برجام به «سیدخندان» هم نرسیده، چه رسد به «فرجام»!
حرفهای یک راننده تاکسی
وطن امروز ۲۹ دی ۱۳۹۴
نیست بازار تبریک گرم است، من هم تبریک عرض میکنم به آحاد ملت، ورود نیم ساعته خود را به جرگه مرفهان! برای اولین بار در عمرم سوار تویوتا کمری شدم! فقط حیف که توئیت موئیت ندارم و الا این پیروزی بزرگ را باری هم آنجا تبریک میگفتم به ملت ایران!
القصه! همین چند ساعت پیش، ایستاده بودم تقاطع خیابان سجاد و ابوذر که از بخت خوش، شیکترین تاکسی ممکن برایم ایستاد! تاکسی فرودگاه امام بود و چقدر هم باکلاس! به راننده گفتم: «دربست نمیخواهم!» گفت: «تا سر نواب میروم!» سوار شدم! سوار شدم و روزنامه را باز کردم و هنوز گرم خواندن نشده بودم که جناب راننده نیمنگاهی به تیتر یک انداخت و درآمد: «چیه این دولت هر ۲ روز در میان یک چیز را بهانه میکند تا به ملت تبریک بگوید؟!»
جواب دادم: «حالا البته هر ۲ روز در میان هم تبریک نمیگوید!» گفت: «چرا دیگر! فقط در موضوع مذاکرات، تا به حال فکر کنم ۱۰ بار شخص آقای روحانی به ملت تبریک گفتهاند!»
گفتم: «دفعات قبلی را کار ندارم اما این بار به خاطر رفع تحریمها، شاید فکر میکردند تبریک هم میخواست! بگذریم که آقای اوباما اجازه نداد این تبریک، یک روز هم دوام بیاورد!» گفت: «شنیدهام دوباره تحریم کردهاند!» صفحه یک را نشان راننده دادم که یعنی خودت ببین دیگر!
راننده دوباره گفت: «چه جالب! صبح روحانی تبریک میگوید، بعد از ظهر اوباما تحریم میکند!» و باز هم گفت: «هستهای را که شوهر دادیم رفت، اینبار برای چی تحریم کردند؟!» گفتم: «البته دولت معتقد نیست هستهای را شوهر دادیم رفت!» ترش شد؛ «ندادیم؟ مگر سیمان نریختند داخل نیروگاه اراک بود، کجا بود؟!»
گفتم: «حالا انشاءالله نیت آقایان این بوده که سایه شوم تحریم از سر ملت برداشته شود، ولو با دادن هزینهای گزاف»! گفت: «دوباره که تحریم کردهاند!» گفتم: «چه بدانم!» گفت: «من گیر این تبریکهای آقای روحانی هستم!» گفتم: «شاید ایشان فکر کردهاند آمریکا آدم شده و دیگر ما را با هیچ بهانهای تحریم نمیکند، سر همین لغو تحریمهای قبلی را به ملت تبریک گفته!» باز گفتم: «ایشان معتقد است که برجام به فرجام رسید!»
گفت: «برجام به سیدخندان هم نرسیده، چه رسد به فرجام!» و پرسید، یعنی صدایش را یک جوری کرد و پرسید: «تو به روحانی رأی دادی؟!» گفتم: «نه! البته با افتخار!» گفت: «با افتخار چی؟!» گفتم: «افتخار میکنم که به ایشان رأی ندادهام!» گفت: «من اما به روحانی رأی دادم!» و ادامه داد: «کاش من هم میتوانستم به این رأی افتخار کنم!» و باز ادامه داد؛
«ملت، گیر هزار جور مشکل است. از یک طرف گرانی، از یک طرف رکود. آنوقت دم به ساعت به مردم تبریک میگویند! الان با این قیمت نفت، تحریمهای قبلی را که کمپلت بردارند، جدید هم هیچی تحریم نکنند، باز فروش نفت، اصلش ضرر است! این تبریک دارد؟! شما ۲ تا بزن تو سر این عربستانِ […] نفت را با قیمت درستش بفروش! حتی آن موقع هم نیا به ملت تبریک عرض کن! یعنی نباید بیایی تبریک بگویی! داری وظیفهات را انجام میدهی دیگر! تبریک چی؟ مگر من که مجبورم علاوه بر کار در فرودگاه، در مسیر خانه هم با این ماشین لوکس، مسافر بزنم بلکه جهیزیه دختر دم بختم را جور کنم، میآیم این موضوع را به دولت تبریک بگویم؟ واقعا آن ماشینهایی که اونجور کردند در آستین ملت، تبریک داشت یا اینکه برای یک وام کوفتی ازدواج، یک سال است بچه را معطل کردهاند؟!»
