بیا حضرت منجی…

فقط در سیاست نیست که حق، قربانی نزاع چپ و راست شود؛ در فوتبال نیز حق مسلم «آندریاس» بارها و بارها فدای دعوای مسی چپ‌پا و رونالدوی راست‌پا شد! دعوایی که این اواخر، بدل به خزترین دوگانه‌ها شده بود! و شگفتا! درست در همان روزی کریس و پرتغال از جام جهانی حذف شدند که ساعاتی قبلش لیونل و آرژانتین؛ تا باز هم همه از رقابت سنتی این راست و چپ، حتی در عالم باخت و میدان شکست، حرف بزنند! من اما درگیر امروزم که ناظر بر حذف اسپانیا از جام جهانی و خداحافظی احتمالا قریب‌الوقوع اینی‌یستا از تیم ملی، دیگر کمتر بازی ناز و حقیقتا چشم‌نواز آندریاس را از جعبه‌ی جادو می‌بینم! و خب! این خیلی تلخ است! برای آن‌که بهتر اینی‌یستا را بشناسید، لاجرم باید بنویسم که مسی، همینی است که در تیم ملی آرژانتین دیدید و اگر فکر می‌کنید مسیِ بارسا، خیلی اعجوبه بود، علت آن بود که «کاریکاتور مارادونا» در بارسلونا هم‌بازی‌های بزرگی چون ژاوی، پویول و صدالبته اینی‌یستا داشت! این همه را اگر منتقل می‌کردی به تیم ملی آرژانتین، حتم کنید مسی تا الان جام جهانی را بالا برده بود! الساعه بروید و در گوگل، گل‌های مسی در کمپ دوست‌داشتنی نیوکمپ را تماشا کنید! اغلب این گل‌ها، مدیون پاس گل‌های اینی‌یستا است لیکن همه از تلخی جام جهانی بدون کریس و لیونل، حرف می‌زنند! واضح است که همه اشتباه می‌کنند! همه اگر آدم بودند و چیزفهم، نه این حال و روز سرد جام جهانی بود و نه این اوضاع روی مخ جهان! فی‌الواقع آن‌که باعث شد چندین بار مسی صاحب توپ طلا شود، کسی نبود جز اینی‌یستا! هافبک خلاق، طراح، تکنیکی، بازی‌ساز، بازی‌خوان و سرشار از نبوغی که همیشه‌ی خدا، توپ را لقمه می‌کرد و در آستانه‌ی گل، می‌گذاشت دهان مسی! آری! حقیقت آن است که مسی، بچه‌ای بود که از شیر مادر فداکار و خوش‌ذوقش تغذیه می‌کرد و این مادر، کسی نبود جز مرد همیشه آرام، همیشه بی‌حاشیه و همیشه خون‌سرد بارسا که وسط ال‌کلاسیکو با آن همه هیجان، ی پا دو پا می‌زد و بعد از یک دریبل سرپا، توپ را لقمه می‌کرد دهان مسی! پس مسی همینی است که در لباس راه‌راه آرژانتین دیدیمش! آن مسی بارسا، نان‌خور هم‌بازی‌های زلالش بود! کجایی ژاوی؟! کجایی پویول؟! کجایی اینی‌یستا؟! باورم هست که جهان، بازی‌سازش را از دست داده! هم چپ، دروغ می‌گوید و هم راست! دنیا دنبال آدم می‌گردد! آدمی که آدمیان را در موقعیت «گل» قرار دهد، نه «گلوله»! یابن‌الحسن! تازگی‌ها مهم نیست کجا باشیم و در سودای که! از جهان‌آرا به تو می‌رسیم و از اینی‌یستا هم! نمی‌آیی بیارایی جهان را، آقاجان؟!

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. علی می‌گوید:

    خیلی هم خوب…

  2. ناشناس می‌گوید:

    طیب الله انفاسکم…
    اللهم عجل لولیک…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.