درسی از جمل

حد نقد را باید نگه داشت که شرط عقل است… و البته حد نقد را باید نگه داشت که شرط ولایت پذیری است. به «عقل» و «ولایت پذیری»، البته «قانون» را هم باید اضافه کرد. چه اینکه؛ ملک و مملکت اگر نباشد، سخن گفتن از کدام عدالت و حتی بی عدالتی؟! راقم این سطور، روزهایی که گذشت، هم به کرات، نقد خاندان تبعیض نوشت و هم طعنه زد دستگاه قضا را. تند و غلیظ شاید نوشته باشم، اما به وادی محافظه کاری نیفتادم. فی الحال اما روی سخنم با بعضی دوستان معدود است که سخن از یاس می رانند و اینکه؛ ما همه سر کاریم! عزیزان! بیایید همه با هم سفر کنیم به تاریخ. به صدر اسلام. به روزگار پس از جمل. من سئوال می پرسم، شما جواب دهید.

یک: آیا مولای متقیان علی (ع) درباره همه اشرار جنگ جمل، یعنی آمرین به این جنگ، مر عدالت را اجرا کردند؟!

دو: آیا حضرت نیز مصلحت اندیشی نکردند؟!

سه: آیا گذشته از عدم اجرای عدالت ظاهری، و اجرای مصلحت اندیشی، حتی امر بر نگه داشتن احترام بعضی امرای جنگ جمل نکردند؟!

چهار: اگر می گویید؛ «مولا علی (ع) یار نداشت، و الا…»، کاملا اشتباه می کنید. آن روزها در اوج قدرت بودند امیرالمومنین. برای حضرت، از آب نوشیدن راحت تر بود که به ظاهر روزگار، درباره همه فتنه گران جمل، مو به مو حکم محارب صادر کنند.

پنج: مای آرمان خواه، مای عدالت طلب، مای سازش ناپذیر، مای بابصیرت، مای باغیرت، آن روزها اگر بودیم، چه می کردیم؟! نستجیر بالله، آیا ما از علی (ع) بیشتر عاشق عدالت ایم که به گفته دوست و دشمن، کشته شدت عدل خویش شد؟!

شش: اگر مفهوم مقدس «عدالت»، ذیل مفهوم مقدس تر «ولایت» تعریف می شود، «ما همه سر کاریم؟!» دقیقا یعنی چه؟!

هفت: من البته عذر می خواهم که این نوشته در حکم یک «روضه باز» است، اما حال که قرار است توهم سر کار رفتن داشته باشیم، آیا روزگار بعد از جمل، وقت مناسب تری برای احساس سر کار بودن نبوده است؟! کجا آن زمان بعضی ها با آن همه فتنه در جمل، علیه معصومی در مایه های علی (ع) ولو اندازه یک ثانیه، -آری! فقط یک ثانیه- رنگ مجازات و زندان و محکومیت و… را به خود دیدند؟! آیا جز این است؛ آن روزها بنا به هر مصلحتی که علی (ع) می سنجید، حتی یک کلمه کیفرخواست علیه بعضی نامردان جمل صادر نشد؟!

*** *** ***

دوستان محترم! من خود به نیکی می دانم و خودتان هم بارها و بارها در فتنه های رنگارنگ ثابت کرده اید که تا آخرین نفس پای عهد خود با ولایت فقیه هستید، اما حد نقد را باید نکو نگه داشت و هر حرفی را نزد. حرف از یاس نزد. باز هم می گویم؛ هر حرفی را نزد. در آستانه سومین سالگرد یوم الله ۹ دی، در حالی که هنوز سران آمریکا و اسرائیل، صفیر ذوالفقاری موشک دست چندم و ابتدایی ما «فجر ۵» در گوش شان است، در عصر «بیداری اسلامی» که جهانشمول می نماید، در دوره ای که «امام خامنه ای» در اوج اقتدار، رسما و علنا اعلام می کند؛ «ما از هر کشوری که به اسرائیل حمله کند، حمایت می کنیم»، دقیقا بفرمایید محل اعراب بعضی «آقازاده ها» علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی کجاست؟! در این منظومه متعالی، اصلا که هستند و چه هستند؟! باشند چه می شود، نباشند چه می شود؟! و بود و نبودشان چه اهمیتی دارد؟!

