ما همه پیغمبرزاده‌ایم!

وطن امروز ۲۲ دی ۱۳۹۴

چه واقعیت فراموش شده‌ای! و چه حقیقت فراموش شده‌‌ای! آری! واقعیت آن است که «ما همه پیغمبرزاده‌ایم». امان از مرض نسیان! امان از مرض نسیان که از یاد ابنای آدم می‌برد اصل و نسبش را! اگر جز این نیست که ما را پدر، حضرت آدم است و مادر، حضرت حوا، روزی هزار بار باید با خود زمزمه کنیم «ما همه پیغمبرزاده‌ایم» بلکه از یاد نبریم از کجا آمده‌ایم و به کجا خواهیم رفت. گمانم هیچ عصری چون عصر آخرالزمان با این همه ابتلائات رنگارنگ، مناسب این تذکر نیست که ریشه جمله آدمیان بازمی‌گردد به پیامبری که از قضا نامش «آدم» بود. ما همه باید آدم شویم! اولا برای آنکه به خود ببالیم باید بدانیم «ما همه پیغمبرزاده‌ایم» و ثانیا برای آنکه دچار کبر نشویم باید ضمن یادآوری آن حکایت معروف، بدانیم که پیغمبرزاده‌ای توسط پیغمبرزاده‌ای دیگر کشته شد! صدالبته پیامبرزاده بودن، آنقدر موضوعیت دارد که شیطان رجیم، همه وسوسه‌های خود را دائر بر این مهم قرار داده که آدمی، پدرش آدم را فراموش کند، مادرش حوا را فراموش کند، پیغمبرزاده بودن خود را فراموش کند و فراموش کند ریشه در کدام قدمت دیرین دارد. لیکن آمدیم و مچ شیطان را خواباندیم و علی‌الدوام تداعی‌گر نسبت خود با آدم شدیم؛ از قضا آن روز هم موضع تذکری دیگر است که پیغمبرزاده‌ای، پیغمبرزاده‌ای را کشت! لذا توجه دادن آدمی به ریشه خود، نه فقط لازم و ضروری، که ناظر بر این همه بلیه‌ آخرالزمانی، امری واجب می‌نماید اما نشان به نشان قابیل که خود هم پیغمبرزاده بود، احدی حق ندارد با آدم کاسبی و خیال کند حالا که آدمیزاد است و پیامبرزاده، پس همه چیز تمام است! گفت: «پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد». ما را اما چه نسبت با پسر نوح، آن هم در شرایطی که دنبال خود آدم می‌گردیم؟! وقتی «ما همه پیغمبرزاده‌ایم» تو بگذار پسر نوح هم همین سودا را در سر داشته باشد! مهم آن است که در توفان ابتلائات، از نوح خط بگیری یا از انفاس غیر روحانی؟! الان چه وقت کشتی ساختن است وقتی تکه ابری هم در آسمان نیست؟! خشکی چه جای کشتی ساختن است وقتی برکه‌ای آب هم این اطراف نیست؟! آه و فغان از طعنه مثلا پیامبرزاده‌ها به پیامبران! این دعوای همیشگی نوح و پسرش! تو وقتی به جای سوار شدن بر کشتی نجات پیامبر امت، سوار بر منیت خود شوی، به رهایی راهی نخواهی یافت؛ خواه پسر نوح باشی و خواه هر پیغمبرزاده دیگری! و مگر سوارشدگان بر کشتی نوح، پیغمبرزاده نبودند؟! آدمیزاد نبودند؟! امروز هم قصه همین است! اگر بعضی‌ها فکر می‌کنند ملاک، نام خانوادگی  است، در عوض، «ما همه پیغمبرزاده‌ایم»! پس به این چیزها هست و نیست! بعضی‌ها فکر می‌کنند پیغمبرزاده‌تر از دیگر ابنای آدم هستند! و حتی پیغمبرزاده‌تر از پابرهنه‌ها! که خمینی ایشان را ولی نعمت خود می‌دانست! باورم هست هر فتنه‌ای ریشه در منیت دارد! منیت و کبر و غرور! نقطه مشترک زندگی قابیل و پسر نوح و دیگر پیغمبرزاده‌های ناخلف، این بود که خود را تافته جدابافته از دیگر پیامبرزاده‌ها می‌دانستند! تا آن حد که اصلا دیگران را پیامبرزاده نمی‌دانستند! من اما فرزندان آدم را خوب می‌شناسم! قریب ۳۰ سال پیش، همین شب‌ها، شلمچه، کربلای ۵! «آدم» نام خانوادگی هیچ کدام از بچه‌های کربلای ۵ نبود اما جز در رکاب شهید حاج حسین خرازی هم آیا می‌توان پای درس آدمیت نشست؟! و آیا به خمینی، نزدیک‌تر از همین شهدای مدافع حرم می‌توان پیدا کرد؟! اگر خمینی معتقد بود «مرز ما مرز عقیده است» بهترین مثال برای «خط خمینی» یعنی شهید حمید اسداللهی. و بهترین مثال برای «خط آدم» نیز! فتنه یعنی منیت حتی در برابر شهدا! جان را برای ایران، شهید بسیجی دهد، شعارش را فتنه‌گران سردهند! فتنه یعنی منیت حتی در برابر رأی مردم! فتنه یعنی عکس‌های خودت با خمینی را ببینی اما خمینی‌زاده بودن رزمندگان شرق ابوالخصیب را نبینی! فلان صفحه شناسنامه را ببینی اما بهمان صفحه صحیفه را نبینی! نام امام را ببینی اما مرام امام را نبینی! در جهان، هر آزاده‌ای فرزند خمینی است، که مرز برای روح‌الله «مرز عقیده» بود. تا وقتی آدم هست، ما پیغمبرزاده‌ها خط خود را از قابیل نمی‌گیریم و هرگز خیال نمی‌کنیم پسر نوح، از نوح هم به نوح نزدیک‌تر بود! در عالم، امتحاناتی هست که از زیر بار آن، شانه خالی نمی‌توان کرد. امتحان آدمیت. آزمون مهدویت. قسم به «نوح زمان» جهان پرتلاطمی است! پر از توفان! پر از غم! خدایا! دریای زمان، دیری است به ساحل آرامش نرسیده! به ما «پیغمبرزاده‌های آدم ندیده» رحم کن، که سپیده‌دمی می‌خواهد این یلدای غیبت! بس است! ما تسلیمیم ‌ای آفریننده آدم! غلط کردیم! توبه! زندگی بی‌معصوم، کار ما نیست!

