«اصول گرایی» را از «کی روش» یاد بگیریم؛ «اصلاح طلبی» را از «دژاگه»

در روزگاری که سیاست، زمخت و غلط انداز و مترادف با دروغ و دغل و تهمت و شایعه و تکذیب و اس ام اس؛ خالی از صداقت، به نظر می رسد و بی رحمانه حتی به ساعاتی قبل از انتخابات هم رحم نمی کند، زنده باد اصول گرایی کارلوس کی روش که اشکان دژاگه را برای بازی با قطر، انتخاب می کند و با فرستادن این ۲ رگه عقلی – عشقی به زمین مسابقه، ختم کلام، والسلام می کند پروسه کش دار و طولانی بازی اشکان را در تیم ملی. اشکان دژاگه که روزگاری در تیم ملی امید آلمان بازی کرده بود، با پیوستن به تیم ملی ایران، امید رفتن به جام جهانی را نزد ایرانیان، زنده تر از قبل کرد. خدا با او یار بود که در نخستین بازی اش با تیم ملی ایران ۲ گل قشنگ و کلاسیک به ثمر رساند تا خیلی زود جا باز کند در دل هواداران. گذشته از این ۲ گل، دژاگه بسی غیرتی و به اصطلاح؛ پایین شهری بازی کرد و در یک صحنه و در عرض کمتر از ۵ ثانیه ۲ بار بدن خود را جلوی توپ گذاشت، تا مهاجم قطری با مهدی رحمتی تک به تک نشود. البته با یک گل، حتی دو گل، بهار نمی شود، اما سالی که نکوست، از بهارش پیداست.

تفاوت اصول گرایی در فوتبال و سیاست/ تیم ملی این روزها مربی بزرگ، تراز اول و خوشبختانه میان سالی دارد که مثل کاپلوی پیر و پپ جوان، حتما در ردیف «مربیان اصول گرا» قرار می گیرد. مربی اصول گرا، اصول خود را فدای هیچ چیز حتی جام جهانی نمی کند. برای رسیدن به جام جهانی، هندوانه زیر بغل فوتبال نیم بند ایران نمی گذارد و امید بیهوده نمی دهد. مربی اصول گرا شعار نمی دهد و به بازیکنان تیم ملی اجازه نمی دهد قبل از بازی با قطر، برایش جشن تولد بگیرند. مربی اصول گرا، کلاس دارد، اما کلاس نمی گذارد(از این حیث، کی روش حتما نسبت معکوس دارد با اصول گراهای سیاسی در داخل، که کلاس ندارند، اما برای همدیگر کلاس می گذارند!!) و با همه دک و پزش، برای رساندن ایران به جام جهانی، مرد اول اتصال اشکان دژاگه از رگه عقل آلمان به رگه عشق ایران می شود. مربی اصول گرا کم حرف می زند، کم مصاحبه می کند، کم تکذیب می کند، و از مربی گری، خیلی چیزها بیشتر از کت شلوار مشکی پوشیدن کنار زمین بلد است! مربی اصول گرا بر سر اصولش معامله نمی کند، اما مصلحت تیمش را قربانی فهم غلط از اصول گرایی هم نمی کند! مربی اصول گرا سیستم تیم خود را بر اساس مهره هایش طراحی می کند. اینکه چه دارد و چه ندارد. برای یک مربی اصول گرا سیستم های رایج در فوتبال نوین، اصل نیست، بلکه «واقع گرایی» اصل است. واقع گرایی در شناخت حریفان و معرفت نسبت به تیم خود. مربی اصول گرا وقتی می بیند فرهاد مجیدی برای بازی در تیم ملی ناز می کند، هرگز منتش را نمی کشد، اما وقتی می بیند که تیم ملی به اشکان دژاگه نیاز دارد، دقیقا مثل یک دیپلمات عمل می کند و مقدمات بازی اشکان دژاگه در تیم ملی را فراهم می کند. برای مربی اصول گرا، اصول، وحی منزل نیست و هدف نیست که با آن وسیله را توجیه کند. اصول یک مربی اصول گرا، دست و بالش را نمی بندد، بازتر می کند. مربی اصول گرا روی هم زبانی، هم دلی و وحدت تیمش در برابر حریف، حساب ویژه باز می کند. خود، عامل تفرقه نمی شود و از کاریزمایش، جهت دمیدن روح یک رنگی در تیم، بهره ها می برد. مربی اصول گرا، تا از ترکیب اصلی اش مطمئن نشده، به ذخیره ها میدان نمی دهد و اصل را فدای فرع نمی کند، اما در عین حال، از تعویض علی کریمی نمی ترسد. مربی اصول گرا سخت گیر است، اما زمخت نیست. متشخص است، اما غلط انداز نیست. بزرگ است، اما خودبزرگ بین نیست، و دقیقا به همین دلیل است که کارلوس کی روش، روی نیمکت تیم ملی، همان گرمکن اعضای دیگر تیم را می پوشد. دقت شود که ما داریم درباره کارلوس کی روش صحبت می کنیم؛ نه امیر قلعه نوعی، افشین قطبی، علی دایی و…!! همان کارلوس کی روش که زعمای فوتبال معتقدند؛ فرگوسن در منچستر، هنوز هم دارد نان تمرینات اصولی کی روش را می خورد.

