باید به شریعت برگردیم

وطن امروز ۲۳ تیر ۱۳۹۷

حریت بسیار خوب است اما آفتی هم دارد؛ ضدیت ناخواسته با حق و تعارض باز هم ان‌شاءالله ناخواسته با شریعت! مراقبت از این آفات، آنقدر مهم است که باری رهبر انقلاب حتی آفت بصیرت را هم برشمردند؛ غرور! القصه! ناظر بر دست‌فرمان صریح اما ناصحیح شماری از دوستان که خود را دلسوز دین هم می‌دانند، سئوالی می‌پرسم از حضرات: «پس چرا وقتی دولت فعلی، آن هم با سست‌ترین ادله مکرر من و ما را روانه محکمه می‌کند، مدعی نمی‌شوید تا وقتی دزدی و اختلاس هست، چرا گیر دادن به اصحاب نقد؟! و چگونه است که فقط هنگام دست‌گذاشتن روی مفاسد اخلاقی، سروکله دزدی و اختلاس پدیدار می‌شود؟! آیا وقتی فلان روزنامه‌نگار متعهد یا بهمان خبرنگار منتقد روانه دادسرا و دادگاه می‌شود، احیانا هیچ غارتگر بیت‌المالی نیست که محاکمه‌اش در اولویت باشد؟!» در نقد قوه‌ قضائیه و صداوسیما صدالبته سخن بسیار است، همچنان که درباره مفاسد اقتصادی اما خوب است به بهانه آزادگی، ریل‌گذار مفاسد اخلاقی نشویم، گناهی عمومی و فسقی علنی را کوچک نبینیم و فقط یک بخش از اسلام را برجسته نکنیم! وکیل‌مدافع رقاصه‌ها شدن به اسم جذب حداکثری، نه حریت که دوری توأمان از هویت و شریعت است! حریت یعنی آنکه علم نقد بر سر دست‌اندرکاران بلند کنی که کاسبی با غرائز جوانان هم آیا شد کار؟! تو از مردم، رأی و از نظام، آن هم نظامی اسلامی، امکانات گرفته‌ای که برای جوان جامعه، زمینه اشتغال و ازدواج را فراهم کنی و او را در مسیر بندگی خدا ماندگارتر کنی یا همان را تکرار کنی که رسانه دشمن می‌خواهد؟! گمانم همه باید به شریعت برگردیم! از آن روحانی دلسوز که بعضا دچار افراط و تفریط می‌شود و در کشاکش این همه دعوت به «بی‌حجابی اجباری» دغدغه‌مند «حجاب اجباری» می‌شود، تا من نویسنده و توی خواننده و آن مقام کشوری! والله خوب است هر از چند گاه، به جای سیاست، از شریعت بنویسیم؛ از اینکه احکام الهی متکی به خیرخواهی خالق برای مخلوق است! آری! «حجاب» خیرخواهی خدا برای زن و زندگی و جامعه و خانواده و صدالبته مرد است! همچنان که «حفظ چشم» خیرخواهی خدا برای مرد و زندگی و جامعه و خانواده و صدالبته زن است! اگر طلاق زیاد است و اگر فساد زیاد است و حتی اگر دست‌اندازی به بیت‌المال زیاد است، یعنی دوری جامعه از شریعت! شریعت اگر مبنای کار باشد، نه مسئولی حقوق نجومی می‌خواهد، نه جوان جامعه آزادی را با فسق و فجور عوضی می‌گیرد! دلسوز دین هم نمی‌آید مدعی شود تا حقوق نجومی هست، چرا ال و بل! وزیر مملکت هم نمی‌آید ماله‌کش همه‌رقم فساد؛ اعم از