ملاصدرا و صندوق توسعه ملی!

روزخند
وطن امروز ۲۵ مرداد ۱۳۹۵

صفدر حسینی را که می‌شناسید! ایشان «رئیس صندوق توسعه ملی» یا به عبارت اصح «رئیس هیأت عامل صندوق توسعه ملی» بود! نام‌برده همان‌طور که می‌دانید به دلیل گرفتن حقوق نجومی برکنار شد یا استعفا داد یا حالا هر چی! کمی بعد البته به زعم جناب نوبخت شد «ذخیره نظام و امانت‌دار بزرگ»! خب! این از صفدر حسینی! و اما خواهش می‌کنم از اینجا به بعد را با دقت مضاعف بخوانید که موضوع کمی پیچ پیدا می‌کند! القصه! «صندوق توسعه ملی» ۵ نفر «هیأت عامل» دارد که در جلسه «هیأت امنای صندوق» مشخص می‌شوند! نیز در همین جلسه و از میان این «۵ عضو هیأت عامل» یکی به عنوان «رئیس هیأت عامل صندوق توسعه ملی» انتخاب می‌شود که حالا در مطبوعات به این فرد می‌گویند «رئیس صندوق توسعه ملی»! دوباره القصه! بعد از استعفا یا برکناری صفدر حسینی، ۴ عضو دیگر هیأت عامل صندوق هم به همان علت حقوق (!) استعفا دادند یا برکنار شدند یا حالا هر چی! پس نتیجه می‌گیریم صندوق توسعه ملی، دیگر هیأت عاملی ندارد که از میان ایشان، یکی بخواهد بشود رئیس هیأت عامل! و باز نتیجه می‌گیریم اگر قرار بر انتخاب رئیس برای هیأت عامل صندوق توسعه ملی باشد، ابتدا باید هیأت امنا تشکیل جلسه بدهند، سپس ۵ نفر به عنوان اعضای هیأت عامل انتخاب شوند، آن‌گاه یکی از این ۵ نفر بشود رئیس هیأت عامل صندوق توسعه ملی! باز القصه! حدود ۲ هفته پیش رئیس‌ جمهور در حکمی «رئیس هیأت عامل صندوق توسعه ملی» را معین می‌کند اما در چه شرایطی؟ در شرایطی که خود اعضای هیأت عامل صندوق توسعه ملی هنوز انتخاب نشده‌اند! یعنی تعیین رئیس برای هیأت‌ عاملی که وجود خارجی ندارد!  یعنی تعیین رئیس برای جمعی که نیستند! پر واضح است که ابتدا باید ۵ نفر اعضای هیأت عامل صندوق توسعه ملی انتخاب شوند و بعد از میان این ۵ نفر یکی بشود رئیس هیأت عامل! چگونه بدون اینکه این ۵ نفر انتخاب شوند، رئیس‌شان انتخاب شده، حکما از آن کارهایی است که فقط از جماعت «حقوق»دان برمی‌آید! یعنی مانده‌ام در این «تدبیر»! و در این نوع جالب از اداره کردن امور طبق موازین قانونی! باید ببینی در حکم صادره پهنای کدام افق مد نظر بوده که هنوز ۵ عضو هیأت عامل صندوق توسعه ملی انتخاب نشده، رئیس‌شان انتخاب شده! یعنی از اینجا به بعد سواد من که قد نمی‌دهد هیچ، گمانم سواد شما خوانندگان محترم هم قد ندهد! آری! همان‌طور که ملاحظه می‌کنید در اینجا مرزهای «عدم» و «وجود» با یکدیگر تداخل پیدا کرده که توضیح آن تنها در ید اختیار فلاسفه‌ای چون صدرالمتألهین است! این‌که آخر چطور می‌شود هم‌چین می‌شود! که ۵ نفر عضو هیأت عامل صندوق توسعه ملی وجود خارجی نداشته باشند اما رئیس‌شان باشد! گمانم به این می‌گویند وحدت در کثرت! یا چه می‌دانم! کثرت در وحدت! از خوانندگان چه کسی ملاصدرا خوانده؟! و چه کسانی خانه ایشان در کهک قم رفته‌اند؟ آخر ملای شیرازی! تو بر ما معلوم کن که چگونه ممکن است در دولت تدبیر، بی‌آنکه اعضای هیأت عامل صندوق توسعه ملی معین شوند، رئیس‌شان تعیین شود؟! و به ما بگو که این مهم، ذیل کدام یک از مباحث فلسفی قابل تعریف است؟ عدم و وجود؟ تقدم و تأخر؟ وحدت و کثرت؟ حالا طرفه حکایت را نگاه کن! یعنی هیچ‌کدام از این حکایت‌هایی که تا به حال در مطالبم برای شما تعریف کرده‌ام، طرفه‌اش به این غلیظی نیست! در حکم صادره روحانی برای رئیس هیأت عامل صندوق توسعه ملی آمده «توفیق شما و سایر اعضای محترم آن صندوق را در انجام شایسته وظایف محوله با رعایت اصول قانون‌مداری، اعتدال‌گرایی و منشور اخلاقی دولت تدبیر و امید از خداوند متعال مسألت می‌نمایم»! من یعنی گیج گیجم الان! باز فقط «توفیق» رئیس هیأت عامل صندوق توسعه ملی آرزو می‌شد، آن را -ولو آن‌که هنوز اعضای هیأت عامل انتخاب نشده باشند!- یک جای دلم می‌گذاشتم! گیجی مضاعف من از آن ناحیه است که رئیس قوه اجرا برای «سایر اعضای محترم» -که اصلا وجود خارجی ندارند!- نه‌ تنها آرزوی «توفیق» کرده که حتی موفقیت ایشان را «در انجام شایسته وظایف محوله با رعایت اصول قانون‌مداری، اعتدال‌گرایی و منشور اخلاقی دولت تدبیر و امید از خداوند متعال مسألت» کرده‌اند! حالا من حق دارم صدرالمتألهین را صدا بزنم یا نه؟! آخر این فتح کدامین پهنا از این افق لایتناهی است که اعضای هیأت عامل صندوقی که در عدم به سر می‌برند، هم رئیس داشته باشند و هم دعوت شوند به انجام وظایف، آن هم انجام «شایسته و قانون‌مدارانه» وظایف؟! این حکایت جالب را اما طرفه بامزه‌تری هم هست! شنبه‌شب که داشتیم برای این شاه‌کار تماشایی دولت اعتدال، «روتیتر» می‌زدیم که تیترمان بدون توضیح و ابتر نماند، رسما یک ساعت در فرستادن روزنامه به چاپ‌خانه تأخیر به‌وجود آمد! آقای ملاصدرا! شما جای ما! بیا برای این بروبیا یک «روتیتر» بزن ببینم!

