سه‌گانه‌ی سلبریتی‌ها

آناتومی سلبریتی‌ها

سلبریتی‌ها عقده‌ی دیده‌شدن دارند! برای آن‌ها، زیر تابوت مردگان هم غنیمت است، بل‌که عوض فاتحه‌خوانی برای مرحوم، کمافی‌السابق خودشان را در معرض دید بگذارند! سلبریتی از همین الان، برای فوت هر پیش‌کسوت هر عرصه‌ای، نقشه‌اش را کشیده! که چه بپوشد، چه بگوید، چه بگرید و چه بکند! سلبریتی عاشق جنجال است! ابراز وجود! و اظهار نظر! و این‌همه اگر مثلا با مرگ شجریان، به‌تر میسر شود، سلبریتی را باکی از نقشه‌کشی برای تابوت استاد و ریختن آب‌غوره در افق معلوم‌تر نیست! سلبریتی همان است که دهه‌ی ۶۰ شجریان را مسخره می‌کرد که چیست این هاهاهاهاها؟! و همان است که صدا و سیما را می‌زند که چیست این‌همه نمایش دعا و غم و گریه؟! و همان است که وسط روز روزه، پیج خود را با عکس غذا به‌روز می‌کند! اما خب! صاحب‌عزای عدم پخش ربنا هم هست! پس سلبریتی یعنی لاش‌خور! اگر به روحانی رأی می‌دهد، از ورای «تشخیص» نیست؛ از برای «لاش‌خوری» است! برای سلبریتی، اگر که ماده باشد، حسن روحانی و حتی با عرض معذرت، پرویز پرستویی، ارزشی بیش از رژلبش ندارند! نوشتم «ماده» چرا که «زن» را موجودی مقدس می‌دانم! صدالبته سلبریتی از نوع نرش هم در حکم «ماده» است! به همان بی‌شعوری مواد! چوب خشک! شیر خشک! لنگ خشک! سلبریتی دوست دارد مردم بفهمند؛ دعوت افطار رئیس‌جمهور را لبیک می‌گوید یا نه! آهای مردم! هان ای خلق‌الله! بدبخت شدیم ما! می‌دانید چه شده؟! جماعتی از سلبریتی‌ها نمی‌خواهند افطار روحانی را بروند! چی؟! «به شخمم»! چی؟! «می‌روند، به شخمم! نمی‌روند هم به شخمم!» نه! دیگر قرار نشد جگر خود را به رخ سلبریتی‌ها بکشید! آخر، آخر طبع لطیف هستند سلبریتی‌ها! آن‌قدر لطیف که حاضرند با ترک خانه‌ی زلزله‌زده‌ها سلفی بگیرند ولی حتی آجری را هم جابه‌جا نکنند! پس لاش‌خوری، شغل اصلی سلبریتی‌ها است! اگر در لندن، برجی آتش بگیرد، ربطی به دولت انگلیس ندارد اما این‌جا مورچه‌ای هم موری را گاز بگیرد، حتما تقصیر نظام است! سلبریتی از جنگ، متنفر است ولی به رزمندگانی که بیرون مرزها می‌جنگند تا قدوم اجنبی، هرگز روی ناموس وطن ننشیند، ناسزا می‌گویند! به خدا قسم، هر ناسزایی، سزای سلبریتی‌ها است، ولو آن‌که بازی‌گر نقش حاج‌کاظم، عوض عباس، سلبریتی‌ها را تصدیق و تقدیس کند! آقای بازی‌گر! کلا ۲ ساعت، فرورفتی در جلد قهرمان که آن‌هم فیلم بود و فیلم در به‌ترین تعریف ممکن یعنی دروغ، اما مادر من هر شب، نقش قهرمان را در عالم واقعیت، بازی می‌کند! با اشک‌هایش در فراق بابااکبر! دلم کباب شد نمی‌خواهی افطار روحانی بروی! دقیقا به شخمم!

 من اما به این «کارت دعوت» می‌نازم!