تفاوت اصلاح طلبی در فوتبال و سیاست/ اشکان دژاگه اگر چه در همین بیخ گوش خودمان؛ پیچ شمیران تهران، به دنیا آمده، اما تمام عمرش در ساحل رود راین سپری شده است. فارسی را اما از فریدون زندی بهتر حرف می زند، و بر خلاف چپ پای آبی ها، اصلا فانتزی و دخترکش بازی نمی کند. با این همه، به دلایلی دور و دراز شد ایرانی شدن فوتبال اشکان. شاید اگر کارلوس کی روش، مربی تیم ملی نمی شد، عجز فدراسیون فوتبال در کشاندن پای اشکان به ایران، ادامه دار می شد. بگذریم که پشت پرده، دست هایی هم در کار بود! اول گفتند که اشکان، وابسته به فلان گروه اپوزیسیون است! بعد شایعه کردند که اشکان، دلبسته بهمان گروه ضد اخلاق است! تا بخواهند برای این همه ادعا دلیل بیاورند، چیزهای دیگر و راحت تری هم گفتند. اینکه بدنش خالکوبی دارد و موهای سرش، مشکل دارد! بعدها البته در تنور دیگری دمیدند و مدعی شدند؛ حالا که اشکان، راهی به تیم ملی بزرگسالان آلمان نیافته، به بازی در تیم ملی ایران چشم طمع دارد! این سوی سکه اراجیف سیخکی، اما تحلیل های آبکی موج می زد. فقط کافی بود اشکان همراه ولفسبورگ به اسرائیل نرود، تا عده ای مسرور از این اقدام انقلابی(!) ادواردو آنیلی بومی بتراشند!! دژاگه اما نه آن است و نه این، بلکه یک «انسان حرفه ای» است. یک فوتبالیست حرفه ای که از زندگی در آلمان، نظم و عقل آموخته و از زاده شدن در ایران، شور و عشق. او همراه تیمش به اسرائیل نمی رود، اما مایه از مشکلات شخصی اش می گذارد، تا رندانه،(نه منافقانه!!) اصلاح طلبی کرده باشد. برای تیم ملی امید آلمان بازی می کند، اما وقتی می بیند که بازی در تیم ملی ایران، برایش راحت تر است تا فیکس شدن در تیم ژرمن ها، ایران را به آلمان ترجیح می دهد. از عشقش به ایران، حرف می زند، اما در وصف خاک ایران، غلو نمی کند. خودش را ایرانی می خواند، فارسی را راحت حرف می زند، اما کتمان نمی کند که زبان آلمانی را در نوشتن و از رو خواندن، بهتر از زبان فارسی بلد است. مدل خاص موهایش را برای بازی در تیم ملی، اصلاح و معمولی، حتی معمولی تر از اغلب ملی پوشانی که بزرگ شده ایران اند، می کند، اما دست به ریشش یا ته ریشش که در اروپا چندی است مد شده و ربطی به تعریف ریش در ایران ندارد، نمی زند. خالکوبی اش را پاک نمی کند، اما زیر پیراهن مقدس تیم ملی، لباسی می پوشد که معلوم نباشد. وقتی برای تیم ملی، در اولین بازی، آنهم اولین دقایق بازی، گل می زند، شادی می کند، اما اشک شوق نمی ریزد. برای تشویق تماشاگران دست تکان می دهد، اما کله معلق نمی زند. اشکان دژاگه یک فوتبالیست حرفه ای، بلکه یک انسان حرفه ای است. آنقدر تعلقات مذهبی دارد که همواره بازوبند حامل قرآن بر بازویش بسته باشد، اما حتما موسیقی غیر مجاز گوش می دهد و از اسکار گرفتن اصغر فرهادی به شدت خوشحال می شود. با این همه، روز بازی با قطر، مچ بند سبز نمی بندد، اما موقع پخش سرود جمهوری اسلامی، تا کمر هم خم نمی شود. از یاد نبرید که ما داریم درباره اشکان دژاگه حرف می زنیم؛ نه مهدوی کیا و جواد نکونام و علی کریمی و…!! همان اشکان دژاگه که این روزها صرف نظر از تعابیر افراطی و تعاریف تفریطی، بیش از هر چیز، مقید به مقررات حرفه ای حرفه خویش است. گل می زند، شادی می کند، باغیرت فوتبال بازی می کند، اما جز به قوانین اصلاح طلبانه خود، به هیچ چیز باج نمی دهد.

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

سیاسی ها گاه شان خود را بالاتر از فوتبال، به عنوان مظهر سرگرمی اقشار فرودست، می دانند و گاه، برای همین فوتبال، سر و دست می شکنند! سیاست اما این روزها، بسیار محتاج آموختن از فوتبال است. سیاست باید از فوتبال، درس زندگی، حتی کلاس زندگی بیاموزد. مثلا چه عیبی دارد اصول گرایان ائتلاف متحد، به جای تقسیم سهم بر اساس راضی کردن قبیله ها، اندکی از کارلوس کی روش، ایستادگی روی اصول بیاموزند؟! و مثلا چه اشکالی دارد اصول گرایان گروه پایداری، قدر یک پر کاه، از علی پروین، راه و رسم وحدت و دیدن افقی جلوتر از نوک بینی هیاهوی قرمز و آبی بیاموزند؟! و البته این را هم باید گفت که اگر سران اصلاحات سیاسی، کسر شان خود ندانند، می توانند با الگوگیری از فوتبال، نه چوب ۲ سر کثیف، که هم محبوب این باشند، هم محبوب آن. عجبا! در روزگاری که اشکان دژاگه، از کرخه تا راین، محبوب ایرانی ها و آلمانی هاست، سیدمحمد خاتمی، هم می خواهد انتخابات را تحریم کند و هم زیر پوستی دعوت به مشارکت کند نامزدهای جبهه اصلاحات را!! و اینگونه است که از دوست و دشمن، به یک اندازه ناسزا می شنود! اگر اشکان دژاگه راه و رسم دلبری و اصلاح طلبی را بهتر از اصلاح طلبان بلد است، و اگر کارلوس کی روش، راه و رسم اصول گرایی را باید به اصول گرایان محترم یاد دهد، چه ترس دارم از بیان این جمله زیبا که؛ فوتبال، صدر سیاست نشسته است. سیاست حتی اگر «گوهر» باشد، فوتبال، «هنر» است. گفت: «هنر، برتر از گوهر آمد پدید». قضاوتی درباره خالکوبی اشکان، روی بدنش ندارم و شاید به دلایلی، به ویژه زندگی در فرهنگ فرنگ، به او مقداری حق بدهم، اما کاش این همه خال نکوبند سیاسیون، روی بدن اصول گرایی و اصلاح طلبی!! خوب است که عالم سیاست، منشور ندارد، و الا در تقبیح خالکوبی یقه سفیدهای چپ و راست ۲ صد مثنوی می نوشتم…

وطن امروز/ ۱۳ اسفند ۱۳۹۰

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سید محمود می‌گوید:

    http://img4up.com/up2/85214195094270999055.jpg
    داداش حسین این لیست متعلق به انتخابات مجلس سال ۷۴-خیلی جالبه

  3. کردستان می‌گوید:

    سلام! چه وبلاگ جالبی داری…
    خدا قوت!

  4. یا زینب می‌گوید:

    جالب بود.

  5. بانو می‌گوید:

    «هنر، برتر از گوهر آمد پدید.”
    هنرمند واقعی، گوهر شناس اصیل است. کاش یاد بگیریم آنچه را که اصول است، حفظش کنیم، نه اینکه در زیر بم روزگار، محوش کنیم.
    فردا صورت خیلی ها سرخ خواهد بود، بابت سیلی محکمی که از ایرانی ها خواهند خورد…

  6. ولادت حضرت عسگری مبارک!

