رونمایی از «کوثر هسته ای» در ربیع الاول خیبر و بدر

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

هنوز جوهر قلم نویسنده یادداشت روز کیهان و صاحب وبلاگ ساده و بی ریای «عقل سرخ» با عنوان «هدیه ۶۰/ از خاتمی تا نوری زاده» خشک نشده بود که باز هم ضد انقلاب، از خاتمی تا نوری زاده، جواب علم و اندیشه و تحلیل را با یک اقدام زشت و خارج از اخلاق داد و بی آنکه روح «مهدی محمدی» خبر داشته باشد، چند جایی او را تعقیب کرد و دست آخر، کیف حاوی لپ تاپ جوان نخبه هسته ای را از ماشینش ربود، تا به موازات هم و در یک بازه زمانی کوتاه، جان یک نخبه هسته ای و مال یک دانشمند هسته ای دیگر را برباید، اما چرا مهدی محمدی یک دانشمند هسته ای است؟!

یک: اصولا عقل حکم می کند که آدمی، آنهم در این شرایط، نخبه هسته ای اش را لو ندهد، اما مهدی محمدی از آنجا که یک «نخبه هسته ای رسانه ای» است، کم و بیش، دوست و دشمن، او را می شناسند و در این مورد به خصوص، دیگر کار از حفظ نام اندیشمند هسته ای، گذشته است. مهدی محمدی دقیقا یک نخبه هسته ای است. او خبرنگار هسته ای نیست. هسته ای نویس نیست. کارشناس مسائل هسته ای نیست، بلکه یک دانشمند هسته ای در عرصه تحلیل اطلاعات و اخبار هسته ای است و این ادعا را دقیقا با توجه به معنای عنوان «دانشمند» دارم خرج این جوان اندیشمند می کنم. در عرصه هسته ای، مهدی محمدی، دانشمندی است که به اقتضای کارش باید «رو» بازی کند. مهدی نباشد، من و شما، گاوگیجه خواهیم گرفت از دست بعضی کارشناسان زمخت مسائل هسته ای، که لقمه را صد بار دور سرمان می چرخانند تا در دهان مان فرو کنند!! مهدی اما خیلی شسته رفته، سخت ترین مسائل را به آسان ترین روش و شیرین ترین بیان، به خورد مخاطب می دهد. هسته ای گویی ها و هسته ای نوشت های مهدی، آنقدر پرمغز و ژرف است که در بسیاری از مذاکرات مستدل هسته ای، رد پای تحلیل ها و گزارش های او به چشم می خورد و در این باره بهتر است دیپلمات های ارشد هسته ای، اعتراف کنند که مهدی محمدی کیست و نقشش در بحث هسته ای چیست. مهدی یک «دائره المعارف هسته ای» است اما مهم تر از این، یک «بسیجی هسته ای» است و خیلی از کارهایی که امروزه دارد انجام می دهد، اصلا ربطی به او ندارد!! منظورم این است: در بحث تحلیل هسته ای، بخش مهمی از کار را او دارد انجام می دهد، اما حقوقش را کسان دیگری می گیرند!! و متاسفانه این مسئله، به شکل عجیبی واقعیت دارد! شغل رسمی مهدی محمدی، دبیر سرویس سیاسی روزنامه کیهان است، اما شغل اصلی او، بسیجی عمل کردن در بسیاری از مشغله های ریز و درشت است. او در حالی یک نخبه هسته ای است، که باید اخبار صفحات ۲ و ۳ و ۱۴ کیهان را -که ماشاء الله طول و عرضی به بزرگی لحاف دارد!- پر کند. او در حالی نخبه هسته ای و دبیر سرویس سیاسی یک روزنامه کثیرالانتشار در مایه های کیهان است، که باید هر روز با فلان حزب اصولگرا و بهمان گروه خودعماربین مذاکره کند و آفات پررنگ بصیرت، یعنی غرور و خودمخلص بینی را به یادشان آورد و حالی شان کند که معنای رقابت، تفرقه نیست و مراد از سربازی برای «آقا»، ممتاز کردن خود از دیگر اصولگرایان نیست و الان وقت آن نیست که با منم منم، بر تعداد گروه ها اضافه کنیم، بلکه حتی المقدور وقت کم کردن از فاصله هاست، و اگر ایام فتنه، معنای بی بصیرتی، دوستی با خواص بی بصیرت بود، الان معنای بی بصیرتی، ملاک را حال گذشته خواص دانستن است و چماق ساختن از «مردود فتنه» است که اگر این بد است، لابد «مردود انحراف» شدن هم بد است، که مگر حالا، صادق محصولی، چقدر اصول گراتر از احمد توکلی و علی لاریجانی و باقر قالیباف است؟!

دو: البته و متاسفانه، ارزش مهدی محمدی را دشمن، بیش از دوست، واقف است. دشمن بلد است که چگونه و در چه مقطعی به مهدی محمدی، چه پیغامی بدهد، اما دوست از داشته خود غافل است. دوست مدت هاست که از داشته های خود غافل است، و در قبال این داشته ها، بعضا بی توجه است و بعضا بی معرفت.

سه: این «دوست» که می گویم، منظورم دقیقا، عمیقا و تحقیقا، «جمهوری اسلامی» و مدیران ارشد و دلسوز آن است. مع الاسف، نظام مقدس و مظلوم جمهوری اسلامی، گاهی از بس نگران جان عثمان و پیرهنش می شود که در حفظ جان دوست(مصطفی احمدی روشن) و در حفظ مال دوست(لپ تاپ مهدی محمدی) اصلا کارنامه قابل دفاعی ندارد. اگر هم دارد، چه اشکالی دارد گاهی تحمل کند برخی کنایه ها را؟… به نفعش است!

سه/ ۱: مواجهه جمهوری اسلامی، با جان و مال نخبگانش، از روی دست و دل بازی است! مثل آن خرپول مایه داری که وقتی از جیبش، سکه ای زمین می افتد، بی خیالی طی می کند و اصلا نیازی نمی بیند که خم شود و پول افتاده را به جیب برگرداند. بگذریم که خرپول جماعت، در چنین صحنه ای، حتما دولا می شود و پولش را برمی دارد!! برعکس آنکس که دک و پزش بیشتر از جیبش است!!

سه/ ۲: من البته دقیقا نمی دانم چه تعداد نخبه هسته ای داریم، اما خوب می دانم روزگاری که «خامنه ای جوان» در بیمارستان بهارلوی میدان راه آهن، روی تخت جراحت و طبابت افتاده بود و از تلویزیون داشت شعار «آمریکا در چه فکریه؟ ایران پر از بهشتیه!» پخش می شد، کمی تا قسمتی از این شعار، عصبانی شد و گفت: خاموشش کنید این لاکردار را!!

سه/ ۳: قطعا ایران پر از بهشتی نیست! طبعا ایران پر از مصطفی احمدی روشن نیست! ایران پر از مهدی محمدی هم نیست! اینکه گاهی لازم است ما به خودمان روحیه بدهیم، دلیل بر چرت و پرت گفتن نمی شود! البته بر منکر وجود نخبگان فراوان هسته ای، که راه شهدای عرصه علم و فن آوری و خودکفایی را ادامه می دهند، لعنت! اما ایران اگر پر از بهشتی بود، خامنه ای «این عمار» نمی گفت! پس بر منکر این هم لعنت! ایران اگر پر از مصطفی احمدی روشن بود، این ترور، کار تیر را بر قلب نازنین «آقا» انجام نمی داد! هیچ شکی نیست که ما امروز در وضعیت خیبر و بدریم، اما این موضع، دلیل بر این نمی شود که روزی هزار بار نگوییم: کجایی حاج احمد متوسلیان؟!… و کجایید ای شهیدان خدایی؟!

سه/ ۴: من البته اصلا نمی خواهم مهدی محمدی را با مصطفی احمدی روشن، و این ۲ عزیز شریف و شهید را با شهید بهشتی مقایسه کنم که اصولا قائل به این مقایسه ها نیستم، -اتفاقا رسالت ماندگان را از رفتگان، مهم تر می دانم- بلکه می خواهم انتقاد کنم از جمهوری اسلامی، حتی از انقلاب اسلامی.