عهد این ملت غیور و این حزب‌الله تمام‌نشدنی با رهبر انقلاب اما فرق می‌کند با پیمان سست سلبریتی‌ها با حسن روحانی! من هروقت بیت‌رهبری دعوت می‌شوم یا هروقت مثل ایام عاشورا و فاطمیه، به حسینیه‌ی امام خمینی می‌روم، با تمام جانم می‌روم! حتما در استخوان من، رگه‌هایی از خون پدر نیز هست؛ پس من، بابااکبر شهید را هم با خودم می‌برم محضر حضرت آقا! این‌چنین به موضوع نگاه می‌کنم! ۲ یا ۳ ساعت وقت که سهل است؛ خون می‌دهیم تا قطره‌ی آخر برای امام‌مان؛ خامنه‌ای بزرگ که سیدحسن نصرالله با آن عظمت، فقط یکی از دست‌بوسان ایشان است! پس نه ما سلبریتی هستیم و نه حضرت آقا قابل قیاس با هر روحانی! ما به دعوت‌نامه‌ی رسیده از کوی یار و اساسا به هر آن‌چه تعلق به سیدعلی داشته باشد، بسی افتخار می‌کنیم! ما به ملت نستوه و مقاوم ایران هم بسی افتخار می‌کنیم! ما هستیم؛ هم پای پیمان‌مان با امام خامنه‌ای و هم پای درد و رنج امت! ما بارها از مشکلات مردم، ولو مردم رأی‌دهنده به رئیس‌جمهور فعلی نوشته‌ایم اما هرگز پوپولیست نیستیم که توهم بزنیم علت معضلات، ریشه در فلان و بهمان سفره‌ی افطار دارد! ما از قضا، هزینه‌ی بسیاری از مردم‌نویسی‌های خود را با رفتن به دادسرا و دادگاه داده‌ایم و خود من، همین الان با قید وثیقه آزادم و ۴ تیر وقت محکمه‌ام است و هرگز مثل سلبریتی‌ها، هالو فرض نمی‌کنیم مردم را! چه زود رسیدیم به ۱۴۰۰ موعود! مگر قرار نبود سلبریتی کودن و بی‌سواد و لاش‌خور و بی‌شرم و حیا، تا ۱۴۰۰ با روحانی برود؟! پس چه شد؟! پس چرا این‌همه زود؟! اگر این موضع و آن موضع ما نسبت به احمدی‌نژاد، تغییر کرد، دلیلش تغییر احمدی‌نژاد بود اما سلبریتی‌ها بگویند حسن روحانیِ امسال، چه تفاوت خاصی با حسن روحانیِ پارسال کرده که حتی سفره‌ی افطارش هم نچسب شده؟! نکند سال پیش و تقریبا در همین ایام، وقتی که همایش‌های انتخاباتی و پرخرج شیخ‌حسن می‌رفتید و یقه جر می‌دادید که «یا روحانی یا مرگ» اوضاع اقتصادی مردم، عالی بود؟! عذرمی‌خواهم اما خر، دقیقا و رسما و علنا خودتان هستید سلبریتی‌ها، نه این مردم عزیز! شما حتی سلبریتی هم نیستید! اصلا آدم نیستید! سلبریتی یعنی کریس رونالدو! یعنی محمد صلاح! یعنی آن آوازه‌خوانِ دکولته‌پوش لبنانی که اگر دین هم ندارند، اقلا این‌قدر آزاده هستند که در دوگانه‌ی اسرائیل و فلسطین، حق را به عروسک مظلوم غزه بدهند! و با این حساب، شما فقط مشتی لاش‌خور هستید که وهم برتان داشته، مردم، گیر رفتن یا نرفتن شما به افطاری روحانی هستند! تَکرار می‌کنم؛ خر، خودتانید…

