باران «ارگان خدا» است

حسین قدیانی: تفاوت دارد باران بهار با باران پاییز. در موسم خزان، باران قرار دارد، اما در فصل بهار، بی قرار است. اگر در پاییز، باران، هوا را ۲ نفره می کند، در بهار، همان به که نفر دیگرت خدا باشد. باران بهاری، اخلاق بهار دارد. زود و با عجله می آید، تند و سریع می رود. انگار تکلیف آسمان با خودش مشخص نیست! شاید عاشق شده باشد که هم ابری است، هم آفتابی است. ور آفتابش، رنگین کمان دارد، ور ابری اش، باران. قطرات باران بهاری، گاهی تگرگ می شود، گاهی آنقدر ریز که اصلا خیس ات نمی کند. می آید، می بارد، اما بیشتر از جنس نوازش است تا بارش. البته گاهی طغیان می کند باران بهار. رعد و برق، صدای بغض آسمان است. من عاشق شر شر باران بهارم. عیبی ندارد حتی اگر لبریز کند جوی کنار خیابان را. نگران نباش! خودش جور خودش را می کشد. در بهار، همان آسمانی که باران به زمین می فرستد، دمی بعد، نور آفتاب را می تاباند به صحن و سرای خاک. اینکه دیگر دعوای «همشهری» و «ایران» ندارد! به خدا قطرات باران بهاری، جز «جبهه خداوند»، عضو هیچ دسته و گروه و حزبی نیستند! ارگان شهرداری و رسانه دولت، حتی باران را هم سیاسی کرده اند! هنوز این بهار تمام نشده، به فکر بهار سال انتخابات اند! کجا با این عجله؟! تازه امروز، «۳۱ فروردین ۱۳۹۱» است. چه خبر است؟! از باران بهار، لذت اگر بلد نیستیم ببریم، بیاییم و سیاسی اش هم نکنیم. در عوض باران، شکر خدا آیا بهتر نیست؟! گیرم آبی هم از خیابانی گذشت؛ خدمت از دعوا بهتر است. همچین سر و کله هم می پرند «همشهری» و «ایران»، انگار شهرداری مال یک نظام است، دولت مال نظام دیگر!! بوم قشنگ طبیعت را این همه با «ذغال سیاست» آلوده نکنیم! سیاست هم اینقدر سیاسی نیست که عده ای فکر می کنند! اگر به بهار رحم نمی کنند، چه خوب می شود لااقل به سیاست رحم کنند! دنیا را خیلی جدی گرفته اند بعضی ها. هنگام یارکشی، «باران» را هم می کشند!

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

خدایا! حمد و سپاس تو را به خاطر نعمت باران. الحق که زیبا آفریده ای بهار را. اگر «پاییز، بهاری است که عاشق شده است»، بهار، رسما «فصل عشق» است. در بهار، باران، عشقی می بارد. اگر در پاییز، درختان رنگارنگ می شوند، در بهار، آسمان با رنگین کمان، هنرآفرینی می کند. هر فصلی، نقشی از خدا دارد در سیمای خود، اما بهار، رساترین رسانه خداست. باران بهاری، بولتن غیر خصوصی آسمان است. سطر سطر این ارگان را خدا نوشته. در بهار، خدا خودش را به «زبان زیبایی» ترجمه می کند. لابد تجربه کرده ای قدم زدن زیر سقف رنگین کمان را. جایی که باران هست و نیست. آفتاب هست و نیست. ابر هست و نیست، هوا سرد و گرم هست و نیست، اما خدا حتما هست، چون بهار هست. اوووووه! حالا مانده چند ساعتی تا اردیبهشت. راست می گویند؛ بهترین فصل مسافرت، فصل دلربای اردیبهشت است. حالا که صحبت از اردیبهشت شد، چه مقصدی بهتر از بهشت؟! در «بهشت زهرا» قطعه ای هست به نام «۲۶» که شهدایش ذوق خوشی داشتند. برای شهادت، ماه قشنگ اردیبهشت را انتخاب کردند.

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

«الی بیت المقدسی ها» اردیبهشت مسافرت رفتند بهشت. باران بهاری زیباست، اما خون شهید از آن هم زیباتر است. شهید، «بهار زمان» است. نقش و نگار پروردگار بر بوم روزگار. خون شهید، «رسانه خدا» نیست؛ «رساله خدا» است. راقم این رساله، هنوز هم «حسین بن علی» در کرب و بلاست.

