، بر ما ببخش! بر ما ببخش که زود داریم عاقبتت را “پیش بینی” می کنیم! بر ما ببخش که از همین حالا روزشمار سقوط برای تو گرفته ایم! هم ما را ببخش و هم صد البته مدعیان دوستی ات را که با “ادبیات متفاوت” از خدمت، ذهن ما را درباره آینده، دچار اوهام خطرناک کرده اند! این داعیه داران، مگر چه خوابی برایت دیده اند، که “پیش گویی” می کنند؛ ما یکی ۲ سال بعد همین زمان، حکم به تکفیر تو خواهیم داد؟! این عزیزان، ما را دارند از چه بیمی، به خیال خود مطمئن می کنند؟! چه در بیداری برایت تدارک دیده اند، که ما در خواب هم دوست نداریم آن روز را ببینیم؟!… ما که سراپای وجودمان عشق به عدالت محوری دولت توست. آن اندازه که باید خدمات دولت تو را پوشش نداده ایم؛ این درست، اما خودت قضاوت کن که بیشترین خوبی های بیشمار این دولت را کدام دسته از هوادارانت منعکس کرده اند؟!… عیبی ندارد؛ رسانه های ما را نخوان، اما حرف دل ما را بخوان. از چشم مان حرف ما را بخوان. از اشک چشم ما! از این دل نوشت…

***
محمود! آن روستایی اگر وبلاگ ندارد که از تو تشکر کند، اما منِ شهرنشین، سایتی دارم که فلان تقصیر دولت تو را نقد کنم و آن آقازاده بهمان جای شمال شهر، قدرت این را دارد که بگوید تقلب شده! یعنی تو رئیس جمهور نیستی! با دیکتاتوری سر کار آمده ای! آقازاده می گوید؛ تو محصول دیکتاتوری آخوندها هستی و پدرش ادعا می کند جریان ضد روحانیتی!… کیستی تو محمود؟! کاش لااقل اندازه “آقا” از تو حمایت می کردیم، ما که ادعا داریم سرباز ولایتیم. به تو گفتند جریان ضد روحانیت اما تو در یزد از پدر بزرگوار همین آقای خاتمی، و از دیگر روحانی شهید؛ آیت الله صدوقی به نیکی یاد کردی اما روزگار فتنه، به تو، به من، به ما، به شما، به ایشان، به امام، به شهدا، به رهبر حکیم، گفتند “مرگ بر دیکتاتور، چه رهبر، چه دکتر”. آن کس که این شعار را سر داد هنوز آزاد است و هنوز می نویسد و هنوز بیانیه می دهد و هنوز در روزنامه اش تیتر یک می کند که “مبارک در آستانه سقوط”!… و بالای تیتر یک، در یک گوشواره، عکس “آقا” را می گذارد و در گوشواره دیگر، عکس تو را. در جمهوری اسلامی اگر خفقانی باشد، از آن ما بچه حزب اللهی هاست! نیست؟!… در جمهوری اسلامی اگر خفقانی هم نباشد، پس بگذار مهندس، “من، تو، او، ما، شما، ایشان” را فرعون بخواند! وه، که چه فراعنه خوبی هستیم ما! رامسس دوم هم اگر مثل ما فرعون بود، موسی با او ائتلاف می کرد! شک نکن محمود! ما اگر هم عصر موسی بودیم، فرعون از هارون به موسی نزدیک تر می شد! ما چند قرن دیر فرعون شدیم و الا نیل شکافته نمی شد و ام موسی، طفل خود را در صندوقچه نمی گذاشت و جگرگوشه خود را در نیل، رها نمی کرد! این روزها تمام سینه ما، صحرای سیناست؛ “فاخلع نعلیک، انک بالوادی المقدس طوی”. بگذار آهی بکشم از دست این روزگار، آ….. الله …..ه! این آه “یعنی کلیم آهنگ جان سامری کرد، ای یاوران باید ولی را یاوری کرد؛ گر صد حرامی صد خطر در پیش داریم، حکم جلودار است سر در پیش داریم؛ حکم جلودار است بر هامون بتازید، هامون اگر دریا شود از خون بتازید؛ از دشت و دریا در طلب باید گذشتن، بیگاه و گاه و روز و شب باید گذشتن؛ فرض است فرمان بردن از حکم جلودار، گر تیغ بارد گو ببارد نیست دشوار؛ جانان من برخیز بر جولان برانیم، زآنجا به جولان تا خط لبنان برانیم؛ آنجا که جولانگاه اولاد یهوداست، آنجا که قربانگاه زعتر، صور، صیداست؛ آنجا که هر سو صد شهید خفته دارد، آنجا که هر کویش غمی بنهفته دارد؛ جانان من اندوه لبنان کشت ما را، بشکست داغ دیر یاسین پشت ما را؛ جانان من برخیز باید بر جمل راند، حکم است باید باره تا دشت امل راند؛ باید به مژگان، رُفت گرد از طور سینین، باید به سینه رفت زینجا تا فلسطین؛ باید به سر زی مسجدالاقصی سفر کرد، باید به راه دوست ترک جان و سر کرد؛ جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش، آنک امام ما علم بگرفته بر دوش؛ تکبیر زن لبیک گو بنشین به رهوار، مقصد دیار قدس همپای جلودار”. 

***
محمود! می دانم ای همپای جلودار، این روزها همه دارند تو را می زنند؛ راس فتنه هستی مگر تو، که این روزها همه دارند تو را می زنند؟!… آری، این روزها همه دارند تو را می زنند؛ اصولگرایان از همه بیشتر و آن وقت گله دارند که چرا تو خود را نامزد اصولگرایان نمی دانی؟! اگر خواص بی بصیرت، سردمداران جریان اصولگرا هستند، تو فقط نامزد ما ملتی، اما اگر آن پدر و مادر شهید روستای حسن سرای رودسر هم خودشان را اصولگرا می دانند، شک نکن که تو کاندیدای ما اصولگرایان هستی. می دانم؛ عده ای اصولگرایی را با جناح راست، اشتباه گرفته اند! ما هر بار که به تو رای دادیم، به ناطق و خاتمی، با هم گفتیم “نه”. به هاشمی و موسوی با هم گفتیم “نه”. به مصلحت و دروغ با هم گفتیم “نه”. به اشرافیت و اسلام مرفهین بی درد، با هم گفتیم “نه”. به روحانی نمایان و روشنفکران غرب زده، با هم گفتیم “نه”. به رژیم طاغوت و جمهوری اسلامی قلابی، با هم گفتیم “نه”. ما هر بار که به تو “آری” گفتیم، “نه” گفتیم به زَر و زِر و زور و تزویر و مصلحت. جرم جناح راست در اشرافیت، از جناح چپ بیشتر است. رای ما به تو، “آری” به عدالت بود. “آری” به ولایت بود. عاری بود از مصلحت هایی که همیشه به ضرر عدالت، “تشخیص” داده می شود.
محمود! جناح چپ، ولایت فقیه را نمی خواهد؛ صد رحمت به این جناح، که جناح راست، ولایت فقیه را فقط برای اشرافیت خود می خواهد. یکی در کربلا رسما به ندای “هل من معین” حسین، “نه” گفت و دیگری گفت: من با حسین، همه جا همراهی می کنم، جز کربلا. این دومی آزاردهنده تر است؛ نیست؟! گوش کن این آزار را… ما تو را ای خامنه ای، ای یار دیرین، قبول داریم، اما به آن شرط که پای رای یک مشت پابرهنه پاپتی، به این احمدی نژاد تازه به دوران رسیده، نایستی!… ما علی جان! تو را قبول داریم، اما کاری با زندگی ما نداشته باش، که این را از کجا آورده ای و در چه راهی می خواهی خرج کنی؟!… علی جان! ولایتت را قبول داریم، اما می بخشیدها؛ دوستی گفتند، رفیقی گفتند؛ یار، همراه و همسنگر دیروز و امروز و فردایی گفتند!… اصلا آقای خامنه ای! آن زمان که من با امام عکس داشتم، احمدی نژاد کجا بود که حالا آن گداگرسنه هایی که به این بابا رای دادند، کجا باشند؟!… هان؟!… آن نامه “آقا” خطاب به شما؟! این نامه شما خطاب به نمایندگان؟! آن توصیه وحدت به سران قوا؟! این دعوا و مرافعه های روی مخ ما؟! کاش وقتی “آقا” می گویند؛ “از سران قوا رضایت دارم”، این رضایت از صمیم قلب ایشان باشد. ما به تو رای دادیم برای شادی این قلب. توقع ما از تو، بیش از دیگر سران قواست. تو منتخب مایی. ما به تو به خاطر عکس هایت با امام، رای ندادیم؛ امروزِ تو برای ما از گذشته ات مهم تر است، اما نگذار دل مان برای احمدی نژاد ۸۴ تنگ شود. وظیفه حمایت از تو روی دوش ماست؛ آنجا که سابقه دارها، از گذشته خود بر فرق امروز ما چماق می سازند. تو کجا بودی؟! ما کجا بودیم؟!… جناب عمار! چرا اندازه طلحه و زبیر با پیامبر عکس نداشتی؟!… ما هر چه می کشیم از دست توست برادر!… “این عمار” نه در روزگار سیدعلی، که حتی در قاب عکس خمینی؟!… غیبت داشتی برادر! غیبت داشتی محمود! غیبت داشتی، من!… هان ای من! با تو هستم؛ عرصه خطر، صلب نیاکانت بود یا عبور از بحران؟!… هان ای من!… “من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف، آنچنان هست که آهسته دعا نتوان کرد”… هان ای من! “دلم تا دست بر دامان در زد، دو دستی سنگ شیون را به سر زد؛ امیدم مشت نومیدی به در کوفت، نگاهم قفل در، میخ قدر کوفت؛ چه درد است این که در فصل اقاقی، به روی عاشقان در بسته ساقی؛ بر این در،‌ وای من قفلی لجوج است، بجوش ای اشک هنگام خروج است؛ در میخانه را گیرم که بستند، کلیدش را چرا یا رب شکستند؛ دعا کردند در زندان بمانم، دعا کردند سرگردان بمانم؛ من آخر طاقت ماندن ندارم، خدایا تاب جان کندن ندارم؛ دلم تا چند یا رب خسته باشد، در لطف تو تا کی بسته باشد؛ بیا باز امشب ای دل در بکوبیم، بیا این بار محکم تر بکوبیم”… هان ای من! “کیست این پنهان مرا در جان و تن، کز زبان من همی گوید سخن؛ این که گوید از لب من راز کیست، بنگرید این صاحب آواز کیست؛ در من این سان خود نمایی می کند؛ ادعای آشنایی می کند؛ متصل تر با همه دوری به من، از نگه با چشم و از لب با سخن”.

