آری! جهاد ادامه دارد

وطن‌ امروز ۲۱ خرداد ۱۳۹۶

تفاوت میان مدیر جهادی با آن عنصر سیاسی که بر مدار توهم می‌چرخد، تنها در این نیست که اولی بعد از شکست در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ ضمن پذیرش رأی مردم، به نامزد پیروز، تبریک می‌گوید و دومی هنوز چند ساعت مانده تا پایان مهلت رأی‌گیری انتخابات ۸۸ اعلام پیروزی می‌کند! آری! از یاد نباید برد که آنچه هفته‌های گذشته توسط نامزدهای جریان کار و خدمت رخ داد، باری هم در ۹۲ تکرار شد! با این همه، هرگز معتقد نیستم تنها محل افتراق نامزدهای جهادی با نامزدهای سیاسی، در تمکین از نتیجه انتخابات، احترام به رأی اکثریت، خضوع در برابر قانون و خشوع در برابر سازوکار انتخابات است! اینها که خب هست و هم ۹۲ دیدیم هست و هم ۹۶ اما تفاوت بسیار مهم دیگر مدیر جهادی و مدیر سیاسی در این است که مدیر جهادی بر خلاف مدیر سیاسی، در راه خدمت به ملت، شرط نمی‌گذارد و منت سر مردم نمی‌گذارد و هرگز اینگونه فکر نمی‌کند که چون مردم در ۹۲ به من رأی نداده‌اند یا چون مردم در ۹۶ به آن نامزد که به نفعش انصراف دادم، رأی نداده‌اند یا چون صندلی شهرداری را در روزهای آینده ترک می‌کنم، پس کار و خدمت و تلاش و جهاد، بماند برای وقتی دیگر! عاقبت، نامزدهایی را دیده‌ایم که حتی با وجود رأی مردم هم، چندان روحیه خدمت نداشته و ندارند؛ گو اینکه معتقدند مردم، تنها و تنها به درد رأی دادن به ایشان می‌خورند و حالا اگر مشکلی هم این وسط دارند، خیلی نباید توقع رفع مشکلات از نامزد پیروز انتخابات داشته باشند! در این تفکر آمیخته با تکبر، تو اگر انتخابات را ببازی، جنبه باخت از خود نشان نخواهی داد و اگر انتخابات را ببری، نه جنبه پیروزی و نه احیانا جنبه کار! دیروز اما برای بار چندم ظرف این ۲۰ روز اخیر، شاهد بودیم که شهردار تهران در جهت عمران و آبادی بیشتر شهر، طرحی بزرگ را به سرانجام رساند؛ «افتتاح ۲۲ کیلومتر از عمیق‌ترین خط متروی پایتخت». روزهای قبل هم، طرح‌های دیگری بود که لابد اخبار آن را شنیده‌اید. همین دیروز، قالیباف در حالی خبر «تکمیل حدود ۱۵ پروژه دیگر تا پایان این دوره مدیریتی» را داد که همه می‌دانیم ایشان آخرین روزهای خود را در سمت شهردار تهران می‌گذراند! طرفه حکایت اینجاست که قالیباف در روزهای اخیر، چنان مشغول استمرار کار و خدمت است که گویی انتخابات سال ۹۶ قرار است ۲۹ خرداد برگزار شود! یا انگار نه انگار چند روز دیگر، دیگر قرار نیست ایشان شهردار شهر ما باشند! مدیر جهادی برآمده از دل جبهه و جنگ و خاک فکه و شلمچه اما آنجا که بحث کار و خدمت و تلاش درمیان است، چه کار دارد به این حرف‌ها؟! در «فرهنگ شهادت» تو خود را مکلف به خدمت می‌دانی، حتی خدمت به کسانی که اکثریت‌شان به تو رأی نداده‌اند! در «فرهنگ خدمت» تو تا روز آخر مسئولیت، همانطور کار می‌کنی که ۳ ماه اول حضورت در شهرداری! و درست مثل همه روزهای قبل! با همان انگیزه! و با همان عزم جزم! حالا اگر آقای فلانی، حتی اندازه دوست انگلیسی خود «جک استراو» هم انصاف ندارد که صحه بر تفاوت مشهود میان تهران ۱۲ سال پیش با تهران فعلی بگذارد و اگر حتی اندازه نهادهای بین‌المللی عمدتا وابسته به حضرت کدخدا هم انصاف ندارد که صحه بر توان بالای مدیریتی و اجرایی محمدباقر قالیباف بگذارد، این دیگر بحث علی‌حده‌ای است! قدر مسلم، همه رفقای چشم‌آبی آقایان، هر وقت مجالی برای سفر به تهران یافتند، تأکید عمده‌شان بر ۲ نکته بود؛ اولا ناظر بر مدیریت شهر، اثر خاصی از تحریم، بر در و دیوار پایتخت جمهوری اسلامی دیده نمی‌شود هیچ، تهران کاملا زنده و سرپاست! ثانیا بسیار فرق دارد این شهر، با شهری که ۱۲ سال پیش هم در سفر کذا و مثلا برای بستن توافق کذا مشاهده کردیم! البته اشتباه نشود! این تاییدات، برای من و ما و یکی هم شهردار جهادی‌مان، خیلی محل افتخار نیست، لیکن فراموش نمی‌کنیم مواردی از این دست، اعتراف دوستان بین‌المللی همان آقایانی است که صبح تا شب، از ما نگاه به بیرون را می‌خواهند! خوب است طیاره این نوشته را آرام‌آرام فرود بیاورم با قدردانی از زحمات بی‌مزد و بی‌منت شهرداری که این روزها به طریق اولی نشان داد برآمده از همان مکتبی است که «قاسم سلیمانی» را پرورش داده! از قضا، نیروی حافظ امنیت هم، کار با شرط و شروط نمی‌کند! «مجلس» دست این‌وری‌ها باشد یا آن‌وری‌ها، شیربچه‌های حافظ امنیت، برای جانفشانی در راه تأمین امن و امان نهاد قانون و قانونگذاری، از هیچ تلاشی مضایقه ندارند! چند روز دیگر، شهادت همان امامی است که قالیباف، بزرگراه کم‌کننده فاصله شمال و جنوب شهر را به نام نامی ایشان اختصاص داد؛ «امام علی»! اینکه در عرض نیم‌ساعت و فقط با یک بزرگراه، از نیاوران به شهرری می‌رسی، از جمله دلایل راقم این سطور است که به شهردار شهرم بگویم یا علی! و بگویم آقای قالیباف! «صندلی» که نباشد، «مدیر جهادی» تازه «ایستاده‌تر» کار می‌کند! پس همان که خود گفتی؛ «جهاد ادامه دارد!»

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. .... می‌گوید:

    به نام خدا

    چند روز دیگر، شهادت همان امامی است که قالیباف، بزرگراه کم‌کننده فاصله شمال و جنوب شهر را به نام نامی ایشان اختصاص داد؛ «امام علی»! اینکه در عرض نیم‌ساعت و فقط با یک بزرگراه، از نیاوران به شهرری می‌رسی، از جمله دلایل راقم این سطور است که به شهردار شهرم بگویم یا علی! و بگویم آقای قالیباف! «صندلی» که نباشد، «مدیر جهادی» تازه «ایستاده‌تر» کار می‌کند! پس همان که خود گفتی؛ «جهاد ادامه دارد!»

  2. شهلا می‌گوید:

    بد بود!

  3. امیرعلی می‌گوید:

    شهادت قسمت ما می‌شد ای کاش…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.