اقتصادی و اخلاقی شود! اینکه با وجود آستینی خالی، حاج‌حسین خرازی باز هم در شرق ابوالخصیب، دنبال نگه‌داشتن خط بود، علت آن بود که ابتدا خط شریعت را و خط بایدها و نبایدهای دین را در دلش زنده نگه داشته بود! اسم این نظام، جمهوری خالی نیست؛ جمهوری اسلامی است! «اسلامی» یعنی در حوزه اقتصاد باید دنبال عدالت باشیم و در حوزه فرهنگ باید دنبال هدایت! رها کردن جوان در منجلاب فساد و سخن بر مدار خوشامد نفس، آیا خدمت به جوانان این دیار است؟! واقعا اگر قرار بر توجیه هر گناهی بود و اگر قرار بود یک در هزار هم دستگاه قضا نتواند مانع برهنگی‌های هدایت شده از سوی دشمن باشد، اولا چرا انقلاب کردیم؟! ثانیا چرا می‌گوییم جمهوری اسلامی؟! ابتدای متن گمانم خوب گفتم! آیا قاضی از امثال من، این دفاع را محکمه‌پسند می‌بیند که وقتی دزد هست، چرا قلابت روی قلم حقیر گیر کرده؟! پس حرف را زیاد نکنم و مجددا بنویسم که تا وقت هست، خوب است همه به شریعت برگردیم! دین وقتی از مسئول مملکت، چیزی می‌خواهد و اگر از زن و اگر از مرد و اگر از اهل قلم و اگر از کارمند و کارگر، همه و همه بیانگر مهربانی خداوند منان است! خیلی از ماه رمضان نگذشته! قول نداده بودیم آیا به خدا در لیالی قدر که خط بکشیم دور گناه را؟! قول نداده بودیم آیا به خدا در آن شب‌های روشن‌تر از روز که حواس‌مان بیشتر به شریعت باشد؟! دم آن مسافرکش موتوری خیابان شریعتی گرم که تا دید وقت اذان است، وضویی ساخت و رفت دنبال نماز، در حاشیه همان خیابان! چیست حالا وظیفه نظام و تکلیف دولت در قبال دختر و پسر و زن و زندگی این موتوری؟! آن هم نظام اسلامی و دولت جمهوری اسلامی؟! و آیا زیبنده است که مسئول مملکت، خودش بلندگوی شبهه باشد؟! و آن ملبس دلسوز هم به نوعی دیگر؟! نکند توهم زده‌ایم ما از خدا و شریعت الهی هم بیشتر می‌فهمیم؟! طرفه حکایت اینجاست؛ توهم فهم بیشتر، این بلاها را بر سر ما آورده! پس بیاییم به جای «تَکرار سیاست» اندکی هم دل‌مشغول «تکرار شریعت» شویم تا هم خدمت میسر شود و هم هدایت! پولش را ندارم و الا با وجود نظر نه چندان مساعدم نسبت به این همه همایش، یک همایش بزرگ برگزار می‌کردم با این عنوان: «خدا خیر ما را می‌خواهد!» هان ‌ای زن جامعه! نامردانی که تو را برای هوس خود می‌خواهند، خیر تو را نمی‌خواهند! خیر تو را آن خدایی می‌خواهد که اول، انسان می‌بیندت، بعد زن! نه ناجوانمردانی که فقط تن! بیاییم برگردیم به شریعت! قول داده بودیم به خدا! به خدا قول داده بودیم! دیر نیست کاسه عمرمان لبریز شود و ما بمانیم و اعمال‌مان! وای از آن روز! وای از لحظه مرگ…