دوستان محترم! شما خود بهتر از من می دانید که مصلحت اندیشی های «سیدعلی»، ریشه در مصلحت سنجی های علی (ع) در جمل دارد. فاتح خیبر و واهمه از عجوزه های جملی؟! نظام مقتدر، باشکوه و اسرائیل شکن جمهوری اسلامی و ترس از اجرای حکم درباره عجوزه های وطنی؟! تا «۹ دی» هست، مصلحت، ریشه در ترس ندارد، ریشه در کرامت و حکمت دارد. این کرامت و بزرگ منشی علوی، البته فقط مختص دانه درشت ها هم نیست. این روزها، «سیدعلی»، همان «سیدعلی» است که در حسینیه ساده و باصفای خود، در فتنه سال ۷۸ در یک جمله کوتاه، یک جا از کار ناپسند شمار قلیلی از خطاکاران -که هیچ کدام هم آقازاده نبودند!- گذشتند. اصلا و اصولا کرامت، زیبنده آن است که در اوج قدرت نشسته. اهل ترس بخواهند هم نمی توانند کریم یا حتی حکیم باشند.

دوستان محترم! جنس مصلحت سنجی در پایان جنگ جمل، با مصلحت سنجی از فقدان یار و «این عمار؟!» فرق می کند. آنچه ما می گوییم و پایش هم ایستاده ایم؛ «نمی گذاریم تاریخ تکرار شود»، معطوف به دومی است. چه اینکه ما هم الان روزگار خود را گره به زلف باشکوه «خیبر و بدر» زده ایم و قدرت امروز خود را با آن دوران اقتدار قیاس می کنیم.

دوستان محترم! زیاد از حد از «فایل صوتی» گفتن و بیش از اندازه از آقازاده ها نوشتن، و از این بدتر، به بعضی نتیجه ها رسیدن و هر حرفی را زدن، اتفاقا همان خواست جماعت فتنه است. دقیقا همان خواست اهل فتنه است.

دوستان محترم! ما بی نیاز به سکوت و محافظه کاری، البته حرف مان را می زنیم، نقدمان را می کنیم، گاهی حتی از قوه قضائیه هم انتقاد تند می کنیم، تا حدش شلوغی آرمان خواهانه هم داریم، لازم باشد حال خاندان تبعیض را هم می گیریم و خیلی محترمانه، حق شان را کف دست شان می گذاریم، اما… همان که ابتدا نوشتم: «حد نقد را باید نگه داشت که شرط عقل است… و البته حد نقد را باید نگه داشت که شرط ولایت پذیری است».

*** *** ***

کدام عدل، و گله از کدام بی عدالتی -واقعی یا ظاهری!- اگر علی (ع) نباشد؟! عدالت به واسطه اتصالش به علی (ع) و ولایت زیباست. پس به واسطه همین اتصال، زنده باد آن مصلحتی که ولی فقیه، ایضا دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، از روی کرامت و حکمت می سنجند. مصلحت، آنقدرها هم بد نیست. اسمش بد در رفته! کلا هم نشینی با جناب عالیجناب، بی عواقب نیست!! نمی دانم؛ واقعا نمی دانم، اما گمانم یکی از رموز مصلحت سنجی های مقتدرانه، حفظ کینه انباشته آحاد مسلمین از اهل زر و زور و تزویر باشد. اگر این تحلیلم درست باشد، قطعا زیرکی و کیاست «آقا» ریشه فزون تری در کاربلدی «مکتب نهج البلاغه» دارد.

