۷ اردیبهشت ۱۳۹۶
حسین قدیانی
حتی گذاشتن همین پست را هم مدیون همکاران «وطن امروز» هستم و بهخصوص اگر لطف برادر عزیزم «رضا شکیبایی» نبود، الساعه باید زندان میبودم! القصه! چند روز قبل از نوروز فهمیدم؛ بنا به شکایتی باید بروم دادسرای فرهنگ و رسانه! رفتم لیکن بازپرس نبود و وقتی از منشی، مورد شکایت و نیز شاکی را پرسیدم که چیست و کیست، جواب نداد! جلسهی ما افتاد سال بعد یعنی همین ۹۷ فعلی! بگذریم که همین را هم چند باری رفتم و آمدم تا تشکیل شود! و جالب آنکه یک ربع قبل از بازپرسی، بواسطهی یک دیدار تصادفی در محوطهی دادسرا، متوجه شدم شاکی کیست و مورد شکایت چیست! و با اینکه طبق قانون و نیز حق مسلمم، از بازپرس خواستم که برای دفاع، مهلتی بدهند، ایشان قبول نکردند! اینها را دارم مینویسم تا مستند به دفاع ما از قوهی قضائیه در برابر هر ۲ جریان فتنه و انحراف، کسی توهم نزند دستگاه مجری عدل و داد، خاطرخواه ماست یا ما عاشق چشم و ابروی آیتالله آملی و همکاران هستیم! از قضا خوب است از فرصت داغی تنور، بهره ببرم و بچسبانم این نان نقد را که «هیچ آیا از ساحت قدسی حضرت ثامنالائمه، خجالت نکشیدید هنگام ارسال این خبر که فرد هتاک، تحت تعقیب است؟! و اینقدر عقل به خرج ندادید که طرف به محض اطلاع، شال و کلاه میکند؟! خب اگر سپاه حفاظت نبود که این یارو هم دررفته بود! مضحک است؛ در این مورد خاص، شما باید خبر دستگیری را میدادید، نه تحت تعقیب بودن مجرم را! یعنی برای بازداشت این بیشرف هم حتما باید امت حزبالله، سروصدا میکرد؟! نکند خواب است مدعیالعموم که حتی ناظر بر اهانت به امام رضا علیهالسلام هم تا انقلابیها نخروشند، آب از آب تکان نمیخورد؟!»
بگذریم! شاکی «نهاد ریاستجمهوری» بود که شکایت داشت از متنی اینستاگرامی دربارهی آشغال! من در دفاعیهی خود اما سر کسی را درد نیاوردم و خیلی مختصر و مفید نوشتم:
«به نام خدا! ابدا این اتهام را قبول ندارم و هنوز هم معتقدم که آشغال، فقط آشغال کف خیابان نیست! کسی که پُستی را اِشغال کند ولی عوض خدمت، مدام قند در دل دشمن آب کند هم آشغال است! آشغالی واقع در کف خیابان خدمت! زن و مرد هم ندارد! خجالت بکشد دولتِ «پناه میبرم به خدا از بستن دهان منتقد» از این شکایت! جوری نازکنارنجی تشریف دارند کأنه خودشان با ادبیاتی جز «بزدل و بیشناسنامه و بهجهنم» سخن میگویند! واقعا متأسفم برای این حجم از بیکاری و ایضا بیجنبگی دولت که حتی یک پست اینستایی محذوف را هم برنمیتابد که بیشتر در شکل و شمایل یک کامنت بود!»
بازپرس گفت: «من تا ۲ بیشتر نیستم و باید وثیقه بیاوری تا بازداشت نشوی!» تماس گرفتم با سردبیر روزنامه! و با اینکه متن شکایتشده، هیچ ربطی به «وطن امروز» نداشت اما «رضا شکیبایی» برادرانه مانع بازداشتم شد! یکی از همکاران آمد و وثیقه را گذاشت و ما هم زدیم بیرون تا روز دادگاه، مجبور نباشیم از زندان برویم جلسه! آری! درست در این شرایط است که من و ما مکرر از قوهی قضائیه دفاع کردهایم در برابر فتنهگران و انحرافیها! کم نبوده در این سالهای روزنامهنگاری، با قرار وثیقه، آزاد باشم اما باز هم هروقت دستگاه قضا را در مواجهه با تیرهای ظلم ببینم، منبعث از آموزهی حریت، حتما و قطعا دفاع میکنم از استقلال قوهی قضائیه! یعنی هم دفاع و هم نقد! پس حضرت آیتالله آملی! والله بابت کشتههای کهریزک هم، ابتدا باید گریبان سران فتنه و امثال خاتمی ملعون را بچسبید که اساس آن غائلهها را آفریدند! خوب میدانید که در هر فتنهای، خشک و تر با هم میسوزند! سعید مرتضوی باید زندان میرفت لیکن به خاطر جرائمی که حکمش زندان است، مثل موضوع یکشنبهی سیاه بهارستان و نقشش در گرفتن آن فیلم غیراخلاقی! در بحث کهریزک، نهایت حکم دادستان وقت تهران، چند سال انفصال از خدمت است و حالا بگو جریمهای نقدی! آیا الان در هر بازداشتگاهی، کاری خلاف قانون شود، دادستان