وطن امروز ۲۶ اسفند ۱۳۹۵
موسم بهار است. بر شاخه مرده درخت خشکیده، آن لحظه که شکوفه حیات، دوباره نقش زندگی میدهد، آری! «معاد» را باید به یاد آورد که لحظه برانگیخته شدن برای همه ماست. مردههایمان این لحظه را خواهند دید و زندههایمان هم، البته بعد از مرگ! باشد اگر هنوز نفسی ما را هست، به تأسی از بهار، خود را برای لحظه مرگ و لحظه برانگیخته شدن بعد از مرگ آماده کنیم! این از میعاد بهار و لحظه معاد لیکن لحظههایی دیگر نیز، بزرگی میکند در تاریخ زندگی آدمی. آن لحظه که آدم و حوا در وادی عرفات همدیگر را یافتند؛ آن لحظه که یعقوب، بعد از عمری انتظار، یوسف گمگشته خود را دید؛ آن لحظه که کشتی نجات نوح، ایمن بر زمین نشست؛ آن لحظه که آتش بر ابراهیم، سرد و سلامت شد؛ آن لحظه که دریا پیش پای موسی شکافته شد؛ آن لحظه که عیسی درون گهواره زبان گشود تا از مادر پاکدامن خود دفاع کند؛ آن لحظه که «محمد» در خلوت حرا، مبعوث شد به پیامبری؛ آن لحظه که فتح بزرگ مکه حادث شد؛ آن لحظه که در برکه غدیر، آخرین رسول خدا با بالا بردن دست امیرالمومنین، رسالت خود را کامل کرد… و آن لحظه که علمدار کربلا، سیاهه شبپرستان را به کناری زد و به شریعه رسید، از جمله بزرگترین لحظات تاریخاند که از فرط حماسه و شکوه و عظمت، هم تبسم را بر لب جاری میکنند و هم اشک را بر دیده! لیکن لحظهای هم هست که هنوز نیامده! و چون بیاید، این همه لحظه را که برشمردم، با خود به همراه دارد! سخن از آن لحظهای میگویم که «منجی عالم بشریت» تکیه بر دیوار کعبه میزند و ندای «انا المهدی» سر میدهد… در این لحظه ناب وعده شده، تو گویی آدم و حوا تازه همدیگر را مییابند و یعقوب، تازه یوسف را! تو گویی سفینه نوح، تازه آن لحظه به زمین خواهد نشست و آتش، تازه آن دم بر خلیل بتشکن خدا، سرد و سلامت خواهد شد! تو گویی آن لحظه، تازه دریا بنای شکافتن، پیش پای موسی را دارد و تازه عیسی میخواهد درون گهواره زبان به معجزه باز کند! تو گویی لحظه عظیم ظهور، این دوباره «محمد» است که به رسالت مبعوث میشود و این دوباره مکه است که توسط مردی از سلاله آخرین رسول خدا فتح میشود! تو گویی آن لحظه، همان لحظه تاریخی غدیر است و همان آن که سقای آب و ادب، خود را به شریعه میرساند! یا مقلب القلوب و الابصار! تمام هستی از ازل تا ابد، لحظهشماری میکنند برای آن لحظه که «مهدی فاطمه» تکیه بر دیوار کعبه زند و بر این شاخه مرده درخت خشکیده حیات، دوباره نقش زندگی بدهد!
وطن امروز ۲۳ اسفند ۱۳۹۵
برای مرحوم هاشمی، هزاری هم ویژهنامه دربیاوری و ذیل تصاویر آن مبارز قدیمی، هزاری هم تیتر درشت بزنی، آن اندازه به دردش نخواهد خورد که من اینجا از مخاطبان یادداشتم بخواهم تا گرم مطلب نشدهاند، فاتحهای نثار روحش کنند که قطع به یقین، رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت، به این «قرائت» بیش از آن «سیاست» نیاز دارد، بخصوص حالا که دستی کوتاه از دامن دنیا دارد.