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. چشم‌انتظار می‌گوید:

    به نام خدای آدم

    «من اما فرزندان آدم را خوب می‌شناسم! قریب ۳۰ سال پیش، همین شب‌ها، شلمچه، کربلای ۵! «آدم» نام خانوادگی هیچ کدام از بچه‌های کربلای ۵ نبود اما جز در رکاب شهید حاج حسین خرازی هم آیا می‌توان پای درس آدمیت نشست؟! و آیا به خمینی، نزدیک‌تر از همین شهدای مدافع حرم می‌توان پیدا کرد؟! اگر خمینی معتقد بود «مرز ما مرز عقیده است» بهترین مثال برای «خط خمینی» یعنی شهید حمید اسداللهی. و بهترین مثال برای «خط آدم» نیز!»

    احسنت به این تشبیه زیبا…

  2. یا حسین می‌گوید:

    عجب متن دلگیری… دلم گرفت

    شرار هجر تو بر جان عاشقان زده‌اند
    بیا که نوبتی آخرالزمان زده‌اند

    به زلف پنجره‌ها خاک مرده پاشیدند
    به روی آینه‌ها سنگ ناگهان زده‌اند
    .
    .
    .

    اذان بگو و أرحنا که مسلمین امروز
    به قله پرچم عزت از این اذان زده‌اند

    شمیم دلکش صبح ظهور می‌شنوم
    بیا که نوبتی آخرالزمان زده‌اند

    «محمدرضا طهماسبی»

  3. گفت و شنود می‌گوید:

    خبر خوش!

