فرشچیان بر گرد بقیع

استاد فرشچیان!

خسته نباشی هنرمند عاشورایی… ضریحی که برای ارباب ساخته ای، عالی است، از این پس باید به فکر ساخت ضریح برای ائمه بقیع باشی.

مرد از هر انگشت، یک هنر!

اگر دوست داری نگین انگشتر بقیع را هم با هنر خود امضا کنی، پس زود باش.

مرد از هر اشک، یک عشق!

ما ایرانی ها برای مزار خانم ام البنین، ضریح عباسی می خواهیم. تا برای خانم، ضریح نسازی، ما پیش یل ام البنین، رو سیاهیم. روی مان نمی شود سینه بزنیم برایش حتی.

حضرت استاد!

اخلاقا درست نیست امام زمان (عج) ظهور کنند و… این باشد… خاموش باشد مزار کریم اهل بیت.

اشکچیان نازنین!

آن دنیا چه می خواهی جواب فاطمه زهرا (س) را بدهی، اگر از شما بپرسد؛ برای حسین من، ضریح ساختی… مگر حسن، فرزند من نبود؟!

استاد کربلایی!

به کوری چشم «دشمن»، پولش از مردان ایرانی، طلایش از زنان ایرانی، تارش از اشک شما، پودش از عشق شما.

ضریحی برای امامان بقیع… دست تان را می بوسد… پای تان را می بوسیم. می بوسیم… می بوسیم…

جوان/ ۲۶ آذر ۱۳۹۱

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    به نام خدایی که “فرشچیان” را مرد ضریح آفرید…

  3. سیداحمد می‌گوید:

    به به… به به…

    اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ،

    وَ مَهْبِطَ الْوَحْىِ، وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَ خُزّانَ الْعِلْمِ، وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ،

    وَ اُصُولَ الْکَرَمِ، وَ قادَةَ الاُْمَمِ، وَ اَوْلِیآءَ النِّعَمِ، وَ عَناصِرَ الاَْبْرارِ،

    وَ دَعآئِمَ الاَْخْیارِ، وَ ساسَةَ الْعِبادِ، وَ اَرْکانَ الْبِلادِ، وَ اَبْوابَ الاْیمانِ،

    وَ اُمَنآءَ الرَّحْمنِ، وَ سُلالَةَ النَّبِیّینَ، وَ صَفْوَةَ الْمُرْسَلینَ، وَ عِتْرَةَ

    خِیَرَةِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ…

  4. سیداحمد می‌گوید:

    چه کردی داداش حسین!

    دستتو می بوسم… تبارک الله…

    استاد فرشچیان!
    “ما ایرانی ها برای مزار خانم ام البنین، ضریح عباسی می خواهیم.”

  5. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    “حضرت استاد! اخلاقا درست نیست امام زمان (عج) ظهور کنند و… این باشد… خاموش باشد مزار کریم اهل بیت.

    اشکچیان نازنین! آن دنیا چه می خواهی جواب فاطمه زهرا (س) را بدهی، اگر از شما گله کند؛ برای حسین من، ضریح ساختی، اما مگر حسن، فرزند من نبود؟!”

    چه شبیه امشب؛ اشک‌ها و لبخندها…
    گل کاشتید داداش حسین؛ عالی!

  6. آذرخش می‌گوید:

    دست مریزاد استاد…

  7. صبا می‌گوید:

    هنر مند زیاد داریم اما؛ هنر بعضی نامشان را در زمین و آسمان ماندگار و پر آوازه می کند!

    یعنی این سعادت بزرگ، اجر چه عملی بود از استاد فرشچیان؟ و چه پاداشی می دهد ابا عبدالله به ایشان بابت این کار؟ چه می دهند حضرت زهرا سلام الله؟

  8. صبا می‌گوید:

    گوشواره اش را داد برای ضریح
    اما
    هنوز دلش می لرزد
    نکند گوشواره؛
    تو را
    به یاد گوش پاره بیندازد!

  9. صبا می‌گوید:

    خصوصی

    “اشکچیان نازنین! آن دنیا چه می خواهی جواب فاطمه زهرا (س) را بدهی، اگر از شما گله کند؛ برای حسین من، ضریح ساختی، اما مگر حسن، فرزند من نبود؟!”
    انگار این جمله ها کوتاهترند؛ زیباترند! اگر “برای حسین من، ضریح ساختی، اما” را بردارید بهتر نمی شود؟ جمله ها وقتی ایهام یا کنایه دارند قشنگ ترند!