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

بیاییم با هم به پیشواز دومین ماه بهار برویم؛ السلام علیک یا اردیبهشت…

۲ متن آخر صفحه «۰۶ : ۲۰» وبلاگ «قطعه ۲۶»

۱- پیش بینی اخبار روز ۲۲ فروردین ۱۳۹۲

۲- اسم مسابقه «بارسا – میلان» فوتبال نیست!

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    “السلام علیک یا اردیبهشت”

    عجب عکس زیبائی… به به…

  3. پاییز می‌گوید:

    راست می گویند؛ بهترین فصل مسافرت، فصل دلربای اردیبهشت است. حالا که صحبت از اردیبهشت شد، چه مقصدی بهتر از بهشت؟!
    در «بهشت زهرا» قطعه ای هست به نام «۲۶» که شهدایش ذوق خوشی داشتند…
    «الی بیت المقدسی ها» اردیبهشت مسافرت رفتند بهشت…
    __________________________
    خواص آب نیسان:
    http://www.makaremshirazi.org/persian/prayer/?gid=547#

  4. سیداحمد می‌گوید:

    “ارگان شهرداری و رسانه دولت، حتی باران را هم سیاسی کرده اند! هنوز این بهار تمام نشده، به فکر بهار سال انتخابات اند! کجا با این عجله؟! تازه امروز، «۳۱ فروردین ۱۳۹۱» است. چه خبر است؟!”

    واقعا چه خبر است!
    ادعای ولایتی بودن دارند ولی…

  5. سیداحمد می‌گوید:

    “حالا که صحبت از اردیبهشت شد، چه مقصدی بهتر از بهشت؟! در «بهشت زهرا» قطعه ای هست به نام «۲۶» که شهدایش ذوق خوشی داشتند. برای شهادت، ماه قشنگ اردیبهشت را انتخاب کردند.”

    “خون شهید، «رسانه خدا» نیست؛ «رساله خدا» است. راقم این رساله، هنوز هم «حسین بن علی» در کرب و بلاست.”

    به به… به به…
    عالی بود. چقدر لطیف و زیبا!
    حیف که کوتاه بود… حیف…

  6. بی تاب هویزه می‌گوید:

    “در بهار، همان به که نفر دیگرت خدا باشد. باران بهاری، اخلاق بهار دارد. زود و با عجله می آید، تند و سریع می رود.”

    چقدر قشنگ بود… یعنی باید بگم فوق العاده…

  7. بی تاب هویزه می‌گوید:

    عکس شبیه اون میدونی که تو لواسونه، نزدیک بزرگراه!

  8. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    باران، فاتحه «حضرت آیت‌الله آسمان» است برای شهدا…

    “نه ده”

  9. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    عکس از چه زاویه قشنگی گرفته شده. ناخودآگاه شروع کردم به زمزمه “به لاله ی در خون خفته، شهید دست از جان شسته، قسم به فریاد آخر، به اشک غلتان مادر…”
    این تندیس مادر هم خیلی دوست داشتنی است…

  10. باران می‌گوید:

    دلمون تنگ شده بود برای این مدل حرف ها، کلمه ها،جملات، عاشقانه ها…
    روحمان خیس بارانِ قطعه شد، رنگین کمانی شدیم در قطعه ای از بهشت…

  11. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام به باران، سلام بر «بهشت»،
    سلام به «۲۶»، به «اردیبهشت»…

    سلام به آفتاب، به رنگین کمان،
    به رعد و برق و تگرگ، به آسمان…

    سلام به ابرِ بی قرارِ بارش،
    به قطره هایی از جنسِ نوازش…

    سلام به نقش و نگارِ بهاری،
    سلام حضورِ «حضرتِ قناری»…

    سلام بر شهید «بهار زمان»،
    سلامی زیرِ سقفِ رنگین کمان…

    سلام به بغضِ آب، به جویِ دو عین،
    سلام به خون، به عشق؛ سلام بر حسین*…

  12. برف و آفتاب می‌گوید:

    در «بهشت زهرا» قطعه ای هست به نام «۲۶» که شهدایش ذوق خوشی داشتند.

    که این ذوق رو به ارث هم گذاشته‌اند برای پسرشون!

    اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

  13. برف و آفتاب می‌گوید:

    “سیاست هم اینقدر سیاسی نیست که عده ای فکر می کنند!”

    چه جمله‌ای!

  14. برف و آفتاب می‌گوید:

    به دیوونه داداشی هم “ذوق” تزریق می‌کنید همش!!