    گفت: یک مقام آگاه گفته است ۷ روز دیگر خبر خوش رفع تحریم‌ها از راه می‌رسد!
    گفتم: اول که قرار بود بعد از ۱۰۰ روز برسد، بعد ۳ ماه و بعد ۶ ماه و… حالا بعد از ۲ سال و نیم که از وعده اولی گذشته، می‌گویند ۷ روز دیگر!

    گفت: احتمالا آمریکایی‌ها یک چندر غازی از پول‌های کلان خودمان را که مسدود کرده‌اند، تحویلمان می‌دهند و مثل همیشه به جای اینکه خودشان را بدهکار بدانند، طلبکار هم می‌شوند!
    گفتم: یارو سوار تاکسی شده بود، به مقصد که رسید، از راننده پرسید، چقدر میشه؟ راننده تاکسی گفت ۴۰۰ تومن. یارو گفت؛ ۲۰۰ تومن؟ چه خبرته؟… حالا بیا این ۲۰ تومن رو بگیر… وقتی پیاده شد، راننده تاکسی دید یک اسکناس ده تومنی داده که یک گوشه هم نداره!

  4. مجید قمی می‌گوید:

    متن عالی بود و صد البته نسبتش با الان.
    فاصله «با خمینی» بودن تا «بی خمینی» بودن، از «الف» است تا «ی»!
    مهم اسم در شناسنامه نیست، مهم این است که با دیدن حضرت آقا، خمینی را ببینی بدون کم و کاست و بدون هیچ شک!
    دیروز قلب مسلمانی را از سینه‌اش بیرون کشیدند در سوریه، امروز قلب راکتور اراک را و فردا…
    اگر راه و رسم خمینی را یدک می‌کشی که هیچ، به حق به ارث برده‌ای، پس خمینی وار بگو، خمینی وار ببین؛ خمینی حَی و حاضر را ببین…
    داداش حسین! عالی بود.
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    حسین قدیانی:
    اونجایی که گفتی «امروز قلب راکتور اراک را» کاش اینطور می‌گفتی؛
    «امروز قلب راکتور اراک را، آنهم در سالگرد شهادت مصطفی احمدی روشن»!
    http://vatanemrooz.ir/?nid=1794&pid=1&type=0
    ای ول به معرفت دولت اعتدال بابت این خوش‌سلیقگی!
    ی کف مرتب برای حضرات بزنیم!

  5. سمانه می‌گوید:

    «در عالم، امتحاناتی هست که از زیر بار آن، شانه خالی نمی‌توان کرد. امتحان آدمیت. آزمون مهدویت. قسم به «نوح زمان» جهان پرتلاطمی است! پر از توفان! پر از غم! خدایا! دریای زمان، دیری است به ساحل آرامش نرسیده! به ما «پیغمبرزاده‌های آدم ندیده» رحم کن، که سپیده‌دمی می‌خواهد این یلدای غیبت! بس است! ما تسلیمیم ‌ای آفریننده آدم! غلط کردیم! توبه! زندگی بی‌معصوم، کار ما نیست!

    در بعضی نوشته‌ها، با جملات پایانی دل‌های ما رو پر از حسرت و امید می‌کنید!

  6. صبا می‌گوید:

    مقایسه و کنایه جالب و قشنگی بود!
    چطوری به ذهن‌تون رسید؟

  7. یا حسین می‌گوید:

    سخنان مهم حجت الاسلام کاشانی از محققین برجسته حوزه تاریخ اسلام
    معبر نفوذ؛
    یادگارها و آقازاده‌ها و نقش آنها در تاریخ اسلام
    نمونه‌های متعدد یادگارسازی جریان نفاق برای انهدام یادگار واقعی
    http://dl.mobarezclip.com/Kashani-mabar-nofoz.mp3

  8. کمالستان می‌گوید:

    نظرتون درباره الان سیدعلی خمینی چیه؟
    یادمه فتنه هشتاد و هشت که این وری بود!

  9. قاصدک منتظر می‌گوید:

    «من اما فرزندان آدم را خوب می‌شناسم!»