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. مدافع حرم 2018 می‌گوید:

    لعنت بر این بخت نامراد…

  2. آذری می‌گوید:

    منطقی بود! چه عجب!

  3. حسین قدیانی می‌گوید:

    حزب‌الجو

    ح‌سین ق‌دیانی: دیروز در «انتخابات» مغلوب جدی گرفتن بیش از حد محبت تتلو شدیم و امروز در «امتحانات» مغلوب جدی گرفتن بیش از حد نفرت مسیح! و هر ۲ را هم در همایش! و همه‌ی این مدت، غافل بودیم از فردایی که موعد کنسرت تتلو و مائده‌ی رقاص در ترکیه است! و شگفتا! توقع رأی از مردم هم داریم برای جناحی که هم مفتخر به علم‌الهدی است، هم مزین به تتلو! ایام انتخابات، انتخابات را با دست خودمان کردیم دوگانه‌ی تتلو- شجریان و الان که ایام امتحانات باشد، امتحانات را با دست خودمان کرده‌ایم دوگانه‌ی الهام- مسیح! خخخخخ! آن‌قدری که بخشی از بدنه‌ی حزب‌الله برای پیج علی‌نژاد «مسیح‌جون» فرستاده، شل‌حجاب‌ها نفرستاده‌اند! ما خیلی باحالیم! هم بابت برخورد با رقاصه‌ی جوان فحش می‌خوریم، هم او را بغل بغل‌دستی آقای رئیسی در انتخابات می‌بینیم! یک‌ورمان همایش‌بازها هستند و یک‌ورمان انقلابی‌های منورالفکر! یک‌ورمان افراط و یک‌ورمان تفریط! و هر ۲ ورمان هم عاشق جو! لایک! همایش! یکی در حسینیه و یکی در سرچشمه! یکی دور از همت و یکی دور از بهشتی! کاش برگردیم به کنج کتاب‌خانه‌ها! والله مردم درگیر نسبت عکس یا مستقیم خانواده‌ی هیچ دلقکی با آن دلقک نیستند! والله آن‌قدر وضع‌مان خوب نیست و آن‌قدرها چپ‌مان پر نیست که روزهای فرد، عِده‌ی مردان حزب‌الله را به رخ ملت هاج و واج کف خیابان بکشیم و روزهای زوج، عُده‌ی زنان حزب‌الله را! زیادی که رژه‌ی حجاب بروی، شب‌های آزادی می‌شود استادیوم رقص! و دقیقا در اعتراض به تو! و عمیقا معتقدم راه دفاع از حجاب، این نیست! این، تخلیه‌کننده‌ی تنهایی ما شاید باشد! که ساعاتی دور هم باشیم! و خوش بگذرانیم! روزی له تتلو! روزی علیه مسیح! سطح دغدغه‌ی حزب‌الله ایران را نگاه کن! صدالبته حزب‌الله لبنان، محصول جمهوری اسلامی است اما خوب شد جنگ ۳۳ روزه را ما نیافریدیم! و الا ماهی ۳۳ روز، همایش برایش می‌رفتیم! با هنرنمایی تتلو! و اجرای حامد زمانی! و سخنرانی ۲ سخن‌ران همیشگی! اساتید مسلم حزب‌الله! نظرتان چیست مائده‌ی هژبری را هم اضافه کنیم به سوپراستارهای حزب‌الله؟! سن مراسم‌مان جا دارد هنوز! و حتی می‌توان ننه‌بزرگ مائده را هم دعوت کرد به عنوان سورپرایز مراسم! بگذار اعترافی کنم، حالا که هیچ کس بر عهده نمی‌گیرد! با دستور من، فیلم مائده پخش شد! یعنی ما خیلی باحالیم! سرشار از ایده! پنج‌شنبه‌های زهرایی! موبایل در برابر موبایل! اصلا یک سئوال اساسی! پول این همایش‌ها از کجا می‌آید؟! نکند بانک دارد حزب‌الله؟! والله شمار مهمی از شل‌حجابی‌ها به لج این همه همایش است، نه دعوت دخترک فراری…

  4. فاطمه می‌گوید:

    البته حزب الله خودش سوپراستار داره، جولیا پطرس:) احتیاجی به حامد زمانی و بقیه نیست.

  5. امید عربی می‌گوید:

    سلام قدیانی. راستش در نوشته هایت هر فحش و ناسزایی را نثارمان می کنی. اینجا مجال کردم خوب خودم را تخلیه می کنم. عوضی تر از تو سراغ ندارم. کسی که نان به نرخ ما می خَرد ولی در خوردن شریک دزدها و فاحشه ها ست.
    برای هر بندی یک قسم جلاله می خوری. آخر به درصدی و ارزنی احتمال خطا ده. برای حرف هایت باید جواب پس بدهی. از خدا بترس. قبل از نوشتن خوب نشئه کن و سیگارت را تا فیلترش دود کن. بعد زبان تیزت را از قلمت بیرون بکش.
    به همه عالم و آدم گیر می دهی. آن هم پرخاشگرانه و طلبکارانه. کانه ارث پدرت را داری. اما اگر یک دهم همان قرائت را بشنوی، قهر می کنی و پاچه می دری.
    از نصیحت و موعظه خسته نمی شوی ولی تحمل شنیدنش را نداری.
    هر تهمتی را نصیب ما می کنی، ولی کمترین قضاوت را بر نمی تابی.
    حتی نیات ما برای تو آشکار است! اولیاء خدا باید از تو کسب فیض کنند.
    برایت بدترین ها را آرزو می کنم. لعن و نفرین حزب الله همراه تو باد…

  6. مریم می‌گوید:

    این متن رو قبول دارم و حزب جو بودنمون رو…از خدا پنهان نیست از شمل چه پنهان ,منی که خودن چادریم و عاشق چادر ,این همایش ها لجم رو در میاره اصلا به دلم نمیچسبه….گاهی اینقدر شورش رو در میاریم که یه عده دختران چفیه به گردان گروهان میشن و شروع میکنن سرود خوندن و رژه رفتن ..اینجور کارها دیوار کشیده بین ما و کم حجابها و اونا رو انداخته رو دنده لج ..و از همه بدتر همایش میگیریم بعد تا بیخ گوش تریبون و چسبیده به اون یه مشت پسر جوون و اقا چمباتمه میزنن و میشینن و نزدیک و چشم تو چشم یک دختر جوون که داره سخنرانی میکنه با موبایل فیلم میگیرن

  7. ناشناس می‌گوید:

    باید برگردیم…

  8. حسین قدیانی می‌گوید:

    عینک دودی در دهه‌ی ۶۰

    ح‌سین ق‌دیانی: این عکس مال زمانی است که اولین بار رفتم استادیوم! همراه باباداود و عمومحسن! فکر کنم بازی هم نبود! فقط رفته بودیم بچرخیم به‌خصوص کنار دریاچه! عینک هم مال من نیست! واضح است! و خوب یادم هست وقتی از باباداود پرسیدم؛ «این‌جا به این خوش‌گلی را کی ساخته؟!» اول گفت: «شاه!» اما در ادامه افزود: «شاه که به گور باباش خندیده! با پول ملت ساخته شده!» خب! من بچه بودم ولی این‌قدری عقلم می‌رسد که دوست داشتم جواب باباداود، این باشد؛ «این‌جا را جمهوری اسلامی ساخته!» زمان این عکس، هنوز جنگ تمام نشده بود و الان که نگاه می‌کنم، فکر می‌کنم بی‌انصافی بود که من دوست داشتم نظام تازه به ثمررسیده‌ی درگیر جنگ، قادر باشد چنین ورزش‌گاه عظیمی بسازد! اما حالا چی؟! از انقلاب دارد ۴۰ سال می‌گذرد و این آرزو به دل من ماند که اگر استادیوم آزادی صدهزار نفر گنجایش دارد، جمهوری اسلامی ۱۲۰ هزار نفره‌اش را بسازد! و خوش‌گل‌تر هم! و اگر ۸۰ تا، صدتایی‌اش را بسازد! بله! در این ۴۰ سال، کم ورزش‌گاه ساخته نشده لیکن هنوز پرسپولیس و استقلال مجبورند در همین استادیوم ساخته شده توسط ملت(!) بازی کنند یا «تختی» که آن‌هم باز ملت‌ساز(!) است! چرا؟! چرا ما یک استادیوم به شیکی و استانداردی استادیوم‌های قطر و امارات، حتی در پایتخت کشور نداریم؟! چون دزدی‌ها و اختلاس‌ها نمی‌گذارد! چون اپوزیسیون نظام، مجلس و دولت همین نظام است! چون انرژی‌ها خرج دعوا می‌شود، عوض پیشرفت! چون مردان حراف، رئیس‌جمهور می‌شوند، نه مدیران عملیاتی! و جمهوری اسلامی و حتی حجاب، دارد از همین مسائل، ضربه می‌خورد! والله من ربط قطعی مکرر برق را با شل‌حجابی، بیشتر از مردمک چشم همیشه دارای چشمک مسیح علی‌نژاد می‌دانم! زمان جنگ اگر برق می‌رفت، زمان جنگ بود و اعتراضی نبود ولی الان چی؟! مقصر، دولت هم باشد، باز تقصیر نظام است! والله خوابیدن روی گنج نفت و گاز با این همه قطعی برق جور درنمی‌آید! و آن‌چه روسری را عقب می‌برد، این است که مصرانه داریم دین را ناکارآمد جلوه می‌دهیم! زمان این عکس، علی‌نژاد در قمی‌کلا بود و عجیب حس می‌کنم او الان دارد عقده‌هایی را بیرون می‌ریزد که جامعه، نظام، حزب‌اللهی‌ها و البته خانواده‌اش سهیم بودند در آن‌ها! گمانم برائت از بیکاری و رکود و تورم و قطعی برق واجب‌تر از برائت با دخترکی باشد که دارد عقده‌گشایی می‌کند! از فردای دختربچه‌های امروز قمی‌کلا می‌ترسم، وقتی که قطعی مکرر برق روستای‌شان، بهم می‌زند مدام بساط خاله‌بازی‌شان را! زیادی که همه جا تاریک باشد، حتی «چمران» هم نمی‌تواند برقصد!