مانده بودم چه بگویم؟! دیگر رسیده بودیم سر نواب. گفتم: «من همین جا رفع زحمت میکنم!» کرایه را دادم و روزنامه را هم! خود راننده خواسته بود! پیرمردی بود با موهای جوگندمی پرپشت، حدود ۶۰ شاید! کمی کمتر البته حالا که فکر میکنم! خلاصه! از آنها بود که زندگی را، هم با عرق جبین میگذرانند، هم با کدّ یمین!
*** *** ***
فیالحال در دفتر روزنامه هستم و اینبار دارم به این فکر میکنم که چرا مردم نباید حتی با بزرگترین تبریک دولت، اندک ارتباطی برقرار کنند؟! گفت: «مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید».
تبریک هم حکایت مشک! آن مشک، آن تبریکی که خود عطر خوش داشت «فتح خرمشهر» بود! سوم خرداد سال ۶۱ شهدای «الی بیتالمقدس» توئیت تبریک برای ملت ننوشتند! اصلا اینترنتی در کار نبود! ساختمان اجلاس سران هم هنوز سالها مانده بود ساخته شود! ملت اما به شادی و شور ریختند در خیابان! این به آن تبریک میگفت، آن به این! وه که چه دیدنی بود رقص برفپاککنها!
برجام اگر فتحالفتوح بود، این نبود که فیالواقع، دولت برای خودش تبریک بگوید و ملت هم هاج و واج بماند که به راستی! چه جای تبریک است؟ سیمان ریختید در قلب صنعت هستهای، دل آرمیتا و علیرضا را شکستید، در عوض، هنوز امضای لغو تحریمهای قبلی خشک نشده، تحریم جدید اجرایی شد! کجای این مهم، تبریک دارد؟!
ملت با «نقطههای خیالی» شاد نمیشود و با حلواحلوا گفتن دولت، کامش شیرین نمیشود! تعارف که نداریم! آقایان اعتدال، جوری مهرهها را چیدند و جوری در مقوله تبریک، سنگ تمام گذاشتند که ملت باید لااقل در چند شهر بزرگ، جشن خیابانی برپا میکرد! کاری که البته ملت نکرد! کام ملت با توئیت در نیمه شب و تبریک مجدد در ساختمان اجلاس و تبریک مشدد در مجلس و تبریک سوپرمشدد در مصاحبه و هی تبریک و هی تبریک، شیرین نمیشود! عاقبت، حتی همین عرض تبریک هم آدابی دارد برای خود!