دوستان محترم! از محسنات «مصلحت» این است که دل تا ابدالدهر برای «عدالت» پرپر می زند. اگر از صدر اسلام تا امروز، ما از اصحاب زر و زور و تزویر، به شدت مضاعف، بدمان می آید، مدیون مصلحت اندیشی های مقتدرانه ایم. سینه ما خالی از این دشمنی مباد!

وطن امروز/ ۲۹ آذر ۱۳۹۱

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    بسم رب الرقیه سلام الله علیها…

  2. نسیم می‌گوید:

    روضه ی خوبی بود برادر.
    ما مدیون بیست و پنج سال، بزرگترین نطق صامت مصلحت اندیش امیرالمومنین ایم؛

    ما وارث استخوان گیر کرده در گلوی عدالتیم…

    ما همه سرباز توییم امام خامنه ای!

  3. یه دوست می‌گوید:

    یادم هست داخل جلسه یکی از بزرگان نشسته بودیم.

    یکی پرسش کرد؛ چرا آقا به هاشمی این پست مهم رو داده؟
    اون بزرگ گفت: اگر هاشمی رو یک دقیقه ول کنید، هفتاد حزب می سازد!
    پس آقا میخواهد بر او و رفت و آمدهایش نظارت داشته باشد. البته گفت: این یک دلیلشه.

    بنازم حکمتت را حضرت ماه. بنازم حکمتت را حضرت ماه.

  4. برف و آفتاب می‌گوید:

    اگه واقعا از روی “مصلحت” اندیشی، و به نفع نظام باشه که غصه‌ای نداریم که!

    “مصلحت، آنقدرها هم بد نیست. اسمش بد در رفته!”

    این مظلومیت آقامونه که اشکمونو درمیاره. اگه کسی پیدا بشه که خیالمونو از این بابت راحت کنه؛ مرده و زنده‌ی خرس گنده و اقوامش محلی از اعراب نیست!!

  5. سیداحمد می‌گوید:

    “آیا مولای متقیان علی (ع) درباره همه اشرار جنگ جمل، یعنی آمرین به این جنگ، مر عدالت را اجرا کردند؟! آیا حضرت نیز مصلحت اندیشی نکردند؟!”

    تلنگر لازمی بود این متن و چقدر به جا و مناسب و به روز.

    سالاری…

  6. مسعودساس می‌گوید:

    “داره موهام یواش یواش شبیه مادرت سفید می شه”

    http://uploadfa.net/uploads/13558583761.wma

  7. سیداحمد می‌گوید:

    “فاتح خیبر و واهمه از عجوزه های جملی؟! نظام مقتدر، باشکوه و اسرائیل شکن جمهوری اسلامی و ترس از اجرای حکم درباره عجوزه های وطنی؟! تا «۹ دی» هست، مصلحت، ریشه در ترس ندارد، ریشه در کرامت و حکمت دارد.”

    احسنت…

  8. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین؛

    پیشاپیش میلاد حضرت عیسی مبارک! (البته این بار “عمومی”!!!)
    هر وقت یاد اون کامنت خصوصی می افتم، خنده ام می گیره!!!
    حسین قدیانی: آره راستی! کدوم پست بود؟! چقدر خندیدیم ها!!

  9. سیداحمد می‌گوید:

    بفرما! این متن بود!

    http://www.ghadiany.ir/?p=10673

  10. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    “این روزها، «سیدعلی»، همان «سیدعلی» است که در حسینیه ساده و باصفای خود، در فتنه سال ۷۸ در یک جمله کوتاه، یک جا از کار ناپسند شمار قلیلی از خطاکاران -که هیچ کدام هم آقازاده نبودند!- گذشتند. اصلا و اصولا کرامت، زیبنده آن است که در اوج قدرت نشسته. اهل ترس بخواهند هم نمی توانند کریم یا حتی حکیم باشند.”