  7. سیداحمد می‌گوید:

    “در روزگاری که اشکان دژاگه، از کرخه تا راین، محبوب ایرانی ها و آلمانی هاست، سیدمحمد خاتمی، هم می خواهد انتخابات را تحریم کند و هم زیر پوستی دعوت به مشارکت کند نامزدهای جبهه اصلاحات را!!”

    تحلیل شیکی بود؛
    راستش را بخواهید، با دیدن تیتر اصلا نتوانستم حدس بزنم که با چه متنی مواجه خواهم شد!
    هنرمندانه بود!

  8. سیداحمد می‌گوید:

    “مربی اصول گرا بر سر اصولش معامله نمی کند، اما مصلحت تیمش را قربانی فهم غلط از اصول گرایی هم نمی کند!”

    چقدر این روزها نیاز داشتیم به این دیدگاه و تفکر؛
    هر حرفی هم بزنیم، متهم می شویم به تخریب این یکی و یا آن یکی!

    فقط دعا می کنم مردم هوشیارانه رای بدهند و کاری به لیست های ناقص نداشته باشند.

  9. میلاد پسندیده می‌گوید:

    “فانتزی و دخترکش” !!! 🙂

    حرفه ای گری را باید خیلی ها یاد بگیرند.
    حسین قدیانی: و از حرکت جدید «ستون یمین» غافلیدها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  10. برف و آفتاب می‌گوید:

    اصولگراها به کنار، برای اصلاح طلب ها هم نکات جالبی گفتید.
    اون ها که خدا رو شکر از حمقا هستند و این چیزا رو بلد نیستند! که اگه بلد بودند؛ باید تعجب می کردیم!

  11. میلاد پسندیده می‌گوید:

    نه قربونت! دیده بودم اما چون قبلاً گفته بودم، گفتم دوباره نگویم که تکرار مکررات نشود… البته تشکر از شما بخاطر اعمال صالحتان، سخنی است که هر چقدر هم بگوییم، باز نامکرر است!

  12. میلاد پسندیده می‌گوید:

    حاج حسین به اندازه لازم شرمنده مان کرده بود با حضورش در ستون یمین اما انگار کافی نبود که حاج احمد متوسلیان هم به ایشان پیوسته است!

    “علمدار! اگر پشت خط حاج احمد، شمایی… به متوسلیان بگو: جز «جبهه مجنون» که بوی «خون» می داد، مابقی جبهه ها، فقط بوی «نون» می دهد”

    عالی… دستت بیست!

  13. سوگند می‌گوید:

    آفرین! خوب نوشتید.

    هم از فوتبال فهمیدیم، هم از سیاست.

    موفق باشید…

  14. برف و آفتاب می‌گوید:

    با دقت بیشتری باید بخونیم این متن رو؛ تا منظورتون رو از هر مثالی که زدید بفهمیم!

    اصلا این دژاگه چطوری تلفظ می شه؟! دُژاگِه، دِژاگِه، دُژآگَه، دِژآگَه!!!

  15. سیداحمد می‌گوید:

    کامنت بی ربط! {با عرض پوزش از مدیریت بزرگوار}

    صحنه ریختن اون نوشیدنی ها(!) در یقه آنجلا مرکل، خیلی صحنه قشنگی بود؛
    اساسی دلم خنک شد!
    اما دلم به حال گارسون بیچاره سوخت!!!

  16. میلاد پسندیده می‌گوید:

    به قول شیخ بیسواد: کلاً به خدمت شما که عرض کنم، هر جور می خواهید دژاگه را تلفظ کنید. فقط خواهشاً سیلاب سوم را بدون زمبه بخوانید!!

  17. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم!

    «قطعه ۲۶» تا دقایقی دیگر با یک طنز خنده دار و محشر، آپ می شود و نظر داداش حسین هم به نوعی درباره لیست مورد علاقه شان معلوم!!

  18. سلاله 9 دی می‌گوید:

    “درس این عکس تو، بی آلایشی است… یاد می دهی به این همه عمار، علمدار؟!”

    فوق العاده ممنون، بابت تصاویر و عکس نوشت هایی که اضافه کردید؛ علی الخصوص، عکس بزرگ مرد ما، حاج احمد…

  19. قاصدک منتظر می‌گوید:

    خیر دنیا و آخرت شامل حال شما شود، انشاالله!

  20. حنظله می‌گوید:

    ………………….

  21. ستاره خرازی می‌گوید:

    آنچه که امروز میخواهم به شما بگویم، این است که ملت ایران انتخابات را قدر بدانند. انتخابات یک نمایشگاه است براى نشان دادن عزم و رشد ملى ملت ایران، استقامت ملت ایران، دانائى و هوشیارى ملت ایران، پایبندى ملت ایران به نظام مردم‌سالارى دینى.
    بیانات امام خامنه ای در اجتماع عظیم مردم یزد ۱۳۸۶/۱۰/۱۲

    اهمیت اوّلِ انتخابات به‌خاطر این است که انتخابات سنگر کشور است؛ حضور مردم در پاى صندوقهاى رأى، مصون‌ساز سرنوشت ملت و مردم است و دشمن را از تعرّض و تجاوز و پُررویىِ بیشتر باز مى‌دارد.
    بیانات امام خامنه ای در خطبه‌هاى نماز جمعه تهران‌ ۱۳۸۲/۱۱/۲۴