*** *** ***
این ملت را کار واقعی دولت شاد میکند؛ کار واقعی، خدمت، خدمت بیمزد و منت، نه صرف توافق با کدخدا! هنوز هم وزیر خارجه ترکیه بیشتر از آقای ظریف، با وزیر خارجه آمریکا عکس دارد! دیگر ملتها به بلوغ رسیدهاند. شادی هیچ ملتی، بسته به نگاه مات و مبهوت و از سر شیفتگی تیم دیپلماسی دولت خود به آقای جان کری نیست! هر دولتی اگر زیاده از حد، چشم به صدقه اجنبی بدوزد، خیلی زود سیلی از تحریم بعد از ظهر اوباما میخورد! اوباما گرگتر از آن است که چهرهاش نشان میدهد! جلادتر! آیا جوری عمل کنیم که اوباما توهم بزند به جای دولت جمهوری اسلامی، با کشوری در حد و اندازه جیبوتی طرف است، تبریک دارد؟! درسهایی هست که یک راننده تاکسی فرودگاه امام، بهتر از هر مشاور ارشدی میتواند به دولت بدهد؛
«ملت، گیر هزار جور مشکل است. از یک طرف گرانی، از یک طرف رکود. آنوقت دم به ساعت به مردم تبریک میگویند! الان با این قیمت نفت، تحریمهای قبلی را که کمپلت بردارند، جدید هم هیچی تحریم نکنند، باز فروش نفت، اصلش ضرر است! این تبریک دارد؟! شما ۲ تا بزن تو سر این عربستانِ […] نفت را با قیمت درستش بفروش! حتی آن موقع هم نیا به ملت تبریک عرض کن! یعنی نباید بیایی تبریک بگویی! داری وظیفهات را انجام میدهی دیگر! تبریک چی؟ مگر من که مجبورم علاوه بر کار در فرودگاه، در مسیر خانه هم با این ماشین لوکس، مسافر بزنم بلکه جهیزیه دختر دم بختم را جور کنم، میآیم این موضوع را به دولت تبریک بگویم؟ واقعا آن ماشینهایی که اونجور کردند در آستین ملت، تبریک داشت یا اینکه برای یک وام کوفتی ازدواج، یک سال است بچه را معطل کردهاند؟!»
*** *** ***
من لگد اوبامای مؤدب و باهوش به «روزگار بدون تحریم» را لگد به تمام «زنجیرهایهای آمریکاپرست» میدانم! این همه در مدح کاخ سفید نوشتند، این همه دشمن را بزک کردند، آن وقت این بود واکنش پرزیدنت مبادی آداب! حتی برداشتند رنگ لوگوی خود را با پرچم تکفیریهای دستپرورده آمریکا ست کردند، حتی از گل نازکتر هم به اوباما نگفتند، حتی علیه سردار شهید جبهه مقاومت «حاج حسین همدانی» درشتگویی کردند اما این بود همه جواب جلاد تحریم! بلکه متنبه شوند و بدانند این قاعده تاریخ را هیچ استثنایی نیست؛ «دشمندوستی، مجوز خوردن از گندم ری نمیشود!» آری! وظیفه دولت، تبریک عرض کردن به ملت نیست؛ خدمت به ملت است! شامه درست و درمانی دارد این ملت شهیدپرور! آقایان! اجازه بدهید مشک تبریک خود ببوید!
*** *** ***
این همه را نوشتم تا فقط همین را بگویم که جناب استاندار! جناب رئیس! جناب دولتی! تا این ملت، شهیدپرور است، شما نگران این نباش که تابوت شهدا زمین بماند! در این مرز و بوم عاشورایی، هر جا شهیدی هست و هر جا تابوتی از نور، قیامتش با ملت! مگر همهاش چند سال از کربلای ۵ گذشته که شما نگران عدم استقبال ملت از مراسم تشییع «شهدای شرق ابوالخصیب و شبهای امن یجیب» شدهاید؟! امت حزبالله نمرده… و دیدید که نمرده تا مراسم مشایعت پیکر پاک شهدای جبهه و جنگ، سرد برگزار شود! آنچه ملت، سرد برگزار کرد، مراسم دیگری بود، مراسمات دیگری بود! ملت مثل آن فرد دولتی نیست که بیمعرفت باشد نسبت به جایگاه شهید. ملت، تمام دولت را، تمام انتخابات را، تمام این امن و امان را، از صدقه سر همین ۴ تکه استخوان شهدا میداند. به این ملت، حقا که برای شهدایش باید تبریک گفت، نه برای آبکیترین توافق ممکن، با کمترین عمر ممکن! به این ملت، حقا که برای «حاج حسین خرازی» و «حاج قاسم سلیمانی» باید تبریک گفت، نه برای دیپلماتهایی که فکر میکنند دیپلماسی قادر است شیطان را هم آدم کند! گمانم نشناختهاند این ملت را که علیالدوام توهم باطل میزنند؛ «مراسم تشییع پیکر شهدا سرد برگزار میشود»! البته سرد برگزار شد، لیکن مراسم دیگری! وه که خدایا! چه جای حقی نشستهای…
به نام خدا
حقا که اون راننده تاکسی خیلی عالمتر و عاقلتر از خیلی از این مدعیان کلید به دسته.
