میلان ۹۰ میلادی و بارسای ۹۰ شمسی «ملی» اند!

سخنی با مخاطبان آشنا: همان طور که می بینید وبلاگ «قطعه ۲۶» نسبت به روزهای قبل، مطالب کم تری در صفحات و ستون های خود می بیند. حجم بالای مطالب، کمی وبلاگ را سنگین کرده بود، بالا آمدنش را سخت، و خواندنش را دشوار. عده ای اما همان رویه یک ماه پیش را می پسندیدند و وبلاگ را با مطالب بیشتر در صفحات و ستون ها دوست می داشتند. با این همه و از آنجا که «آخرین مطالب قطعه ۲۶» در آخرای ستون یسار وبلاگ، به راحتی شما را از آرشیو اینجا مطلع و مطمئن می کند، تصمیم بر این شد که وبلاگ را کمی سبک و راحت کنم. لذا اگر شما دوست ندارید برخی مطالب، قربانی تصمیم جدید «قطعه ۲۶» شود و اگر مشتری هر روز وبلاگ نیستید، باید مرتب به بخش «آخرین مطالب قطعه ۲۶» سر بزنید تا احیانا متنی و نوشته ای از چشم تان جا نماند. در این باب، «تقویم قطعه» و «قطعات قطعه» هم به شما کمک می کند. تیترهای آرشیو نوشته ها را مرور کنید و اگر نوشته ناخوانده ای دیدید، رویش کلیک کنید. نکردید هم نکردید؛ همین که دعای مان کنید، بس مان است! دیروز یکی از همکاران می گفت: «قطعه ۲۶» همه جورش قشنگه!!

*** *** ***

این هفته، هفته دربی هاست؛ اولی اش را با طعم ایتالیایی، دیدیم که اینتر از میلان برد، و امشب هم که ال کلاسیکو… این یکی را خدا کند، نبازد تیم محبوب!!

یادش به خیر! روزگار بچگی، دیدن یک مثلث، عشق مرا به فوتبال، دو صد چندان کرد. این مثلث، دو ضلع سیاه و یک ضلع سفید داشت؛ اضلاع سیاه این مثلث، رودگولیت و فرانک ریکارد بود و ضلع سفید هم مارکو فان باسن که عمر فوتبالش مستعجل بود و چه حیف! این مثلث رویایی و البته هلندی، در تیم آث میلان ایتالیا می درخشید. میلان اما آن روزها روی نیمکت، دون فابیو کاپلو را داشت. آریگو ساچی مدیر فنی بود و به این جمع، اضافه کنید باره زی را، تاسوتی را، آلبرتینی را و مالدینی را. آن روزها میلان آنقدر جام گرفت و انسجام داشت که پربیراه نیست اگر ادعا کنیم هنوز هم سیلیو برلوسکونی هیز و هوس باز دارد نان آن دوران طلایی میلان را می خورد. آن روزها یکی هم عاشق بازی دیمیتریو آلبرتینی بودم؛ با آن موهای مجعدش، با آن پاس های قشنگش، با آن حجب و حیایش، و با آن ادا و اطوار خاص ایتالیایی اش که کف ۲ دست را می گذاشت روی هم و می آورد جلوی سینه که مثلا به داور بگوید؛ خطا نکرده ام!!

باز هم یادش به خیر! آن روزها تلویزیون ما، مثل برفک های همیشگی اش، سیاه سفید بود و باید جلوتر می رفتیم و دقت می کردیم که میلان، دارد از چپ به راست بازی می کند یا از راست به چپ! گاهی که فوتبال نشان می دادند!!

*** *** ***

این روزها میان اهل فوتبال دعواست که میلان ۹۰ میلادی بهتر بود یا بارسلونای ۹۰ شمسی؟!

