سرمه شهادت بر چشمان همت

دل‌نوشتی به مناسبت روز شهید

وطن امروز ۲۲ اسفند ۱۳۹۷

ح‌سین ق‌دیانی: مالدینی، بار‌ه‌سی، آلبرتینی، دونادونی و البته باجو و صدالبته مارادونا تصاویر دیوار اتاقم بودند در دوره تخس نوجوانی که به هیچ صراطی مستقیم نبودم! این مال ایامی است که همه عشقم فوتبال بود! کم هم شر نبودم! از پیچاندن مدرسه به نفع فوتبال ‌بگیر تا نق و نوق‌های فرزند شهیدانه در نخستین سال‌های عصر جوانی که تازه داشت پشت لبم سبز می‌‌شد! بعضا سر هیچ و پوچ به زمین و زمان گیر می‌دادم! کافی بود توپم عوض گل، بخورد تیر دروازه تا خون «بابااکبر» را بی‌ثمر بخوانم! روزهایی هم می‌آمد که از همه مقدسات می‌بریدم و بنا می‌کردم به کفریات! بیشترین جنگم با این جمله امام بود که «خرمشهر را خدا آزاد کرد»! واقعا معتقد بودم کار پدرم بود! پدرم و فرماندهانش! اینقدر احساساتی! اینقدر خل! سن و سال یورش همین افکار بود دیگر! تازه داشتم با زخم‌زبان سهمیه آشنا می‌شدم و خب! هر جا که کم می‌آوردم، حتی از پدر هم می‌بریدم! و اباطیلی مثل «اصلا جنگ به تو چه؟!» ورد زبانم می‌شد! باری پدربزرگم که هیچ با این احوالات من حال نمی‌کرد، عکس‌های جبهه‌اش را درآورد و نشانم داد! نگو چند ماه بعد از شهادت پدر، خودش هم چند ماهی عازم منطقه شده! ولو به سبب پیری، پشت خط! و حالا نشان آن یادها و یادگاری‌ها به پسر پسرش! و توضیح تصاویر؛ «این منم با عباس کریمی! عجیب محجوب و باحیا بود! همین که فهمید پدر شهیدم، دستم را بوسید و اجازه نداد از آشپزخانه، قدمی جلوتر بردارم! فوق فوقش تا ایستگاه صلواتی! از بس خاکی و سربه‌زیر و متواضع بود که هیچ نشانی از فرماندهی بروز نمی‌داد! جوری بود که انگار همه مافوقش هستند! این عکس اما مال چند ماه قبل است! اینجا همت فرمانده بود! همان دفعه اول که دیدمش، عاشقش شدم! خیلی مرد بود! خیلی آقا بود! سر اسمش قسم می‌خوردند! از چشمانش نور می‌بارید! اصلا نمی‌شد او را دوست نداشت! همه دنبال همت بودند! همه با همت کار داشتند! هر که هر مشکلی داشت، راه‌حلش همت بود! عجیب هوای بچه‌هایش را داشت! تکیه‌گاه رزمنده‌ها بود! کافی بود بفهمد نیرویی به هر دلیل، مشکلی دارد! تا مشکل او را حل نمی‌کرد، آرام نمی‌گرفت! بی‌خود نبود آنقدر محبوب بود! یک بار در دوکوهه، به او گفتم: «انگشتت را چرا بستی؟!» خندید و گفت: «این پدرصلواتی‌ها از بس محکم به من دست می‌دهند و از بس مرا سفت بغل می‌کنند و حالاحالا هم ول نمی‌کنند که همیشه باید از محبت‌شان یک جای بدنم مو برداشته باشد!» نگاه کن! اینجا هم شصستش باندپیچی دارد!» نگاه من اما نه به دست همت، که به چشمش بود! چشم‌هایش! دیوانه‌کننده بود چشم‌هایش! آنقدر دیوانه‌کننده که رفتم از «مهستان» که تازه داشت راه می‌افتاد و هنوز کلی مغازه خالی داشت، یک پوستر بزرگ همت خریدم و به تصاویر روی اتاق اضافه کردم! مالدینی و بار‌ه‌سی و آلبرتینی و دونادونی و باجو و حتی مارادونا جملگی دنبال توپ بودند اما همت با چشم‌هایش داشت مرا می‌پایید! از میان آن همه ستاره، فقط همت نور داشت! از میان آن همه ستاره، فقط چشم همت به من بود! مالدینی در حال تکل بود؛ بار‌ه‌سی داشت بازوبندش را درست می‌کرد؛ آلبرتینی در لباس آث میلان در حال شادی بعد از گل به یوونتوس بود؛ دونادونی در حال ور رفتن با موهای فرش بود؛ باجو چشم به زمین سبز دوخته بود و مارادونا هم همچنان داشت همه را دریبل می‌زد اما حواس همت دقیقا به خود من بود! و به هر آنکه او را می‌دید! رسما داشتم از دست می‌رفتم، اگر نور علی نور دیدگان همت، مرا دیده‌بانی نمی‌کرد! و آن مژه‌های باشکوه، تنها ریسمانی بود که دل مرا در خط نگه داشت! گاه روزها و شب‌هایی می‌آمد که از همه می‌بریدم ولی «سردار خیبر» باز مرا به خط می‌کرد! با چشم‌هایش! چشم‌هایی که کیلومتری بسته می‌شد! چرا که حاج‌همت، کیلومتری می‌خوابید! در ماشین و از فاصله مبدا تا مقصد! داخل تویوتا و از اندیمشک تا کرخه مثلا! کجا همت وقت می‌کرد شب‌ها بخوابد با وجود آن همه کار؟! مدام سرش روی نقشه عملیات بود، بلکه یک زخم کمتر بردارند نیروهایش! حساسیتی داشت روی جان بچه‌ها که بی‌مانند بود! آری! خواب فقط داخل ماشین! و آن وقت تقدیر خدا را ببین که در طلائیه، لشکرش با آن عظمت تبدیل شد به فقط چند نفر! و شهادت خودش روی ترک موتور! و بدنی بدون سر! اگر خرازی شهره به خنده‌هایش بود؛ همه همت را به چشم‌هایش می‌شناختند! و محل استقرار چشم در صورت است! همان سر و صورتی که همت نداشت! و تا ساعت‌ها هیچ‌کس نفهمید این پیکر بی‌سر، متعلق به همان همت محبوب است! نباید هم می‌فهمیدند! کجا تاب داشتند بسیجی‌ها که همت را بدون چشم‌هایش ببینند؟! همان چشم‌هایی که خواب خوش شبانه را بر خود محروم می‌کرد تا دل به درددل خردترین رزمنده دوکوهه بسپارد! در جبهه، پیر و جوان و سردار و سرباز، همه و همه راز چشم‌های همت را فهمیدند؛ آن دم که عاقبت متوجه شدند آن پیکر بی‌سر، پیکر همت است! چشم‌هایش! چشم‌هایی که خریدارش خدا شد! در افق مجنون! و در غروب طلایی طلائیه! خدا این‌جور سرمه شهادت می‌کشد بر چشم بندگان عاشقش! و از من اگر از دستاورد انقلاب اسلامی بپرسی، قبل از راه و برق و موشک و نانو، اشاره می‌کنم به همین همت! و چشم‌هایش! چشم‌هایی که متصل به چشمه روح‌الله بود! و سرچشمه اخلاص! به‌به از کلام همت، آنجا که می‌گوید؛ «اگر قلم برمی‌داری، اگر قدم برمی‌داری، همه و همه برای رضای خدا باشد»! بله که عاقبت، چشم‌های همت به من فهماند که «خرمشهر را خدا آزاد کرد»! و ما همه به همت بدهکاریم! اگر چشم همت نبود، نگاه محسن حججی از که می‌خواست الگو بگیرد؟! و اگر پیکر بی‌سر همت نبود، کجا می‌خواست در راه معشوق سر ببازد شهید سرجدای مدافع حرم؟! حق آن است که بگوییم؛ احمد کاظمی‌ها، محسن حججی‌ها را ساختند! و این، اذعان خود شهیدان نسل معاصر نیز هست! ملتی که دیروزش ابراهیم هادی داشته باشد، باید هم امروز به هادی ذوالفقاری بنازد! ما با وجود «چشم همت» و «لبخند خرازی» و این نشان ذوالفقار حاج‌قاسم، هیهات! برای یک لحظه هم از «مقاومت» خسته و پشیمان نمی‌شویم! احسنت به مکتب جبهه و فرهنگ جنگ که حقیقتا انسان‌ساز است و مروج اخلاق! آنجا که «آقاعزیز» در لباس فرمانده ارشد سپاه به «حاج‌قاسم» تبریک می‌گوید! این خود «نشان تواضع» است! و نشانه آدمیت! چشم همت، روشن! همرزمانش از کربلای ۴ و کربلای ۵ گذشتند و به خود #کربلا رسیدند! و تا #قدس_شریف نیز راهی نیست ان‌شاءالله! ما با «خمینی» لرزیدن کسرای شرق را دیدیم و با «خامنه‌ای» در حال تماشای لرزش کسرای غربیم! سالیانی است که در منطقه، نه خبری از پترائوس هست و نه خبری از عمرسلیمان! سلیمانی اما با اسد می‌آید! و رئیس‌جمهور ما برخلاف همتای یانکی گاوچرانش در روز روشن و در نهایت عزت و احترام به عراق می‌رود! این هم کمک مقاومت به اقتصاد! و مدد سلیمانی به دیپلماسی! کاش دولت قدر چشم همت را بداند! اگر جایی سرافرازیم، مال آن نگاه و آن نور است و اگر جایی مغلوب، مال جدایی از راه همت است! حاج‌قاسم با همت است که این همه می‌درخشد! دولت هم کاش #همت را پیدا کند! اساسا هر دولتی که چشمش به صدقه اجنبی باشد، یعنی همت را گم کرده! من نیز در اوج جهالت، توهم زده بودم مالدینی حتی قادر است روی شبهات من نیز تکل ببندد! نه! آنکه مرا نگه داشت، همت بود! سلام و صلوات خدا بر شهید حاج‌محمد ابراهیم همت! آخرین بار که متنی اختصاصی برای همت نوشتم، برمی‌گشت به سال ۸۸ با این عنوان: «سردار! حریف ما فتوشاپ نیست!» هنوز هم طولانی‌ترین یادداشتم برای همت است که آن را سال‌ها پیش از ۸۸ نوشتم و در قسمت ضمائم کتاب «نه ده» قابل مطالعه است؛ «حاج‌همت بزرگ‌تر بود یا بزرگراه همت؟!» آن ایام هنوز بزرگراه همت، از غرب بدل به خرازی و از شرق تبدیل به زین‌الدین نشده بود لیکن بزرگراهی با نام ۳ شهید، استعاره از آن است که نه برای همت، اسمش مهم بود، نه برای شهیدان خرازی و زین‌الدین! توی مخاطب، همه همت‌های این متن را تعویض کن با نام باکری و باقری! هیچ خللی در متن وارد نمی‌شود! برای امثال آقاعزیز و حاج‌قاسم، اول جنگ و جهاد با نفس مطرح است، بعد مصاف با دشمن! همان که شهید چیت‌سازیان گفت؛ «اگر می‌خواهی از سیم‌خاردار دشمن بگذری، ابتدا باید از سیم‌خاردار نفس خودت عبور کنی!» از ابراهیم هادی می‌خوانی؛ درود می‌فرستی به خمینی بابت پرورش همچین عارفی! و از هادی ذوالفقاری می‌خوانی؛ درود می‌فرستی بر خامنه‌ای برای تربیت همچین زاهدی! بگذار فاش بگویم؛ برای من #ولایت_فقیه با چشمان همت و نگاه حججی ثابت می‌شود! و الا من فراری از درس و مدرسه و محروم از سواد را چه به کتاب «ولایت فقیه» امام؟! من، خمینی را بر حق می‌دانم؛ به شهادت همت! و خامنه‌ای را بر حق می‌دانم؛ به شهادت همدانی! آری! حقانیت ولی‌فقیه برای حقیری چون من آنجا ثابت می‌شود که آقاعزیز، حاج‌قاسم را «برادر» می‌نامد! و حاج‌قاسم هم آقاعزیز را «برادر» می‌خواند! من که جای خود دارم؛ این فرهنگ اخلاق‌مدار و این مکتب انسان‌محور، حتی دل «ادواردو آنیلی» را هم می‌تواند ببرد! قطعا #مالدینی و کی و کی- که بعضا نمودک‌هایی هم از اخلاق داشتند!- ستاره‌های ملموس‌تری برای فرزند صاحب متمول یوونتوس بودند ولی آنچه پای ادواردو را به نمازجمعه تهران باز کرد و آنچه باعث شد جوانان بحرینی به نام #محسن_حججی روضه بخوانند، متاثر از همین فرهنگ بود که همت در جبهه، حکومت بر قلب‌ها می‌کرد! این را دقیقا برای همین متن، تلفنی از پدربزرگم پرسیدم؛ «کلا چند بار حاج‌همت را در منطقه دیدی؟!» درآمد؛ «با احتساب همه دفعات، بیشتر از نیم‌ساعت با همت حرف نزدم!» یعنی مانده‌ام چگونه آدمی بود همت که آن روز که شرحش رفت، پدربزرگم همین که چشمش به عکس همت افتاد، بنا کرد گریه! بله! همه آن حرف‌ها را با اشک چشم داشت به من می‌گفت! می‌گفت: «بالاخره یک طوری فهمید من پدر شهیدم! مدام بنا کرد بوسیدن پیشانی‌ام که «حاج‌آقا! شما باید برگردی عقب! ما را بیش از این شرمنده نکن!» به او گفتم: «من که شرمنده‌ترم! شنیدم تو برداشتی زن و بچه‌هایت را هم آوردی اندیمشک!» خیلی بااخلاص بود همت! در آشپزخانه، مسئول بودم و ناگهان آمد داخل! یک مقدار برنج گذاشتم کف ملاقه که مزه‌اش را بچشد! گفت: «بچه‌ها آن جلو گرسنه‌اند! من در حد همین چند دانه برنج هم عذاب وجدان می‌گیرم خدایی!» و بعد هم بنا کرد گریه! نگو در راه برگشت به مقر فرماندهی، خبر شهادت چند تایی از بچه‌ها را می‌شنود که یکی‌شان یک دختر هم داشت ظاهرا! حالا خودش، هم زن داشت و هم ۲ تا بچه که تا پشت جبهه آورده بودشان!» عجبا! پشت تلفن هم داشت از این خاطره‌ها می‌گفت و گریه می‌کرد همین‌طور! کلا هم نیم‌ساعت با همت خاطره دارد! چشم‌هایش! چه رازی بود در چشم‌های همت که خداوند، خود خریدارش شد؟! هان ای ابراهیم همت! روزی منظور ما از «منطقه» #فکه و #مجنون و #طلائیه بود و اینک اما به یمن جوشش #خون تو و همرزمانت، خود کربلا هم #منطقه ما شده است! ما را تا منطقه مقدسه ظهور، با نور چشم‌های هنوز هم روشنت یاوری کن! عاقبت، تو همت مایی! همت جاویدان ما! همت تمام‌نشدنی ما! همان همت عصر بچگی که همچنان معجزه می‌کند برق چشم‌هایش! چشم‌هایش…