این از نکته اول! و اما زنجیرهایها جوری در وصف مرحوم هاشمی، زبان به تملق باز میکنند، تو گویی ما یادمان رفته چیزهایی که علیه همین شخص ایشان مینوشتند! نه فقط در روزنامه، بلکه کتاب هم منتشر میکردند! دوره سراسر اخلاق(!) دوم خرداد، کافی بود یکی در جایی، بار سفر اخروی بسته باشد! چنان انگشت اتهام را متوجه مرحوم هاشمی میکردند و چنان دور از الفبای انصاف، علیه ایشان مینوشتند که نه حدی داشت و نه حسابی! ۲ نکته مستتر است در همین نکته دوم یادداشت. اولا: مرحوم هاشمی حتی در همان عصر دوم خرداد هم عاری از اشکال و اشتباه نبود لیکن زنجیرهایها، به شهادت مندرجاتشان، بیش از آنکه منتقد خطاهای آقای هاشمی بوده باشند، تخریبکننده و تهمتزننده به ایشان بودند! ثانیا: هم آن روز که در مقام حمله به هاشمی، اتهامات هرگز ثابتنشده به او زدند، کارشان نادرست بود و هم امروز که در لباس دوستی، القاب و عناوین عجیب و غریب نثار او میکنند! اینکه معصوم میفرمایند: «جاهل را نمیبینی، الا در حال افراط یا تفریط» یکی هم یعنی اینکه زنجیرهایها را نمیبینی، الا در حال افراط «عالیجناب سرخپوش» یا تفریط «سردار فلان و بهمان»!
نکته بعدی، نحوه مواجهه جریان انقلابی با آقای هاشمی است. من و ما، هرگز به مرحوم منظور، آن اتهامات زشت دوم خردادی را نزدیم، بلکه برای حرف خود، مصداق روشن داشتیم. هم موضوع سخن را دقیقا معلوم میکردیم و هم غالبا موضع منطبق با آن موضوع را اتخاذ میکردیم! چه در مقام دفاع از هاشمی و چه در مقام نقد او، هرگز رویه زنجیرهایها را پیشه نکردیم! ۴۰ سال دیگر هم از درگذشت هاشمی گذشته باشد، ما باز پای دفاع خود از هاشمی برابر اتهامات درشت دوم خردادیها خواهیم ایستاد، همچنان که پای نقد خود به مواضع ایشان، مثلا در سال ۸۸! ما همچنان که سال ۹۲ نشان دادیم، همواره برابر رای مردم و منتخب مردم، مواجهه محترمانه داشتیم و از همگان نیز همین مواجهه را انتظار داشتیم، لذا آقای هاشمی را به قانون و حق و معیار میسنجیدیم، نه برعکس! بر اساس همین سنجش، هر جا که لازم بود، از ایشان دفاع کردیم و هر جا که نه، نه! دقت کنید! ما کی و کجا به آقای هاشمی تاختیم که به عنوان مثال، چرا بعد از سوم خرداد، همان جنگی که امام برای یک ذره و یک روزش هم نادم و پشیمان نبود، ادامه پیدا کرد؟! من در این متن، کاری به موضع شخص مرحوم هاشمی درباره آنچه گفتم ندارم اما فراموش نکردهایم که در دوره دوم خرداد، دوم خردادیها، ذیل همین بحث، چقدر فرمانده جنگ را و چقدر خود جنگ را نکوهش و سرزنش کردند! حالا با ۴ تا تیتر درشت «حماسه اکبر» که ما دچار فراموشی نمیشویم! طرفه حکایت اینجاست؛ برای زدن جبهه و جنگ و امام و شهدا، روزی اگر تخریب آقای هاشمی جواب میداد، زنجیرهایها باکی از این تخریب نداشتند؛ روزی هم اگر، حمایت از آقای هاشمی جواب میداد، هکذا! برای زنجیرهایها، اساسا خود مرحوم هاشمی موضوعیت نداشت! و هنوز هم ندارد! در مواجهه با دیگران هم همین گونهاند! هیچکس را نه برای خودش میخواهند و نه البته برای خدا! نه آن روز که «عالیجناب سرخپوش» مینوشتند، نیت الهی داشتند و نه امروز که «سردار مصلحت»! نگاه زنجیرهایها به عناصر میدان سیاست، تابعی از همان نگاه دشمن به خود زنجیرهایهاست! خواستن آدمها یا نخواستن آدمها بر اساس همه چیز جز خدا! و جز اصول! و جز ارزشها! و جز قانون! هاشمی آدم بدی میشود، اگر فتنهگران ۷۸ را «الواط» بخواند و آدم خوبی، اگر فتنهگران ۸۸ را نه! غالبا همیشه و غالبا با همه، همینطور رفتار میکنند زنجیرهایها! پای تخته بشدت روسیاه روزنامهشان «ضربدر» را عمدتا میگذارند جلوی نام خوبها! یا جلوی کار خوب! کافی است تو بد شوی، تا حمایتت کنند و کافی است تو خوب شوی، تا با چماق بایکوت ایشان مواجه شوی، اگر نه