امانت‌دار تو بودی بابا رجب

صورتش را داد؛ امنیتم آباد!

وطن امروز ۱۶ مرداد ۱۳۹۵

همین؟! فقط «چشم‌ها را باید شست»؟! نخیر جناب سهراب! من در جناح «سلمان»ام! و نوبل را «خرمهره» می‌دانم! به گمانم دهان‌ها را هم باید آب کشید! «زشت» صورت او نبود؛ سیرت این جماعت است! تکرار می‌کنم «زشت صورت او نبود؛ سیرت این جماعت است!» آری! در زمانه‌ای که عمل جراحی برای زیبایی، حتی از مردان هم مشتری دارد، زنده باد جانباز شهید «رجب محمدزاده» که یادگاری دفاع‌ مقدس از این مرز و بوم را هرگز از صورت خود پاک نکرد! هدف اگر خدا باشد، قیافه را هم باید داد! «عمل جراحی برای زیبایی» آن عملی است که رضایت خدا را به همراه داشته باشد! «سردار خیبر» اصلا سر نداشت! جزیره بی‌خود مجنون «همت» نمی‌شود! قهرمان یعنی «بابا رجب»! از دل معرکه جنگ، سر و صورت را همین سردارها و سربازها و سرهنگ‌ها دادند، آن‌وقت جیغ بنفشش را جماعت «حقوق»دان می‌کشند! این پیش‌کسوتان فیش! السابقون حقوق! شیفتگان مزایا! مدیران شاسی‌بلند! یعنی شرکای نجومی می‌دانند جنگ چقدر بد است، بچه‌های جنگ نمی‌دانند! همه‌اش شد علامت تعجب! علامتی که هم‌اکنون می‌شنوید! علامت نینوا! قمقمه‌های خالی دشت عباس! بچه‌های مکتب علقمه! خجالت بکشید از خجالت کشیدن‌های بابا رجب! مردی که تمام زندگی را جنگید! جنگ برای او «۸ ساله» نبود! او داشت می‌جنگید، حتی هنگام ادای آن جمله قصار انتخاباتی! «من سرهنگ نیستم، من حقوق‌دانم»! همه‌اش شد علامت تعجب! ۲۹ سال غذا خوردن با نی! بشنو از نی! بشنو که امانت را امثال همین پیش‌کسوتان جهاد و شهادت حفظ کردند، آن‌وقت سخن‌گوی دولت اعتدال از صفدر حسینی به عنوان «امانت‌دار بزرگ» یاد می‌کند! قرار بود مدیران نجومی عوض شوند یا مفاهیم؟! چه تودیعی! چه معارفه‌ای! چه اعتدالی! یعنی من کشته اعتدال این حضراتم! جان و مال و آبرو و چهره و خط و خال و ابرو را رجب محمدزاده تقدیم اسلام و ایران کرد، آن‌وقت از فلان مدیر نجومی به عنوان «ذخیره نظام» یاد می‌شود! اشتباه می‌کنید آقای نوبخت! این ویژه‌خواران، ذخیره نظام نیستند، بلکه بازیکن فیکس تیم اعتدال‌اند! استاد دریبل‌های لب خط! و مکیدن خون بچه‌های لب شط! حمله به ارزش‌ها از جناح پول! حمله به خمینی از جناح اسلام مرفهین بی‌درد! حمله به صحیفه از جناح اسلام آمریکایی! یعنی من مرده اعتدال این حضراتم! بار جنگ با لعین داعشی باید روی دوش شیربچه‌های قاسم سلیمانی در سپاه قدس باشد، آن‌وقت ضامن امنیت ما برجام خوانده شود! یعنی من کشته‌مرده این اعتدالم! و باورم هست برای آنکه بفهمیم اعتدال دقیقا بر وزن چیست، باید شکم سیری‌ناپذیر نجومی‌ها را وزن کنیم! آهای! بیا لعنت بفرستیم بر جرثومه‌هایی که حرف مفت می‌زدند؛ «انقلاب مثل گربه فرزندان خود را می‌خورد!» بدتر از زالو افتاده‌اند به مکیدن خون انقلاب و انقلابی‌ها، یک چیزی هم حالا طلب‌کارند! این ماجرای حقوق‌های نجومی، تنها یک کمپین است و لاغیر! کمپین اعتدال علیه عدالت! حمله به عدالت از جناح اعتدال! حمله به عدالت از جناح فرافکنی! از جناح مغالطه! از جناح پیچاندن پرسش خبرنگار! «تشکر ویژه از شبکه‌های اجتماعی» در برابر پرسش «عاقبت با این همه تبعیض چه کار می‌کنید؟!» بیان این امر مسلم «وجود هزاران کارمند با حقوق معمولی» در برابر پرسش «عاقبت با این همه تبعیض چه کار می‌کنید؟!» خبرنگار، هم از مزایا و مضرات شبکه‌های اجتماعی مطلع است، هم از وجود هزاران کارمند قانع اما فکر کنم زیبنده‌تر باشد دولت محترم یک کلام بگوید که اصلا آیا اعتقادی به «عدالت» دارد؟! و آیا «تبعیض» را ناروا می‌پندارد؟! البته جواب معلوم است و به خاطر همین هم هست که فریاد اعتراض مردم، شعر و شعار را قطع می‌کند؛ «بیکاری، بیکاری!»

