عذرخواهی می‌کنیم؛ نمی‌دانستیم «کار» فحش است!

وطن امروز ۸ تیر ۱۳۹۶

ح‌سین ق‌دیانی: اعتراف می‌کنیم که به «فرد مورد نظر» اهانت کرده‌ایم! قصه امروز و دیروز و این تریبون و آن تریبون هم نیست! قصه ۴ سال است! وقتی کسی ۴ سال وعده می‌دهد و می‌گوید «من نگفتم» و ۴ سال عمل نمی‌کند و می‌گوید «شرمنده مردم نیستم» و در رفتار و گفتار امروزش هم «کار» دارای وزنی معادل «تقریبا هیچ» است، لابد عذری دارد! بله! لابد عذری دارد! گفت: «مخواه از ناتوان کار زور، که روزی پشیمان شوی ذی‌شعور»! واقعا این همه اصرار به امر کار و هی کار، کار، کار، کار، در حکم آزار و اذیت «فرد مورد نظر» نیست؟! و در معذوریت قرار دادن این‌چنین یک انسان، آیا توهین به شخصیت والای انسانی نیست؟! معلوم است که هست! با این وضعیت، «کار» در حکم «فحش‌» است، چرا که هم با «کاف» شروع می‌شود و هم دست منتقد جزجگرزده را برای تخریب باز می‌گذارد! پس ما عذرخواهیم از اینکه نمی‌دانستیم «کار» فحش است! و تو وقتی به کسی چنین فحشی می‌دهی، معلوم است که او به تو می‌گوید «به جهنم»! نمی‌بینید وقتی این درخواست بی‌جای «برو کار می‌کن» را تکرار می‌کنید، چقدر عصبانی می‌شوند و چقدر به تریج قبای‌شان برمی‌خورد؟! سعدی علیه‌الرحمه هم اگر می‌گفت «برو کار می‌کن» مال قرن هفتم بود! و این در حالی است که حتی از سال ۹۲ هم ۴ سال می‌گذرد! وانگهی! «کار را باید به «کاربر» سپرد!» که الحمدلله سپرده‌اند! و شبانه‌روز به طور مجازی مشغول کارند! القصه! به واسطه این خطای بزرگ و به جهت جبران مافات، همراه تعدادی از دوستان، با جست‌وجوی کلیدواژه «کار» در آرشیو روزنامه متوجه شدیم که چقدر هم زیاد از این «فحش کاف‌دار» استفاده کرده‌ایم که عینا نتیجه جست‌وجو در موارد مرتبط با «فرد مورد نظر» در زیر می‌آید! نیک می‌دانیم که تکرار جرم در میزان مجازات مؤثر است، لذا «دوستان نگیر و نبند»، خود تعداد دفعات تکرار این کلمه شنیع را احصا کرده، بفرمایند خود را کی و به کجا باید معرفی کنیم! با عرض پوزش از تکرار، بشمارید: کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار، کار.

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. .... می‌گوید:

    یکی کار می‌کنه شبانه‌روز
    می‌شه قالیباف

    یکی‌ هم ک‌ار می‌کنه شب تا روز تزئینی‌
    می‌شه روحانی

  2. خان‌باجی می‌گوید:

    این متن، من رو یاد این خبر انداخت:
    جزئیات اجرای حکم شلاق ۱۷ کارگر معدن طلای آق‌دره
    معترضان، با شلاق روانه حبس یا خانه‌های‌شان شدند

  3. سیداحمد می‌گوید:

    زیرکانه بود!
    اینکه از دولت بخوایم کار کنه، هزار بار بیشتر از فحش ناجور براشون درد داره!

    پس ای مخاطب بایدها! حاشیه‌سازی بسه، برو یه کم کار کن، کار!

  4. شیدا می‌گوید:

    شعر زیباى دکتر میثم «منجنیق آه مظلومان به صبح» بود که «سخت گیرد ظالمان را در حصار»!
    پس به جاى دست و پا زدن مضحک بزدلانه «اى که دستت مى‌رسد «کار»ى بکن، پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار»
    ظاهرا «سعدى شیرین‌سخن» را هم باید یک بی‌سواد بى‌شناسنامه دانست!