حالا با چماق تخریب! به نفع رسواشدگان تقلب اگر موضع بگیری، هوایت را در حد ۶ ستون در صفحه نخست خود دارند اما خدا نکند موضع بگیری علیه فلان حرف غلط وزیر امور خارجه! اینجا میشوی همان آدم بد که تا مدتها میروی در لیست سیاه حضرات! با این اوصاف، باید هم فردای شهادت سردار مظلوم ما، وقیحانه تیتر بزنند «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد»! و باید هم رنگ لوگوی خود را بر پرچم تکفیریهای لعین، ست کنند! کلا هماهنگی زنجیرهایها، با مواضع بد است و آدمهای بد! «ادبیات منقلی» را به خوبی و در جهت مثبت، پوشش میدهند اما همان فرد اگر روزیروزگاری، سخنران مراسم یومالله ۲۳ تیر ۷۸ باشد، با آن روی دیگر زنجیرهایها روبهرو میشود! دوستی با مواضع بد آدمها و دشمنی با مواضع خوب آدمها، اصلا و اساسا همه کسبوکار زنجیرهایهای نامحترم است! مرحوم هاشمی اگر تحلیل غربیها در خطبه نمازجمعه را محکوم کند، میشود آدم بد اما با فتنهگران علیه انتخاباتی با مشارکت ۸۵ درصدی مردم اگر همراهی کند، میشود آدم خوب! پرونده به این روسیاهی دارند و آنوقت، رزمندگان دفاع مقدس را با «سربازان وحشی قوم آتیلا» قیاس میکنند! گفت: «کافر همه را به کیش خود پندارد»! سربازان وحشی قوم آتیلا، امروزهروز، مصداقی به روشنی همین زنجیرهایها ندارند که هم در لوگو و هم در تیتر یک، همصدایی با وحشیترین تروریستهای عالم میکنند! و با افراد و اشخاص و عناصر، دقیقا عین وحشیها برخورد میکنند! فرد وحشی، تمرد از قانون را حمایت میکند؛ زنجیرهایها هم! فرد وحشی، لگدپراندن به ۴۰ میلیون رای مردم را خوب و درست تصور میکند؛ زنجیرهایها هم! مرز وحشیگری با غیر آن، قلم دست گرفتن نیست، که سلمانرشدی ملعون هم چاقوکش سر گردنه نبود! مرز وحشیگری با غیر آن، در ترس از خداوند منان است!
القصه! همه این نکات که نوشتم، مقدمهای بود برای این نکته اصل کاری! در ورای رخدادها، چه خوب اگر دنبال سخن خدا با خود باشیم! اگر دست آقای هاشمی از دنیا کوتاه شد، دست ما نیز کوتاه خواهد شد! حواسمان هست؟! هیچ به مرگ، اندیشه میکنیم که تا چه حد به ما نزدیک است؟! من دیروز داشتم به بچههای روزنامه میگفتم که این ویژهنامههای زنجیرهایها، اصلش را بخواهی و راستش را بخواهی، «ویژهنامه مرگ» است که چقدر به ما نزدیک است! گیرم آنها اسم دیگری رویش بگذارند و تیتر دیگری برایش بزنند و چیز دیگری درونش بنویسند اما جز این نیست که جملگی «ویژهنامه مرگ» است! ما اصحاب رسانه، چه داریم برای ارائه به خدا؟! زنجیرهایها چه دارند؟! تهمت زشت دیروز «عالیجناب سرخپوش» در وصف همان که امروز «سردار چیچی» میخوانندش؟! وقتی از خوب یا بد و از سیاستمدار گرفته تا غیر آن، بازگشت همه به سوی خداست، وای بر ما! وای بر ما که برای آنچه مینویسیم و آنچه نه، باید جواب پس بدهیم! «عالیجناب سرخپوش» چرا؟! «اسطوره کذا» چرا؟! و این نوشته چرا؟! اینکه ناخدای باخدای کشتی انقلاب، اشک میریزند هنگام توصیه به «عبور از سیمخاردار نفس»، یکی هم یعنی آماده باید باشیم من و ما، ایضا شما زنجیرهایها، برای روزی که به جای روزنامه فردا، باید کارنامه دیروز را ارائه دهیم! آهای دوستان! اینکه خواندید، سرمقاله همه سالنامههایی است که این روزهای اخیر درآوردید! عاقبت دیدم حیف است «ویژهنامه مرگ»، سرمقالهای غیر از تنبه و هشدار نسبت به امر حتمی مرگ داشته باشد! پس مهم نیست مرگ کدامیک از ما زودتر باشد؛ مهم آن است که بدانیم مرگ برای همه ما برنامهها دارد! مرحوم هاشمی، خودش ختم سیاست بود! خوب است حالا که دستی کوتاه از دامن دنیا دارد، برایش فاتحه بفرستیم! راستی! کدامیک از ما میتوانیم ضمانت دهیم همین بهار پیش رو را خواهیم دید؟! و اصلا همین فردا را؟! و همین یک لحظه بعد را؟! خدایا! رحمی… رحمی!