نظر من این است: بارسلونای امروز قشنگ تر از میلان دیروز توپ را می چرخاند، اما میلان ۹۰ اسطوره تر بود. با این همه و گذشته از تفاوت های این ۲ تیم که به خاطر بعد فاصله زمانی شان، کمی بیان نقاط افتراق را سخت می کند، آنچه بیشتر اهمیت دارد، وجوه مشترک میلان دیروز و بارسای امروز است. بخواهیم ظاهربین باشیم، به راه راه بودن پیراهن هر ۲ تیم هم می توان اشاره کرد، اما اندکی ژرف نگری کافی است که قبول کنیم این هر ۲ تیم باشگاهی، استثنائا مثل تیم های ملی می مانند. از یاد نبریم که آن روزها فوتبال ایتالیا زیر سایه سنگین آث میلان بود و امروز، اسپانیا یعنی بارسلون. اگر میلان ۹۰ و بارسای امروز را فقط ۲ باشگاه بنامیم، در حق فوتبال و فهم فوتبالی خود ظلم کرده ایم!

آری! گاهی خیال می کنیم -و بابت این خیال حق داریم!- که مسی، اسپانیایی است! و فان باسن، ایتالیایی! اما نه! تصور جالب تر و توهم واقعی تر ما می تواند این باشد که گولیت، قبل از آنکه یک هلندی باشد، یک میلانی است، مالدینی پیش از آنکه یک ایتالیایی باشد، یک میلانی است، ژاوی قبل از آنکه یک اسپانیایی باشد، یک بارسایی است، و دنی آلوز نیز، بیشتر اهل شهر بارسلون است، تا کشور برزیل! راستی که آث میلان دهه ۹۰ و بارسلونای امروز، هر ۲ شهر میلان و بارسلون را بدل به کشورهایی فوتبالی کرده اند! ۲ کشور فوتبالی با ۲ مکتب فوتبالی! مکاتبی با ۲ مربی بزرگ؛ یکی فابیو کاپلو و دیگری پپ گوآردیولا، که این یکی از صدقه سر جوانی، هنوز شهوت بزرگ شدن دارد! و حالا حالاها خیلی جا دارد!

*** *** ***

امشب، گیرم هم رئال بتواند بارسا را در نبرد عقل و عشق، شکست دهد؛ آنچه برای ما میلان دهه ۹۰ را تداعی می کند، همچنان بارسلوناست. این بار به جای مثلث ریکارد، گولیت، فان باسن، مثلث ژاوی، اینی یستا، مسی، طلایه دار نوستالژی فوتبالی خواهند شد* و کاپیتان پویول، یاد کاپیتان باره زی را برای ما زنده می کند. بارسلونا اما دیمیتریو آلبرتینی ندارد، و به همین دلیل، میلان دهه ۹۰ اسطوره تر بود. آن میلان اندازه این بارسا جام نگرفت، اما انسجام بیشتری داشت. مرادم از فرق «جام» و «انسجام»، بازی با کلمات نیست، بلکه بازی زیبای میلان است در دهه ۹۰ که هنوز بعد از ۲۰ سال، از خاطره اهل فوتبال محو نشده. برای قضاوت بهتر و اصولی تر فوتبال بارسلونا، و اینکه چقدر در اذهان، باقی می ماند، باید ۲۰ سال صبر کنیم. خدا کند «تیکی تاکا» علاوه بر جام، انسجام هم داشته باشد تا از حافظه تاریخی مستطیل سبز، فراموش نشود.

* در تفاوت ۲ مثلث میلان و بارسا، به ۲ نکته باید اشاره کرد. یکی اینکه؛ مثلث میلان، یک هافبک دفاعی(ریکارد) داشت با ۲ مهاجم(گولیت و فان باسن) اما مثلث آبی اناری ها، ۲ هافبک(ژاوی و اینی یستا) دارد با یک مهاجم(مسی). دیگری اینکه؛ مثلث میلان، در دل خود یک ضلع مخفی داشت که آن آلبرتینی، طراح اصلی حملات میلان بود. مثلث بارسا، این ضلع در سایه را ندارد! و دقیقا از همین روست که «تی کی تاکا» گاهی قفل می کند و نمی تواند زیبا بازی کند. فابیو کاپلو جایی در خاطرات خود از میلان ۹۰ گفته است: «آن روزها مثلث میلان ۳ ضلع داشت متشکل از ریکارد و گولیت و فان باسن، اما این ۳ ضلع، هرگز به هم وصل نمی شدند اگر دیمیتریو آلبرتینی نبود». فابیو آنگاه می خندد و ادامه می دهد و طعنه زنان از خبرنگار می پرسد؛ «این تنها مثلثی در جهان بود که فی الواقع ۴ ضلع داشت! اما مثلث بارسلونا فقط ۳ ضلع دارد! حالا خودت قضاوت کن که ما برتر بودیم یا بارسلونا؟!»

