از خبرگزاری دولـــــ اسبق و سابق و فعلی ـــــت
انتظاری جز این هم میتوان داشت؟!
وطــــــــــ ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ ــــــــــن امروز
حــــــــــ قدیانی ــــــــــسین
نویسنده سرشناس از جایی رد میشد. شخصی «ابله» بنا کرد به او حمله کردن و بد و بیراه گفتن! اعتنایی نکرد اما بعد از چند قدم، برگشت طرف آن فرد بیاخلاق و به او گفت: «شما با این رفتار و گفتار، خودت را به من معرفی کردی! من میبینم بیادبی است خودم را به شما معرفی نکنم! من فئودور داستایفسکی هستم!» در مثل مناقشه نیست! اواسط هفته گذشته، مأموران فلان اداره، بیآنکه حجتی نزد خدا و وجدان خود داشته باشند، با ریختن میز و صندلی سردبیری به خیابان، خودشان را به ما معرفی کردند! اینک بعد از چند گام دور شدن از روز سهشنبه پنجم مرداد، واقعا به دور از ادب است که ما هم خودمان را به ایشان معرفی نکنیم! دوستان عزیز! ما روزنامه «وطن امروز» هستیم!
*** *** ***
خندهدار است یا گریهدار، نمیدانم اما گمانم بیسابقه باشد رفتاری که اداره محترم، سر یک اختلاف رقم اجاره یک ساله با روزنامه وطن امروز انجام داد. فیالواقع فکر میکنم آخرین نمونه از رفتارهایی از این دست، برمیگردد به کودتای ۲۸ مرداد! از مرداد ۳۲ تا مرداد ۹۵ اما نه فقط یک انقلاب اسلامی در این مملکت رخ داده، بلکه آنقدر فاصله هست که اندکی تغییر منباب مدنیت بیشتر، خواستهای دور از انتظار تلقی نشود! آنهم از ادارهای که زیرمجموعه سازمانی است که دست آخر، کاری جز تسری فرهنگ اسلامی و اخلاق اسلامی ندارد!
*** *** ***
نه اینکه الان پیر شده باشم اما در عصر شباب، در مجلهای سردبیر بودم. از همکاران، عزیزی برای ما یک گزارش تهیه کرده بود درباره این طرح همچنان محل بحث «یکسانسازی مزار شهدا». خواندم تا اینکه رسیدم به این جمله؛ «در همین رابطه یک منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود، ضمن انتقاد از طرح مذکور گفت…»! به این همکار عزیز گفتم: «مگر طرف میخواسته اسرار هستهای مملکت را بگوید که از فاش شدن نامش بیم داشته؟!» و بعد با توجه به سوژه که هر چه بود یک موضوع امنیتی نبود، درآمدم: «از این پس اگر شخصی حاضر به آوردن نامش نشد، شما هم حاضر به انتشار سخنانش نشو! حالا مگر چه میخواهد بگوید مثلا؟!» فیالحال اما طرفه حکایت اینجاست؛ بخشی از مهمترین و حساسترین اسناد هستهای مملکت به علت خوشخیالی و خاماندیشی این مردمان دیپلمات، از ناحیه جناب آمانو به دشمنترین دشمنان این مرز و بوم منتقل شده، آنوقت خبرگزاری دولت راستگویان، برای دروغپردازی علیه ۴ تا جوان که در ساختمان نیمبند و درب و داغان روزنامه وطن امروز مشغول کارند، مایه از یک «منبع آگاه» میگذارد که کمافیالسابق حاضر به افشای نام قشنگش نشده! باورم هست این منابع آگاهی که علیالدوام از افشای نام خود پرهیز دارند، به اندازه کافی فلان و بهمان هستند که دیگر لازم نباشد برای خوراندن اخبار دروغ خود، آنهم علیه ۴ تا جوان و ۲ طبقه و نصفی ساختمان سرشار از ترک روی سقف و در و دیوار، مایه از منبع آگاهی که نمیخواهد