بسم الله الرحمن الرحیم
با چند روز تأخیر، رمضانالکریم مبارک!
صفحه یک خیلی قشنگ بود. خندیدیم!!
http://www.vatanemrooz.ir/Newspaper/PagePDF/23239
فقط احمقها به سازمان ملل دلخوش میکنن.
فقط احمقها منتظر میمونن تا سازمان ملل حق پایمال شدهشون رو احیا کنه.
فقط احمقها سازمان ملل رو عادل و قابل اعتماد میدونن.
احمقها!
سلام حاج حسین
چند روزی بود که دلتنگ قلمت بودم.
تو بوسنی میگفتن؛ زنان مسلمانی که به سازمان ملل پناهنده میشدن رو شب صربها میبردن و تجاوز میکردن و صبح پس میدادن!
تو فلان و بهمان کشور آفریقایی نیروهای سازمان ملل خودشون همون کار صربها رو میکردن!
تو لبنان اسرائیل مرکز سازمان ملل رو که پر از مردم بود، راحت بمباران کرد!
تو عراق برنامه نفت در برابر غذا رو که آخرش همه فهمیدن فساد مالی از آب دراومد!
راستی قبل از انقلابم اگر یه سرچی بکنیم میفهمیم که پهلویها بیشترین کمک رو میکردن و حتی رئیس قسمتهای مختلف سازمان ملل هم میشدن!!
واقعا از سازمانی که ۵ تا کشور حق رأیشون از تمام ملل دیگه با ارزشتره، بیشتر از این انتظار دارید؟؟
برای نخستین بار صورت گرفت؛
اعتراف بانکیمون به اجارهای بودن سازمان ملل!
http://kayhan.ir/fa/issue/737/1
گشایش!
گفت: چه خبر؟!
گفتم: دولت در جمع اعضای شوراهای عالی کشور اعلام کرده است که قبل از برجام، هر روز یک تحریم داشتیم ولی بعد از برجام، هر روز شاهد یک گشایش هستیم!
گفت: تحریمها که از قبل بود و هنوز هم سر جایش هست و برداشته نشده است ولی منظورشان از هر روز یک گشایش چیست؟!
گفتم: خب! از آغاز به کار دولت یازدهم تاکنون، دهها کارخانه و صدها کارگاه تولیدی تعطیل شده و همین دیروز کارخانه ارج با ۸۰ سال سابقه فعالیت و خدمات گستردهای که به تولید و صنعت کشور داشت، تعطیل شد، گشایش یعنی همین دیگر!
گفت: مرد حسابی، این که نشانه رکود اقتصادی و سختی معیشت مردم و افزایش بیکاری و… است، کجای آن گشایش است؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! ولی جای نگرانی نیست!… اطرافیان مریض متوجه شدند که پزشک جراح بدجوری دستش میلرزد، ولی پرستارها به آنها اطمینان دادند که هیچ مشکلی پیش نمیآید! و توضیح دادند که وقتی دکتر در حال جراحی است، ما تخت بیمار را در جهت لرزش دست جراح میلرزانیم.
