«رگ جهاد» مجهز به خون «خون عماد» است

به جای آواز چلچله ها، صدای پای بهار، دگر بار با صدای گلوله آمد و گل لاله ای به خون نشست و نقش بر زمین شد. حزب الله و بهار، انیس و مونس هم اند. اول بار چند سال پیش بود که در آستانه بهار، «سیدعباس موسوی» با ابزار ترور، مسافر دیار یار شد. اغیار او را زدند، اما همین که خون او جوشید، حزب الله چون بهار، نفسی تازه کرد. شکوفه زد، خروشید و گام به گام، اسرائیل را مجبور به عقب نشینی کرد و کام ابلیس را تلخ کرد. آن روزها همه جا سخن از جانشین جوان «دبیر کل» شهید بود: «سید حسن نصرالله». رهبر جوان عربی، به روایت دوست و دشمن، در دیار لبنان، اشبه الناس به خمینی و خامنه ای شده بود. ایشان خوب می دانستند «نصرالله» در مکتب ولایت فقیه بزرگ شده و حرفی نمی زند الا آنکه به آن عمل کند. «سیدحسن» در «جنگ ۳۳ روزه» و در ایستگاه شهادت یعنی «لبیک یا حسین» نشان داد ابهت اسرائیل از جنس ژله است و قدرتش پوشالی. این بار، لرزه ای بر اندام ناساز و بی اندام صهیونیست ها افتاده بود، که به اعجاز می مانست، اما اسرائیلی ها در ورای این «نبرد عظیم» دنبال «مرد سایه» می گشتند و در به در، رد پای او را رصد می کردند. شایع بود حتی از سایه این مرد هم می ترسند. مردی که پشت خورشید درخشان نصرالله، در سایه نشسته بود و آفتابی نمی شد و از نظرها پنهان بود، جز «عماد مغنیه» کسی نبود. اسرائیلی ها می گفتند: «اثر شمشیر عماد را می بینیم، اما خودش را نه!»

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

پشت «سیدحسن» به او گرم بود؛ به «عماد» مغز متفکر حزب الله و طراح همه عملیات های پیروزمند حزب الله. به فرمانده نظامی که سخت ترین عملیات ها را برای سربازان لبنانی، به آسان ترین بیان، توضیح می داد و با امکاناتی محدود و جوانانی معدود، شده بود مصداق «کم من فئته قلیله، غلبت فئته کثیره باذن الله». ترجمانی دیگر از «نصر من الله و فتح قریب». آیه ای نو برای آوارگان قدس، زنان بی پناه، کودکان غریب.

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

در این سالیان، آمریکا و اسرائیل تلاش بسیار کردند تا برای خود «دشمن ساختگی» دست و پا کنند و با خیمه شب بازی، دست نشانده های خود را نزد افکار عمومی دنیا، در مقام دشمن جا بزنند. از این رو به عراق و افغانستان حمله کردند و جار زدند که صدام و بن لادن، دشمن نظام سلطه اند. این همان حکایت آشنای بت و بتگر بود. بتگر تبر بر شانه بت انداخته بود و ندای ظفر می داد! غافل بود که دشمنان اصلی اش، در روز واقعه، شاگردان مکتب ولایت فقیه اند. رهبرانی از جنس «سیدحسن نصرالله» و فرماندهانی از تبار «عماد مغنیه». خواب را که از چشم غرب، ایشان ربودند، معلوم شد یخ خیمه شب بازی آمریکا و اسرائیل نگرفته. دیگر کسی اسیران نحیف ابوغریب را دشمنان غرب نمی دانست. آن حریفی که حرف جهاد برای گفتن داشت، آشیانه در جای دیگر داشت. ناشیانه بود خیمه شب بازی شب پرستان.