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. حسین قدیانی می‌گوید:

    #حسن_روحانی به انتخاب #حسین_قدیانی مرد سال ۹۷ شد!
    ح‌سین ق‌دیانی: با وجود شیخ‌حسن که تازگی‌ها #کربلا هم مشرف شده، سال ۹۷ مردی جز روحانی ندارد! در حالی که احدی به خود حتی نمره‌ی ۱۵ هم نمی‌تواند بدهد، رئیس‌جمهور ما ببین چقدر کار کرده که از دادن نمراتی از قبیل ۲۰ و نوزده و نیم هم به خود اندک ترسی ندارد! وانگهی! روحانی دارد با دولت ناهماهنگش، جنم مردم را بالاتر می‌برد! واضح است که ارزانی، اشتغال، رفاه، ازدواج آسان و حقوق و مزایای فراوان، تا چه حد سبب دنیازدگی ملت می‌شود! آیا برای روحانی کاری دارد که مشکلات مردم را حل یا اقلا کم کند؟! معلوم است که نه! روحانی اما به فکر آب‌دیده کردن آحاد ملت است! مثل یک مربی سخت‌گیر که فحش بازیکنان را به جان می‌خرد لیکن در تمرینات، پدرشان را درمی‌آورد! بگذار #حسین_شریعتمداری و #حمید_رسایی و اصلا بگو همگان نفهمند اما خدا که می‌داند؛ روحانی قصدش این است که مردم در صحرای قیامت، بدون تجربه‌ی سختی و گشنگی و تشنگی نباشند! اگر امروز رکود هست، فی‌الواقع تمرین قیامت است! خاک بر سر آن سخنرانی که کارشناس همه‌ی مسائل هست ولی نکته به این واضحی را نمی‌فهمد! و خاک بر سر همه! خاک بر سر اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام! یَک‌یَک‌شون! بعد از هاشمی، چه کسی اندرز را گو کرد؟ روحانی! چه کسی نوفل را لوشاتو کرد؟ روحانی! چه کسی سیستانی را آیت‌الله‌العظمی کرد؟ روحانی! چه کسی مرعشی را نجفی کرد؟ روحانی! نشان #ذوالفقار در اصل، حق که بود؟ روحانی! با مردن کدام‌یک از سران قوا، رهبری پاره‌تن خود را از دست می‌دهد؟ روحانی! حضرت آقا چه کسی را از مصطفی و مجتبی و مسعود و میثم و حتی حسین قدیانی بیشتر دوست دارند؟ روحانی! کدام مسئول بمیرد، آقا در نماز میت آن یارو، عبارت “من جز خوبی از او ندیدم” را دلسوزتر می‌خواند؟ روحانی بمیرد! اون کی بود که در ۱۲ بهمن، رفیق را دوست کرد؟ روحانی! بلیزر رفیقدوست، مال کی بود؟ روحانی! لذا؛ هم ذوالفقار، نشان روحانی است و هم ذوالجناح! قاسم سلیمانی در همان کربلای ۵ می‌ماند، اگر چه کسی نبود؟ روحانی! چه کسی حسام‌الدین را آشنا کرد؟ روحانی کرد! چه کسی هر شب با حضور ایملی دیکنسون، الهی را قمشه‌ای می‌کند؟ روحانی می‌کند! خانه‌ی کدام مسئول در ولنجک، شبیه قصر حضرت عباس در بهشت است؟ روحانی! اون کیه که به وقتش رئیسی رو تخریب می‌کنه و به وقتش تبریک می‌گه؟ روحانی! اون کیه که موشک‌های سپاه رو یه خط درمیون دوست داره؟ روحانی! فحش به کدام‌یک از آقایان روحانی، لاریجانی و رئیسی، موجب اخم و تخم خدا می‌شود؟ روحانی! چه کسی مطهری زمان است؟ چه کسی یادآور رجایی است؟ بهشتی کیه؟