*** *** ***

فردا «روز خبرنگار» است! روز قلم! با پیچاندن پرسش اهالی رسانه یا با همین امانت‌دار خواندن مدیر نجومی، دولت اعتدال پرده از اوج احترام خود برای اصحاب خبر برداشت!

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. حسین قدیانی می‌گوید:

    بسم رب شهدا و الصدیقین

    آنچه در ادامه می‌آید، همین متن بدون دچار شدن به بلیه اعتدال است!

    امانت‌دار تو بودی بابا رجب
    صورتش را داد؛ امنیتم آباد!

    همین؟! فقط «چشم‌ها را باید شست»؟! نخیر جناب سهراب! من در جناح «سلمان»ام! و نوبل را «خرمهره» می‌دانم! به گمانم دهان‌ها را هم باید آب کشید! «زشت» صورت او نبود؛ سیرت این جماعت است! تکرار می‌کنم «زشت صورت او نبود؛ سیرت این جماعت است!» آری! در زمانه‌ای که عمل جراحی برای زیبایی، حتی از مردان هم مشتری دارد، زنده باد جانباز شهید «رجب محمدزاده» که یادگاری دفاع مقدس از این مرز و بوم را هرگز از صورت خود پاک نکرد! هدف اگر خدا باشد، قیافه را هم باید داد! «عمل جراحی برای زیبایی» آن عملی است که رضایت خدا را به همراه داشته باشد! «سردار خیبر» اصلا سر نداشت! جزیره بی‌خود مجنون «همت» نمی‌شود! قهرمان یعنی «بابا رجب»! از دل معرکه جنگ، سر و صورت را همین سردارها و سربازها و سرهنگ‌ها دادند، آن‌وقت جیغ بنفشش را جماعت «حقوق»دان می‌کشند! این پیش‌کسوتان فیش! السابقون حقوق! شیفتگان مزایا! تشنگان پول! مدیران شاسی‌بلند! یعنی شرکای نجومی می‌دانند جنگ چقدر بد است، بچه‌های جنگ نمی‌دانند! همه‌اش شد علامت تعجب! علامتی که هم‌اکنون می‌شنوید! علامت نینوا! قمقمه‌های خالی دشت عباس! بچه‌های مکتب علقمه! خجالت بکشید از خجالت کشیدن‌های بابا رجب! مردی که تمام زندگی را جنگید! جنگ برای او «۸ ساله» نبود! او داشت می‌جنگید، حتی هنگام ادای آن جمله قصار انتخاباتی! «من بابا رجب نیستم، صفدر حسینی‌ام!» همه‌اش شد علامت تعجب! ۲۹ سال غذا خوردن با نی! بشنو از نی! بشنو که امانت را امثال همین پیش‌کسوتان جهاد و شهادت حفظ کردند، آن‌وقت سخن‌گوی دولت اعتدال از صفدر حسینی به عنوان «امانت‌دار بزرگ» یاد می‌کند! قرار بود مدیران نجومی عوض شوند یا مفاهیم؟! چه تودیعی! چه معارفه‌ای! چه اعتدالی! یعنی من کشته اعتدال این حضراتم! جان و مال و آبرو و چهره و خط و خال و ابرو را رجب محمدزاده تقدیم اسلام و ایران کرد، آن‌وقت از فلان مدیر نجومی به عنوان «ذخیره نظام» یاد می‌شود! اشتباه می‌کنید آقای نوبخت! این ویژه‌خواران، ذخیره نظام نیستند، بلکه بازیکن فیکس تیم اعتدال‌اند! استاد دریبل‌های لب خط! و مکیدن خون بچه‌های لب شط! حمله به ارزش‌ها از جناح پول! حمله به خمینی از جناح اسلام مرفهین بی‌درد! حمله به صحیفه از جناح اسلام آمریکایی! یعنی من مرده اعتدال این حضراتم! بار جنگ با لعین داعشی باید روی دوش شیربچه‌های قاسم سلیمانی در سپاه قدس