  15. معین می‌گوید:

    یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ

    اى آزموده، آزمودت خدایی که تو را آفرید، پیش از آنکه تو را بیافریند(ترجمه استاد انصاریان)

    به هر ترجمه مراجعه کردم، هر چه با عقل ناقص بالا و پایین کردم، نفهمیدم که چگونه پیش از آفریده شدن، می توان آفریده شد؛ موجودی موجود، قبل از ایجاد.

    حتی در شرح ها اشاره ای نشده که تو را آفرید، قبل از آفریده شدن یعنی چه؛ و من فکر می کنم که نمی توان این امر را به غیر از ذات والای واجب الوجود نسبت داد؛

    بودن قبل از بودن.

    چه اعتراف صریحی خداوند برای ما آورده و ما غافلیم.

  16. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۱۹۷* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

    غنیمت بدانید هواى بهار را، زیرا که با بدن‏ هاى شما همان می کند که با درختان می ‏کند و خودتان را از هواى پاییز بپوشانید که با شما همان می ‏کند که با درختان می کند.

    هر گاه بهار را دیدید، بسیار یاد رستاخیز و قیامت نمایید…
    حسین قدیانی: «گفت پیغمبر به اصحاب کبار، تن مپوشانید از باد بهار؛ آنچه با برگ درختان می کند، با تن و جان شما آن می کند».

  17. به جای امیر می‌گوید:

    علت مرگ (گفت و شنود)

    گفت: ژنرال «نایف بن احمد آل سعود» طی مقاله ای در یکی از مجلات نظامی آمریکا خطاب به اسرائیل نوشته است ما و شما یک دشمن مشترک به نام ایران داریم و یک حامی مشترک به نام آمریکا.
    گفتم: تا اینجا که این حیوون زبون بسته حرف حساب زده!
    گفت: مرد حسابی! اگر آمریکا دوست و حامی عربستان است، چرا ۹ میلیون نفر از جمعیت این کشور زیر خط فقر هستند. بیش از ۲۵ درصد مردم سواد خواندن و نوشتن هم ندارند، ۳۷ درصد جوانان بیکارند، هیچکس حق رأی ندارد و…
    گفتم: خب! شاید منظورش حمایت آمریکا از خاندان آل سعود است!
    گفت: آمریکا و اسرائیل از شاه و حسنی مبارک و بن علی و عبدالله صالح و… هم حمایت می کردند!
    گفتم: چه عرض کنم؟! یارو مرده بود از پسرش پرسیدند؛ علت مرگ بابات چی بود؟! گفت به خاطر خوردن شیر مرد. پرسیدند؛ شیرش فاسد بود؟ گفت؛ نه بابا! بابام داشت شیر می خورد که یهو گاوه نشست!

  18. حی علی الجهاد می‌گوید:

    چقدر قشنگ توصیف کردید این باران بی‌قرار را… حس زیبایی را برایم‌ به ارمغان آورد…

    یک بار که معلم مدرسه‌ای ابتدایی بودم شاید ۴ سال پیش بود یک عصر فروردینی یا شایدم اردیبهشتی به گمانم… کارم طول کشیده بود و وقتی آمدم بیرون پرنده هم پر نمی‌زد در کوچه و خیابان… باران زده بود حسابی و شاید هم به همین خاطر بود که هیچ کس را در خیابان نمی‌دیدی… حسابی که می‌گویم یعنی حسابی‌ها! دقیقا مثل این‌که کسی شیلنگ آب را با فشار زیاد رویت بگیرد…

    این‌قدر قشنگ و زیبا بود آن لحظاتی که زیر باران تا خانه پیاده آمدم و اتفاقا رفتم وسط خیابان تا دقیقا زیر آسمان باشم و پایم را از عمد می‌گذاشتم در چاله‌های پرآب تا حس زیبای کودکیم بیش‌تر زنده شود… آن‌قدر بگویم که موش آب‌کشیده شده بودم وقتی رسیدم خانه!

    آن‌ها که گرمای طاقت‌فرسا و سوزان و غیرقابل تحمل تابستان قم را تجربه کرده‌اند، خوب قدر این روزهای بهاری را که متأسفانه عمر کمی دارند می‌دانند…

  19. سیداحمد می‌گوید:

    خدایا!
    ما را قدردان نعمت هایت قرار ده…

  20. آرزومند کربلا می‌گوید:

    حى على الجهاد عزیز!
    جان من ما رو یاد تابستون ننداز. شهر ما (قم) شهر خوبیه، منم خداى خیلى دوسش دارم، اما اصلى ترین عیبش همینه. کاریشم نمیشه کرد، همینه که هست. “طاقت فرسا و سوزان و غیرقابل تحمل” را خوب آمدى، توصیفت کاملا درست و دقیق بود اما…
    اما مى ارزه به اینکه در “عش ال محمد (ص)” باشى.