«من بنا بر تطویل این متن مختصر ندارم لیکن ناظر بر اعترافات بان کیمون، خطاب به رئیس حقوقخوانده قوه اجرا عرض میکنم این همان جامعه جهانی است که شما ما را دعوت به هضم شدن در آن میکنید! به هر عبارت که نگاه میکنی مهمترین نهاد جامعه جهانی، همین سازمان ملل است. وقتی کشوری در مایههای عربستان میتواند براحتی و تنها با صرف مقداری پول، فلان حرف و بهمان نظر این سازمان، بلکه دبیرکل این سازمان را بخرد، وای به حال دلخوش کردن به توافق با کدخدای این جامعه جهانی!»
احسنت داداش حسین…
اما من گمانم بر اینه که بان کیمون اعتراف تلخ کرد، اما این جماعت حقوق خوانده روی آقای دبیر کل رو هم سفید کردند و هنوز دلخوش به گشایش برجامی هستند!
وجدان بان کیمون از روحانی بیشتره!
حاج حسین!
«ایستاده در غبار» را دیدهاید؟ حاج احمد را هم مصادره کردند! به احسان محمدحسنی بگویید؛ حاج احمد ما این نبود که به تصویر کشیدید… حاج احمد اسطورهای ما، بیزبان گوشهگیر نبود. اتفاقا آنقدر دلگنده بود که گفت؛ هلیکوپتر بنیصدر نشست، بزنیدش… نفس مسیحایی امام، کجای این فیلم بود؟ این همه تصویر و داستان از اسطورهی ما، خلاصه شد در دعوایش با سپاه پاوه، آن هم بخاطر مسائل مالی و پولی که مفقود شد؟ دلگیرم حاج حسین… از مصادره باکری و همت و متوسلیان… بسیجیترین مرد همه تاریخ… آنقدر که فلان بازیگر معلومالحال هم بهبه بگوید به «ایستاده در غبار»
بنده خدا!
وقتی یه کاری روی زمین مونده و باید انجام بشود و یکی پیدا میشه انجامش میده، حتی با ایرادات بسیار، به نظر من اصل قضیه رو نباید تخطئه کرد.
اگر احسان هم ورود نمیکرد شاید ۱۰۰ سال دیگه فبلمسازها و بازیگران عشق همنشینی شبانه، به یاد حاج احمد… حاج احمد که خوب است، به یاد هیچ نیروی نیمبند انقلابی هم نمیافتادند که فیلمش را بسازند مشتی!
حالا ایراد دارد؛ قبول است! برای شناخت حاج احمد باید خودش را دید و نه حتی فیلمش را! فقط خودش را و بس!
در هیچ دورهای از تاریخ کره زمین، از اسکندر و مغول تا ناپلئون و هیتلر، بشر به اندازه الان تحقیر نشده بود که ملخخور مفنگی سعودی، با دلار نفتی بازی در بیاره! انشاءالله ببینم اون روزی رو که این بشکههای لجن، این تاپالههای متعفن به دست بچههای شیعه تار و مار بشن.
آمین.
سلام!
چقدر به هم میآیند:
سازمان ملل و عملکرد کدخداگرایانه!
حقوقدان و متن برجام کدخداگرایانه!
و استاد حمید سبزواری هم…
روحت شاد ای پدر شعر انقلاب.
صبح سپید مجعد
http://www.ghadiany.ir/1394/25420
اگر حسین قدیانی در نیویورک به دنیا میآمد، هرگز…
در مورد حقوق مستعضفین نمینوشت.
به کسی کذاب نمیگفت.
انگشتر به اندازه در قوری دستش نمیکرد.
قیافهاش را گریم نمیکرد.
حقوق مردم را ندید نمیگرفت.
عربی صحبت نمیکرد.
راه نجات انسان را الگوی زندگی در دهههای پیش نمیدانست.
صداقت داشت
سانسور نمیکرد خودش را
نفرت نداشت از بشر مدرن…
به خاطر اینکه تو ایران به دنیا آمدی شدی این!
شدی کسی که نمیدونه چی میگه و اگر صف بگیرن مردم دنیا، افغانهای طالبان پشت سر امثال قدیانی قرار میگیرن!
میثم جان!
تو کجا به دنیا آمدی؟ یا بهتر است بپرسم؛ هویتت را به چه قیمتی از دست دادی؟
همچین اظهار فضل میکنی که جز در دکه خودفروختگان و خودباختگان جایی دیگر یافت نمیشود.
در همه نقاط دنیا انسانهای فهیم یافت میشود حتی در قلب کشورهای غربی که از ملیت خود به خاطر جنایات حکام خود شرمندهاند. فقط یک جو غیرت و فهم لازم است.