باشد، آن‌وقت ضامن امنیت ما برجام خوانده شود! یعنی من کشته‌مرده این اعتدالم! و باورم هست برای آنکه بفهمیم اعتدال دقیقا بر وزن چیست، باید شکم سیری‌ناپذیر این اعتدالیون را وزن کنیم! آهای! بیا لعنت بفرستیم بر جرثومه‌هایی که حرف مفت می‌زدند؛ «انقلاب مثل گربه فرزندان خود را می‌خورد!» بدتر از زالو افتاده‌اند به مکیدن خون انقلاب و انقلابی‌ها، یک چیزی هم حالا طلب‌کارند! اعتدال صدالبته یعنی اسلام اما نه آن اعتدال که از این دولت دیده‌ایم! اعتدال در دولت اعتدال یعنی کاریکاتور عدالت! این ماجرای حقوق‌های نجومی، تنها و تنها یک کمپین است و لاغیر! کمپین دولت اعتدال علیه عدالت! حمله به عدالت از جناح اعتدال! حمله به عدالت از جناح فرافکنی! از جناح مغالطه! از جناح پیچاندن پرسش خبرنگار! «تشکر ویژه از شبکه‌های اجتماعی» در برابر پرسش «عاقبت با این همه تبعیض چه کار می‌کنید؟!» بیان این امر مسلم «وجود هزاران کارمند با حقوق معمولی» در برابر پرسش «عاقبت با این همه تبعیض چه کار می‌کنید؟!» به قول آقای هاشمی، «رئیس تنها ۳ درصد از جمهور» باید خوب بداند که خبرنگار، هم از مزایا و مضرات شبکه‌های اجتماعی مطلع است، هم از وجود هزاران کارمند قانع اما فکر کنم زیبنده‌تر باشد دولت محترم یک کلام بگوید که اصلا آیا اعتقادی به «عدالت» دارد؟! و آیا «تبعیض» را ناروا می‌پندارد؟! البته جواب معلوم است و به خاطر همین هم هست که فریاد اعتراض مردم، شعر و شعار را قطع می‌کند؛ «بیکاری، بیکاری!»
    ***
    فردا «روز خبرنگار» است! روز قلم! با پیچاندن پرسش اهالی رسانه یا با همین امانت‌دار خواندن مدیر برعکس، دولت اعتدال پرده از اوج احترام خود برای اصحاب خبر برداشت! اینک من‌باب اعتدال، یک پرده هم ما بالا بزنیم! جناب اوباما یعنی همان پرزیدنت «مؤدب و باهوش» اخیرا در جواب یکی از ۲ نامزد چپ و چول انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که سخنی علیه خانواده یکی از سربازان کشورش گفته بود، درآمد؛ «تو لیاقت رئیس جمهور شدن نداری!» پس تنها به شستن چشم‌ها نباید اکتفا کرد! آری! دهان‌ها را هم باید آب کشید!

  2. مجنون‌الحسین می‌گوید:

    چقدر خوشحال شدم از دیدن این پست!
    هنوز نخوندم…

  3. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    عالی بود…
    درود…

  4. رسول... می‌گوید:

    به دردهای شهید حاج‌رجب محمدزاده

    حیرت چرا شاعر! به حیرت احتیاجی نیست
    سیرت که باشد پس به صورت احتیاجی نیست

    با بی‌صدایی حرفهایم را زدم، دیگر
    از من چه می‌خواهی؟ وصیت احتیاجی نیست

    یک عمر محروم از نگاه این و آن بودم
    این آخر عمری محبت احتیاجی نیست

    من را رها کردی و از من عکس می‌خواهی
    باشد بگیر اما به منت احتیاجی نیست

    من زنده می‌مانم، غیورم، لیک خواهد مُرد
    آن‌ کس که می‌گوید به غیرت احتیاجی نیست