#خر_خودتی_سلبریتی

اشتباه می‌کنند سلبریتی‌ها! بی‌معرفتی می‌کنند سلبریتی‌ها! عهدشکنی می‌کنند سلبریتی‌ها! فرض است بر سلبریتی‌ها که افطاری رئیس‌جمهور را بروند لیکن اگر خیلی غم‌خور سفره‌ی ساده‌ی مردم هستند، خب! چیزی نخورند! در عوض، زبان درازشان را بیاورند بیرون و برق بیندازند کفش‌های شیخ‌حسن روحانی را، من‌باب تشکر برای شاه‌کار ممانعت از دیوارکشی در پیاده‌روها! مگر سال پیش و تقریبا در همین ایام، پاره نمی‌کردید گریبان کثیف‌تان را که اگر فلانی رئیس‌جمهور شود، زمین را ۲ طبقه می‌کند؟! مگر نفرمودید که اگر روحانی رئیس‌جمهور نشود، از کشور می‌روید؟! به اوضاع کشور، نگاه کنید! اینک ماه‌هاست که همه‌ی تحریم‌ها بالمره لغو شده؛ شیطان بزرگ، آدم شده؛ ارز چموش، آرام شده؛ دریاچه‌ی رومیه، آب‌دار شده؛ معبد زیگورات چغازنبیل، احیا شده؛ سوراخ لایه‌ی اوزون، پر شده؛ گرد و غبار، محو شده؛ قیمت مرغ و گوشت، کم شده و همه‌چیز نورعلی‌نور شده! پس چه مرگ‌تان است که افطار رئیس‌جمهور محبوب‌تان را نمی‌روید؟! نکند توهم زده‌اید آقایان رئیسی یا قالیباف، رئیس‌جمهور هستند که حتی دعوت به یک سفره را هم پس می‌زنید؟! نه والله! رسما و علنا همانی رئیس‌جمهور مملکت است که شما برایش یقه جر می‌دادید! یادتان رفته؟! فی‌الحال، روحانی عوض شده یا شما عوضی‌تر؟! آری! شما عوضی‌تر شده‌اید! شما، هم از توبره می‌خورید و هم از آخور! هم اپوزیسیون روحانیت هستید و هم مبلغ یک روحانی! اما مبلغی نمک‌نشناس! و بی‌معرفت! پس لطف کنید و بروید افطار روحانی؛ عشق دیروزتان را! که ماشاءالله چقدر هم خوب بلد است زبان مذاکره با دنیا را! و مگر «کشور دوست و برادر» نکرد «آمریکا» را؟! و مگر با همه‌ی بی‌خدایی‌تان، قسم والله نخورده بودید سر روحانی؟! نه! درد شما معیشت مردم نیست؛ آبروی نداشته‌ی خودتان است! ما در هیچ اردوی جهادی به هیچ کجای ایران عزیز، هیچ کدام از شما سلبریتی‌ها را ندیده‌ایم ولی بارها دیده‌ایم زبان درازتان را موسم لیس‌زدن کفش عالی‌جناب تَکرار! روحانی هم مثل خاتمی! بلیسید و برق بیندازید کفش‌های روحانی محبوب‌تان را! کاری که ۸۸ با کفش‌های اوباما و پاشنه‌بلندهای هیلاری انجام دادید! یادتان که نرفته؟! ناموس شما، توله‌های در آغوش‌تان است؛ نه درد این مردم! و با شما دقیقا باید با همین زبان و همین لحن، سخن گفت! سلمنا! زبان شما دراز است ولی این زبان دراز، آیا فقط باید چکمه‌ی یانکی‌ها را بلیسد؟! فقط سران کاخ سفید؟! فقط خاتمی؟! پس روحانی چی، سلبریتی‌های روحانی‌چی؟! چه زود فراموش‌تان شد آن‌همه جیغ بنفش! دعوتید به افطاری! هرّی!

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. محمدتقی می‌گوید:

    سلام
    نمی‌دونم! واقعا نمی‌دونم چی بنویسم؟!
    فقط بگم روح بابااکبر شاد با این فرزنش… و احسنت به قلمت و نگاهت…
    ازت ممنونم…

  2. ناشناس می‌گوید:

    خیلی سپاس…

  3. منتظر می‌گوید:

    سلام
    لاش‌خورها هری به لاش‌خوری…

  4. مجنون می‌گوید:

    داداش حسین! یه دونه‌ای…
    درد و بلات، تو سر کدخداپرستان…

  5. سادات می‌گوید:

    سلام علیکم و رحمت الله…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.