    مسأله‌ى انتخابات، مسأله‌ى بسیار مهم و اساسى و تعیین‌کننده‌اى است. اهمیت انتخابات از جهات گوناگونى است. یکى از آنها این است که نظام ما نظامى است متّکى به ایمانها و عواطف و علایق مردم. اساساً سرِّ شکست‌ناپذیرى این نظام این است که به مردم متّکى است. این چیز مهمّى است. اتّکاى به مردم هم آسان به دست نمى‌آید و همه جا حاصل نمى‌شود. اگر یک سرِّ الهى در میان نباشد، توجّه نفوس و دلهاى مردم هم ممکن نیست. شما ملاحظه بفرمایید، خداى متعال به پیغمبرِ با آن عظمت مى‌فرماید: «هو الّذى ایّدک بنصره و بالمؤمنین»؛ یعنى مؤمنین را در کنار نصرت الهى مى‌آورد. هیچ بُعدى هم ندارد که آدم بگوید که این «بالمؤمنین»، تفسیر جزئى از مفهوم «بنصره» هم هست که اصلاً نصر الهى به وسیله‌ى مؤمنین تحقّق مى‌پذیرد. البته در مواردى هم نصرتهاى خارج از مقولات عادى در زمان آن بزرگوار بوده است – مثل ملائکه‌ى مسوّمین و غیرذلک – لیکن عمده‌اش مؤمنین‌اند. بعد هم مى‌فرماید: «لو انفقت ما فى الأرض جمیعاً ما الّفت بین قلوبهم و لکنّ اللَّه الّف بینهم». یعنى اى نبى گرامى ما! این «بالمؤمنین»ى هم که ما مى‌گوییم، خیال نکن که خودت توانستى آنها را جذب کنى؛ نه – این کار من و ما و کار عوامل مادى و بشرى نیست – این سرّ الهى و سرّ معنوى است.
    حال آن نکته‌ى باریکتر ز مو این‌جاست که همین سرّ الهى و معنوى هم قابل تعریف است. چیزى نیست که بگوییم عقل شما مردم نمى‌رسد و سه، چهار نفرى هستند که این چیزها را مى‌فهمند؛ نخیر. این امر واضحى است. این سرّ الهى عبارت است از ایمان. وقتى ایمانها در دلهاى مردم مى‌جوشد و به مرحله‌ى عمل سرازیر مى‌شود، نتیجه این است که هر پدیده‌اى که متّکى به ایمان الهى است، تقویت پیدا مى‌کند.
    بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضاى هیأت نظارت بر انتخابات شوراى نگهبان‌ ۱۳۷۴/۱۱/۱۴

    حضور در انتخابات یکى از مستحکم‌ترین وسیله‌هایى است که این ملت مى‌تواند آن را مثل یک زره‌ى پولادین در مقابل خود و در مقابل حمله‌ى دشمنان و سوءنیّت و بد دلىِ مستکبران و دخالت‌کنندگان نگه دارد. انتخابات بسیار مهمّ است.
    بیانات امام خامنه ای در دیدار اقشار مختلف مردم قم‌ در آستانه سالروز قیام ۱۹ دی
    ۱۳۸۲/۱۰/۱۸

  22. قاصدک منتظر می‌گوید:

    حاج احمد… حاج احمد…
    حاجی بچه ها به گوشند…
    حاجی بچه ها کمک می خواند…
    انتخاب… امتحان… بصیرت… مفهومه…
    بچه ها خوب دقت کنیم… ببینیم کسی می تونه کد رمز رو بفهمه…
    حاج احمد… دعا کنید سرافکنده نشویم…
    و از زبان رهبرم
    سلام و صلوات خداوند بر ارواح طیبه شهیدان و بر رزمنده با اخلاص بی نشان حاج احمد متوسلیان.

  23. آزاد اندیشی می‌گوید:

    سلام؛ خدا قوت!

    به روزم…

  24. شهید آینده می‌گوید:

    “مربی اصول گرا هیچ چیز، حتی جام جهانی را فدای اصولش نمی کند.”
    فکر کنم منظورتان این بود: “مربی اصول گرا, اصولش را فدای هیچ چیز, حتی جام جهانی نمی کند.”
    التماس دعا
    اللهم عجل لولیک الفرج

  25. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    عجب تحلیل جالب و آموزنده ای بود.

    هم اشارات اصولگرائی عالی بود و هم اشارات اصلاح طلبی.
    دقیقا باید چند بار خوانده شود این متن.

  26. ف. طباطبائی می‌گوید:

    مقایسه های تامل برانگیزی بود.
    ممنون!

  27. محسن می‌گوید:

    خدا قوت عزیز…

  28. یه 9 دی استقلالی می‌گوید:

    حالا از کجا و با ضرس قاطع گفتی که فرهاد مجیدی ناز کرده واسه تیم ملی؟؟

  29. سلاله 9 دی می‌گوید:

    “اگر سران اصلاحات سیاسی، کسر شان خود ندانند، می توانند با الگوگیری از فوتبال، نه چوب ۲ سر کثیف، که هم محبوب این باشند، هم محبوب آن. ”

    متن خیلی جالبی بود. بندهای انتهایی متن، خیلی حرف ها داشت؛ بعضی جملات انتهایی نبود، ناقص و ابتر می ماند نوشته. گمانم، “تفاوت اصلاح طلبی در فوتبال و سیاست” را بهتر تشریح کردید، تا اصول گرایی را. شاید هم به خودم برمی گردد که دوست داشتم بیش تر توضیح می دادید.
    حرفه ای و هنرمندانه بود و از آن متن هایی که چند باری باید خوانده شود.

  30. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    لطفا “نکته ضروری” که در پایان متن ستون ۲۰:۶ آمده را با دقت بخوانید!

  31. سیداحمد می‌گوید:

    ۵ ساعت مانده تا آغاز حماسه ای دیگر!

    http://www.faupload.com/upload/90/Esfand/سالار-وطنم.mp3

    وطنم ای شکوه پا برجا…
    شرم بر من اگر حریم تو… پیش چشمانِ من شکسته شود…

  32. لبیک یا حسین می‌گوید:

    ممنون از متنی که نوشتید؛ پیشاپیش خلق حماسه ای دیگر را به همه دوستان تبریک میگم.

  33. دانشجوی پزشکی می‌گوید:

    سلام. اکنون سر صندوق رای هستم. ولی دوست دارم به این قطعه مقدس ۲۶ که قطعه ای از بهشت است رای بدهم. باشد که قبول حق افتد.
    حسین قدیانی: دوستان، چه جاهایی به یاد قطعه ۲۶ هستندها… ممنون جناب دانشجوی پزشکی!

  34. گلی می‌گوید:

    سلام!
    خیلی خوب نوشتین، به خصوص درباره دژآگه!
    ممنون…

  35. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم**

  36. ح ص‌ن می‌گوید:

    سلام؛

    نظرت رو راجع به گروههای اصولگرا نگفتی؟

  37. سیداحمد می‌گوید:

    خدایا تا ظهور دولت یار… عزیز ما، خامنه ای نگهدار

    http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=19180#150445

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…

  38. تازه وارد می‌گوید:

    …………………..

  39. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۱۶۶* رسول اکرم صلى الله علیه و آله:

    ساختمان بهشت، خشتى از نقره و خشتى از طلاست؛ گِل آن، مُشک بسیار خوشبو و سنگریزه آن، لؤلؤ و یاقوت و خاک آن، زغفران است و هر که وارد آن شود، پیوسته متنعم است…

    (نهج الفصاحه، ح ۱۳۲۷)

    انشاءالله از همه دوستان، قبول باشد؛ بهشت، نصیب تان…

  40. به یاد سید سجاد می‌گوید:

    …………………………….

