دعای وداع

اینستاگرام ۴ تیر ۱۳۹۶

آخرین ساعات رمضان است! خدایا! هر چه تو میزبان خوبی برای ما بودی، ما اما میهمان خوبی نبودیم برای تو! تو ما را یک ماه تمام، پای سفره‌ای دعوت کردی که قدرش را ندانستیم! و قدر «شب‌های قدر» را ندانستیم! و قدر «نزول قرآن» را ندانستیم! حال که بنا داری این سفره را برچینی، خود را نمی‌بینیم الا خسارت‌زدگان! آه از این حسرت! آه از این همه غفلت! خدایا! ما رمضان تو را نفهمیدیم، لیکن این‌قدر می‌فهمیم که این آخرین ساعات «شهرالله» را به ناله و ندبه و فغان و گریه برگزار کنیم! وای بر ما، اگر آن‌چه عن‌قریب از کف‌مان می‌رود، آخرین رمضان عمرمان بوده باشد! وای بر ما، اگر باز هم رمضان بیاید و ما نباشیم! وای بر ما، اگر عفریت مرگ، دست‌مان را برای همیشه از «ابوحمزه» کوتاه کند! و برای همیشه از «دعای سحر» کوتاه کند! و‌ برای همیشه از «جوشن کبیر» کوتاه کند! خدایا! «به حسین بن علی» به ما رحم کن! و اگر قرار است دیگر رمضان تو را نبینیم، به ما رحم کن! ما جز تو، هیچ نداریم! و این درست که قدر ماه تو را هرگز ندانستیم، اما به شهادت همین بغض در گلو، خوب می‌دانیم نعمت وافری قرار است تا ساعاتی دیگر، از کف‌مان برود! خدایا! شنیده‌ام و حتی دیده‌ام که صاحب‌خانه در آخرین لحظات مهمانی، مهربان‌تر می‌شود! و تو اما، همیشه مهربان‌ترینی! و همیشه بخشنده‌تر! و همیشه ستارالعیوب‌تر! و همیشه غفارالذنوب‌تر! خدایا! اینک زبان قاصر ما، در آستانه‌ی وداع با «رمضان الکریم» به هیچ دعایی قادر نیست بچرخد! تو خود، از حال خراب ما، دعاهای ما را بخوان! و دعاهای ما را مستجاب کن! و این رمضان را آخرین رمضان عمر ما قرار مده! و اگر تقدیر جز این است، چه خواهی کرد با دستی که قرآن بر سر گذاشته؟! خواهی سوزاند آن را؟! و چه خواهی کرد با چشمی که در «لیلة‌القدر» بر «حسین» اشک ریخته؟! خواهی سوزاند آن را؟! و چه خواهی کرد با زبانی که «الهی‌ العفو» گفته؟! خواهی سوزاند آن را؟! خدایا! ای تنها پناه‌گاه خسارت‌زده‌ها! و ای تنها ملجأ اهل زیان! ما اعتراف می‌کنیم رمضان را هیچ درک نکردیم ولی جز این هم نبوده که قبل از آمدن ماه تو، بسی مشتاق آمدنش بودیم! و حالا هم… گفت: «ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم!»

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. حسین قدیانی می‌گوید:

    به نام خدا
    .
    .
    .
    تقدیم به سردبیر محترم «وطن امروز» برادر عزیزم «رضا شکیبایی»

  2. .... می‌گوید:

    عکس خیلی حس خوبی داره…

  3. خان‌باجی می‌گوید:

    من که قطعا جزء غفلت‌زدگانم و از خدا می‌خواهم به حق «اباعبدالله» توی این ساعات باقی‌مانده، اگر نبخشیده گناهان من سراپاتقصیر رو، ببخشه…

  4. صبا می‌گوید:

    ترس از مرگش زیاد حس می‌شه! 🙂

  5. حسین قدیانی می‌گوید:

    «میثم» تنها نیست و هست!
    ح‌سین ق‌دیانی: همه‌ی آن‌هایی که امروز با فحاشی علیه «میثم» پرده از ادب خانوادگی و رذالت سیاسی خود برداشتند، خوب بدانند که «امثال مطیعی و مؤدب و سیار» اگر قرار بود با ۴ تا ناسزا عرصه را واگذار کنند، این رخ‌داد باید همان ۸۸ رخ می‌داد؛ که «السابقون فحش» همه‌ی این بد و بیراه‌ها را، همان سال هم نثار این بچه‌ها کرده بودند! پس اتفاق جدیدی نیفتاده! و هدف، همان است که بود؛ «خفه کردن حزب‌الله»! لیکن جوان مؤمن حزب‌اللهی، در راه مبارزه با مظاهر زر و زور و تزویر، شنیدن ۴ تا فحش که سهل است، جان را هم در خطر تهدید ببیند، باز دست از «زبان سرخ» نمی‌کشد! و البته، زیاده‌خواه نباشیم دوستان! جماعتی که شیخک نه چندان روحانی‌شان، مظهر مسلم درشت‌گویی حتی علیه «شهید چمران» است، باید هم عین او هتاک باشند و مثل او محروم از ادب! مگر چه خواند امروز «میثم مطیعی»؟! و مگر چه سرود دیروز «علی‌محمد مؤدب»؟! و «محمدمهدی سیار»؟! و «علی‌رضا قزوه»؟! و دیگر عزیزان؟! طوری شده که اگر بگویی «لعنت بر یزید» در و دیوار را پر می‌کنند با این عنوان: «دور جدید اهانت به فلانی»! و با این هدف فرعی: «خسته کردن جوان انقلابی»! و با این هدف اصلی: «خفه کردن حزب‌الله»! هیهات! «حلقوم‌ها» را شاید بتوان برید، اما «فریادها» را هرگز! و هنوز هم «خون علی‌اصغر» از «تیر سه‌شعبه» برد بیشتری دارد! و البته این صدر اسلام بود که نامردمردم، گستاخی را تا بدان‌جا رساندند که «گلوی میثم» را بدرند! ما اما، مداح خود را و حماسه‌سرای خود را تنها نخواهیم گذاشت! هر چند، گله‌ها داشته باشیم از سکوت و سکون و رخوت و بی‌معرفتی خوبان «صف اول»! دقت شود! «خوبان» صف اول را گفتم‌! همان‌ها که با صدای گرم مطیعی، مکرر صفا کرده‌اند اما در دو ضرب‌در دوی محاسبات، هرگز صلاح را این‌گونه تشخیص نمی‌دهند که خود را خرج دفاع از جوانان انقلابی کنند! حتی در روز واقعه! و در اوج فحاشی! نمی‌بینی عارشان می‌آید دو کلمه دفاع کنند؟! آنی توی مخاطب فرض کن «میثم مطیعی» آن‌طرفی بود! والله «سیدمحمد خاتمی» تا الان حمایت خودش را کرده بود! این‌ور اما، جز عده‌ای انگشت‌شمار، الباقی هر کدام «ملاحظه» دارند این هوا! کجایی آقای قالیباف؟! کجایی آقای رئیسی؟! کجایی آقای میرسلیم؟! کجایی آقای احمد خاتمی؟! کجایی خانم دستجردی؟! کجایی خانم آباد؟! چطور رجال و نساء آن‌طرف، در تخریب میثم، هیچ ملاحظه‌ای ندارند اما شما! بگذار قصه‌ بگویم: «زیباکلام»‌ها ۲ برادر هستند؛ «صادق»ی که هر روز در صحنه است و «سعید»ی که سالی یک بار!
    اینستاگرام ۶ تیر ۱۳۹۶

  6. سیداحمد می‌گوید:

    سالاری داداش حسین!
    حامی میثم و راه و تفکرش هستیم، تا کور شود هر آنکه نتواند دید!

  7. سیداحمد می‌گوید:

    ما که می‌دونیم از کجا سوختن!
    شعر میثم بهانه است؛ درد از اون صفت برازنده‌ایه که نثارتون شد!
    مدعیان پوچ‌اندیش!
    🙂

  8. .... می‌گوید:

    اینجا رو یادتون نره!

  9. خان‌باجی می‌گوید:

    خلایق هر چه لایق…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.