    همان‌ لشگریان صاحب‌الزمان
    سربازان خط ولایت
    گمنامان خوش‌مرام
    که کلید گنج معرفت را پای درس سرداران عشق یافتند و رمز قفل انسان بودن را گشودند و به کمال رسیدند…
    همان‌‌ها که بوی سیب سرخ عاشقی می‌دهند و با فطرت الهی، دل‌سپرده به جاذبه خدا، در اوج عزت، عروج می‌کنند…
    .
    .
    .
    خدایا!
    این‌جا زمین است…
    کهنه‌سرای آدمیت…
    و ما در همان نقطه صفر پیدایش‌ زمین…
    آن‌جا که «پیغمبرزاده آدم ‌دیده» ذات پاک آدمیت را فراموش کرد و سوار بر توسن سرکش منیت، در حضیض ذلت، هبوط کرد…
    دریافتیم،
    انسان، نسیان دارد!
    زمین، امنیت ندارد!
    و همواره شب در کمین روز است!

    .
    پروردگارا!
    «به ما «پیغمبرزادگان آدم ندیده» رحم کن»
    و چشم بشریت را به طلوع عشق روشن کن.

  10. چشم‌انتظار می‌گوید:

    «مرثیه‌ای برای رآکتور اراک»

    یک‌ لحظه حتی در خیال من نمی‌گنجید
    روزی به جای یک کبوتر
    شعری برای یک رآکتور گفته باشم!
    یا جای باران و صدای ناودان‌ها
    در کوچه‌های شعرخیز شهر خود «شیراز»
    از دودکش‌های اراک و
    آه سوزانش بگویم
    اما نمی‌دانم چرا امروز
    مثل تمام مادران داغدیده
    مثل غرور زخمی ایران
    رفته‌ است از لب‌های من لبخند؟!
    مَردُم!
    خود را به جای آن رآکتور می‌گذارم
    قلب مرا از جا درآوردند
    مَردُم!

    «میلاد عرفان‌پور»

  11. قطعه 26 می‌گوید:

    متنی در پاسداشت استاد حمید سبزواری تا ساعاتی دیگر

  12. حیدر علی می‌گوید:

    سلام حاجی
    دمت گرم
    هر دو تا مطلب جدید خوب بود.
    فقط طوفان درسته داداش.
    راستی قراره دو تا مطلب تو وبلاگ بریم…
    یکی شعری درباره قلب و سیمان و دیگری مطلبی طنز درباره مجلس ختم جناب اشرف خانم پهلوی.
    راستی برای ارسال مطلب، ایمیلی زدم به اون بنده خدا، توی وطن امروز، هیچ جوابی نداد!

  13. جامونده می‌گوید:

    امیرحسین ثابتی:
    بیست و یکم دی ۹۴ قلب رآکتور اراک نابود شد و دقیقا چهار سال قبل در چنین روزی بود که قلب مصطفی احمدی‌روشن از کار ایستاد. البته چهار سال قبل برای از بین بردن مصطفی، نیروهای آموزش دیده از اسراییل وارد کشور شدند و بعد ترور او کسی پیام تبریک نداد اما امروز بعد از بین رفتن نتیجه تلاش های مصطفی و همکارانش، خیلی‌ها پیام تبریک می‌دهند و این روزها را جشن گرفته‌اند! برجام دروازه نفوذ نیست، برجام نتیجه نفوذ است…

  14. فاطمه می‌گوید:

    در پی دستگیری دو شناور آمریکایی در آبهای خلیج همیشه فارس توسط سپاه پاسداران، آقای روحانی اعلام کرد دو شناور آمریکایی به اشتباه وارد آبهای ایران شدند و در واقع راه رو گم کرده بودن ولی اقدام سریع سپاه پاسداران رو در توقیف و دستگیری آنها به شدت محکوم می‌کنم و عاملان دستگیری باید شناسایی و مجازات بشن!