  21. حی علی الجهاد می‌گوید:

    صدالبته آرزومند کربلای عزیز…

    امروز رفته بودم شب شعر فاطمی… جای همگی خالی…

    اساتید معاصر شعر اهل بیت علیهم السلام جمع بودند… آن هم چه جمعی…

    استاد علی معلم، استاد مجاهدی، استاد زمانی و اساتید دیگر و سیدحمیدرضا برقعی و حاج محمود کریمی…

    روضه‌ای شده بود و هیئتی و خانه‌ای و دری و دیواری و چادری خاکی و سیلی‌ای و زهرایی و غربت مولایی و باز جای همگی خالی… اشک بود و درد بود و داغ بود و توسل…

    و چقدر افتخار کردم… امروز بیشتر از همیشه… به این‌که اگر حتی دستی هم از دور در آتش عشق و شعر برای اهل بیت‌ علیهم‌السلام ندارم، حداقل در هوایی نفس می‌کشم که این همه عشاق از آن تنفس می‌کنند و … و چقدر حسرت خوردم از این‌که در چنین شهری زندگی می‌کنم و هم‌چنان از خیلی چیزها محروم…

    این روزها دعای‌مان کنید خیلی…

    یازهرا س

  22. ستاره خرازی می‌گوید:

    باز باران با ترانه
    با گوهرهای فراوان
    می خورد بر بام خانه
    بام خانه؟ بام خانه کجا بود؟ حالا ولش کن
    یادم آرد روز باران
    گردش یک روز دیرین
    خوب و شیرین
    توی جنگل های گیلان
    کودکی ده ساله بودم
    شاد و خرم
    نرم و نازک
    چست و چابک
    با دو پای کودکانه
    می دویدم همچو آهو
    می پریدم ازلب جو
    دور میگشتم ز خانه
    می شنیدم از پرنده
    داستان های نهانی
    از لب باد وزنده
    رازهای زندگانی
    بس گوارا بود باران
    وه چه زیبا بود باران
    می شنیدم اندر این گوهر فشانی
    رازهای جاودانی, پندهای آسمانی
    بشنو از من کودک من
    پیش چشم مرد فردا
    زندگانی، خواه تیره، خواه روشن
    هست زیبا، هست زیبا، هست زیبا
    قیصر امین پور- روحش شاد

  23. صبا می‌گوید:

    میگم “حی علی الجهاد”!
    قبل از “موش آب کشیده”، “مثل” را جا گذاشته اید انگار!!!!!!!!!!!!!!!!!

  24. سیداحمد می‌گوید:

    چه کوته نظر و نادانند کسانی که بهار را می بینند و به قدرت خدا ایمان نمی آورند و حیات پس از مرگ را نمی پذیرند!!!
    ***************************************

    خداوند از آسمان آبی فرستاد و زمین را بعد از آنکه مرده بود، حیات بخشید. در این نشانه روشنی است برای جمعیتی که گوش شنوا دارند.(نحل. آیه ۶۵)
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده می‌گرداند. در حقیقت‌، هم اوست که قطعاً زنده کنندة مردگان است و اوست که بر هر چیزی تواناست‌.(روم. ۵۰)
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    و از آسمان آبی پر برکت فرستادیم و به وسیله آن باغ ها و دانه هایی را که درو می کنند رویاندیم و نخل های بلند قامت که میوه های متراکم دارند. همه این ها به منظور روزی دادن به بندگان است و به وسیله باران، زمین مرده را زنده کردیم. آری زنده شدن مردگان نیز همین گونه است. (ق. ۹تا ۱۱)

  25. صبا می‌گوید:

    “«الی بیت المقدسی ها» اردیبهشت مسافرت رفتند بهشت.”

    شهدا مجاور بهشت شدند شاید هم مسافرت نرفتند؛ که مهاجرت کردند به بهشت!
    متن تان بهاری بود؛ زیبا! خط های آخر بند اول، تاثیر باران بهار خیلی مشهود بود روی دل تان!
    دل تان سرشار از باران بهار!