نامش فاش شود، بگذاریم! بیخیال برادر من! دروغ میخواهی علیه وطن و وطن امروز بنویسی، مایه از خودت بگذار! دیگر چرا این منابع آگاه بدبخت را که روی انتشار نامشان هم حساسیت دارند، بدنام میکنی؟! آری! دوره این شامورتیبازیها گذشته، که معلقبازی پیش قاضی جواب نمیدهد! باشد خبرگزاری دولت راستگویان، دیگر هنگام دروغپراکنی، این حداقل از انصاف و شجاعت را داشته باشد که دروغ را خودش بگوید، نه آنکه از نردبان منبع آگاه نگونبخت بالا برود! حال گمانم همه فهمیده باشند که منبع مورد نظر خبرگزاری دولت، فیالواقع «سوراخ» بود، نه آگاهی که نخواسته نامش فاش شود! گفتنی است؛ بیانیه اداره محترم، با همه ادعاهای ناقص و نادرستی که داشت، پرده از دروغ بزرگ خبرگزاری دولت برداشت! ما در صفحه یک شماره ۷ مرداد خود «توضیح وطن امروز» را دراینباره به شکل کافی و وافی ارائه کردهایم لیکن خبرگزاری دولت راستگویان، نه بعد از بیانیه اداره محترم و نه حتی بعد از توضیح مبسوط ما، حاضر به حذف خبر کذب خود نشد! نکته اینجاست که آیا از آن خبرگزاری یا از آن روزنامه که به محض جابهجایی رؤسای جمهور، ۱۸۰ درجه تغییر عقیده میدهند، انتظاری جز این هم میتوان داشت؟! بگذریم که کار اصلی و لایتغیر جماعت، نه انتشار اخبار از دریچه حق، که در یک کلام «مجیزگویی» است؛ روزی مجیز رئیس جمهور اسبق، چرا که جماعت «خبرگزاری دولت» هستند، روزی مجیز رئیس جمهور سابق، چرا که جماعت همچنان «خبرگزاری دولت» هستند و امروز هم!
*** *** ***
همچنان که از موج نظرهای حقیقی و کامنتهای مجازی برمیآید، آنچه اواسط هفته پیش بر روزنامه وطن امروز گذشت، علیرغم میل بدخواهان، مایه آبرو، احترام و شخصیت بیشتر مجموعه وطن امروز نزد نیروهای انقلابی شد و بر این عزیزان همیشه همراه، بیش از پیش معلوم شد که ما نه اهل زدنیم، نه اهل بردن و نه اهل خوردن! که اگر بودیم، بهخاطر یک قسط یک ساله، اسباب و اثاث اتاق سردبیرمان را در کف خیابان مشاهده نمیکردیم! که اگر بودیم، لااقل با مشکل ساختمان روبرو نمیبودیم! که اگر بودیم، این حداقل از امکان را میداشتیم که ما هم مثل این همه روزنامه زنجیرهای، مالک ساختمان محل کار خود باشیم! مضحک است اما رسیدهایم به جایی که باید بپرسیم؛ آیا روزنامهنگار جناح مردم پایین شهر، حتی مشکل اجاره ساختمان هم باید داشته باشد؟! و تا آنجا که میز و صندلی سردبیری خود را در کف خیابان مشاهده کند؟! اما باکی نیست! با سیلی، صورت خود را سرخ نگه داشتن، هنری است که ما از همان روزگار ارسال قلکهای خود به مناطق جبهه و جنگ آموختهایم! و با افتخار و غرور، ما هنوز هم در خط همان پابرهنههایی هستیم که هرگز از زبان خمینی بتشکن، آن امام مسضعفین نیفتادند! ما با همه پوست و گوشت و استخوان و با همه ترکهای در و دیوار ساختمان محل کارمان «انقلابی» هستیم! هیهات که دکمه ذوب در ولایت ما تنها محدود به بسته شدن اولین دکمه لباسمان باشد! ما به پاسداری خود از انقلاب اسلامی مفتخریم، لیکن از خط مقدم فقر و استضعاف و محرومیت و از خط مقدم کوچههای تنگ و تاریک چند شهید داده! این فخر ما را بس!