آن شهر را رهسپار زندان میکنند؟! باور کنید دل ما هم برای کشتههای کهریزک میسوزد ولی مگر دل ما برای شهدای واقعا مظلوم هشتاد و اشک نمیسوزد؟! اگر ناظر بر تنها ۳ کشته، دادستان وقت تهران باید زندانی شود، چیست پس حکم امثال خاتمی ملعون، ناظر بر آنهمه شهید و حتی همین ۳ کشته؟! قطعا اگر ادعای دروغ تقلب نبود، نه غلامکبیری و ذوالعلی شهید میشدند، نه کهریزکیها کشته! بله! ما هم متوجه مصلحت و ال و بل هستیم اما جوری مشی نکنید که درازتر شود زبان فتنهگران وقیح! و کل فتنه، خلاصه بشود در کهریزک! الساعه بنویسم که بیتعارف، سعید مرتضوی هم لیاقت این متن را ندارد اما مگر لیاقت خیرخواهی و سعهی صدر و مصلحتاندیشی نظام را داشتند و دارند فتنهگران؟! و مگر خود دستگاه قضا با وجود عدم برخورد قاطع با برادران رئیسجمهور و معاون اول، لایق حمایت جدی حزباللهیهاست؟! «حزبالله» اما عاری از حب و بغض است و سرشار از معرفت ممزوج با مظلومیت! باز هم اگر احدی، رئیس قانونی قوه را «غاصب» بخواند، ما از آیتالله آملی حمایت میکنیم! همچنان که با وجود تمام دلخوریهایمان از بیاخلاقیهای زشت مرتضوی، حواسمان به این هست که او بابت چه کاری، دارد نزد فتنهگران تقاص پس میدهد! بستن روزنامههای زنجیرهای در دولت دوم خرداد، نه «توقیف فلهای مطبوعات» که برخورد درست و البته ناتمام با قلمبهمزدانی بود که بعدها لوگوی خود را با پرچم تکفیریها ست کردند؛ آن تیتر وقیحانه را علیه شهید حاجحسین همدانی رفتند؛ از ضرورت محاکمهی سردار قاسم سلیمانی نوشتند و بیهیچ بیّنه و منطقی، به دروغ بزرگ «صبح بدون تحریم» پروبال دادند! «من هم شارلی هستم» که بر تارک زنجیرهایها، یک لکهی ننگ ابدی است، به خوبی ثابت میکند؛ اهانت و هتاکی به مقدسات، کسب و کار همیشگی افسادطلبان و شغل دائم زنجیرهایهاست! و معالاسف، قوهی قضائیه در مواجهه با این جرثومههای فساد، تنها به ضبط چاقو میپردازد و عمدتا چاقوکش را رها میکند! چرا در مملکت ما، اینقدر «پلیس» بیشأن است؟! چون حواس قوهی قضائیهی ما جمع نیست! و نه تنها جمع نیست، بلکه توهم زده؛ سلبریتی معصوم است! کاش یکهزارم حساسیت قوهی مجریه روی مندرجات جوانان انقلابی را، قوهی قضائیه میداشت روی رفتار و گفتار سلبریتیها! از قوهی قضای ماست که بر ماست، زعمای قوم قضا!
و اما قوهی نازکنارنجی مجریه! اگر به «نهاد ریاستجمهوری» برنمیخورد، مدعی هستم دولت اعتدال و رئیس آن، بسیار شبیه مسیح علینژاد هستند! و خب! این خیلی بد است! من انشاءالله در متن دفاعیهی خود، تشریح خواهم کرد دلیل این ادعا را، اما اینجا سربسته بنویسم؛ هم روحانی و هم اغلب دولتمردان و دولتزنان موسوم به اعتدال، مثل جوجهاردک زشت- که مورد حمایت مادی و معنوی پروپاگاندای غرب است!- دنبال تقسیم ملت واحد ایران به دوگانههای ظاهری هستند! تقسیم زنان بر مبنای ظاهرشان! و نیز تقسیم مردان بر اساس ظاهرشان! و راهاندازی جنگ ظاهرها! بسمالله الرحمن الرحیم! همسرم، مادرم و خواهرانم، با زنان علیالظاهر محجبهای چون ابتکار و مولاوردی، همانقدر عداوت دارند که با سایر بانوان جامعه، راحت و ندارند! و با آنکه «حجاب» امر دین و قانون است اما به ریش و تیغ و چادر و مانتو نیست؛ به «شرف» است! و خلاصهکردن حماسهی اربعین به عکسی پر از آشغال، قطعا نماد «بیشرفی» است؛ هر که بکند، با هر ظاهری! خیلی بعضیها نگران محیط زیست هستند، ناظر بر اینهمه مشکل زیستمحیطی کشور و اینهمه بیخیالی دولت، گوش مسئولان موظف همکار خودشان را بگیرند! قدرمسلم میان محاسن من و ریش آقای روحانی، هیچ نسبتی نیست! و این اعلام برائت نیز لازم است که بگویم؛ میان چادر زنان اقوامم، با چادر امثال ابتکار و مولاوردی هم هیچ نسبتی نیست! «نهاد ریاستجمهوری» مافوق من نیست! من، خط را و قلم را از خون مطهر پدر شهیدم میگیرم…
بسمالله الرحمن الرحیم
.
.
.
اینستاگرام حسین قدیانی
چه تیتری!