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

  2. سیداحمد می‌گوید:

    «یعنی تعیین رئیس برای جمعی که نیستند!»
    🙂

  3. سیداحمد می‌گوید:

    «از اینجا به بعد سواد من که قد نمی‌دهد هیچ، گمانم سواد شما خوانندگان محترم هم قد ندهد! آری! همان‌طور که ملاحظه می‌کنید در اینجا مرزهای «عدم» و «وجود» با یکدیگر تداخل پیدا کرده که توضیح آن تنها در ید اختیار فلاسفه‌ای چون صدرالمتألهین است! این‌که آخر چطور می‌شود هم‌چین می‌شود! که ۵ نفر عضو هیأت عامل صندوق توسعه ملی وجود خارجی نداشته باشند اما رئیس‌شان باشد!»

    قشنگه!
    🙂

  4. سیداحمد می‌گوید:

    زیرکانه بود!
    ای والله به شما وطن امروزی‌ها!
    این هم از صفحه یک مد نظر! و روتیتر بامزه‌اش!
    http://www.vatanemrooz.ir/Newspaper/PagePDF/23747
    پس از حکم غیر قانونی روحانی برای رئیس هیأت‌ عامل صندوق توسعه ملی، تازه اعضای هیأت‌ عامل صندوق منصوب شدند!

    .
    بزنم به تخته، داداش حسین، نه تنها برگشته به روزهای اوج، که حتی برگشته به روزهای پرکاری! 🙂

  5. گفت و شنود می‌گوید:

    موبایل!