  41. از همین دوردستها می‌گوید:

    معنای……………!
    گاهی از بس حرف داری نقطه چین می گذاری و گاهی از بس که حرفی نداری!
    برادر حسین؛ شما وقتی بجای کامنتا نقطه چین می گذارید، جزو کدوم گروهید؟

  42. از همین دوردستها می‌گوید:

    چقدر با نجابت و سر به زیر، ایرانمان را سربلند می کنید ای مردم…

  43. آبان... می‌گوید:

    بسم رب الشهداء و الصدیقین

    سلام …
    ما به عشق سید علی، با آگاهی کامل رای دادیم. جای نی ساندیس خالی…!

    جای شما خالی چند وقت پیش بهشت جنوب بودیم … فکه شرهانی شلمچه و …
    جای شما باز هم خالی دوشنبه هم بهشت زهرا بودیم قطعه ۲۶ هم ….!
    یا علی…
    التماس دعای فرج!

  44. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    با اجازه شیخ بیسواد، میخوام این انگشت جوهریمو…

  45. سیداحمد می‌گوید:

    الان دلم می سوزه به حال اونائی که رای ندادن!
    دارن آتیش میگیرن ها؛ از چند جهت!

    البته حقشونه! تا اونا باشن دیگه به منافقی مثل خاتمی اطمینان نکنن!
    ملعون دروغگو، حرف از تحریم زد و تا آخرین لحظه، طوری وانمود کرد که همه فکر کردن تو انتخابات شرکت نمیکنه. طبق معمول سر طرفداراشو(!) کلاه گذاشت و رفت رای داد!

    حالا بسوزید و تا صبح تو بالاترین، به خاتمی و سایر شرکا(!) فحش بدید تا شاید آروم بگیرید!

  46. سیداحمد می‌گوید:

    وفات خانم حضرت معصومه (س) بر اهالی قطعه مقدس۲۶ تسلیت باد.

    http://www.faupload.com/upload/90/Esfand/2-.mp3

  47. همگام با ولایت تا ظهور می‌گوید:

    سلام بر همه ی دوستان!
    از پایان نامه ام دفاع کردم چه دفاعی! نام مولی علی روش بود؛ در حوزه روان شناسی.
    دوباره میام به جمع خوب دوستان!
    اما یه چیزی مونده بد رو دلم؛
    چرا صاحب قطعه فقط به یه تعداد خاصی از دوستان جواب می ده؟ بقیه رو عابر پیاده محسوب کردید؟!!! نکنه شهدا هم…

  48. ف. طباطبائی می‌گوید:

    امروز برنامه های تلوزیون خیلی برام جذاب بود.
    ولی یکی از قشنگترین گزارش ها، به طور زنده از شبکه تهران، حدود ساعت ۱۷:۲۵ پخش شد.
    اون خانم عزیز که خیلی تمیز چند تا شعار داد!

    شعار اون خواهر عزیز این بود:
    مرگ بر آمریکا
    مرگ بر اسرائیل
    مرگ بر ها… رفس….

  49. سیداحمد می‌گوید:

    کولاک کردند مردم عزیز ایران؛

    چشم آنها که نمی توانند ببیند، کــــــــــــور!
    به کوری چشم بعضی ها، انتخابات از اولین مراحلش تا آخرین مرحلۀ شمارش آرا و تائید توسط مراجع مربوط، در صحت کامل برگزار می شود.

    {باز منتظر فرصته که به زنش بگه تا فرمان حمله به خیابون و سطل آشغال ها رو صادر کنه! خجالت هم نمی کشه! خاک بر سرش با این پیام دادنش!}

  50. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    بازیگر نقش پدر «نادر» در فیلم «جدایی…» هم رای داد! امشب «قطعه ۲۶» با ۲ متن به روز می شود که در یکی اش، اشاره شده به این بازیگر پیر…
    http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1549273

  51. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    سلام و عرض تسلیت به مناسبت وفات حضرت معصومه.

    درود و سلام خدا بر این مردم عزیز و هوشیار.
    افتخار می کنیم به داشتن چنین هموطنان با غیرتی.

    خدا را سپاس می گوئیم بابت نعمت ولایت و جمهوری اسلامی.
    فکر می کنم خواندن ۲ رکعت نماز شکر، کمترین کاری است که برای شکر این نعمت و لطف الهی، می توان انجام داد.

  52. بی نام می‌گوید:

    ………………..

  53. به جای امیر می‌گوید:

    یاس معطر (به جای گفت و شنود)

    در سالروز رحلت کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه(س) این ستون را به سروده ای از علی اکبر لطیفیان در سوگ آن بزرگوار اختصاص می دهیم؛
    و دانه ریخت بیایی کبوترش باشی
    دوباره آینه ای در برابرش باشی
    نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
    میان راه پرستوی پرپرش باشی
    «مدینه» شهر غریبی برای «فاطمه»هاست
    نخواست گمشده ای مثل مادرش باشی
    خدا تو را به دل بی قرار ما بخشید
    و خواست جلوه ای از حوض کوثرش باشی
    به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
    چو دید آمده ای سایه سرش باشی
    اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
    و تا همیشه تو یاس معطرش باشی
    نگاه تو همه را یاد او می اندازد
    به چهره ات چه می آید که خواهرش باشی
    خدا نخواست تو هم با «جواد» کوچک او
    گواه رنج نفس های آخرش باشی

  54. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم!

    قطعه ۲۶ تا دقایقی دیگر به روز می شود…

  55. مرتضی توکلی/ دانشجوی اهل شمال می‌گوید:

    داداش حسین! داداش حسین عزیز! داداش حسین خوش قلم! داداش حسین فرزند شهید! داداش حسین بابا اکبر! داداش حسین همان موتور قراضه بابا اکبر که ۲۰۰ کلاهک هسته ای اسرائیل، هنوز هم حریفش نمی شوند! داداش حسین بسیجی ها!

    این اولین کامنت من در وبلاگ شماست، اما خدا می داند تا الان چند بار «نه ده» شما را خوانده ام و چند بار همراه قلم تو، گریه کرده ام… و قاه قاه خنده کرده ام… تا حد اشک!!