بسمالله الرحمن الرحیم
توضیح روزنامه وطن امروز درباره دروغپردازی خبرگزاری دولت
در مورد مباحث پیشآمده، هر چند جوابیه اداره کل اوقاف و امور خیریه استان تهران، بخش عمدهای از اکاذیب مطرح شده توسط خبرگزاری دولت و رسانههای ضد انقلاب من جمله بیبیسی فارسی مبنی بر استقرار رایگان وطن امروز در ساختمان اوقاف را پاسخ داد لیکن همچنان ایراداتی در جوابیه وجود دارد که به این شرح است.
یک- روزنامه وطن امروز از سال ۹۰ تا کنون مستأجر اوقاف بوده و بر اساس نظر کارشناس دادگستری مبلغ اجاره را تا پایان سال ۹۳ پرداخت و تسویه نموده است. در جوابیه اوقاف به گونهای بیان شده که گویی در سالهای ۹۱ و ۹۲ و ۹۳ اجاره پرداخت نشده و این خلاف واقع است و سند تسویه حساب در پایان سال ۹۳ توسط روزنامه منتشر شده است.
دو- در ابتدای سال ۹۴ مبلغ اجاره در اقدامی غیر منتظره بیش از ۶۰ درصد افزایش یافت که مبلغی غیر کارشناسی و محل اشکال بود. روزنامه وطن امروز تلاش زیادی جهت مذاکره و حل موضوع انجام داد و بارها جهت مذاکره و پرداخت بدهی یک ساله بر اساس نظر کارشناس دادگستری -که در قرارداد اولیه لحاظ شده بود- به این اداره کل مراجعه کرد لیکن مسئولین، حاضر به گفتوگو و حل مسئله با نمایندگان روزنامه نشدند.
سه- نکته کلیدی اما این است که ما کلیت بیانیه اوقاف و اکاذیب خبرگزاری دولت را تلاشی برای تحریف صورت مسئله اصلی میدانیم؛ صورت مسئله اصلی این نیست که اختلافی میان وطن امروز و اوقاف بر سر اجاره بها وجود داشته است، مسئله اصلی اهانت مأموران اوقاف به یک نهاد فرهنگی، قشونکشی و ارعاب و بیرون ریختن وسایل کار روزنامهنگاران وطن امروز به خیابان و برخوردهای توهینآمیز است که آشکارا در بیانیه اوقاف تلاش شده هیچ اشارهای به آن نشود! مسئله اجاره شاید حل شود -و حتما قابل حل است- اما این بیحرمتی حل نشده و فراموش نخواهد شد.
چهار- با گذاشتن نکات فوق کنار هم معالاسف این ظن تقویت میشود که تمام اتفاقات عجیب چند روز اخیر، با «انگیزههای سیاسی» صورت گرفته و از قرار، روزنامه وطن امروز مشغول پرداخت هزینه انتقاد از دولت بهخصوص پرداختن به موضوع «فیشهای نجومی» است.
پنج- در پایان پیشنهاد میکنیم دولت محترم به جای مانعتراشی بر سر راه رسانههای منتقد، مسئله حقوقهای نجومی و فساد کلان اقتصادی وابستگان خود از جمله پرونده ۸۰۰ میلیارد تومانی بانک ملت* را تا حصول نتیجه و مجازات متخلفان و نزدیکان پیگیری کند و الا منحرف کردن اذهان با طرح اکاذیب، حاصلی جز نابودی اعتماد مردم نخواهد داشت.
*شاهکار دیگر غارتگر بزرگ بیتالمال، حسین فریدون، برادر کذاب سرخهای
شهادت صادق آل محمد صلوات الله علیه تسلیت باد…
اینها رو سوزوندین داداش…
بهشون حق میدیم که این کارها رو بکنن!
اصلا به نظر من باید به افراد بیمنطق و عقدهای و کمجنبه حق داد!
