مجانین فوتبال، اسطورهی جنگندهی بارسا را عاشقانه دوست میدارند؛ بدون مرز، چرا که:
بارها دیدهایم کارلوس پویول، با آن همه قدمت، وقتی مواجه با رفتار خشن بازیکن حریف میشود و میبیند همتیمیهایش قصد مقابله به مثل و دفاع از کاپیتان مجرب خودشان را دارند، مانع آنها شده!
بارها دیدهایم کارلوس پویول، وقتی بازیکنان بارسلونا را در شادی بعد از گل، در حال افراط دیده، هدایتشان کرده به ادامهی مسابقه و متذکرشان شده که تحقیر رقیب، ممنوع!
بارها دیدهایم کارلوس پویول، علیه نژادپرستی و تمسخر تیرهپوستان، انواع و اقسام رفتارها و گفتارها را داشته، تا آن حد که جام قهرمانی را بدهد یک سیاهپوست ببرد بالا!
بارها دیدهایم کارلوس پویول، زمانی که سنگی یا اشیاء دیگری از طرف تماشاگران رقیب به سمت بارساییها پرتاب شده و همبازیهایش قصد داشتند این حادثه را به داور نشان دهند، او حتی برای تماشاگران رقیب هم آبروداری کرده و آن سنگ یا شیء دیگر را خیلی زود پرت کرده بیرون، به این قصد که چیزی نشده حالا، بازی را ادامه میدهیم!
بارها دیدهایم کارلوس پویول، جام قهرمانی را به بازیکن رقیب در حال اشک و زاری داده و از او دلجویی کرده!
بارها دیدهایم کارلوس پویول، صرفنظر از نتیجهی بازی، آخر مسابقه رفته سمت تماشاگران حریف و ضمن تعظیم در برابر آنها، بنا کرده برایشان دست زدن!
قطعا خیلی خوشحال شدم وقتی فهمیدم کارشناس بازی ایران و اسپانیا، پویول دوستداشتنی است؛ در دلم، هم عادل را و هم رؤسای تلویزیون را تحسین کردم ولی آن شد که دانی و دانم! الغرض! اگر واقعا مشکل، موهای پویول بوده، که واقعا باید برای این آبروریزی بینالمللی رسانهی ملی تأسف خورد! کاش معلوم شود که مثلا مدیر برنامهی پویول، پول اضافه بر سازمان خواسته! اگر هم دعوت از پویول، بدون اطلاع مدیران بوده، که بحث دیگری است! من اگر چه همیشه از نظم و نسق سازمان صدا و سیما دفاع کردهام لیکن گمانم ناظر بر خاص بودن مهمان ایران، بهتر بود یکجوری ماجرا مدیریت میشد! یک چیز قطعا روشن است؛ اگر مشکل، واقعا ظاهر پویول بوده، لاجرم باید نوشت: ما از عادل فردوسیپور، هر کجا که ورزشی- و نه سیاسی!- در صدد ارائهی برنامهی بهتر است، حتما دفاع میکنیم و حتی از قهر چند ساعتهاش هم دفاع میکنیم! الگوی ما در آزادگی، نه اصولگرایان حاکم بر تلویزیون، که #شهید_مصطفی_چمران است! و البته از یاد نمیبریم که همین رسانهی ملی، با شهید آوینی ایرانی ظاهرالصلاح هم بد تا میکرد، چه رسد به کارلوس پویول غیر ایرانی فرفرهموی!
بسمالله الرحمن الرحیم
.
.
.
اینستاگرام حسین قدیانی
مدیرِ برعکس!
اعتقادم به اینکه «جمهوری اسلامی» بزرگترین ثمرهی «انقلاب اسلامی» است، سر جای خود محفوظ اما اینکه گاهی به هزینهی خریدن فحش بعضی رفقای حزباللهی، سخن از تقابل «ادارههای جمهوری اسلامی» و «ارادههای انقلاب اسلامی» میگویم، یکی هم از ورای همین است؛ قریب ۲ شبانهروز است که از لغو حضور کارلوس پویول در تلویزیون میگذرد و یکی در آن قبرستان رسانهی مثلا ملی نیست که به مردم، توضیح دهد! سئوال میپرسم؛ روابط عمومی صدا و سیما، چند تا کارمند دارد؟! روابط عمومی شبکهی ۳ چی؟! آیا کورند و نمیبینند که این موضوع، چقدر بازتاب پیدا کرده؟! آیا میمیرند یک خط توضیح بدهند که بحث موی پویول بوده یا پول بیشتر یا اساسا با اساس این هزینه مخالف هستند حضرات؟! اگر این است، که اصلا چرا بندهی خدا را دعوت کردند؟! اگر این نیست، پس چیست؟! عدم هماهنگی عادل با مدیران؟! دفاع از نظم و نسق سازمان؟! همان بحث مو؟! میبینید رفقا! چوب خوردن ارادههای انقلاب اسلامی از ادارههای جمهوری اسلامی، سر همین چیزهاست! و اینکه ما باید حتی بهخاطر کاپیتان کهنهکار بارسا هم فحش بخوریم! حالا میفهمید چرا مردم معتقدند؛ «در صدا و سیما، رابطه بر ضابطه، برتری دارد»؟! اگر مدیر روابط عمومی تلویزیون و یا بگو شبکهی ۳ بر مبنای شایستهسالاری گزینش شده بود، آیا باز هم این همه سکوت میکردند همکاران زیرمجموعهاش؟! شگفتا! دریغ از یک خط شفافسازی! آنوقت شاکی هستیم از ملت که چرا ماهواره میبینند! بگذار حرفم را شفافتر بزنم؛ مردم و دغدغههای کوچک و بزرگشان و مسئلههای زرد و سرخشان، اندکی برای مدیران اصولگرا اهمیت ندارد! آنها اگر در انتخابات هم رأی نیاورند، باز با انتصابات سر پست و سمتشان هستند! پس چرا حرفهای کار کنند؟! پس چرا مهم باشد برایشان همین بحث پیش آمده؟! هزاری هم ملت را آدم حساب نکنند، خدا برکت بدهد به حکم! لیکن «طی این احکام» هرروز دارند مردم، شاکیتر میشوند! نمیشوند؟! چند روز پیش، یکی از مدیران همیشه مدیر صدا و سیما برداشت گفت که «احتمال دارد بازی ایران و اسپانیا پخش نشود!» و خودت حدس بزن سیل کامنتها را! و جهتشان را! وقتی در صدا و سیما، یکی با کوپن حداد و دیگری با پارتی لاریجانی و آن دیگری با سهم ضرغامی و آن یکی دیگر با برگ پورمحمدی میچپند آن تو، پس گرم باد دم کسانی که زیر هر تابوتی، حق این رسانهی نارسا را کف دستش میگذارند! شبجمعهیتان رنگی، اصحاب تلویزیون! خواب هفتپادشاه ببینید! و البته گاهی «مدیر» را برعکس بنویسید تا ثمرهی کارتان را با وضوح بیشتری ببینید!