سه/ ۵: آنهایی که مهدی محمدی را می شناسند، خوب می دانند لپ تاپ مهدی محمدی به جمهوری اسلامی و انرژی هسته ای این نظام، چه خدمتی انجام داده است. رمزگشایی از کم و کیف این خدمت، البته «محرمانه» و «به کلی سری» است، اما حضراتی که این «محرمانه ها» را با ذکر جزئیات می دانند، خواه در شورای عالی امنیت ملی باشند، خواه مذاکره کننده هسته ای باشند، خواه سپاهی باشند، خواه سپاه قدسی باشند، خواه اصحاب قوه قضائیه باشند، خواه عماران درجه یک رهبر باشند؛ بسم الله الرحمن الرحیم… و ضمن معذرت از سران نظام، در مواجهه با یک الف بچه تیزهوش و نخبه و دانشمند به نام مهدی محمدی، بی معرفت اند. الان بیش از ۲ هفته است که این سرقت، رخ داده، اما ما، نه از شما می خواهیم جان احمدی روشن را به او برگردانید، نه از شما می خواهیم لپ تاپ مهدی محمدی را هر طور شده پیدا کنید، نه برایش راننده و محافظ بگذارید، بلکه از شما یک سئوال حداقلی داریم: آیا این قدر هم عقل تان نمی رسد که به مهدی محمدی بگویید؛ این پول! برو باهاش یه لپ تاپ نو بخر؟! آهان! شنیدیم بچه دار هم شده ای! این را هم بگیر ته جیبت باشه، با این حال و روز سکه یک میلیونی، شاید لازمت بشه!!

سه/ ۶: من البته راز بی معرفتی مدیران مخلص و ارشد نظام با نخبگان جوانش را به خوبی می دانم و می خواهم با اجازه حضرات، از این سرالاسرار، پرده برداری کنم. همه قصه این است؛ حضرات در دل خود می گویند: امثال مهدی محمدی، -با عرض معذرت از این دوست عزیز!- همیشه خر جمهوری اسلامی اند. توی سرشون هم بزنیم، باز میدان را به دشمن نمی دهند. پس مگر مغز اسب خورده ایم که حتی بدیهی ترین چیزها را هم در موردشان رعایت کنیم؟! لپ تاپش گم شده، شده که شده! به ما چه؟! مگه ما معرفت مون گم می شه، به کسی چیزی می گیم؟! پول جمع می کنه، یکی بهترش رو می خره! اصلا از کجا معلوم، این سرقت، سیاسی باشه؟! و اصلاتر! مهدی محمدی؟! کی هست اصلا؟!

چهار: متاسفانه گاهی طعنه زدن به مدیران جمهوری اسلامی و نقد نظام، وظیفه و کارویژه ما بچه حزب اللهی هاست و خوب است سبزهای جلبکی، از اعتراض به جمهوری اسلامی، کاریکاتور نکشند و بدعادت، تنبل و سست نکنند مدیران نظام ما را. آری! می خواهم بنویسم: در نظامی که ۳ هزار میلیارد تومان تخلف مالی می شود، به لپ تاپ مهدی محمدی که می رسد، همه چیز گران می شود!!! آهای سبزها! به بی عدالتی و بی معرفتی، همچین باید سیلی بزنید.

پنج: محافظه کاری را آفت جوان حزب اللهی می دانم. آنجا که بی عدالتی هست و آنجا که بی معرفتی، چرا پرچم کنایه و نقد را به دست دیگران بسپریم؟! این چه تعاملی است که با مهدی محمدی می شود؟! آیا ظلم و ستم، فقط در حق مهدی محمدی ها رواست؟! مهدی محمدی، آن لپ تاپ را از جیب شخصی خودش خریده بود، اما از آن استفاده شخصی نمی کرد، بلکه بخشی مهم، تاثیرگذار و بی مثال از قیل و قال انرژی هسته ای را انجام می داد و بارهای بسیار مهمی از دوش چالش هسته ای برمی داشت. آیا مدیران ارشد نظام، متوجه قضیه به این روشنی، و مسئولیت شان در قبال مال و جان مهدی محمدی و مهدی محمدی ها هستند؟! آیا باید دست روی دست بگذاریم و از «کوثر محمدی» به عنوان فرزند شهید بعدی هسته ای، رونمایی کنیم؟! آیا بعد از لپ تاپ مهدی محمدی، احتمال ندارد که پای جانش در خطر باشد؟! بگذارید همین جا بگویم که من معتقد نیستم لپ تاپ مهدی محمدی را آمریکا ربود. این سرقت، کار غفلت جمهوری اسلامی بود… و اگر برای جان مهدی، اتفاقی رخ دهد، پیشاپیش پیش بینی می کنم که نوشته ام، به جای بیست و سی، سر از بی بی سی درآورد!! و صدالبته که به من چه؟! من پیمان با حق بسته ام؛ نه با بی عدالتی و نه با بی معرفتی.

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

مهدی محمدی، آنقدر «عقل سرخ» دارد که اسم بچه اش، دخترش، جگرگوشه اش را «کوثر» بگذارد. «کوثر محمدی»، یعنی آقای اوباما! نسل نخبگان انرژی هسته ای در این مرز و بوم، با رمز «یازهرا»، هرگز «ابتر» نمی ماند. ما تازه در ربیع الاول خیبر و بدریم. ما مردیم. مرد کارزار. مرد نبرد. مرد بدر. مرد مرد مرد. اینک انرژی هسته ای ما، علاوه بر «علیرضا» و «آرمیتا»، «کوثر هسته ای» هم دارد. آقای اوباما! عقل هسته ای و هوش سیاسی مهدی محمدی در کیف لپ تاپش نبود!! آقای اوباما! مغز مهدی از نطنز بزرگ تر است و خون مصطفی از یو سی اف. آقای اوباما! اگر خاک ایران، نفت خیز است، اما نسل ایرانی، «هسته ای خیز» است، و «تحریم نسل»، آنهم در فصل خیبر و بدر، ممکن نیست. آقای اوباما! «کوثر هسته ای» روشن ترین جواب ماست به پیام چندی پیش شما. آقای اوباما! شما در درجه اول، با ما طرفی، بعد با خامنه ای. آقای اوباما! می میریم برای رهبرمان، اما شکست شما را می بینیم. آقای اوباما! «کوثر هسته ای» از آنِ انقلاب اسلامی است، اما «نظام سلطه» در «بیداری اسلامی» و «جنبش تسخیر وال استریت» زنده زنده دارد به گور می رود. آقای اوباما! حلول ماه ربیع الاول را به شما تسلیت عرض می کنیم که گفت: «انا اعطیناک الکوثر/ فصل لربک وانحر/ ان شانئک هو الابتر».

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. ف. طباطبائی می‌گوید:

    علیرضای هسته ای. آرمیتای هسته ای. کوثر هسته ای!!
    ماشاءلله چقدر هم نازه!!

  3. حی علی الجهاد می‌گوید:

    ماشاءالله… لاحول و لاقوه الا بالله…

  4. پیرمرد می‌گوید:

    یا حسین. منتظریم.

  5. برف و آفتاب می‌گوید:

    چه مشهور شده اول عمری! خدا حفظش کنه! چه نازه!

  6. سلاله 9 دی می‌گوید:

    به به!
    “کوثر هسته ای”
    خدا حفظش کنه، برای مادر و پدرش.

  7. حی علی الجهاد می‌گوید:

    امشب به عشاق حسین، زهرا دهد مزد عزا
    یک عده را درمان دهد، یک عده را بخشد گناه

    یک عده را مشهد برد، یک عده را دیدار حج
    باشد که مزد ما شود، تعجیل در امر فرج

  8. سلاله 9 دی می‌گوید:

    دلنوشت های من محصول خواندن یادداشت روزهای تحلیلی مهدی در کیهان است. مهدی با اینکه ۲۸ سال بیشتر ندارد، اما مثل ۲۸۰ ساله ها تحلیل می کند مسائل سیاسی را. مهدی یک سال از من کوچکتر است، اما در درک اخبار و ارائه تحلیلهای درست، بی رقیب بلکه بی نظیر است. شاید قلم مهدی زمخت و سخت باشد، اما تحلیل های سیاسی اش زیبا و پر از ظراوت است. نمی دانم آیا تا به حال جایی از مهدی محمدی تقدیر شده یا نه. من اگر جای مسئولان جمهوری اسلامی بودم برای مهدی محمدی که دبیر گروه سیاسی روزنامه کیهان و کارشناس برجسته مسائل سیاسی به ویژه مسائل هسته ای است محافظ می گذاشتم. یعنی محافظان شیخ را می گفتم؛ به جای این پیر بی خبر از همه جا، مراقبت کنند از جان مهدی. مهدی کلا شاید ۶۰ و یا ۷۰ کیلو وزن داشته باشد اما مغزش را با کامیون باید کشید.

    افتخار می کنم به مهدی محمدی که روزگاری او را “فیلسوف کوچک صفحه مدرسه” خطابش می کردیم. افتخار می کنم که پرونده هسته ای کشور بدون تحلیل مهدی قطعا چیزهای بزرگی کم دارد. من اگر قلمم زیباست جز این نیست که تحلیل های مهدی را به صورت دلی و با لحنی ملایم و همه فهم بیان می کنم.
    مهدی مصداق بارز رویشهای انقلاب اسلامی است…

    “بریده هایی از متن “مغز مهدی محمدی چند کیلوگرم است؟”/ ۸ خرداد ۸۹”

  9. سیداحمد می‌گوید:

    حلول ماه ربیع الاول، ماه شادی اهل بیت، بر اهالی قطعه مقدس۲۶ مبارک باد!