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

در زبونی صهیونیست ها همین بس که در زمانی غیر از جنگ، و در زمینی جز لبنان، اقدام به ترور مردان حزب الله و فرماندهان لشکر نصر الله می کنند. راستی که اگر در خلال یک نبرد و در کوران یک جنگ می خواستند «مغنیه» را در خونش غوطه ور کنند، یارای شان نبود. چه اینکه «عماد»، هم «اسم رمز جهاد» بود و هم «مرد سایه»؛ به چشم اسرائیلی ها می آمد و نمی آمد! تو گویی «مغنیه» برای صهیونیست ها بدل به یک کابوس شده بود. هم بود و هم نبود! اثر شمشیرش را می دیدند و از تیرش زخم برمی داشتند، اما خودش را نمی دیدند! هر چه می گشتند، نمی یافتند! بیچارگان اما چاره را در شبهه دیدند؛ اول گفتند: «عماد» شبحی بیش نیست! بعد گفتند: اصلا وجود خارجی ندارد! غصه نباید خورد! قصه این مرد، افسانه است! حزب الله دارد لاف می زند! چنین مردی اصلا وجود ندارد!

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

«عماد» اما وجود داشت! شایعه نبود! شاهد بود! مجاهد بود! از شاگردان تراز اول و ممتاز «حاج احمد متوسلیان» بود! اما مثل «حاج احمد»، هم بود و هم نبود! آری! شاهنامه نمی خواندند صهیونیست ها! «مغنیه» قهرمان صفحات کاغذی و پهلوان اشعار نبود! واقعیت داشت! حقیقت داشت! حالیا! که صهیونیست ها به جای خواب، کابوس شان را در بیداری می دیدند! می دیدند و نمی دیدند! تیرش را آری، خودش را نه! کابوسی که ۳۳ روز تمام، لرزه انداخته بود بر قاموس غاصبین قدس شریف. کابوسی که اجازه نداد ناموس لبنان دست زبونان بیفتد و مرعوبان عرب، بساط پابوسی راه بیاندازند.

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

صهیونیست ها چاره نداشتند الا اینکه «عماد» را پیدا کنند و با کشتن او، کمر «نصرالله» را بشکنند. «مرد سایه» را اما در نبرد، نمی شد «همسایه مرگ» کرد! در لبنان نمی شد او را کشت! در جنگ نمی شد! در پیکار نمی شد! پس آخرین نقشه شان برای ترور، کارگر شد و «عماد» به کاروان شهدا پیوست.

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

«عماد» به شهادت رسید، اما با شهادتش معلوم شد وجود خارجی دارد! هست! «خون عماد» به کمک «خود عماد» آمد تا هرگز نشکند کمر نصرالله. بعد از «عماد» و از ترس انتقام «خون عماد»، اسرائیل، سال هاست که هر روز در آماده باش کامل به سر می برد. انتقام «خون مغنیه»، کشتن فرماندهان صهیونیست نیست، محو اسرائیل از صفحه روزگار است. اینک بیرون آمده «عماد مغنیه» از سایه، و وجودش بیشتر احساس می شود. مردی که در روزگار حیاتش دیده نمی شد، اینک زیباتر از قبل، به چشم آمده است. اینک «خون عماد» از «بهار» و «بهار عربی»، «بیداری اسلامی» ساخته است. شاید زودگذر باشد عمر بهار، اما عمر «خون عماد»، خبر از ماندگاری «بیداری اسلامی» می دهد. انتقام این خون، فقط و فقط در حد و اندازه های نامش گرفته خواهد شد. آن روز، حتما اسرائیل وجود خارجی نخواهد داشت. آن روز، آواز چلچله ها، بیدار خواهد کرد بهار را از خواب زمستانی. پرستو در بهار برخواهد گشت و دخترش، «شعر قدس» را خارج از «قافیه اشغال» برای همه ما، آزادانه خواهد سرود و ردیف به ردیف، خواهد گرفت انتقام «خون مغنیه» را. اسرائیل! آماده باش. «عماد» حتی از سایه خونش هم بیرون آمده! این بار، هم زخم شمشیرش را خواهید دید، هم خودش را، هم خونش را. در «خانه عماد» آنچه از همه زنده تر است، اسلحه اوست.