***
محمود! ما هر بار که به تو رای دادیم به خمینی و خامنه ای و خون شهدا “آری” گفتیم. ترجمه رای ما به تو این است: “تایید اسلام پابرهنه های محبوب امام”. درست است که همه آن ۴۰ میلیون نفر به جمهوری اسلامی “آری” گفتند، اما رای دهندگان به تو یعنی اکثریت جامعه، واضح تر سخن گفتند که جمهوری اسلامی انقلابی می خواهند، نه جمهوری اسلامی قلابی. آن کس که هنوز هم بر مواضع فتنه خود اصرار دارد، نماد جمهوری اسلامی قلابی است. عده ای فعلا به مصلحت شان نیست، از این صریح تر علیه جمهوری اسلامی سخن بگویند! از این عده آیا کسی اطراف شما نیست؟!
محمود! تو سرباز جمهوری اسلامی انقلابی هستی. جمهوری اسلامی پابرهنه ها. ما روی نام بلند تو زیاد قسم خورده ایم. تو سوگند به قرآن خوانده ای، ما قسم به قرآن ناطق. تو سوگند به قانون اساسی خورده ای، ما قسم به خون شهدا. عده ای اما اصولگرای آمریکایی هستند و با اینکه اصولگرا هستند، پرونده مهدی هاشمی را کوچک تر از آن می دانند که بررسی شود! بگذار عده ای تو را از موضع اصولگرایی بزنند؛ مگر به نام دین، سر از بدن حسین جدا نکردند؟… اما اجازه نده که عده ای از همین موضع اصولگرایی، در نقد تو حق داشته باشند! و حق داشته باشند که نگران تو باشند! خوب می دانی چه دارم می گویم. کاش همه منتقدین تو ناحق بودند اما آنجا که مصباح هم از دست مکتب ایرانی و مخلفاتش، آه می کشد، آنجا که نامه های در خفا، سر از جراید در می آورد و وحدت میان سران قوا را می شکند، راستش دل ما هم می شکند. من اصلا نمی خواهم حق را به دیگر قوا بدهم. حرف ما این است؛ وقتی رهبر عزیز امر می کند که “مسئولان، جلوی چشم مردم به دعوا با هم نپردازند”، ما توقع مان از تو، بیش از دیگران است و الا منکر حملات ناجوانمردانه به تو نیستیم و آنجا که از منظر اصولگرایی، بی رحمانه تو را می زنند، حرف مان درددلی بیش نیست؛ مگر به نام نخست وزیر امام، میراث امام، ولایت فقیه را نمی زنند؟ مگر به نام محمد، به نام خمینی، علی را نمی زدند و سیدعلی را نمی زنند؟! عادت دیرینه ما زخم برداشتن از دوست است؛ با همان دوست که باید با او وحدت کلمه داشته باشیم، تا دشمن به ریش ما نخندد. ما مادریم، نه نامادری محمود!… آخرین بار در کدام سجاده، روی کدام مُهر کربلا، گریه کرده ای؟… شیعه یعنی اشک. یعنی سکوت. یعنی فریاد. یعنی داد. یعنی غم در دل و تبسم بر صورت. یعنی بصیرت. یعنی ولایت پذیری.
محمود! آیا خاتمی و هاشمی را هم می شد با اسم کوچک صدا کرد؟… من به تو حق می دهم نامه بنویسی اما نه در جلوی چشم ما و چون تو را بیشتر از اصولگرایان آمریکایی، ولایت پذیر می دانم، و ولایت پذیر می خواهم، فکر می کنم فرق تو با خواص بی بصیرت، همین جاهاست که باید معلوم شود. تو سوگند مایی محمود!… سوگند ما. گاهی لازم است چون مالک، از “موضع حق”، به نفع “حق موضع”، سکوت کنیم. در ملا عام سکوت کنیم… بله! ما می دانیم بعضی ها تو را برنمی تابند؛ نیازی به نامه نیست. این جماعت، قبل از تو، رای ما را به تو برنمی تابیدند. یادت رفته؟! این درست که برخی به بهانه نقد مشایی، تو را تخریب می کنند، اما هنوز هم بیشترین حمله به تو از ناحیه کسانی است که با اصل ولایت فقیه مشکل دارند. مهمتر از عده ای که به نام مشایی، تو را می زنند، آن عده اند که به قصد تخریب “آقا” تو را نشانه گرفته اند. جناب راس فتنه از این زاویه با تو دشمنی می کند، و برخی از همین زاویه با تو دوستی خاله خرسه می کنند! دوستانی که برایت مسئله درست می کنند، شک کن در ادعای دوستی شان. این دوستان دارند خوراک می دهند دست دشمنانت. دشمن تو همان کس است که در مناظره آبرویش را بردی، آبروی خاندانش را بردی، اما آیا نباید شک کنی در ادعای دوستی آن دوست که به همین دشمن، خوراک می دهد؟ عده ای از دشمنانت “مصلحت” نمی بینند که مستقیم با ولایت فقیه دربیافتند، تو را نشانه گرفته اند تا دولت محبوب ما را بزنند. این دشمنان تو، آنقدر پست و زبون اند که سفرهای استانی تو را گداپروری می خوانند و خوبی های تو را بد جلوه می دهند. این دشمنان تو، آنقدر حقیر و نامردند که در برابر طرح عظیم هدفمندی یارانه ها، کارشکنی می کنند. ما اینها را می دانیم. ما بارها و بارها با قلم خود، با کار خود، با این افتخار که در این دولت، کارگری کردن به پادشاهی شرف دارد، دشمنانت را زده ایم. باز هم می زنیم. هم از موضع ولایت پذیری، هم از زاویه حمایت از رئیس جمهور قانونی ملت، و هم از دریچه جای دنجی که در کنج دل ما داری. ما از تو دفاع می کنیم اما گلایه ما از دست آن دسته از مدعیان دوستی توست که به همین جماعت، این گستاخی را می دهند و این خوراک را فراهم می کنند که تو را جریان ضد روحانیت خطاب کنند. نه فقط تو، که عالمی در رتبه “مصباح هدایت” را جرئت کنند و جریان بدون سابقه انقلابی و دارای عقاید انحرافی بخوانند. من مانده ام؛ اگر مشایی، تو را اینقدر دوست دارد، چرا بیش از آنکه خودش را هزینه تو کند، تو را هزینه مسئله سازی های خود می کند؟!… نه! عیب تو “کیهان” نخواندن نیست، این است که چرا همانان که خود را حلقه اول اطرافیانت می خوانند، گاهی تیتر یک همان رسانه های جریان اشرافیت چپ و راست می شوند؟! بگذار ما دل به این خوش کنیم که کیهان و وطن امروز و ایران و جوان و برنا و پیر، به خاطر حمایت از دولت عدالت محور تو بارها از طرف دشمنانت فحش و ناسزا شنیده اند. فرق ما با عده ای از مدعیان دوستی ات این است؛ ما به دشمنان تو خوراک نمی دهیم؛ شلاق زخم زبان شان را به تن می خریم. اگر ادعا کنم که ما، خود را و تو را اصولگرا می دانیم، باز هم می خواهی بگویی که نامزد جریان اصولگرا نیستی؟!
محمود! نامه تو وقتی علنی می شود، فقط دوست نمی خواند؛ دشمن هم می خواند. دشمن بیرونی هم می خواند. آنقدر زبانش را داری، که در خلوت، از پس گرفتن حق قانونی خود برآیی. ما هم که از همه کارشکنی ها باخبریم؛ اگر ملت و ولایت، پشت این دولت است، سر و کله زدن با دیگر قوا، آن کاری است که تو در خلوت باید انجامش دهی. در جلوت، کار تو همین سفرهای استانی است. کار تو همین خمینی وار سخن گفتن است. کار تو همین هدفمندی یارانه هاست. کار تو همین عدالت محوری است. کار تو همین مصوبات هیئت دولت است. کار تو همین یک کلام است: “کار”. ابتکار تو و برگ برنده رای ما، همین شبانه روز کارکردن است. بهترین تودهنی تو به دشمنانت که کمر به شکست دولت تو بسته اند، همین افتتاح آزادراه تهران – پردیس است. این خبر را وقتی ما در رسانه های خود منعکس می کنیم، بُردش حتی از همین دل نوشت، بیشتر است. گفتم که؛ می دانم تو را ناجوانمردانه می زنند. چه نامه بنویسی و چه نه، تو تمام آنچه که ما یارای بیانش را نداشتیم، در مناظره گفتی. موضع ما موضع مناظره است. هنوز هم. گاهی خودت آن مناظره را نگاه کن. لازم است این روزها. دعای ملتی بدرقه مناظره تو بود. اسم که می بردی، اگر چه درست این بود که اسم نمی بردی، اما ولایت پذیری تو، آن روزها، مثل شهدا، شجاعانه بود. القصه؛ خمینی هم شاید راضی نبود که بالای خاکریز، فلان شهید بعد از این، “صدام خره، گاو منه” بگوید اما خمینی وقتی گفت: “مزار شهدا زیارتگه عشاق اهل یقین است”، این شهید را استثناء نکرد… و مگر خامنه ای نگفت: “نظر من البته به مواضع رئیس جمهور نزدیک تر است”؟!… و مگر ما جانانه ترین تکبیر عمر خود را نفرستادیم؟!… و مگر همان نماز جمعه “آقا”، بعضی ها که آن جلوجلوها نشسته بودند، بعد از تکبیر ما، “هیس” نگفتند؟!…
محمود! حتما لازم است بگویم که بعد از مناظره، مادرم برای برنده شدن تو در انتخابات ریاست جمهوری “سفره ام البنین” نذر کرد؟! حتما باید بگویم که بعد از مناظره، روحانی مسجد محل مان که برای خودش کسی است، آمد در خیابان و شعار می داد “مناظره عالی بود، جای امام خالی بود”؟! حتما باید بنویسم که بعد از مناظره، مادر دوستم میثم، برای سلامتی ات از گزند بلایای طبیعی(!) گوسفند، نذر جنابعالی کرد؟! حتما باید پرده بردارم از این راز که وقتی تو داشتی در مناظره، علیه چپ و راست و خرس گنده های فراری بعد از این، حرف می زدی، ملتی داشت همپای جلودار اشک شوق می ریخت؟! حتما باید بگویم که پدر شهیدان بهرامی، تا صبح برای سلامتی ات نماز می خواند و در سجده، های های گریه می کرد؟!  حتما باید شرح دهم که بعد از مناظره، چه خبر شد در شهر من؟!… باشد، می گویم: عده ای کثیر از جوانان جنوب شهر با موتور قراضه خود آمده بودند جلوی صدا و سیما که تو را بدرقه کنند اما عده ای قلیل از جوانان شمال شهر که رنگ مقدس سبز بر گردن سگ های خود بسته بودند، به طعنه ایشان را خطاب می کردند که؛ “بالاشهر، خوشگله”؟! گفتم که؛ می دانم که این روزها همه دارند تو را می زنند، اما در این گیر و دار پیرزنی در میدان امیرچخماق، تو را محمود صدا می زد و گریه می کرد؛ “پسرم محمود! خدا پشت و پناهت باشد”. می دانم که این روزها هیچ کس از تو دفاع نمی کند. جز ملت و ولایت، همه به تو بد و بیراه می گویند. می دانم. همه دارند تو را می زنند، می دانم. آنان که کارنامه امروزشان، نمره مردودی در فتنه ۸۸ است، از ترس عاقبت تو، که میان مشایی و نظام، کدام را انتخاب می کنی! پاچه خواران راس فتنه، به خاطر حرف هایت در مناظره. ترسوها، به خاطر حرف زدنت چون امام از مبارزه. عده ای به خاطر باخت تیم ملی. عده ای به خاطر سقوط هواپیما. عده ای به خاطر پرونده معاون اول. عده ای به خاطر عزل و نصب وزرا. عده ای به خاطر گرانی. عده ای به خاطر آلودگی هوا. عده ای به خاطر گرمای کره زمین. عده ای به خاطر اتمسفر. عده ای به خاطر افشین قطبی. عده ای به خاطر لژیونرها. عده ای به خاطر بدهی دولت به شهرداری. عده ای به خاطر بدهی ملت به مترو. عده ای به خاطر بدهکاری تو به ولایت مترو. عده ای به خاطر طلب بعضی ها بابت مناظره. عده ای به خاطر لباس هایت، که وقت نمی کنی، کمربند خود را از پاریس سفارش بدهی. عده ای به این خاطر که چرا بوی ادوکلن مارک غرب نمی دهی… و عده ای هم به خاطر “اللهم عجل لولیک الفرج والنصر”… باز هم بگویم؛ عده ای به خاطر ولایت فقیه. عده ای به خاطر سیدحسن نصرالله. عده ای به خاطر رئیس جمهور مکتبی. عده ای به خاطر سرباز حزب الله. عده ای به خاطر فرزند روح الله. عده ای به خاطر رای ما به تو. عده ای به خاطر سوگند ما به تو. عده ای به خاطر سابقه شان… و عده ای به خاطر عبدالله بن زبیر! ظاهرا تو هم کم و بیش، سران فتنه هستی! تقصیر خودت بود؛ وارد منطقه ممنوعه قدرت شدی. می خواستی نشوی! ما هم می خواستیم به تو رای ندهیم! تقصیر خودمان است!
محمود! من هم دیگر حاضر نیستم از تو دفاع کنم. می بینی؟!… انتقاد از مشایی، وقتی برای من باقی نگذاشته، تا ببینم که دستت را در سفرهای استانی، با باند، بسته ای! از صدقه سر دولت تو، چه بسیار که مثل من کت شلواری شدند، اما تو هنوز هم “کاپشن احمدی نژادی” می پوشی. ما کت شلواری های بابصیرت همه از اندرونی بیت رهبری باخبریم که “آقا” به تو گفته؛ “چرا جلسات مجمع نمی روی”؟!… اما یادمان رفته که رهبر از این دولت، عمومی و به صورت خاص حمایت کرده و می کند. بصیرت ما مثل بولتن برخی نهادها، محرمانه شده است، اما کاش هرگز دل مان برای حمایت های “آقا”، مثل دوره اول دولت شما تنگ نشود! تا وقتی می شود از تو به بهانه افزایش نرخ تاکسی گلایه کرد، میکروب سیاسی را، همه گذاشته اند “آقا” بگوید. من تو را نقد می کنم، فلان اصولگرا، مشایی را، تو هم این وسط کیهان نمی خوانی، و تیتر یک شرق این می شود؛ “خاتمی: با شرایطی می خواهم به نظام برگردم”. اصلا کاش تو هم مثل خاتمی، بی حیا بودی و دم به ساعت می گفتی؛ نمی گذارند کار کنم!… نمی گذارند کار کنی، اما شنیده ام ضرب العجل تعیین کرده ای، انسان به فضا بفرستی! چه رویی آخر داری تو؟!… اصلا من رای به همین روی تو داده ام. ملتی به همین شجاعت تو رای داد. به اینکه نه از چپ هستی و نه از راست. تو از جنوبی… و در جنوب، سیدحسن نصرالله از نفس گرمت بوی خامنه ای شنید.
محمود! تو گاهی خطا می کنی اما عده ای اصولا خط شان انحرافی است. غلط کرده کسی، چون تویی را جریان ضد روحانیت بخواند، که تو، برای رهبر روحانی عربی، رایحه رهبر روحانی مسلمین جهان می دهی. در کشور امام زمان، جز همان راس فتنه ای که فرزندانش به آشوبگران عاشورا پول دادند تا خیمه زینب را بهتر آتش بزنند، هیچ کس جریان ضد روحانیت نیست. کسی هم اگر هست، زیرمجموعه خود اوست. تا وقتی رهبر از دولت محبوب ما حمایت می کند، آن راس فتنه ای که مخالف این دولت است، جریان ضد روحانیت است. جریان ضد روحانیت، جریان ضد ولایت فقیه است که نامه سرگشاده می نویسد به “آقا”. جریان ضد روحانیت، همان جریان مذمومی است که به امام، آن عزیز دوران، جام زهر داد. من از سردمدار این جریان به ۲ دلیل اسم نمی برم؛ یکی اینکه همه می دانند چه کسی را دارم می گویم و دیگری اینکه اگر قوه محترم قضاییه به خاطر این مطلب هم مرا احضار کرد، به دادستان بگویم؛ منظورم از جریان ضد روحانیت، یکی حسنی مبارک است، دوم، البرادعی و سوم، بن عمر تونسی!… آری، دیکتاتورها که نظر خود را مشرف بر رای اکثریت می دانند، جملگی جریان ضد روحانیت اند. سران فتنه هم دیکتاتور هستند و هم جریان ضد روحانیت. خاتمی، روحانی نیست، جریان ضد روحانیت است، که این فقط جریان ضد روحانیت است که علیه جمهوری اسلامی با جرج سوروس وارد شور می شود. تو برای حل مشکلات فلان استان، ساعت ها جلسه می گذاری و موسوی، در مشی دیکتاتوری، هیچ فرقی با حسنی مبارک ندارد؛ هر ۲ رای اکثریت را برنمی تابند؛ با این تفاوت که ما به موسوی، دولت را تعارف نزدیم که حالا مجبور باشیم مثل مردم مصر، دیکتاتور را از تخت پایین بکشیم. دیکتاتورهای ما بچه های خوبی هستند؛ خودشان زیر تخت اند! خاتمی در خوی دیکتاتوری هیچ فرقی با بن عمر ندارد. هر ۲ از رای پابرهنه ها فراری اند. تفاوت دیکتاتورهای ما با دیکتاتورهای جهان عرب در این است که اینجا، دیکتاتوری اگر بخواهد علیه رای ۴۰ میلیونی اکثریت، غلط زیادی کند، ما اینجا رهبری به اسم خامنه ای داریم که به پشتوانه رای ملت، سران فتنه را بنشاند سر جای شان. بنابراین توپ و تانک حکومت دیکتاتور مبارک، نه فقط ادامه دیکتاتوری پهلوی، که ادامه قانون شکنی های سران فتنه است. هر گلوله ای که هر مصری را می کشد، ادامه بیانیه های ضد دموکراسی موسوی است. بن عمر فراری، ادامه مهدی هاشمی فراری است. جمال مبارک فراری، به هر قبرسانی فرار کرده باشد، ادامه همان آقازاده فراری است. در نظر مردم مصر، طبق نظرسنجی خود غربی ها، سیدحسن نصرالله از همه محبوب تر است؛ پس قیام مردم مصر، امتداد ۲۲ بهمن خمینی و ادامه ۹ دی خامنه ای است. مردم مصر، دیکتاتور نخواستن را از ما آموخته اند؛ چه آن زمان که شاه را از تخت پایین کشیدیم و چه این زمان که اجازه ندادیم بازیچه های آمریکا از تخت حکومت حکیمانه جمهوری اسلامی بالا بروند و جمهوری اسلامی قلابی درست کنند. فرق اساسی جمهوری اسلامی با حکومت دیکتاتور مصر در این است: جمهوری اسلامی، فرعون ندارد، بت ندارد، اما اگر کسی هم هوس بت بودن به سرش زد و هوس کرد علیه رای اکثریت، حرکت کند، بت شکنی به نام خامنه ای، می شکند این بت را. ما در صورت سران فتنه، جای سیلی زیبای فرزندان علی را به خوبی احساس می کنیم. جمهوری اسلامی هنوز بی علی نشده است که بعضی ها بخواهند ادای مبارک و بن عمر را دربیاورند و دیکتاتوری کنند. موسوی دوست دارد فرعون باشد، اما ما چون خیر او را می خواهیم، به او اجازه طاغوتی گری نمی دهیم. موسوی باید به خاطر این خیرخواهی دست ما را ببوسد. ما نبودیم مهندس، نشان داده که استعداد مبارک شدن را دارد و هیچ بعید نبود اگر ۹ دی نبود، از همین خاتمی، چه بن عمری در می آمد! خاتمی، اینطوری اش را نگاه نکنید؛ اوج بی حیایی این ملعون زمانی بود که داشت از روی دست جرج سوروس برای جمهوری اسلامی ۳۰۰ هزار شهید، نقشه می کشید. لعن علی عدوک یا علی، خاتمی و کروبی و موسوی و بن عمر و مبارک و البرادعی و نتانیاهو و شاه ملعون و انور سادات… و همه شان، کلا! سران فتنه اگر خیلی دوست دارند بازداشت شوند، به جای بیانیه نوشتن، سلاح سرد دست بگیرند! طبق قانون از این پس کسانی که سلاح سرد، مواد منفجره، محترقه، افشرده های اشک آور و گازی، شوکر، تفنگ و کلت بادی، انواع سوزن های آلوده به بیومیکروب ها، تفنگ های ساچمه ای، ورزشی و شکاری، شمشیر، قمه و… را حمل کنند یا به همراه داشته باشند، غیر مجاز و حاملان آنها که موجب رعب و وحشت مردم شوند و آرامش جامعه را بر هم زنند، محارب شناخته و مجازات می شوند. آقای مهندس! اگر مردی، با یکی از انواع سوزن های آلوده به بیومیکروب ها بیرون بیا تا قوه قضاییه، حالت را بگیرد؛ بیانیه نده! این بیانیه آخری را هم در ضمن رهنورد نوشت؛ قلمش تابلو بود!

***
محمود! حاشا که با تو سخن را فراموش کرده باشم؛ ما ملت، تو را دوست داریم؛ با چه زبانی بگوییم؟ در کدام سفر استانی، گرما و سرما مانع حضور ما شد؟ کجا تو را نگین انگشتر حضور حماسی خود نکرده ایم؟ کجا هوای دولتت را نداشته ایم؟ خواص بی بصیرت عمرا در این راه سخت و جان فرسا، تو را کمک کنند؛ مسخره ات می کنند و همشهری هنوز هم تیتر یکش این است؛ دولت به مترو بدهکار است! به مترو پول نده، می رود در جیب آقازاده فراری، اما برای ما قطار شهری نمی شود! این قبیل کارهای دولت تو مورد تایید ماست. خمینی باج نداد، خامنه ای هم باج نمی دهد، تو هم باج نده! اما طبق قانون، باج نده! دولت تو آنقدر خوبی دارد که ما بدی هایش را مسئله دست چندم خود بدانیم. ما می دانیم در ولایت مترو، جناب شهردار، خودش را برای چه کسی دارد لوس می کند! شهرداری تهران اگر اینقدر گداست، می تواند کمتر مجله دربیاورد و برای توسعه حمل و نقل شهری اتوبوس بخرد! اگر به کمک کردن باشد، شهرداری تهران باید به دولت همه شهرهای ایران، کمک کند. شهرداری خوب است کمتر پول خود را صرف شبه کارهای مثلا فرهنگی کند و کمک کند به دولت تا مشکل اینترنت آن روستای لب مرز حل شود. از نظر ما شهرداری به دولت بدهکار است، و نه دولت به شهرداری. دولت، به هیچ کجا، جز به توده های پابرهنه بدهکار نیست. دولت، نه به مجلس، نه به قوه قضاییه و نه به مجمع تشخیص، هیچ بدهی ندارد. دولت اما مثل مجلس و مجمع و هر نهاد دیگری در این نظام، بدهکار تنفیذ رهبر است. بدهکار قانون اساسی است. بدهکار وصیت نامه شهداست. هیچ قوه ای، به هیچ قوه دیگری بدهکار نیست. سران قوا قبل از آنکه رئیس قوه خود باشند، سرباز ولایت فقیه اند. قوای ۳ گانه، جزایری جدا افتاده از یکدیگر نیستند، اما چون بار اصلی کشور بر دوش قوه مجریه است، دولت، فقط بدهکار حل مشکلات کشور است و لازم است در جهت کاهش معضلات مردم، قوای دیگر به قوه مجریه کمک کنند. تضعیف یک قوه، در نهایت منجر به تضعیف دیگر قوای کشور می شود. دانه های تسبیح، کنار هم زیباست و آن ریسمان که نگه می دارد این دانه ها را، “ولایت فقیه” است.

***
آهای محمود! دیدمت در سیما کنار وزیر راه، داشتی گیر می دادی که فلان جا چرا خاکی است؟ چرا آب، یخ زده؟ هر چه هم بهبهانی توضیح می داد، تو باز با انگشت اشاره و گره ای در ابرو، حرف خودت را می زدی، که چرا آنجا چنین است و چنان نیست!… اصلا تو رئیس جمهوری یا شهردار؟ به تو چه که فلان جا چرا همچین است؟ افتتاحت را بکن، خلاص! فردا از همین حرکت تو عده ای از همین جریان اصولگرا صد تا حرف در می آورد که؛ “رئیس جمهور به وزرایش اعتماد ندارد”!… “خداحافظی بهبهانی از کابینه”!… “بهبهانی هنگام ماموریت عزل شد”!… “رد پای مشایی در تذکر احمدی نژاد به بهبهانی”!… “پرونده مهمتر از حسنی مبارک در مصر، تذکر رئیس جمهور بود به وزیر راه”!… “آزادراه تهران – پردیس، چند تا سوراخ دارد؛ این هوا”!…

 ***
محمود! حتما باید به تو بگویم که “کلام الله” چگونه به آخر رسید؟… گفت: “قل اعوذ برب الفلق. من شر ما خلق. و من شر غاسق اذا وقب. و من شر النفاثات فی العقد. و من شر حاسد اذا حسد”… و خدا اینگونه “قرآن” را به آخر رساند: “قل اعوذ برب الناس. ملک الناس. اله الناس. من شر الوسواس الخناس. الذی یوسوس فی صدور الناس. من الجنه و الناس”.

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ طرح: خاکی ها

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. غریب می‌گوید:

    “ریزش اشک مرا نیست محرک در کار

    دامن ابر بهاران نفشرده است کسی

    لب نهادم به لب یار و سپردم جان را

    تا به امروز به این مرگ نمرده است کسی”

    یا علی مددی….

  2. زیبا می‌گوید:

    سلام خسته نباشید پیروان راه مولا علی(ع)
    یا حق
    علی مدد

  3. سیداحمد می‌گوید:

    یه “پیام بی زرگانی”

    ساعت ۹:۴۷
    تعداد افراد آنلاین: ۲۸ نفر

    ماشالله حزب الله
    داداش حسین عزیز بسیجیها فــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری…..