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…

  10. برف و آفتاب می‌گوید:

    مشکی از تن بــــــدر آرید ربیع آمده‌ است
    خم ابـــــــرو بگشاییــــــــد ربیع آمده‌ است
    مژده‌ای ختم رسل داد؛ کـه آید به بهشـت
    هرکه بر من خبــــر آرد که ربیع آمده‌ است

  11. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    به به مبارکه. شیرینی به آقای پدر، یک هفته ستون “یادداشت روز” کیهان!!

  12. خسته نیستم،امیدوارم می‌گوید:

    چه شیرینه… ماشاالله بچه حزب الله!

  13. آذرخش می‌گوید:

    مبارکه! خدا حفظش کنه!

    حلول ماه ربیع الاول بر همه دوستان مبارک!

  14. سوگند می‌گوید:

    این خانم خوشگله کیه؟ زودتر معرفیش کنید آقای قدیانی.

  15. بهنام می‌گوید:

    ماشاالله
    خداحفظش کنه

  16. چشم انتظار می‌گوید:

    اینو دیگه خدایی نمی شه پیش بینی کرد!
    حدس هم نمی شه زد!
    اصلا” هیچی نگم سنگین ترم!
    فقط می گم؛ قدمش پر خیر و برکت.
    ولی چهره اش خیلی برام آشناست!

  17. بهنام می‌گوید:

    بسیجی عادت کرده به این برخوردها،
    از بسیجی که می ره تو کار بسیج تصادف می کنه و از جیب خودش خرج می کنه،
    تا بسیجی که لپ تابش رو می زنن،
    تا هزاران مورد اینطوری!
    .
    دلسرد نباشید، حاشا که بچه بسیجی میدان را خالی کند.

  18. چشم انتظار می‌گوید:

    عجب! پس مهدی محمدی ایشون بودند. خدا حفظش کنه.
    داداش حسین متن تیز و تند و البته به جایی بود.
    در خصوص این جمله:
    مواجهه جمهوری اسلامی، با جان و مال نخبگانش، از روی دست و دل بازی است! مثل آن خرپول مایه داری که وقتی از جیبش، سکه ای زمین می افتد، بی خیالی طی می کند و اصلا نیازی نمی بیند که خم شود و پول افتاده را به جیب برگرداند.
    من فکر می کنم این خر پول ها از یک ریالی شون هم نمی گذرند و واقعا” بی خیالی طی نمی کنند دیدم که می گم ها!
    .
    .
    . این دوصفحه ی وسط کیهان هم که هیچ جای نفس کش برای آدم نمی ذاره. خیلی حوصله می خواد خوندنش. راستش با وجود این که می دونم خیلی مهمه ولی من کیهان رو به چند دلیل می خونم:
    ۱ – حاج حسین شریعتمداری.
    ۲ – داداش حسین قدیانی.
    ۳ – گفت و شنود.
    ۴ – خبرهای ویژه.
    ۵ – پوزه زنی بعضی از عزیزان آشنا!
    .
    .
    و این بند سه/ ۶ عجیب درسته:
    من البته راز بی معرفتی مدیران مخلص و ارشد نظام با نخبگان جوانش را به خوبی می دانم و می خواهم با اجازه حضرات، از این سرالاسرار، پرده برداری کنم. همه قصه این است؛ حضرات در دل خود می گویند: امثال مهدی محمدی، -با عرض معذرت از این دوست عزیز!- همیشه خر جمهوری اسلامی اند. توی سرشون هم بزنیم، باز میدان را به دشمن نمی دهند. پس مگر مغز اسب خورده ایم که حتی بدیهی ترین چیزها را هم در موردشان اجرا کنیم؟! لپ تاپش گم شده، شده که شده! به ما چه؟! مگه ما معرفت مون گم می شه، به کسی چیزی می گیم؟! پول جمع می کنه، یکی بهترش رو می خره! اصلا از کجا معلوم، این سرقت، سیاسی باشه؟! و اصلاتر! مهدی محمدی؟! کی هست اصلا؟!

  19. حی علی الجهاد می‌گوید:

    با این متن کاملا موافقم و ممنون که حواس‌تان به همه چیز هست …

    و ممنون که هم انقلاب اسلامی را یاد داشته‌هایش می‌اندازید، هم ما را …

    و خدا حفظ کند برای ما مهدی محمدی‌ها را …

  20. بهنام می‌گوید:

    اینو دیدین؟!…………………..

  21. قاصدک منتظر می‌گوید:

    رو به قبله و این دعا را بخوانیم:
    ابشرک یا رسول الله بخروج الصفر بشرنا بحق ابائک الطیبین الطاهرین بقضا حوائجنا و حوائج المومنین.
    التماس دعا

  22. برف و آفتاب می‌گوید:

    ایران اگر پر از بهشتی بود، خامنه ای «این عمار» نمی گفت!

    بی معرفت اند!

    مغز مهدی از نطنز بزرگ تر است …

  23. قاصدک منتظر می‌گوید:

    “جمهوری اسلامی از بس نگران جان عثمان و پیرهن اوست, که در حفظ جان دوست(مصطفی احمدی روشن) و در حفظ مال دوست(لپ تاپ مهدی محمدی), کارنامه قابل دفاعی ندارد, واگر هم دارد, چه اشکالی دارد گاهی تحمل کند برخی کنایه ها را؟… به نفعش است!”

  24. قاصدک منتظر می‌گوید:

    (نسل ایرانی, “هسته ای خیز” است, و “تحریم نسل”, آنهم در فصل خیبر و بدر, ممکن نیست.)

  25. برف و آفتاب می‌گوید:

    به بی عدالتی و بی معرفتی، همچین باید سیلی زد! دستتون درد نکنه.

  26. مهدی محمدی می‌گوید:

    حسین به من لطف دارد. در واقع لطفش کمی زیاده از حد است. من این چیزهایی که حسین گفته نیستم. لپ تاپم را نابکاران به سرقت برده اند اما مسلما این باعث نمی شود قیاس بین من و مصطفی احمدی روشن صحیح باشد. من خاک پای امثال مصطفی هم نمی شوم.
    حسین قدیانی: و من هم به همین دلیل، باید این متن را می نوشتم «فیلسوف کوچک صفحه مدرسه»… که یادش به خیر!! این نوشته به جای کادوی تولد «کوثر» با این همه گرونی!! والا!!

  27. سیداحمد می‌گوید:

    “مهدی نباشد، من و شما، گاوگیجه خواهیم گرفت از دست بعضی کارشناسان زمخت مسائل هسته ای، که لقمه را صد بار دور سرمان می چرخانند تا در دهان مان فرو کنند!! مهدی اما خیلی شسته رفته، سخت ترین مسائل را به آسان ترین روش و شیرین ترین بیان، به خورد مخاطب می دهد.”

    دقیقا همین طور است که می فرمائید؛
    یکی از حُسن های بسیار ارزشمند جناب محمدی همین روان و قابل فهم بودنِ تحلیل هایشان است.

  28. بسیجی می‌گوید:

    سلام
    خسته نباشی برادر خدا قوت! راستش احساس میکنم کمی قلمتان نسبت به یادداشتهای قبلی تیزتر شده. شاید این تیزتر شدن ناشی از آن باشد که تیزی قلم به سمت مدیر مسئول ال کیهانیکو است، البته اگر اشتباه نکرده باشم و بعد هم به نظرم در قضیه شهادت مهندس احمدی روشن زیاده روی بیش از حدی دارد اتفاق می افتد چرا که قبل از شهید احمدی روشن، ما سه شهید دیگر در عرصه ای انرژی هسته ای تقدیم اسلام کرده بودیم که از نظر مقام علمی جایگاه بالاتری داشتند اما در هیچکدام از این سه مورد اینقدر مورد توجه قرار نگرفت خصوصا شهید رضایی نژاد که حضرت آقا همراه با دیدار از خانواده ای شهید احمدی روشن به دیدار خانواده ای ایشان رفتند و این قدری برای شخص من ازار دهنده است. مگر شهید با شهید فرقی دارد و اگر هم فرقی دارد چرا برای شهیدان علیمحمدی و شهریاری که از نظر مقام علمی به مراتب در جایگاه بالاتری بودند، اینقدر کار فرهنگی صورت نگرفت. در ضمن عذر میخوام از اینکه این نظر کمی بی ربط بود نسبت به یادداشت شما
    یا علی!