واقعا که شناختن آمریکا خیلی نیازی به علم و سواد نداره، فقط ی ذره عقل میخواد!
عجب برکتی داره این متنهایی که یاد و نام شهدا درش موج میزنه.
حقیقتا؛ با هیچ چیز قابل مقایسه نیست…
سراسرش پاکی و صداقته.
دستت طلا…
«ملت، تمام دولت را، تمام انتخابات را، تمام این امن و امان را، از صدقه سر همین ۴ تکه استخوان شهدا میداند. به این ملت، حقا که برای شهدایش باید تبریک گفت، نه برای آبکیترین توافق ممکن، با کمترین عمر ممکن! به این ملت، حقا که برای «حاج حسین خرازی» و «حاج قاسم سلیمانی» باید تبریک گفت، نه برای دیپلماتهایی که فکر میکنند دیپلماسی قادر است شیطان را هم آدم کند! گمانم نشناختهاند این ملت را که علیالدوام توهم باطل میزنند؛ «مراسم تشییع پیکر شهدا سرد برگزار میشود»! البته سرد برگزار شد، لیکن مراسم دیگری! وه که خدایا! چه جای حقی نشستهای…».
داداش حسین!
یک مثقال عقل بد نیست. ناسلامتی شما به عنوان فرد دست به قلم، پیچش مو میبینی و حافظهات هم خوب کار میکنه…
برادر!
اگر شرمنده زن و بچه هستیم از این دولت شروع نشد……
از عجایب شیخ ما این بود که عامل تحریم و فلاکت را دید و چیزی نگفت و رفت و یقه دیگری بگرفت!
برجام به «سیدخندان» هم نرسیده، چه رسد به «فرجام»!
یعنی عالی بود این تیکهاش! 🙂
توصیههای ایمنی رفسنجانی:
– راه مقابله با آلودگی هوا تبدیل خودروهای بنزینی به برقی است!
– سرعت ۵۰-۴۰ کیلومتر هم کافی است!
http://alef.ir/vdcepn8xfjh8wei.b9bj.html?325467
تحریمهای جدید علیه ایران در دستور کار اتحادیه اروپا
http://kayhan.ir/fa/news/66126
.
روحانی مچکریم!
چقدر جالب دست بردی در کامنت من و جملات را عوض کردی!
این مورد را به صورت کامنت در سایتهای دیگر میگذارم.
لطفا به حالت اول برگردانید!
آقا این نوشته منه؟
فکر میکردم مؤمن باشید!
ایرادی نداره برای شما که امانتداری نکنید در جملات کاربران؟
حتما آن گفتگو با راننده تاکسی هم ساختگی هست!
«حالا البته هر ۲ روز در میان هم تبریک نمیگوید!»
«حالا انشاءالله نیت آقایان این بوده که سایه شوم تحریم از سر ملت برداشته شود، ولو با دادن هزینهای گزاف»!
رفته بودی تو فاز مثبت بودنها!
😉
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جناب «بیسواد، محمود، کارمند شرکت خصوصی و دیگران»*!