  4. پارسا می‌گوید:

    سلام
    به به
    این دفعه نوبت ریاست محترم قوه ی مجریه رسید
    چه شود
    داداش حسین
    درسته که ما احمدی نژاد رو دوست داریم ولی همه اش ازش تعریف نکنی ها
    مطلبت بی حال میشه
    تا ببینیم کی نوبت ریاست محترم قوه ی مقننه میشه
    حسین قدیانی: به زودی “سخنی صریح و صمیمی با ریاست محترم مجلس شورای اسلامی” خواهم گفت. مسئولین بعدی به نوبت!

  5. من غلام قمرم می‌گوید:

    سلام.
    ای ول به خودم. امروز زیر ۱۰ نظر اومدم تو
    داش حسین یه سوال داشتم از خدمت.
    شما این متن ها رو از کجا میاری می نویسی؟؟؟؟!!!
    خیلی با حالن.
    این شعرم برا چهره خوشگل حضرت ماه
    گر نمک باعث شوریست خدا یا زه چه روی
    یار من این همه دارد نمک و شیرین است
    یا حق
    من غلام قمرم

  6. جواد می‌گوید:

    بی صبرانه منتظریم داداش حسین

  7. سلاله 9 دی می‌گوید:

    منتظریم برای خواندن سخنی صریح و صمیمی با دکتر

  8. سیداحمد می‌گوید:

    حسین قدیانی: به زودی “سخنی صریح و صمیمی با ریاست محترم مجلس شورای اسلامی” خواهم گفت. مسئولین بعدی به نوبت!

    یا ابالفضل!!!
    حسین قدیانی: مسئولین نظام جمهوری اسلامی، مسئولین نظام خودمان هستند دیگر!… یک تار موی شان را به دنیایی نمی دهم؛ علی رغم همه انتقادات!

  9. سیداحمد می‌گوید:

    بله! بر منکرش لعنت.

    داداش جان اولا اینکه: فدائی داری؛
    دوما عاشق شعور و شهامتتم که انتقاد کردنت و حمایت کردنت کاملا به جا و صادقانه ست.

    در پناه امام زمان باشی انشالله.
    حسین قدیانی: دارم ویرایشش می کنم؛ عجب چیز توپی شده! ببینم بازم می تونم قوا رو به جون هم بندازم؟!

  10. پارسا می‌گوید:

    “ببینم بازم می تونم قوا رو به جون هم بندازم؟!”
    داداش حسین
    خیلی باحالی
    کلی خندیدم
    مثل این که دفعه ی قبل خیلی خوش گذشته بهت داداش
    دوباره هوس فیلتر شدن کردی
    ببینیم احمدی نژاد هم به جرم نشر اکاذیب می کشوندت دادگاه یا نه
    البته من می نویسم احمدی نژاد شما بخون مشایی

  11. من غلام قمرم می‌گوید:

    حسین داداش نمیدونم چرا ولی هر وقت وبلاگتو می بینم و متنای تور ور میخونم یاده نود و فردوسی پور میفتم.
    “حسین قدیانی: دارم ویرایشش می کنم؛ عجب چیز توپی شده! ببینم بازم می تونم قوا رو به جون هم بندازم؟!”
    اخه اونم تخصصش تو همین چیزاست

  12. 12221157 می‌گوید:

    خدا رحم کنه به مسوولین بعدی!!! کدوماشون توی این نوبت بندی! در اولویتند؟
    (ولی کاش همه مثل شما قوا رو به جون هم می نداختند!!! والّا!)

  13. یا خامنه ای می‌گوید:

    حسین جان، شبکه الجزیره انگلیسی می گفت موسوی ۵۰میلیارد تومن از صهیونیستا پول گرفته، راسته؟

  14. مسلمان می‌گوید:

    به گزارش شیعه آنلاین، دین مبین اسلام هنوز در کشور آلمان به رسمیت شناخته نشده است. اخیرا یک مؤسسه دینی برای رسمی شدن دین اسلام در آلمان رفراندمی برگزار کرده و از کاربران اینترنتی خواسته که نظر خود را در این مورد بیان کنند.

    متأسفانه به دلیل عدم توجه مسلمانان به این رفراندم، تا به این لحظه تعداد مخالفان رسمی شدن دین مبین اسلام و آنهایی که به گزینه “خیر” رأی داده اند، بیشتر از موافقان و آنانی است که به گزینه “بله” رأی داده اند.
    از همین رو از تمام مسلمانان درخواست می کنیم با وارد شدن به لینک این سایت که در ذیل این خبر قرار دارد، در این رفراندوم شرکت کنند و برای رسمی شدن دین مبین اسلام در آلمان رأی بدهند.
    گفتنی است گزینه “JA” به معنی “بله” است.لینک:
    http://www.tagesschau.de/inland/wulffrede112.html
    راهنمایی :

    سه گزینه وجود دارد که فقط یکی را می توانید با کلیک بر روی دکمه ی رادیویی (دایره) انتخاب کنید .

    Ja = بله ( موافقت با رسمی شدن اسلام در آلمان )

    Nein = نه ( مخالفت با رسمی شدن اسلام در آلمان )

    Weiß nicht. / Ist mir egal. = نمی دانم / اهمیتی نمی دهم ( رأی ممتنع )

    و در پایین دو کلید قرار دارد :

    Zur Auswertung = مشاهده ی نتیجه نظر سنجی

    Stimme abgeben = رأی دادن

    دو دین مسیحیت و یهودیت قبلاً در آلمان رسمی اعلام شده است

  15. ناشناس می‌گوید:

    سلام داداش دیگه کامنت ها رو جواب نمیدی

  16. امین می‌گوید:

    سلام به داداش حسین
    و سلام به همه بسیجیایی که باتوم رو با افتخار به دست میگیرن و پز میدن که فتنه گرا بهشون چماق دار بگن
    داداش حسین ۲۵ بهمن روز فتوای تاریخی امام خمینی در باره سلمان رشدی هست
    از فراموش شدن اون در گذر زمان بنویس
    این دو صفحه مربوط به شهدایی اجرای حکم امام هستش
    http://www.ommatnews.ir/archives/276 :شهید ابراهیم عطایی
    http://www.ommatnews.ir/archives/275:شهید مصطفی مازح
    شادی روحشون صلوات

  17. بچه پررو... می‌گوید:

    سلام
    گفتگوی من و مشایی!
    پول منم بگو بابات بده (پیرامون مهدی هاشمی)!
    یک روز محرم برای یک پشت کنکوری
    به خونه ی ما تشریف بیاورید و آنچه مصلحت نیست که گفته شود را بخوانید.
    منتظریم
    یا علی
    http://www.partab.pelakfa.com
    لطفا جهت ترویج مصلحت واقعی و حمایت از رهبر عظیممان، لوگوی ما را در سایتتان قرار دهید.

  18. مهدی.ن می‌گوید:

    سلام علیکم.

    اگه امروز نقد نکنیم فردا بدخواهان تخریب میکنن.الکی که بهشون رای ندادیم که.

    ق.م و ق. م و قرمه قیمه(قیمه قرمه) رو خیلی دوست دارم.

    الهم عجل لولیک الفرج

  19. میلاد پسندیده می‌گوید:

    کاملا موافق نظرات سید احمد و منتظر تا احیا کنیم امشب را… البته به اطف زحمت و فکر و قلم شما

    خسته نباشی داداش حسین

  20. سعید توکلی می‌گوید:

    داش حسین کاش نامه ای صریح هم به جناب مشایی می نوشتی! این یکی انصافا تو قواره ی جمهوری اسلامی ایران نیست. دیدی چجوری نماینده های مجلس دورش جمع شده بودن. داش حسین فکر کنم داره دیر میشه ها. خودت صاحب صلاحی اما جان بابا اکبر بجمب
    دوست دارم
    یا علی

  21. داداش رسول می‌گوید:

    به قول حاج سعید قاسمی
    خدایا! اگر دستبند تجمّل

    نمی­بست دست کمانگیر ما را،

    کسی تا قیامت نمی کرد پیدا

    از آن گوشه ی کهکشان تیرِ ما را

    ولی خسته بودیم و یاران همدل

    به نانی گرفتند شمشیر ما را

    ولی خسته بودیم و می برد طوفان

    تمام شکوه اساطیر ما را

    طلا را که مس کرد، دیگر ندانم

    چه خاصیّتی بود اکسیر ما را

  22. 313 می‌گوید:

    سلام
    ما بی صبرانه منتظریم

    حسین قدیانی: دارم ویرایشش می کنم؛ عجب چیز توپی شده! ببینم بازم می تونم قوا رو به جون هم بندازم؟!
    اگه به جون هم بیفتن هم ، این دعوای خانوادگی هم نمک زندگیه…به کسی هم ربطی نداره…
    حرفی هست
    🙂
    میگمبا این جواب شما به جناب سید احمد یاد بچه های شیطونی افتادم که با یه حرف مادر و پدر رو به جون هم میندازن و می ایستن نگاه میکنن ببینن آخر این بحث هیجان انگیز چی میشه..!D:
    ما همچنان منتظریم!!!
    شهادت نصیبتون

  23. ستاره خرازی می‌گوید:

    (۲۱)
    چقدر فرق است بین کسانی مانند حاج حسین و بنی صدر. اولی همه ی خوبی ها را در عشق به اهل بیت و گام نهادن در راه آنها می بیند و آن یکی، به چیزی که اعتقاد ندارد اسلام ناب محمدی ص است. معلوم بود که نمی شود این دو تا معجون را در یک جا جمع کرد، چون اولی خوردن، خوابیدن و جنگیدنش برای خدا و لحظه لحظه ی زندگی اش رنگ خدایی داشت و دومی انگار
    از دماغ فیل افتاده، یک دنیا افاده بود. حاج حسین از اولین روزی که در خط شیر فرمانده شد
    همه ی وجودش وقف آزادی آبادان از محاصره بود. نگهبانی، گشت و شناسایی، آموزش، شلیک آرپی جی، کندل کانال و نماز شب، همه و همه در این جهت بود چون فرمان امام ره آزادسازی آبادان از محاصره بود.ما هم در صورتی می توانستیم عملیات کنیم که بنی صدر اجازه بدهد. آنقدر رفتیم و آمدیم تا بالاخره بنی صدر قبول کرد به دارخوین بیاید و طرح عملیاتی ما را نزدیک کنترل کند.
    (۲۲)
    بنی صدر قیافه ویژه ای داشت یک سبیل نازک پشت لب، با صورتی تیغ زده که با چند گارد محافظ تکمیل می شد. آنها را بردیم ستاد فرماندهی که در دارخوین بود. ستاد فرماندهی هم یک اتاق کوچک بود با دو پتوی سیاه کف آن و البته نقشه ای قشنگ و رنگ و آب دار روی آن. حاج حسین خیلی با ادب و احترام گزارش داد. ما پاره ی تنمان که اسلام بود زیر دندان بنی صدربود و البته باید کوتاه می آمدیم و اگرلازم بود قربان صدقه اش می رفتیم. حرف حسین تمام شده و نشده، بنی صدر آنقدر زشت و توهین آمیز جواب داد که اصلا در حد و قواره ی یک رئیس جمهور نبود. آخر کلام به زبان بی زبانی گفت : ” شما بچه اید. سرتان نمی شود”. حاج حسین همانطور نشسته بود و غمگین و ناراحت نگاه می کرد. اصلا یک کلام بی ادبی نکرد. فقط به احترام حرف امام ره.

  24. آیدین می‌گوید:

    منتظریم برادر

  25. چای پولکی می‌گوید:

    چه عکس باحالی. “دکتر”، چه خودش رو لوس کرده پیش “آقا”!

  26. ساندیس خور می‌گوید:

    هیجا نمی ریم ، همینجا هستیم . . .
    ما منتظر این نامه هستیم . . . !!!!!!!

  27. انتظار زیباست می‌گوید:

    حسین قدیانی: به زودی “سخنی صریح و صمیمی با ریاست محترم مجلس شورای اسلامی” خواهم گفت. مسئولین بعدی به نوبت!
    اما مطمئن باشید با این سخن صریح و صمیمی که با محمود به راه خواهید انداخت وبتان را فیلتر نمی کنند!

  28. طاهره فتاحی می‌گوید:

    بسم الله!!!
    همین الان یه آیه الکرسی و چند تا قل هو الله بخوانم, فوت کنم به قطعه تا مشکلی پیش نیاید ان شاالله…

  29. خادم انجمن اسلامی" دانش آموزی"(ستارک حضرت ماه) می‌گوید:

    سلام برادر!
    زنده باشی!
    راستی این دفعه بدون نگرانی هرچی خواستی بنویس!سعه ی صدر دکتر از هرکس دیگه ای بیشتره!ای کاش با دکتر شروع میکردی درس میگرفتن بقیه دوستان!
    منتظر انتقادات منطقی و از روی دلسوزی شما هستم!

  30. فاران (نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    داداش انتقادت بوی محبت بده حال کنیم. من از انتقاد رنگی (مخصوصا سبزش) لذت نمیبرم….

  31. احمد می‌گوید:

    سلام داداش حسین یک قسمتی هم برای جستجو طراحی کن تابتونیم کلیدواژه هایی روکه دنبالشیم پیداکنیم ممنون

  32. ناشناس می‌گوید:

    سلام
    مبارک باشه

  33. یگان می‌گوید:

    آقا شب شد دیگه خب ….. کووووو!!؟

  34. مهدی می‌گوید:

    باسلام کاش مسولین بنیاد شهید را هم تو نوبت بگزاری

  35. زوروو می‌گوید:

    اولاسلللاااام دلم برای قطعه یه ذره شده بوددومابی صبرانه منتظراین متن ویرایش شده وچیزتوپیم سوماحاضرااا

  36. آشنا می‌گوید:

    سلام
    مقاله بصیرتی شما با تیتر امار با الف برای علی عمار نمی شود در مجله آشنا متعلق به سپاه به چاپ رسیده.. خواندم بسیار خوشحال شدم که جوانان این مملکت اینقدر با وفا و صفا و با ادارک هستند خدا قوت یا علی مدد صلوات

  37. بیچک می‌گوید:

    سلام و خداقوت

    میخوانیم متن های زیبای شما رو
    ببخشیدمان اگر گاهی در مقابل نوشته های زیبای شما حرفی برای نوشتن پیدا نمیکنیم
    متشکرم از اینکه هستید و مینویسید

    منتظر متن امشب هستیم

    یا علی

  38. سلاله 9 دی می‌گوید:

    شیخ بی سواد شدیدا به اعطای جایزه بزرگ پولیتزر به مهندس اعتراض کرد.
    وی که با خبر ضراری ها گفت و گو می کرد،با طرح این سؤال که چه کسی در یکسال گذشته بیش تر از بقیه سران فتنه زِر زده است، مراتب عصبانیت خود را نسبت به اهدای این جایزه به مهندس ابراز کرد.وی برای اثبات این مطلب که هیچ کس جز او لیاقت دریافت این جایزه را نداشته است،بیان نمود اصلا همین دلقک شماره یک رژیم لقب ابوزر با کسره و فتحه اش هر دو را یکجا به خود من داده است.وی هم چنین با بیان این که من برای سروش نامه نوشتم و اورا ملاصدرای زمان نامیدم ،آخر
    زِر از این بیجاتر؟عنوان نمود حرف مفت را من می زنم وپولش را به مهندس می دهند. وی در پایان خاطرنشان کرد کلا به شما که عرض می کنم خیلی ناراحتم.چرا همه مرا نخودی حساب می کنند؟

  39. زینب می‌گوید:

    شما رو به خدا مواظب باشید
    آخرین باری که سخن صزیح و صمیمی با مسئولی گفتید چه شد؟

  40. ترگل می‌گوید:

    محمود زورش به شما نمی رسه این دفعه فیلتر نمیشیم

  41. ترگل می‌گوید:

    ولی خدا به دادمون برسه این لاریجانیا زود فیلتر میکنن بپا

  42. ترگل می‌گوید:

    پس کو این چیزه توپ؟
    میگم منظورتون از امشب که ۱۲نیست که؟

  43. مهدی ترک می‌گوید:

    سلام . تو پست های قبلی گفته بودم می خوایم داداش حسین رو دعوت کنیم دانشگاه تبریز یکی از دوستان به نام مه شکن تو وبلاگ من کامنت زده بود که می تونه کمک کنه اما متاسفانه من هر چی سعی می کنم تو قسمت نظرات وبلاگش باهاش ارتباط بگیرم نمی تونم .مه شکن عزیز لطف کن اگه این کامنتو می بینی یه ایمیل به من بزن ممنون : kablaymahdi@yahoo.com
    اگر هم امکان ارسال ایمیل نبود لطف کنید نحوه ارتباط با خودتونو تو قسمت نظرات وبلاگ من بذارید ممنون .

  44. 313 می‌گوید:

    ما هر بار که به تو “آری” گفتیم، “نه” گفتیم به زَر و زِر و زور و تزویر و مصلحت. جرم جناح راست در اشرافیت، از جناح چپ بیشتر است. رای ما به تو، “آری” به عدالت بود. “آری” به ولایت بود. عاری بود از مصلحت هایی که همیشه به ضرر عدالت، “تشخیص” داده می شود

    واقعا حرف دل ما است
    واقعا از شما ممنونم
    شهادت نصیبتان

  45. میلاد پسندیده می‌گوید:

    و تنبیه کردنتان هم مقدس است… بله… ادب شدم.

  46. احدزاده می‌گوید:

    متن زیاد از حد کش دار و طولانی هست یکم به نظرم خسته کننده بود؟؟؟؟؟؟

  47. پرستوی مهاجر می‌گوید:

    سلام به حضرت ماه و همه ستاره از جمله برادر قدیانی و سید احمد . خدا قوت.
    متنهاتون مثل همیشه عالیست (البته هنوز این متن را نخوانده ام)
    چه عکس زیبایی از رهبر محبوب و رئیس جمهور عزیز خدا هردویشان را حفظ کند.
    داداش خدا کند دکتر را صمیمانه زیاد انتقاد نکرده باشید. به هر حال عملکرد رئیس دولت بهتر از رؤسای دو قوه دیگر می باشد. نمی دانم چرا باوجودیکه اینقدر از مشایی بدم می آید و از این بابت از دکتر دلخورم باز هم ایشان را دوست دارم حتی بیش از دولت نهم.
    دکتر خیلی دوستت داریم البته بدون مشایی به کوری خس و خاشاک.
    فکر کنم دیگه نزدیک است که حضرت خورشید سرباز زیر پرچم بگیرد. مسلمانان هوشیار باشیم.
    همگی التماس دعا در این روزها برای ظهور آقا و برای پیروزی مسلمانان عالم. انشاء الله.