    ۳۷۲* سیدالشهدا امام حسین علیه‏ السلام:

    با گذشت‏ ترین مردم، کسى است که در زمان قدرت داشتن، گذشت کند…

    (الدرة الباهرة، ص۲۴)

  11. سیداحمد می‌گوید:

    “در دوره ای که «امام خامنه ای» در اوج اقتدار، رسما و علنا اعلام می کند؛ «ما از هر کشوری که به اسرائیل حمله کند، حمایت می کنیم»، دقیقا بفرمایید محل اعراب بعضی «آقازاده ها» علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی کجاست؟!”

    عجب آرامشی منتقل می کنی داداش حسین!
    در آرامش من سهیم شوید:
    http://uploadtak.com/images/a475__2.mp3

  12. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    عمرو عاص پس از پایان جنگ جمل به عایشه گفت: اى کاش در جنگ کشته شده بودى! وقتى عایشه علتش را سؤال کرد، گفت: اگر کشته می ‏شدى تو به بهشت می ‏رفتى و ما این مسأله را مهمترین وسیله براى حمله به على(ع) قرار می ‏دادیم…
    حسین قدیانی: به نکته خوبی از تاریخ اشاره کردی. در روزنامه وقتی درباره نوع نگارش این متن صحبت می کردیم، بچه ها به همین مسئله اشاره کردند. توی متن هم نوشته ام که… «نمی دانم؛ واقعا نمی دانم، اما گمانم یکی از رموز مصلحت سنجی های مقتدرانه، حفظ کینه انباشته آحاد مسلمین از اهل زر و زور و تزویر باشد. اگر این تحلیلم درست باشد، قطعا زیرکی و کیاست «آقا» ریشه فزون تری در کاربلدی «مکتب نهج البلاغه» دارد. دوستان محترم! از محسنات «مصلحت» این است که دل تا ابدالدهر برای «عدالت» پرپر می زند. اگر از صدر اسلام تا امروز، ما از اصحاب زر و زور و تزویر، به شدت مضاعف، بدمان می آید، مدیون مصلحت اندیشی های مقتدرانه ایم. سینه ما خالی از این دشمنی مباد!»

  13. جم مهر می‌گوید:

    هرگز به غیر جانان
    ما جان نمی فروشیم
    جان می دهیم اما
    جانان نمی فروشیم
    دشمن اگر ببخشد
    کاخ سفید خود را
    یک تار موی رهبر
    بر آن نمی فروشیم

  14. به جای امیر می‌گوید:

    P.H.D (گفت و شنود)

    گفت: گزارش اخیر بی بی سی بدجوری جیغ گروه های اپوزیسیون و مدعیان اصلاحات را به آسمان بلند کرده است.
    گفتم: چرا؟ مگه چی گفته؟!
    گفت: بی بی سی در این گزارش اعتراف کرده که جوانان ایرانی افرادی تحصیلکرده و دانشمند هستند ولی گروه های اپوزیسیون افرادی کم سوادند که به عنوان ابزار تبلیغی در اختیار آمریکا قرار دارند.
    گفتم: چه عرض کنم؟! می گویند از یکی از همین ضد انقلابیون فراری پرسیدند تحصیلاتت چیه؟ و یارو برای اینکه قمپز در کنه گفت P.H.D ولی بعداً که معلوم شد دروغ گفته می خواستند پناهندگیش رو لغو کنند که دوستش گفت؛ بابا! دروغ نگفته منظورش؛
    «PASSED HIGH SCHOOL WITH DIFFICULTIES»
    بوده! (یعنی به سختی دیپلم گرفته)

  15. پورکاوه می‌گوید:

    عالی بود داداش حسین؛
    اما اگر این جریانات بنا به مصلحت بوده باشد و نه ترس و ناتوانی قوه قضاییه در برابر خاندان سرگشاده!

  16. میلاد پسندیده می‌گوید:

    سخته آدم ببینه یک شاهزاده هر کاری در مملکت بکنه و راست راست بچرخه… منم زمان شاه بودم، انقلاب می کردم!!

  17. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    “حفظ کینه انباشته آحاد مسلمین از اهل زر و زور و تزویر”
    این تلخه؛ خیلی هم تلخه ولی قشنگه!