ضمنا اگر از این نمونه انسانهای فهیم خواستی، بگو تا صدها نمونه برایت معرفی کنم. حتی میتوانی با آنها مکاتبه و ارتباط داشته باشی.
جناب زودگذر!
خودت پنبه متنت رو زدی که! خوب اینکه راجع به حقوق مستضعفین مینویسه طبیعیه که از نظر شما روشنفکران، قبیح و زشته و زننده باشه. بالاخره قبله شما بر ما مشخص نشد! یه روز به سمت پاریس سجده میکنید، یک روز به سمت نیویورک! برای اینکه به یک قبله مشترک برسید، بینالقبلتین رو گینه بیسائو قرار بدید! اگر امثال شما به اندازه همون انگشتر بابا قوری، غیرت ملی داشتین، کسی رو به خاطر بدنیا اومدن تو ایران، مسخره نمیکردید. روی قاجار رو سفید کردین در وطنفروشی و بیغیرتی.
چرا اینقدر کوتاه بود؟
بعد از ۲ هفته، کوه، موش زایید!
میثم جان!
اگر شمار در نیویورک به دنیا میآمدی…
هیچ، ولش کن!
اصلا ارزشش رو نداری وقتم رو بگیری!
خوش باش!
فقط میدونی که تو نیویورک، خیلیها نمیدانند دقیقا پدرشان چه کسی است!
پس اگر مردم دنیا صف میکشیدن، شاید تو هم تو صف نیویورکیها میشدی! و اصلا لازم نبود نیویورک دنیا بیای!
آقای اسلامی ایرانی!
جملات قمی بکار میبرید! 🙂
«این تاپالههای متعفن به دست بچههای شیعه تار و مار بشن».
میثم ماندگار!
میخوای بگی تو توی امریکا به دنیا اومدی؟
فرق امثال تو و آقای قدیانی در اینه که شما فقط مو میبینید و ایشون پیچش مو…
چرا فقط با فیلترشکن باز میشه قطعه ۲۶؟ مشکل چیه؟
نمیخواستم نظر بگذارم ولی خونم به جوش اومد! دیگه دوران شماها گذشته! دورانی که به قول آقای قرائتی به خاطر یه اپسیلون سواد دو دو تا چهارتایی که داشتید، بچه مسلمونها رو مسخره میکردید…
دوستان!
چه قشنگ جواب ماندگار رو دادید و حقیقتا در خور شأنش بود ولی بعضی مواقع بد نیست برای تنوع هم که شده، به تأسی از مولامون عمل کنیم و در مواجهه با برخی خودشیفتهها سکوت کنیم. همون خودشیفتههایی که با گفتن و نوشتن خزعبلات، آرزو میکنند آقا ی جوابی چیزی بهشون بده تا بگن بعله! دیدین بالاخره وادار کردیم که جواب ما رو بدن! و البته حضرت آقا هم جوابی به ایشون نمیده هرگز!
ولی همون آقای دوستداشتنی ما که ی دنیا انسان آزاده از هر دین و آیینی شیفتهشون هستن، در روز اول ماه مبارک سه ساعت وقت میذارن در جمع قاریان نوجوان و جوان و چقدر بهشون تفقد میکنند.
پس بیاییم همه با هم بعضی مواقع به امثال میثم محل … هم نذاریم! 🙂
در پاسخ هیچ کدام دفاع ندیدم…
سواد دیدگاه میآورد…
اصلا از کجا معلوم تو سوادت بیشتر از ماهاست؟!
هر چند به قول چشمانتظار عزیز، جواب ابلهان خاموشی است اما هر جور نگاه میکنم میبینم که همون بهتر توی آمریکا به دنیا نیومدم؛
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950323001218
http://www.presstv.ir/DetailFa/2016/06/12/470129/US-Orlando-mass-shooting
به خدا میگم! 😉
آقای ظریف!
تو که راست میگی اما اونجای آدم خالیبند!
http://kayhan.ir/fa/news/77425
جمیعا نماز و روزههاتون قبول.
جناب قدیانی بزرگوار!
سالگرد جانبازیتون به دست حرامیهای ۸۸ مبارک!
انشالله شهید سپاه امام زمان بشید.
ناشناس!
نه، نیازی به فیلترشکن نیست.
ما با همون مرورگر همیشگی وارد شدیم و مشکلی هم نیست.