  48. اکبر می‌گوید:

    عده ای از دشمنانت “مصلحت” نمی بینند که مستقیم با ولایت فقیه دربیافتند، تو را نشانه گرفته اند تا دولت محبوب ما را بزنند. این دشمنان تو، آنقدر پست و زبون اند که سفرهای استانی تو را گداپروری می خوانند

  49. مهره اضافه می‌گوید:

    قطعه قطعه مهره
    من هیچی نمیگم جز
    خداروشکر که هستین (:
    اینو من اضافه می کنم :
    محمود حتما باید بگم به خاطر دفاع از حرف به حرف مناظره ۳ ترم زبان رو درجا افتادم . هنوزم تافل نگرفتم ):
    محمود همه دارند تو را می زنند، می دانم عده ای برای دیر آمدن سرویس محل کار. عده ای برای کم شدن نمره دیکته بچه شان …

  50. سلاله 9 دی می‌گوید:

    آقای قدیانی چه کردید محشر است هیچ کس به این خوبی نمی توانست حرفهای دل ما را به دکتر بزند.اصلا دلم نمی آید بخشی اش را انتخاب کنم و در کامنتم بیاورم چون احساس می کنم به بقیه قسمت های متن ظلم کرده ام،اصلا اگر قرار باشد بخشی اش را انتخاب کنم باید کل متن را بیاورم در کامنتم اما خیلی لذت بربدم از دفاع جانانه تان از صفار وشریعتمداری و جمله ی رسانه های مارا نمی خوانی عیبی ندارد.همسنگر دیروز امروزو فردا هم اشاره ی جالبی بود به بعضی ها.به موضوع مشایی هم خیلی قشنگ پرداختید.
    من هم حتما لازم است که بگویم ۱۴ هزار صلوات نذر کردم برای پیروزی دکتر؟

  51. علی اوشانی می‌گوید:

    احسنت نه به قلمت نه به حزب اللهی بودنت نه به استعاره هات نه به شلوغی وبلاگت و نه به ولایت پذیریت
    احسنت به انصافت که انصافا منصفی
    خوشحال میشم که به وبلاگ کوچولو و تازه تاسیس من هم سری بزنید (دال) از جهت این بود که با هم تیمی هاتون
    به امید ظهور قبل از اتمام ریاست جمهوری پر آوازه محمود
    یا علی

  52. علی می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت وبرکت به این سفره دلت بده! خدا اشک چشمهات را برای گریستن بر اهل بیت سلام الله علیها زیاد وبا معرفت کنه! خدا پدر شهیدت را میهمان سفره اباعبدالله الحسین بکنه! انشالله !حتما شماره دو ووو (ازباتو هستم محمود) را که میبری بالا میخونم..
    راستی اونجایی که به طور خاص و قرمز نوشته ای پیام خاصی داشت!!!!!!!!
    درسته؟

  53. میلاد پسندیده می‌گوید:

    مثل همیشه دلسوزانه و از اینها که اگر کاغذی بود، آخرش می دیدی قطره اشکی چکیده روی نامه و جوهر را پخش کرده.

    و چقدر جالب است که به جای “بن علی” می نویسید “بن عمر”.
    اما ته دلم گفتم آیا این توهین به رموز اهل سنت نیست که امام منع نمودند؟!

  54. حسین می‌گوید:

    اشکم رو در آوردی عزیز!
    خدا قوت

  55. مریم سادات می‌گوید:

    سلام .با اینکه همیشه نوشته های تیز قلمت آنجا که ریاست فتنه را نشانه میگرفت به آدم حال عجیبی می داد ولی توی این متن به نظرم این قسمت از همیشه زیباتر بود

    هم از دریچه جای دنجی که در کنج دل ما داری. ما از تو دفاع می کنیم

    راستی می خواستم سایت
    u313.ir
    را هم معرفی بکنم حتما سر بزنید
    یا علی مدد

  56. سردار خیبر می‌گوید:

    سلام آقا حسین

    خدا قوت. خدا رو شکر حضرت ماه سربازی خیبری مثل شما داره .
    ما اهل کوفه نیستیم که “علی” ما هرجا که باشد تنها بماند. ما منتظر حضرت خورشیدیم.
    ما نمی خواهیم “توابین” بشویم.ما عوام با بصیرت هستیم. ما با امام عکس نداریم اما بر”عکس” خواسته امام هم عمل نمی کنیم. ما عکس امام را کنار حضرت ماه بر دیوار خانه های خود داریم و حب آنها را در دل.ما رهسپاریم با ولایت تا شهادت.

    ما بی صبرانه منتظریم سران فتنه زودتر جواب خون های ریخته شده در سال۸۸ را بدهند. منتظریم ق.ق حکم “بیانیه” رو هم مثل حکم “سلاح سرد” اعلام کند. منتظریم سران فتنه به ملت ما بگویند: ” ما غلط کردیم!!! “. اما ما از اونها نمی گذریم.

    یا حق.

  57. وارش... می‌گوید:

    اقای قدیانی عزیز اینقدر دایره شیعه بودن ما و پایبند بودن ما به اصول را تنگ نکنید، خمینی که پرچم انقلاب را برافراشت، از بنی صدر و منافقین و مجاهدین خلق و نهضت آزادی… شاکی بود و تا آنجا که جا داشت مدارا کرد و به وقتش اعلام انزجار ولی دایره نگاه امام وسعتی به اندازه همه عالم داشت آن پیر فرزانه از انقلابی جهانی حرف می زد برای مظلومان و پابرهنه گان جهان سینه چاک می کرد بر علیه همه مستکبران جهان شورید… نگاه ولی ما هم از همان جنس است و ادامه همان تفکر… ما برای ساختن بقیع و کاظمین و قدس پایبند اصول شده ایم، ما برای بنای انقلابی جهانی خود را شیعه نامیده ایم، ما شیعه ایم تا پرچم این انقلاب را به دست مولایمان یوسف زهرا بدهیم، ما شیعه ایم تا نروزی نامزد ما مهدی موعود شود، ما شیعه ایم تا روز که جهان طعم عدالت حقیقی را بچشد، ما شیعه ایم تا نسل پادشاهان و خونخواران و صهیونیزم جهانی را بر چینیم، ما شیعه ایم تا ثابت کنیم اگر هزار ملیارد سال هم بگذرد خونخواه حسینیم و پای حسن و نائبش ایستاده ایم و ما شیعه ایم تا ثابت کنیم مقتدایمان حسین است و مرادمان ولی زمانمان….ما شیعه ایم … و به قول خودتان:شیعه یعنی اشک. یعنی سکوت. یعنی فریاد. یعنی داد. یعنی غم در دل و تبسم بر صورت. یعنی بصیرت. یعنی ولایت پذیری…

    آری ما شیعه ایم… و به خود می بالیم و در ره این مکتب و به وقتش طوفان می شویم….

  58. سلاله 9 دی می‌گوید:

    فکر کنم اگر در لابلای متن ،عکس های مرتبط با متن هم می گذاشتید خیلی قشنگ می شد.آخر عکس های مصاحبه با دکتر صفار ونوشته های بالای عکس ها خیلی نشست بر روح و جانمان.عکس از ۲۴ میلیون بی سواد و رییس جمهورشان

  59. وارش... می‌گوید:

    اقای قدیانی عزیز اینقدر دایره شیعه بودن ما و پایبند بودن ما به اصول را تنگ نکنید، خمینی که پرچم انقلاب را برافراشت، از بنی صدر و منافقین و مجاهدین خلق و نهضت آزادی… شاکی بود و تا آنجا که جا داشت مدارا کرد و به وقتش اعلام انزجار ولی دایره نگاه امام وسعتی به اندازه همه عالم داشت آن پیر فرزانه از انقلابی جهانی حرف می زد برای مظلومان و پابرهنه گان جهان سینه چاک می کرد بر علیه همه مستکبران جهان شورید… نگاه ولی ما هم از همان جنس است و ادامه همان تفکر… ما برای ساختن بقیع و کاظمین و قدس پایبند اصول شده ایم، ما برای بنای انقلابی جهانی خود را شیعه نامیده ایم، ما شیعه ایم تا پرچم این انقلاب را به دست مولایمان یوسف زهرا بدهیم، ما شیعه ایم تا نروزی نامزد ما مهدی موعود شود، ما شیعه ایم تا روز که جهان طعم عدالت حقیقی را بچشد، ما شیعه ایم تا نسل پادشاهان و خونخواران و صهیونیزم جهانی را بر چینیم، ما شیعه ایم تا ثابت کنیم اگر هزار ملیارد سال هم بگذرد خونخواه حسینیم و پای حسن و نائبش ایستاده ایم و ما شیعه ایم تا ثابت کنیم مقتدایمان حسین است و مرادمان ولی زمانمان….ما شیعه ایم … و به قول خودتان:شیعه یعنی اشک. یعنی سکوت. یعنی فریاد. یعنی داد. یعنی غم در دل و تبسم بر صورت. یعنی بصیرت. یعنی ولایت پذیری…

    آری ما شیعه ایم… مثل دریا آرام و مثل کوه استوار و به خود می بالیم و به وقتش در ره این مکتب طوفان می شویم و غوغا می کنیم….

  60. اکبر می‌گوید:

    ما با محمود ولایت نژاد هستیم بر راس فتنه ی ضد روحانیت لعنت….بشمار

  61. اکبر می‌گوید:

    بالا شهر پشگل پایین شهره بایدم خوشگل باشه بر راس فتنه ی ضد روحانیت لعنت….بشمار

  62. سهراب می‌گوید:

    سلام به همه.
    آقای قدیانی ،متن امشب حرف نداشت.

  63. سحر می‌گوید:

    سلام
    این محمود ما را که کشتید!…عشق به دولت احمدی نژاد در اون موج میزد…بازم شما…احسنت به این معرفت و بصیرت.
    کمی سر این جریان های مسئله ساز و دوست و دشمن واقعی دولت گیج بودم…اینجا برام جا افتاد تا حد زیادی………تشکر…خدا حفظتون کنه…به شیر پاکی که خوردید رحمت و صلوات.

  64. خادم انجمن اسلامی" دانش آموزی"(ستارک حضرت ماه) می‌گوید:

    خسته نباشی رزمنده!
    دقیق و گویا بود!احساس کردم خیلی با احتیاط نوشتین که باعث سوئ برداشت نشه!خوب کاری کردین!
    بازم ممنون ومتشکر!

  65. سلاله 9 دی می‌گوید:

    از همان بچگی هر مطلبی را که در روزنامه ها می خواندم وخوشم می آمد را می بریدم و در دفتری می چسباندم.تقریبا یک ماه پیش که سراغ آن دفترها رفتم مطلبی دیدم با عنوان* به آن افلاکی می زند این مرد خاکی*
    گزارشی بود از آقای قدیانی درقامت یک خبرنگار و گزارش از مراسمی با حضور دکتراحمدی نژاد. تاریخش را ننوشته بودم اما از مطالب قبل و بعدش حدس می زنم باید برای تیر۸۴ باشد.همه ی این ها رانوشتم که بگویم دکترعزیز کسی که این نامه را برایت نوشته است از همان ماه های اول ریاست جمهوریت از تو تعریف و تمجید کرده و تورا ملتمرد نامیده است آن هم در کیهان.
    دکتر! باور کن ما تورا برای خودت، برای نظام اسلامی و ولایت فقیه می خواهیم و دیگران برای خودشان و مقاصدشان.

  66. صبا می‌گوید:

    رفتم از کتابخانه حافظ جیبی ام را بردارم اشتباها قرآن کوچکم را برداشتم .( میخواستم جوابی برای مطلبتان بگذارم )بحکم قسمت قران را سرجایش نگذاشتم که دوباره حافظ را بردارم.صفحه ای را گشودم.این آیه آمد:
    “و همه بتها را درهم شکست بجز بت بزرگ آنها تا به او رجوع کنند”الانبیاء آیه۵۸

  67. علیرضا می‌گوید:

    سلام
    هر چی می خوای برای لاریجانی بنویس ولی بگو خانوادگیه و به کسی ربط نداره
    البته خداییش آدم بدی نیست ولی یه خورده عجوله و مثل برادر زنش ساده
    مسئولین بعدی بنیاد شهید یادت نره
    یا حق

  68. طاهره فتاحی می‌گوید:

    به به.
    واقعا لذت بردم. یکی دو سالی می شد که کسی با “محمود” این طوری صحبت نکرده بود.
    مشایی دیگه کیه؟ درد و بلای “محمود” بخوره تو فرق سر مشایی.
    “محمود” اگر ما را نمی بیند ایرادی ندارد. همین که کودکان ۸ساله و پیرمردهای ۸۵ ساله ی روستاهای دور افتاده او را از نزدیک می بینند, ما را بس است…

  69. حسن می‌گوید:

    با سلام
    آقای قدیانی شما هم که در لفافه حمایت تیر خودت را هم میزنی!
    اگر احمدی نژاد را با مشائی هم قبول داری دیگر اینقدر نیش نزن
    نمی گویم چون احمدی نژاد را قبول داری مشائی را هم قبول داشته باش
    منظورم این است که در جائی که با احمدی نژاد سخن میکنی نام مشائی را کنار آن نیاور . وگرنه تو نیز همان میکنی که توکلی میکند
    آنگاه که از مشائی نیز بد میگوئی نام احمدی نژاد را نیاور
    با این روش براحتی مسئله حل می شود.
    به امید آن روز که دیگر نام مشائی را در کنار نام رئیس جمهور لااقل در رسانه های اهل ولایت نبینیم
    و اما در مورد انتقاد از انتشار نامه به مجلس:
    اگه خبر خصوصی در مورد ناراحتی رهبر از این نامه دارید که بنده تسلیم هستم .ولی
    عزیز من مجمع با هماهنگی راس فتنه و پرسه در مه جلوی انتشار نظر رهبری را می گیرد و قانونی بر خلاف نظر رهبری میدهد . و رهبری عزیز وتو می کند .
    در این وادی نوشتن نامه نه تنها موجب تفرقه نیست که موجب شناخته شدن بیشتر منافقان میشود .و به نظر من خلاف دستور رهبری نیست. ضمن اینکه تقییر قانون اساسی چنانچه مرسوم شود بعید نیست اصول گرایانی همچون توکلی و پرسه در مه و مطهری و …. و یا خدای ناکرده در صورت قدرتگیری مجدد اصلاح طلبان سودای محدود کردن اختیارات رهبری و شورای نگهبان را نیز از طریق مجمع تشخیص مصلحت در سر بپرورانند.
    حسین قدیانی: من دکتر را منهای مشایی قبول دارم. از همان اول بد شروع کردی! این دکتر است که متاسفانه، لنکرانی و هرندی و اژه ای و… در سطحی دیگر مصباح یزدی و… در سطحی دیگر حتی بذرپاش را فدای جریان انحرافی مشایی کرده است. اتفاقا درباره همین نامه، هم مجمع و هم دکتر بر خلاف نظر رهبر عمل کردند! جفت شان! از مجمع شاید انتظاری نباشد ولی آیا از دکتر هم نباید بیش از این انتظار داشت که بر خلاف امر رهبر، اختلافات مسئولان را جلوی چشم مردم نیاورند؟! حرف در این باره زیاد است؛ بگذریم!

  70. سعید-ه(مجنون) می‌گوید:

    سلام
    من هم بازی
    یا علی

  71. فاران(نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    به این میگن یه انتقاد “حکومتی”داداش فکر کنم شما غیر از راهپیمایی ها بازم ساندیس جمهوری اسلامی میخورید که اینقدر طبعتون در انتقاد لطیفه…..

  72. طاهره فتاحی می‌گوید:

    راستش عکس ها و مکث های شما در مصاحبه با آقای “صفار” خیلی به دلم نشست. دوست نداشتم که زود فراموششان کنم. که نتیجه اش شد این:
    http://s26.aks98.com/files/78312978420234805072.zip
    البته من کاملا امانتداری را در انتقال صحیح جملات و کلمات شما (حتی ویرگول ها), رعایت کردم.
    دیگه ببخشید اگر ایرادی دارد. همین قدر بلد بودم…
    😉
    حسین قدیانی: عالی بود. ممنون از شما.

  73. فاران(نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    بسیاری از واژه ها و عبارتها خوب و بجا بکار رفته من فکر میکنم دوستان وقتی تکرارش میکنن باعث موثرتر شدن اون عبارت میشه بطوریکه بتونه در فضای سایبر موج ایجاد کنه .خوب اینم یک قدم پیروزه…اما این متن داداش حسین بسیجیها همش “قدم رو “بود….

  74. هوشنگ از امریکا می‌گوید:

    آقای قدیانی در انتهای خواندن این متن تنها جیزی که به ذهنم خطور کرد این جمله بود که خدا بکشدت و خون بهایش را هم خودش بدهد . انشااله
    آقا جای این متن این روزها خیلی خالی بود .

  75. یار دبستانی می‌گوید:

    السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
    خدا قوت بسیجی. اصلا به خاطر همین نوشته های کولاکته که بالاسر امام رضا (ع) بین این همه آدم و دوست و رفیق و ملتمس دعا میای به ذهن آدمی مثل من سراپا تقصیر.
    چند روزی است “تف به ریا” آمده ام مشهد ،به وطنم. دلم برای نوشته هایت تنگ شده بود که امروز صبح یعنی الان دوشنبه ساعت هفت و بیست و پنج دقیقه سری زدم و این بار هم مثل همیشه “سرزده سر زده”.
    حسین آقای عزیز به قول خودت که به دکتر میگی بوی خامنه ای می دهد برای همین دوستش داری بگذار یک بار صمیمی تر از همیشه با اینکه از نزدیک رو به رو نشده ام ولی دوستت دارم چون بوی بچه بسیجی های دهه ۶۰ را می دهی بوی عموی شهیدم را.
    کوتاه سخن اینکه آخر ماه صفر یعنی آخر یک فصل عزاداری برای حسین و … یعنی اینکه هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله.

  76. امین 2060 می‌گوید:

    سلام
    حرف دل ما بود
    عالی بود
    ولی ان شاءالله که حاج محمود هم این متن رو بخونه
    یا علی

  77. فدایی حضرت ماه می‌گوید:

    سلام به حاج حسین قدیانی و تمام ستاره های حضرت ماه
    ۱۲ بهمن سالروز ورود پرافتخار حضرت امام خمینی (ره) را به تمام شما ستاره های حضرت ماه تبریک و تهنیت می گم .