روزنامه وطن امروز/ ۲۸ دی ۱۳۹۰

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    صرفا جهت فروش فخر؛
    افراد برخط: دو نفر؛ حقیر و داداش حسین!
    ساعت ۵:۴۰ گرگ و میش!

  3. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    “گیرم هم رئال بتواند بارسا را در نبرد عقل و عشق، شکست دهد”
    بارسا هم عاشقه و هم عاقل ولی رئال نه!

  4. میلاد پسندیده می‌گوید:

    خوش به حالت که هنوز عشق فوتبال هستی. من که خیلی وقت است قلاف کردم! حتی بعد از رفتن مجیدی دیگر استقلال هم صفایی ندارد 🙁

    راستی خط سوم “ریکارد” درست است.

  5. مجنون می‌گوید:

    سلام
    چه خاطره فوتبالی رو زنده کردی منم اون موقع ها عشقم میلان بود

  6. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    ماشالا. یا حافظت قویه یا سنت بیشتر از این حرفاست!
    من از فوتبال، جام جهانی ۹۴ به بعد رو یادم میاد. به به تو و روماریو.
    از قبل ترش فقط اسکیلاچی. ولی از همون موقع هم بارسائی بودم.
    نه مثل الان که هرکیو میبنی میگه طرفدار بارسلوناست.
    ولی خوب امشب هم بارسا میبره. حتی اگه بازی توی برنابئو باشه.

  7. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **یا ارحم الرحمین**

  8. ف. طباطبائی می‌گوید:

    این متن دیگه کاملا فوتبالی بود.
    ولی جالب بود. کلا احساسی که نسبت به فوتبال نشون میدید جالبه!!
    خدا قوت.

  9. پری می‌گوید:

    حتی یه دونه دامت برکاته هم نداشت که ما هم یه ذره سر دربیاریم! ولی با این تحلیلتون احتمالا فردوسی پور هم انگشت به دهن بمونه!

  10. بی تاب هویزه می‌گوید:

    فوتبال…
    یادش بخیر.
    چه روزهایی بود. روزها باشگاه های انگلیس، شب ها هم یواشکی باشگاه های ایتالیا و اسپانیا. حتی شب های امتحان…
    آخی میلان، یوونتوس بارسا، آرسنال…هیییییییییی!
    یکی دوسالی میشه که دیگه ترک کردیم.

  11. چشم انتظار می‌گوید:

    بعضی وقت ها خوبه که به حرف شیطون گوش کنید و همچین متن باحال کارشناسی عمیق و عاشقانه بنویسید! ممنون خیلی صفا کردم.
    .
    .
    تا اون جایی که خاطرم قد میده، فرانکو بارسی یا همون باره زی شمارش ۲ بود و همیشه پیراهن ورزشی اش رو ی شورت ورزشی اش می انداخت و عجب مدافعی بود.
    .
    .
    و هیچوقت اون گل زیبا و به یاد موندنی مارکو فان باسن رو فراموش نمی کنم که تقریبا” از روی زمین با ضربه ی سر به زیر طاق در وازه ی حریف کوبید.
    .
    .
    مطرح بود موهای بافته شده ی رود گولیت با اون بینی پهنش، و فرانک ریکارد به خاطر اعتراض به نژاد پرستی بود. یه زمانی آرم برنامه های ورزشی ضربه ی سر محکم و مهار نشدنی گولیت به دروازبان بود. که حالا جای اون رو ضربه ی سرکش و گل زیر طاق و استثنایی زی زو رو گذاشتند.
    .
    .
    داداش حسین ممنون به خاطر یاد آوری فوتبال دهه ی ۹۰ . کلا” وقتی از خاطرات گذشته؛ چه یادگاری های زیبا و البته غم دار، روی دیوار دهه ی ۶۰ این سرزمین مقدس و چه از دنیای فوتبال اروپا می نویسید خیلی استفاده می کنم.
    این پیشنهادم شاید یکم خنده دار و احساسی باشه. ولی اگه وقت هایی که اهَمّ و فی الاهم می کنید در نوشتن متن های قشنگ، اگه فرصتی کردید وقتی هم برای اسطوره های ورزشی و هنری دنیا بذارید که به نظرم هرچه که باشند و در کنار نکات مثبت و منفی که دارند، از خیلی از اسطوره های مجازی و بادکنکی وطنی و غیر وطنی امروز بهترند.
    حالا می خواد بروسلی باشه در صنف خود یا لومباردوی محجوب و جان فرانکو زولای تکنیکی و والیبالیست طراز اول سال های نه چندان دور کوبا، خوئل دسپاینه و شوریخین روس یا تنیسور جمهوری چک، ایوان لندل و حتی مرحوم کوبار یا کومار فوتبالیست بخت برگشته ی کوبا که در جام جهانی گل به خودی زد و به قتل رسید! و …
    خلاصه ببخشید. ابراز وجود نبود. فقط یاد آوری خاطرات و چند تا از صدها اسم.

  12. سیداحمد می‌گوید:

    جذاب نوشتید؛
    ممنون داداش حسین!

  13. میلاد پسندیده می‌گوید:

    اصغر فرهادی “گلدن گلوب” بهترین فیلم خارجی زبان را برنده شد:
    http://www.cinemapress.ir/Images/News/Larg_Pic/26-10-1390/IMAGE634623232995677500.jpg

  14. سایه می‌گوید:

    خاطره ها رو حسابی زنده کردید دیمتریو آلبرتینی …یادش بخیر جام ۹۴ تا اذان صبح بیدار بودیم فکر کنم تو همون جام کارت قرمز گرفت و اشکش در اومد نمی دونم چرا ولی اون روزا همه چی یه حال و هوای دیگه ای داشت حتی فوتبال خیلی دوست دارم یه متن درمورد مالدینی اسطوره اخلاق بنویسید ….

  15. سیداحمد می‌گوید:

    سایه؛

    این متن را بخوانید:
    http://www.ghadiany.ir/?p=6188

  16. شاهد می‌گوید:

    سلام داداش حسین!
    ………………..

  17. محمد می‌گوید:

    کسب افتخار توسط اصغر فرهادی را به همه ایرانیان وطن پرست تبریک می گویم

  18. آذرخش می‌گوید:

    سلام
    این آذرخش کجاست؟ چند وقته نیست!

  19. سرباز کمپ می‌گوید:

    ایییییییییییییی آخیییییییییییش
    چقدر خوبه هی متن های داداش رو بخونی!
    چند روزیه اینترنم قطع شده.
    به زور یه ایرانسل دست و پا کردم و اومدم.
    خدا کنه هر چی زودتر وصل بشه تا از درد اعتیاد عشق نمردیم.

  20. سرباز کمپ می‌گوید:

    “امشب، گیرم هم رئال بتواند بارسا را در نبرد عقل و عشق، شکست دهد؛ آنچه برای ما میلان دهه ۹۰ را تداعی می کند، همچنان بارسلوناست.”

    فلسفی بود؟…

    :))

  21. به جای امیر می‌گوید:

    دزد (گفت و شنود)