دم نویسنده این متن واقعا گرم. به نظرم حرف حساب زده.
http://entekhab.ir/fa/news/274798/
جالبه که توی همین برنامه مد نظر نویسنده، مجری در اون لحظاتی که مادر و پسر نزدیک چند دقیقه توی آغوش همدیگرند، برمیگرده به بینندهها میگه؛
«میدونم الان داریم من رو لعنت میکنین!»
و جالب اینکه لااقل من داشتم لعنتش میکردم!
با عواطف مخاطب، لاس میزنه برنامه ماه عسل!
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950324001134
احسنت به علیرضا قزوه با این سروده زیبایش در وصف استاد حسین ممتحنی (حمید سبزواری)
سلام
وقتتون بخیر رفقا!
(۱) از محتوای تاپیک بهره بردیم. بیش از اون، از قالِم (قلمزن) توانا!
(۲) گاهی این بچههای روشنفکرنما، انتقادای خوبی دارن ولی خب همیشه برای درست کردن ابرو میزنن رو چشم و خرابتر میکنن کارو!
(۳) و در مورد entekhab.ir البته من اصل نقد entekhab رو قبول دارم منتها هدف از این متن این هست که رسانهی ملی رو بکوبه. «ماه عسل» حتی اگر بیش از یه کاسبی نباشه، برنامهی موفقی هست در زمینهی جذب مخاطب. مخاطب رو مینشونه پای رسانهی ملی. اینجاست که آتیش میگیرن انتخاب و عصرایران و… کاری با خود ماه عسل و خندوانه و… ندارن. از نظر اونها نباید رسانهی ملی با مردم ارتباط بگیره. چشم دیدن برنامهی پر مخاطب این رسانه رو ندارن.
(۴) التماس دعا. کنکور ارشد دادم، جوابش تا ساعاتی دیگه میاد. حتما دعام کنید!
طاعات و عبادات قبول
کانال بینظیر ناب جهادی، حیفا را با موشک میزنیم. نسخه هشتم
مرجع اول در نشر حواشی و اخبار جنجالی فوری از مناطق جنگی درخاورمیانه با ادمینهای جهادی.
پشت پردههای جنگ و خبرهای مستقیم از وسط معرکه را از ادمینهایی که مستقیما در معرکه حضور دارند بخوانید.
کانالی که تاکنون ۷ بار توسط عوامل استکبار بخاطر افشای اسرار جنگی اسراییل و عربستان حذف شده است.
سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز خصوصا داداش حسین
عبادات همگی قبول انشاءالله
دعا کنیم در حق هم!
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجلفرجهم…
دیدار سران نظام با حضرت امام خامنهای
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/33361/B/13950325_1133361.jpg
http://www.leader.ir/media/album/original/48478_987.jpg
رفقا!
وبلاگ در زمینه هاست و دامین دچار یک مشکلی شده که برای خیلیها باز نمیشه گویا.
برای منم تازه الان درست شد!
انشاءالله به زودی و به صورت کامل درست خواهد شد.
جناب فرزاد!
اولا فکر کنم آقای قدیانی هم اون نکتهای که شما مطرح کردین رو قبول داشت و الا نقدشون رو در پست اصلی و در یک متن مجزا مطرح میکردن.
ثانیا از یاد نبریم که به بهونه جذب مخاطب، قرار نیست هر کاری رو بکنیم.
سلام
الکی الکی شدی جزء مسئولان نظام! 🙂
دور شدم از این و آن با خودم آشنا شدم
آینه در حجاز بود عاشق مصطفی شدم
سرمه نمیبرم به چین، قند و شکر نمیخرم
نقره و زر نخواستم صاحب کیمیا شدم
بار شتر گذاشتم وقف تو هر چه داشتم
دانه عشق کاشتم در قفست رها شدم
با تو جرس به هر نفس مصرع عاشقانهای است
با تو پر از قصیدهام با تو غزل سرا شدم
«ای که ملول میشوی از نفس فرشتهها»
باور من نمیشود هم نفس خدا شدم
سفره دل برای من، باز کن آیهای بخوان
حرف بزن که محرم زمزمهی حرا شدم
قطره من فرات شد ذرهام آفتاب شد
پیش تو سیدالبشر سیدةالنسا شدم
من به تو دست یا علی دادهام از صمیم دل
مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم
لحظه آخرین غزل ترس ندارم از اجل
پیرهن تو در بغل با تو دوباره «ما» شدم
نو سروده زیبای سید حمیدرضا برقعی در وصف حضرت امالمومنین خدیجه کبری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
خیلی زیبا بود؛ خیلی!