لطف کنید با یک اسم کامنت بگذارید و درست کامنت بگذارید که این بلا سر کامنتهایتان نیاید!
* یاد فیلم افخمی افتاد؛ «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»
«سیمان ریختید در قلب صنعت هستهای، دل آرمیتا و علیرضا را شکستید، در عوض، هنوز امضای لغو تحریمهای قبلی خشک نشده، تحریم جدید اجرایی شد! کجای این مهم، تبریک دارد؟! ملت با «نقطههای خیالی» شاد نمیشود و با حلواحلوا گفتن دولت، کامش شیرین نمیشود!»
امان از کوتهنظری و بیبصیرتی و بیدرایتی!
امان از دوری و فاصله و بیخبریِ دولت از ملت!
«مشک آن است که خود ببوید!» نه آنکه مفتاحالسلطنه بگوید!
«من لگد اوبامای مؤدب و باهوش به «روزگار بدون تحریم» را لگد به تمام «زنجیرهایهای آمریکاپرست» میدانم!»
خوب گذاشت تو کاسهشون!
حقشون بود!
دوغ قبول!
گفت: برخی از مدعیان اصلاحات که احراز صلاحیت نشدهاند، از رئیسجمهور خواستهاند برای تائید صلاحیت آنها پا در میانی کند.
گفتم: اتفاقا آقای دکتر روحانی در تاریخ ۹ آذرماه ۱۳۵۹ طی سخنانی که موجود است جواب آنها را داده و گفته بود؛ «قوه مجریه در انقلابهای جهانی و در تاریخ، همیشه قانون را به نفع خود تفسیر میکردند و انقلاب را به استبداد میکشاندند، بنابراین در قانون اساسی ما شورای نگهبان برای مقابله با دیکتاتوری پیشبینی شده است».
گفت: پس چرا با وجود آن که میدانند شرایط قانونی برای نامزدی مجلس را ندارند، به این در و آن در میزنند؟! وساطت که نمیتواند شرایط قانونی ایجاد کند!
گفتم: یارو میگفت؛ دوغ قبول، نوشابه قبول، آبمیوه قبول… ولی چرا بطری آب معدنی را، قبل از نوشیدن، اینهمه تکان میدهی؟ چیزی نداشته تهنشین بشود که با تکان دادن میخواهی آن را قاطی کنی!
«به این ملت، حقا که برای شهدایش باید تبریک گفت، نه برای آبکیترین توافق ممکن، با کمترین عمر ممکن! به این ملت، حقا که برای «حاج حسین خرازی» و «حاج قاسم سلیمانی» باید تبریک گفت، نه برای دیپلماتهایی که فکر میکنند دیپلماسی قادر است شیطان را هم آدم کند!»
احسنت!
خیلی این تبریک گفتنهاشون لوس و بیمزه شده دیگه!
من نمیدونم این خبرنگارها به چه انگیزهای سئوال میپرسند؟
یعنی من هر چی دقت کردم هیچ کدوم از جوابهای آقای روحانی پاسخ سئوال نبود به جز جواب آخر… که ای!
آقاسید!
تعطیلات خوش گذشت؟ 🙂
میلاد آقا امام حسن عسکری علیهالسلام بر همگی مبارک باد!
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِیِّ الصَّادِقِ الْوَفِیِّ النُّورِ الْمُضِیءِ خَازِنِ عِلْمِکَ وَ الْمُذَکِّرِ بِتَوْحِیدِکَ وَ وَلِیِّ أَمْرِکَ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّینِ الْهُدَاةِ الرَّاشِدِینَ وَ الْحُجَّةِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا فَصَلِّ عَلَیْهِ یَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ حُجَجِکَ وَ أَوْلاَدِ رُسُلِکَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ»
خانم صبا؛
هنوز هم در تعطیلات به سر میبرم!