    گفت: تازه چه خبر؟!
    گفتم: مقامات دولت انگلیس فاش کرده اند شیرین عبادی مبلغ ۲۳۸ هزار دلار که از سوی سرویس اطلاعاتی انگلیسMI6 برای کمک به موسوی در اختیار او قرار گرفته بود را بالا کشیده است.
    گفت: چطوری؟ قضیه چی بوده؟!
    گفتم: سرویس اطلاعاتی انگلیس می گوید این مبلغ را برای راه اندازی یک کمپین جمع آوری امضاء در حمایت از موسوی به شیرین عبادی داده بود ولی او ۲۳۸هزار دلار دریافتی را صرف کارهای تجاری خودش کرده.
    گفت: چه عرض کنم؟!
    گفتم: دوره گردی که از گرسنگی در حال تلف شدن بود وارد روستایی شد و شنید کدخدا مریض و در حال مرگ است به روستائیان گفت؛ من او را نجات می دهم و دستور داد او را با کدخدا تنها بگذارند و چندتا سینی غذای حسابی هم بیاورند. بعد از یکساعت خانواده کدخدا وارد اتاق شدند و دیدند کدخدا مرده با عصبانیت گفتند؛ این چه طبابتی است؟ و یارو گفت؛ هیس! که اگر طبابت من نبود، الان دو تا جنازه روی دستتان مانده بود!

  22. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم!

    ستون اصلی تا لحظاتی دیگر به روز می شود… و مطلب مهمی است!

  23. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    اختصاصی برای آقا محمد:
    http://www.kayhannews.ir/901028/2.htm#other207

  24. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **یا حی و یا قیوم**

  25. سایه می‌گوید:

    ممنون سید احمد. متن بسیار زیبایی بود.

  26. لجمن می‌گوید:

    از خودم شرمنده هستم که اینترنت پرسرعت ام قطع شده و مجال نظر دادن ندارم .
    اما با این وضع خوشحالم که متن نخوانده از این وبلاگ هم ندارم .
    (قافیه رو داشته باش!)
    —————
    ضمنا به روزم…

  27. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین
    به اون همکاری که دیروز به شما گفت: «قطعه ۲۶» همه جورش قشنگه!! سلام صمیمانه ی ما را هم برسانید.

  28. به جای امیر می‌گوید:

    عتیقه (گفت و شنود)

    گفت: فرح پهلوی در مصاحبه ای گفته است؛ «خوشحالم که گروه های اپوزیسیون به تدریج متوجه شده اند که فرزندم رضا پهلوی شایسته ترین فرد برای اداره کشور است»!
    گفتم: راست میگه! از قدیم و ندیم گفته اند علف باید به دهن بزی شیرین بیاد!
    گفت: بیوه شاه می گوید در یکی از محافل که تعدادی از اعضای گروه های مختلف اپوزیسیون در آن حضور داشتند به نظرات من توجه زیادی شده بود.
    گفتم: به نظرات او یا به ثروت افسانه ای که از کیسه ملت غارت کرده و با خود برده اند.
    گفت: چه عرض کنم؟!
    گفتم: در یک مجلس میهمانی، پیرزنی از یک آقا که به او خیره شده بود پرسید؛ ببخشید! شغل شما چیست؟ و یارو جواب داد «عتیقه فروش»!

  29. سرباز کمپ می‌گوید:

    نیم ساعت تا دربی!

    با اجازه مبصر ؛ ۲۱ آنلاین

  30. مرتضی می‌گوید:

    خدا بگم چه کارت نکند
    ما را بردی به آن روزهای کودکی..
    به روز های آدامس با عکس های رنگی فوتبالیست ها، که سر همین عکس فان باسن چه دعواهایی که نمی کردیم.
    به روز های پاسورِ فوتبال و ماشین …
    روزهای گرمکن ورزشی با پینه بند سر زانو و کتونی چینی…
    روزهای دیدن فوتبال با تلوزیون سیاه سفید….

  31. چای پولکی می‌گوید:

    سلام.

    . . . . $. . . . . . . ###
    . . . . . $. . . . . #. . . *
    . . . . . $. . . . $$
    . . . . . . $. . . . . $
    . . . . . . $. . . . . . $
    . $. . . . $. . . . . . . $$
    . $. . . . $. . . . . . . . . $$. . . . . $$. . $
    . . *$$$*. . . . . . . . . . . $$$$$$ . . $$$
    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . $. . . . #. . . . . $
    . . . $ . $ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .$ . . . . . . . . . . $
    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . $. $. . . $. . . . . . . . . $
    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . $. . . . . . . $
    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . $ $ $ $ $

    خدا قوت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.