با وجود بودجهای که چند سال پیش مجلس تصویب کرد تا در عرصه جنگ نرم برای سربازان جبهه فرهنگی انقلاب اختصاص داده بشه، واقعا تأسفآوره که این بلا سر روزنامه انقلابی و خطشکن و حرفهای وطن امروز بیاد! اونم از ناحیه سازمانی حکومتی!! کلا مگه چند تا روزنامه اینوری داریم حالا؟؟!!
عالی بود!
شیک و زیرکانه!
شروعش که واقعا خوشگل شد…
صفا کردم!
آجرکالله یا بقیةالله…
ای کاش آقا سید از تو آرشیوشون یه مداحی برامون بذارن…
رفتار اوقاف باعث تعجبه واقعا!
چه ارتباطاتی در این سازمان با باندهای قدرت وجود داره؟
صرف نظر از موضوع محل جدال، متن واقعا فوقالعاده بود…
مرحبا به این قلم…
اون داستایوفسکیاش که محشر بود!
اما خوبه شما وطن امروزیها هم از سازمان اوقاف بخواهید لیستی از کلیه اماکن، املاک و ساختمانهای خود را ارائه دهد که به کدام افراد و گروهها تحویل داده و نیز سازمان اوقاف این را هم معلوم کند که پرداختی این افراد و گروهها دقیقا چی بوده و چقدر!
شب شهادت امام صادق علیهالسلام است…
یا جعفر بن محمد!
اگه ما در خط مذهب و در سنگر دین و در اندیشه اسلام انقلابی و در مقام سربازی فرزند مظلومت حضرت سیدعلی هستیم، ما رو کمک کن… و دستگیر ما باش… و دعاگوی ما باش…
ما تنهاییم؛ هم کینه دشمن در کمین ماست، هم دوست علیه ماست…
ما خانهبدوشانی هستیم که تنها و تنها با عنایت شما «رئیس مذهب تشیع» غم سیلاب نداریم…
ای امام مناظرهها و مبارزهها و منابر!
ما تنهاییم؛ «قلم» را هم بر ما نمیبینند!
ما تنهاییم…
مشتی ستاره آواره که حتی نمیدانیم خورشیدمان کجاست!
آه! از غم و غربت و تنهایی نوشتم، یاد «بقیع» افتادم!
یا عالم آل آدم!
دعا کن برای ما…
چشمانتظار!
متأسفانه اینترنت خوب ندارم و با گوشی و اینترنت همراه، نمیتونم مداحی بذارم!
حتی به مخیلهام هم نمیگنجید که توی این بزنبزن و توی این گیر و دار، سازمان اوقاف و امور خیریه، چنین حاشیه بزرگ و در عین حال زشتی رو برای وطن امروز درست کنه!
این دیگه اوج شعور و معرفت و بصیرت این سازمانه!
یا عالم آل آدم!
دعا کن برای ما…
باکی نیست…
امام راحل هم در جماران مستأجر بودند!
.
.
.
اما این برخوردی که با روزنامه وطن امروز شد، استغفرالله مثل این میمونه که در اوج جنگ تحمیلی، جناب امامی جمارانی میآمد صندلی امام را از حسینیه جماران به پیادهرو -کنار اون درخت بزرگه!- منتقل میکرد با این بهونه که من توی دل خودم مبلغ اجاره رو ۶۰ درصد کشیدم روش اما حاجاحمد، قسط ماه تیر رو که نداده هیچ، قسط ماه قبلش یعنی خرداد رو هم با همون فرمول قبل حساب کرده!
بعضیا برای این که از سهم شراکت با شیطون عقب نمونن، از روی حقد و کینه، دلشون میخواست کار بچههای انقلابی روزنامه وطن امروز رو زمینگیر کنن، ولی غافلاند که سربازای سیدعلی، تختهبند در و دیوار و سقف ی ساختمون نیستند!
خاکدون دنیا مانع کارشون نمیشه، چون:
«ما ز بالاییم و بالا میرویم
ما ز دریاییم و دریا میرویم
ما از آنجا و از اینجا نیستیم
ما ز بیجاییم و بیجا میرویم…»
وقتی پشتیبان خدا باشه…
وابستگی به فلان و بهمان نباشه…
عالم و آدم هم بد طرف رو بخوان…
خدای مهربون، چنان عزت مضاعفی میده که کور شوند چشمهایی که نمیتونن ببینن!