  26. حی علی الجهاد می‌گوید:

    صبای عزیز!

    عرض کنم خدمت‌تان:

    “مثل” شما که بر سر کلمه “فرجهم” الف و لام اضافی نصب می‌کنی! دیشب می‌خواستم این‌جا بنویسم‌ها! اما خب پیش می‌آید دیگر! به خودت البته گفتم خصوصی!

    البته آن “مثل” به قرینه معنوی حذف شده بود و این اشکال که نیست، هیچ، “حُسن” هم هست!

  27. قاصدک منتظر می‌گوید:

    فصل بهار، فصل هَزار، فصل بی قراری است. فصلی که آسمان خدا، خوان رحمت است. اگر بگوییم: خیرالامور فصل بهار اردیبهشت ماه است، بیراهه نگفتیم؛ چرا که ماه وصال رندان نیک سرشتی است که خدا سرنوشت شان را خوش نوشت. شروع بهار برای شهدای قطعه ۲۶، آن روز از اردیبهشت است که سفرشان را از جاده “اهواز-خرمشهر” آغاز کردند و با مدد از خانم “حضرت زهرا (س)”، الی بهشت، طی الارض و طیر السماء کردند و در بهشت الهی سکنی گزیدند. خوشا به حالشان که در بهار جاودانه شدند.
    السلام علیک یا اباعبدالله

  28. یکی از گنه کاران (پروانه ها) می‌گوید:

    فَانظُرْ إِلَی‌ََّ ءَاثَـَرِ رَحْمَت‌ِ اللَّه‌ِ کَیْف‌َ یُحْی‌ِ الاْ رْض‌َ بَعْدَ مَوْتِهَآ إِن‌َّ ذَ َلِکَ لَمُحْی‌ِ الْمَوْتَی‌َ وَ هُوَ عَلَی‌َ کُل‌ِّ شَی‌ْءٍ قَدِیرٌ ؛(روم‌،۵۰)

    پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده می‌گرداند. در حقیقت‌، هم اوست که قطعاً زنده کنندة مردگان است و اوست که بر هر چیزی تواناست‌.

  29. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    سلام
    چند روز نبودم
    با کلی دلتنگی آمدم و باران قطعه غافلگیرم کرد!
    چشمهای مرا هم مثل آسمان بهار، بی قرار اردیبهشت الی بیت المقدسی ها کرد.
    بی قراری بهاری آسمان چند صباح دیگر تمام می شود اما بی قراری آسمان دل ما…..
    امان از دل تنگی برای بهار همیشگی……
    او که بیاید باران هم از ذوق ناز تر می بارد……

    لطافت طبعتان آدم را بد جور سر ذوق می آورد.
    به اندازه تمام باران های بهاری ممنون.
    با مطلب اینجا، تهران، فاطمیه….. به روزم……..

  30. حنظله می‌گوید:

    خدا، باران، بهشت، شهید، مسافر، اردیبهشت…

    چه حس زیبایی به آدم می دهند تک تک این واژه ها…!
    هوای دلمان بدجوری اردیبهشتی شده امروز!

  31. میلاد پسندیده می‌گوید:

    شعر «باز باران با ترانه» از قیصر امین پور نیست… از «گلچین گیلانی» است.

  32. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **لا اله الا الله الملک الحق المبین**

  33. ف. طباطبائی می‌گوید:

    خدا قوت آقای قدیانی.
    جمله های زیبایی داشت. خوندنش لذت بخش بود.

  34. باران می‌گوید:

    یک روز همراه با “نورالدین پسر ایران”

    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=122898

  35. بانو می‌گوید:

    “سطر سطر این ارگان را خدا نوشته.”
    برای نوشته های خدا هم تعیین تکلیف میکنند زمینیان……

  36. ناشناس می‌گوید:

    سرآمد منافقین در این روزها!
    http://ingholt.ir/

  37. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    چند وقت است دلم می گیرد
    دلم از شوق حرم می گیرد
    مثل یک قرن شب تاریک است
    دو سه روزی که دلم می گیرد
    مثل این است که دارد کم کم
    هستیم رنگ عدم می گیرد
    دسته سینه زنی در دل من
    نوحه می خواند و دم می گیرد
    گریه ام، یعنی باران بهار
    هم نمی گیرد و هم می گیرد
    بس که دلتنگی من بسیار است
    دلم از وسعت کم می گیرد
    لشکر عشق، حرم را به خدا
    به خود عشق قسم می گیرد
    “قیصر امین پور”