    گفت: یک ژنرال رژیم صهیونیستی گفته است، در صورت جنگ با حزب‌الله باید منتظر هزاران موشکی باشیم که همه نقاط اسرائیل را به ویرانی تهدید می‌کند.
    گفتم: با توجه به شکست سخت رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه بعید است که اسرائیل بار دیگر دست به حماقت بزند و باحزب‌الله وارد جنگ شود.

    گفت: این ژنرال اسرائیلی می‌گوید؛ حزب‌الله نماد و نماینده انقلاب اسلامی در ایران است و مقابله با آن به آسانی سال‌های قبل از ۱۹۷۹ (سال پیروزی انقلاب) نیست.
    گفتم: خب! دیگه چی؟!

    گفت: ژنرال اسرائیلی گفته است؛ حزب‌الله، انتقام حملات چند ساله ما به جنوب لبنان را گرفته است!
    گفتم: روباهی پای درخت با موبایلش شماره می‌گرفت، زاغی از بالای درخت گفت؛ بنداز بالا، اونجا آنتن نمیده! روباه موبایلش را بالا انداخت و زاغی گفت؛ این به جای آن قالب پنیری که چند سال قبل با حیله و کلک از من دزدیده بودی!

  6. بیست و شیشی می‌گوید:

    ممنون آقای قدیانی
    بیشتر طنز بنویسید

  7. حیدرعلی می‌گوید:

    سلام حاجی
    گناه بود…

  8. سمانه می‌گوید:

    به قول قمی‌ها خوشمزه بود! 🙂

    از وقتی که من وبلاگ شما رو می‌خونم، تا همین هفته قبل، روزخند و مطلب طنز ننوشته بودید؛ جالبه!

  9. سمانه می‌گوید:

    خانه ملاصدرا رفته‌ام اما ملاصدرا نخوانده‌ام! 🙂
    دو سال پیش شروع کردم به خوندن فلسفه. چند ماه که گذشت، دیدم داره سخت می‌شه! انگیزه‌ام رو از دست دادم، ولش کردم! بعدا فهمیدم تب تندی بود که زود عرق کرد! 🙂

  10. قاصدک منتظر می‌گوید:

    «آخر این فتح کدامین پهنا از این افق لایتناهی است…؟!»
    .
    این پهنا جایی‌ است میان جهل و کذب که آسمانش من‌ وجه‌السرخه‌ای‌ است!
    و در تدبرات تفکرات روحانی، از عدم وجود، موجود می‌سازد و نیست‌هایی هست می‌شوند که درجه‌ی وجودی‌شان از نظر هر متعقلی از اشباح کمتر ولی از نظر رئیس قوه‌ی اجرا، آن‌چنان حیاتی قوی دارند که مشمول دعا می‌شوند!
    جایی‌ است که در وحدت وجود، قائل به کثرت موجود می‌شوند!
    .
    ملاصدرا هم بیاید، میان منطوق و مفهوم کاذبانه‌ی نشئات ذهن دولت اعتدال، گم می‌شود!

  11. منتظر می‌گوید:

    سلام
    «آخر این فتح کدامین پهنا از این افق لایتناهی است…؟!»
    افق آفتاب تابان… و عینک دودی و نورزدگی…

    بنده خدا ملاصدرا و حل معادله زیر
    «آفتاب تابان و تحقیقا هیچ = حقوق‌دانی و معرفی رئیس هیأت عامل صندوق توسعه ملی غیر موجود»
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    ح‌ق:
    «مدعیان خط امام؛ مردود مرداد!» تیتر متن امشب وبلاگ «قطعه ۲۶» است.

  12. مجنون‌الحسین می‌گوید:

    یعنی آقای صدرالمنتقدین!
    رسیدی به روزهای مابعدالاوجة(!)
    🙂
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    ح‌ق:
    🙂 قشنگ بود!

  13. سیداحمد می‌گوید:

    «مردود مرداد!»

    آقا! ما به شدت منتظریم…

  14. چشم‌انتظار می‌گوید:

    مرتبط با متن زیبای داداش حسین
    دکتر سلام قسمت ۱۲۸
    http://download.snn.ir/filmosot/drsalam128/drsalam128-hq-127.mp4

  15. بیست و شیشی می‌گوید:

    کانال تلگرام قطعه ۲۶
    telegram.me/ghete26

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.