بی‌تدبیری نوبرانه در حق وطن

وطن امروز ۱۳ دی ۱۳۹۵

در دولت اعتدال شاهد انواع و اقسام بی‌تدبیری در شکایت از اصحاب قلم بوده‌ایم اما این یکی دیگر، وصف مجزایی می‌طلبد که «نهاد ریاست‌جمهوری» یعنی فی‌الواقع نخستین و مهم‌ترین نهاد زیر نظر شخص رئیس‌جمهور، ناظر بر انتشار یک یادداشت در «وطن‌ امروز»، علاوه بر مدیرمسئول و نویسنده، از «صاحب امتیاز» هم شکایت کنند! و تازه! به این هم اکتفا نکنند! وسعت دهند دایره شکایت خود را به «سایر شرکا و معاونانی که در انتشار یادداشت، نقشی داشته‌اند»! من که گمانم بدترین و بزرگترین توهین به رئیس‌جمهور، همین نوع عجیب و غریب از شکایت است، آن‌هم از سوی «نهاد ریاست‌جمهوری» که واقعا خوب است نقش همان «نهاد» را برای «ریاست‌جمهوری» ایفا کند، نه آنکه متاثر از شکایت نوبرانه‌اش، این ظن را در اذهان آحاد جمهور برانگیزد که نکند این نهاد، به «اداره آگاهی» تبدیل شده باشد! واقعا یعنی چه شکایت از صاحب امتیاز؟! روزنامه «مدیرمسئول» دارد برای همین چیزها دیگر! و حالا گیرم، شکایت از صاحب امتیاز را یک جای دل‌مان بگذاریم؛ شکایت از «سایر شرکا و معاونانی که در انتشار یادداشت، نقشی داشته‌اند» دیگر چه صیغه‌ای است؟! و آیا این، وهن آن نهاد محترم نیست؟! و فی حد ذاته، مصداق درشت‌ترین توهین به رئیس‌جمهور نیست؟! آیا چون از متنی، یادداشتی، گزارشی، حالا هرچی، عصبانی شده‌ایم، باید همین‌طور بی‌مبنا و عاری از تدبیر، شکایت کنیم از صدر تا ذیل یک روزنامه؟! و مگر نه آن است که همه دست‌اندرکاران یک روزنامه، در حکم «سایر شرکا و معاونانی که در انتشار یادداشت، نقشی داشته‌اند» هستند؟! شگفتا! به موازات توصیه به تدبیر حتی در شکایت، ظاهرا باید دولت اعتدال را نهی از منکر «تصمیم از روی عصبانیت» هم بکنیم؛ ابتدا یک لیوان آب خنک بخورید، بعد اقدام به شکایت کنید، بلکه همچین نشود شکایت‌تان! گمانم، نهاد محترم و البته مظلوم واقع شده ریاست‌جمهوری، اگر قبل از این شکایت، گلویی تازه می‌کرد، نهایت بسنده می‌کرد به همان مدیرمسئول! دیگر نمی‌رفت سراغ نویسنده! سراغ نویسنده هم اگر می‌رفت، سراغ صاحب امتیاز که عمرا! سراغ «سایر شرکا و معاونانی که در انتشار یادداشت، نقشی داشته‌اند» که اصلا و ابدا حرفش را نزنید! حقا دوباره جا دارد پرسش یادداشت‌های قبل خود را تکرار کنم: این دولت است که ما داریم؟! آن از رسیدگی به آب‌وهوا، آن از جواب محرمانه به خلف وعده علنی و عمومی و رسمی دشمن، آن از غیراخلاقی خواندن کار اتفاقا اخلاقی و درست و مدبرانه و دقیق آن بنده خدایی که از سر حمیت و غیرت و عرق ملی، پرده از سخنان وزیر امور خارجه در مذمت یانکی‌های بی‌عهد و جلاد برداشت، آن از رکود، آن از بیکاری، آن از اوضاع ارز، آن از بلند کردن چماق بیمه بر فرق جان‌باختگان ایستگاه هفت‌خوان، آن از نسخه عقیم‌سازی برای کارتن‌خواب‌ها، آن از توافق «تقریبا هیچ»، آن از مبحث گرانی و شیب، آن از دروغ آشکار همه چیز را با بزرگان هماهنگ کردیم، آن از اعلام عزا در شب پرداخت یارانه، آن از حذف معلوم نیست با چه مکانیزم یارانه‌بگیران، آن از اعلام جشن و سرور برای توافقی که مردم هیچ نمی‌دانند چرا باید در ازای آن، پایکوبی خیابانی راه ‌بیندازند، آن از دعوای ترکان با نعمت‌زاده، آن از دعوای نعمت‌زاده و زنگنه، آن از دعوای وزارت بهداشت و رفاه، آن از اعلام آمار رشد اقتصادی که هرگز به تایید جیب مردم نمی‌رسد، آن از شعار خواندن اعتراض مردم کرمانشاه به بیکاری، آن از عدم پاسخ به نامه شجاعانه نهادهای شهری مبنی بر قبول مسئولیت در مبحث آلودگی هوا، آن از عدم معرفی حتی یک مدیر نجومی به دستگاه قضا، آن از حمایت از این شاسی‌بلندهای از مردم‌بهتران، آن از طعنه به دختر شهید مدافع حرم که نه پدر تو، بلکه توافق ما، سایه شوم جنگ را از سر این کشور برداشت، آن از برادرخواندن سعودی‌ها در اوج فاجعه منا و آن‌همه قربانی بی‌گناه، آن از دریایی اهانت به اصحاب نقد، آن از نادیده گرفتن سخن متقن منتقدان که اینک صحت کلام‌شان بر همگان روشن شده، آن از اکتفاکردن به ایمیل در پاسخ به دزدی سرگردنه ۲ میلیارد دلاری آمریکا از اموال ملت ایران در روز روشن پسابرجام، آن از ریختن سیمان در قلب رآکتور خودکفایی، آن از ابقای تحریم‌های قبلی، آن از تحریم‌های جدید با بهانه‌های جدید، آن از نیست شدن آقای دیپلمات «نمی‌دانم‌چی» که از بس نیست، اسمش را یادم رفته؛ این‌هم از جدیدترین شکایت‌ حضرات از «وطن‌ امروز»! بنابراین تکرار می‌کنم حرفم را: این دولته که ما داریم؟!