  38. چشم انتظار می‌گوید:

    سلام بر اردیبهشت و شهیدان بهشتی اش

  39. در عطش عدالت مهدوی می‌گوید:

    دیشب باران قرار با پنجره داشت
    روبوسی آبدار با پنجره داشت
    یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
    چک چک ، چک چک… چکار با پنجره داشت؟
    قیصر امین پور

  40. در عطش عدالت مهدوی می‌گوید:

    سلام بر اهالی قطعه ای از بهشت
    حی علی الجهاد! من عاشق گرمای طاقت فرسای قم هستم.
    دقیقا ۹ ساله که آرزو دارم لیاقت همجواری با خانم فاطمه معصومه(س) رو پیدا کنم اما…
    امسال بالاخره تصمیم قطعی از طرف خانواده گرفته شد. هجرت به شهر آرزوهام (قم) برای حفظ دین.
    اما فعلا درگیر حل کردن مشکل انتقالی ام هستم. از همه رفقای عزیز این قطعه خصوصا قمی های بزرگوار درخواست می کنم برای رفع مشکلم خیلی دعام کنن، خیلی…

  41. آرزومند کربلا می‌گوید:

    در عطش عدالت مهدوى عزیز!
    دین رو همه جا میشه حفظ کرد. براى حل شدن مشکلت هم متوسل شو به همون خانمى که آرزوى همجوارى شو دارى، ” کریمه اهل بیت ” است این بانو.

  42. ستاره خرازی می‌گوید:

    متن کامل سخنرانی حاج سعید قاسمی در همایش پرشور جوانان جبهه پایداری؛
    دیشب زنگ زدند گفتند توی اینها رفتی، فکر برگشتت هم باش!/ چرا با جبهه پایداری بیش از همه عناد دارند؟
    http://rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=122977
    خط، همین جاست!

  43. برف و آفتاب می‌گوید:

    احمدی‌نژاد رفته بزرگداشت سعدی! خدا به خیر کنه!!

  44. سیداحمد می‌گوید:

    شب جمعه معروف است به شب زیارتی ارباب حسین!
    سلامی نثار آقای جوانان اهل بهشت کنیم.

    اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ؛

    اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ…
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    امام صادق (ع) فرمود:
    هر کس که خدا خیر خواه او باشد محبت حسین(ع) و زیارتش را در دل او مى‏ اندازد؛ و هر کس که خدا بدخواه او باشد کینه و خشم حسین(ع) و خشم زیارتش را در دل او مى‏ اندازد.

  45. باران می‌گوید:

    ببخشید! ولی کامنت “برف و آفتاب” رو خوندم خنده م گرفت. 🙂

  46. سایه/روشن می‌گوید:

    ..::::سلام به باران، سلام بر «بهشت»،
    سلام به «۲۶»، به «اردیبهشت»…::::::
    آه،
    باران!
    حرفی بزن!
    حرف های تو مرطوب است::…

  47. حی علی الجهاد می‌گوید:

    به “در عطش عدالت مهدوی”!

    سلام
    چقدر جالب که به فکر دین‌داری‌تون هستید! این روزها تو خیلی از شهرها مظاهر فساد علنی شده و انگار تو قم راحت‌تر می‌شه زندگی کرد. هرچند که همیشه و همه جا باید مراقب بود.

    ۹ سال آرزو هم خیلیه‌ها! ان‌شاالله به زودی به آرزوتون برسید و مشکل‌تون حل بشه. موفق باشید. ما رو هم دعا کنید.

  48. سیداحمد می‌گوید:

    «کیهان، مثل نان سنگک می ماند»… «عابدزاده و دکتر مددی»… به زودی در قطعه ۲۶

  49. ستاره خرازی می‌گوید:

    ای خدا شکرت، یه امروز من تصمیم کبری گرفتم تو پست جدید بنویسم: بسم الله الرحمن الرحیم.
    دیگه الان از رو رفتم، متوجه شدم توفیقیه که به این راحتی دست نمی ده.

  50. ستاره خرازی می‌گوید:

    سیداحمد! این کار قشنگی که انجام دادید؛ یعنی نوشتن سلام زیارت عاشورا، امشب واسه من خیلی برکت داشت، ماجور باشید ان شاالله.