    جان کری: الو ظریف کجایی؟ مثل اینکه نیروهای ما رو سپاه گرفته! پس تو اونجا چیکار می‌کنی؟ زودتر اونا رو آزاد کن وگرنه روح توافق رو نقض می‌کنین!
    ظریف: چشم کدخدا… زودتر از اون چیزی که فکرش هم بکنی آزاد شون می‌کنم…

  15. ناشناس می‌گوید:

    «الان چه وقت کشتی ساختن است وقتی تکه ابری هم در آسمان نیست؟! خشکی چه جای کشتی ساختن است وقتی برکه‌ای آب هم این اطراف نیست؟! آه و فغان از طعنه مثلا پیامبرزاده‌ها به پیامبران! این دعوای همیشگی نوح و پسرش!»

  16. شاگرد آقا می‌گوید:

    سلام جناب قدیانی
    احسنت…

  17. شاگرد آقا می‌گوید:

    آخرش ما نفهمیدیم وقتی میگن عین بچه آدم باش یعنی چی؟
    مثل قابیل باشیم یا مثل هابیل؟

  18. مجنون‌الحسین می‌گوید:

    «هیچ‌وقت یک ایرانی رو تهدید نکنید!»
    .
    .
    .
    .
    .
    فقط ی زنگ بزنید، ما خودمون حلّش می‌کنیم!

  19. من می‌گوید:

    مسئولین، تلگرام، و فیلترینگ غیرت!
    http://enqelabi.mihanblog.com/post/14

  20. من می‌گوید:

    مگر دولت طرفدار مجرمین است؟!
    http://mojahed22.blog.ir/1394/10/18/post20#comments

  21. فاطمه می‌گوید:

    تماس تلفنی ظریف و کری……

  22. فاطمه می‌گوید:

    خصوصی
    آقای قدیانی! در کامنت قبلی که براتون فرستادم ذره‌ای تردید نکنید، چون ظریف از موقعی که وزیر خارجه شده، ببینید چقدر برای ایران مثمر ثمر بوده، چقدر برای آمریکا……

  23. امیرحسین می‌گوید:

    «پسابرجام یعنی شمشیر داموکلس»
    از این به بعد آمریکا هر سازی زد ایران باید برقصه وگر نه برجام متوقف می‌شه و تحریمها برمی‌گرده
    آزادی ۱۰ تفنگدار آمریکایی هم تست موفق این شمشیر بود…

  24. امیرحسین می‌گوید:

    کامنت قبلی بنده قبل از آزاد کردن جاسوس‌ها بود
    اجرای برجام = تن دادن به هر خواست آمریکا
    اول آزادی ۱۰ تفنگدار آمریکایی
    دوم آزادی جاسوس‌ها
    سوم…
    چهام…؟!

  25. امیرحسین می‌گوید:

    این جواسیس دقیقا با چه کسی اون هم به دلیل مصالح نظام مبادله شدن؟ جناب برجام!

  26. میثم می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی
    ذوالفقاری هستم از طرف بسیج دانشجویی دانشگاه رازی کرمانشاه……

  27. علی می‌گوید:

    سلام
    مجموعه پوستر فاجعه اقتصاد جهانی http://bartarbin.ir/post/2986 منتشر شد

    دانلود مجموعه کامل پوستر بصورت PDF
    http://uplod.ir/m7ux8xrkw605/reba-bank-okok-bahman-ok-94.pdf.htm

  28. چه فرقی می‌کنه؟ می‌گوید:

    با سلام
    خیلی وقتها می‌گفتم چرا مسئولین نمی‌توانند انقلابی عمل کنند؛ و امشب به جواب سوالم رسیدم!
    وقتی که از باهنر نائب رئیس، میزان حقوقش را پرسیدن و او گفت:
    چهار و نیم تا پنج ملیون تومان در ماه
    و واقعا وقاحت دارد؛ بی‌خود نیست آمار ثبت نامی‌ها افزایش می‌یابد.
    شکم‌ها سیر است و مردم اسیر

  29. زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی می‌گوید:

    حاجی!
    این میثم نظر داد، یاد اون داستانه افتادم که گفته بودی مسئول بسیج دانشگاه شیراز بود، کجا بود؛ بهت حرف زده بود! 🙂
    گفتم که حواست باشه گول اینو نخوری! 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.