    من یکی از همان جماعتی هستم که روزی ۲ ساعت در وبلاگت وقت می گذارم، اما تا به حال یک خسته نباشید، برایت کامنت نکرده ام! با نوشته هایت حال می کنم، اما دلم نمی آید حتی اندازه یک کامنت، نامم را خرجت کنم! شاید تو هم باید بمیری، تا قدر ببینی و بر صدر بنشینی… هم بر صدر سیاست، هم بر صدر فوتبال!

    می بینی! همه ما را تو، خوش قلم و یک پا نویسنده کرده ای!! اما آنچه سبب شد این کامنت را برایت بگذارم، ۲ چیز بود؛ یکی خواندن نقد یک دوست، در یکی از همین پست های اخیرت، که تو را متهم کرده بود به عدم مطالعه، یکی هم همین متن، که واقعا مانده ام چگونه از فوتبال، پلی تمیز به سیاست زده ای؟! واقعا متحیرم از قلمت! از ژورنالیسم عالمانه قلمت!

    داداش حسین عزیز! چند روز پیش، استادت آمد شهر ما، در دانشگاه ما. وقتی از قول قشنگ و آسمانی تو، جمله «۳۰۰ هزار شهید و یک جبهه» را خواند، و نام قشنگت را برد، مجبورم کرد شب، در خانه، مقدمه اش برای کتابت را یک بار دیگر بخوانم تا بدانم حسین قدیانی، حتما آنقدر مطالعه دارد که می تواند اینقدر زیبا، فوتبال را سنجاق کند به سیاست… نشان به این نشان:

    «او این راه را آسان طی نکرد؛ می خواند و می نوشت و می نوشت… حتی اگر ۱۰ بار نوشته هایش راهی به صفحات رویی روزنامه نمی یافت، دست از سماجت برنمی داشت. باز می نوشت، پس از آنکه بسیار می خواند…».

    داداش حسین مظلوم! الان که هستی، می گوییم چرا رحیم پور ازغدی نیستی، فردا که مُردی، حسرت نقد غیر منصفانه مان را می خوریم! تو اما لابد هم فوتبال را خوب می خوانی و هم سیاست را، و الا ممکن نیست این چنین معجزه کنی با قلمت! ممکن نیست! شاید اشکال تو در قلم زیبایت باشد، که آنقدر زیباست، اجازه نمی دهد به مخاطب، که به عمق علمی نوشته هایت پی ببرد. تو حتما در زمینه قلمی که می زنی، آنقدر مطالعه داری که می توانی «اما بهشتی زمان کیست؟!» را بنویسی. متنی خارج از حد علمی و بصیرتی من و امثال من، منتقدانت!!

    داداش حسین! اگر عمق علمی داشتن یک نوشته، به این است که هیچ کس، هیچ چیز از آن نوشته سر درنیاورد، خواهش می کنم، از این سبک که اختیار کرده ای، خارج نشو، و اجازه نده طعنه منتقدین، قلمت را عالمانه کند! لطفا بی سواد باش، مثل الان دقیقا!!

    داداش حسین! آن نقد را در قطعه ات خواندم و از بی معرفتی من و ما سوختم! من و مایی که قدرت را نمی دانیم و خیال می کنیم تا اسم «هگل» و ۴ تا جمله از «کانت» را در نوشته هایت نیاوری، عمق علمی ندارد نوشته هایت! مثل قرآن! مثل حافظ! مثل خمینی! مثل خامنه ای! مثل همه بزرگانی که راحت، ساده و زیبا حرف شان را بیان می کنند.

    داداش حسین! این نوشته ات را یک بار دیگر بخوان… تا مطمئن شوی، نقد منتقدین بر قلمت، چقدر غیر منصفانه است! این را هم بگویم و به قول خودت خلاص! جوری هستی، جوری مستی، جوری می نویسی، جوری قلم می زنی، جوری نوشته هایت عمق علمی دارد، جوری اهل مطالعه هستی، حتی جوری فرزند بابا اکبر شهید هستی، که… می بخشیدها!! حس حسودی را گل می کنی در آدم. من، خودم؛ یکی اش!! گاهی به قلم تو غبطه می خورم، اما اسمش اصلا غبطه نیست، بلکه حسادت است… حسادت!! و از سر همین حس، این اولین کامنت من در وبلاگ توست، بعد از ۲ سال «قطعه ۲۶» خوانی… تقصیر خود نالوطی ات است، البته!!

    راستی داداش حسین! در دانشگاه ما هم، بنده خدایی هست که گله دارد از بار علمی نداشتن نوشته های تو! اما هر وقت بساط مناظره و بحث و مجادله و… در آمفی تئاتر دانشگاه، داغ می شود، می رود و آخرین نوشته ات را از وبلاگت، پرینت می گیرد، می زند توی بیلبورد!! جالب اینجاست که در چنین مواقعی، اولین گزینه برای کم نیاوردن از حریفان، نوشته های توست، اما… اما ببین اگر عمق علمی و بار مطالعاتی می داشت نوشته های تو، چه می شد؟؟!! شاید می خوردیمش، نمی خواندیمش!!

    داداش حسین بابا اکبر شهید! مرا ببخش… ما را ببخش…
    حسین قدیانی: ای بابا!

  56. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **یا ارحم الراحمین**

  57. ف. طباطبائی می‌گوید:

    خیلی خیلی خوشحالم!!
    امیدوارم همه تون خوشحال باشید.
    هر دو کاندید مورد نظرم رای آوردن و کلا نتیجه انتخابات و رای آوردن بعضیا و رای نیاوردن بعضی ها برام خیلی شیرینه.
    خدایا شکرت…

  58. برف و آفتاب می‌گوید:

    ………………..

  59. صیاد می‌گوید:

    مردم دیروز باز حماسه ساز شدند. خدا ما را شرمنده شهدا نکند. التماس دعا

  60. نا شناس می‌گوید:

    سلام. اینقدر بدم میاد نقطه چین می گذارید بجای متن کامنتها!! یعنی چی آخه؟! حرص آدم در میاد!

  61. سیداحمد می‌گوید:

    به جای اینکه حرص بخورید، درست کامنت بگذارید!

  62. سیداحمد می‌گوید:

    دم مردم قزوین گرم که به “علیخانی” رای ندادن.
    دم مردم نور گرم که بعد از چند دوره بالاخره “ناطق نوری” رو از مجلس کشیدن بیرون.

  63. سیاست خارجی می‌گوید:

    ……………………………….