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. قاصدک منتظر می‌گوید:

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

    نوبرانه‌ای کال و شته‌زده و شتاب‌زده از دولتی که هر روز بیش از پیش در باتلاق بی‌تدبیری فرو می‌ره!
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    حسین قدیانی:
    این، متن هزار و هفتصد و چهل و یکم وبلاگ «قطعه ۲۶» است در عرض حدود ۷ سال!
    رفقایی که ریاضی‌شون خوبه، حساب کنن میانگین، هر چند روز یه بار، وبلاگ به‌روز شده!
    .
    .
    .
    و اما سپاس ویژه از همه شما دوستان ماندگار و با معرفت که حتی در دوره «پساوبلاگ» هم، همراهی می‌کنید «قطعه ۲۶» خودتان را…
    .
    .
    .
    مردم ایران…

  2. بجستان می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    سپاس ویژه از شما برادر
    الهی هر کجا هستی، وجودت بی‌بلا باشه…

  3. فاطمه ج می‌گوید:

    روحانی جوری از مملکت انتقاد می‌کنه که آدم دلش می‌خواد بگه:
    حاجی وقتش رسیده که خودت بیای رئیس‌جمهور شی و این وضع مملکت رو تغییر بدی!
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    حسین قدیانی:
    «شیشه‌کشی در سر پل فردیس» و البته تا ساعاتی دیگر در وبلاگ «قطعه ۲۶»! 🙂

  4. shillar_94 می‌گوید:

    روحانی:
    از ما با بیان احسن انتقاد کنید!

    از دولت من عیب مجویید، احسنت
    پس عینک خویش را بشویید، احسنت
    هر نقد شما، بیان احسن باشد
    هر جمله که گفتید، بگویید: احسنت!
    «محمدعلی درریز»

  5. shillar_94 می‌گوید:

    «قطعه ۲۶» خودمان را…
    هزار سال برآید همان نخستینی…

  6. سیداحمد می‌گوید:

    وطن امروز رو اعصابشونه!
    خسته شدن از شکایت‌های ریزریز!
    گفتن یهو از همه دست‌اندرکاران روزنامه شکایت کنیم و تمام! 🙂

  7. سیداحمد می‌گوید:

    اسلامی ایرانی!

    کجایی رفیق؟!
    بیا برات «فی حد ذاته» آوردم!
    😉

  8. به جرم عشق می‌گوید:

    باز شکایت کردن ازتون؟؟!!
    به خاطر کدوم یادداشت؟!

  9. برف و آفتاب می‌گوید:

    «نمی‌دانم چی» رو خوب گفتین!

  10. سیداحمد می‌گوید:

    به جرم عشق!

    از مطلب آقای قدیانی شکایت نشده این بار!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.