گفته بودم که از دست این دولت، جا داره سر به بیابون بذارم؛ گذاشتم!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مدال خادمی، نشان عاشقی
http://www.mahaleman.ir/detail/news/3318
دوستان عزیز!
برای سلامتی پدربزرگ و مادربزرگ داداش حسین دعا کنید.
هر دوی این عزیزان، پیر هستند و گرفتار انواع و اقسام بیماری
در ضمن برای سلامتی فرجالله سلحشور -که از دوستان صمیمی شهید اکبر قدیانی هم بودند- دعا کنید.
http://tnews.ir/news/9E9A55983817.html
کسی شک ندارد که در این زمان از زمانه، آمریکا تندیس ابلیس این جهان است، پس دشمن اصلی ما شیطان بزرگ است، نه کلید و دسته کلید و عالیجناب دست به کلید!
لعنت به شیطان، سلام یادم رفت؛ سلام!
داداش حسین!
ماشاءالله بابابزرگت از خودتم سرحالتره! 🙂
خدا به حق این شب عزیز، سایه پدران و مادران شهدا را بر سر ما مستدام بدارد.
واقعا وجودشان مایه برکت و روزی است…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
عکس اون لینک مال چند ماه پیش است؛ الان هم عزیز و هم پدربزرگ، حتی برای راه رفتن چند قدم هم مشکل دارند. بچهها و نوه نتیجهها هر کدام چند روز را تقسیم کردهایم تا کمکحال باشیم…
خداوند تمام پدربزرگ و مادربزرگها را در پناه خودش از تمام درد و بلاها مصون بداره!
از آیتالله شاهآبادی نقل میکنند؛
روزی هفتاد مرتبه حمد را به جهت شفای بیماریها و یک بار دعای توسل به جهت رفع حوائج بخوانید و مداومت داشته باشید. حتی تذکر دادند که حاجتها را به نوبت مد نظر داشته باشید و با برآورده شدن یکی به دیگری بپردازید.
وقتی پدربزرگ مادربزرگها درد دارند، آدم غصه میخوره.
نه که جسمشون هم نحیف میشه…
اونها هم مثل بچهها، فرشتههای خدا روی زمیناند.
آدم از محبت کردن بهشون و بودن در کنارشون آرامش میگیره…
آقای قدیانی!
نوشته شما برای خوشحالی از کشیدن تیغ رد صلاحیت بر بدنه جریان اصلاحات و میانهرو شرمآور بود!
از چه چیزی این قدر خوشحالید؟
فرض بگیرید یک بازی فوتبال رو ۱۱ به ۱ ببرید؛ خوشحالی از این برد حماقت محض است!
البته آقای قدیانی! تو این خوشحالیتون حقایق تلخی نهفته است؛ میدونید اقبال مردم به جریان خودتون رو!
به هر شکل جریان اصلاحات نزدیک ۲۰ ساله با تیغ رد صلاحیت گلاویزه و میبینید که یکی مثل دکتر روحانی رییس جمهوره!
این راهش نیست آقای قدیانی.
این فقط یک مسکن موقته…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
شرمآورتر از اون نوشته من، این جمله دکتر روحانی هستش؛
«برای اینکه جلوی دیکتاتوری گرفته شود قانون اساسی پیشبینی کرده که شورای نگهبان تفسیر این قانون را برعهده داشته باشد.»
http://www.farsnews.com/13941026001226
«دشمندوستی، مجوز خوردن از گندم ری نمیشود!»
احسنت!
«کام ملت با توئیت در نیمه شب و تبریک مجدد در ساختمان اجلاس و تبریک مشدد در مجلس و تبریک سوپرمشدد در مصاحبه و هی تبریک و هی تبریک، شیرین نمیشود! عاقبت، حتی همین عرض تبریک هم آدابی دارد برای خود!»
.
.
.
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
مشک آن است که مفت است و گران خواهد شد!
اوباما دستِ درازی به «حسن» خواهد داد
عرض «تبریک» ز چپ و راست، روان خواهد شد!