  5. سیدی می‌گوید:

    کار، کار، کار و باز هم کار!

  6. حسین قدیانی می‌گوید:

    لب‌خند بزن بسیجی!
    ح‌سین ق‌دیانی: به عنوان هم‌سنگری که بیش از ۱۷ سال سابقه‌ی روزنامه‌نگاری دارد و به عنوان روزنامه‌نگاری که «جنگ روانی» را به خوبی بلد است و‌ به عنوان روزنامه‌خوانی که هر روز، همه‌ی روزنامه‌ها را تورق می‌کند و به عنوان خادم کوچک شما در وبلاگ «قطعه‌ی ۲۶» که قریب ۸ سال، با زیر و بم و پیچ و خم فضای مجازی، آشنایی جامع دارد، توصیه‌ای دارم خدمت خواهران و برادرانم در محیط اینستاگرام! گاهی بهترین جواب شما به فلان متلک فلانی و هوادارانش، این است که پیج خود را با یک «عکس شاد» به‌روز کنید! «یک عکس شاد» مثل عکس از کوه‌نوردی‌تان یا عکس از رفتن‌تان به پارک یا عکس از بگوبخند با رفقای‌تان یا عکس از ورزش و تفریح و سینما و کتاب و چه می‌دانم؛ هر عکسی که تجلی حال شاد شما در زندگی باشد! الغرض! مردم نباید ما را تنها و تنها به موضع‌گیری‌های‌مان ناظر بر مسائل روز بشناسند! والله هیچ اشکالی ندارد من و ما و شما، تا آن‌جا که البته حریمی خدشه‌دار نشود، زوایایی از زندگی خصوصی خود را عمومی کنیم و بخصوص، زوایای شادتر زندگی‌مان را! اگر نقشه، تلخ‌کردن کام ماست، ما باید با شیرینی شربت بهارنارنج و نان‌برنجی و سینی مسی، محکم‌ترین مشت را بر دهان استکبار جهانی و اعوان و انصارش در داخل بکوبیم! این‌که گفتم، قطعا تضادی با «مبارزه» ندارد، بل‌که اتفاقا حرکتی در راستای مبارزه است! بگذار صریح بگویم؛ آقای روحانی و شمار اندکی از طرفدارانش، زندگی و شادی ما را و بل‌که‌ توده‌ی ملت را هدف گرفته‌اند و لذا ما باید در امتداد روشن‌گری‌هایی که می‌کنیم، شادی زندگی خود را حفظ کنیم و گاه‌گداری حتی به رخ جماعت بکشیم! بگذریم که با این کار، مردم عادی هم احساس قرابت بیش‌تری با ما می‌کنند! و از یاد نبریم که «آوینی» هرگز نگفت؛ «زندگی زیبا نیست»! جماعت می‌خواهند خودشان «عروس» باشند و ما «عبوس» اما اتفاقا در اوج جنگ هم، شعار پدران ما این بود: «لب‌خند بزن بسیجی!» آری! درست همان ایام که بعضی‌ها داشتند علیه «شهید چمران» سخن به عصبانیت می‌گفتند و رگ گردن کلفت می‌کردند، من عاشق دختری بودم به نام «نرگس» که وقتی می‌خندید، گل‌ها همه «آفتاب‌گردان» می‌شدند! و فصل‌ها همه «بهار» می‌شدند! و میوه‌ها همه «انار» می‌شدند! پس «اسلام رحمانی» یعنی «اسلام دکتر مصطفی» که نه اسلامش تقلبی بود، نه رحمانیتش و نه البته دکترایش! سلام بر شهادت! سلام بر زندگی! سلام بر شادی! سلام بر عشق! و سلام بر طعم شیرین شربت بهارنارنج…

  7. .... می‌گوید:

    عکس متن «بهارنانج» قشنگ بود!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.