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

بهار نزدیک است. اگر دشمن، قدس شریف ما را اشغال کرده، «آواز اسلحه ها» جور «شهادت چلچله ها» را خواهند کشید. «خون عماد»، قدس را بی قفس می خواهد. «رگ جهاد» مجهز به «خون عماد» است. اسلحه بلد است کجا آواز بخواند و گلوله بلد است کجا پرواز کند. کارش را بلد است «خون عماد».

روزنامه جوان/ ۴ اسفند ۱۳۹۰

۵ متن آخر صفحه بیست و شش:

۱/ من نگران اصل اصول گرایی ام…

۲/ آقای هاشمی! چه اصراری دارید خودتان را…

۳/ هسته ای آمده ایم

۴/ محمود فقط یکی؛ «محمود کاوه»

۵/ وصف «آقا» از زبان مادر «بهشتی جبهه ها»

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بسم الله…

  2. احساس می‌گوید:

    دوم شدم!
    هورااااااا!
    بریم بخونیم!

  3. سلاله 9 دی می‌گوید:

    “انتقام این خون، فقط و فقط در حد و اندازه های نامش گرفته خواهد شد. آن روز، حتما اسرائیل وجود خارجی نخواهد داشت.”

    انشاءالله.
    یادم هست، آن زمانی که حاج رضوان شهید شد؛ مادرش در اولین واکنش هایش گفت: ما شاگرد کربلاییم.
    چه قدر دوست داشتنی است، این مکتب، این راه، این عشق به شهادت…

    http://img.irna.ir/1389/13891130/30254653/T30254653-1008630.jpg

  4. امین رحمانی می‌گوید:

    ……………………

  5. برف و آفتاب می‌گوید:

    «رگ جهاد» مجهز به «خون عماد» است.

    انتقام «خون مغنیه»، … ، محو اسرائیل از صفحه روزگار است.

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  6. چشم انتظار می‌گوید:

    به به! چه زیبا، چه جدید.
    به کوری چشم دشمنان، بابای فاطمه ی مغنیه است، امام خامنه ای (حفظه الله)

  7. سیداحمد می‌گوید:

    “اسرائیلی ها می گفتند: «اثر شمشیر عماد را می بینیم، اما خودش را نه!»”

    چقدر زیباست… به به…

    “آن حریفی که حرف جهاد برای گفتن داشت، آشیانه در جای دیگر داشت. ناشیانه بود خیمه شب بازی شب پرستان.”

  8. سیداحمد می‌گوید:

    “از شاگردان تراز اول و ممتاز «حاج احمد متوسلیان» بود! اما مثل «حاج احمد»، هم بود و هم نبود! آری! شاهنامه نمی خواندند صهیونیست ها! «مغنیه» قهرمان صفحات کاغذی و پهلوان اشعار نبود! واقعیت داشت! حقیقت داشت! حالیا! که صهیونیست ها به جای خواب، کابوس شان را در بیداری می دیدند! می دیدند و نمی دیدند! تیرش را آری، خودش را نه!”

  9. سیداحمد می‌گوید:

    “انتقام «خون مغنیه»، کشتن فرماندهان صهیونیست نیست، محو اسرائیل از صفحه روزگار است.”
    .
    .
    “اسرائیل! آماده باش.”

  10. سلاله 9 دی می‌گوید:

    *ایستگاه شهادت یعنی «لبیک یا حسین» *

    محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.

