#آپارتاید_انقلابی

ولایت یا ولایتی؟!

یکم- عوض شدن نظر آدمی‌زاد، ذاتا نه بد است و نه خوب. باید وارد مصادیق شد و با مداقه‌ای دقیق، پی برد که آیا تعویض نظر فلانی، صرفا بیان‌گر نگرش جدید اوست یا از ورای نان خوردن به نرخ روز! قیاس میان سخنان بسیار متضاد ولایتی درباره‌ی برجام، متأسفانه آدمی را یاد این مثل می‌اندازد؛ «نه به آن شوری شور، نه به این بی‌نمکی!» قدر مسلم اگر ولایتی، برجام را این‌قدر بد می‌داند که الان می‌داند، لاجرم باید از دکتر جلیلی، به صورت علنی، عذرخواهی کند بابت آن‌همه درشتی علیه ایشان. البته از کسی که به عهد خود با آقایان قالیباف و حداد عمل نکرد و الفبای اخلاق را به خوش‌آیند مرحوم هاشمی رسما ذبح کرد، نباید توقع بی‌جا داشت! باری از زنده‌یاد امیرحسین فردی شنیدم که نوع تعامل ولایتی در مقام رئیس انجمن قلم، آن‌قدر متکبرانه است که واقعا حال آدمی را به‌هم می‌زند! الغرض! مایی که با تبختر و نفاق اصلاح‌طلبان یا اعتدالی‌ها مشکل داریم، اگر در مواجهه با چندرنگی‌های ولایتی و امثالهم سکوت کنیم، مردم در صدق بیان ما شک خواهند کرد!

دوم- حتما حداد از ولایتی روراست‌تر است لیکن هنوز هم متوجه نمی‌شوم علت تقدیر از وی در همایشی با عنوان «مرد اخلاق‌مدار انتخابات» در بهار ۹۲ چه بود؟! در آن سال، حداد، ولایتی و قالیباف با هم پیمان بستند که ناظر بر نظرسنجی‌ها، به نفع نامزد پیش‌رو کنار بروند! بله! حداد عادل کنار رفت ولی هنوز هم نفهمیده‌ام دقیقا به نفع چه کسی! اما شاید گفته شود؛ «علت قدردانی از حداد، مواضع انقلابی ایشان در مناظره‌ها بود!» دیگر بدتر! آیا ۴ تا جمله در دفاع از انقلاب، توسط یکی در مایه‌های حداد، باید موجب تقدیر از ایشان، آن‌هم در شمایل یک همایش شود؟! پس کی و کجا تقدیر می‌شود از آن حزب‌اللهی جوان پیک‌موتوری که با ۲ بچه و زندگی در آپارتمان نیم‌بند مستأجری، حتی پشت ترک هوندا ۱۲۵ روزی‌رسان خود نیز، مرتب آن‌لاین است و مکرر، شبهه‌زدایی می‌کند؟! آیا شاهد نوع مضحکی از «آپارتاید انقلابی» هستیم که دفاع از انقلاب را وظیفه‌ی مسلم جوان انقلابی می‌داند اما یک‌هزارم این دفاع را اگر حداد و امثالهم کردند، حتما باید از اینان قدردانی شود؟! والله جوری جماعتی از پابرهنگان انقلابی، در فضای مجازی و حقیقی، مشغول دفاع از انقلاب هستند که آدمی گمان می‌برد بابت این دفاع، حقوق و مزایا می‌گیرند لیکن مسافرکش و کارگر و کارمندند اغلب! بگذریم که بعضا رسما بی‌کارند!

سوم- این را نوشتم، چرا که تا از این حرف‌‌ها نزنیم، مردم، ما را نه «سرباز ولایت» که «نوچه‌ی ولایتی»ها می‌خوانند!

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. مریم می‌گوید:

    کل متن، یک طرف؛ اون چند بند آخرم یک طرف…
    خدا خیرتون بده…
    همیشه از خوندن متن‌هاتون لذت می‌برم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.