ندبه امام صادق علیهالسلام برای غیبت امام زمان عجلالله
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950505000991
حضرت چنان آه عمیقى کشید که ناراحتىاش از آن افزون شد…
آنگاه فرمودند:
واى بر شما! بامداد امروز در کتاب «جَفر» نگاه کردم و آن کتابى است که علم مرگها و بلاها و آنچه واقع شده و تا روز قیامت واقع مىشود، در آن مندرج است و خداى، محمد و امامان بعد از او را به آن اختصاص داده است و تأمل کردم در موضوع ولادت غایب ما و غیبت و طول عمر او و گرفتارىهاى مؤمنان در آن زمان و شکهایى که از جهت طول غیبت در دلهایشان پیدا مىشود و اینکه بیشتر آنها از دین برگردند و رشته اسلام را از گردن بردارند…
یه زمانی وقف و صدقه، ارج و کرامت داشت. صاحب داشت. خیالت راحت بود میسپاری دست فلان نهاد تا در راه درستش مصرف بشه. الان جرئت نمیکنیم بدیم دست فلان نهاد که مبادا بره تو جیب رفقا! مردم خودشون میگردن دنبال نیازمندش! حالا دو طبقه هم وقف روزنامه انقلابی میشد، چی میشد؟ تازه اجارهاش رو هم که دولاپهنا میگرفتن!
داستان اینا نیست داداش… همون خفتگیریه! شده اگه فقط صفحه اول رو چاپ کنید و هفت صفحه دیگه رو حذف کنید و اجاره بدید، بدید که همون تیتر صفحه اول خوب داره میزنه…
صفحه اینستاگرام هم خوب شده ولی باید بیشتر روش کار شه تا تیترهاتون توی مجازی هم بیشتر دیده بشه. قدرت مجازی رو دست کم نگیرید. فردا روز اگه پونصد هزار فالوئر داشته باشید، به این راحتیها نمیتونن اذیتتون کنن…
سازمان اوقاف و امور خیریه که همینطوری هم بین مردم نامحبوب بود؛ با این برخوردش با روزنامه انقلابی نامحبوبتر هم شد!
کاری که این سازمان با وطن امروز انجام داد، دقیقا مصداق اون مثل «سوراخ سوزن و دروازه شهر» بود!
امام خمینی هیچگاه در برابر دشمنان اسلام کرنش و تواضع نکردند و سعی نمودند غیرت اسلامی خویش را به آنان نشان دهند و در راهی که برگزیده بودند با قاطعیت و صلابت پیش میرفتند و تردید به دل راه نمیدادند!
یک بار فرستادهای از سوی رژیم، خدمت امام آمد و ایشان را تهدید کرد و گفت فکر نکنید پیروز میشوید!
امام با عصبانیت فرمودند: این را بدانید تا زنده هستم، اگر در خانهام را هم به رویم ببندید، از پای نخواهم نشست و با این نیش قلم علیه شما خواهم نوشت و اگر نشد، از شکاف در خانه، سخنم را به مردم خواهم رساند!
«کتاب پا به پای آفتاب»
تصور کنیم اگه به جای روزنامه وطن امروز، وسایل یکی از روزنامههای زنجیرهای رو توی خیابون میریختن! چه اتفاقی میافتاد؟
چنان هارت و پورت و مظلومنمایی میکردن و به همه چیز و همه کس توهین میکردن، که به یه ساعت نکشیده، سخنگوی وزیر امور خارجه آمریکا به خاطر نقض حقوق بشر در ایران بیانیه صادر میکرد! و این اتفاق رو محکوم میکرد!
برخورد اهالی روزنامه وطن امروز با این اتفاق تلخ، بسیار عالی بود!
مطمئنا اونا منتظر یه واکنش دیگه از سوی شما بودن!
ولی الان میگن چی فکر میکردیم، چی شد!