  29. م.اشرف می‌گوید:

    سلام به همگی
    ان شاء الله قدمش مبارک باشه
    —————————————–
    شماره یک خط دهم گردنمان گردمان تایپ شده
    آخرای متن تسخیر وال استریت تخسیر وال استریت تایپ شده

  30. برف و آفتاب می‌گوید:

    اگر کارنامه قابل دفاعی دارد، چرا به نفعش است گاهی تحمل کند برخی کنایه ها را؟
    که سعی کند کارنامه اش پربارتر شود؟ یا این کنایه ها شاید تسکینی باشد برای خانواده ی شهید و رد کردن آن باعث بی ارزش تلقی شدن خون شهید می شود؟ یا چی؟

  31. سیداحمد می‌گوید:

    جناب بسیجی؛

    حضرت آقا بعد از شهادت دکتر شهریاری، در یک شب به منزل شهید علی محمدی و شهید شهریاری رفتند. در حالی که چند ماه از شهادت شهید علی محمدی گذشته بود.
    احتمالا در جریان نیستید که حضور حضرت آقا در منزل شهدا شرایط خاصی میطلبد و به فرموده خودِ ایشان، زحمت زیادی دارد!
    همانطور که منزل دو شهید قبلی را در یک شب رفتند، حضورشان در منزل شهید رضائی نژاد و احمدی روشن هم در یک شب بود.
    درایت حضرت آقا بسیار فراتر از این حرف هاست!!!

    و اما اینکه چون شهید با شهید فرق ندارد، داداش حسین باید در آن واحد برای ۳۰۰ هزار شهید، مطلب بنویسد؟!
    حسین قدیانی: انگار قلم را از اینها گرفته اند؟! خب بروند برای شهدایی که احساس می کنند بهشان ظلم شده، مطلب بنویسند!! وانگهی! من که اون بحث «سمت تیزی قلم» کامنت فوق الذکر را نگرفتم!! یعنی چی؟!!!

  32. شهید آینده می‌گوید:

    فکر کنم فقط یه بار شده که گفتگوی آخر اخبار ساعت ۲۲:۳۰ شبکه دو مهدی محمدی رو دعوت کنه و من ندیده باشم…
    خیلی عاشقشم!
    اللهم عجل لولیک الفرج

  33. سیداحمد می‌گوید:

    سمت تیزی قلم را، راستش را بخواهید من هم متوجه نشدم!!!

  34. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین؛

    پر طعنه و صد البته کاملا معقول نوشتید… سپاس!
    چند تا سیلی محکم زدید، مثل این:

    “او در حالی نخبه هسته ای و دبیر سرویس سیاسی یک روزنامه کثیرالانتشار در مایه های کیهان است، که باید هر روز با فلان حزب اصولگرا و بهمان گروه خودعماربین مذاکره کند و آفات پررنگ بصیرت، یعنی غرور و خودمخلص بینی را به یادشان آورد و حالی شان کند که معنای رقابت، تفرقه نیست و مراد از سربازی برای «آقا»، ممتاز کردن خود از دیگر اصولگرایان نیست و الان وقت آن نیست که با منم منم، بر تعداد گروه ها اضافه کنیم، بلکه حتی المقدور وقت کم کردن از فاصله هاست، و اگر ایام فتنه، معنای بی بصیرتی، دوستی با خواص بی بصیرت بود، الان معنای بی بصیرتی، ملاک را حال گذشته خواص دانستن است و چماق ساختن از «مردود فتنه» است که اگر این بد است، لابد «مردود انحراف» شدن هم بد است، که مگر حالا، صادق محصولی، چقدر اصول گراتر از احمد توکلی و علی لاریجانی و باقر قالیباف است؟!”

  35. سلاله 9 دی می‌گوید:

    چند شب پیش، پدرم داشت کیهان می خواند و مدام می گفت: احسنت، احسنت، آفرین. رفتم ببینم چه متنی است که اینگونه از جانب ابوی محترم، در حال تحسین شدن است. یادداشت روز کیهان بود، به قلم مهدی محمدی.
    ممنون که گاهی از این قبیل متن ها می نویسید و از دوستان، یاد می کنید و یادآوری می کنید به بعضی مسئولین، وظایف خطیرشان را.
    حسین قدیانی: اشتباه می کنی!! احسنت، احسنتِ آن شب پدرتان، به خاطر نوشته صفحه ۱۴ من بود!! تقیه می کردند ایشان!!

  36. ناشناس می‌گوید:

    احتمالا از نظر عقل بعضی ها, سمت تیزی قلم، کنایه از اینه که اگه آقای شریعتمداری بعد از سرقت لپ تاپ اقای محمدی, یه لپ تاپ دیگه برای ایشون گرفته بود, همه ی مشکلات حل شده بود و شما دیگه این متن رو نمی نوشتید!!! 🙂
    حسین قدیانی: خنده!!

  37. سیداحمد می‌گوید:

    “آقای اوباما! شما در درجه اول، با ما طرفی، بعد با خامنه ای. آقای اوباما! می میریم برای رهبرمان، اما شکست شما را می بینیم.”

    ممنون داداش حسین؛
    معرفت و شعورت بی مثال است!
    {می خوام بگم کارت خیلی درسته}
    سالاری…

  38. سیداحمد می‌گوید:

    جوابی که به کامنت سلاله دادید… صد در صد!

    اصولا ما کیهان را به خاطر صفحه ۱۴ می خریم. اول صفحه ۱۴ بعد باقی صفحات!

  39. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    “مهدی نباشد، من و شما، گاوگیجه خواهیم گرفت از دست بعضی کارشناسان زمخت مسائل هسته ای، که لقمه را صد بار دور سرمان می چرخانند تا در دهان مان فرو کنند!!”

    واقعا! با تمام ارادتی که به همه‌ی کیهانی‌ها دارم؛ من فقط اگه یادداشت روز رو حاج حسین شریعتمداری یا آقا مهدی محمدی نوشته باشن می‌خونم.
    مثل الان:
    http://kayhannews.ir/901105/2.htm#other200
    حسین قدیانی: هی! نخواندن مطالب من در کیهان و کلا همه جا، از جمله مصادیق بی بصیرتی است ها!!

  40. از ما که کاری بر نمی یاد جز دعا برای سلامتی این عزیزان. خدا خودش حفظشون کنه ان شاالله.

  41. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    برای همینه که انوار منور بصیرت از سمت من به هر طرف منتشر می‌شه دیگه!!!!
    داداش! کیهانی که شما توش ننوشته باشید، به نشانه‌ی اعتراض، اصلا نمی‌خرم!!
    تو همون سایت می‌خونم؛ به حاج حسین هم بگید!

  42. سلاله 9 دی می‌گوید:

    اتفاقا زمان هایی که شما در کیهان مطلب دارید، چند باری به اهالی خانواده یادآوری می کنم که از دست ندهند، متن ها را. از این حیث معمولا خانواده، وظیفه شان را می دانند؛ نخواهند هم که بخوانند مجبورا و الا خودم بلند می خوانم برای شان. آن شب هم بعد از یادداشت آقای محمدی، پدرم خواندن متن “اسکار، سیاسی نیست!” را و آن هم تحسین شد از جانب شان. بیش تر سیاسی نیست های متن و فتح الفتوح «خیبر» و «بدر».
    حسین قدیانی: خلاصه که خطر بی بصیرتی در کمین خانواده شما هست!!

  43. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    چقدر کلمه “رونمایی” در تیتر، جالب شده.
    من مثل همیشه بارها تیترتان را با خودم تکرار میکنم و لذت می برم.
    مطلب بجائی بود، خیلی هم عالی بیان کردید.
    سپاسگزارم آقای قدیانی.

  44. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    از نظر آقای همسر نخواندن مطالب شما چیزی بس فراتر از بی بصیرتی است.
    بی بصیرتی، بی لیاقتی، بی سعادتی، و “بی …” های دیگر!!

  45. به جای امیر می‌گوید:

    تحریم (گفت و شنود)

    گفت: بالاخره اتحادیه اروپا تحریم نفتی ایران را تصویب کرد.
    گفتم: ولی اقتصاددانان آمریکایی و اروپایی معتقدند که این تحریم اثر اندکی روی اقتصاد ایران دارد و در مقابل آمریکا و اروپای بحران زده را با مشکلات جدی و شکننده روبرو می کند.
    گفت: به همین علت است که زمان اجرای آن را به ۶ ماه بعد موکول کرده اند.
    گفتم: روزنامه آمریکایی یو. اس .ای تودی در یک تحلیل مستند نوشته است اروپایی ها می دانند که تحریم نفتی ایران، کشورهای اروپایی را با شوک شدید قیمت نفت و افزایش بحران مالی روبرو می کند.
    گفت: یک اقتصاددان انگلیسی هم می گوید؛ اروپا حق دارد از اجرایی شدن تحریم نفت ایران وحشت داشته باشد.
    گفتم: یارو شیر یا خط بازی می کرد، شیر اومد، از ترس فرار کرد!