  9. ناشناس می‌گوید:

    احسنت

  10. محمد تقی می‌گوید:

    سلام
    بسیار عالی , زیاد توجه به فرمایشات جناب امید نفرمایید , سخنی که از نظرتان سنجیده است بنویسید و بدانید حتماً دنبال کنندگان نوشته هایتان قدرت تشخیص دارند . اگر انقلابی فکر کنید و هیچگاه خود را از ولی فقیه زمان(امام خامنه ای) جلوتر نروید بدانید در دل ما جا دارید و همواره فکر و قلمتان دوست داشتنیست . خدا قوت و یا علی

  11. حسین قدیانی می‌گوید:

    ۲۰ مثل ۲۰۱۸

    حالا که سفره‌ی جام جهانی جمع شد، وقت تشکر از عادل فردوسی‌پور است و تیم حرفه‌ای همیشه همراهش! نقد سر جای خود ولی تعریف و تشکر هم باید بلد باشیم! نزدیک ۴۰ روز برنامه‌ی زنده‌ی چندساعته‌ی پشت‌بند هم، قطعا کار سختی است، آن‌هم در صدا و سیمایی که متولی زیاد دارد! بله! از زاویه‌ی فوتبال گرفته تا پنجره‌ی تعهد، خیلی جاها می‌توان یقه‌ی عادل را گرفت لیکن انصاف بدهیم؛ او با اختلاف، هنوز هم جذاب‌ترین برنامه‌های ورزشی را، هم تهیه و هم اجرا می‌کند! من عمدا همین امشب پای این متن نشستم تا عادل فکر نکند نقد جوان ان‌شاءالله انقلابی به او، از سر بغض و کینه است! نه! من حتی این را هم قبلا نوشتم که فردوسی‌پور را نباید آن‌جا که به فکر جذاب‌تر شدن برنامه‌اش هست، اذیت کرد! دشمن بیرون مرزهای این کشور بداند؛ جوان انقلابی، از همه حریص‌تر است برای حفظ نیروی متخصص در هر زمینه‌ای! ما چون ۴ جا یا اصلا ۴۰ جا، با عادل و امثالهم اختلاف سیاسی یا حتی عقیدتی داریم، هرگز دلیل نمی‌شود که قبیله‌ای به مسائل نگاه کنیم! عادل و تلویزیون جمهوری اسلامی می‌توانند بازی برد- برد با هم داشته باشند، مثل رامبد و تلویزیون، مثل مدیری و تلویزیون! عادل و برنامه‌هایش متعلق به همه‌ی این مردم است؛ با هر گرایشی! فوتبال که به خودی خود جذاب هست اما مگر می‌توان نقش عادل را انکار کرد در جذاب‌تر شدن جادوی توپ گرد؟! گاهی می‌بینم که گیر به عادل، گیر بی‌خود است! بله که نیمه‌ی اول بازی با مراکش، افتضاح بودیم! به خدا خود من هم دقایق اول بازی اول‌مان راضی بودم که زودتر سوت پایان بازی را بشنوم! حالا به مدد شانس یا اصلا بگو همت بچه‌ها، بازی را بردیم، دلیل نمی‌شود که عادل را «ضد ملی» بخوانیم! لیکن فردوسی‌پور هم باید بداند که فقط مال بخشی از مردم با گرایشی خاص نیست! ما همه ایرانی هستیم و همه مسلمانیم و همه دغدغه‌ی اعتلای پرچم مقدس‌مان را داریم! و تو بگذار اولین نفری که ناظر بر ۲۰۱۸ از عادل و هم‌کارانش تشکر می‌کند، منِ ان‌شاءالله حزب‌اللهی باشم! زنده باد فوتبال! زنده باد شور! زنده باد شعور! زنده باد غرور! و زنده باد هر ایرانی که کارش را درست انجام می‌دهد! برای تو و برنامه‌ی قشنگت و آن میثاقی و گزارش‌هایش و کلا همه‌ی آن‌چه برای‌مان تهیه کردی در این شب‌ها، دل‌مان تنگ می‌شود آقای عادل فوتبالی‌پور! حالا پویول هم به هر علت جور نشد، فدای سرت! فقط خوب شد فغانی داور بازی فینال نشد! و الا رئیس‌جمهور گرم کرواسی، اذیت‌مان می‌کرد قطعا! این را هم نوشتم، فقط برای آن‌که بخندی! متشکریم! خدا قوت…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.