  2. حسین قدیانی می‌گوید:

    #همت پدر تمام فرزندان شهداست!
    ح‌سین ق‌دیانی:
    دخترخانمی دیروز برایم در #دایرکت پیام داد که؛ “فلانی! ناسلامتی خودت هم مثل من، فرزند یک شهید معمولی، غیرشاخص و درجه‌ی ۲ هستی! خسته نشدی از این همه عکس همت و متن خرازی؟! نکند خودت هم معتقدی که پدران ما سیاهی‌لشکر جبهه و جنگ بودند که فقط از این و آن سردار شهید می‌نویسی؟!”
    جواب را اینجا و عمومی می‌دهم؛
    اولا همت را نه شاخص‌تر از امثال پدرم، که مظلوم‌تر از امثال “بابااکبر” می‌دانم! بعله! به اسم همت، بزرگراهی هست که اصلا بگو غرب و شرق عالم را بهم وصل می‌کند اما به اسم بسیاری از شهدا من‌جمله پدر خودم، دریغ از حتی یک کوچه‌ی بن‌بست! لیکن اتفاقا از قضا و باز تکرار می‌کنم که “لیکن اتفاقا از قضا” بخشی از دلایل مظلومیت مضاعف امثال حاج‌همت در همین امور است! و اینکه من فرزند شهید معمولی(!) تصور کنم یا توهم بزنم؛ “همت که سهمش را از شهر گرفته!” کدام سهم؟! آیا سهم این زخم‌زبان که “همت خراب‌شده(!) هم همه‌اش ترافیک است؟!” وانگهی! به همین عکس نگاه کنید! الساعه از پیج فرزند معزز شهید همت برداشتم! همت آیا دنبال نان بود یا نام؟! خوب به تصویر خیره شوید! فرمانده‌لشکر پایتخت مملکت روی ترک موتور! و جلوتر از اغلب نیروهایش! و حرکت به سوی شهادت! بی‌هیچ محافظی! حتی بدون آنکه اقلا بنشیند داخل ماشینی! با چهارچوبی! و حالا فرض کن کل شهر را بزنند به نام همت! که تهران نگویید و بگویید همت! خب که چی؟! این آیا برای فرزندان همت، پرکننده‌ی جای خالی پدر می‌شود؟! این را از من به‌عنوان یک #فرزند_شهید دهه‌ی ۶۰ که پدرش حتی از همت هم زودتر شهید شد بخوانید و قبول کنید که مظلومیت فرزندان همت و باکری و خرازی، از مظلومیت امثال من بیشتر است! به این معنی که فشار روی ما کمتر است! آنی فرض می‌کنم که سال ۸۸ است و شعار جماعت کذا، این؛ “بسیجی واقعی #شهید_اکبر_قدیانی بود”! چه می‌خواستم بکنم با این شعار؟! عقلم به چه حکم می‌داد؟! دلم چه می‌کرد؟! وانگهی دوم! آیا غیر از آن بود که زمان حضور پدرم در منطقه، من و خواهر و مادرم در #تهران بودیم اما همت، زن و ۲ بچه‌اش را با خود برد جنوب؟! و زندگی‌اش را تمام و کمال، نه در حاشیه‌ی جبهه، که در متن جنگ قرار داد؟! و آیا غیر از آن بود که امثال حاج‌همت، لب به غذا نمی‌زدند تا همه‌ی نیروهای‌شان غذای خود را خورده باشند؟! لذا برای من، همت همان #بابااکبر است اما با گرسنگی و تشنگی بیشتر! و ایثار و گذشت فزون‌تر! اگر تیر فقط گلوی پدر مرا برید لیکن سر همت را از بدنش جدا کرد! لذا همت، پدر من و پدر همه‌ی فرزندان شهدا نیز هست!
    ثانیا همان اولا!
    #حسین_قدیانی

  3. حسین قدیانی می‌گوید:

    “ابراهیم بت‌شکن”؟!
    ح‌سین ق‌دیانی: این درست که #رئیسی متکی به حمایت ۱۶ میلیونی است و از این منظر، جلوتر از روسای قبلی قضائیه اما اقلا یک عدد قابل توجه ۲۴ میلیونی همین سال گذشته #حسن_روحانی را به او ترجیح دادند! این شکاف می‌تواند برای جانشین آملی خطرناک باشد و #قضاوت درباره‌ی او را ببرد در فاز حب و بغض! مع‌الاسف رفتار و گفتار بعضی از هواداران رئیسی مقوم این شکاف است؛ آنجا که در مدح او مایه از عبارات عجیب‌غریب می‌گذارند! مداحی‌هایی از قبیل “ابراهیم بت‌شکن” یا “بهشتی ثانی” و یا “سید محرومان” همان‌قدر لایتچسبک است که تهمت “دیوارکشی در پیاده‌روها” که روزگاری ورد زبان مخالفان رئیسی شد! بگذار حرفم را صریح بزنم! جای جناب رئیسی بودم، همین الان در یک بیانیه‌ی واضح و عمومی، از علاقمندان دوآتشه‌ی خود می‌خواستم که هرگز در مدحم غلو نکنند! آری! رئیسی به این مرزبندی نیاز مبرم دارد! رئیسی باید به این جماعت نادان، عجول و کج‌فهم بفهماند که القابی چون “ابراهیم بت‌شکن”، “بهشتی ثانی” و “سید محرومان” رسما چرت و پرت است! و مصداق دوستی خاله‌خرسه! بالاتر حتی! رئیسی باید بر دهان تملق‌گویانش بکوبد! واقعا “ابراهیم بت‌شکن” یعنی چه؟! رئیسی اگر همین اول کار، تکلیف خود را با هوچی‌های هوادار خود روشن نکند، قطعا کارش سخت‌تر هم خواهد شد! اینها همان ولنگارهای ظاهرا خیرخواهی هستند که باری #تتلو را در دامن او گذاشتند! و آن آبروریزی‌ها! هم رئیسی و هم علم‌الهدی احتیاج وافر دارند به مرمت و بلکه تعویض تیم مشورتی‌شان! اگر اطرافیان امام‌جمعه‌ی مشهد دلسوز او بودند و اندکی قائل به عقل و کمی آشنا به رسانه، هرگز آن سوتی وحشتناک عکس همافرها رخ نمی‌داد! “شما که می‌بینی در مظان اتهام “خلیفه‌ی مشهد”ی و یک “ولی‌فقیه مجزا”! لطفا بفرمایید آن گوشه بنشینید که نتوانند عکس را دست بگیرند! در ثانی، پرده را هم عوض کن!” الغرض! داماد و پدرزن، از سویی گیر دوستان افراطی افتاده‌اند و از سویی گیر دشمنان افراطی! لیکن با دوستان خنگ که قادرند تکلیف را مشخص کنند! “دوستان خنگ” یعنی همان ابلهانی که با تعابیر درشتی چون “ابراهیم بت‌شکن” توقعات از رئیسی را تا نوک آنتن برج میلاد بالا می‌برند! رئیسی تا بر دهان این یاوه‌گویان نزند، نخواهد توانست مانع دانه‌درشت‌ها شود! بله جناب رئیسی! پیش چشم خود شما #قالیباف مدعی شد که ملک روحانی مشکل دارد! گمانم اقدام دوم‌تان باید این باشد؛ یا باقر را به جرم تهمت به حسن، محاکمه کنید یا شیخ را به جرم مسکن رانتی! “بی‌ملاحظه” یعنی همین‌ها! یعنی ایستادن علیه حرف مفت “ابراهیم بت‌شکن” و باقر یا حسن!
    #حسین_قدیانی