  46. بسیجی می‌گوید:

    جالب، خیلی جالب!

  47. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    تق، تق، تق!! (صدای خوردن دست به تخته!)؛ ماشاالله! برای نمک‌خانوم هسته‌ای!
    خدا حفظشون کنه برای آقای محمدی…

    ای کاش مسئولین به خودشون بیان و قدر این عزیزان رو که واقعا برای این انقلاب نعمت هستن بدونن و بدونیم…

  48. صبا می‌گوید:

    http://www.leader.ir/media/album/original/26132_579.jpg
    ممنون سلاله؛ این عکس فوق العاده است!

    “قطعا ایران پر از بهشتی نیست! طبعا ایران پر از مصطفی احمدی روشن نیست! ایران پر از مهدی محمدی هم نیست!”

  49. سیداحمد می‌گوید:

    “ایران اگر پر از مصطفی احمدی روشن بود، این ترور، کار تیر را بر قلب نازنین «آقا» انجام نمی داد! هیچ شکی نیست که ما امروز در وضعیت خیبر و بدریم، اما این موضع، دلیل بر این نمی شود که روزی هزار بار نگوییم: کجایی حاج احمد متوسلیان؟!… و کجایید ای شهیدان خدایی؟!”

  50. صبا می‌گوید:

    مگر این دل میگذارد که رخت مشکی از تن برون کنی؟!
    سلام بر حسین*

  51. سلاله 9 دی می‌گوید:

    ۱۳۴* به امام صادق علیه السلام گفته شد: ما نام شما و نام پدران شما را برای فرزندان مان، انتخاب می کنیم؛ آیا این کار به حال ما مفید خواهد بود؟ امام علیه السلام فرمود: آری! به خدا قسم، مگر دین جز دوستی و محبت، چیز دیگری است؟ (یعنی این عمل، اظهار دوستی و محبت نسبت به اهل بیت علیه السلام است.)

    (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۳۰۰)

    “مهدی محمدی، آنقدر «عقل سرخ» دارد که اسم بچه اش، دخترش، جگرگوشه اش را «کوثر» بگذارد.”

  52. lمسافر مهتاب می‌گوید:

    خیلی ظریف بود و دقیق.
    خوب جمع می کنید بین اضداد را! و این یکی از جذاب ترین ویژگی های قلمتان است.
    به شدت موافقم با این متن. صد البته که ارادت خاصی هم دارم به جناب محمدی. خدا نگهدارشان باشد ان شاالله. قلمتان مستدام.

  53. azadie.ir می‌گوید:

    ماجرای جالبی بود و تذکر به جایی
    هر چند: کو گوش شنوا؟!!

  54. عمار می‌گوید:

    سلام. گروه خود عماربین و خود مخلص بین رو خوب اومدین!
    راستی حلول ماه ربیع الاول مبارک.

  55. sarbaze1404 می‌گوید:

    ……………..

  56. علی رئوفی می‌گوید:

    فصل ماتم بگذشت،خون به دل ماست هنوز
    جوشش خون حسین باز هویداست هنوز
    محشر سرخ حسین، قصه یک روز نبود
    قرنها طی شد واین معرکه برپاست هنوز
    هاتف از عرش ندا می دهد ای عالمیان
    عرصه دشت بلا یکسره غوغاست هنوز
    پیکر غرق به خون،روی،به خاک افتاده
    زینب از تل زمان محو تماشاست هنوز
    آب شرمنده بی بی است که مهریه اوست
    بر لب شط فرات ناله زهراست هنوز
    وای بر ما که ظهور از چه توقع داریم
    وارث خون حسین این همه تنهاست هنوز

  57. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **یا حی و یا قیوم**

  58. ف. طباطبائی می‌گوید:

    متن زیبائی بود. هوشمندانه و با احساس!!
    ممنون بابت این متن زیبا و ممنون بابت تقدیم این متن به آرمیتای نازنین.

    به دوستان پیشنهاد می کنم اگر گزارش حضور آقا در منزل شهید رضائی نژاد را نخواندند، حتما بخوانند.
    http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=18692

  59. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    مهدی جان، شهادتت مبارک!
    یه دفعه ای، آدرس خونشم مینوشتین دیگه.
    زمان خاتمی ملعون، یه همایش برگزار شد و بیشتر دانشمندان هسته ای
    توی اون همایش حضور داشتن و ازشون ده ها عکس گرفته شد.
    و الان دقیقا از روی همون عکسها، مشغول ترور کردن دانشمندان هسته ای شدن.
    حالا هی عکس بچه های کیهان و وطن امروز و قطعه ۲۶ رو بذار تو سایت!
    در باغ شهادت، باز باز است. جهت ثبت نام به قطعه ۲۶ مراجعه فرمائید!!

  60. م.طاهری می‌گوید:

    خدا حفظ کند این خانواده هسته ای را.

  61. سایه/روشن می‌گوید:

    “هیچ شکی نیست که ما امروز در وضعیت خیبر و بدریم”
    و همین طور،
    وضعیت تحریم در شعب ابی طالب!!
    .
    .
    .
    خوش به حال آرمیتا، که نقاشی هایش را اگر دیگر بار کسی نبیند، باز هم نگاه و بوسه ی “ماه” تا ابد برایش کافیست.

  62. پرستو می‌گوید:

    الله

    با سلام . (سلام را علیکی است هرچند نه در ظاهر.)
    مرتبه ی سوم آمدن به وبتان و خواندن مطالبتان.
    منتظر حضورتان و ن ق د هستم.
    یا حق

  63. به جای امیر می‌گوید:

    مساوی ! (گفت و شنود)

    گفت: تازه چه خبر؟!
    گفتم: قرار است آمریکا و عربستان در صحرای «نوادا» در آمریکا رزمایش مشترک داشته باشند!
    گفت: چرا صحرای نوادا؟! این منطقه آمریکا شبیه سرزمین عربستان است. مگر آمریکا قصد حمله به عربستان را دارد؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! اگر شیوخ آل سعود عقل داشتند می توانستند بفهمند که آمریکا در این رزمایش کجا را نشانه رفته است.
    گفت: آل سعود عقل و درکش کجا بود؟! دلشان خوش است که با آمریکا رزمایش مشترک انجام می دهند!
    گفتم: یارو وارد رستوران شد و پرسید غذا چی دارید؟ گارسون گفت؛ مخلوط خوراک گوشت گاو و گنجشک. یارو پرسید چقدر آن گوشت گاو است و چقدر گوشت گنجشک؟ گارسون گفت؛ به اندازه کاملاً مساوی. چون ما هر روز صبح یک گاو می کشیم و یک گنجشک و گوشت آنها را با هم مخلوط می کنیم!

  64. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    تکلیف ما که نه دانشمند هسته ای، نه کیهانی هستیم واسه رسیدن به شهادت چیه؟

    مگه چند تا حاج بخشی داریم که شهادت بیاد و ببردش؟
    من، خودم رو میگم، هرچی دنبال شهادت بدوم هم معلوم نیست به گرد پایش برسم اما امثال مهدی های محمدی….. خدا حفظشان کند انشاءالله….
    “کوثر محمدی” ” کوثر هسته ای” ” کوثر بهشتی”
    این خیر کثیر، برای پدر و مادرش بمونه انشاءالله!

    حلول ماه مبارک ربیع الاول و اعیاد پیش رو بر همه عاشقان اهل بیت مبارک!
    ماه انتقام از قاتل مادر!!!!!

  65. محسن می‌گوید:

    …………………..