این «توافق» که نه… این روحِ توهم «برد-برد»
تا سراپردهی باطل، دَوَران خواهد شد!!
گرچه برجام به «فرجام» نرسید خورده مگیر
تا سر «سیدخندان»، زمان خواهد شد…
از دیپلماسى لبخند نتیجهاى جز ترمیم دندانهاى ظریف براى نمایش مضحک وادادگى انتظارى نمىرفت؛ که حاصل شد!
متنی در نکوداشت آیتالله جنتی
تا ساعاتی دیگر در وبلاگ قطعه ۲۶
رئیس جمهور آمریکادوست امروز صبح گفت:
«برخی مدام فلسفه میبافتند و ناامیدی را در دلها میکاشتند؛ میگفتند هر وقت با دشمن مذاکره کردیم سر ما کلاه رفته. به تمام این افکار و سخنان مهر باطل زدیم».
دکتر!
«حمایت قاطع هاشمی رفسنجانی از رد صلاحیتها توسط شوراینگهبان»
http://www.mashreghnews.ir/fa/print/524446
سلام شیخ اعتدال!
……
سلام
چند ساله خواننده خاموشتون هستم.
یک دلشوره باعث شد مجبور به کامنت گذاشتن بشم.
دوستان تایید صلاحیت شده و طرفداراشون، کاش احتیاط کنیم انتخابات ریاست جمهوری قبل هم بعضی از عزیزان عجول و خوشخیال دلشان به این خوش بود که اکثر کاندیداها اصولگرای صرف هستند. فقط عارف به عنوان یک اصلاحطلب پیزوری تایید صلاحیت شده، غرضی هم که زنگ تفریحه، رضایی همیشه آخره، روحانی هم رأی نداره چون مردم دیگه رییس جمهور کت شلورای میخوان!
یه سوال کاملا مربوط!
امشب یه مسجدی نماز جماعت خوندیم که بعد نماز فقط سه بار میگفتن الله اکبر!
آخرش از حاجی پرسیدم چرا تکبیرتون رو کامل نمیگید؟
گفت: آخه باعث اختلاف میشه و دیگران مسجد نمیان!
نظرتون در مورد این استدلال چیه؟
خیلی جاها تو حوزه هم ولایت فقیه درس نمیدن، به این بهانه که بحث اختلافیه!
کربلای ۵ و ما ادراک کربلای ۵؟!
کامنت رهگذر منو یاد خاطره ای از پدربزرگم انداخت!
دهه ۶۰ بود در قم، پدربزرگم برای خوندن نماز مغرب و عشاء به مسجدی می رن، بعد از نماز شروع می کنن به تکبیر گفتن اما می بینن بقیه ساکت موندن، پدربزرگم تنهایی تکبیر رو تا انتها میگن و بعد رو به جمع می فرمایند: “شماها لالید؟” 🙂
راننده تاکسی و لبوفروش را چه به اظهارنظر؟!
«هر دولتی اگر زیاده از حد، چشم به صدقه اجنبی بدوزد، خیلی زود سیلی از تحریم بعد از ظهر اوباما میخورد!»
برخی علاوه بر اینکه بصیرتشون رو از دست دادند، رسما بینایی چشمانشون رو هم از دست دادند!
با عرض سلام
جانم فدای رهبر که چه زیبا فرمودند:
«ثالثا- در تبلیغات توجه شود که در برابر آنچه در این معامله به دست آمده، هزینههای سنگینی پرداخت شده است. نوشتهها و گفتههایی که سعی میکنند این حقیقت را نادیده گرفته و خود را ممنون طرف غربی وانمود کنند با افکار عمومی ملت، صادقانه رفتار نمیکنند».
اتقوالله
مطالب خوبی اشاره کردید.
سلام
من همونم که با نوشتههای شما و مهدی محمدی خیلی حال میکنم……