  64. ابراهیم می‌گوید:

    احسنت به قلمت برادر.
    متن هم لطیف بود وهم تیز؛ البته تیز برای آقایان و آقا زاده ها.
    ولی چه میشه کرد که ثروت بیت المال گوش هاشونو کر کرده.
    یا علی

  65. عمار می‌گوید:

    سلام. خیلی جالب بود، خیلی.
    و اما راجع به ستون یمین. باز هم حاج احمد و دلتنگی همیشگی ما. چقدر خوب است که بعضی از دلتنگی ها هیچ موقع کهنه نمی شود.

  66. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم!

    قطعه ۲۶ امشب با یک متن علیه هاشمی به روز می شود…

  67. سایه/روشن می‌گوید:

    …::::::سلام بر خواهرِ غریبِ امامِ رئوفِ مان::::::…
    .
    .
    http://img4up.com/up2/30798496463235932152.jpg

  68. سیداحمد می‌گوید:

    این هم برای دوستانی که مصاحبه رفسنجانی بعد از رای دادن را ندیدند!

    “اگر نتیجه همانی باشد که مردم در صندوق می اندازند انشاء الله مجلس خوبی خواهیم داشت.”

    این حرف یعنی توهین به شعور همه ملت!
    توهین به همه دست اندرکاران برگزاری انتخابات!

  69. علی نظری می‌گوید:

    ما جوهر داریم! آنقدر که از سر انگشتمان زده بیرون، چکیده پای آن برگه های امتحانی که شهدا دستمان دادند. سر این امتحان شهدا مراقبند! شش دونگ حواسشان جمع است کسی تقلب نکند. برگه ها را هم همین مراقب ها صحیح میکنند، اما نمره را خدا میدهد.
    یا بیست یا صفر. نمره ی دیگری در کار نیست ۱۹تای دیگر فاصله ی کوفه است تا کربلا وقتی همان زنجیری دست و پای بعضی را بست و خانه نشین کرد که روزگاری جا خوش کرده بود بردستان زینب(س).
    بوش راست میگفت یا با اویم یا بر او. آدمی یا بل هم ازل است یا خلیفة الله. یا با سقیفه دست می دهد یا دستش را از داغ سقیفه.

    آه عباس(ع)! آنروز که تو رفتی آبرویت را از علقمه بیاوری کسی به تو نگفت ساعتی چشمت را بببند بر روی حسین(ع) و بعد باز کنو ببین که دنیا با توست!؟ و تو چشمانت را دادی که مبادا روزی بسته شود بر حسین(ع)!
    راستش منبع امتحان ما همین داستان توست. ۲۰را کسی میگیرد که خوب جغرافیای کربلا را یاد گرفته باشد و حسابی ادبیات عباس(ع) را از بر کرده باشد.فرمول دودوتا چهار تای تو پای علقمه را هم که بفهمد همه ی جمع و تفریق های ریاضی را فوت آب است.
    منو بابا علی جان با هم امتحان دادیم؛ کارنامه ی مرا بعدها میدهند اما شاگرد زرنگ که باشی و نفر اول، نمره ات را زود اعلام میکنند. برگه ی امتحانی او از این به بعد، مشق شب من است. همان برگه ای که پایین آن نوشت:
    ((خدایا این رای را از من بپذیر))
    ……………………………
    شادی روح بابا علی جان محمدی که پس از به صندوق انداختن رای خود از دنیا رفت، صلوات! این آخرین جمله ی او بود “خدایا این رای را از من بپذیر.”
    …………………………..
    حسین عزیز!
    سعادته بزرگی نصیبه شما شده که میتونی برا این انقلاب قلم بزنی.
    دعا کن خدا این توفیقو به من هم عنایت کنه. قطعه ی ۲۶ گوشه ای از دل منه.
    دعام کن…
    یا علی(ع)

  70. حسین ج می‌گوید:

    ……………………

  71. سایه/روشن می‌گوید:

    چه قدر حالم خوب شد از لینکِ عکس های حضرتِ “مـــاه”.
    …:::ممنون جنابِ سید احمد:::…

  72. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۲۱:۱۴
    تعداد افراد آنلاین: ۳۰ نفر

    ماشالله حزب الله…
    داداش حسین بسیجیها فــــــــــــــدائی داری…

  73. محمد علی باقری می‌گوید:

    با سلام جناب آقای قدیانی
    میخواستم اگر ممکن است بتوانیم با هم بیشتر همکاری کنیم و افتخار بدید و بصورت افتخاری در سایت خبری تحلیلی انقلاب نیوز که ما جمعی از عاشقان انقلاب اسلامی را راه اندازی کرده ایم راهنمایی کرده و تجربیات و همچنین برنامه های که میتوان در سایت اجرا کرد را به ما متذکر شوید.
    میدانیم سر شما بسیار شلوغ است و شاید وقت نکنید که نظر ما رو مطالعه کنید هر وقت مشاهده کردید حتما یه سر کوچیک به سایت ما بزنید خوشحال می شیم.
    منتظر حضور شما در انقلاب نیوز

  74. سرباز کمپ می‌گوید:

    عجب چیزهایی آدم تو این قطعه می بینه!

  75. به جای امیر می‌گوید:

    خواب! (گفت و شنود)

    گفت: رسانه ها و مقامات خارجی و گروه های اپوزیسیون و بسیاری از مدعیان اصلاحات فضای رسانه ای را روی سرشان گذاشته بودند که در انتخابات مجلس نهم کسی شرکت نمی کند!
    گفتم: حیوونکی ها! خب! حالا چی میگن؟!
    گفت: اما، دو ساعت بعد از شروع رأی گیری و حضور بی سابقه مردم پای صندوق های رأی، دنده عقب گرفته اند و حتی خاتمی هم که شرکت در انتخابات را تحریم کرده و شرط گذاشته بود، پای صندوق رفت و رأی داد!
    گفتم: احتمالا خاتمی تحت شکنجه مجبور به رأی دادن شده! یا این که او را شستشوی مغزی داده اند!
    گفت: خبرگزاری های بزرگ آمریکایی و اروپایی اعتراف کرده اند که محاسباتشان درباره عدم حضور مردم غلط از آب درآمده و چیزی شبیه یک خواب بوده است!
    گفتم: خانمی به همسرش گفت؛ دیشب خواب دیدم یک انگشتر الماس گران قیمت برایم خریده ای، تعبیرش چیست؟ همسرش گفت؛ تا دوشنبه صبر کن، تعبیرش را خواهی دید! و روز دوشنبه یک بسته کادویی به همسرش هدیه داد. توی بسته، کتاب تعبیر خواب بود!