  51. سیداحمد می‌گوید:

    رونمایی از جلد کتاب های «آر. کیو ۸۸» و «ماشاء الله حزب الله» کار شیک، فاخر، سنگین و ساده ای از میثم محمدحسنی… به زودی در قطعه ۲۶

  52. سایه/روشن می‌گوید:

    “بوم قشنگ طبیعت را این همه با «ذغال سیاست» آلوده نکنیم!”

  53. ستاره خرازی می‌گوید:

    یکی از امامان عزیزتر از جانمون فرمودند: هرکس به گوینده ای گوش فرا دهد، مانند آن است که او را پرستیده است، پس اگر گوینده از خدا بگوید، (شنونده) خدا را پرستیده و اگر گوینده از زبان ابلیس سخن گوید، (شنونده) ابلیس را پرستیده است.
    تحف العقول، ص ۴۵۶

  54. ستاره خرازی می‌گوید:

    ای قوم! با قیام نشستن مخالفم
    با غیر تیغ، هر چه که آهن، مخالفم
    گفتید گریه است که تنها سلاح ماست
    گیرم که این درست، ولی من مخالفم
    با حلق، اگر نه در پی تکبیر، دشمنم
    با سنگ، اگر نه سنگ فلاخن، مخالفم
    این سر سلامت است، ولی کاشکی نبود
    من با سری که بر سر گردن، مخالفم
    محمد کاظم کاظمی

  55. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ای قوم به دریا زده! طوفان بسرایید
    از عشق، از این واژه ی عریان بسرایید
    خسته نشدید، این همه از ابر سرودید؟!
    یک بار هم از آبی باران بسرایید …

  56. قاصدک منتظر می‌گوید:

    این بوی روح پرور از آن خوی دلبرست
    وین آب زندگانی از آن حوض کوثرست
    ای باد بوستان مگرت نافه در میان
    وی مرغ آشنا مگرت نامه در پرست
    بوی بهشت می‌گذرد یا نسیم دوست
    یا کاروان صبح که گیتی منورست
    این قاصد از کدام زمینست مشک بوی
    وین نامه در چه داشت که عنوان معطرست
    بر راه باد عود در آتش نهاده‌اند
    یا خود در آن زمین که تویی خاک عنبرست
    بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن
    کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر درست
    بازآ که در فراق تو چشم امیدوار
    چون گوش روزه دار بر الله اکبرست
    دانی که چون همی‌گذرانیم روزگار
    روزی که بی تو می‌گذرد روز محشرست
    گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم
    هر روز عشق بیشتر و صبر کمترست
    صورت ز چشم غایب و اخلاق در نظر
    دیدار در حجاب و معانی برابرست
    در نامه نیز چند بگنجد حدیث عشق
    کوته کنیم که قصه ما کار دفترست
    همچون درخت بادیه سعدی به برق شوق
    سوزان و میوه سخنش همچنان ترست
    آری خوشست وقت حریفان به بوی عود
    وز سوز غافلند که در جان مجمرست

  57. باران می‌گوید:

    رضا ایرانمنش: مُردم، اما دوباره برگشتم!
    http://www.jahannews.com/vdcayanuy49n6y1.k5k4.html

  58. محصل می‌گوید:

    یا ابن الحسن!
    بهار است، اما من، تنها با تو حال و هوایم بهاری میشود…

  59. سیداحمد می‌گوید:

    السلام علیک یا اُماه… یا فاطمة الزهرا…

    http://upload20.ir/upload/1334917614523334461.wma

    ای آنکه در هرسینه ای شکستگی اش نمایان شد
    تا جائیکه در هر دلی آرامگاهی برای او هست
    مادر جان! آن هنگام که در عزای کشته شدن حسینت در کنار فرات می گریی
    از داغ آنهایی که علیه ظلم و طاغوت ایستادند و جانانه جنگیدند نیز نوحه بخوان!
    ای نور چشم تمام اوصیا
    دائما تو را می خوانم، این ندای من است
    پروردگار آسمان بر تو درود می فرستد…

    فاطمه، ای پاره تن مصطفی… فاطمه، دیدگان وفا در عزای تو می گریند
    صدایت می زنم و اشک چشمم به سمت جهان پژواک می شود
    ای دختر پیامبری که بارش باران به اشاره دستهای اوست
    اینک این خون شیعه است که از قلب اندوهگین بحرین جاری می شود
    اینها فرزندان تواند ای مادر حسین که تو را می خوانند
    دل من همیشه تو را می خواند یا زهرا!