    اما یه مثال نقض هم وجود داره:
    لذت مجازات کروبی کجا و لذت این جوری دیدنش کجا؟!!
    شیخ بی سواد، کلا یه صنعت و انقلاب جدیدی هست!

  18. از صحرای کربلا به داداش حسین می‌گوید:

    …………………

  19. بازتاب: درسی از جمل

  20. جمکرانی می‌گوید:

    سلام اخوی
    شکی نسبت به تصمیمات به حق و صحیح رهبری نداریم که اگر غیر از این باشد منافقیم. بحث بر این است که در این فضا چه کسی باید هزینه شود؟ رهبری یا عمارها؟ به حق اگر حرکتی از جانب عمارهای نظام صورت می گیرد از بابت خود هزینه گی است نه از بابت شک به تصمیمات تاج سرمان.
    که:
    جانم فدای رهبر

  21. عمار می‌گوید:

    “از محسنات «مصلحت» این است که دل تا ابدالدهر برای «عدالت» پرپر می زند. ”
    .
    .
    .
    اللهم عجل لولیک الفرج.

  22. حسن می‌گوید:

    ……………………

  23. صاعقه گمنام می‌گوید:

    در حکومت اسلامی مقابله با همه ظلم ها و همه کارها وظیفه امام نیست…
    اتفاقا این وظیفه مردم و البته خواص است که چقدر بصیرت داشته باشند و چقدر مخلص باشند و البته چقدر عرضه داشته باشند…
    وظیفه امام فقط در مواقع لزوم روشنگری و اشاره کردن است…
    چقدر امام خامنه ای (مد ظله) بر روشن سازی فتنه تاکید کردند و خواص با بصیرت! اصولگراها بعضا بیخودی به جریان انحرافی پرداختند و فتنه را ماست مالی کردند…

  24. دلخون می‌گوید:

    امیدوارم بتونم به حرف شما گوش بدم… اما نمیتونم زیاد قول بدم چون نمیتونم در مقابل بلبل زبونی مخالفان سکوت کنم…

    دوران حضرت علی یه کم فرق داره. اون موقع یار داشت اما بنا بر مصلحت یارانش سکوت کردند… اما فکر کنم الان سکوت ما یک نوع خیانت به ولی فقیه و این انقلاب هست…

  25. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    فردا، روز آخر فصل زیبای پاییز است… در آستانه زمستان، در آستانه دی ماه، در آستانه کربلای ۴ و کربلای ۵ امشب “قطعه ۲۶” با یک متن شهدایی به روز می شود…

  26. سیداحمد می‌گوید:

    دلخون بزرگوار؛

    شاید خوب متوجه منظور داداش حسین نشده باشید!
    دفاع از ولایت و رهبری و رسوا کردن دشمنان ولایت از اصول اساسی زندگی ماست.

    نکته متن جای دیگری است. یک بار دیگر با دقت بخوانید!

    “دوستان محترم! ما بی نیاز به سکوت و محافظه کاری، البته حرف مان را می زنیم، نقدمان را می کنیم، گاهی حتی از قوه قضائیه هم انتقاد تند می کنیم، تا حدش شلوغی آرمان خواهانه هم داریم، لازم باشد حال خاندان تبعیض را هم می گیریم و خیلی محترمانه، حق شان را کف دست شان می گذاریم، اما… همان که ابتدا نوشتم: «حد نقد را باید نگه داشت که شرط عقل است… و البته حد نقد را باید نگه داشت که شرط ولایت پذیری است».”