  4. حسین قدیانی می‌گوید:

    از “ابراهیم بت‌شکن” تا “ابی بوق‌زن”
    ح‌سین ق‌دیانی: واکنش بچگانه و نابخردانه‌ی جماعتی از هواداران افراطی آقای رئیسی به پست قبل، قابل پیش‌بینی بود! بار اول نیست که عقلای قوم، ناظر بر متنی تماس می‌گیرند و از حقیر بابت حرف حقی که شجاعانه زده‌ام، تشکر می‌کنند لیکن برای همان حرف و همان متن، از گروهکی از مثلا حزب‌اللهی‌ها مرتب طعنه و کنایه می‌شنوم! درباره‌ی پست قبل اما اشاره به نکاتی الزامی است؛
    اولا فرض است بر رئیسی که شناخت خود را از جماعت مذکور مضاعف کند! این افراد، الان ایشان را “ابراهیم بت‌شکن”، “بهشتی ثانی” و “سید محرومان” می‌خوانند و به رئیس قوه‌ی قضا “سلام بر ابراهیم” می‌گویند لیکن دوفردای دیگر که معلوم شد “معجزه” و “تحقق عدالت رویایی” و “عدل مطلق” نه کار امثال رئیسی است، بخش قابل توجهی از همین جمع، ناگهان “ابراهیم بت‌شکن” را تنزل می‌دهند به “ابی بوق‌زن”! و الحمدلله آنقدر هم زبان جهل مرکب و بدترکیب‌شان دراز هست که بردارند مدعی شوند؛ “هم آن “ابراهیم بت‌شکن” درست بود، هم این “ابی بوق‌زن” درست است!” آری! آدم عجول و بی‌بهره از صبر و بصر، هم در مقام مدح به #افراط می‌افتد و هم در وادی نقد دچار #تفریط می‌شود! گفت: “شب دراز است و قلندر بیدار”! تمنا می‌کنم از همسنگران عزیز خودم که این پیج‌های پاچه‌خوار را حفظ کنند در حافظه‌ی خود! اگر بخش عمده‌ی‌شان چند صباح دیگر به #ابراهیم_رئیسی بد و بیراه نگفتند، من #قلم را می‌بوسم و کنار می‌گذارم! حقا که این “مَثَل” سنت لایزال روزگار جهال دور از خرد است؛ “نه به آن شوری شور، نه به این بی‌نمکی”!
    ثانیا اوجب واجبات است بر رئیسی که بر دهان متملقان بکوبد! من واقعا مانده‌ام که شعار مسخره‌ی “ابراهیم بت‌شکن” دقیقا از کدام #اتاق_فکر و ناظر بر کدام مباحث بیرون آمد! واکنش خام، خنگ‌آلود و لوس جماعت به حرف حساب متن قبل که اتفاقا از سر خیرخواهی برای آقای رئیسی عزیز نوشته شد، نشان می‌دهد که چه نیازی دارد رئیس قوه‌ی قضا به مرزبندی با اهل غلو! ظلم جماعت به رئیسی خارج از حد است! چنان دارند توقعات را از رئیس جدید قضاوت، دور از عقل و اقتضا می‌کنند که بلاتشبیه آدم را یاد مواجهه‌ی دولت و افسادطلبان با #برجام می‌اندازد! تو گویی رئیسی مجهز به جاروی جادویی هری پاتر است! اراجیفی گاهی تَف می‌دهند این نادوستان که من منبعث از این اباطیل، امروز به یکی از اساتید می‌گفتم؛ “اگر واقعا هم‌چین و هم‌چون است که جماعت می‌گویند، دیگر با وجود رئیسیِ مدنظر این کج‌فهمان محض، چه اصراری بر ظهور #مهدی_فاطمه است؟!” آقای رئیسی! هرگز تردید نکن در دشمنی این نادوستان! ثالثا جماعت مورد بحث، از سویی رئیسی را تا حد اعلای عدل، بالا می‌برند و از دیگر سو و با وجود این همه تشکر #حضرت_آقا از #آملی بعضا این‌گونه تحلیل می‌کنند که؛ “رهبری فی‌الواقع قاضی‌القضات پیشین را #عزل کرد لیکن محترمانه!” این تحلیل همان اندازه علیل است که یکی هم از این سو مدعی شود؛ “آقا با این پست، شر رئیسی را و به‌ویژه شر خودعمارپندارها را از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ کم کرد، بلکه انتخابات ریاست‌جمهوری ناظر بر سیاست‌نفهمی جماعت، دیگر بدل به دوگانه‌های غیرمرتبط با ذات کار در قوه‌ی اجرا نشود!”
    رابعا نقد کردند متنم را که تو خودت مگر درباره‌ی باقر غلو نکرده‌ای؟! هیهات! من حتی در انتهای متن پیش و با وجود آنکه همین الان هم رایم به قالیباف است، از رئیسی خواستم و قبلا هم البته از آملی خواسته بودم که اگر باقر به حسن، تهمت زده، حتما با او برخورد قضایی شود! صدالبته در ادامه آوردم؛ اگر هم خانه‌ی روحانی بر اساس رانت و مفسده تهیه شده، با حسن برخورد شود! بله! من مکرر نوشته‌ام که به دلایل فراوان، فرد اصلح برای سمت ریاست بر قوه‌ی اجرا #باقر_قالیباف است لیکن اصلا و ابدا معتقد نیستم که قالیباف مثلا “برونسی دوم” یا “رجایی سوم” یا “پوتین چهارم” است! بپذیرند جماعت که این کاره، خودشانند!
    خامسا القابی چون “ابراهیم بت‌شکن” یا “سید محرومان” تنها و تنها مختص حضرت صاحب‌الامر است! لطفا گند نزنیم به تعابیر! من که نویسنده‌ی سایت انتخاب نیستم! من همانی هستم که هر شب و روز و به لطف خدا از شهدا و امام شهدا می‌نویسم! راستش عکس علم‌الهدی با همافرها به من هم حس بدی داد! ما فقط یک #رهبر و تنها یک #بیت_رهبری داریم! ادا را بگذاریم کنار! همین جا شجاعانه نقد کنم آقای رئیسی را! در جمهوری اسلامی، پیام نوروزی تلویزیونی، طبق رسم، مختص #ولی_فقیه و #رئیس_جمهور است و من اگر #پیام_نوروزی روسای جمهور سابق و اسبق را ادابازی می‌دانم، درباره‌ی پیام نوروزی سالیان پیش رئیسی نیز همین عقیده را دارم! که چی؟! آقایان محترم! همراه داشتن چفیه حتی هنگام کاشتن درخت و حتی موسم رفتن به خانه‌ی شهیدی از ارامنه، فقط و فقط به “خامنه‌ای” می‌آید، چرا که “نماد” است! دستمالی نکنیم نمادها را! “سلام بر ابراهیم” نماد #شهید_ابراهیم_هادی است! خرابش نکنیم! آقای رئیسی! بدون ملاحظه بزن بر دهان هواداران افراطی‌ات! و با این کار، عقل و تقوای خود را به دل ایرانیانی بینداز که ۹۶ به شما رای ندادند و الان هم از روحانی بیزارند!
    سادسا بابت این متون، از حضرت‌عالی توقع #صله دارم! به خدا بهترین #مشورت را به شما دادم، بی‌آنکه مشاورتان باشم!
    #حسین_قدیانی

  5. حسین قدیانی می‌گوید:

    بت‌شکن لقب سیدعلی است!
    ح‌سین ق‌دیانی: خامنه‌ای را عاشقانه دوست می‌دارم، چرا که دلش آشیانه‌ی خداست! خامنه‌ای را عاشقانه دوست می‌دارم، چرا که وقتی “علی عصر” می‌خوانیمش، بر دهان‌مان می‌کوبد؛ “من غلام قنبر علی هم نیستم!” خامنه‌ای را عاشقانه دوست می‌دارم، چرا که یوم‌الله ۹ دی را دقیقا ملت به عشق او آفرید اما رهبر با ما سخن از “دست قدرت الهی” گفت! خامنه‌ای را عاشقانه دوست می‌دارم، چرا که حتی برای امثال روحانی هم از در پدرانگی وارد می‌شود! خامنه‌ای را عاشقانه دوست می‌دارم، چرا که با درایت بی‌نظیرش مچ آمریکا را در منطقه خواباند و راه کربلا را با مدد از خون شهدا گشود ولی هیچ از نقش خود در این حماسه سخن نمی‌گوید! خامنه‌ای را عاشقانه دوست می‌دارم، چرا که بت اوباما و پترائوس را در عراق شکست لیکن “بت‌شکن” لقب یکی دیگر شد! آری! خامنه‌ای را عاشقانه دوست می‌دارم، چرا که خود را تنها و تنها بدهکار خدا می‌داند، نه حتی مدیون خواهندگانش! در عظمت خامنه‌ای همین بس که حتی در اوج فتنه‌ی ۸۸ هم راضی نشد علیه هاشمی بهتانی زده شود و در نمازجمعه زد توی دهن احمدی‌نژاد! در شرح عظمت خامنه‌ای اما این را نیز باید در ادامه گفت که در همان خطبه، به وقتش زد توی دهن هاشمی و نه تنها از منتخب ملت و نتیجه‌ی آرای اکثریت دفاع کرد، بلکه تاکید کرد؛ در مواردی نظر رئیس‌جمهور وقت به نظرش نزدیک‌تر است تا نظر هاشمی! شگفتا اما از این کوه باشکوه اعتدال! حضرت آقا تا دم آخر حضور هاشمی در این دنیا، دعا کرد هاشمی را و از مردم نیز خواست دعا کنند هاشمی را! بنازم این همه خداباوری را و انصاف را و عدل را و دقت را؛ آنجا که آقا برخلاف شماری از حزب‌اللهی‌ها و ناظر بر جلسه‌ی مجلس کذا، محمود احمدی‌نژاد را محکم‌تر از علی لاریجانی توبیخ کرد! بله! حضرت آقا هم خوب می‌دانند نظر شیپورچی‌های خودعماربین را درباره‌ی آملی لیکن دقیقا آیت‌الله را “رئیس مصلحت” می‌کنند! درود #خدا بر آن رهبر باخدا که ترسش از الله است و نه حتی حزب‌الله! و من برای همین‌هاست که عاشقانه دوست می‌دارم خامنه‌ای را! صحت نظرش درباره‌ی بدعهدی آمریکا ثابت شد اما “دیدید گفتم” راه نمی‌اندازد و هم‌چنان پدری می‌کند در حق وزیرخارجه! و این یعنی یک رهبر انسانی! و یک امام دینی! و یک الگوی اخلاقی! عشق است بصر خامنه‌ای که خوب می‌داند از که چه بخواهد! از سویی از شورای نگهبان، عمل به مر قانون را می‌خواهد و از سویی مخالف را دعوت به شرکت در انتخابات می‌کند! اعتدال یعنی این! و بت‌شکن هم یعنی همین! خوشا آن #قلم که از ماه می‌نویسد! خوشا آن #قلب که به عشق خامنه‌ای می‌تپد…
    #حسین_قدیانی

  6. حسین قدیانی می‌گوید:

    سلام آقاجان!
    ح‌سین ق‌دیانی: به ۹۷ که رخصت ندادی اما کاش ۹۸ سال آمدنت باشد الا ای مهدی فاطمه! ان‌شاءالله در این #بهار_علوی حال‌تان خوب باشد! و اگر از حال ما خواسته باشید، که خود بهتر می‌دانید حال ما را! حال‌مان خوب نیست دیگر! چقدر طولانی شد این عصر غیبت! بس است! مادربزرگ می‌‌گفت: “لحظه‌ی تحویل سال فقط دعا کنید امسال حضرت بیاید!” ببینم آقاجان! این روزهای اعتکاف، هیچ آیا ملازمی هم داشتید؛ دوستی، یاری، هم‌دمی، زن و بچه‌ای که سفره‌ی افطارتان را بچیند؟! آقاجان! احسن‌القصص یوسف برای تاریخ بود و اما قصه‌ی تو زیباتر است! رخ تو زیباتر است! تو عزیزتری! تو عزیز همه‌ی زمینی! عزیز همه‌ی زمانی! آن روز که تو بیایی و خدا کند همین امسال باشد، تازه یعقوب، یوسف را می‌بیند! آن کشتی بود که نوح ساخت؟! برای حفظ تو بود! که روزی از نسل آدم، تو بیایی! و ابراهیم هم‌چنان در حال طواف است، به این امید که تو را ببیند! و خدا در کاخ فرعون، اصلش تو را نگه داشت! موسی بهانه بود! و همان خدایی که عیسی را برد به آسمان، تو را اما در زمین نگه داشت! تو نباشی، زمین می‌میرد! و آدم زمین می‌خورد! و بهار نمی‌آید! و پرستو برنمی‌گردد! و هیچ لاله‌ای نمی‌روید! و تو هنوز هم حجت خدایی! حجت‌بن الحسن! هر آن و هر آینه به ظهور شما نزدیک‌تر می‌شویم آقاجان! نه! هیچ وقت این همه امیدوار نبودیم به آمدنت! به دلم افتاده حتی مادران شهدای دهه‌ی ۶۰ هم ظهورت را می‌بینند! به دلم افتاده حاج‌احمد با تو برمی‌گردد! و اربعین با خودت می‌رویم کربلا! به دلم افتاده پرچم عربستان عوض می‌شود! خدا بعد از این همه دوری، گویی در تدارک وصال است و الا حاج‌قاسم را از کربلای ۵ به گنج کربلا نمی‌رساند! آری! تو اتمام رنج آدمی، مهدیا! و به زودی گریه‌های آدم و نوحه‌های نوح در فراق بهشت تمام می‌شود! آقاجان! برای ما اصلی‌ترین نشانه‌ی ظهور، واقعیت خرافه‌شکن برق چشمان نائب بر حقت؛ خامنه‌ای است! این مرد، اتکا به تو دارد که ابرمرد ایستاده! و تو را می‌بیند! و فردای ظهور را می‌بیند! عصر آل‌احمدها هرگز جای تقی‌زاده‌ها نیست! گاهی چقدر جلالی می‌شود نائبت آقاجان! آنچه ما امید آمدنش را داریم، گمانم #سیدعلی می‌بیند! خوش به حال چشمانش! باید هم این همه نازنین باشد نائب تو! و دارم فکر می‌کنم؛ خود شما چه شمایلی داری! والله عصاره‌ی محمدی! و خلاصه‌ی علی! و رعنا و خوش‌قدوبالا مثل عمویت عباس! مثل حسنین! و درست با همان خال هاشمی علی‌اکبر! آقاجان! دیروز با #ابراهیم_هادی و امروز با #هادی_ذوالفقاری و فردا هم با خون شهیدی دیگر، نشسته‌ایم به تماشای قدومت! سلام آقاجان!
    #حسین_قدیانی

  7. حسین قدیانی می‌گوید:

    حالا روحت شادتر حضرت جلال!
    ح‌سین ق‌دیانی: آری! حالا روحت شادتر حضرت جلال! دیدی که #ولایت آستان #معرفت است! اندازه‌ی ۲ جمله، قلم را وقف خمینی کردی در عصری که هنوز انقلاب نشده بود و اینک قریب نیم‌قرن بعد، خلف صالح روح‌الله، این چنین با جمال، نامت را می‌برد! ولی‌فقیه همین است! تنها نمی‌گذاردت! تو در اوج قله‌ی روشنفکری، خودت را “خسی در میقات” کردی و به اصلت برگشتی و از لطمات “غربزدگی” نوشتی؛ خامنه‌ای هم این‌جور اسمت را احیا می‌کند! آنهم در حرم معصوم! خوش‌بخت، توی #جلال_آل_احمد و بدبخت، تقی‌زاده! صدالبته قبلا هم حضرت آقا از جلال به نیکی یاد کرده بودند لیکن این جور دیگری بود! خیلی چسبید! و من این “یادکرد ویژه” را استعاره از یک اصل می‌دانم؛ “روشنفکر سیبیلوی پاریس‌رفته هم که باشی و توده‌ای هم که بوده باشی، لیکن اگر در بزنگاه‌ها وجدان به خرج دهی و فی‌المثل از غربت شیخ شهید عصر مشروطه بنویسی، ولو فقط در حد یک جمله، اندازه‌ی چند جمله برایت جبران می‌کند خامنه‌ای! و اسمت را در بهترین اماکن و برترین روزها می‌برد!” سالیان گذشته، هم جریان انقلابی و هم جریان منورالفکر، بعضا بی‌تفاوت و بعضا دشمنانه با زنده‌یاد آل‌احمد برخورد کردند اما فرق مهم خامنه‌ای با جریانات سیاسی، یکی هم در همین نکات علی‌الظاهر پیش‌پاافتاده است! هر که باشی و هر جا که باشی و حتی اگر در قید حیات هم نباشی، باز خامنه‌ای، محبت و معرفت تو را نسبت به جبهه‌ی اسلام و وجهه‌ی ایران، جبران می‌کند! و برعکس! لازم باشد، بر دهانت هم می‌زند! هم‌چنان که بر دهان تقی‌زاده زد! تو اگر بر سر استعداد ایرانی بزنی و شهریاری را نبینی؛ طهرانی‌مقدم را نبینی؛ پروفسور سمیعی را نبینی؛ استاد فرشچیان را نبینی و مدام زشت‌کلام بنویسی که “هسته‌ای را می‌خواهیم چه کنیم؟!” اینجور رهبر ملی‌مذهبی ما بر دهانت می‌زند! لذا “ملی‌مذهبی” نه پیرپاتال‌های نهضت مثلا آزادی، بلکه رهبری است که به عَرَق کارگر ایرانی اندازه‌ی خون شهید، عِرق دارد! محبت آقا به جلال از همین زاویه است! که جلال خودش را برای #ملت و #مذهب خرج کرد! و هیچ نترسید از تحقیر فرانسه؛ “فنارسه”! آن روزها که آل احمد، فرانسه را “فنارسه” می‌نوشت، هرگز این همه اوضاع جمهوری ایفل، قراضه نبود لیکن خوشا روشنفکری که مرعوب داشته‌های دشمن نمی‌شود! جلال همه‌ی غرب را دید و حتی آمریکا هم رفت اما هرگز عمارت‌های نکره‌ی نیویورکی را بر سر “تات‌نشین‌های بلوک زهرا” آوار نکرد! الغرض! آقایی که جلال ۵۰ سال پیش را می‌بیند، حتما من و تو را هم می‌بیند! دوست داری آقا برایت مایه بگذارد؟! مایه بگذار برای خدا!
    #حسین_قدیانی