    ای پاره تن بهترین بندگان
    یاد تو رمز اتحاد ماست

    فاطمه، ای پاره تن مصطفی… فاطمه، دیدگان وفا در عزای تو می گریند…

  60. ممد می‌گوید:

    سلام آقا حسین! یه طرحی زدم گذاشتم توی نگارخونه!
    http://www.negarkhaneh.ir/~mohammadndk/PicDetail-126686/
    نظراتو بخونی بد نیست؛
    دربست دوست داریم. منتظر دلنوشته بعدی هستیم.
    ۲۰+++
    یا علی

  61. سیداحمد می‌گوید:

    جناب «ممد»!

    از طرح تون ممنون. قشنگ بود، اما کاش کلمه «قطعه» را درست می نوشتید…

  62. ستاره خرازی می‌گوید:

    تازه سیداحمد! من که هر چی به این طرح نگاه می کنم، کلمه “قطعه” نمی بینم، “قعه” می بینم.
    درست می بینم نه؟

  63. ستاره خرازی می‌گوید:

    اِ! شما هم که همینو گفتید!!! فکر کردم نوشتید درشت!!!!
    پس هیچی دیگه.

  64. مجنون می‌گوید:

    دلم لک زده برای دیدن قطعه ۲۶
    برای دیدن عموهام شهید مرتضی و محمد باقر توکلی.
    برای بابا اکبر شما؛
    برای همه بیست و ششی ها.
    من که برام مقدور نیست بیام تهران ولی از شما داش حسین عزیز درخواست دارم هر موقع تو این اردیبهشت رفتی، بهشت ۲۶ نائب الزیاره منم باشی.
    یا علی

  65. آذرخش می‌گوید:

    بی صبرانه منتظر رونمایی از “جلد کتاب های «آر. کیو ۸۸» و «ماشاء الله حزب الله» کار شیک، فاخر، سنگین و ساده ای از میثم محمدحسنی” هستیم ایشالا.

    (مربوط به متن نبود کامنتم؟!)

  66. م.خ می‌گوید:

    بارون صدای صحبت خداست
    وقتی میاد دعا کنیم
    خدا همین نزدیکی هاست

  67. به جای امیر می‌گوید:

    دلال (گفت و شنود)

    گفت: بانک مرکزی به دارندگان حواله پیش فروش سکه پیشنهاد کرده است که سکه های خود را به بانک بفروشند!
    گفتم: یعنی چی؟ برای چی؟
    گفت: ظاهرا چون قیمت سکه کاهش پیدا کرده، بانک مرکزی نمی خواهد سکه های خریداری شده روی دست واسطه ها و دلال ها بماند و ضرر کنند!
    گفتم: به جهنم که دلال ها ضرر می کنند! بانک مرکزی باید از منافع مردم حمایت کند نه واسطه ها و دلال ها.
    گفت: باید از بانک مرکزی پرسید؛ اگر می خواستید این سکه ها را بخرید، چرا فروخته اید؟ و حالا که فروخته اید چرا می خواهید دوباره آن را بخرید؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی الاغش را برای فروش به دست یک دلال سپرد و دلال برای بازارگرمی فریاد می زد که این الاغ از قاطر قوی تر، از شتر پرطاقت تر و از اسب تیزتر و… ناگهان فروشنده جلو آمد و به دلال گفت؛ مرد حسابی! الاغ به این خوبی را چرا بفروشم؟! خودم آن را می خرم!

  68. reza می‌گوید:

    سلام حاج حسین………………

  69. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    سلام بر ادیبشهت و شهدای آرمیده در قطعه ای از بهشت.
    بسیار زیبا و با طراوت.
    عکس هم طراوت متن را دو چندان کرده است.

    سپاس آقای قدیانی.

  70. فاطمه می‌گوید:

    در بهار، باران عشقی می بارد…

    دلم تنگ شده بود برای نوشته هاتان.
    گرفتار گرفتاری هام…

  71. نای دل فقط آه می‌گوید:

    عاشق این میدان شهرک شهید محلاتیم…

  72. ندا می‌گوید:

    آقای حسین قدیانی! دوست دارم گفتگویی با شما داشته باشم. می دونید من کجا کار میکنم؛ تو قلب دشمن و یه تنه جنگیدن، چقدر سخته! سه ساله مطالبتونو میخونم. خوشم میاد از سبک قلمتون. آدم عجیبی هستید؛ نمی گم مثل من، می گم تو نوع خودتون بی نظیرید!

  73. کارگر می‌گوید:

    آقا یه سوال این اجناس کی ارزون میشه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.