  66. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **لا اله الا الله الملک الحق المبین**

  67. عمار می‌گوید:

    اللهم عجل لولیک الفرج…

  68. سیداحمد می‌گوید:

    در سینه ام دوباره غمی جان گرفته است
    «امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است»

    تا لحظه های پیش دلم گور سرد بود
    اینک به یمن یاد شما جان گرفته است

    در آسمان سینه ی من ابر بغض خُفت
    صحرای دل بهانه ی باران گرفته است

    از هرچه بوی عشق تهی بود خانه ام
    اینک صفای لاله و ریحان گرفته است

    دیشب دو چشم پنجره در خواب می خزید
    امشب سکوت پنجره پایان گرفته است

    امشب فضای خانه ی دل سبز و دیدنی است
    در فصل زرد، رنگ بهاران گرفته است…

    “سلمان هراتی”

  69. جماران می‌گوید:

    با چشـم منى، جـمال او نتـوان دیـد… با گوش تویى، نغمه او کس نشنید
    این ماو تویى، مایه کورى و کرى است… این بت بشکن تا شَوَدَت دوست پدید

    “امام روح الله”

  70. برف و آفتاب می‌گوید:

    مداحی شیعیان بحرین برای “ولی امر مسلمین جهان”

    http://www.faupload.com/upload/90/Dey/1-15/اهواک.mp3

    انّ حبی و ولائی لعلی الخامنه‌ای/ انّ من عاده عاد الحق و الآل/ فسابقی فی انتمائی/ و سابقی عند لائی/ رافضاً اعدائه و المبغض الضالّ/ لا تکن بال عن هدی الله فتزداد ضلالة/ و استعل آل وهم النور الّذی منه تلألأ/ فخذ من کبدی ولائی الابدی و خذ قلبی و خذ روحی و احشائی/ سیبقی سیّدی/ أیا فجر غدی!/ فعرش لک و استل قلبی، مولای!/ اهواک نوراً من الله آتی/ اهواک طهراً لروحی و ذاتی/ اهواک شمساً منیر حیاتی/ اهواک اهواک حتی مماتی

    علی خامنه ای عشق من است/ دشمنش، دشمن حق و اهل بیت (ع) است/ با او خواهم ماند/ وفادار به او خواهم ماند/ دشمنم با دشمنانش و کینه توزان گمراه/ نگران نباش از هدایت خدا، که این نگرانی سبب گمراهی است/ منزلت اهل بیت را عالی بدان، که آنها تلالوء نور خدایند/ جگر و قلب و روح و تمام اعضایم را بگیرید، ولایتم ابدی خواهد بود/ او همچنان مولای من خواهد بود/ ای سپیده فردای من!/ مولای من! قلبم قلمرو توست/ دوستت دارم، ای نور خدایی!/ دوستت دارم، ای مایه پاکی روح و ذات من!/ دوستت دارم، خورشید روشنی بخش زندگی ام!/ دوستت دارم، دوستت دارم، تا زنده ام!

    جانمان فدای خامنه ای…

  71. به یاد سید سجاد می‌گوید:

    حسبی الله و خدا ما را بس
    بودن با شهدا ما را بس

    آن شهیدان که به خون می گفتند
    هوس کرب و بلا ما را بس…

  72. سلاله 9 دی می‌گوید:

    “انّ حبی و ولائی لعلی الخامنه‌ای”

    http://mobarze.ir/wp-content/uploads/ashoora-poster43print.jpg

  73. سرباز کمپ می‌گوید:

    چه زیبا سرود عشق می خوانی…

  74. چشم انتظار می‌گوید:

    با “مجالی برایم نمانده!!”
    به روزم…

  75. بهنام می‌گوید:

    سلام
    یه سوال شاید بی ربط
    آقای قدیانی! وضعیت اقتصادی کشور رو چطور می بینید؟ حال و آینده…
    نظر شخصی تون، نگرانید، خوشبینید، فکر می کنید مردم راضین؟ نظر آقا چی می تونه باشه؟
    حسین قدیانی: سئوال تان جواب مطولی می خواهد و یک بلد اقتصاد که من نیستم.

  76. فرزندان عاشورا – کمپین خودجوش دانشجویان ایرانی برای همکاری داوطلبانه با سازمان انرژی اتمی
    إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَ‌بُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُ‌وا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ
    ما فرزندان عاشوراییم/ از مرگ باکی نداریم/ و شهادت را/موفقیت دردانشگاه انسانیت می دانیم.
    برای ثبت نام کلیک کنید

    http://dararezoyeshahadat.blogfa.com/post/1

  77. سید می‌گوید:

    شخصا برای سلامت حسین جان قدیانی و مهدی محمدی عزیز و دیگر جوانان کاربلد حزب اللهی در سایه امام خامنه ای دعای عاقبت بخیری و سلامت می کنم. بمحمد و آله الطاهرین

  78. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم**

  79. سیداحمد می‌گوید:

    السلام علیک یا مولا، یا صاحب الزمان…

    http://uploadtak.com/images/xsajyk4tnf5b1mj2wcz.mp3

  80. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    قسمتی از پیام نوروزی حضرت آقا :
    لذا این سال جاری را که از این لحظه آغاز میشود، ما بایستی متوجه کنیم
    به اساسی‌ترین مسائل کشور، و محور همه‌ی اینها به نظر من مسائل اقتصادی است. لذا من این سال را «سال جهاد اقتصادی» نامگذاری میکنم و از مسئولان کشور، چه در دولت، چه در مجلس، چه در بخشهای دیگری که مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنین از ملت عزیزمان انتظار دارم که در عرصه‌ی اقتصادی با حرکتِ جهادگونه کار کنند، مجاهدت کنند. حرکت طبیعی کافی نیست؛ باید در این میدان، حرکت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم.
    ++++++++++++++++++++++++++++

    سال تموم شد، آقایون یقه ۳ سانتی بابت حرکت جهاد گونه برای افزایش تورم
    متشکریم!

  81. زین الدین می‌گوید:

    سلام برادر قدیانی؛ با تشکر فراوان از سایت پر بصیرت و پر محتوا تون. میخواستم یه راهنمایی بکنید در مورد اینکه منظور از نام نویسی که در کنار حاشیه درج شده، همین بچه های عضو سایت هستند که در بالا نظر دادن؟

  82. سیداحمد می‌گوید:

    جناب زین الدین؛
    سلام!
    قسمت نام نویسی که اشاره کردید تاثیر خاصی در کامنت گذاری ندارد!
    اکثریت بچه هائی که کامنتشان را می بینید، نام نویسی نکردند.
    کلا بی نام نویسی هم می توانید از همه مطالب استفاده کنید و کامنت بگذارید.

  83. سیداحمد می‌گوید:

    اسلامی ایرانی؛

    اخوی ظاهرا فراز و نشیب های اقتصادی این روزها، خیلی اعصابتو به هم ریخته!
    حضرت آقا فرمودن جهاد اقتصادی! ما مردم چقدر عمل کردیم؟
    یه بخشی از پیام ایشان خطاب به ما بودها!

    من از مسائل اقتصادی سر در نمیارم ولی مصرف گرائی و خریدهای غیر عاقلانه مردم، بر این فضای حاکم بی تاثیر نیست برادر!

  84. پرستو می‌گوید:

    ……………………..

  85. شیدا می‌گوید:

    سلام و خسته نباشید به شما.
    ………………………………………….

  86. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم!

    در کل فضای مجازی، حسین قدیانی جز «قطعه ۲۶» هیچ خانه دیگری ندارد. بدیهی است بعضی به اسم دوستی و بعضی احیانا از روی شیطنت، از نام نویسنده این وبلاگ، سوء استفاده کنند. به هر حال، لازم به تذکر است که آقای قدیانی در فضای مجازی، فقط و فقط همین جا حضور دارند.

  87. به جای امیر می‌گوید:

    خل و چل(گفت و شنود)

    گفت: تازه چه خبر؟!
    گفتم: در خبرها آمده است که تروریست ها در سوریه ۱۱ تن از زائران ایرانی را ربوده و به گروگان گرفته اند.
    گفت: وهابی های سعودی نسخه دوم صهیونیست ها هستند که به قول زئیف شف، ژنرال اسرائیلی، اوج هنرشان حمله مسلحانه به مردان و زنان و کودکان بی دفاع در خیابان هاست.
    گفتم: تلویزیون «العربیه» متعلق به دربار آل سعود، کارت پایان خدمت یکی از زائران ایرانی را نشان داده و ادعا کرده است که او از نیروهای نظامی ایران است!
    گفت: «العربیه» که به علت همکاری آشکار با اسرائیل، در میان ملت های مسلمان به تلویزیون «العبریه» معروف است و از یک رسانه اسرائیلی چه انتظاری هست؟!
    گفتم: سؤال این است که اگر تروریست ها وابسته به دربار آل سعود نیستند، کارت پایان خدمت گروگان ایرانی در دست تلویزیون العبریه چه می کند؟!
    گفت: حیوونکی ها عقلشون نرسیده که با این گاف بزرگ به جای جمهوری اسلامی ایران به خودشان ضربه زده اند.
    گفتم: یارو می خواست گردو بشکنه، گردو را زیر پا گذاشته و با سنگ محکم به سر خود می کوبید!

  88. فاران (نه وبلاگ فاران] می‌گوید:

    داداش حسین! نظرتون در مورد یک موج وبلاگی تحریم خرید دلار چیه؟ گمان میکنم از دو جهت موثر باشه:
    _جلوی اشتباه خیلی از مردم که بخاطر نیاز مالی سراغ خرید دلار میروند را میگیرد.
    _موشک جواب موشک! اونا کار روانی میکنن …ماهم!!
    حسین قدیانی: من کلا با «موج سفارشی» مخالفم!! موج باید خودش به وجود بیاید… موج آن است که خود ببوید… مثل مشک!!