    ای نور چشم ملت ایران خوش آمدی ای یوسف عزیز به کنعان خوش آمدی
    دیدی که چشم مردم ایران سپید گشت یعقوب وار، در غم هجران خوش آمدی

  78. خاک پای بسیجیا می‌گوید:

    سلام برادرم
    عالی بود
    حسابی کیف کردم
    انشاالله دکتر همیشه پشتیبان ولایت بمونه و ما حامیانش باشیم.
    یا علی
    التماس دعای زیاد فرزند شهید

  79. فدایی حضرت ماه می‌گوید:

    ای خال لب دلدار گرفتارترین
    یار را از همه عشاق خریدارترین

    خاک در سیطرۀ سلطۀ نامردان است
    خیز ای رند می آلودۀ عیارترین

    قصۀ عشق تو منظومۀ تکرار گل است
    ای گل از شوق تماشای تو پر بارترین

    روی برتافتی از فتنۀ تزویر و ریا
    از زبازار جهان از همه بیزارترین

    آه از این چشم به خون خفتۀ عشاق تو! آه
    آه از آن چشم به هم بستۀ بیدار ترین

    آه از وقت پریشانی دسوختگان
    آه از ابر غم سوگ تو – آوارترین

    ای سر از زمزمۀ مستی منصوری، مست
    دار افراشته بر قامت تو، دارترین

    «خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم»
    پیش از آن کاین تن دلمرده شود خوارترین

  80. علیکمال می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    با اجازه شما در مورد دل نوشت جدیدتان چند نکته به نظرم رسید که عرض میکنم.
    آیا فکر میکنید که اگر دکتر، در خفا به نمایندگان مجلس نامه می نوشت به همان شکل میماند و آشکار نمیشد؟ پسه چه بهتر که آشکار نوشته شد.
    اما اگر این نامه ها نوشته نشود و قوانین و حدود اختیارات دستگاه ها مشخص نشود آیا ما اطلاعاتمان در این موارد تکمیل می شود؟ آیا ما میدانستیم که اختیارات مجمع تا چه حدودی است؟ آیا…..
    این کار سر و کله زدن با رؤسای قوای دیگر نبود، هشدار به رئیس مجمع بود و البته گله ای کوچک از دو قوه دیگر که چرا همراهی با کسی که بر خلاف نظر امام خامنه ای کاری انجام می دهد.
    چه کسی گفته که همه تذکرات و اشکالات و شکایات در خفا انجام شود؟ ما میبینیم که امام خامنه ای تذکری به مجمع تشخیص میدهد، ولی رأی نهایی مجمع چه میشود؟ همان که نباید.
    اینجاست که امام خامنه ای به صورت کتبی و علنی امر میفرمایند. چرا؟ برای اینکه ما بفهمیم رأی مجمع در تقابل صریح با فرمایشان امام خامنه ای است. حالا باید یکی پیدا شود که برای ما توضیح دهد مگر رأی مجمع چه ایرادی داشت؟ اینجاست که نامه دکتر راهگشا میشود. که البته اگر در خفا بود ما هرگز متوجه نمیشدیم، (هرچند خیلیها هنوز متوجه نشده اند) و حرف دشمنان که میگفتند: باز هم خودرأیی و دیکتاتوری.
    در مورد آیت الله مصباح و نظرات ایشان باید بگویم که حق کاملا با ایشان است، ولی هیچ کس نمیتواند ادعا کند که از دکتر به آیت الله مصباح نزدیک تر است،‌این را کسی میگوید که در قم ساکن است و از ارتباط دکتر و آیت الله کاملا مطلع است. ولی این دلیل نمیشود که مثلا از مشایی انتقاد نکرد، اصلا از کجا معلوم که مشایی یک جور سرکار گذاشتن دشمنان نیست؟ از کجا معلوم که مشایی برای دوری دشمنان از طرحهای بزرگی مثل هدفمندی یارانه ها نیست؟ به این ترتیب که دشمنان و بدخواهان داخلی و خارجی مشغول حرفهای مشایی میشوند و کارها راحت تر انجام می شود.
    اصلا چه کسی گفته که رئیس جمهور یک مملکت باید فقط کار کند؟
    باید در کنار این، آگاهی و اطلاعات ملتش را بالا ببرد و هزار کار فرهنگی دیگر …
    در جایی شنیدم که از دکتر انتقاد شده بود که فقط کیهان میخواند، اما حالا متاسفانه میشنوم که خودی ها به او می گویند چرا کیهان نمیخواند!!!
    یک دوستی می آید و با نامه ای سرگشاده به دکتر انتقاد می کند که چرا نامه سرگشاده نوشته ای؟ نمیشد این را در خفا به دکتر گفت؟
    چند نماینده مثل توکلی می آیند و با نامه سرگشاده میگویند چرا نامه سرگشاده؟
    و حالا متاسفانه ما هم حرفهای آنها را تکرار میکنیم.
    زیاد حرف زدم، سرتان را درد آوردم، حلالم کنید
    فقط میتوانم بگویم: خدایا بصیرت ما را زیاد کن
    حسین قدیانی: برادر عزیز! بهتر است با اطلاعات دقیق ابراز نظر کرد؛ ۱- “من کیهان نمی خوانم”، جمله ای بود از خود دکتر، نه من. ۲- متاسفانه مشایی، به جای دشمنان، فعلا که دارد دوستان را سر کار می گذارد! ۳- مقایسه دل نوشت من با نامه دکتر، قیاس درستی بود؟ آیا درست است یک هفته بعد از تذکر سفت و سخت “آقا” به روسای قوا مبنی بر حفظ وحدت، دکتر همچین نامه ای را عمومی کند؟! من که این حرف ها را در پست اصلی ننوشتم اما آیا درست است که احمدی نژاد با این کار خود باعث شود که رهبر به ایشان بگویند؛ “بعد از آن تذکر من به شما، انتشار این نامه به شکل عمومی، درست نبود و… بود”؟! ۴- چرا دکتر این همه اصرار دارد که گرد دولت را از وجود نیروهای مخلص و حزب اللهی خالی کند؟! چرا هر کس با مشایی نیست، باید از گرد دولت، طرد شود؟! چرا دکتر این همه اعتماد می کند به آدمی که حجاب را امر شخصی می داند؟ لطفا مرا با توکلی مقایسه نکن اما این را بدان، برای من احمدی نژادی عزیز است که مورد حمایت رهبر باشد. هر چه این حمایت بیشتر باشد، عزیزتر است و اگر روزی این حمایت برداشته و یا کمرنگ شود، لحن سخن ما هم عوض می شود. آن وقت اصلا برایم مهم نیست که در راه دفاع از ولایت فقیه، و نه ولایت مشایی، چون شمایی، مرا تکرار مکرر احمد توکلی یا علی لاریجانی بخوانی!… و در نهایت خیلی حرف ها هست که فعلا مجال زدنش نیست. من الان حمایت از دولت را وظیفه خود می دانم اما جای گلایه از دکتر، با آن توقعی که ما از ایشان داشتیم، متاسفانه یکی ۲ تا نیست! دکتر، فرمان ماشین دولت را دست بد کسی داده است!

  81. عون می‌گوید:

    آخر جذبه است آقا….
    جان و دل است آقا….
    یار امام زمان است آقا….
    بوی عطر یار است آقا….
    خمینی ۲۰۱۱ است آقا…
    قربان وجودش و صافیش….
    جانها به فدای خامنه ای، کانون نفرت دشمنان خدا….

  82. صدرا می‌گوید:

    از اونجایی که دفعه ی پیش اسم ما رو سانسور کردی!!! ما هم اسممون را عوض کردیم.

    اشکم دراومد بعضی وقتها مطالبی از این دست باید برایمان یادآوری شود، هدفمان از رأی به دکتر و خیلی چیزهای دیگر من هم مثل بقیه از صدقه سر پیروزی دکتر یک دوره قرآن خواندم چون نذر کرده بودم برای پیروزی اش

    باید گاهی به حرفهایی که می زنند خوب فکر کنیم اینکه دکتر آغازگر فتنه ی بعدی است با چه ملاکی گفته شده است صرف تحلیل یکسری انسانی که مهمترین وظیفه شان را کوبیدن دکتر می دانند؟؟؟

  83. امیر حسین می‌گوید:

    با سلام و تشکر از مطلب امشب-آقای قدیانی چرا با آقای مشایی مصاحبه اختصاصی انجام نمیدهید؟
    حسین قدیانی: برای آقای مشایی، خوشبختانه وقت ندارم.

  84. مجتبی قره گزلو می‌گوید:

    سلام حاج حسین
    تقریبا همیشه مطالبتو میخونم ولی اولین باره که دارم نظر میزارم
    همیشه حرفایی که تو دل بچه حزب اللهیاست رو میزنی
    داداش این مطلبتو خودت شخصا برسون به دست محمود عزیز،بهشم بگو یادته اومدی هیئت حاج منصور گفتی:”به من میگن تو چرا میری تو جمع این هیئتیا،میخوام از اینجا به همشون بگم من یه تار موی اینارو به صدتا مشاورو… نمیدم”.پس چیشد؟ما سی شب ماه رمضون مسجد ارک و هر هفته سه شنبه صنف لباس فروشا منتظرتیم تا بلکه یبارم که شده بعد از انتخابات بیای ولی تا امروز تو هیچ هیئتی ندیدیمت و نشنیدیم رفته باشی؟نمیخوای حرف کسایی که از مشاورو معاون برات عزیز تر بودن و بشنوی؟؟؟؟

  85. مسافر88 می‌گوید:

    سلام علیکم
    خداقوت

    ولی یاور امام زمان بصیرت دارد، می داند الگویش حسین است و هدفش خدا، فراموش نمی کند ماموریتش اسلام است و زنده ماندن آن، حالا به هر قیمتی که باشد حتی به قیمت خون، حتی به قیمت نفس…

    اللهم صل علی محمدوآل محمدو عجل فرجهم
    التماس دعا

  86. شرمسار می‌گوید:

    سلام برادر.این همه وقت گذاشتی این همه نوشتی ،دوط اینو میگفتی بس بود دیگه:
    اقا محمود کسی که دنیا رو بهم ریختی و شعله این انقلاب و تو دنیا شعله ور کردی و ایران و هم تو همه زمینه ها ۱۶ سال انداختی جلو و سرباز ولایت هستی ، جون مادرت این مشایی و روشو کم کن.
    همین دو خطو مینوشتی و والسلام .

  87. علیکمال می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    ………………….
    حسین قدیانی: بدم می آید الکی دوست دارید بحثی را کش بدهید!

  88. م.طاهری می‌گوید:

    آنقدر از دل بر آمده بود این سخنان صریح و صمیمی که دوست داشتم تمام نشود

    جان کلام ما :
    “احمدی نژادی عزیز است که مورد حمایت رهبر باشد”

  89. تنها می‌گوید:

    داداش حسین چرا همش از خواص بی بصیرت حرف میزنیموازشون میترسیم تا وقتی عوام ما با بصیرت اند خواص بی بصیرت و البته نفهم هیچ غلطی نمیتونند بکنند.
    (البته پیشاپیش از لحن بی ادبانه ی کامنتم در جمع پاک بچه بسیجی ها عذرمیخوام.)

  90. از این نگذر می‌گوید:

    حسین قدیانی: ممنونم از ابراز احساساتتون- قصد دارم این بار در زندان ادامه ی نامه ها رو بنویسم!!!!!

  91. دختر آسمونی می‌گوید:

    خدا قوت … آقای احمدی نژاد

    للحق

  92. بشیر می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی

    این متنو که خوندم (البته بخشیش) به حالا به بصیرتت آفرین از ته دل گفتم
    وقتی که دیدم مسئله اصلی و فرعی که حضرت ماه فرمود درست تبیین کردی
    همه ی متنهاتون رو خوندم اما این یکی یه جور دیگه به دلم نشست
    دکتر عزیز سردار سپاه سید خراسانی -فاتح قدبس شریف خواهد بود ان شاءالله پس به انتخابش اعتماد کنیم مشایی یه مهره در دست دکتر است که هرجا نیاز باشه باید فداکاری کنه از آبروی خودش مایه بگذاره
    به دکتر عزیز اعتماد کنیم و اعتماد کنید

  93. سایه بون می‌گوید:

    (( هجوم تبلیغات معاویه، در سه منطقه کوفه، ساباط و میدان جنگ به طریقی بود که یاران و سپاهیان حسن بن علی(علیه السلام) قافیه را باخته بودند و کار جنگ را تمام شده میدانستند، به همین علت بود که بسیاری از ادامه جنگ سر باز زدند و عده ای دیگر نیز خود فروشی کردند و به سپاه معاویه ملحق شدند و اینچنین شد که عده کمی با امام ماندند….))

    ماجرا برای زمانیست که سپاه امام حسن (علیه السلام) در مقابل سپاه معاویه قرار گرفته و تقریبا این رویارویی به نقاط پایانی خود رسیده است؛

    و معاویه نه تنها در سپاه امام که بل در همه ی قلمرو حکومت اسلامی شایعه ی صلح را پخش نموده است.

    جاسوسان و کارگزاران معاویه همه جا را پر کرده بودند که چه؟ که ابامحمد با معاویه مذاکراتی راجع به صلح انجام داده؛ و این درصورتی بود که تا آن روز حتی یک کلمه هم بین دوطرف سخنی راجع به صلح مبادله نشده بود. وشاید بتوان یکی از عوامل پیروزی معاویه را – البته به ظاهر- همین تبلیغات مسموم بر شمرد.

    وقتی جملات بالا را می خواندم به یاد انتخابات سال گذشته افتادم:

    تبلیغات جناح مخالف به حدی بود که من و دوستانم قافیه را باخته بودیم، اعتقادمان بر این بود که به حق هستیم، اعتقادمان برآن بود که جناح مخالف باطل است، اما تبلیغات به حدی شده بود که واقعا احساس می کردیم، جناح مقابل رای می آورد و شاید با اختلاف بالایی هم رای بیاورد.

    خب اما بالاخره خدا خواست و جناح مقابل رای نیاورد و دست به اغتشاش هم زد و معتقد بود که در انتخابات تقلب صورت گرفته است.

    وقتی نگاه به هجوم تبلیغات درانتخابات سال گذشته میکنم برایم هضم و درک جمله بالا راحت تر می شود. و با خودم فکر میکنم که اگر همین گروه در زمان امام مجتبی (علیه السلام) بودند شاید امام را محکوم می کردند که در جنگ تقلب کرده و دست به شورش و اغتشاش می زدند، چه بسا که در همان زمان همین اتفاق افتاد و بر علیه امام عزیز شورش کردند و سجاده از زیر پا یش و عبا از دوشش کشیدند و اسباب و اثاثیه اش را به غارت بردند و خنجر به پایش فرو کردند…

    البته آن زمان حرفی از تقلب به میان نیامد، اما مهم نفس اغتشاش باطل بر علیه حق با مواضع و شمشیر حق است که حاصل شد…

    و من باز به این جمله می رسم که تاریخ همیشه در حال تکرار است.

  94. مسعود می‌گوید:

    مچ بندش رو تو سفر استانی به سمنان تو دست راستش تو مسیر حرکت به ورزشگاه دیدم ولی زمانی که به ورزشگاه رسید دستش نبود.
    فکر میکنم نمیخواست مردم بفهمن که دستش درد میکنه.چون میدونست ناراحتی خودش ناراحتی ما هم هست.
    شعار من:”ما از آوینی دات کام ، قدیانی دات آی آر رو باز میکنیم”

  95. سید الیاس می‌گوید:

    دم شما گرم که از مظلومیت دکتر گفتید

  96. خادم انجمن اسلامی" دانش آموزی"(ستارک حضرت ماه) می‌گوید:

    فکر نمیکنم با تذکر دادن قوا به هم مبنی بر رعایت قانون اساسی خدشه ای به این وحدت!!!کنونی وارد بشه!البته اگر نظر رهبر عزیز اینطوره که هیچ ولی در غیر اینصورت به نظرم دکتر هشداری داد به همه ی ما که حواسمون بیشتر از اینها جمع باشه!
    حسین قدیانی: بعد از “که هیچ”، دیگر نباید چیزی می نوشتید!

  97. صبا می‌گوید:

    سلام
    به نظر شما درست است که در ایام الله دهه فجر که مردم سرشار از شور و نشاطند بعضی یاد استیضاح وزیر و … بیفتند. بهتر نیست در این ایام فضایی آرام ساخت و خاطرات انقلاب را دوباره مرور کرد تا درسی برای آموختن مبادا جامانده باشد. امروز که جهان عرب بیدارتر شده و شجاع تر بهتر نیست به خاطر اسلام اختلافات داخلی مان را که در برابر هدف مقدس ظهور کم کوچک نیست کناری نهیم و در دوستی با عشق به کمک برادران مسلمان بشتابیم.
    گویا شیطان همیشه بیدار است لحظه ای با خود بگوییم شاید این درد اسلاممان که گاهی بی وقت می گیرد همان ترفند شیطان باشد که نمی خواهد ما هدف اصلی اسلام ومسلمان را ببینیم.
    امروز به عقل ناقص من امام زمان شاید بیشتر از هرچیز به کمک مردم به پاخاسته برای رهایی از زیر یوغ ظالمینند.
    حسین قدیانی: کار مجلس به نظر من اشتباه بود.