  8. حسین قدیانی می‌گوید:

    #عادل_فردوسی_پور فرزند سیاست است، نه رسانه!
    ح‌سین ق‌دیانی: درست به همان دلیل که دایی حق دارد مبعلی را و کیروش، رحمتی را و عادل، فلان عامل ۹۰ را تنبیه یا اخراج کند، فروغی هم محق است برای این امور! اگر فضولی سایپا به رؤسای تلویزیون نیامده، به دایی هم ربطی ندارد برخورد #علی_فروغی با عادل! “چون فردوسی‌پور محبوب است” که نشد حرف! وانگهی! همه‌ی این جماعت که این روزها در پیج فروغی به او فحش می‌دهند، در مقاطع متعددی با خواهر و مادر شومن ۹۰ وصلت کرده‌اند! من این را خودمانی بنویسم؛ جگر مدیر شبکه‌ی ۳ را باید طلا گرفت که باز گذاشته کامنت‌هایش را! از این کامنت‌ها عکس بگیرید و هر وقت جریان غربزده‌ی افسادات، جریان انقلابی را متهم به بی‌ادبی کرد، این سیل عاری از ادب را به رخ‌شان بکشید! حرافی‌های عادل روی سن که گربه‌صفت، چنگ به تقدیرکنندگانش کشید، نشان داد تصمیم به حذف فردوسی‌پور اقلا از ۹۰ چه تصمیم درستی است! مع‌الاسف مواجهه‌ی سازمان با عادل به‌خصوص در عصر ضرغامی، از شومن ۹۰ یک بچه‌ننر ساخته که واقعا لیاقت هیچ معرفتی را ندارد! خود من در موضوع #پویول روادارانه‌ترین متن را نوشتم اما عادل نشان داد نه #فرزند_رسانه_ملی که تا خرخره “آلت دست افسادات” است! این همه لشکرکشی آیا طبیعی است؟! خود عادل آیا یک‌دهم این شامورتی‌بازی‌ها را از عوامل ۹۰ تحمل می‌کند؟! چطور برای ۹۰ “سازمان” قائل است ولی برای صدا و سیما نه؟! “سال سختی بر من گذشت” یعنی چه؟! از من روزنامه‌نگار هم چند تایی مطلب کار نکرد ۹۷ سردبیر! درست یا غلط! او اصلا سردبیر شده برای همین چیزها! که گاهی یک متن را کار نکند! و گاهی چند جمله از یک متن را! سال به این درازی؛ حالا گیرم ۲ قسمت از برنامه‌ی ۹۰ هم مختصر شده! این شد “سال سخت”؟! و بعد مصاحبه با رسانه‌های دیگر! و خروج بر تلویزیون! و تکرار مکرر این حرکت! واقعا لعنت بر ضرغامی که عادل را این همه متوهم کرد! او اگر برخورد حرفه‌ای با عادل می‌داشت، الان شاهد این ماجرا نبودیم! فروغی اما ان‌شاءالله مهر ختامی باشد بر مجری‌سالاری! و کاش جمع کند بساط این همه جوایز را! من با اصل این همه #جایزه و #همایش مشکل دارم! مگر کسی از #مادران_شهدا با وجود این همه صبر، تقدیر می‌کند که این همه #ستاره_مربع راه انداخته‌اید؟! لطفا بس کنید! ذله کردید ملت را خب با این همه زیرنویس! این هم جوابش! با این همه حاشیه! و اما سخنی با #پرویز_پرستویی که توهم زده خود “حاج‌کاظم” است! همین که فروغی، هیچ‌کسی را تا به حال #گروگان نگرفته، کلی از تو جلوتر است! بله! من از “کت حاج‌کاظم” بیشتر می‌ترسم تا “کاپشن فروغی”!
    #حسین_قدیانی

  9. حسین قدیانی می‌گوید:

    حاج‌کاظمِ ابراهیم یا حاج‌کاظمِ پرویز؟!
    ح‌سین ق‌دیانی: عجیب باهوش می‌دانم #ابراهیم_حاتمی_کیا را! ای بسا که #پرویز_پرستویی سعی کرد بعد از #آژانس_شیشه_ای هم #حاج_کاظم باشد اما حاتمی‌کیا هرگز او را به عنوان حاج‌کاظم بیرون از آن فیلم تاریخی به رسمیت نشناخت! برای حاتمی‌کیا، پرستویی فقط یک بازیگر است که هم می‌تواند نقش خیر را بازی کند، هم شر! در منظر حاتمی‌کیا، ما هرگز حاج‌کاظمی بیرون از آن ۲ ساعت آژانس نداریم! حاج‌کاظمی که به خود حق بدهد ملت را گروگان بگیرد، بلکه قصه‌ی مظلومیت هم‌سنگرش را به گوش خلق‌الله برساند، فقط و فقط در عالم غیرواقعی سینما برای حاتمی‌کیا تعریف شده است! چه اینکه حاتمی‌کیا خود در جبهه بوده و نیز پای مکتب #راوی_فتح نشسته! آری! حاتمی‌کیا خوب می‌داند که اگر هزاران #عباس هم در آن واحد به #شهادت برسند، باز منتی بر مردم ندارند! که عباس‌ها اصلا و اساسا اسوه‌ی گذشتن از نام و نان و جانند! و فداییان امنیت ملت! سلمنا! “آژانس شیشه‌ای” فقط یک فیلم بود! یک استعاره، مگر با زبان هنر، مظلومیت حاج‌کاظم‌ها و عباس‌ها مخابره شود! مع‌الاسف آن روزهایی که صدا و سیما برخلاف نظر حاتمی‌کیا، مدام در حال جاانداختن این نکته بود که پرویز پرستویی هنوز هم حاج‌کاظم است و فی‌المثل به این جانباز و آن ایثارگر می‌رسد، موجبات دامن زدن به توهمی در ذهن این بازیگر شد که الانش بشود این! یک حاج‌کاظم لیکن معکوس! و بسیار هم لوس! با مقادیری روحیات داش‌مشتی‌گری فردینی! همه‌رقم معجونی دیده بودیم الا این #زاپاتا که نیمی حاج‌کاظم است، نیمی ملک‌مطیعی! و خب! هنوز هم #گروگان می‌گیرد! ولو این ایام در مجازستان! کافی است بفهمد شومبول ملخی زخم برداشته! زرتی دستش می‌رود در شیشه! و چنان هم آتشین پست می‌گذارد که راست کار بی‌بی‌سی! و همیشه هم مقصر، نظام! و بله! کاریکاتور مردم‌داری! و آن‌وقت گیر به کاپشن فروغی! و ندیدن کت خود! دمت گرم حاتمی‌کیا که از دیروز، متوجه امروز شدی! و بدت آمد از اداهای پرویز! ولو اداهای خوبش! ادا، اداست! و پرستویی، نه حاج‌کاظم است و نه حتی این بازیگران فیلم‌فارسی! پرستویی قاطی کرده سینما و زندگی را! و حتی در خواب هم فیلم می‌بیند! و فیل هوا می‌کند! و مرتب چند میلیون فالوئرش را گروگان می‌گیرد! اما این حد نازل از شهامت را ندارد که برای پست‌های محذوف به علت اطلاع از کذب خبر، یک #عذرخواهی ساده کند! برای من، حاج‌کاظم حاتمی‌کیا حتما یک #قهرمان است، ولو آنکه دود را خودش بلند کند و شاکی از دود موتوری‌ها باشد اما راستش حاج‌کاظم پرستویی فقط اداست! گفت: ترسم نرسی به #کعبه ای اعرابی!
    #حسین_قدیانی