    آن کس که از تحریم ترسید و نفهمیده است
    عزت اگر باشد، به ذلت احتیاجی نیست

    وقتی که دنیای شما دست نجومی‌هاست
    یعنی به خرازی، به همت احتیاجی نیست

    من متهم ماندم به درد از من چه می‌پرسید
    اهل شهادت را شهادت احتیاجی نیست

    محسن ناصحی

  5. مجنون‌الحسین می‌گوید:

    همه‌اش شد علامت تعجب! علامتی که هم‌اکنون می‌شنوید! علامت تعجب اما نیست!
    بشنو از نی!
    علامت تأسف است!! علامت شرم!!
    خجالت بکشید از خجالت کشیدن‌های بابا رجب!
    آری! دهان‌ها را هم باید آب کشید!

  6. شیدا می‌گوید:

    پیش‌کسوتان فیش، السابقون حقوق، شیفتگان مزایا، تشنگان پول!
    چه عنوان‌هاى برازنده‌اى براى حضرات زالوصفت گربه‌نشان!

    بعد از شهادت این اسطوره صبر، خیلى تلاش کردم که بتونم تصور کنم که این انسان با چه صورت زیبایی به نزد پروردگار رفته است؟
    خیلى از زیبارویان جهان را تصور کردم ولى نه! باید خیلى بیش از اینها زیبا باشد…
    گواراى وجود شریف‌شون مزد اخلاص!

    و الان سعى مى‌کنم ببینم مى‌تونم چهره کسى رو که صاحبان فیش‌هاى نجومى را ذخیره نظام خواند، وقتى به نزد پروردگار مى‌رود تصور کنم؟
    و یا بوى گند دهان آن که جنایت‌کاری چون اوباما را «مؤدب و باهوش» خواند…
    فکرش هم وحشتناکه!

  7. منتظر می‌گوید:

    سلام
    خوش به حال بابارجب!
    دهه کرامت و مهمان خوان صاحب کرم شدن…
    ما که شرمنده‌ایم و دیگر هیچ…

  8. برف و آفتاب می‌گوید:

    بیا لعنت بفرستیم بر جرثومه‌هایی که حرف مفت می‌زدند؛ «انقلاب مثل گربه فرزندان خود را می‌خورد!» بدتر از زالو افتاده‌اند به مکیدن خون انقلاب و انقلابی‌ها، یک چیزی هم حالا طلب‌کارند!
    بیش باد! از لعنت فرستادن خوشم میاد…

  9. سیداحمد می‌گوید:

    «جزیره بی‌خود مجنون «همت» نمی‌شود!»

    چه تعبیر قشنگی!

  10. سیداحمد می‌گوید:

    «از دل معرکه جنگ، سر و صورت را همین سردارها و سربازها و سرهنگ‌ها دادند، آن‌وقت جیغ بنفشش را جماعت «حقوق»دان می‌کشند! این پیش‌کسوتان فیش! السابقون حقوق! شیفتگان مزایا! مدیران شاسی‌بلند!»

    احسنت!

  11. سیداحمد می‌گوید:

    خجالت بکشید از خجالت کشیدن‌های بابا رجب! مردی که تمام زندگی را جنگید! جنگ برای او «۸ ساله» نبود! او داشت می‌جنگید، حتی هنگام ادای آن جمله قصار انتخاباتی! «من بابا رجب نیستم، صفدر حسینی‌ام!»

  12. سیداحمد می‌گوید:

    «یعنی من کشته اعتدال این حضراتم! جان و مال و آبرو و چهره و خط و خال و ابرو را رجب محمدزاده تقدیم اسلام و ایران کرد، آن‌وقت از فلان مدیر نجومی به عنوان «ذخیره نظام» یاد می‌شود! اشتباه می‌کنید آقای نوبخت! این ویژه‌خواران، ذخیره نظام نیستند، بلکه بازیکن فیکس تیم اعتدال‌اند! استاد دریبل‌های لب خط! و مکیدن خون بچه‌های لب شط! حمله به ارزش‌ها از جناح پول! حمله به خمینی از جناح اسلام مرفهین بی‌درد! حمله به صحیفه از جناح اسلام آمریکایی!»