  10. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    کاش درهای صحن وا بشود
    شوق در سینه ها به پا بشود

    کاش با نغمه حسین حسین
    این حرم مثل کربلا بشود

    در کنار مزار ام بنین
    طرحی از علقمه بنا بشود

    پس بسازیم پنجره فولاد
    هر قدر عقده هست وا بشود

    چار تا گنبد طلایی رنگ
    چار تا مشهد الرضا بشود…

  11. برف و آفتاب می‌گوید:

    ان شاء الله…
    که صدام عربستان هم به زودی تلف بشه و عربستان هم مثل عراق بشه دوست ما.
    البته دیر نیست ان شاء الله. از الان باید دست به کار بشوند استاد فرشچیان!

  12. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    نقشه این صحن را باید که از زهرا گرفت
    نقشه را مادر دهد؛ وه چه بنایی می شود

    آخرش من مطمئنم این گره وا می شود
    این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود…

  13. جماران می‌گوید:

    در مکتب امام

    اختیارات ولایت فقیه
    در زمان غیبت، در تمام اموری که امام معصوم در آنها حق ولایت دارد، فقیه دارای ولایت است.
    از جمله آنهاست:
    خمس چه سهم امام باشد چه سهم سادات.
    انفال و آنچه که بدون لشکرکشی به دست مسلمانان رسیده و به «فیء» موسوم است.
    شئون و اختیارات ولی فقیه ص ۷۷

  14. ف. طباطبایی می‌گوید:

    جدا زیباست، حتی تصورش!!
    حرمی با شکوه تر از حرم امام رضا تو بقیع…

  15. میلاد پسندیده می‌گوید:

    احسنت… نه تنها ضریح را که حتی گنبد و صحنش را ان شاء الله.

  16. سنگربان می‌گوید:

    “اشکچیان نازنین! آن دنیا چه می خواهی جواب فاطمه زهرا (س) را بدهی، اگر از شما بپرسد؛ برای حسین من، ضریح ساختی… مگر حسن، فرزند من نبود؟!”

    ایشالا تا ظهور یه ضریح هم واسه بی بی بسازند…

  17. سیداحمد می‌گوید:

    چه صفایی داره این متن…

    همش دارم بقیع رو بی حضور وهابی های صهیونیست تصور می کنم با حرم های زیبا و زائر های عاشق… به به…

    تو بقیع با تربت کریلا نماز بخونی… عاشقانه زیارت عاشورا بخونی… به به…

    اللهم الرزقنا…

  18. وصالی شریف می‌گوید:

    انشاالله که به همین زودی ها برای قبور خاکی ائمه، ضریح بسازی هر چی عاشق یه دل سیر بشینن گریه کنند و برا حسین و عباسش سینه بزنند.
    انشاالله…

  19. چشم انتظار می‌گوید:

    چه کوتاه… چه زیبا… این دلنوشت، چه نوید بخشه. یعنی؛ میشه به همین زودی، آل سعود تبدیل به آل سقوط بشه؟ یعنی می شه چشم انتظاری هامون، تموم بشه و ضریح امامان مظلوم بقیع، با حضور حضرت خورشید رو نمایی بشه؟

  20. زهرا می‌گوید:

    سلام. فکر کنم جمله “خسته نباشید” تو دستگاه امام حسین هیچ محلی از اعراب نداشته باشه! استاد فرشچیان خدا به قلمت برکت بده

  21. پیر مرد می‌گوید:

    ……………………

  22. یه دوست می‌گوید:

    استاد!

    نمیدانم تا ظهور هستیم یا نه… پس آماده اش کن! میخواهم همینطور نگاهش کنم و دلی سیر اشک بریزم
    تو را به (امام) حسین قسم می دهم…
    دلم بد هوای بقیع دارد…

    دیگر این خانه مرا تنگ بود…

  23. مجنون می‌گوید:

    آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه
    حرم برای تو شه کرم میسازه
    آخر برات یه گنبد طلا میسازیم
    شبیه گنبد امام رضا میسازیم
    به کوریه … و دشمن حیدر
    بقیع تو آباد میشه گل پیمبر
    سر مزارت ضریح طلا میسازیم
    مثل ضریح شش گوشه بهش مینازیم
    آخر یه روز ضریح تو بقل میگیرم
    حسن حسن میگم پای ضریح میمیرم
    پنجره فولاد میسازیم حاجت بگیریم
    دخیل میبندیم بدونی بر تو اسیریم
    سقاخونه بنا کنیم با شورو احساس
    سر قبر ام البنین مادر عباس
    آقام میاد و مبگیره تقاس زهرا
    آباد میشه مدینه با قدوم مولا

  24. مسعودساس می‌گوید:

    تا ابد پاینده باد پرچم آقایی حسن(ع)
    ::…اَیُها الناس بدانید گدای حسنم…::

  25. محبین می‌گوید:

    آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه / حرم برای تو شه کرم می سازه
    به امید آنروز…

  26. S.Ha می‌گوید:

    در خور ِ استاد،،،

  27. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ای کاش من هم پرنده بودم و پر می کشیدم تا مزار ام البنین و گندم ایرانی می خوردم از روی مزار حضرت. اینجا آدم بودن جرم است و غذای حضرتی تنها مخصوص پرنده ها. اینجا باید اشک را از چشمان خود سانسور کنی و برای دوست داشتن برای عشق برای محبت از وهابی ها مجوز بگیری…

    آرام بگیرید ای کلمات متحرک. جمله های من دارند به اجتماع شما حسادت می کنند و جمعه های من دارند بی وجود کلمه “مهدی” خاک می خورند.

    http://www.ghadiany.ir/?p=1036

  28. پیر مرد می‌گوید:

    گفت: “چرا جای ضریح

    این پولها را به فقرا نمی دهند”

    گفتمش: “جانم

    این پولها را

    فقرا داده اند

    برای ضریح!!”…

    و عشق هم چنان ادامه دارد..

  29. مجله شبانه باشگاه خبرنگاران می‌گوید:

    با سلام؛
    مطلب شما در بخش وبلاگستان مجله شبانه باشگاه خبرنگاران لینک شد. در صورت تمایل باشگاه شبانه را به پیوندهای خود اضافه کرده و از طریق ایمیل باشگاه به ما اطلاع دهید تا ما نیز شما را به پیوندهای سایت اضافه کنیم.
    http://www.yjc.ir/fa/list/10/95

  30. بازتاب: فرشچیان بر گرد بقیع | سایت خبری بی باک نیوز - bibaknews.ir

  31. سیداحمد می‌گوید:

    سَلامٌ عَلى آلِ یسَّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا داعِىَ اللَّهِ وَ رَبّانِىَّ آیاتِه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بابَ اللَّهِ و َدَیّانَ دینِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ اللَّهِ…

    یا صاحب الزمان….
    باز هم جمعه شد و نیومدی آقا…

    http://uploadfa.net/uploads/13554788251.mp3

  32. مهدیار می‌گوید:

    کلا شما توی هر پستی از ما اشک نگیری راضی نمیشی نه؟
    دیگه وقتش شده در نایاب بشی
    تو می خوای کعبه ی قلب بی تاب بشی
    ضریح معمولی نیستی آخه می خوای
    ضریح مرقد پاک ارباب بشی

  33. سیده از فرانسه می‌گوید:

    انشا الله…
    یعنی میشه یه روزی این زخم التیام پیدا کنه؟

  34. دختر طوفانی می‌گوید:

    سلام…
    حالم رو منقلب کردین!
    خیلی زیبا بود…
    به ایشان میگن هنرمند…نه به امثال…
    بی خیال…

  35. سایه/روشن می‌گوید:

    از همان عاشورایی که “عصرِ عاشورا” را می کشید؛ دلش را گرهِ محکمی زد به ضریح…

  36. عاشقان شهادت می‌گوید:

    ان شاالله همه حاجت روا بشند…

  37. پورکاوه می‌گوید:

    خلیل وار ببینید عید قربان را
    به رونمایی شش گوشه می‌دهم جان را

    چگونه است که دل کربلایی است امروز
    فرا گرفته چرا عطر سیب ایران را

    بهشت پنجره دیگری به قم گشوده کنون
    که مست کرده هوایش دل خراسان را

    خدا کند خبری این چنین بیاید که
    بنا شده است بسازیم قبر پنهان را

    برای حضرت زهرا ضریح می‌سازیم
    و دست فرشچیان طرح می‌زند آنرا

    سید حمیدرضا برقعی

  38. سلام

    کوچکتر از اینم ولی:
    کاش می نوشتی تارش از شما، پودش از ما … ما هم پشت استادیم

  39. سجیل می‌گوید:

    اشکچیان نازنین! آن دنیا چه می خواهی جواب فاطمه زهرا (س) را بدهی، اگر از شما بپرسد؛ برای حسین من، ضریح ساختی… مگر حسن، فرزند من نبود؟!
    فوق العاده . . .