مدیر کل سابق اوقاف استان تهران در گفتوگو با فارس:
«وطن امروز» اجاره بهای ملک اوقاف را پرداخت کرده است
اتهامات و جریان سازیهای اخیر با هدف سیاسی رخ داده است
آقا اینها مال وقف مردم را به دست گرفتند و هیچ کاری هم برای فرهنگ دینی مردم نمیکنند…
اینها برای تعیین مبلغ سالانه وقف منازل و اعزام کارشناس به محل برای دریافت این مبلغ، مبلغی مازاد به عنوان حق کارشناسی و کرایه از مردم میگیرند تا به مردم بگویند چقدر باید پرداخت کنند!
خبرگزاری دولت که باشی، هر روز باید مجیزگوی یک دولت باشی! و البته وقتی نوبت به دولت دروغگویان برسد، خبرگزاری دولت هم کاری جز انتشار اخبار دروغ ندارد!
و همه اینها نشان از عجز و استیصال دولتی است که با نزدیک شدن به پایان دولتش هیچ دستاورد و دستآویزی برای بالا کشیدن خود ندارد!
بگذار به خیال خام خود فکر کنند با گرفتن ساختمانی قدیمی از چند جوان حزباللهی، سنگی بر سر راه دفاع از انقلاب انداختهاند اما غافلاند از اینکه ما ملتی هستیم که ظالمانهترین فشارها را تحمل میکنیم ولی لحظهای از آرمانهای خود غافل نمیشویم.
.
جدول پرداختی ما و به جدول زدن آنها
حاجی قبول داری نظام باید چهارچوب داشته باشه تو زمینههای مختلف؟
هر کسی یا هر دولتی میاد، یه جور حرف میزنه و عمل میکنه!
یکی با مسئله تحریم، اونطور برخورد میکنه، یکی اینطوری!
به قول استاد رحیمپور، ما بعد از انقلاب، چندین «جمهوری اسلامی» دیدیم!
روحانی امروز گفته:
«معنای انقلابی بودن، داشتن ملتی آزاد همراه با آزادی اندیشه، بیان و نقد است!»
یعنی استاد مالهکشیِ هست این بابا!
ما تا حالا کسی رو ندیدیم که اینطور با زبون کار رو پیش ببره!
آری آقای روحانی!
«برجام برای برداشتن تحریمها بود که برداشته نشد!»
سلام جناب قدیانی
درود خدا بر شما و همه سربازان نجیب عرصه فرهنگ
دلمان خون است از ظلم وطنفروشان بر وطندوستان اما همچنان صبوری میکنیم.
.
.
اندکی صبر…
رسوایی بیتدبیران دروغگو نزدیک است…
دروغگوهای برجامباز
دروغهایی که توسط «کاسبان رابطه با غرب» درباره برجام به ملت گفته شد؛
برجام برای ما عزت آورد!
برجام همچون آفتاب تابان است!
برجام را خدا آورد!
اگر برجام نبود، یک بشکه نفت نمیتوانستیم بفروشیم!
برجام الگویی برای حل و فصل مشکلات منطقه است!
برجام بازکننده قفل درها است!
برجام افتخار سیاسی و حقوقی است!
گشایشهای روزانه پس از برجام نیاز به شکرگزاری دارد!
برجام کمهزینهترین راه برای تأمین منافع است!
فضای برجام را قدر بدانیم!
برجام مانع جنگ شد!
برجام یعنی برداشتن تحریم!
برجام سکویی برای جهش اقتصادی است!
برجام عامل موفقیت ایران است!
برجام نقش قدرتمندانه مذاکره را ثابت کرد!
گرفته بود ملت را به بازی
با صد روز وعدهی صد من ی غازی!
نشست تحریمها بر جای و بر پای
ز «برجام» و «کلید» و حقهبازی…
از اینکه میبینم به ذلت و خواری افتادید خدا را سپاسگذارم که یکی از دعاهای دنیایی من رو مستجاب کرد…
ذلتتان مستدام سربازانِ گمنامِ اکبر هاشمی رفسنجانی
جسارتا غلط ننویسیم؛ «سپاسگزارم»!