  98. محمد می‌گوید:

    در جواب علی کمال گفتی که ۱-من روزنامه کیهان نمی خونم رو خوددکتر گفته!!!دیدی تحت تاثیر توکلی و امثال ایشانی؟؟چون در آن جلسه دکتر گفت که من وقت نمیکنم کیهان و شرق بخونم که با این حجم عظیم کاری دکتر عزیز واقعیتی انکار ناپذیره
    ۲-گفتی مشایی فعلا به جای دشمنان داره دوستان رو سر کار میذاره!خوبه خودت در همین نوشته ات اعتراف کردی که همه فعلا گیر الکی به دکتر میدن؛ خوب باید همین به اصطلاح دوستان!!!که از صدتا دشمن بدترن سر کار برن
    ۳-میشه بفرمایید این حرفی رو که از آقا نقل کردین از کی شنیدین؟؟؟از شریعتمداری طرفدار لاریجانی یا از صفار طرفدار قالیباف؟؟؟در انتخابات نهم!!!اون موقعی که من یه لاقبا بین دوستان بحث میکردیم که اگه شهردار اون موقع؟ کاندیدای ریاست جمهور نشه دیگه به هیچ عنوان در هیچ انتخاباتی شرکت نمیکنیم اقایون داشتن دو دوتا چهارتا میکردن که بین قالیباف و لاریجانی طرفدار کی باشن که ادعای روزنامه مردمی شون گوش ملت رو کر کرده؟بعد ازیه مدت کل کل به این رسیدن که به صالح مقبول رای بدن بهتره تا به اصلح نامقبول که بازم اشتباه کردن ؟؟؟
    از همین عشق شما شریعتمداری؟؟۲۲بهمن پارسال پرسیدن که چرا شما علیه رییس مجلس
    کوچکترین موضع گیری انتقادی نمی کنین؟! علیرغم اینکه (به خصوص تا اون روز) مواضعش در جهت حمایت از فتنه بود! جوابی داد که به نظرم منطقی و قابل درک بود. گفت:نمی خوایم جبهه جدیدی باز کنیم. اما امروز احساس می کنم اون فقط یه بهونه بوده!! کیهان و شریعتمداری چه طور به این بهونه کوچکترین انتقادی علیه لاریجانی ها نمی کنند، اما به راحتی علیه خدمتگزارترین و محبوبترین دولت پس از مشروطه (به فرموده امام خامنه ای سایه اش مستدام) مرتب مقاله می نویسند؟!(نامه رییس جمهور)
    در پایان از اینکه اسم بن عمر استفاده میکنی کمال تشکرو ازت دارم که البته بهش بیشتر بن یزید میاد که به خاطر همین لفظ زیبا و نکته سنجیت ممنونتیم
    حسین قدیانی: بالاخره گفتند کیهان نمی خوانم دیگر! من تحت تاثیر توکلی نیستم، شما تحت تاثیر بحث زیادی هستی! آیا کیهان و شرق برای دکتر نباید فرق داشته باشد؟! کیهان ارگان کجاست و شرق، ارگان کجا؟! چون برخی علیه مکتب ایرانی و حجاب، امر شخصی، موضع گرفته اند، شده اند آدم خواص بی بصیرت؟! شریعتمدار و صفار و من و خیلی های دیگر، آدم رهبریم؛ نه آدم قالیباف و لاریجانی و مشایی و حتی احمدی نژاد! برای ما معیار، رهبر است که به دکتر نامه نوشتند این فرد باعث اختلاف میان دوستان شما می شود و دکتر، به حرف “آقا” متاسفانه گوش کردند و نکردند! الان مشایی، معاون اول نیست، اما رئیس دفتر هم نیست؛ وزیر عزل و نصب می کند! اینها گلایه ما به دکتر است! من یک حرف دارم؛ اگر روزی میان شریعتمداری و هرندی با رهبر، جدایی ببینم، حتما رهبر را انتخاب می کنم اما شما چه اصراری هست که میان راه جدای مشایی و رهبر، از مشایی دفاع می کنی و سربازان آقا را، آدم خواص بی بصیرت می خوانی؟! آن زمان که کیهان داشت از خواص بی بصیرت فتنه ۸۸ انتقاد می کرد، شما داشتی از مشایی، حمایت می کردی و ندیدی این طرف را. دکتر، رل را به آن کسی داده که رهبر، عامل اختلافش خواند. با این همه حمایت از خوبی های این دولت بر ما فرض است، اما چون دکتر وقت خواندن بولتن های مشایی را دارد و وقت خواندن کیهان را نه، ما هم متاسفانه مجبوریم و ناچاریم همه تخم مرغ های خود را در سبدی نگذاریم که مشایی برای آینده اش، خواب های خوش دیده است. دکتر، روزی میان ولایت مشایی و ولایت فقیه، ناچار است، یکی را انتخاب کند… این روزها سئوالی برایم پیش آمده: چرا عده ای روی مشایی بیش از دکتر و به دکتر بیش از رهبر تعصب دارند؟!… چرا عده ای تاب نقد ما به مشایی را ندارند ولی تاب نقد مشایی به مکتب اسلام و حجاب و ولایت فقیه و… را دارند؟!… و چرا در برابر هجمه سران کفر و نفاق و فتنه به اصل ولایت فقیه، آنقدرها حساس نیستند که در برابر مخالفان مشایی، احساس مسئولیت می کنند؟!… و اما چون دوست ندارم مشایی بیش از این عامل اختلاف شود، دیگر چنین کامنت هایی تایید نمی شود.

  99. محمد حسن می‌گوید:

    با سلام
    وزیر راه هم که توسط مجلس کله شد. در جلسه هم فقط مخالفان صحبت کردند و هیچ موافقی صحبت نکرد. شاید این هم در راستای همان حرکات مخالفین دکتر باشد.

  100. سید رضا می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین عزیز،
    با اینکه این موضوع بی ربط به مطلب بالاست ولی هرچه گشتم نشد
    لطفا مقاله “دکتر شریعتی در کربلای ۵” را در سایت بگذارید یا اگر جایی در اینترنت هست،معرفی کنید.
    ممنون
    یا علی

  101. گمشده می‌گوید:

    سلام علیکم
    اینبار قلمتون استوار تر از همیشه.
    چه عجب بالاخره یکی پیداشد که به یاد داشت زحمات دکتر را.
    مشایی را کمرنگ دید و دغدغه های رئیس جمهور ، برای مردم را پر رنگ دید .
    چه زیبا به قلم کشیدید که اصولگرا، را به جناح راست تبدیل کردند .
    چه بسا که دیگر حتی در مجلس هم خبری از اصولگرایی نیست !
    محمود احمدی نژاد نماینده ی حزب الله است نه اصولگرا……
    داغ دلمان را تازه کردید
    که اگر ماهم بخواهیم ادامه دهیم یک سایت هم کم است چه برسد به یک نظر….
    به امید ظهور دولت یار
    التماس دعا
    یا حق
    حسین قدیانی: متاسفانه تا از دولت و دکتر دفاع می کنی، جریانی در کامنت ها پیدا می شود که گمان برده ما به مشایی هم بدهکار هستیم و دنبال سهم مشایی در این وسط می گردد! این را بی ارتباط با نظر شما گفتم. مرتبط با نظر شما اشاره می کنم به همین متن در رابطه با این موضوع که دکتر نامزد جریان اصولگرا هست یا نیست! آن بند را یک بار دیگر بخوانید.

  102. گمشده می‌گوید:

    ببخشید نظرم دوبار ارسال شد.
    اشتباه از سیستم بود.
    اما راجع به اینکه گفتم دکتر احمدی نژاد نماینده حزب الله است قصد جسارت به متن شما نبود.
    بلکه منظورم این بود که اصولگرا را با رفتارشان زیر سوال بردن .
    اصولگرایی اصل همان پیرزنی است که شما گفتید نه بعضی از نمایندگان…..
    به امید ظهور دولت یار
    التماس دعا
    یا حق

  103. حامد می‌گوید:

    سال ۸۴ یادش بخیر تو ستاد دکتر همه روزه بودن ولی تو ستاد راس … دیسکو بود اون هم از نوع مختلط ما دلمون برای اون دکتر خیلی تنگ شده …

  104. مهدی می‌گوید:

    سلام اگر متن یک مقدار کوتاه تر نوشته میشد بهتر بود
    سیداحمد: برادرم! گاهی داداش حسین، مطلب ۱۰ خطی می نویسد و گاهی متن طولانی. تنبل بودن شما دلیل خوب و یا بد بودن مطالب داداش حسین نیست. داداش حسین در نوشتن، به شدت، قرآنی هستند؛ آیا سوره آل عمران به کوتاهی سوره ناس بود، بهتر بود؟!

  105. محسن می‌گوید:

    سلام /

    ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم

    در ره عشق جگردار تر از صد مردیم

    هر زمان بوی خمینی به سر افتد ما را

    دور سید علی خامنه ای می گردیم

    دهـــــــه فجـــــــــــــــــــــــــــــر مبـــــــــــــــــــــارک [گل]

    یاعلی [گل]

    به روزم برادر!

  106. سرور می‌گوید:

    واقعا علی لاریجانی اصولگراست؟ اصولش چیست؟

  107. محمدحسن می‌گوید:

    داش حسین جمعه رو بچسب که آقا میاد!

  108. کاووس می‌گوید:

    خوب نوشتی داداش . لاریجانی رو جوری بنویس که….. !! بد جوری خون به دل شدیم از دستش !!

  109. میلاد پسندیده می‌گوید:

    “چرا عده ای تاب نقد ما به مشایی را ندارند ولی تاب نقد مشایی به مکتب اسلام و حجاب و ولایت فقیه و… را دارند؟!”

    چقدر زیبا… مروارید است حرف نیست… حرفی هست؟!!

  110. بیچک می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت
    هنوز کامل نخوندمش
    تا اینجاش که اشک تو چشام جمع شد

  111. ریحانه می‌گوید:

    سلام جد غریبم…غریب تراز هرغریب…

    سلام مزاربی چراغ…تربت بی زائر…بهشت گمشده…

    چشمان معصوم…بازوان مظلوم…زبان ستمدیده…سلام سینه شعله ور…جگرسوخته…

    چطور باور کنم تشییع غریبانه تو رادر هجوم بی امان نفرت و کینه…

    یابن الحسن تسلیت ذریه اش رابپذیر
    سلام ودرود بر داداش حسین بزرگوار…خداقوت…تسلیت میگم رحلت پیامبر ص و امام حسن مجتبی ع رو…التماس دعا دارم ازتون…یا علی.

  112. سید حامد می‌گوید:

    نماز جمعه این هفته به امامت حضرت ماه
    حضرت مهیا کارا را تنظیم کنید وقت دیدار نزدیکه

  113. سیداحمد می‌گوید:

    شیعه یعنی اشک. یعنی سکوت. یعنی فریاد. یعنی داد. یعنی غم در دل و تبسم بر صورت. یعنی بصیرت. یعنی ولایت پذیری.

    به به
    احسنت…

  114. سید مرتضی می‌گوید:

    این و آن رفتنی هستند تنها عشق است که میماند.من افتخار میکنم آری خدا کند جانم فدای حضرت سید علی شود…

  115. آیدا.. می‌گوید:

    یاراحم العبرات
    بعدازخوندن این نوشتتون…یاداین شعرافتادم …شاعرش یادم نیست!

    از دوری تو غمین و نالان هستیم
    وز کرده ی خود کمی پشیمان هستیم
    اصلیت ما را تو اگر می پرسی
    از کوفه ولی مقیم تهران هستیم
    ما لشکری از سلاح روسی داریم
    در دوز و کلک رگ ونوسی داریم
    هر جمعه که شد بیا که ما منتظریم
    این هفته فقط نیا عروسی داریم
    از جور زمانه ما شکایت داریم
    اندازه ی کوه و صخره حاجت داریم
    ما مشکلمان گرانی و بیکاریست
    آقا به نبودنت که عادت داریم
    ما قیمت روز ارز را میدانیم
    معیار بهای بورس در تهرانیم
    فعلا دوسه روزیست هوا پس شده است
    هر روز دعای عهد را میخوانیم
    صد موعظه کن ولی ز تسلیم نگو
    از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو
    آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط
    از آنچه که ما دوست نداریم نگو!!

    یامهدی فاطمه التماس دعا

  116. اکبر می‌گوید:

    نماز جمعه این هفته ی تهران به امامت امام خامنه ای ۱۲ساعت تو راهیم به عشق راهبرم و رهبر و اماممون.

  117. سیداحمد می‌گوید:

    به بهترین نحو ممکن حرف دلمان را بیان کردید،
    احسنت به شعور و درک بالائی که دارید.
    داداش جانم تک تک نکاتی را که مورد اشاره قرار دادید مهم بود و چقدر ظریف به این نکات مهم پرداختید.
    خیر دنیا و آخرت نصیبتان که چراغ راهی مهم را برای دوستان روشن میکنید.

    دوستانی هم که در کامنتها اما و اگر هائی وارد کردند! بدانند آقای قدیانی به هیچ وجه حرفی را که در صحتش شک داشته باشند بیان نمیکنند.

    ممنون بابت این متن با ارزش.

  118. سید مرتضی می‌گوید:

    آقای قدیانی ی خاطره میخواستم براتون بگم و مقایسه رو به عهده خودتون بزارم:
    در دور انتخابات سال ۸۴ ما برای تبلیغ به ی سری از روستاها رفتیم.ی روز تو ستاد مردمی به معنای واقعی! نشسته بودیم ی آقایی اومد داخل و گفت که من میخوام پول شام شما رو تقبل کنم.ما به همدیگه نگاه میکردیم.واقعا کار کردن تو اون فضا به انسان قوت و قدرت میداد.تو سال ۸۴ بخاطر اینکه ی سری ها احتمال برنده شدن احمدی نژاد رو کم میدونستن به سمت های دیگه رفتن بخاطر همین فضای خالصی بوجود اومده بود.
    اما سال ۸۸:
    بعد از ۴ سال حتی شناخت دوست و دشمن مشکل شده بود.ی سرس ها اومده بودن که آدم با خودش میگفت …بماند.

  119. سیداحمد می‌گوید:

    پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۲۱:۴۰
    تعداد افراد آنلاین: ۲۶ نفر

    ماشالله حزب الله
    داداش حسین بی همتای بسیجیها فـــــــــــــــــــــــــــــدائی داری….

  120. زینب می‌گوید:

    با تشکر از طاهره فتاحی

  121. چای پولکی می‌گوید:

    مشایی رو تو زنگ تفریح مبارزه، باید گوشمالی داد.

    فعلا…..

    دکتر هم به امید خدا ان شاءالله، این یه خورده . . . رو هم کنار می ذاره و میشه مثل قدیما.

    هر چی باشه هم دعای خیر مادران شهید و هم دعای خیر ایتام و محرومین دنبالشه.

  122. ناشناس می‌گوید:

    سلام داداش حسین عزیز .
    همیشه از نوشته هاتون لذت می برم و خانواده رو هم در این لذت شریک می کنم .
    میون همه ی ستاره ها ، محمود آقای احمدی نژاد سوپر استاره . خدا حفظش کند .
    راستی وبلاگتون خیلی قشنگ تر شده .
    یا علی

  123. علی می‌گوید:

    سلام علیکم
    بازم مطالب شیوا و وزین شما ما رو ذوق زده می کنه!
    حاج حسین منتظر دیدار شما در وب حقیر هستم
    التماس دعا
    یاعلی مدد

  124. رامیان می‌گوید:

    سلام

    بیتعارف میگم؛
    اقای قدیانی این نوشته یکی از دلنشین ترین نوشته هاتون بود.
    خدا قوت .

    منتظرم
    یاعلی

  125. امین عرب می‌گوید:

    سلام
    تا نیمه خواندم متن را!
    از این قسمت خیلی خوشم آمد:
    محمود! جناح چپ، ولایت فقیه را نمی خواهد؛ صد رحمت به این جناح، که جناح راست، ولایت فقیه را فقط برای اشرافیت خود می خواهد. یکی در کربلا رسما به ندای “هل من معین” حسین، “نه” گفت و دیگری گفت: من با حسین، همه جا همراهی می کنم، جز کربلا. این دومی آزاردهنده تر است؛ نیست؟!
    پ.ن:هیچ حزبی معتبر نیست جز حزب الله بنابر این ما نه اصولگراییم نه اصلاح طلب.
    پیشنهاد۱: لطفاً در مورد قوه ی قضائیه هم مطلب بنویس ، به نظر من مهمترین بخش یک جامعه ی اسلامی و مخصوصاً شیعه بخش قضایی آن است که اگر مشکلاتش کاملاً رفع گردد نه مفسد اقتصادی داریم و نه اوباش که بدن ملت را بلرزانند و اینکه طبق فتوای اکثریت علما مفسد فی الارض سریعاً باید اعدام شود زیرا خوردن و آشامیدن و نفس کشیدنش حرام است اما وقتی بعد از دو ماه یک مفسد فی الارض که جرمش بر هیچ کس پوشیده نبود اعدام میشود ، مسئولان قضایی خوشحالند که زود به کار این مفسد رسیدگی شده. جالبتر اینکه قاضی دادگاه این فرد نمیتواند جواب نهایی دهد و پرونده اش به دیوان عالی میرود!!!
    پیشنهاد۲: رئیس قوه ی مقننه را نقد کن لطفا…

  126. انتظار زیباست می‌گوید:

    انشالله هرکس به اسلام و انقلاب خدمت می کند با آقا رسول الله محشور شود وهر ناکسی به اسلام و انقلاب ضربه می زند به راه راست هدایت؛ و اگرهدایت نشدنیست رسوای عالم گردد.
    http://up.iranblog.com/images/pn126fjzccq1rbks4101.jpg
    استقبال از ریاست جمهوری ـ ورزشگاه شهید عضدی رشت

  127. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    خدا به ما رحم کرد که تو حزب الهی هستی. اگر ضد انقلاب بودی با این قلمت همه ما رو عاشق موسوی و کروبی و خاتمی میکردی. عجب قلمی داری پسر. این نوشتها کار مخ سنگ خورده تو نیست. شک نکن. قلمت با کلمات عشق بازی میکنه. اخ من چقدر دوستت دارم حسین قدیانی
    حسین قدیانی: عجب!

  128. محمد مشکاتی می‌گوید:

    ۱٫یک تمجید: نویسنده ای که بتواند در یک متن هم بگریاند هم بخنداند نتیجه می گیریم این نویسنده یک شاهکار است…..

    ۲٫ و یک نقد: در جوابیه این متن (((چرا عده ای تاب نقد ما به مشایی را ندارند ولی تاب نقد مشایی به مکتب اسلام و حجاب و ولایت فقیه و… را دارند؟!… و چرا در برابر هجمه سران کفر و نفاق و فتنه به اصل ولایت فقیه، آنقدرها حساس نیستند که در برابر مخالفان مشایی، احساس مسئولیت می کنند؟!… )))

    روزی از دکتر حسن عباسی پرسیدند که چرا شما مشایی را نقد نمی کنید.عباسی در جواب این سوال گفت این که ما نقد نمی کنیم دلیل بر موافق بودن با آقای مشایی نیست و ما برای کذب بودن این صحبت هایش جواب داریم ولی چون حرکت دولت عموما حرکت درستیه فعلا (!)کاری با هاش نداریم و در آینده حسابمون را صاف می کنیم…..