  40. شیدا می‌گوید:

    …………………………

  41. ف. طباطبایی می‌گوید:

    چه جملات دلنشینی…

  42. عمار می‌گوید:

    “استاد کربلایی! به کوری چشم «دشمن»، پولش از مردان ایرانی، طلایش از زنان ایرانی، تارش از اشک شما، پودش از عشق شما.

    ضریحی برای امامان بقیع… دست تان را می بوسد… پای تان را می بوسیم. می بوسیم… می بوسیم…”

    چه کردی با دلمون داداش حسین؟؟؟
    دلمون رو آتیش زدی رفت!!!

  43. دلخون می‌گوید:

    این متن خودش یه روضه بود…

    “اشکچیان نازنین! آن دنیا چه می خواهی جواب فاطمه زهرا (س) را بدهی، اگر از شما بپرسد؛ برای حسین من، ضریح ساختی… مگر حسن، فرزند من نبود؟!”

    چقدر این کریم، غریب است…

  44. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند
    رد دو دست ابالفضل روی آب بماند
    حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم
    میان کوچه و گودال بی جواب بماند
    حسین نیز غریب است اگر شبیه برادر
    ولی بناست بقیع حسن خراب بماند
    کمی ز غصه ی تو رخنه کرده است به بیرون
    تفاوت زن چون “جعده” و “رباب” بماند
    به احترام حسینِ سه روز مانده به گودال
    بناست زائر تو زیر آفتاب بماند

  45. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    قبله و قبله نما دور حسن میگردن
    کعبه و سعی و صفا دور حسن میگردن

    از دو نیمه شدن ماه خدا فهمیدم
    ذکر و تسبیح خدا دور حسن میگردن

    جای آن ست شهیدان همه شرمنده شوند
    تا امیر شهدا دور حسن میگردد

    کاشف الکرب ابالفضل غلام حسن است
    پسر شیر خدا دور حسن میگردد
    ……………………

    ای حسن جان!
    وقتی نداشت مادر تو سنگ قبر هم …
    دیگر تو را به صحن و سرا احتیاج نیست…

  46. ابوالفضل اشناب می‌گوید:

    بسم الله

    فرشچیان عزیز! حضرت استاد!
    خوب میدانم منتظری مولا دست روی شانه هایت گذارد، مزار مادر را نشانت دهد، بسم الله ای گوید و تو بمانی یک ضریح برای قبر حضرت مادر (س)
    چه جاودانه ای استاد!
    خوشا بحالت…

    یا علی

  47. دلخون می‌گوید:

    از صبح چند بار اومدم خوندمش…
    چیکار کنم دست خودم نیست؛ خب من امام حسنی ام…

    امام حسین خطاب به امام حسن:
    کاش بودی کرب و بلا کنار حرمم حرم داشتی حسن…
    کاش بودی کرب و بلا یه ایوون طلا تو هم داشتی حسن…
    کاش حرم داشتی حسن…
    تو ضریحت پر سینه زن بود…
    مادرمون یک شب جمعه حرم حسین و یک شب جمعه حرم حسن بود…
    من گنبدی دارم و گنبد بقیع گرد و غباره…
    من یک ضریح دارم، تو سایبونم قبرت نداره…
    برادر بی حرمم حسن…
    گنبدامون شبیه کاظمین بود…
    قشنگ ترین بهشت عالمین بود…
    پرچم سبز یا حسن کنار پرچم سرخ ذکر یا حسین بود…
    صحن و حرم من شلوغه و بقیع زائر نداره…
    درسته که بی حرمی حسن جان…
    ولی حسینتم کفن نداره…

  48. حنظله می‌گوید:

    واقعا پیشنهاد بسیار خوبی است.
    کاش عملی شود…حس خوبی دارد حتی فکرش را که می کنی…
    الهی! خودت جفت و جورش کن!