    “آیت الله قاضی”

  11. سیداحمد می‌گوید:

    حاج رضوان؛
    سلام و درود خدا بر شما و فرمانده دلیرت حاج احمد!

    http://www.faupload.com/upload/90/Bahman/100878587894.jpg

    http://www.faupload.com/upload/90/Bahman/n00019327-b.gif

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    داداش حسین!
    خیلی زیبا نوشتید؛
    لذت بخش بود خواندنش.
    سالاری به خدا…

  12. طی طریق می‌گوید:

    میتینگ انتخاباتی به صرف شیرینی و شام!!!
    نوشته ای متفاوت پیرامون رقابتهای انتخاباتی مجلس نهم؛
    منتظرتان هستیم…

  13. چشم انتظار می‌گوید:

    خیلی زیبا بود. ممنون داداش حسین.
    یاد حاج احمد متوسلیان، باز هم به خیر که به تنهایی، یک دانشگاه بود…هست…

  14. یا حسین می‌گوید:

    بهار نزدیک است.
    کارش را بلد است «خون عماد».
    عالــی.

  15. حنظله می‌گوید:

    سلام خدا بر شهیدان راه حق

    “و دخترش، «شعر قدس» را خارج از «قافیه اشغال» برای همه ما، آزادانه خواهد سرود و ردیف به ردیف، خواهد گرفت انتقام «خون مغنیه» را.”

    عجب متن فوق العاده ای… بسیار پر احساس است.
    خیلی شاعرانه. چه بگویم هنگام خواندن بدجوری هیجان زده شدم.

    طیب الله برادر

  16. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    عالی بود.
    توصیفتان از شخصیت شهید مغنیه، در شأن این شهید عزیز بود.
    زیبا و با ابهت.
    خدا قوت آقای قدیانی.

  17. حنظله می‌گوید:

    به امید آزادی قدس

    می دانید، آن روز برایم مثل روز روشن است و گویی صحنه های آن جلوی چشمانم است. ایمان دارم دور نیست آن روز. باور دارم با چشمان خودم خواهم دید آن را.

    بدجوری دلمان را پروانه ای کردی اخوی!
    خدا شما را حفظ و با پدر شهیدتان محشور کند.

  18. میلاد پسندیده می‌گوید:

    آقا! این کتابهایتان چه شد؟!
    حسین قدیانی: تازه می کنی داغ دل مان را!! طنزم به لطف خدا این طرف سال در می آید… همین الان داشتم با مرکز اسناد حرفش را می زدم… خیلی خیلی سخت شد ویرایشش!!

  19. سیداحمد می‌گوید:

    انشالله در نمایشگاه آینده، چند کتاب جدید از داداش حسین ببینیم!

  20. ف. طباطبائی می‌گوید:

    همیشه با قدرت می نویسید. خیلی عالی.
    ممنونم.

    “بعد از «عماد» و از ترس انتقام «خون عماد»، اسرائیل، سال هاست که هر روز در آماده باش کامل به سر می برد.”

    له کردن اسرائیل چقدر شیرینه.
    دور نیست روزی که از تاریخ محوشون کنیم.

  21. سرباز کمپ می‌گوید:

    داداش اگه قرار شد تو نمایشگاه کتاب رو نمایی کنی زود تر بگو تا جا نمونیم ها.

  22. سیداحمد می‌گوید:

    “شهادت پایان نیست، آغاز است!”

    {شهید آوینی}

  23. میلاد پسندیده می‌گوید:

    آقایان! راست است می گویند کلبه ننه علی را خراب کرده اند؟ یعنی به این زودی؟!!!!

  24. سیداحمد می‌گوید:

    “ننه علی” وصیت کرده بود کنار پسرش به خاک سپرده شود؛
    ظاهرا برای دفن ایشان، می بایست کلبه را تخریب کنند!

  25. م.اشرف می‌گوید:

    سلام به همگی!
    عالی بود.