    ۳٫به قول خودتان هم تمجید می کنم هم نقد

  129. علیرضا می‌گوید:

    سلام
    از شدت خوشحالی دوباره نظر می دهم
    چون نماز جمعه ی این هفته امام خامنه ای است
    اما بعد
    دوستان، من هم با حسین آقا موافقم که
    “چرا بعضی دکتر را بیشتر از رهبر و مشایی را بیشتر از دکتر قبول دارند”
    مطمئن باشید فتنه ی بعدی مکتب ایرانی است اما دیگر سوپر فتنه هم به این جمهوری اسلامی اثر نمی گذارد
    فقط جمهوری اسلامی
    یا حق

  130. طاهره فتاحی می‌گوید:

    سلام.
    اول. بی پدر شدن امت و شهادت کریم اهل بیت را به شما و همه ی بیست و ششی ها تسلیت عرض می کنم.
    .
    .
    .
    دوم. واقعا خوشحال شدم که از کار من خوشتان آمده. قابل شما را نداشت…

  131. محمد مشکاتی می‌گوید:

    یادش بخیر….اون موقع که تازه وبلاگ را زده بودین من خیلی وقت داشتم(چه جمله بندی افتضاحی ) ….به صورت کاملا نیمه تصادفی با وبلاگتون آشنا شدم و تعریفتون را به دوستام می کردم به صورت مکرر….

    الان دیگه معروف شدین…کلاستون رفته بالا..رئیس جمهور براتون نامه می زنه….ریئس قضا در بارتون در نشست خبری صحبت می کنه…..حتی توی فیس بوک دیدم طرف یه جمله بی مربوط زده بود گفت : به قول سیداحمد پیام بازرگانی رفتم……

    ما را دیگه تحویل نمیگیری….ولی ما دوست داریم…..
    حسین قدیانی: اتفاقا نه معروف شده ام و نه کلاسم بالا رفته! هنوز هم بیشتر امضاء می گیرم تا اینکه امضاء بدهم. هر کامنت شما افتخار شما به من، امضای شما به این حقیر است. با دیدن کامنت شما و کامنت “رامیان” یاد روزهای اول قطعه ۲۶ افتادم. ممنون که برایم آن روزها را تازه کردید.

  132. سیداحمد می‌گوید:

    واقعا یاد روزهای اول قطعه۲۶ بخیر.
    چقدر دوستتون داریم داداش حسین…

    خدا حافظ و نگهدارتون باشه که اینقدر بزرگوارید؛
    انشالله با شهدا محشور بشید.

  133. محمد مشکاتی می‌گوید:

    به نام خدایی که حسین قدیانی را آفرید..

    سایت بالاترین کم براتون زحمت نکشید…..بد جوری حق به گردنتون دارند……

    به قول ما عمرانی ها یک آجر را که می اندازی بالا صد بار چرخ می خوره تا بیاید پایین..
    ولی شما چرخ نخوردین…..پایه آرمانتون چرخ نخوردین..پایه رهبرتون چرخ نخوردین….پایه منافعتون چرخ نخوردین….
    سیداحمد: داداش حسین همچین با قلمش “بالاترین” را پنچر کرد که دیگر خیلی وقت است دور و بر قطعه ۲۶ آفتابی نشده اند!

  134. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین! چرا در برابر برخی توهین های سایت های طرفدار مشایی از یک سو و سایت های حامی خواص بی بصیرت از سوی دیگر، کیهان و شخص آقای شریعتمداری سکوت کرده اند؟!
    داداش حسین: چون ولایت مدار هم هست، حاج حسین! و خوب می داند کجا و در برابر چه کسی، سکوت باید کرد… و اما بنا بر وظیفه به زودی متنی در این باره خواهم نوشت و به کیهان خواهم داد؛ متنی درباره تقوای سیاسی.

  135. سجاد می‌گوید:

    سلام بزرگوار
    خیلی از مسائل رو گفتی و روشن کردی ولی به نظرم خود دکتر راضی نباشه ما اسمش رو از کنار اسم رئیس دفترش جدا کنیم. این بریده های خبری رو می زارم. اگر تایید هم نمیکنی لااقل خودت بخون. تو این مورد فکر می کنم باید سکوت کرد تا اینکه بخوایم بگیم مشایی یه چیزه و احمدی نژاد یه چیز دیگه!!
    “به گزارش صراط رئیس جمهور پس از جلسه هیئت دولت با بیان اینکه مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور بوده و بنده نیز ایشان را فردی مؤمن به نظام جمهوری، ارزش‌های انقلابی ملت ایران، انسانی ولایی و مؤمن به خط ولایت و پاک می‌شناسم، تصریح کرد: ایشان نظر داده‌اند و بقیه نیز می‌توانند اظهار نظر کنند.
    وی ضمن بی محلی آشکار به اعتراضات علما و متدینین نسبت به جملات شرک آلود اخیر مشایی و با تاکید بر اینکه حرف مشایی و دولت یکی است و ایشان نیز همان حرف‌ها را بیان می‌کند، تصریح کرد: ایشان ادبیاتش متفاوت است به همین دلیل ما ملت ایران را ملتی مؤمن و اثرگذار می‌دانیم.”
    “وی (دکتر احمدی نژاد) گفت: حرف مشایی حرف دولت و حرف روشنی است. ما با مردم ها مشکلی نداریم. ما البته برای رژیم صهیونیستی نه ملت قائلیم و نه دولت. ما با مردمی که به دروغ آنجا برده شده و سپر بلای صهیونیست ها شده اند ، مثل مزدوران آمریکا در کشورهای آفریقایی و فقیر که آنها را با وعده پول به جان ملت ها می اندازند، مشکلی نداریم و دلمان به حال آنها می سوزد. ما حساب اینها را با شبکه جهانی صهیونیست جدا می دانیم.و می گوئیم اینها باید بروند سرزمین واقعی خودشان آزادانه زندگی کنند.”

    “مهندس اسفندیار رحیم مشایی بدون شک یکی از مورد اعتماد ترین افراد دکتر محمود احمدی نژاد است و وضعیت فعلی مهندس مشایی نشان میدهد که در هر جایی که دکتر احمدی نژاد احساس کرده باید دولت بخوبی وارد شود و تلاش و کار بیشتری صورت گیرد مهندس مشایی را مسئول آن قسمت تعیین کرده اند یعنی از جانشین رئیس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور گرفته تا نماینده رئیس جمهور در امور خاورمیانه و دبیر ویژه مناطق آزاد اقتصادی دولت . البته نکته ای که واضح و روشن است و دوست و دشمن احمدی نژاد بدان معترف اند این است که دکتر احمدی نژاد با هیچ یک از دوستان و نزدیکان خود عقد اخوت نبسته و تنها ملاک ایشان برای حضور افراد در دولت و دادن مسئولیت به آن ها اعتماد و اعتقاد و کارایی افراد است که مشاغل حساس فعلی مهندس مشایی بخوبی رضایت رئیس جمهور را از عملکرد ایشان نشان میدهد .”
    و…
    حسین قدیانی: اگر قرار بر سکوت است، سکوت می کردی و این کامنت را نمی گذاشتی بزرگوار! چرا که از این اخبار، ما هم مطلعیم!

  136. سحر می‌گوید:

    سلام

    خواستم دوباره تشکر کنم بابت این متن….۳ بار خوندمش تا حالا…خوب قدر می دونید. ممنون.

    بقیه هم بهتر است به همینی که نوشته شده توجه کنند و موقع خودش به مسائل دیگه بپردازند. حیف این نوشته نیست؟…همه چی واضحه در این متن….به قول معروف عیشمان را منغص نکنید!
    حسین قدیانی: ممنون!

  137. طاهره فتاحی می‌گوید:

    “آقا سید” آدرس عجب عکس هایی را گذاشتید شما.
    یکسان سازی(بخوانید تخریب) قبور شهدا چقدر در این عکس ها عیان است.
    ظاهرا در تمام شهرها این تخریب صورت گرقته.
    در برنامه ی راز که درباره ی خرمشهر و آبادان بود, نشان می داد که در راستای همین طرح ,گلزار نیمه کاره رها شده و قبر شهدا سنگ ندارد.
    یک بار هم در یک گزارش که از مزار حاج حسین خرازی گرفته شده بود, گلزار شهدای اصفهان را دیدم که این بلا را سرش آورده بودند.
    ظاهرا فقط بهشت زهرای تهران کمی از این گزند مصون مانده. البته به جز آن قسمت هایی که قبلا یکسان!!! کردند.
    ببخشید که کامنت بی ربط به موضوع مطلب می گذارم…..

  138. اکبر می‌گوید:

    حاح حسین موقع نوشتن این روضه گریه کردی یانه؟

  139. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۲:۴۵ نیمه شب!
    تعداد افراد آنلاین: ۱۵ نفر

    ماشالله….
    داداش حسین عزیز بسیجیها فـــــــــــــــــــــــدائی داری….

  140. اکبر می‌گوید:

    موضع ما هنوز هم، همان موضع مناظره است

  141. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بعضی ها هم چه چیزهایی می گویند .شریعتمداری طرفدار لاریجانی است و صفار طرفدار قالیباف !! حاج حسین شریعتمداری پارسال مواضعش در جهت حمایت از فتنه بود!!!! آخر می خواهید از فلانی دفاع کنید لاقل یک چیزی نگویید که باعث خنده ی ملت شود.
    شریعتمداری هم اگر به دکتر انتقادی می کند به خاطر این است که ما دکتر را از خودمان می دانیم. اومنتخب ماست.
    در ثانی کی گفته کیهان از لاریجانی ها انتقاد نمی کند؟نمونه اش قضیه وقف دانشگاه آزاد، بروید سرمقاله ی آن زمان کیهان وانتقاد حاج حسین را از لاریجانی بخوانید.

  142. فاران(نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    مطلب خانم فتاحی نه از متن نه از کامنتها قابل دریافت نیست

  143. فاران(نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    در متن بحث سر موضوع دیگری بود اینجا بحث سر مشاییه…. اقایون و خانمها به مسائل بااهمیت دیگر هم اهمیت بدید لطفا…

  144. منتظر خورشید می‌گوید:

    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه و احفظ قائدنا امام الخامنه ای و احفظ محمود احمدی نژاد
    نه راست نه چپ نه خط خطی
    چه تعبیرهای غلطی!
    مالک اشتر “علی”
    محبوب قلب ملتی

  145. محمد ب می‌گوید:

    “محمود! می دانم ای همپای جلودار، ”
    این جمله زیبا چقدر معنی دار بود ….

  146. جارچی می‌گوید:

    خواندیم !
    آری من و لب و دل خواندیم و گریستیم،
    رئیس جمهور نزار دلمان برای دولت نهم تنگ شود.

  147. سیداحمد می‌گوید:

    جناب “فاران(نه وبلاگ فاران)”

    فایل خانم فتاحی به راحتی برای بنده پخش میشود، شاید مشکل از سیستم شما باشد!

  148. فدایی رهبر می‌گوید:

    سلام به داداش حسین و بقیه دوستان.
    در مورد متن چیزی نمیگم چون واقعا واضح بود و زیبا و شیوا.
    ولی ……………….
    به هر حال همه تون موفق باشین و پیروز
    یا حق

  149. صبا می‌گوید:

    رحلت رحمه للعالمین وشهادت کریم آل الله تسلیت باد

  150. محمد می‌گوید:

    .:: یا امام حسن(ع) ::.

    چشید جرعه‌ای از آب و آب شد جگرش
    کسی نبود و ندیده چه آمده به سرش

    کنار کوزه آبش ز پای تا سر سوخت
    چنان که نور تماشا برفت از نظرش

    میان حجره که شمع وجود او شد آب
    گذشت خاطره‌هایی ز پیش چشم ترش

    از آن شراره دل، یاد شعله‌ها افتاد
    که سوخت مادر پهلوشکسته با پسرش

    هنوز خاطره ریسمان به یادش هست
    که بسته شد به مدینه دو بازوی پدرش

    هنوز غصه‌ای از عقده‌های دیگر اوست
    که خورد فاطمه (س) سیلی، نشد شود سپرش

    اگر ز شدت زهر جفا خبر خواهی
    ببین به روی لب خونی حسن (ع) اثرش

    ز آب رفع عطش می‌کنند اما او
    چشید جرعه‌ای از آب و آب شد جگرش

    *شعر از: محسن غلامحسینی

  151. محمد می‌گوید:

    .:: پدر شهیدان زین‌الدین به دیار باقی شتافت
    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8911130319

    به گزارش خبرگزاری فارس از قم، عبدالرزاق شیخ زین‌الدینی پدران شهیدان زین‌الدین بعد از مدت‌ها تحمل بیماری که به آن مبتلا بود ظهر امروز مقارن با سالروز وفات پیامبر گرامی اسلام و شهادت امام حسن مجتبی (ع) در بیمارستان ولیعصر قم دار فانی را وداع گفت.
    مرحوم شیخ زین‌الدینی از انقلابیونی بود که در دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی اقدامات بسیاری انجام داد و حتی مدت زمانی نیز در تبعید به سر برد.

  152. زوروو می‌گوید:

    برای سومین بارخوندم بعضی مواضع تازه افتاد دیگه باید ببخشید نیروی جاذبه ی مخمون کمه دیربه دیرمیگیریم …….راستی اسم من کوووو بعد اون کامنتی که گذاشتم؟ اقاسیداحمد شما که میدونی ما ذوق میکنیم اسممون توقطعه باشه پس ….

  153. لجمن می‌گوید:

    به شدت با دلم بازی کرد این جمله ات : عادت دیرینه ما زخم برداشتن از دوست است .
    به دل نشست . ای والله . ای والله

  154. ستاره خرازی می‌گوید:

    {چند بار تیتر یک کیهان و وطن امروز و جوان و چه و چه به انعکاس خدمات دولت شما گذشته است. ما که سراپای وجودمان عشق به عدالت محوری دولت توست، آن اندازه که باید خدمات دولت تو را پوشش نداده ایم}
    فکر کنم یه بار اوائل بحثهای انتخابات (اواخر ۸۷) زنگ زدم پیغام گیر کیهان گفتم اگه بتونید به حالت مقایسه ای خدمات سال به سال یا چهار ساله اول دکتر احمدی نژاد رو با چهار سال اول دو تا دولت قبلی یا دولت خاتمی به صورت مقایسه ای بنویسید به کسانی که خیلی تو جریان این امور نیستند یا در حد مطالعه معمولی بوده و خیلی زود فراموش کردن خیلی کمک می کنید، الان فکر می کنم هنوز هم این کار اگر به صورت ماهانه یا فصلی انجام شه خیلی خوبه و نباید چنین کارهایی فقط برای زمان انتخابات باشه (روزنامه ای که خدماتش رو برای مردم صادقانه و بدون کنایه باز گو می کنه رو نمی خونه واقعا دستش درد نکنه بهترین قدردانی ست)
    {چاپلوسی این دولت مظلوم، راه دوری نمی رود!}
    از نسل گل و نجابت و نور تویی، محمود زمان به وادی طور تویی
    سوگند به آیه آیه دفتر عشق، مظلوم ترین رئیس جمهور تویی
    (یاد دوران انتخابات به خیر پدر فک و فامیل و دوستامو در آوردم با این اس ام اس ها)
    {یعنی کلیم آهنگ جان سامری کرد، ای یاوران باید ولی را یاوری کرد
    گر صد حرامی صد خطر در پیش داریم حکم جلودار است سر در پیش داریم
    حکم جلودار است بر هامون بتازید، هامون اگر دریا شود از خون بتازید
    از دشت و دریا در طلب باید گذشتن، بیگاه و گاه و روز و شب باید گذشتن؛ فرض است فرمان بردن از حکم جلودار، گر تیغ بارد گو ببارد نیست دشوار؛ جانان من برخیز بر جولان برانیم، زآنجا به جولان تا خط لبنان برانیم؛ آنجا که جولانگاه اولاد یهوداست، آنجا که قربانگاه زعتر، صور، صیداست؛ آنجا که هر سو صد شهید خفته دارد،آنجا که هر کویش غمی بنهفته دارد؛ جانان من اندوه لبنان کشت ما را، بشکست داغ دیر یاسین پشت ما را جانان من برخیز باید بر جمل راند، حکم است باید باره تا دشت امل راندباید به مژگان، رُفت گرد از طور سینین، باید به سینه رفت زینجا تا فلسطین
    باید به سر زی مسجدالاقصی سفر کرد، باید به راه دوست ترک جان و سر کرد}
    حکم جلودار است بر هامون بتازید، هامون اگر دریا شود از خون بتازید کجا رفت این شعرای حماسی، الان به جای اینا تو بهترین وضعیت “نگارم در زدِ “سراج می گذارن برامون
    ولی اینا حریف ما نمی شن ما تو لحظه های سخت زندگیمون این شعرا رو نمی خونیم. جمله امام عزیزمون رو، پیرِ سفر کردمون، مقتدا و رهبرمون رو زیر لب تکرار می کنیم
    ” ما مأموریم به تکلیف، نه نتیجه ”
    و اونوقت میزنیم به دل خطر هر چه باداباد، هر چه می خواهد بگوید هر که می خواهد
    گاهی با خودم فکر می کنم کاش بسیج یه شبکه تلویزیونی برای خودش داشت یا یک موج رادیوئی، که پایه و اساسش، اصول بسیجی بود یعنی بسیج از ورزش و فیلم کم ارزش تره؟ تو ورزش و فیلم به روز باشیم ولی تو آرمانها و اهداف بسیج نه؟
    {دشمن تو همان کس است که در مناظره آبرویش را بردی، آبروی خاندانش را بردی}
    یادمه شب اون مناظره تاریخی تا صبح مدام از خواب می پریدم اونم چه خوابی همش کابوس
    میگفتم خدایا محمودِ ما رو حفظ کن، خدایا چه کار کرد، خواب بودم یا بیدار؟
    تو این انتخابات چند سال از عمرم کم شد خدا میدونه، ولی فدای سر رئیس جمهور ولایتی مون
    {این دشمنان تو، آنقدر پست و زبون اند که سفرهای استانی تو را گداپروری می خوانند و خوبی های تو را بد جلوه می دهند.}
    چند وقت پیش تو وبلاگ یکی از همین دشمنای پست و زبونش دیدم یه متنی رو نوشته با این مضمون که ” تا حالا فکر می کردیم کم خوابی بده ولی حالا می بینیم، نه خیلی هم چیز خوبیه ” اگه فرمانده اجازه بده و اینو حذف نکنه می خوام بگم تف تو روی نامردِ نمک به حرومتون .
    اینو نگید چی بگید. عاقبت گرگ زاده گرگ شود گرچه با آدمی بزرگ شود شماها بچه های همون خاتمی سه نقطه اید جز اینم ازتون نمی شه توقعی داشت خون اون تو رگهاتونه برادرای مهاجرانی هستید فقط تو ایرانید و از صدقه سر بسیجیها هر غلطی دلتون می خواد می کنید
    {مگر خامنه ای نگفت: “نظر من البته به مواضع رئیس جمهور نزدیک تر است”؟!… و مگر ما جانانه ترین تکبیر عمر خود را نفرستادیم؟!…}
    یادش به خیر از خوشحالی می خواستم بپرم هوا، چه کیفی کردم. تمام خستگی و دلخوری و خون دلایی که خورده بودم یادم رفت
    چقدر خوبه روزی که امام زمان عج تشریف میارن و مواضع خودشون رو اعلام می کنند ببینی درست تو همون راستا قدم گذاشتی
    ان شاالله
    بسیار زیبا و دل نشین بود ممنون (هر چند گاهی تلخ و گاهی بابغضی همراه)
    ………..
    در پناه خدا و شهدا موفق باشید
    سلمٌ لمن سالمکم خامنه ای حربٌ لمن حاربکم خامنه ای
    یا علی

  155. سلاله 9 دی می‌گوید:

    با سلام .سوالی داشتم از مبصر محترم قطعه .ببخشید من یک هفته پیش نام نویسی کردم ولی هنوز رمز برایم نیامده است. لازم است دوباره ثبت نام کنم یا همان یکبار کفایت می کند؟ با تشکر

  156. سیداحمد می‌گوید:

    “سلاله۹دی”

    گاهی اوقات سیستم نام نویسی سایت دچار اختلال میشود!
    دوباره امتحان کنید انشالله جواب دریافت میکنید.