  89. هدهد می‌گوید:

    امیدوارم اینقدر صداقت داشته باشید تا این جوابیه در خصوص متن تان به نام ((گلشیفته/ دختر بهزاد فراهانی، خواهر ناتنی احمد رضایی، یا بازیگر بی وطن ابراهیم و رسول؟!))
    را سانسور نکنید و پخش کنید

    چند روز قبل نوشته ای خواندم که در دفعه اول بسیار جالب و قوی آمد ولی بعد از آن که در خاطرات خودم غوطه ور شدم و فیلمهای یاد شده در این مرقومه را به یاد آوردم شک کردم. به این شک بردم که یا من درست ندیدم یا درست نخواندم.
    اما نه بعد متوجه شدم که یا نویسنده از روی غفلت درست جریان را نگرفته یا به قول دوستان آسمان را به ریسمان می بافد تا نوشته ای زیبا و پر از احساست را در بیاورد.
    قبل از نوشتنم چند نکته را لازم میدانم تا بگویم تا تعبیر سوء نشود و با انتقاداتی از این سو نوشته ام را لگدمال نکنند
    اول: من هیچ ارتباطی با حاتمی کیا ندارم و فقط و فقط دوستدار شخصیت او هستم که تا کنون او را هم ندیده ام
    دویم: من هم نسل شما هستم و در میان بمباران های دشمن چشم به ایران نهادم
    سوم: وصله های باب این روزه که به هر نقدی زده می شود از باب فتنه و خود فروخته و غرب دوست که از باب پاک کردن صورت مسئله و شانه خالی کردن از انتقاد به خورد عوام الناس می دهند نه به من می چسبد نه آن را برمی تابم که کاریست مد و احمقانه متاسفانه در روزگار ما
    و آخر اینکه من مثل نویسنده مطلب زیبا و پر از احساسات نمی توانم بنویسم و قلمی قوی ندارم تا با مسجع کردن کلمات و استفاده از کنایه های زیبا برداشت خودم را زیبا به خورد خواننده دهم و او را نه با منطق عقل بلکه با احساسات لطیف یک متن ادبی و حماسی و گاها ترحمی به پذیرش برداشت هایم وادار نمایم
    من در این نوشتار نمی خواهم از گلشیفته صحبت کنم که او را در حدی نمی دانم که بخواهم برایش قلمی برانم که او کار خود را می کند و هر کاری در آنجا انجام نماید هیچ ارتباطی به من و ممللکت و ملتم ندارد زیرا دیگر سنخیت وطنی هم با من ندارد و کسی که حرمت و فرهنگ ملی برایش مهم نباشد هم وطن من دیگر به حساب نمی آید( ماجرای کلیپ عریان شدن گلشیفته که عریانی در ایران قبل از اسلام هم قبیح بوده و پوشش برای ایرانی فراتر و قبل از اسلام جزء حرمت و فرهنگ بوده است)
    شما به صراحت می گویید مرحوم ملاقلی پور و حاتمی کیا فیلم ضد جنگ ساخته اند و اشارت شما بر فیلم های ارتفاع پست، میم مثل مادر و به نام پدر است حال من یک سوال ساده از شما می پرسم تا متوجه شوید که نویسنده کل قضیه را اشتباه متوجه شده است( یا عمدا این کار را نموده تا متنی این چنین پر حرارت بنویسید یا سهوا)
    امام خمینی فرموده است « یک لحظه هم از عملکرد خود در جنگ، نادم و پشیمان نیستیم» که خودتان به کنایه اشاره نموده اید حال فیلمهای انتقادی حاتمی کیا آیا به عملکرد جنگ است یا به عملکرد مسئولین بعد از جنگ؟!
    این سوال بزرگ است که شما در تمام نوشته تان به آن نپرداختید و با جواب ندادن ناجوانمردانه تان به این سوال بر این دو عزیز و بر این فیلم هایشان تاختید.

    سخن ارتفاع پست چیست؟
    مگر نه اینکه قاسم از اوضاع بد بیکاری بعد از جنگ دست به هواپیما ربایی می زند
    نه اینکه ننه عطیه نماد زنی است که در زیر فشاربمباران دشمن بعثی به شهر و دیار خود پشت نکرده اما فشار اقتصادی و بیکاری جوانانش امانش را بریده و حاضر به کوچ شده؟
    کجای این جبهه را کوبیده است؟
    آیا شما هم همانند مسئولین پشت میز نشین پایتخت چشم بر واقعیت بسته اید و بیکاری قاسم ها را که در زمین جنگ دیده پر از مین خرمشهر به سختی امورات اولیه زندگی را تامین می کنند نمی بینید؟
    یا که دردهای سعید و مادرش را نمی بینید که حتی پدرشان هم به خاطر اوضاع دیپلماتیک آنها را رها کرده اند تا به حال خود بسوزند؟
    آیا در سال ۸۵ که فیلم میم مثل مادر ساخته شد اوضاع کشور ما که هنوز متاثر از دوره اصلاحات بود غیر از این بود؟
    آیا ما به دلیل روابط دیپلماتیکی که با اروپا می خواستیم داشته باشیم (نماد یک فرد دیپلمات به نام سهیل پدر سعید) تمام شیمیایی ها را فراموش نکردیم و خط بطلانی بر روی آنها نکشیدیم و نخواستیم همچون سعید ها آنها را سر به نیست کنیم؟!
    یا زمانی که در به نام پدر وقتی که پدر، جنگ را تمام شده فرض می کند و آرمان او دیگر جبهه نیست و به سراغ معدن و زندگی روزمره می رود عجیب نیست که دخترش حبیبه تاوان این بی تفاوتی پدرش را باید بدهد و زیبا در آخر فیلم پدر به میدان بر می گردد و جبهه دوباره آرمانش قرار می دهد.
    حال باز این سوال را می پرسم آیا در این فیلمها نقدی بر عملکر ۸ ساله جنگ شده است و ضد جبهه است یا بر بی تفاوتی مسئولین بعد از جنگ و بر فراموشی نسل سوخته و جانبازان به دلیل سیاست زدگی و بر تغییر آرمانهای عده ای از رزمندگان آن دیار صحبت شده؟
    آیا اگر در این زمانه هم شهید آوینی می بود از فراموشی رزمندگان از حفظ جبهه ها و آرمان هایش رنجیده می شد و باز هم برای حاتمی کیا می نوشت : ((دو بار به نام پدرت را دیدم و هر دو بار ازآغاز تا انجام گریستم))
    آقای قدیانی بد متوجه شدی آن مینی که مرتضی را آسمانی کرد با آن مینی که پای حبیبه را گرفت کلی تفاوت دارد که نمیدانم شما متوجه نشدید یا که….
    آن مین عشق بود این یکی غفلت یک آرمانخواه
    اینکه مینی که پای حبیبه را می گیرد باید بدست پدرش گذاشته شده باشد اصل حرف فیلم همین است که این مین را دشمن نکاشته بلکه فراموشی ما از اصولی که روزگاری بر آن میبالیدیم کاشته است ولاغیر.
    اگر شهید آوینی هم درد رنج یک آبادانی را از ظلم مسئولین میدید با ارتفاع پست می گریست و قاسم را یک رزمنده آرمان خواه در برابر ظلم و جور روا شده امروز به خرمشهر می پنداشت. (همان که تلاش برای کسب حلال کم از جهاد در راه خدا نیست)
    و وای از قصه میم مثل مادر که همان قصه پردرد از کرخه تا راین است. نه نه مظلومانه تر که سند مظلومیتش همان که افرادی همچون شما بر آن می تازید و حرفش را نمیفهمید که اگر بفهمید هزاران بار کوبنده تر از ازکرخه تا راین است.
    اگر در راین سرفه های جانباز نشان از مظلومیت جانبازان است و به قول خبرنگار خارجی رساتر از این سرفه ها صدایی نیست در میم مثل مادر به خاطر دیپلماسی سیاست زده غرب گرایانه خودمان باید در خفا سرفه کنیم و سعیدهایمان را سقط کنیم تا آقایان به دیپلماسی غربشان برسند.
    واقعا نفهمیدید؟
    هیچکدام از اینها که شما گفتید ضد جنگ نیستند ضد عملکرد بعد از جنگ هستند
    آیا شما به عمل مسئول و مدیر و خود رزمنده پشت کرده به آرمان هایش نقد ندارید؟؟
    این دوستان هنوز هم می گویند ما رایت الی جمیلا و هنوز هم یک لحظه هم از عملکرد خود در جنگ، نادم و پشیمان نیستند اما واقعا باز هم به اوضاع بعد از جنگ چه در دوره سازندگی و مخصوصا دوره اصلاحات می توان گفت ما رایت الی جمیلا و یا از عملکردمان در این دوران راضی بود.
    واقعا می شود؟
    و سوال آخر استاد مطهری فریاد میزند شمر۱۴۰۰ سال پیش مرد و شمر زمانه را دریاب و من هم می گویم آقای قدیانی صدام ۳۰ سال پیش مرد صدام های الان را بچسبید که نه در خاکریز مقابل بلکه در کنار خود ما هستند.
    اگر به ارتفاع پست بها داده می شد و مسئولین به خود می آمدند اگر سهیل ها در میم مثل مادر که به قیمت دیپلماسی غربی حاضر به کشتن سعید می شوند شناخته می شدند اگر در به نام پدر رزمنده بیدار بود و فکر نمیکرد که جنگ تمام شده است آیا باز هم فتنه ۸۸ رخ میداد؟
    آیا شخصیت های این فیلمها همانانی نیستند که در فتنه ۸۸ بوده اند ؟
    اگر آنها را می شناختیم دیگر لازم نبود تا شما کفن بپوشید و در ۹ دی حاضر و شوید و همه را بدهکار خود نمایید.