احسنت وافر به جناب برقعی عزیز…
دوستان!
پدرم رو حتما دعا بفرمایید در این روز و شبهای عزیز
خیلی وقته دارن با بیماری سنگین GBM دست و پنجه نرم میکنن…
این آدرس کانالیه که گفتم؛
@Nabjahadi008
اللهم اشف کل مریض
خدا به تمامی مرضای اسلام به ویژه پدر دوست عزیزمون «زمانه بر سر جنگ است» شفای عاجل عنایت بفرماید
آمین
آقا سید؛
کمی اون طرفتر از داداش حسینمون، همون وسطا هم فکر کنم آقای صدری تهیه کننده و گوینده «دکتر سلام» باشه!
بان کیمون با این چشم تنگش نبایدم دنیا رو درست ببینه!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
این کامنت خواهرزاده منه! 🙂
ورود فاطمه عباسعلیزاده رو به جمع اهالی قطعه ۲۶ تبریک میگم!
سلام!
سایت چرا رو هوا بود؟!
خوشحالم که اومد رو زمین باز!
بیست و شیشی خان!
بله… عرایض بنده در تأیید و ادامه ی فرمایش داداش حسین بود.
راستی! رتبهی ارشدم هم اومد! یه سری دانشگاههای تهران رو قبولم اگر خدا بخواد!
حکایت همچنان باقی است!
کیسه با زبان روزه بر تن آقای حقوقدان!
تا ساعاتی دیگر در «قطعه ۲۶»
خشک بیار! 🙂
رهروی بابااکبر!
خیر مقدم! این شبهای عزیز ما رو خیلی دعا کنید.
حاجی!
چقدر از کامنت خواهرزادهتون ذوق کردید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
برای آقایون، عمو و یا دایی شدن، خیلی ذوق داره… و من اول بار، با وجود فاطمه بود که به یکی از این ۲ افتخار نائل شدم!
خب! ذوق داره دیگه!
جالب اونکه متن کامنتش رو هم خودم بهش گفتم! 🙂
نمیدونست چی بگه!
خدا حفظش کنه! در پناه حضرت زهرا باشه انشاءالله!
ولی چون دختره اینقدر ذوق داره! یعنی برادرم اینطور میگه! وگر نه، برادر من کلی با پسرم کلکل میکنه!
خواهرزادهها داییهاشون رو خیلی دوست دارن. اونم داییای که از سران نظام باشه!
خصوصی
جالبتر اینکه منم مطمئن بودم…!
🙂
جانم نهیب حضرت آقا.
یه نهیب زد به آمریکاییها که اگر برجام رو پاره کنید، ما آن را آتش میزنیم.
دیروز آمریکاییها گفتن کی بود، کی بود، من نبودم! رئیس جمهور آینده آمریکا هیچ قصدی مبنی بر پاره کردن برجام ندارد…!
میخوام بگم آقاجان عااااااااشقتم. یه نهیب میزنی، طرف حساب کار دستش میاد!
آقا هر چی صبر کردن، دیدن از این «حقوقدان» چیزی در نمیاد و طرف داغونتر از اونیه که جرأت کنه جلوی آمرکاجونش بایسته، خود آقا دست بکار شد و یه نهیب حیدری زد.
بأبی انت و امی یا مولا…
خواهرزاده شما هم از الان تخم کین و نفرت تو وجودشه…
خدا…
جناب قدیانی!
چرا دولت مانع حقوقهای نجومی نشده؟!
اینجا بهشت متقلبان است
بهشت قدیانی که آخر تقلب است
کسی که مدعی حقه ولی دستکاری میکنه نوشتههای مخاطب رو…
با سلام و عرض ادب خدمت شما مدیر مسئول محترم
پایگاه خبری «گولان سقز» سایت مرجع خبری شهرستان سقز در استان کردستان افتخار دارد که لینک ما را در قسمت پیوندهای سایت خود لینک نموده و به ما اطلاع دهید تا به رسم تبادل لینک انجام وظیفه کنیم.
آدرس ما: http://golansaqqez.com
در پناه حق موفق و موید باشید.