  10. حسین قدیانی می‌گوید:

    #مرگ_بر_پوپولیسم
    ح‌سین ق‌دیانی: کامنت‌ها را خواندم! اغلب موافق متن بود اما جواب بدهم به بعضی رفقا که معتقدند؛ “حذف عادل از ۹۰ بعد از انتخابش به عنوان مجری برتر، دهن‌کجی به سلیقه‌ی مردم بود!” یعنی چه این نگاه؟! بارها شده که تمام استقلالی‌ها و تمام پرسپولیسی‌ها و تمام تراکتوری‌ها و تمام سپاهانی‌ها و الی‌آخر به همین فردوسی‌پور بد و بیراه بگویند! طبق این نگاه، مدیران تلویزیون لابد باید در جهت نظر مردم، عادل را حذف می‌کردند! عقل دارید شما؟! شما مسائل را می‌فهمید؟! شما واقف به امور هستید؟! شما هرمنوتیک، سرتان می‌شود؟! یا مثلا نظر داده‌اند؛ “این جایزه را عادل از مردم گرفته!” خب بله! من هم ننوشتم از ستاره‌ها گرفته اما بساط همین مراسم و جایزه را آیا سازمانی جز صدا و سیما فراهم کرد؟! مردم که در ‌کارواش به عادل رأی ندادند! آنی فرض کنید بزرگان جناح انقلابی و طبق یک نظرسنجی عمومی به این مهم رسیدند که حقیر، بهترین روزنامه‌نگار این‌ورم! زیبنده است آیا روی سن، بردارم بگویم؛ “چه سال سختی بود برایم… کلی از مطالبم را رضا شکیبایی حذف کرد اما مردم، باز هم مرا شرمنده کردند… من البته فرزند وطن امروز و پسرخاله‌ی کیهان هستم ولی چه سختی‌هایی داشتم امسال… مطلب دادم به سردبیر عین هلو ولی برداشت ۱۰ خطش را حذف کرد…”؟! اولا باش تا از امثال ما تقدیر شود! #تقدیر فقط برای امثال مژده لواسانی و گلزار و علیخانی و ضیا و رشیدپور است! ما #فرزند_شهید هم باشیم و با نت اچ مثبت، هزاری هم از رزمندگان مدافع حرم بنویسیم، تکلیف‌مان را انجام داده‌ایم! ولی خدا نکند یک سلبریتی ۲ کلام از شهدا چیزی به مدح بگوید! همین علی عسکری بنا می‌کند بندری رقصیدن! پشت‌بندش هم فروغی می‌آید! الباقی برنامه‌ها را به شرح زیر اعلام می‌کنم؛ “دیدار با رهبری، بلیط سوریه، پخش زنده و پخش مرده”! از مزاح بگذریم! اگر صدابردار ۹۰ برود علیه عادل با کیهان‌بچه‌ها مصاحبه کند و این کار را ۱۰۰ بار تکرار کند و حتی در روز تقدیرش هم به فردوسی‌پور طعنه بزند، خود عادل فردوسی‌پور با او چه می‌کند؟! بله! این خود عادل بود که باعث اخراجش از ۹۰ شد، آنجا که فقط در زبان “فرزند رسانه ملی” بود! آهای بچه‌حزب‌اللهی ان‌شاءالله زبان‌فهم! دلت برای عادل فردوسی‌پور نسوزد! یک جناح سیاسی مثل کوه پشت اوست! دلت بسوزد برای خودت! و برای مظلومیت خودت! آنجا که حتی نمی‌‌دانی #مظلوم کیست! خیالت تخت! برای آنکه ۹۰ با عادل حذف نشود، از من و تو بیشتر، فروغی زحمت کشید لیکن چه کند که عادل، سیاست را بیشتر از رسانه دوست دارد؟! الغرض! #درست کامنت بگذارید، نه درشت!
    #حسین_قدیانی

  11. حسین قدیانی می‌گوید:

    واکنش #جلال_آل_احمد به سخنان #رهبر_انقلاب
    ح‌سین ق‌دیانی: اول عیدی، چه نسیمی وزید به روح‌مان! عطر سحر می‌داد! بوی داخل صحن! و چقدر هم دلربا! حتی #سیمین هم فهمید! نگو حضرت خامنه‌ای برداشته از ما اسم برده! آنهم کجا؟! حرم امام رضا! و درست اول نوروز! و اشاره به #غربزدگی که این هم عجب کتابی شد برای ما! و با چه برکت‌هایی! و موجب چه حرکت‌هایی! ۵۰ سال پیش در دنیا، حضرت خمینی تأییدش کند و حالا هم که آمده‌ام اینجا، حضرت خامنه‌ای! و راستش این همه فحش که این جوجه‌منورالفکران ایفل‌ندیده به ما می‌دهند، سر همین کتاب است! و یکی هم آن تک‌جمله که برای شیخ شهید عصر مشروطه نوشتم! و خدا می‌داند با چه والذاریاتی! و چه دشمن‌تراشی‌هایی! همراه با چه هزینه‌هایی! و داشتم این را به سیمین می‌گفتم که تو ببین این مرد چقدر صاحب معرفت است که ۵۰ سال پس از مرگ ما، اشاره می‌کند به کتاب‌مان! و لزوم حفظش در امروز! و بردن نام به نکویی! و اشاره به عالم‌زادگی! و اینها شد ‌که سیمین درآمد؛ “باز بردار گله کن از بی‌فرزندی!” و دیدم حق با سیمین است! و هر کتابی در حکم یک بچه‌ای! و مصداق باقیات‌الصالحات! همین که امام جامعه در حرم سلطان طوس، اسم از اثرت ببرد! که حالا خیلی هم شاه‌کار نبوده! اباطیلی مثل آن الباقی! اما اقلا به‌دردبخورتر به حال جمع و جامعه! و منطبق با نیاز روز! مثل “خسی در میقات” که ببین کی برداشتم نوشتم از احتیاج ملل مسلمان به گرداندن حج زیرنظر نمایندگانی از همه‌ی کشورهای اسلامی! و نه فقط این بشکه‌های شکم‌چران! و در همین احوال بودم که سیمین گفت بیا قدم بزنیم! و هنوز قدمی برنداشته، شاکی که چرا به حوری‌ها نگاه می‌کنی! و همان گیرهایش در دنیا! که اینجا هم دارد! مثل هر زنی! ولو آنکه تحصیل‌کرده باشد! بس کنم! کمی که راه رفتیم، از سیمین خواستم یک نسخه از “سنگی بر گوری” را بیاورد! گفت که داده دست شمس! این شد که رفتیم پیش شمس! اخترالملوک هم بود! با یک دوجین بچه‌ی قد و نیم‌قد! و همگی روی مخ! و گله‌به‌گله در دیوار، اثر شیطنت‌شان! و همین که شمس، کتاب را آورد، اسمش را خط زدم و جایش این را نوشتم؛ “نوری بر قبری”! که از خدا پنهان نیست؛ از شما چه پنهان که از دیروز روحم آرام‌تر شده! و شادتر! و نوری افتاده در قلبم! که حالا اگر این تقی‌زاده بخواهد منکرش شود، به درک! که تو در دنیا هم با همین شامورتی‌بازی‌ها لگد زدی به بختت! و این توله‌های اخترالملوک هم مثل اینکه یکی‌شان نم پس داده روی دامن سیمین! و شکایت سیمین به شمس! و من هنوز در فکر آن جملات! و اینکه آیا معرفت ولایت را اصلا دستگاهی هست که به حساب آورد؟!
    #حسین_قدیانی

  12. حسین قدیانی می‌گوید:

    بی‌خود به سیمای ماه، خاک می‌پاشند! خودشان را کثیف می‌کنند!
    ح‌سین ق‌دیانی: حکمت خامنه‌ای در حکومت‌داری را اینگونه شناخته‌ام؛ اگر تمام مسئولین فعلی بشوند حسن روحانی و اگر تمام مسئولین قبلی بشوند خاتمی و احمدی‌نژاد و اگر تمام خواص بشوند علی لاریجانی و اگر تمام عوام بشوند علی مطهری، باز هم رهبر انقلاب قادر خواهد بود که از دل مظلومیت، اقتدار بیافریند و از شکست، پیروزی بسازد و از پیچیده‌ترین فتنه‌ها، واضح‌ترین بصیرت‌ها خلق کند و نهایتا معبری ولو باریک به سوی نور و امید و روشنایی برای ملت، باز کند! خامنه‌ای همان “رند” اشعار #حافظ است! و مصداق مسلم هوش، زیرکی و کیاست! هیهات! مرد رندها حریف رندی آقای ما نخواهند شد! او خودِ امید است و تجلی مرّ تدبیر! اتکای جاویدان این مرد الهی به خدا و به مولایش حضرت صاحب‌الامر، ذات یأس را در دل او چنان کشته که باید گفت؛ “اگر ترس، هیچ راهی در دل روح‌الله نداشت، در قلب نازنین سیدعلی نیز ذره‌ای ناامیدی وجود ندارد!” آری! آن #مهدی_فاطمه که ما منتظران ظهورش هستیم، دیری است بر سطرسطر وجود نائب بر حقش طلوع کرده! و من بارها نوشته‌ام که “خوش به حال چشمانش!” بر خامنه‌ای؛ رهبر خوبان، صلوات!
    #حسین_قدیانی

  13. حسین قدیانی می‌گوید:

    #سیل
    ح‌سین ق‌دیانی:
    – من من‌باب کمک به هم‌وطنان عزیز و بنا به تجربه، حتی‌المقدور هیچ پولی به حساب‌های غیر رسمی واریز نمی‌کنم! پول ریختن به حساب‌های پراکنده، ولو حساب فلان تشکل امین دانشجویی یا بهمان عنصر خوش‌نام، خود از جمله علل پراکندگی مدیریت است! گمانم باید به مراکزی هم‌چون #هلال_احمر ولو در این دولت و یا سایر سازمان‌های مسئول و موظف، بیشتر #اعتماد کنیم! اینکه در ورای هر حادثه‌ای، شاهد شکاف زننده و گسل زشت “مردم به تشکل ما یا فرد مدنظر ما بیشتر اعتماد کردند” باشیم، خودش یک بلای بزرگ است!
    – سلبریتی‌ها جدای از آنکه چه سازی می‌زنند، اصلا و ابدا لیاقت بزرگی و ریش‌سفیدی در این قبیل قضایا را ندارند! این را خودشان مکرر نشان داده‌اند! واقعا با وجود نهادی چون هلال احمر یا دیگر نهادهای دست‌اندرکار، من نوعی چرا باید کمک خود را از کانال سلبریتی‌ها به دست مردم درگیر بلا برسانم؟! که غالبا هم نمی‌رسد یا دیر می‌رسد! مسئله‌ این است؛ ما اساسا برای چه #دولت به آن معنی که در #فرهنگ_سیاسی مشهور است، تشکیل می‌دهیم؟! که باز هم مثل ایام بی‌نظم و نظام، مشکلات‌مان را حل کنیم؟!
    – مردمی که هنوز هم امثال صادق زیباکلام و بلکه علی دایی را حتی به هلال احمر با وجود این همه جوان مخلص، متخصص، کارآزموده و بی‌ادعا ترجیح می‌دهند، مصیبت‌زده‌ترین مردم تمام تاریخ و فی‌الواقع صاحب مستضعف‌ترین افکار هستند!
    – برای آنکه رویکرد غیر سیاسی این متن، روشن‌تر شود، مثالی بزنم؛ فرضا بخواهم به سیل‌زده‌ها مبلغ ۲۰۰ هزار تومان کمک کنم! این پول را به حساب هلال احمر می‌ریزم، ولو آنکه منتقد دولت فعلی باشم! جناب دگراندیش! جوانان بی‌ادعای هلال احمر را به شومن‌ها نفروش! بگذار کمکت، گره‌گشا از مردم آسیب‌دیده باشد، نه باعث پز دلقک‌ها!
    – آن سلبریتی که روز اول عید را در ویلایش در شمال بوده و حالا آمده گلستان تا عکسی به یادگار بیندازد و برود، نه تختی عصر، که مصداق #لاشخور است! مواظب باشید به بهانه‌ی یک عکس، کسی را بی‌خود بزرگ نکنید! بعضی‌ها استادند که روی غم و رنج ملت، از خودشان سوپرمن بسازند! آنهم بی‌هیچ کار خاصی! این بدترین نوع پوپولیسم و تحمیق ملت است! برای عده‌ای، خوب شد این سیل آمد تا از عمق عشق مضاعف خود به دوربین، پرده‌بردارند! اینان نه فرزند رسانه، که بنده‌ی عکس و عبد دیده‌شدن‌اند! سیاسی‌هایی که شعارشان دوری از #سیاست است! سوپرپوپولیست‌هایی که از #پوپولیسم متنفرند! مظاهر جدید نفاق! و راستش همه‌ی حرف‌شان این است؛ “آهای پیرمرد مازنی! کاش شیروانی خانه‌ات زودتر بریزد تا تبدل شود به نردبان شوی مردم‌داری من”!
    #حسین_قدیانی

  14. حسین قدیانی می‌گوید:

    #سفر
    ح‌سین ق‌دیانی: هیچ چیز مثل سفر نمی‌تواند حالم را خوب کند! من اگر سفر نروم، نمی‌توانم بنویسم و حتی نمی‌توانم زندگی کنم! نیاز من به سفر مثل نیاز ماهی‌ها به آب است! سفر برای من در حکم هواست! چند ماهی، شاید ۶ ماهی بود که سفر به آن معنا که مدنظرم است، نداشتم! سر همین بعد از مسافرت خانوادگی ۳ روزه به #مشهد_اردهال به فاطمه پیشنهاد دادم که؛ “ما چه کار داریم به عمه و عمو که بنا دارند به تهران برگردند؟ بیا به سفرمان ادامه بدهیم!” اولا قبلا بارها سلطان‌علی محمدباقر را زیارت کرده بودم! پس مشهد اردهال برای من نمی‌توانست در حکم سفر باشد! ثانیا دوست دارم وقتی به جاده می‌زنم، به این زودی‌ها به #تهران برنگردم! راستش خیلی وقت است که از تهران می‌ترسم! تهران برای من یک هیولا، یک دیو، یک اهریمن است که از شاخ‌هایش می‌ترسم! اصلا سر همین اواسط زمستان ۹۷ خانه را از جنوب‌غرب تهران بردم به بیرون شهر! جایی آن‌ورتر از شمال‌شرق تهران! بگو خارج شهر! القصه! از اردهال رفتیم اردستان! و بعد هم بی‌آنکه وارد نائین شویم، آنقدر جاده را گاز زدیم تا برسیم به اردکان! یعنی گذر از اصفهان به یزد! و به دل کویر! باری خیلی سال پیش #اردکان آمده بودم ولی گذری! یزد را هم گذری! این مال اردویی دانش‌آموزی بود به مقصد استان کرمان و یکی هم زیارت بم که هنوز دچار زلزله نشده بود! الان دومین شبی است که اردکانم، اردکانیم! قرار بود یک شب بمانیم که شد ۲ شب! اردکان دقیقا یک #شهر است! شهری که بودش از دودش بیشتر است! شهری که مردمش فقط یک لهجه دارند، نه مثل تهران که عروس هزارداماد است! شهری که هیچ چیزش تو را کلافه نمی‌کند! نه! اردکان شهر اصلاحات نیست! اصلا شهر سیاست نیست! شهر زندگی است! اینکه باری در زادگاه خاتمی، احمدی‌نژاد نفر اول انتخابات شده، دلیل نمی‌شود که ما اردکان را شهری با پسوند سیاست بخوانیم! اسم اردکان روی خودش است! شهری با همان گرمای ارده و حلوارده! شهری که تاریخش را با خود جلو آورده! شهر آیت‌الله سیدروح‌الله خاتمی! و بهجتی! و عاصی‌زاده! شهیدی که مثل شهرش رخ زیبا دارد! شهری پر از خانه! و #خانه به معنای دقیق کلمه! شهری که تو را می‌برد به کوچه‌پس‌کوچه‌های سنت! بی‌آنکه خالی از زندگی مدرن باشد! خلاصه که حالم خیلی خوب است! کلی در مجازستان و حتی داخل شهر، آمدند و از سر لطف خواستند که امشب میزبان‌مان باشند! عزیزی هم گفت: “امشب رفقای حزب‌اللهی را بیاورم لابی هتل که مشتاق دیدارند!” به مزاح درآمدم؛ “من از شر همین جماعت، پناه آورده‌ام اینجا!” درک کن مرا رفیق! بگذار چند شبی، نفسی بکشم در اردکان زیبای شما…
    #حسین_قدیانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.