  157. ستاره خرازی می‌گوید:

    مصیبت بر سر افلاک می ریخت
    بلا بر سینه های چاک می ریخت
    به زیر دست و پا، با دست کوچک
    به روی آتش در خاک می ریخت
    یا امام حسن ع ادرکنا
    یا صاحب الزمان آجرک الله

  158. یار حجت می‌گوید:

    یا رفیق من لا رفیق له
    سلام

    دست مریزاد مثل همیشه عالی بود

    التماس دعای فرج
    یا حق

  159. احمد می‌گوید:

    نظر سنجی
    با توجه به عملکرد هاشمی رفسنجانی در حوادث اخیر کشور، انتظار شما از خبرگان رهبری در اجلاس آینده این مجلس چیست؟

    http://www.bibaknews.com/

  160. سلاله 9 دی می‌گوید:

    ببخشید من معذرت می خواهم اما می روم دوباره نام نویسی کنم ،دوتا خطا می دهد که این شناسه وجود دارد ،شناسه ی دیگری بنویسید و این ایمیل از قبل وجود دارد ایمیل دیگری بنویسید .من الان باید چه کارکنم؟ با تشکر و عذرخواهی

  161. مسافر آشنا می‌گوید:

    خوارش نما فکن به زمین از بلندیش
    هر کس به چم رهبر ما خوار می شود

    اشعار مذهبی – سیا سی – شهدا و …. را در این وبلاگ میتوانید ببینید
    در ضمن اگر اشعاری در این زمینه ها دارید خوشحال می شویم برایمان ارسال کنید
    التماس دعا – یا علی مدد
    http://mosafereashena.blogfa.com/

  162. مسافر آشنا می‌گوید:

    پایان ماه روضه شده ، غم گرفته ام

    هیئت تمام گشته و ماتم گرفته ام

    بعد از دو ماه گرفت صدا های ذاکران

    تازه دلم شکسته شده دم گرفته ام

    بعد از دو ماه که در مطبت هستم ای طبیب

    از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام

    مرهم برای درد دلم اشک روضه بود

    اینگونه بوده اشک دمادم گرفته ام

    شبها چقدر گم شده ام بین کوچه ها

    وقتی سراغ هیئت و پرچم گرفته ام

    از مادرت بپرس ، نوکریم را قبول کرد ؟

    آیا برات کرببلا هم گرفته ام ؟

    افسوس می خورم که زخیرات سفره ات

    از دست مهر مادرتان کم گرفته ام

    دلتنگ می شوم به خدا بر محرمت

    خرده مگیریم زچه ماتم گرفته ام

    ***

    ای روضه خوان ادامه بده اشک و آه را

    شعر وداع نه ….. شور محرم گرفته ام

    یاسر مسافر

  163. میلاد پسندیده می‌گوید:

    تکیه داده اند به متکا و هی رفرش می کنند و منتظرند تا حسین قدیانی، قطعه بیست و ششش را آپ کند تا از او ایراد بگیرند… چقدر بی رحم هستند “بعضی ها”

  164. مرتضی می‌گوید:

    از شب ظلم گذشتیم
    ای همنفسان
    و فقط
    یک قدم مانده به صبح
    همتی باید کرد
    ندبه ای باید خواند
    راستی
    ای یارخراسانی ما
    درنمازجمعه
    خبرازیاربگو
    خبرازلحظه ی دیداربگو
    ما همه منتظریم
    مردمان یمن و تونس و مصر
    همگی منتظرند..

  165. تنها ترین تنها می‌گوید:

    اسم محمود که می آید باید بر احمد و محمود و محمد صلوات فرستاد…
    و تا دیر نشده بسم الله و درود .
    یادم است در جمعی می گفتم سید علی حسین زمان است و محمود ما ابوالفضلش یکی از اساتید بلند شد و گفت مردک کفر نگو! گفتم استاد مثل اینکه گرونی بنزین بدجوری شما رو بهم ریخته کمی راه برید شاید چربی هاتون هم آب شد گفت تو که چربی نداری آب کنی چیکار می کنی؟ گفتم به عشق عباس حسینم تا ته خط و می دوم خیلی عصبانی شد و کلی براش خندیدند . این محمود موهاش بدجوری سفید شده خیلی خسته است پیر شده کاش اذیتش نمی کردند عده ای اصلا می دونی چیه حاج حسین؟ تقصیر حداد عادله که کشید کنار تا این آقا ولش کن… خدا به شما عزت بده ان شاء الله و قلم توانمندتان ان شاء الله به سمت آن یکی لاریجانی هم بچرخد …
    اما آخرش هم به حاج محمود می گم خسته نباشه هم به شما و هم به استادم می گم که نه انگار ایم محمود ما پسر علی است حسین است که چنین سر از تنش جدا می کنن هل من ناصره ینصرنی از زبانش به گوش می رسد … سخنان شما شیرین است خوب است اگر گاهی ما پابرهنگان چاپلوس به واسطه ی قلم شما از خجالت محمودمان درآییم.
    یا علی.

  166. علی می‌گوید:

    نماز جمعه به امامت امام خامنه‌ای
    به گزارش صراط نیوز حجت‌‌الاسلام والمسلمین سیدرضا تقوی رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه در گفت‌وگو با فارس اظهار داشت: نماز جمعه این هفته تهران به امامت مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اقامه می‌شود.

  167. سید می‌گوید:

    سلام
    می دونید نماز جمعه این هفته تهران به امامت رهبر معظم انقلاب می باشد
    نظر دوستان در مورد اینکه در میدان انقلاب جمع شویم چیست
    یک دست که صدا نداره
    داره؟

  168. نسترن می‌گوید:

    عالی بود استاد، دستتان درد نکند.
    دوره اول انتخابات، پایم بر اثر تصادف شکسته بود. با عصا لنگان لنگان همراه با مادرم رفتیم مسجد محل و با افتخار به دکتر رای دادم.

  169. امیر حسین می‌گوید:

    دمت گرم حاجی
    نوشته هایت چون از دل بر می آید لاجرم بر دل نشیند.
    و تا حدودی مثل امیر خانیه هردو هم می گریونه هم می خندونه !
    بازم دمت گرم

  170. حسن می‌گوید:

    با سلام
    داداش حسین………………………………….
    حسین قدیانی: گفتم که، چنین مباحثی تایید نمی شود.

  171. ناشناس می‌گوید:

    سلام ما هم در روستاییم و از سر زحمات این شیر مرد میتوانیم بگوییم که ما نیز حامی او هستیم.خداوند نگهدارشان باشد

  172. یک بنده خدا می‌گوید:

    سلام
    میگم چطوره کلا این متنو یعنی همشو قاب کنم بزنم به دیوار اتاقم؟! مخصوصا اونجایی که شیعه رو تعریف کرده بودبد.ها؟….خیلی خوب بود.خیلی کیف کردم.دستت طلا داداش تخسم.ایشاالله شهید شوی.ایشاالله با قلمت بعد از اینم حال این ولایتی های قلابی رو بگیری…دوست دارم خیلی خیلی….هوارتا.دوست دارم.

  173. سوسو می‌گوید:

    دکتر عزیز تر از جانم .خدا کند که بگذارند این نوشته را که برخاسته از “دل آرمانی “است بخوانی .
    ما هر طور شده برایت میفرستیمش.روزنامه ای .پای تلفن گویا .دوستت داریم وغلط کرده هر که دل خوش کرده به سقوط تو .مگر ما مرده ایم .ما “پرانتز” میشویم دور تو و روی بقیه “ضربدر” میکشیم.
    پای تلفن گویا برایت میخوانم متن را.مشایی کیست که بخواهد تو را از بین ببرد؟
    توی گوشمان بزنی نمی دهیمت دست او.خون دل پابرهنه ها تو را نمیدهد .آه مادرهای شهید .شادمانی روستایی ها ی زحمتکش .تو مال مایی .ما مردم .همین .من با همین سوسوی ضعیف برایت دعا میکنم .ما با صلوات ونذر تو را گرفته ایم .از آب که نگرفته ایم تو را که حالا رهایت کنیم .

  174. حسین سادات اخوی می‌گوید:

    دم شما گرم.تودهنی تپلی بود برای اونایی که آینده دولتو فتنه سوم پیش بینی میکردن.

  175. زهرا سادات می‌گوید:

    ممنون
    عالی بود
    دست حق نگه دارت

  176. مجنون می‌گوید:

    سلام

    الحق که این روزها هر کس قصد دارد استیل عدالت خواهانه بگیرد،باید گیری ولو کوچک به دولت بدهد!اصلا این گیرها شده شرط لازم عدالت خواهی!
    امان از عدالت خواهی های مارکسیستی!

  177. میثم می‌گوید:

    به نام خدا
    با سلام
    نامه سرگشاده بسیج دانشجویی جمعی از دانشگاه های پیام نور استان فارس به ریاست محترم سازمان مرکزی دانشگاه پیام نور در خصوص فساد اداری و مالی در مدیریت دانشگاه پیام نور فارس
    http://www.meshkatpub.blogfa.com/post-322.aspx

  178. قاسمی می‌گوید:

    سلام .خداقوت بسیجی
    پای رای حقی که به محمود دادیم هستیم
    هستیم با ولایت تا شهادت.

  179. فاطمه می‌گوید:

    آقای قدیانی ……… به خدا که هرچی نوشتی حرف دل من بود. کاش یه جوری میرسوندیش بدست خود خود دکتر. واقعا نمیتونید؟؟ چقدر دوست دارم بعد از خوندن این دل نوشت جوابشو بشنوم. کاش میشد ….

  180. محمود می‌گوید:

    با سلام
    ممنون از قلم روانت و گفته های شیرینت.
    چشام در اومد تا خوندمش!!ولی بسیار زیبا بود و میتونم بگم حرف دل من بود.
    الهم العجل الولیک الفرج

  181. علی می‌گوید:

    آخ داداش،چقدر دلم براش تنگ شده وچقدر دلم برایش میسوزد .من نه وبلاگ دارم ونه سواد درست وحسابی من یک روستاییم از شمالی ترین نقطه این سرزمین از روستای نوذر آباد شهرستان نکاء، ما دراین روستا حزب وگروه نداریم اما می دانیم حزب فقط حزب علی رهبر فقط سید علی،ما در این جا سازندگی و اصلاحات را ندیدیم،اما فرزند ملت را دیدیم که مثل یک برادر برایم درمزارع دست تکان داد ولبخندش وکلام عدالتش جگرمان را خنک کرد، مانمی دانیم مجمع تشخیص مصلحت به مصلحت چه کسی کار می کند اما مصلحت انقلاب را در پیروی از ولایت مطلقه فقیه وتایید ایشان در رای به شعار عدالت میدانیم.ما راهمان دور است نمی توانیم بیاییم یکشنبه سیاه مجلس را محکوم کنیم اما بلدیم چگونه نمایندگانی را انتخاب کنیم که وقف ملت باشند نه وقف دانشگاه آزاد.من معنی خدمت به کوخ نشینان را می فهمم که نه سازندگی هست و نه اصلاحات ، معنی آن بیمه تامین اجتماعی پیرمرد ۵۰ ساله است.راستی من در مکتب انقلاب اسلامی فهمیدم که چگونه قدر خادمان انقلاب را بدانم.فرق قدیانی دات کام را با جرس و بالاترین را نیز بلدم آخه من اگه قانون اساسی رو نخواندم اما وصیت نامه شهید اسماعیل رضایی رو ازحفظم. من فرق بابا اکبر داداش حسین و بابا اکبر آقا زاده ها را نیز می دانم.من روستاییم رای من زد تو برجک برج آج نشینها .من روستاییم که همسایه مان صبح روز انتخابات می گفت آهای همسایه ها من دارم می رم به احمدی نژاد رای بدهم زود باشید که جا نمونید، ما از حدود ۱۰۰۰رای بیش از ۹۰۰ رای مان به فرزند ملت بود تازه آمار روستا های اطرف بهتر ازما بود (ولوجا،برگه،دنگسرک،تازه آبادو…) راستی رای مان را شورای نگهبان تایید نکرد.ما صبر کردیم تا امام خامنه ای برایمان خطبه خواند وفرمودند(( البته نظر رییس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است)) و من از سر شوق سجده شکر بجای آوردم.این هم از بی سوادی ماست که بعد خرداد ۶۸ به آقای خامنه ای میگیم امام خامنه ای. خدا یا میشه ماهم رسانه ای داشته باشیم که بتونیم داد بکشیم و بلند بگیم آقای دکتر محمود احمدی نژاد خسته نباشید .خدا قوت برادر .به خداوندی خدا قسم از صمیم قلب دوستت داریم که جنا بعالی بغض آزاد شده ما پابرهنه هایی.من روستاییم ولی متوجه می شوم که چگونه استراتژی های آقا را می خواهی اجراء کنی به خدا توکل کن که دعای خیر ما بدرقه راهت، امام زمان پشت و پناهت…..وهزاران حرفهای ناگفته وبغض های خفته.

  182. مجید می‌گوید:

    سلام خداقوت شیرمرد!
    هرچند «اول آنکس که گرفتارشدت من» نبودم ولی تاآخر باهاتم!
    مرسی! قلمت (بخون کی بوردت) خیلی عالی دفاع ازحق مظلوم میکنه و ناحق ونامردکوبی!

  183. این منم می‌گوید:

    آیت الله خامنه ای در یکی از سخنرانی هایشان به نکته ی مهمی اشاره کردند که مسائل اصلی و فرعی را بشناسیم! و من در طول این مدت کوتاهی که با سایت آقاحسین آشنا شدم توجه ایشان را به این فرعی یا اصلی بودن مسائل را میستایم چون مانند برخی از این آقایان نیستند که قضیه کوچک مشایی را به مسئله اول مملکت تبدیل کنند و بیخیال امثال اون یارو و اون یکی با باقیشون ( به این میگن سخن در لفافه!) بشن.
    یه بار دیگه میگم خیلی توپ مینویسی پس دمت گرم!

  184. علی می‌گوید:

    دمت گرم داش حسین
    کارت خیلی تمیز بود
    ولی انصافا شیر محمود مظلومه، مظلوم مقتدر، مثل مولاش امام خامنه ای

    ممنون

  185. گل یاس می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    داداش از همه گفتی از قوه قضائیه از مجریه و …
    ولی اینار میخواهم بی پرده از مفاسد بگی داداشی من تعریفهای شما را محمود قبول دارم منم شیفته همین محمود “آقا”هستم ولی چرا بعد از چهار سال انتظار برای نام بردن از مفاسد اقتصادی هنوز داره سازش میکنه؟؟… آخه چرا مردم نباید بدونن سلطان موز در کشورشان کدام آقازاده است یا چرا پرونده سلطان شکر مرتب در مسیر قوه قضائیه برگشت می خورد چرا باید آقایی برای رهایی آقازادهاش از زندان نامه بنویسد که اگر این آقا خواص نمی بود دردم نمی کرد داداش پس کی خبر می رسد معادن ایران در دست فلان آقازاده است و مردم عامه فکر کنند که کلا باید این ها در دست همین آقازاده ها باشد وگرنه اموراتشان نمگذرد
    دادش به محمود بگو سکوت بس است ….
    بگو نگذار تا سر برگردانیم ببینیم این قوه مجریه که هشت سال پر افتخار بهش می نازیدیم دست برادر سوم افتد و
    تمام کشور اموراتشان با ماست مالی سازیشن این سه برادرتمام شود
    بگو تا هستی نام ببر
    بگو خسته شدیم از این که دیگران خوردنند و یتیمانی چون ما انگشت به دهان ماندن
    داداش خسته شدی ولی بگو که دلمان به گفتن تو گاهی اندکی شاید شاد بشود
    یاحق
    میمیریم میجنگیم افسر جنگ نرمیم

  186. حامد می‌گوید:

    قدیانی عزیز

    هیچ کدام از سران قوای مقننه و قضاییه محترم نیستند،یعنی فعلا که محترم نیستند

    در نوشته هایت بگو:رییس نسبتا محترم قوه قضاییه ، رییس نسبتا محترم قوه مقننه

  187. sadaf می‌گوید:

    سلام
    داداش حسین
    سعی کن آپ دیتش
    کنی ما معطلیم ها خوب

  188. عالی. عالی. عالی. عالی نوشتی! ولایی نوشتی…

  189. برف و آفتاب می‌گوید:

    فرق اساسی جمهوری اسلامی با حکومت دیکتاتور مصر در این است: جمهوری اسلامی، فرعون ندارد، بت ندارد، اما اگر کسی هم هوس بت بودن به سرش زد و هوس کرد علیه رای اکثریت، حرکت کند، بت شکنی به نام خامنه ای، می شکند این بت را. ما در صورت سران فتنه، جای سیلی زیبای فرزندان علی را به خوبی احساس می کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.