  26. به جای امیر می‌گوید:

    زباله (گفت و شنود)

    گفت: یکی از پادوهای رادیو آمریکا در مصاحبه با بی بی سی از این شبکه و سایر شبکه های فارسی زبان آمریکا و اروپا که علیه ایران اسلامی برنامه پخش می کنند دفاع کرد و آنها را رسانه های مستقل نامید!
    گفتم: از این حیوونکی ها چه انتظاری داری؟ مدیر رادیو فارسی زبان زمانه متعلق به دولت هلند در پاسخ به برخی از این افراد گفته بود شما برده ما هستید و باید کاملا در اختیار ما باشید!
    گفت: همین یارو گفته؛ در ایران به ما مزدور و وطن فروش می گویند ولی ما از آمریکا و اروپا برای ایجاد دموکراسی در ایران استفاده می کنیم! و البته بعضی وقت ها انتقاداتی هم به آمریکایی ها و اروپایی ها داریم!
    گفتم: چند تا مگس روی زباله نشسته و مشغول خوردن بودند ناگهان یکی از آنها سرش را بلند کرد و گفت؛ اه حالم بهم خورد! پرسیدند چرا؟! گفت «مو» توی زباله بود!

  27. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    نمی دونم چرا یهو یاد سمفونی مورچه ها افتادم.
    حالش چه طوره؟ در قید حیات هست؟
    یه مورچه بود مثل اینکه اسمش آسینتامن بود! درسته؟
    کجاست؟ خبری ازش نیست؟

  28. مرتضى اهوازى می‌گوید:

    حقا که شاگرد تراز اول حاج احمد بود؛ حاج رضوان…
    خدا ما رو بیامرزه!

  29. مدیریت سایت گرداب می‌گوید:

    “یا محبوب”

    با سلام خدمت مدیر وبلاگ “قطعه۲۶”
    این پست از وبلاگ ارزشمند شما در بخش در حاشیه سایت گرداب منتشر شد.
    به امید محو اسرائیل از صحنه روزگار
    توفیق یارتان

    مدیریت سایت “گرداب”

  30. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **لا اله الا الله الملک الحق المبین**

  31. سیداحمد می‌گوید:

    “«خون عماد»، قدس را بی قفس می خواهد. «رگ جهاد» مجهز به «خون عماد» است. اسلحه بلد است کجا آواز بخواند و گلوله بلد است کجا پرواز کند. کارش را بلد است «خون عماد».”

    واقعا زیباست جملات این متن؛
    خیلی هنرمندی داداش!

  32. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    امشب به لطف خدا هر ۲ ستون یمین و یسار «قطعه ۲۶» به روز می شود…

  33. حضور در انتخابات نشان دهنده مشت محکمی است از سوی نظام مقدس جمهوری اسلامی و ملت ایران که بر دهان دشمنان روانه شده؛
    و با این ضربه سنگین پوزه اســلــام سـتـیـزان به خاک مالیده می شود.
    با شعار محکم تر از قبل ایستاده ایم روز ۱۲اسفند پای صندوق های رای رفته و بار دیگر عـشـق و عـلـاقـه خود را نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی نشان خواهیم داد.
    ولایت فقیه به پشتیبانی مردم در حال رشد و شکوفایی است، و اگر مردم شریف ایران از ولایت فقیه پشتیبانی نکنند نظام دچار ضعف بزرگی می شود و دشمنان به هدفشان خواهند رسید. اما مردم با آمدن درصحنه ها نشان داده اند که پشتیبان ولایت فقیه خود بوده و همچنان هم هستند.
    پس از پشت سر گذاشتن دو حماسه عظیم ۹دی و۲۲بهمن درسال۱۳۹۰این بار با رفتن به پای صندوق های رای این اتحاد ملی را تداوم خواهیم بخشید.

  34. عابر می‌گوید:

    تیترهات فقط عجیبن. جالب نیستن. مثلا «قلاده های طلا و جلاده های بلا» به نظر من، تیتر بی مزه ای میاد. و شاید هم بی معنی. این تیتر هم به دلم ننشست. اما موفق باشی برادر!

  35. پرستو می‌گوید:

    به امید گرفتن انتقامِ این همه خون پاک …

  36. پرستو می‌گوید:

    به امید گرفتن انتقام ریختن این همه خون پاک…

  37. ناشناس می‌گوید:

    و ماییم یاران آخرالزمانی سیدالشهدا انشاءلله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.