  49. مهدی می‌گوید:

  50. دلخون می‌گوید:

    عطر دستانی را داری که:

    “پرنده ای را از قفس آزاد کرده اند”

    مولای من، دریاب مرا که در قفس خویش مانده ام…

    اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ

    اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ

    اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ

    السلام علیک یا حسن بن علی ایها المجتبی یابن رسول الله

  51. دلخون می‌گوید:

    بی بط:

    وقتی کسی غریب شد اگر زمین و زمان جمع شوند تا اورا از غربت در بیاورند، نمی توانند. از همان کودکی از حضرت رسول تا هم اکنون که ما آمده ایم هرعاشقی خواست برای غربت این آقا کاری کند، نشد و قیامت هم او به نام برادر کنار میکشد و هر امامی با اصحابش محشور میشود و آنجا هم همه با هم می گویند:

    *غریب مادر حسن*

  52. طراح بی طرح می‌گوید:

    هر کی با امام حسین علیه السلام باشه خب امام حسین علیه السلام هم باهاشه.
    عاشق شد همه عاشقش شدن.
    واقعا دست مریزاد.

  53. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    در همان حال حضرت فاطمه زهرا(س) حاضر گردیده می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است…

    http://rajanews.com/detail.asp?id=145915

  54. خادم الشهداء می‌گوید:

    خواندم واشک ریختم، اما اخوی چیزی نگفتی از ضریح مادری که مزارش…

    با که درد خویش را نجوا کنم
    قبر مادر را کجا پیدا کنم…

    صلی الله علیکِ یا أُمّاه یا فاطمة الزهراء…

    یاعلی

  55. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    انگار ناف مدینه را با غربت بریده اند. آن هایی که مدینه رفته اند می گویند. حالا در غربت غریب باشی کار سخت می شود. غریب کریم و کریم غریب. ریش هایش سپید شده بود در جوانی. از داشتن اسرار در دل و دانستن آن چیزهایی که کسی نفهمید جز او و البته کسی نمی توانست بفهمد جز او. حسن شدن ظرفیت می خواهد. حسین هم همان حسن است و کرامت حسنی بود که کربلا را به حسین هدیه کرد.

    کریم یعنی تو، یعنی تمام فقیران شهر را می شناسی، یعنی صدای فقیر نشنیده ای و چه خوب گفته است صائب:

    ندهد فرصت گفتار به محتاج کریم/ گوش این طایفه آوای گدا نشنیده است

  56. دلخون می‌گوید:

    آقا! تو را «آقا» مرا «نوکر» نوشتند
    یعنی تو را اوّل مرا آخر نوشتند

    روی سیاه من یقیناً حکمتی داشت
    شکر خدا نام مرا قنبر نوشتند

    روزی که نام «بهتران» را می نوشتند
    نام تو را از هر کسی بهتر نوشتند

    آری تو را حتی میان پنج تن هم
    در روز خلقت گریه آورتر نوشتند

    این قسمت ما بوده که سردار باشیم
    امّا تو را در کربلا بی سر نوشتند

    این اشک دیده … نه … چراغ برزخ ماست
    از برکت تو اشک را گوهر نوشتند

    ترسی ندارم از قیامت چون شنیدم
    نام تو را هم شافع محشر نوشتند

    کاری برای تو ندارد … می توانی
    من را عوض کن جان پیغمبر …. نوشتند :

    بدکاره با نیمه نگاهت زیر و رو شد
    لطف تو را بالاتر از باور نوشتند

    مس بودم و جنسم به یکباره طلا شد
    شغل تو را از اوّلش زرگر نوشتند

    تا که به سمت گنبد شه، پر بگیرم
    جای دو پر، بال مرا شهپر نوشتند

    پایین پای تو چه جای با صفایی است
    آن قطعه را عرش علی اکبر نوشتند

    ارباب جان من! ضریح نو مبارک
    طرح ضریحت را چه ذوق آور نوشتند

    آقا ضریح قبلی ات را پس چه کردند؟
    آیا برایش قسمت دیگر نوشتند؟

    ای کاش آن را می فرستادی مدینه
    بر روی آن با اشک چشم تر نوشتند:

    سهم حسن همواره غربت بوده غربت
    او را شهید کینه ی همسر نوشتند

    قبرش شبیه چادر زهرا چه خاکی است
    بر روی خاک قبر او «مادر» نوشتند

    اوّل فدایی ولایت فاطمه بود
    این جمله را با ضرب میخ در نوشتند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.