  76. سیداحمد می‌گوید:

    منتظر سنگ نباشید نارگیل بیندازید! (یادداشت روز)

    http://www.kayhannews.ir/901214/2.htm#other200

  77. خروش ملی می‌گوید:

    سلام
    سلام حاج حسین
    اهل ویرایش و اصلاح هم که تشریف دارید! ماشالله حزب الله

  78. خادمین علمدار می‌گوید:

    سلام
    داداش حسین
    ممنون از این مطالب خوبتون
    ما هم درجشون میکنیم
    ان شاء الله که راضی باشین
    به ما هم سر بزنید
    در ضمن نظر یادتون نره
    ممنون از شما

    خادمین علمدار

  79. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **یا ذالجلال و الاکرام**

  80. بنیادی می‌گوید:

    جنبش سبز؟… پر!

  81. به یاد سید سجاد می‌گوید:

    خداکند که نیایی!

    خدا کند که نیایی، چون اگر بیایی باز خانم و پسرت احسان دور بر میدارند و بلا میشوند به جان آقای ما.

    خدا کند که نیایی، چون اگر بیایی حتما باز به شورای نگهبان میپرند که چرا همسر شهید باکری را رد صلاحیت کردید و…

    خدا کند که نیایی، چون اگر بیایی حتما خاتمی و میرحسین برایت پیام میدهند و سایت جرس یک هفته با هدر مشکی که پس زمینه عکست را دارد بروز میشود.

    خدا کند که نیایی، چون اگر بیایی احتمالا نماز میت را کروبی میخواند و شجریان هم مکبرش میشود.

    خدا کند که نیایی، چون اگر بیاییدسته عزاداران سبز با سوت و کف و هلهله پشت تابوتت هروله میکنند و…

    دلم برایت سوخت که گفتم خدا کند که نیایی، نه فقط شما بلکه همه ی شهدا.اینطرف ها که خبری نیست جز غربت بیشتر از قبلتان.

  82. سحر می‌گوید:

    …….

  83. مبارز می‌گوید:

    «آیا خدا برای بنده اش کافی نیست» سوره زمر آیه ۳۶

  84. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    تا دقایقی دیگر، قطعه۲۶ به روز می شود…

  85. آزاد اندیش می‌گوید:

    سلام علیکم
    ببخشید چون تازه وارد بودم گفتم پله پایینی نظر بذارم بقیه سروران عصبانی نشن
    در کل بسیار با حوصله و زیبا مینویسید
    دست راستتون بر سر ما
    امیدوارم پاینده باشید
    یا علی

  86. بنیادی می‌گوید:

    متن خوبی بود…

  87. سجاد می‌گوید:

    … بگذارید بگویم، به دلم می ماند!
    سجاد توکل
    چه خبر گشته که این گونه پریشان شده اید؟
    علت نصب بنر بر سر میدان شده اید؟
    نکند پُست و مقامی به خطر افتاده؟
    که چنین مضطرب و زار و هراسان شده اید؟
    قصه منفعت و سود و زیان را بلدیم
    پشت “تکلیف گرایی” است که پنهان شده اید!
    چقدر “جبهه” و “خط” و “جریان”، بَه بَه بَه!
    «اَجرتان با شهدا» رهرو آنان شده اید؟!؟
    عده ای مردِ عمل، مردِ شجاعت، غیرت
    جمع دیگر چقدر خوب “سخنران” شده اید!
    “اَین عمّار؟” که گفتند، کجا کِز کردید؟
    نکند وسوسه ی “نیزه و قرآن” شده اید؟
    «بین یک جمع خصوصی» – خبر آورد کلاغ-
    هم نظر با لیدر “مکتب ایران” شده اید!
    مزه خدمت سی ساله اتان نوش شده
    خسته هستید، چرا معرکه گردان شده اید؟
    … بگذارید بگویم، به دلم می ماند!
    وقت “رای” است “هوادار” جوانان شده اید…
    دو سه ماهی است که هم صحبت با “اقشارید”
    چقدر مردمی و فکر ضعیفان شده اید…
    … عده ای ساکن تهران، بقیه در مرکز
    حیف شد دور ز مجموع “مدیران” شده اید!
    خواب دیدم سر پرونده دوران کذا
    حکم کردند و شما راهی زندان شده اید
    خرج از کیسه ی مولا و ولی کردنتان
    ثابتم کرده که هم حزبی شیطان شده اید!
    *****
    شکر حق را بنمائید که با این اوضاع
    مورد مرحمت مردم ایران شده اید
    آفرین هم وطنانم، که به تدبیر و حضور
    باعث دل خوشی پیر جماران شده اید!

  88. بی نام می‌گوید:

    مطلبتون روخوندم، جالب بود!
    اما در مورد جبهه پایداری تعبیرخوبی بکار نبردید.
    این آقایان دغدغه خاص خودشان را داشتند، مثلا یکی از مواردی که برای آقایان پایداری اهمیت داشت، موضع گیری در مورد فتنه ۸۸ بود و… که به نظرم معقول و منطقی است.

  89. مصطفی می‌گوید:

    اتفاقا جبهه پایداری بر همان اصولی که باید پایداری کرد مانند همان مقایسه ای که شما کرده اید سیاست را با کارلوس
    جبهه پایداری تفاوت قائل است برای خفتگان فتنه و انحراف

  90. مهدی می‌گوید:

    من هم قطره ای از دریا باشم!

  91. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم!

    داداش حسین در نمایشگاه کتاب امسال، ۴ عنوان کتاب جدید خواهد داشت…

    به زودی مقدمه ایشان بر کتاب مجموعه طنز فتنه ۸۸ با نام «آر. کیو ۸۸» را در «قطعه ۲۶» خواهید خواند، که اولین متن ایشان برای وبلاگ، در سال ۹۱ همین مقدمه است…

    «آر. کیو ۸۸» گلچینی از بهترین طنزهای مرتبط با فتنه ۸۸ داداش حسین است در ۵۰۰ صفحه که شماری از این طنزها مال زمانی است که این وبلاگ هنوز درست نشده بود و احتمالا شما هم نخوانده اید…

  92. فرشته می‌گوید:

    سلام
    درخواستی دارم؛ از آنجایی که قلم شما رو خیلی قبول دارم، خواهش میکنم مقاله ای در رابطه با سوریه بنویسید تا ابهامات من حل بشه. بی صبرانه منتظرم.
    حسین قدیانی: نوشته ام قبلا! با این تیتر «اسد ۱۴۳۳» که می توانید در قسمت «تفحص» جست و جو کنید.

  93. مطلب جالبی بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.