    هدهد

  90. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **یا رب العالمین**

  91. مرتضى اهوازى می‌گوید:

    براى هدهد!
    یادمه تو یکى از دیدارهاى آقا با شاعران، یکى از شعرا شعرى خوند که آقا گفتن: دوباره بخونید! بعد که خوند، آقا گفتن: نمیشه و…
    بعد تو صحبتاشون اشاره کردن که وقتى شما شعرى میگید، که یکى مثل من هم که آشنایى با شعر و شاعرى داره، متوجه منظور و معنى اون نمیشه؛ پس شما براى کى شعر میگید؟!
    (نقل به مضمون)
    من هم به عنوان یه بیننده عادى، هر سه اون فیلم ها رو چند بار دیدم و معتقدم ضدجنگ دونستن اون فیلم ها، نیاز به خوندن متن آقاى قدیانى نداره!
    سؤالى که اینجا وجود داره، اینه که قصد یک فیلمساز از ساخت یک فیلم چیه؟ وقتى مثلا “به نام پدر”، اعتراض خانواده شهدا رو در پى داره و منتقدین منصف و اهالى ۸ سال دفاع مقدس هم، به این فیلم و فیلم هاى مشابه لقب ضدجنگ مى دهند، و در لبنان هم اظهار نارضایتى مردم رو در پى داره؛ پس چه کسى باید منظور حاتمى کیاى عزیز رو بفهمه؟! اشتباه نکنید! همین مردم و همین منتقدین، هنوز بهترین فیلم دفاع مقدس رو “آژانس شیشه اى” میدونن. فکر نمى کنم صریح تر از “آژانس”، به نامردى ها و اشتباهات مسئولین و مردم، بعد از جنگ، انتقاد شده باشه… من رو ببخشید ولى به نظرم تحلیلتون از این فیلم ها بیشتر “دفاع” از کارگردانان هست تا “منظور” اونها…
    لطف کنید و از سیدمرتضى، به نفع نظر خودتون استفاده نکنید…!
    و در مورد جمله استاد مطهرى، با گشتى در قطعه ۲۶، متوجه خواهید شد که آقاى قدیانى، کدام شمر و کدام صدام را دریافته!!

  92. هدهد می‌گوید:

    سلام آقای اهوازی
    شما گفتید اعتراض خانواده شهدا را در پی داشت میشه لطفا مطلبی لینکی یا تاریخی از روزنامه ای رو بگید تا من هم این اعتراض را ببینم؛ وگرنه گفتن که راحته مثلا فیلم به نام پدر به نظر ۸۰ درصد خانواده های شهدا بهترین فیلم دفاع مقدس شناخته شد!!!!
    باور ندارید برید از چندصد هزار خانواده شهید آمار بگیرید!
    یا میشه اسم منتقدینی که اسم فیلم ضد جنگ دادند را لیست کنید؟؟؟ منتقد گفتید یعنی اکبر نبوی، کمال تبریزی، مسعود فراستی و جلال طالب زاده و از این دست، نه آقای قدیانی.
    آیا از کرخه تا راین فیلم خوبی نبود شهید آوینی دوبار بر آن نگریست (این که دیگر سوء استفاده نیست) پس چرا در آن زمان جانبازان شیمیایی به آن اعتراض کردند.
    سندش صحبت های حاتمی کیا و طالب زاده در برنامه راز ((سر فیلم کرخه تا راین از طرف جانبازها پانصد صفحه نامه گذاشتند جلوی آقای خامنه ای که این فیلم آبروی ما رو برده.)) لینکش هم http://jahannews.com/vdcf1xdymw6dv1a.igiw.html
    مگر آنها فیلم را بد فهمیده بودند نه عزیز من زمان است که مشخص کننده واقعیت است.
    یکبار دیگر فیلم را مخصوصا به نام پدر را ببین و آرمانهای از یاد رفته یک رزمنده را ببین که وقتی تو رفتی ما تنها شدیم و نتوانستیم مین ها را از دل خاک بیرون بکشیم و پای بچه هایمان روی مین رفت (سخنان دوست رزمنده با بازی سید مهرداد ضیایی نقل به مضمون) حال آن مینی که پای محبوبه را برد غفلت آرمان است یا ضد جبهه؟؟؟

  93. دیده ور می‌گوید:

    سلام علیکم!
    با کلیپی جدید، به روزم…

  94. برف و آفتاب می‌گوید:

    جناب هدهد!

    و آخر اینکه من مثل نویسنده مطلب زیبا و پر از احساسات نمی توانم بنویسم و قلمی قوی ندارم تا با مسجع کردن کلمات و استفاده از کنایه های زیبا برداشت خودم را زیبا به خورد خواننده دهم و او را نه با منطق عقل بلکه با احساسات لطیف یک متن ادبی و حماسی و گاها ترحمی به پذیرش برداشت هایم وادار نمایم.

    یادتون باشه ناجور توهین کردید به خواننده های قطعه۲۶!
    و البته ناخواسته اعتراف کردید به زیبایی نوشته های آقای قدیانی!

  95. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    هدهد عزیز!
    قلم قشنگی داری، مارک قلمت چیه!!
    یک سوال ازت دارم، تا حالا چند تا از نوشته های “حسین قدیانی” رو خوندی؟
    همین آقائی که متهم میکنی به پشت میز نشینی، چشم بسته و موهای بلند!
    ناخن سیاه!! واه واه واه! تا حالا ده ها متن انتقادی هم نوشته، که حتی
    منجر به فیلتر شدن سایت هم شده!!
    حالا انتقاد از حسین قدیانی اصلا عیب نیست و اشکالی هم نداره.
    ولی همانطور که لیونل مسی، یدونه است، حسین قدیانی هم یدونه است؛
    برای ما کمی سخته که کسی از یکی یکدونه ما انتقاد کنه.

  96. پیام فضلی می‌گوید:

    #قلاده های فتنه گری بر گردن مسئولان خاکستری!
    http://sms88sms.persianblog.ir/post/1187/

  97. به جای امیر می‌گوید:

    سیم خاردار (گفت و شنود)

    گفت: تازه چه خبر؟!
    گفتم: شرکت نفتی توتال و چند شرکت اروپایی دیگر از یکسو با صدور اطلاعیه از تحریم نفتی ایران توسط اتحادیه اروپا حمایت کرده اند و از سوی دیگر با واسطه چند شرکت دیگر خواستار خرید نفت ایران شده اند!
    گفت: سران اروپا را بگو که حیوونکی ها برای تحریم نفتی ایران چه یقه ای دریدند و چقدر عربده کشیدند؟!
    گفتم: نوچه های آمریکا و انگلیس و اسرائیل در ایران هم از روی دست اربابانشان دیکته می نویسند. از یکطرف انتخابات را تحریم می کنند و از طرف دیگر برای ثبت نام در انتخابات صف می کشند و از هم سبقت می گیرند.
    گفت: بیخود نیست که هر دوتاشون به بن بست رسیده و نمی دانند در مقابل اسلام و انقلاب چه خاکی بر سر خودشان بریزند.
    گفتم: چه عرض کنم؟! خب! قانون طبیعت این است که وقتی «مار» و«جوجه تیغی» با هم ازدواج می کنند، بچه شون «سیم خاردار» میشه!

  98. حسین رستمی می‌گوید:

    هر چی باشه نوه ی ماست.

  99. حسین رستمی می‌گوید:

    هر چی باشه نوه ی عمه ی ماست. خدا حفظش کنه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.