  27. در دایره ی قسمت، ما نقطه ی تسلیمیم
    لطف آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی

    یا حضرت ماه …

  28. دلخون می‌گوید:

    فکر کنم باید یه کم با دقت تر بخونم…

  29. حسن می‌گوید:

    ………………

  30. عمارنامه می‌گوید:

    سلام و درود؛
    دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
    http://www.ammarname.ir/link/16739
    ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
    موفق و پیروز باشید .
    عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
    یا علی

  31. پ. سادات می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی؛ وبلاگتون عالیه، مثل کتابتون…
    تو کتابخونه مدرسه بودم اسم کتابتون توجهم رو جلب کرد. چند صفحش رو همونجا خوندم. دیدم خیلی جالب نوشته، آدمو به خوندن وادار میکنه. بردم خونه سر یک ماه خوندم… واقعا جامعه به افراد با بصیرتی مثل شما نیاز داره.
    یه سر به وبلاگ منم بزنید. خیلی خوشحال میشم.

  32. چشم انتظار می‌گوید:

    همیشه روی خط اعتدال هستید. خیلی بی انصافند اون هایی که، به هر طریقی از روی حقد و کینه، چیزهایی که لیاقت خودشان است، نسبت می دهند. از یک نویسنده ی انقلابی و ولایی، همینگونه انتظار می رود. قدردانت هستیم، داداش حسین.

  33. سیداحمد می‌گوید:

    عجلوا باصلاة…

  34. از کربلا به داداش حسین...به گوشم می‌گوید:

    ……

  35. هستی می‌گوید:

    علیرغم تکراری بودن لحظه هام این روزها، تو همین بیصدایی به افکار و عقاید و حرفایی برمیخورم که دلم میخواست حقیقتا بفهمم یعنی چی؟!
    تا شاید اندکی از نگرانی و دلهره ی چندین ساله م بکاهه و شاید مطمئن شدم که میتونم…

  36. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    دوستان محترم! قشنگ بود انصافا!
    ۶ تائیهاشششششششششش

  37. شهید کلیپ می‌گوید:

    با سلام و صلوات
    در مورد مطلبتون حرفی ندارم که بگم؛
    اما یه کلیپ برای اولین بار از فرمانده قوای اول کربلا در اینترنت منتشر کردیم که بد نیست یه نگاه بندازید.
    یاحق

  38. همگام با ولایت تا ظهور می‌گوید:

    درود!
    با بند بندش موافقم.

  39. saman می‌گوید:

    فیلم شیعه شدن جوان اسپانیایی بهمراه همسرش در محضر آیت الله قائم مقامی
    http://www.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?cid=16&lid=7430

  40. سینا می‌گوید:

    می فروشی گفت کالایم می است
    رونق بازار من ساز و نی است
    من خمینی دوست دارم چونکه او
    هم خم است و هم می است و هم نی است

    “شعر از آقاست”

  41. این دفعه بی نام می‌گوید:

    سه ساله که وبلاگتو میخونم و لذت میبرم اخوی، اما با این تحلیلت مشکل دارم، اونقدر علت مخالفت بنده ی حقیر با این تحلیلت مقدمه و ذی المقدمه میخواد که فکر میکنم اصلا در حد یه نظر نگنجه، کاش حوصله ی نوشتنم بود در این لحظه…

  42. ناشناس می‌گوید:

    هنگامی که علی به خلافت رسید، مرزهای اسلامی از غرب تا مصر و از شرق تا ارتفاعات شرقی ایران پیش رفته بود. اما اوضاع حجاز در این ایام، ناآرام بود. از اقدامات مهم علی پس از رسیدن به خلافت، عزل کردن والیانی بود که قبلاً عثمان آنها را منصوب کرده بود. او آنها را عزل کرد و به جای آنها کسانی را که از نظر وی قابل اعتماد بودند، گماشت. در هنگام عزل و نصب والیان، ابن عباس و مغیرة بن شعبه وی را به احتیاط و عملکرد مصلحت‌آمیز دعوت کردند. اما علی به حرف این دو عمل نکرد. ویلفرد مادلونگ معتقد است که علی عمیقا از وظیفهٔ اسلامی خود آگاه بود و در راه حفظ شریعت اسلام، حاضر نبود که مصلحتی را بر حقی مقدم بشمارد؛ به طوری که حتی حاضر بود در این راه با مخالفانش پیکار کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.