  13. سیداحمد می‌گوید:

    بسیار عالی!
    برگشتی به روزهای اوجت داداش حسین…
    خدا قوت سالار…

  14. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    حسین جون!
    روز خبرنگار مبارک.
    ان‌شاءالله بزودی با قلمت یه مطلب بنویسی با تیتر:
    «خوش آمدی آقا»

  15. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    می‌گن صفدر اعتراض کرده چرا تو این سال‎ها، حق «ذخیره نظام بودن» تو فیشش نبوده؟!

  16. برف و آفتاب می‌گوید:

    برگشتی به روزهای اوجت داداش حسین…
    سیداحمد شما هم؟!

  17. سیداحمد می‌گوید:

    🙂

    بله ان‌شاءالله!

  18. عادیات ضبحا می‌گوید:

    سلام
    مثل همیشه عالی….

    روزتون مبارک
    ان‌شاءالله خدا به فکر، توان و قلم‌تان برکت دهد.
    یا علی

  19. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین عزیز!

    عرض تبریک به مناسبت روز خبرنگار… افتخار مایی!

    صلواتی هدیه کنیم به روح مطهر شهدای خبرنگار!
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  20. مجنون‌الحسین می‌گوید:

    به مناسبت روز «قلم»

    «جواب کار فرهنگی باطل، کار فرهنگی «ح‌ق» است!»
    «سید‌علی خامنه‌ای»

  21. زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی می‌گوید:

    روزت مبارک برادر
    سلامتی همه خبرنگاران انقلابی، بلند صلوات!

  22. سیداحمد می‌گوید:

    السلام علی الحسین
    و علی علی بن الحسین
    و علی اولاد الحسین
    و علی اصحاب الحسین

    ۶۵ روز مانده تا عاشورا
    لبیک یا حسین زهرا…

  23. ققنوس می‌گوید:

    جناب قدیانی بزرگوار
    روزتون مبارک

    خبرنگاران طلایه‌داران جبهه آگاهی و چشم بینا و زبان گویای مردم هستند.

  24. یا حسین می‌گوید:

    روز خبرنگار بر شما مبارک
    خدا امثال شما رو برای ما حفظ کنه ان‌شاءالله
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    حسین قدیانی:
    هر چند من «خبرنگار» به معنای حرفه‌ای کلمه نیستم و بیشتر روزنامه‌نگارم تا خبرنگار اما ممنون از محبت‌تون بچه‌ها!
    زنده باشین و عاقبت به خیر…

  25. مهدی خرامان می‌گوید:

    ظرافت‌ها و شیوه‌های رفتاری وزارت فرهنگ و ارشاد
    http://javanonline.ir/fa/news/802820/

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    حسین قدیانی:
    رفقا!
    اگر اشتباه نکرده باشم، آقا مهدی خرامان، برادرزاده شهید والامقام مهدی خرامان -از شهدای مسجد جوادالائمه و از دوستان بابااکبر- می‌باشند که چندی است در روزنامه «جوان» شاهد مطالب خوب و خواندنی ایشان هستیم. ضمن آرزوی توفیق برای این دوست عزیز در عرصه روزنامه‌نگاری، صلواتی نثار روح شهید مهدی خرامان می‌کنیم…
    و اما تا دقایقی دیگر وبلاگ در ستون یمین به روز می‌شود…

  26. حیدرعلی می‌گوید:

    مدیر برعکس

    آفرین!

  27. قاصدک منتظر می‌گوید:

    در میان کشمکش ثروت و قدرت،
    بین زالوصفتان سیه‌سیرت مکتب اکبر و صفدر و امثالهم…
    «امانت‌دار تو بودی بابا رجب»
    که در امتحان راه و چاه، دست‌شسته از صورت ظاهر، به زیبایی سیرت باطن رسیدی و در عقد قراردادی چندساله با خدای باران، بالاخره به سامان رسیدی و به خوبی امانت را به اصل رساندی!

  28. قاصدک منتظر می‌گوید:

    آن‌جا که صداقت و شهامت در روایت اخبار، در کلمات نوشتار یک روزنامه‌نگارِ خبرنگار، پدیدار می‌شود، آن قلم اصالتا «ح‌ق» است!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.